🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
#فصل_ششم ✅ وجوب نصب امام 3⃣4⃣ #قاعده_لطف (21) 🔹بحث ما در خصوص شبهات عامه در خصوص قاعده لطف بود. رسیدم به چهارمین شبهه یعنی غیبت امام که جلسات قبل شبهه آنها راطرح کردیم ( شبهه غیبت امام ) و قسمتی از پاسخ را بیان کردیم . 🔸 یکی از پاسخهای اصلی شیعه به این…
#فصل_ششم
✅ وجوب نصب امام 4⃣4⃣
#قاعده_لطف (22)
🔹 بحث ما در خصوص پاسخ به شبهه غیبت امام و تعارض آن با برهان لطف بود گفتیم که علامه حلی معتقد است وجود امام یا نبی در هر امتی سه جهت دارد . ( رجوع کنید قسمت قبل)
🔸 بنابراین چنان چه مردم در مقابل گزینش خداوند تسلیم نگردند و از فرامین نبی یا امام تبعیت نکنند مسلماً هدایت اُمّت دچار مشکل خواهد شد؛ چرا که ارادۀ خداوند بر هدایت اختیاری مردم تعلق گرفته است و خدا هرگز مردم را به پذیرش اوامر تشریعی خود مجبور نمی کند. بلکه به آنها قدرت و اختیار عطا فرموده تا با حُسن اختیار در مقابل گزینش الهی و دستورات او تسلیم گردند و یا با سوء اختیار از پذیرش و تبعیت سرباز زنند. از این رو، هر گاه مردم در مقابل انبیاء و امامان الهی خضوع کردند و ضمن اقتدا به ایشان از دستوراتشان فرمان بردند کار هدایت به خوبی پیشرفت و آن گاه که مردم سرکشی کردند، کار هدایت با مشکل مواجه شد.
مسلمانان پس از رحلت رسول خدا صلی اللّٰه علیه وآله از روز نخست امامت الهی امیرالمؤمنین علیه السلام را نادیده گرفتند و از حق مسلم ایشان دفاع نکردند، پس از ایشان به امام حسن مجتبی علیه السلام خیانت کردند. امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند. با امام سجاد علیه السلام چنان رفتار کردند که فرمود: در مکّه و مدینه حتی بیست نفر محب و مطیع ما نیستند. امام باقر و امام صادق علیهما السلام را در شرایطی قرار دادند که علی رغم ایجاد فضای مناسب جهت نشر علوم الهی بسیاری از معارف را به جهت تقیه بازگو نفرمودند. مسلماً اگر مردم از حضرت موسی بن جعفر، امام رضا، جواد الائمه، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام دفاع و حمایت میکردند، عباسیان هرگز جرأت جسارت و شهید کردن ایشان را پیدا نمی کردند، و چنان چه آمادگی یاری از آخرین ذخیرۀ الهی را داشتند هرگز از فیض ظهور ایشان محروم نمی گشتند.
👈 پس وجود امام در هر شرایط لطف است و عدم تصرف ظاهری او در امور از ناحیۀ مردم است. به عبارت دیگر «وجوده لطف وتصرفه لطف آخر وعدمه منا».
☑️ به علاوه-چنان که پیشتر گفتیم-ابعاد وجودی امام متعدد است و اگر دست امام در یک بعد بسته باشد در ابعاد دیگر الطاف و برکات وجودی او به مردم میرسد. خدای تعالی در مورد پیامبر خودش میفرماید:
▫️«إِنّٰا أَرْسَلْنٰاکَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً* وَ دٰاعِیاً إِلَی اَللّٰهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرٰاجاً مُنِیراً» ؛ [۱]
▪️ای پیامبر ما تو را به عنوان شاهد، بشارت دهنده، انذار کننده، دعوت کننده به سوی خدا به اذن او و چراغ روشنی بخش فرستادیم.
🔹 شاهد بودن بر اُمّت یکی از ابعاد وجودی حجت خداست که در این بعد مبسوط الید بودن او شرط نیست. به عبارت دیگر پیامبر و امام شاهد بر خلق هستند، هر کجا و در هر شرایطی که باشند. پیامبر اکرم صلی اللّٰه علیه وآله در شعب ابوطالب، در دوران حکومت، و حتی پس از رحلت نیز شاهد بر خلق هستند و به اعتراف بزرگان عامّه، شاهد بودن بر اُمّت با غیبت و مبسوط الید نبودن و حتی با رحلت از دنیا، منافات ندارد.
همچنین وجود امام غائب از جهت فراهم شدن شرایط رشد و کمال برای مؤمنان نیز لطف است. به عبارت دیگر انتظار فرجِ امام غائب برای مؤمنان واقعی با سازندگی همراه است.
----------
[۱]: ۱). سوره احزاب: آیه ۴۵-۴۶.
⚠️ ادامه دارد .....
