#وهابیت_زیر_ذره‌بین

⁉️ وهابی به یک روایت از اصول کافی استدلال کرده است که مثلا ثابت کند آیه‌ی #اکمال در روز عرفه نازل شده است نه روز غدیر !

👈 اولا. اگر این روایت را مبنا قرار دهیم باز هم سودی برای وهابی نخواهد داشت؛ چرا که این روایت میگوید آیه‌ی اکمال مربوط به ولایت امیرالمومنین علی علیه‌السلام است .

👈 ثانیا. این روایت سندا ضعیف است؛ روایت دو طریق دارد که هر دو منتهی به ابی الجارود میشود که ایشان وثاقتش ثابت نیست به همین علامه مجلسی در مراه العقول میگوید :
▫️ضعيف بسنديه ( هر دو سند ضعیف است.)
📚مراه العقول جلد سوم صفحه‌ی ۲۵۹

👈 ثالثا. در مباحث قبل روایتی با سند کاملا صحیح ارائه دادیم که آیه‌ی ابلاغ و آیه‌ی اکمال در روز غدیر خم‌ نازل شدند بنابراین اگر فرض کنیم بین روایتی که ارائه دادیم با روایت مورد استناد وهابی تعارض مستقر وجود داشته باشد ( که البته تعارض این دو روایت بدوی است و قابل جمع میباشند ) میگوییم روایتی که سندا کاملا صحیح است بر روایتی که سندا ضعیف اولویت قطعی دارد .

‼️بنابراین استدلال وهابی به روایتی که سندا #ضعیف است و #معارض روایت صحیح است جای شگفتی دارد❗️

🆔 @javaheralklam

⁉️ وهابیون مجازی شبهه کردند که وَلایت به معنای نصرت و محبت است و وِلایت به معنای سلطنت است و آنچه که در احادیث شیعه بیان شده است وَلایت اهلبیت است یعنی دوستی و نصرت آنها است .
[ الوَلایه (واو مفتوح) به معنای نصرت است و الوِلایه (واو مکسور) به معنای اولویت و سرپرستی است .]

🔹 اساس استدلال ایشان مبنی بر حجیت قول لغوی است که خود این بحث معرکه آراء است!

👈 اولا. قول لغوی حجت است یا خیر؟
👈 ثانیا. اگر قول لغوی حجت است حجیت آن از باب شهادت است یا از باب رجوع به اهل خبره ؟
👈 ثالثا. اگر از باب شهادت است تعدد و عدالت شرط است یا خیر ؟
👈 رابعا. اگر از باب رجوع به اهل خبره است؛ به صورت مطلق حجت است یا دارای شرایط خاصی است ؟
و موارد دیگر ...!

🔸 قبول کردن هر یک از مبانی بالا به تبع نتایج متفاوت خواهد داشت که در علم اصول به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفته است .

✅ مبنای ما در این خصوص این است که فی الجمله قائل به حجیت قول لغوی از باب رجوع به اهل خبره هستیم به شرط آنکه از قول لغوی برای ما وثوق و اطمینان حاصل شود .

▫️ با بیان این مقدمه میگوییم که در خصوص تفاوت بین معنای وَلایت و وِلایت از قول لغوی برای ما وثوق و اطمینان حاصل نمیشود به چند دلیل :

1⃣ تدوین کتب لغت بعد از اختلافات مذهبی، کلامی و فقهی در قرن دوم است و این احتمال معتنی به وجود دارد که لغوی خواسته و یا ناخواسته گرایشات کلامی و فقهی خود را در بیان معانی لغات تاثیر دهد؛ این نکته‌ی مهم را آیت‌الله سید احمد مددی در دروس خودشان بارها بیان کردند .

🔹 بهترین مصداق برای این بیان دقیقِ آیت‌الله سید احمد مددی واژه‌ی ولی است؛ شیخ علی کورانی این گونه توضیح میدهند :

▫️ نلاحظ أن حكام المسلمين لهم حساسية تجاه بعض الكلمات مثل: أهل البيت، وذوي القربى، والولي، وغيرها. لأنها تعطي الشرعية والإمامة لأهل بيت النبي صلى الله عليه وآله، وتطعن بشرعية الحكام القرشيين. وقد سرت هذه الحساسية الى فقهاء السلطة ورواتها وحتى الى علماء اللغة..... و تشتد معركتهم في كلمة الولي، لأنهم اعترفوا بأن النبي صلى الله عليه وآله قال للمسلمين: من كنت مولاه فعلي مولاه. وقال: علي وليكم من بعدي ...... 👈 وقد أطال في معاني الولي كما فعل غيره، لصرفها عن معناها الطبيعي
📚مُفرَدَاتُ الرَّاغِبِ الإِصفَهَانِي مَعَ مُلَاحِظَاتِ العَامِلِيّ ص 776 / المولف علي الكوراني العاملي

⁉️ در اینجا وهابی ممکن است بگوید که ما کلام فقهای شیعه را در خصوص تفاوت معنایی دو واژه‌ی وَلایت و وِلایت ذکر کردیم پس اشکال بالا دفع میشود .