------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
✅ وجوب نصب امام 4⃣4⃣
#قاعده_لطف (22)
🔹 بحث ما در خصوص پاسخ به شبهه غیبت امام و تعارض آن با برهان لطف بود گفتیم که علامه حلی معتقد است وجود امام یا نبی در هر امتی سه جهت دارد . ( رجوع کنید قسمت قبل)
🔸 بنابراین چنان چه مردم در مقابل گزینش خداوند تسلیم نگردند و از فرامین نبی یا امام تبعیت نکنند مسلماً هدایت اُمّت دچار مشکل خواهد شد؛ چرا که ارادۀ خداوند بر هدایت اختیاری مردم تعلق گرفته است و خدا هرگز مردم را به پذیرش اوامر تشریعی خود مجبور نمی کند. بلکه به آنها قدرت و اختیار عطا فرموده تا با حُسن اختیار در مقابل گزینش الهی و دستورات او تسلیم گردند و یا با سوء اختیار از پذیرش و تبعیت سرباز زنند. از این رو، هر گاه مردم در مقابل انبیاء و امامان الهی خضوع کردند و ضمن اقتدا به ایشان از دستوراتشان فرمان بردند کار هدایت به خوبی پیشرفت و آن گاه که مردم سرکشی کردند، کار هدایت با مشکل مواجه شد.
مسلمانان پس از رحلت رسول خدا صلی اللّٰه علیه وآله از روز نخست امامت الهی امیرالمؤمنین علیه السلام را نادیده گرفتند و از حق مسلم ایشان دفاع نکردند، پس از ایشان به امام حسن مجتبی علیه السلام خیانت کردند. امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند. با امام سجاد علیه السلام چنان رفتار کردند که فرمود: در مکّه و مدینه حتی بیست نفر محب و مطیع ما نیستند. امام باقر و امام صادق علیهما السلام را در شرایطی قرار دادند که علی رغم ایجاد فضای مناسب جهت نشر علوم الهی بسیاری از معارف را به جهت تقیه بازگو نفرمودند. مسلماً اگر مردم از حضرت موسی بن جعفر، امام رضا، جواد الائمه، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام دفاع و حمایت میکردند، عباسیان هرگز جرأت جسارت و شهید کردن ایشان را پیدا نمی کردند، و چنان چه آمادگی یاری از آخرین ذخیرۀ الهی را داشتند هرگز از فیض ظهور ایشان محروم نمی گشتند.
👈 پس وجود امام در هر شرایط لطف است و عدم تصرف ظاهری او در امور از ناحیۀ مردم است. به عبارت دیگر «وجوده لطف وتصرفه لطف آخر وعدمه منا».
☑️ به علاوه-چنان که پیشتر گفتیم-ابعاد وجودی امام متعدد است و اگر دست امام در یک بعد بسته باشد در ابعاد دیگر الطاف و برکات وجودی او به مردم میرسد. خدای تعالی در مورد پیامبر خودش میفرماید:
▫️«إِنّٰا أَرْسَلْنٰاکَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً* وَ دٰاعِیاً إِلَی اَللّٰهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرٰاجاً مُنِیراً» ؛ [۱]
▪️ای پیامبر ما تو را به عنوان شاهد، بشارت دهنده، انذار کننده، دعوت کننده به سوی خدا به اذن او و چراغ روشنی بخش فرستادیم.
🔹 شاهد بودن بر اُمّت یکی از ابعاد وجودی حجت خداست که در این بعد مبسوط الید بودن او شرط نیست. به عبارت دیگر پیامبر و امام شاهد بر خلق هستند، هر کجا و در هر شرایطی که باشند. پیامبر اکرم صلی اللّٰه علیه وآله در شعب ابوطالب، در دوران حکومت، و حتی پس از رحلت نیز شاهد بر خلق هستند و به اعتراف بزرگان عامّه، شاهد بودن بر اُمّت با غیبت و مبسوط الید نبودن و حتی با رحلت از دنیا، منافات ندارد.
همچنین وجود امام غائب از جهت فراهم شدن شرایط رشد و کمال برای مؤمنان نیز لطف است. به عبارت دیگر انتظار فرجِ امام غائب برای مؤمنان واقعی با سازندگی همراه است.
----------
[۱]: ۱). سوره احزاب: آیه ۴۵-۴۶.
⚠️ ادامه دارد .....
------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
Telegram
🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
#فصل_ششم
✅ وجوب نصب امام 3⃣4⃣
#قاعده_لطف (21)
🔹بحث ما در خصوص شبهات عامه در خصوص قاعده لطف بود.
رسیدم به چهارمین شبهه یعنی غیبت امام که جلسات قبل شبهه آنها راطرح کردیم ( شبهه غیبت امام ) و قسمتی از پاسخ را بیان کردیم .
🔸 یکی از پاسخهای اصلی شیعه به این…
✅ وجوب نصب امام 3⃣4⃣
#قاعده_لطف (21)
🔹بحث ما در خصوص شبهات عامه در خصوص قاعده لطف بود.
رسیدم به چهارمین شبهه یعنی غیبت امام که جلسات قبل شبهه آنها راطرح کردیم ( شبهه غیبت امام ) و قسمتی از پاسخ را بیان کردیم .
🔸 یکی از پاسخهای اصلی شیعه به این…
Forwarded from 🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
🔹 زیارت امام حسین(علیه السلام) در شب جمعه را از دست ندهیم ؛ هر چند از راه دور .....