👈 پاسخ این اشکال این است که فقهای شیعه در این زمینه چندین قول مختلف دارند و طبق مبنای تحقیقی ما در باب حجیت قول لغوی؛ به علت وجود این اختلاف وثوق و اطمینانی برای ما حاصل نمیشود ‌.

✅ بنابراین عدم تحصیل وثوق از قول لغوی عامی به دلیل احتمال قابل توجهی است که لغوی عامی خواسته و یا ناخواسته گرایشات خود را در بیان معانی دخیل کرده باشد .
و عدم وثوق ما در خصوص تفاوت معنایی بین واژه‌ی وَلایت و وِلایت از قول فقهای شیعه به این دلیل است که در این خصوص بین فقهای شیعه اختلاف نظر اساسی وجود دارد ‌.

2⃣ به صورت قطعی ثابت نیست که اعراب فصیح واقعا بین وَلایت و وِلایت تفات قائل میشدند و ممکن این تفاوت صرفا به دلیل اختلاف لهجه باشد؛ آیت‌الله سید احمد مددی نیز همین نکته را مطرح میکند :

▫️كلمۀ «ولایة» يا اين‌كه به فتح «واو» و كسر آن هر دو به یک معناست، و یا اين‌كه به فتح «واو» به معنای محبّت است و به کسر آن به معنای اداره و سلطۀ سیاسی. اگر اين فرق‌گذاری صحيح باشد، بالطبع بايد لفظ «الولايات» را در اين جا به كسر «واو» خواند.
البتّه شايد نتوان قناعت نفسی پیدا كرد که این فرق‌هایی که در زبان عربی بر اثر کسر و فتح و امثال آنها می‌آید ثابت باشد. اين قبيل موارد اگر مربوط به تفنّن و اظهار فضل علما نباشد، احتمالاً‌ به اختلاف لهجه برمی‌گردد. بنابراين اصل اين مطلب در زبان عربی خیلی روشن نيست .
📚 آیت الله سید احمد مددی، خارج فقه، 9/ 9/ 1384

▫️ادامه دارد ....

🆔 @javaheralklam

3⃣ تفاوت معنایی بین وَلایت و وِلایت بین علمای اهلسنت هم مجمع علیه نیست :

1⃣ وَقَرَأَ الْأَعْمَشُ وَحَمْزَةُ وَالْكِسَائِيُّ" الْوِلَايَةُ" بِكَسْرِ الْوَاوِ، الْبَاقُونَ بِفَتْحِهَا، وَهُمَا بِمَعْنًى وَاحِدٍ كَالرَّضَاعَةِ وَالرِّضَاعَةِ
📚تفسير القرطبي جلد 10 صفحه 411

2⃣ و قرأ الأخوان والأعمش وابن وثاب وشيبة وابن غزوان عن طلحة وخلف وابن سعدان وابن عيسى الأصبهاني وابن جرير «الولاية» بكسر الواو وهي والولاية بالفتح بمعنى واحد عند بعض أهل اللغة كال وكالة والوكالة والوصاية والوصاية
📚 تفسير روح المعاني جلد 8  صفحه 270

3⃣ (الْوَلايَةُ) : بفتح الواو وبكسرها الملك والقهر والسلطة
📚 إعراب القرآن الكريم وبيانه جلد 5 صفحه 598

4⃣ راغب اصفهانی نیز وَلایت (واو مفتوح) را به معنای سلطنت و وِلایت (واو مکسور) را به معنای نصرت میگیرد ( دقیقا برخلاف آنچه در شبهه مطرح شده است ) :
👈 والوِلَايَةُ النُّصْرةُ ، والوَلَايَةُ: تَوَلِّي الأمرِ،

سپس قول برخی لغوییون را نقل میکند که این دو واژه اختلاف معنا با هم ندارند :
👈 وقيل: الوِلَايَةُ والوَلَايَةُ نحو: الدِّلَالة والدَّلَالة، وحقيقته: تَوَلِّي الأمرِ
📚 نام کتاب : المفردات في غريب القرآن-دار القلم نویسنده : الراغب الأصفهاني    جلد : 1  صفحه : 885

✅ نتیجه اینکه بین خود عامه نیز در این باره اختلاف وجود دارد و این گونه نیست که یک امر مجمع علیه نزد آنها باشد .

🔹 مورد بالا سخن ایت‌الله سید احمد مددی در نکته‌ی دوم مبنی بر اینکه این تفاوت ممکن است به دلیل اختلاف لهجه باشد را تقویت میکند چرا که حتی برخی علمای اهلسنت هم بین وَلایت و وِلایت تفاوتی قائل نشدند .

▫️ادامه دارد ....

🆔 @javaheralklam

4⃣ در روایات #صحیح و #صریح وَلایت به معنای امامت به کار رفته است :

▫️ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ أَبُو عَلِيٍّ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ فِي مَنْزِلِ أَخِيهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَوَّلَكَ إِلَى هَذَا اَلْمَنْزِلِ قَالَ طَلَبُ اَلنُّزْهَةِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لاَ أَقُصُّ عَلَيْكَ دِينِي فَقَالَ بَلَى قُلْتُ أَدِينُ اَللَّهَ بِشَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ «وَ أَنَّ اَلسّٰاعَةَ آتِيَةٌ لاٰ رَيْبَ فِيهٰا وَ أَنَّ اَللّٰهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي اَلْقُبُورِ» وَ إِقَامِ اَلصَّلاَةِ وَ إِيتَاءِ اَلزَّكَاةِ وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حِجِّ اَلْبَيْتِ وَ اَلْوَلاَيَةِ لِعَلِيٍّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْوَلاَيَةِ لِلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْوَلاَيَةِ لِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْوَلاَيَةِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ لَكَ مِنْ بَعْدِهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ وَ أَنَّكُمْ أَئِمَّتِي عَلَيْهِ أَحْيَا وَ عَلَيْهِ أَمُوتُ وَ أَدِينُ اَللَّهَ بِهِ فَقَالَ يَا عَمْرُو هَذَا وَ اَللَّهِ دِينُ اَللَّهِ وَ دِينُ آبَائِيَ اَلَّذِي أَدِينُ اَللَّهَ بِهِ فِي اَلسِّرِّ وَ اَلْعَلاَنِيَةِ فَاتَّقِ اَللَّهَ وَ كُفَّ لِسَانَكَ إِلاَّ مِنْ خَيْرٍ وَ لاَ تَقُلْ إِنِّي هَدَيْتُ نَفْسِي بَلِ اَللَّهُ هَدَاكَ فَأَدِّ شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَيْكَ وَ لاَ تَكُنْ مِمَّنْ إِذَا أَقْبَلَ طُعِنَ فِي عَيْنِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَ طُعِنَ فِي قَفَاهُ وَ لاَ تَحْمِلِ اَلنَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ فَإِنَّكَ أَوْشَكَ إِنْ حَمَلْتَ اَلنَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ
📚 الکافي ج ۲، ص ۲۳

👈 عمرو بن حريث میگويد: خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و آن حضرت در منزل برادرش عبد اللّٰه بن محمد بود. عرض كردم: قربانت گردم، چرا به اين منزل منتقل شدى‌؟ فرمود: براى تفريح . عرضكردم: قربانت گردم، دينم را براى شما نقل نكنم‌؟ فرمود: چرا ( عرضه کن)
عرض كردم: من خدا را ديندارى ميكنم با شهادت دادن به اينكه شايسته پرستشى جز خداى يگانه بى‌شريك نيست و اينكه محمد بنده و فرستاده اوست و روز قيامت آمدنى است، شكى در آن نباشد، و اينكه خدا در گور رفتگان را برانگيزاند. و گزاردن نماز و دادن زكاة و روزه ماه رمضان و حج خانه كعبه و ولايت امير المؤمنين على عليه السّلام بعد از رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله و ولايت حسن و حسين و ولايت على بن الحسين و ولايت محمد بن على و شما پس از او، صلوات اللّٰه عليهم اجمعين و اينكه شما امامان من هستيد. بر اين روش زندگى كنم و بر اين روش بميرم و خدا را با آن ديندارى كنم. فرمود: اى عمر! اين بخدا دين من است و دين پدرانم كه خدا را در پنهان و آشكار ديندارى ميكنم پس از خدا پروا كن و زبانت را جز از سخن خير نگهدار و نگو من از جانب خود هدايت يافتم، بلكه خدا ترا هدايت فرموده، پس شكر نعمتهائى را كه خداى عز و جل بتو داده بگزار، و از كسانى مباش كه چون رو آورد و حاضر باشد، روبرو سرزنش شود، و چون پشت كند و غايب شود، غيبتش كنند (بلكه تقيه را از دست مده و با همه مردم خوشرفتارى كن) و مردم را بر دوش خود سوار مكن (مردم را بر خود مسلط‍‌ مكن و خود را مديون آنها مساز، باينكه از آنها ضمانت كنى يا وعده‌ئى بدهى كه نتوانى وفا كنى يا سستى و مداهنه از خود نشان دهى) زيرا اگر مردم را بر دوش خود سوار كنى، استخوان شانه‌ات بشكستن نزديك شود (زيرا بار ميمانى و درمانده ميشوى و شايد از هستى ساقط‍‌ گردى)

✅ دلالت حدیث بسیار روشن است زیرا مقید کردن قبولِ وَلایت امام علی بعد از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله قطعا متناسب با محبت نیست و به معنای امامت است به دلیل مقید کردن ولایت به بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله

✅ سند حدیث نیز کاملا صحیح است :

📚 صحیح الکافی جلد 1 صفحه‌ی 68
📚 معجم الأحاديث المعتبرة جلد 2  صفحه 460

▫️ادامه دارد ...

🆔 @javaheralklam

5⃣ برخی از علمای شیعه وَلایت را به معنای سرپرستی میدانند :

🔹 ایت‌الله جوادی آملی که درس تفسیر ایشان مشهور و معروف است در خصوص وَلایت با واو مفتوح اینگونه توضیح میدهد :

▫️ اما والى در خصوص سرپرست استعمال مى شود و به كسى اطلاق مى شود كه داراى ولايت ( به فتح واو ) است( هنالك الولاية لله الحق ) خدا والى است , و ولايت از آن خداست كه سرپرست است .

🔸 ایت‌الله جعفر سبحانی : غالباً ولايت به كسر (واو) به معنى دوستى و (ولايت) به فتح (واو) به معنى سرپرستى و تسلط بر تصرف است و گاهى هر دو لفظ در هر دو معنى به كار مى رود. 
📚 اصالت روح از نظر قرآن جلد 1  صفحه 192

🔹 آیت الله مکارم شیرازی نیز آیه‌ی 44 سوره‌ی کهف ( هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلّهِ الْحَقِّ ) که در آن ولایت با واو مفتوح آمده است را اینگونه توضیح میدهد :

👈 و در این هنگام بود که این حقیقت بار دیگر به ثبوت پیوست که ولایت و سرپرستى و قدرت از آن خدا است، خداوندى که عین حق است .


▫️خلاصه‌ی بحث :

1. علمای عامه در خصوص تفاوت معنایی بین وِلایت و وَلایت اتفاق نظر ندارند .

2. علمای شیعه در این خصوص نظرات مختلف بیان کردند .

3 . روایت صحیح و صریح داریم که در آن وَلایت به معنای امامت به کار رفته است .

✅ با وجود این سه مورد بالا و موارد دیگری که بیان کردیم در این خصوص هیچ گونه وثوق و اطمینانی از قول لغوی برای ما حاصل نمیشود و بهترین قرینه برای ترجمه‌ی ولایت سیاق و قرائن موجود در خود جمله است .

🆔 @javaheralklam

✅ پاسخ مورد اول :

🆔 https://t.me/javaheralklam/1276 (1)
🆔 https://t.me/javaheralklam/1277 (2)
🆔 https://t.me/javaheralklam/1278 (3)
🆔 https://t.me/javaheralklam/1279 (4)

✅ پاسخ مورد دوم و سوم : روایتی که ما با سند صحیح ارسال کردیم صریح در این معنا است که آیه‌ی ابلاغ و اکمال در خصوص واقعه‌ی غدیر نازل شده‌اند اگر وهابی آن را ناقص نقل نمیکرد !

▫️ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ: « يٰا  أَيُّهَا  اَلرَّسُولُ  بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمٰا بَلَّغْتَ رِسٰالَتَهُ وَ اَللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ اَلنّٰاسِ » فَصَدَعَ بِأَمْرِ اَللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَقَامَ بِوَلاَيَةِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَنَادَى اَلصَّلاَةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ اَلنَّاسَ أَنْ يُبَلِّغَ اَلشَّاهِدُ اَلْغَائِبَ قَالَ عُمَرُ بْنُ أُذَيْنَةَ قَالُوا جَمِيعاً غَيْرَ أَبِي اَلْجَارُودِ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ كَانَتِ اَلْفَرِيضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ اَلْفَرِيضَةِ اَلْأُخْرَى وَ كَانَتِ اَلْوَلاَيَةُ آخِرَ اَلْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي »

✅ بنابراین امام باقر علیه‌السلام میفرماید : ابتدا آیه‌ی ابلاغ نازل شد #سپس پیامبر در غدیر خم امامت امیرالمومنین علی علیه‌السلام را ابلاغ کرد #پس از ابلاغ ولایت آیه‌ی اکمال نازل شد .

✅ همچنین وهابی میگوید برخی فقها روایت مورد استناد ایشان را تصحیح کردند !
👈 با فرض تصحیح سند؛ روایت موثق خواهد بود و روایتی که ما ارائه دادیم صحیح است؛ در هنگام تعارض بین روایت موثق و صحیح، روایت صحیح اولی‌تر است .

🆔 @javaheralklam

وَلایت به معنای امامت در کلام اهلبیت علیهم‌السلام با سند #صحیح

▫️ محل شاهد : وَ اَلْوَلاَيَةُ اَلَّتِي أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا وَلاَيَةُ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ فِي اَلْوَلاَيَةِ شَيْءٌ دُونَ شَيْءٍ فَضْلٌ يُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ » وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ مَاتَ وَ لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً

🔹 (خلاصه‌ی ترجمه :) وَلايتى كه خداوند به‌ آن امر کرد وَلايت آل‌محمد است. (راوی سوال میکند:) چگونه کسی که ادعای وَلایت دارد را بشناسیم ؟
امام فرمود : خداى عز و جل فرمايد:«ای کسانی کا ایمان آوردید از خدا و پیامبر و اولی‌الامر اطاعت کنید » و رسول خدا فرمود : هر كه بميرد و امام و پيشواى خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است .

✅ امام دلیل اثبات وَلایت برای مدعی آن را آیه‌ی اولی‌الامر میداند؛ پس واضح است که امام وَلایت را به معنای امامت گرفته است .

❗️بی اطلاعی وهابی از ابتدایی‌ترین مباحث صرف و نحو عربی !

🆔 https://t.me/matareh_al_anzar/270?single

⁉️ وهابی به قسمت اول این پست بنده چنین اشکال کرده است :
👈 اگر بنا به اطݪاق این اشڪال است، لابد تمام ڪتب لغت را ڪنار انداخت و هر فرد بنا به برداشت های خود ، ڪلام عرب را تفسیر ڪند !

✅ وهابی اگر #کمی به سیاق کلام بنده توجه میکرد هرگز این اشکال کودکانه را مطرح نمیکرد چرا که ما این احتمال را صرفا در موارد خاصی مطرح کردیم به همین دلیل به کلام شیخ علی کورانی استدلال کردیم .

🔹جناب شیخ علی کورانی میفرمایند این حساسیت نسبت به #برخی کلمات مانند اهلبیت، الولی و .... وجود دارد نه نسبت به سایر لغات !

▫️ نلاحظ أن حكام المسلمين لهم حساسية تجاه #بعض الكلمات مثل: أهل البيت، وذوي القربى، والولي، وغيرها. لأنها تعطي الشرعية والإمامة لأهل بيت النبي صلى الله عليه وآله، وتطعن بشرعية الحكام القرشيين. وقد سرت هذه الحساسية الى فقهاء السلطة ورواتها وحتى الى علماء اللغة..... و تشتد معركتهم في كلمة الولي، لأنهم اعترفوا بأن النبي صلى الله عليه وآله قال للمسلمين: من كنت مولاه فعلي مولاه. وقال: علي وليكم من بعدي ...... 👈 وقد أطال في معاني الولي كما فعل غيره، لصرفها عن معناها الطبيعي
📚مُفرَدَاتُ الرَّاغِبِ الإِصفَهَانِي مَعَ مُلَاحِظَاتِ العَامِلِيّ ص 776 / المولف علي الكوراني العاملي

✅ بنابراین این اشکال اجنبی از پاسخ ماست .

🆔 @javaheralklam

🔹 وهابی به قسمت دوم این پست دو اشکال مطرح کرده است :

⁉️ اشکال اول وهابی این است که ما برای اثبات مدعای خود صرفا به کلام آیت‌الله سید احمد ممدی استناد کردیم و ایشان در زمینه لغت متخصص نیست و تالیفی ندارد !

✅ پاسخ : اولا. چه کسی گفته است که تنها را کشف تخصص یک شخص این است که او تالیفاتی داشته باشد ؟!

ایت‌الله شبیری زنجانی (حفظه‌الله) در علم رجال شیعه کم نظیر است اما هیچ گونه تالیف مفصل رجالی ندارند!
همچنین حضرت آیت‌الله شیخ حسین وحید خراسانی (حفظه‌الله) در علم اصول فقه بین اهل علم زبان زد است اما به غیر چند تقریر از مباحث ایشان خودشان کتابی در این زمینه تالیف نکردند!

🔹 بنابراین صرف نداشتن تالیف دلیلی بر عدم‌ تخصص نیست؛ بلکه با رجوع با دروس هر شخص میتوان به تسلط او آگاهی پیدا کرد.
👈 آیت‌الله سید احمد مددی نیز اگر کسی دروس ایشان را دنبال کند متوجه تسلط گسترده و وسیع ایشان نسبت به کتب لغوی خواهد شد .

ثانیا . کلام برخی علمای اهلسنت مبنی بر عدم تفاوت بین وَلایت و وِلایت در واقع مویدی بر این کلام آیت‌الله سید احمد مددی است .

ثالثا. ما این وجه را به عنوان یک #احتمال_قابل_توجه مطرح کردیم که دلیلی بر رد آن نیست نه به عنوان یک امر قطعی و تا وقتی این احتمال قابل توجه رفع نشود نمیتوان به قول لغوی در این زمینه‌ی خاص وثوق حاصل کرد .

⁉️ اشکال دوم وهابی این است که اگر حتما نیاز نیست از قول لغوی قطع حاصل شود بلکه اطمینان و وثوق نیز کفایت میکند .

✅ کلام فوق را قبول داریم اما نکته‌ی اصلی این است که با وجود دو احتمال قابل توجه زیر حتی وثوقی نیز حاصل نمیشود :

اول . کتب لغت بعد شکل گیری مبانی کلامی تالیف شد و این احتمال قابل انکار نیست که ممکن است شخص لغوی نسبت به برخی لغات خاص حساسیت ویژه داشته باشد .

دوم . این تفاوت در اعراب گذاری ممکن است صرفا به دلیل لهجه‌های مختلف باشد .

🆔 @javaheralklam

وهابی نسبت به این پست بنده و همچین این پست هیچ نقد علمی بیان نکرده است صرفا مطالبی گفته که چیزی گفته باشد !

⁉️ در خصوص استناد بنده به کلام فقهای شیعه میگوید هیچ کدام از آنها متخصص در لغت نیستند !

✅ در پست مورد نظر ما کلام آیت‌الله جوادی آملی، ایت‌الله مکارم و ایت الله سبحانی را بیان کردیم .

🔹 هر سه‌ این فقها به صورت تختصصی و گسترده در علم تفسیر قرآن کار کردند و کتب متعددی تالیف کردند هر نوجوانی میداند که لازمه‌ی ورود به علم تفسیر قرآن تخصص و احاطه‌ی وسیع بر کتب لغت میباشد به همین دلیل ما سخن این بزرگان را بیان کردیم .

⁉️ اشکال دیگر ایشان این است که ما فقط کلام معاصرین را نقل کردیم!

▫️ برای اینکه دل وهابی شاد شود سخن دو تن از غیر معاصرین را نقل میکنیم :

1⃣ مورد اول سخن علامه مجلسی رحمه‌الله‌علیه است که اتفاقا خود وهابی نیز آن را نقل کرده است :
▫️الولاية بالفتح بمعنى المحبة والنصرة والطاعة
📚 بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث- جلد  65  صفحه 339

👈 ایشان وَلایت را به معنای محبت، نصرت و #اطاعت میداند؛ و ما هم نزاعی بر سر الفاظ نداریم وَلایت چه به معنای امامت باشد چه به معنای #اطلاعت بر مقصود ما دلالت میکند؛ البته علامه مجلسی در مراه العقول به صورت صریح وَلایت را به معنای سرپرستی میداند :

▫️و الولاية بالكسر: المحبة و الطاعة، و بالفتح: الإمارة و السلطنة
📚 مراه العقول جلد دوم صفحه‌ی 422

2⃣ ملا صالح مازندرانی:
▫️ الولاية بالفتح الحكومة و التصرّف في امور الخلق
📚 شرح الكافي جلد 4  صفحه 308

🆔 @javaheralklam

▫️وهابی نسبت به استدلال ما به این حدیث از جهت نحوی اشکال کرده است که برادر بزرگوار بنده پاسخ جامعی بیان نمودند اما این روایت محل شاهد دیگری نیز دارد :

🔹 راوی خطاب به امام صادق علیه‌السلام میگوید :
[ اَلْوَلاَيَةِ  لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ لَكَ مِنْ بَعْدِهِ]

👈 من وَلایت امام باقر علیه‌السلام را پذیرفتم و ولاَیت شما ( یعنی امام صادق علیه‌السلام) را #بعد از او قبول کردم .

✅ اگر وَلایت در این حدیث به معنای محبت باشد چه معنی دارد که راوی بگوید من محبت امام صادق علیه‌السلام را بعد از امام باقر علیه‌السلام قبول کردم !

👈 به قرینه‌ی لفظ #بعد که در این حدیث ذکر شده است پس قطعا منظور از وَلایت امامت میباشد .

🆔 @javaheralklam

‼️ اشکال #بسیار دقیق و #شدیدا علمی وهابی به پست فوق❗️

❗️وهابی نسبت به این پست بنده اشکالی مطرح کرده است که نه تنها بنده بلکه تمام اندیشمندان شیعه و سنی را متحیر کرده است !

⁉️ ایشان میگوید : اگر اطاعت امام علی در غدیر واجب شده، پس بدانید که اطاعت والدین از بدو تولد بر مسلمین واجب شده است .

✅ حقیقتا نمیدانم این اشکال را سهوا بیان کرده است یا سطح فهم ایشان همین مقدار است!

🔹 علامه مجلسی در کلامی که خود وهابی از ایشان نقل کرده بود وَلایت را معنای #اطاعت نیز بیان کرداند .

اکنون وهابی میگوید اگر اطاعت از امام امیرالمومنین علی علیه‌السلام در غدیر خم واجب شده است اطاعت از پدر و مادر از بدو تولد بر مسلمین واجب است !

☑️ پاسخ این است که اگر وَلایت را به معنای اطاعت بگیریم آنگاه اطاعت از امیرالمومنین علی علیه‌السلام بر تمام مسلمین مطلقا واجب است اما اطاعت از پدر و مادر فقط بر فرزندان آنها واجب است آن هم یک اطاعت مقید

⁉️ حالا چگونه وهابی این دو موضوع را یکی میداند الله اعلم....!

🔹 جدا از اینکه در خصوص اطاعت از پدر و مادر تفصیلاتی وجود دارد که محل ذکر آن نیست .

🆔 @javaheralklam

‼️نهایت استدلال وهابی ! (البته بیشتر شبیه لطیفه است تا استدلال!!!)

⁉️ میگوید هر شخص پدر و مادری دارد که اطاعت از آنها واجب است پس اطاعت از پدر و مادر بر همه‌ی مومنین واجب است!

✅ بهتر است با زبان عوامانه پاسخ دهیم تا این وهابی شاید متوجه شود :

🔹 محدودی اطلاعت از پدر و و مادر فقط به فرزندان آنها محدود میشود یعنی پدر و مادر اقای الف وجوب اطاعتشان فقط بر فرزندان خودشان ثابت است

⁉️آما آیا اطاعت از پدر و مادر آقای الف بر بنده هم واجب است ؟!
قطعا خیر؛پس هر پدر و مادر اطاعتشان فقط بر فرزندان خودشان واجب است و از این جهت اطاعت آنها محدود به چند نفر است .

👈اما اطاعت از امام بر همه‌ی مسلمین واجب است .

☑️ هر عاقلی با اندک توجهی این تفاوت را درک میکند .

⁉️ اشکال دیگری مطرح کرده است که اگر اطاعت از اولی‌الامر مطلقا واجب است چرا قرآن در هنگام تنازع فقط ما را به خدا و پیامبر ارجاع داده است ؟!

✅ پاسخ این است که عدم ارجاع مردم به اولی‌الامر در هنگام تنازع به این دلیل است که برای شناخت مصادیق اولی‌الامر نیز تنازع وجود دارد؛ پس با ارجاع به اولی الامر دور حاصل میشود به همین دلیل صرفا ما را به خدا و پیامبر ارجاع داده است.

🔹 الحمدالله ایشان بلاخره متوجه اولین اشکال خود شدند‌ که اطاعت مقید به چند نفر تفاوت اساسی با اطاعت نسبت به سایر مسلمین است؛ اکنون دو اشکال مطرح کرده است :

⁉️ #کیفیت اطاعت از اولی‌الامر همانند #کیفیت اطاعت از پدر و مادر است !

⁉️ روایتی که ایشان از اصول کافی ارسال کردند را ما ترتیب اثر ندادیم !

▫️پاسخ در پست بعد ان‌شاالله...

🆔 @javaheralklam

▫️پاسخ اشکال اول : اطاعت مطلق از اولی‌الامر صریح قرآن است :

🔹 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا

✅ سنخ اطاعت از اولی الامر در آیه‌ی بالا از سنخ اطاعت از پیامبر است به همین دلیل اطاعت از اولی‌الامر عطف به اطاعت از پیامبر شده است پس همانگونه که اطاعت از پیامبر مطلقا و بدون قید و شرط واجب است، اطاعت از اولی‌الامر نیز بدون قید و شرط واجب است .

🔸 به همین دلیل فخررازی مفسر بزرگ اهلسنت نیز ذیل آیه این گونه استدلال میکند :

▫️ کسى که خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد، حتماً باید معصوم باشد; زیرا اگر معصوم از خطا نباشد، به هنگامى که مرتکب اشتباهى مى شود، خداوند اطاعت او را لازم شمرده، و پیروى از او را در انجام خطا لازم دانسته، و این خود یک نوع تضاد در حکم الهى ایجاد مى کند; چرا که از یک طرف انجام آن عمل ممنوع است، و از طرف دیگر پیروى از  اولی الامر  لازم است، و این موجب اجتماع  امر  و  نهى  مى شود.
بنابراین، از یک طرف مى بینیم خداوند اطاعت فرمان اولوا الامر را بدون هیچ قید و شرط لازم دانسته و از طرف دیگر اگر اولوا الامر معصوم از خطا نباشند، چنین فرمانى صحیح نیست، از این مقدمه چنین استفاده مى کنیم که اولوا الامر که در آیه فوق به آنها اشاره شده، حتماً باید معصوم بوده باشند.

👈 البته بعد از استدلال فوق فخررازی اولی‌الامر را اجماع امت میداند !
یعنی اینکه اصل اولی الامر باید معصوم باشد زیرا اطاعت او مطلق است را قبول میکند اما در مصداق با ما مخالف است نه در اصل استدلال .

☑️ بنابراین با اثبات این نوع اطاعت برای اولی‌الامر بطلان کلام وهابی روشن میشود و اطاعت از اولی الامر هم به لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت متفاوت است .

▫️پاسخ اشکال دوم : مبنای قطعی و اساسی امامیه این است که هر روایتی که مخالف با قرآن باشد حجت نیست.
👈 چه ضعیف باشد چه صحیح!
👈 چه خبر واحد باشد چه متواتر !!

🔸 روایتی هم که وهابی استدلال کرده است از انجا که لازمه‌اش تحریف قرآن است و این عقیده مخالف با صریح قرآن است حجت نیست؛ خداوند در قرآن میفرماید :

▫️ لایَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیم حَمِید
(فصلت/42)

✅ آیه‌ی فوق صریح در عدم تحریف قرآن است زیرا میفرماید هیچ گونه باطلی در قرآن راه ندارد و از مصادیق بارز باطل؛ تحریف است که در آیه نفی شده است .

👈 بنابراین هر حدیثی مخالف با قران باشد حجت نیست .

🆔 @javaheralklam

▫️وهابی نسبت به استدلال ما مبنی بر وجوب اطاعت مطلق از اولی‌الامر هیچ پاسخی نداده است!
صرفا اشکال قبلی خودش را مطرح کرده است که پاسخ او بیان شد لکن او میخواهد ما را به صرف #کلام سید مرتضی ملزم کند !

🔹در صورتی که ما وهابی را به #کلام فخررازی ملزم نکردیم بلکه او را به #استدلال فخرازی ملزم کردیم که تا کنون پاسخ خاصی نداده است .

⁉️ وهابی بحث تحریف قرآن را بیان کرده و میگوید ما برای کلام اهلبیت ارزشی قائل نیستیم (معاذ الله)

👈 اصولا ما اعتقاد داریم که اگر کلامی مخالف صریح قرآن باشد از اهلبیت صادر نشده است .
پس وقتی میگویم هر حدیثی که مخالف قرآن باشد حجت نیست یعنی ما اصولا صدور آن حدیث از معصوم‌ را قبول نداریم .

⁉️ وهابی میگوید ما منکر احادیث متواتر هستیم!

✅ مقصود ما از حدیث متواتر در پست قبل این است که تعداد روایات هر چقدر زیاد هم باشد اگر مخالف حتی یک آیه‌ از قرآن باشد باز هم حجت نیست و لفظ متواتر را از باب #مسامحه به کار بردیم و گرنه احادیث مخالف قرآن هر چقدر هم متعدد باشد چون مخالفت با قران دارد از آنها هیچ علمی حاصل نمیشود پس متواتر هم نیستند ( زیرا در حدیث متواتر عدد شرط نیست و ملاک اصلی حصول  علم است .)