❤️ صلّیاللهعلیکیاأباعبدالله...
🕊حضرتفرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان میرسد!
🌙 شب زیارتی امام حسین( علیه السلام)
----------------‐---------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔹 زیارت امام حسین(علیه السلام) در شب جمعه را از دست ندهیم ؛ هر چند از راه دور .....
❤️ صلّیاللهعلیکیاأباعبدالله...
🕊حضرتفرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان میرسد!
🌙 شب زیارتی امام حسین( علیه السلام)
----------------‐---------------------------------
🆔 @javaheralklam
#دهه_ولایت
#پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 1⃣
▪️پرسش : اگر امام علی علیهالسلام معتقد به ولایت و امامت الهی خود در غدیر بوده است چرا در نامه 6 نهج البلاغه برای امامت خود به شوری و اجماع استدلال میکند ⁉️
✅ پاسخ :
▫️ به نکات زیر دقت کنید :
1⃣ در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند (قاعده الزام ) و در اینجا معاویه که خود را از طرفداران خلفای پیشین می دانست نمی توانست چگونگی گزینش انها را برای خلافت انکار کند .
2⃣ امام باید در برابر معاویه به دلیلی استدلال کند که او نتواند در برابر آن سخن بگوید و راه انکار را بپوید و آن مساله شوری است شورایی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند همان کسانی که معاویه از جانب انها به خلافت شام منصوب شد .
👈 این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و آن اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با ان بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد.
3⃣ در قران نیز گونه هایی بر این مطلب می توان پیدا کرد از جمله در داستان حضرت ابراهیم هنگامی که در برابر ستاره پرستان،ماه پرستان،و افتاب پرستان قرار گرفت با جمله « هذا ربی» یا « هذا ربی هذا اکبر» (انعام 78-77) مسلمات انها را پذیرفت اما هنگامی که همگی افول کردند و افول و غروب انها دلیل بر حادث بودن انها بود انها را محکوم ساخت»
📚 برگرفته از شرح نهج البلاغه( پیام امام) ج 9 ص 83
☑️ بنابراین احتجاج حضرت علی با معاويه از باب الزام بوده است یعنی امام در مقام احتجاج با دشمن عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت مهاجرين و انصار بود؛ يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود 👈 به عبارت ديگر، حضرت امير به معاويه كه از طرف عمر و عثمان استاندار و حاكم شام بود، و آن دو را خليفه مشروع مى دانست خطاب كرده و میفرمايد :
▫️اگر از نظر تو معيار مشروعيت خلافت آنان، اجتماع مهاجرين و انصار بود، همان معيار در خلافت من نيز وجود دارد .
🔴 دوستان بزرگوار میتوانند سوالات و شبهات خود در این زمینه را در قسمت دیدگاهها ارسال کنند که در پستهای بعدی پاسخ دهیم انشاءالله .
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
#پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 1⃣
▪️پرسش : اگر امام علی علیهالسلام معتقد به ولایت و امامت الهی خود در غدیر بوده است چرا در نامه 6 نهج البلاغه برای امامت خود به شوری و اجماع استدلال میکند ⁉️
✅ پاسخ :
▫️ به نکات زیر دقت کنید :
1⃣ در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند (قاعده الزام ) و در اینجا معاویه که خود را از طرفداران خلفای پیشین می دانست نمی توانست چگونگی گزینش انها را برای خلافت انکار کند .
2⃣ امام باید در برابر معاویه به دلیلی استدلال کند که او نتواند در برابر آن سخن بگوید و راه انکار را بپوید و آن مساله شوری است شورایی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند همان کسانی که معاویه از جانب انها به خلافت شام منصوب شد .
👈 این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و آن اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با ان بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد.
3⃣ در قران نیز گونه هایی بر این مطلب می توان پیدا کرد از جمله در داستان حضرت ابراهیم هنگامی که در برابر ستاره پرستان،ماه پرستان،و افتاب پرستان قرار گرفت با جمله « هذا ربی» یا « هذا ربی هذا اکبر» (انعام 78-77) مسلمات انها را پذیرفت اما هنگامی که همگی افول کردند و افول و غروب انها دلیل بر حادث بودن انها بود انها را محکوم ساخت»
📚 برگرفته از شرح نهج البلاغه( پیام امام) ج 9 ص 83
☑️ بنابراین احتجاج حضرت علی با معاويه از باب الزام بوده است یعنی امام در مقام احتجاج با دشمن عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت مهاجرين و انصار بود؛ يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود 👈 به عبارت ديگر، حضرت امير به معاويه كه از طرف عمر و عثمان استاندار و حاكم شام بود، و آن دو را خليفه مشروع مى دانست خطاب كرده و میفرمايد :
▫️اگر از نظر تو معيار مشروعيت خلافت آنان، اجتماع مهاجرين و انصار بود، همان معيار در خلافت من نيز وجود دارد .
🔴 دوستان بزرگوار میتوانند سوالات و شبهات خود در این زمینه را در قسمت دیدگاهها ارسال کنند که در پستهای بعدی پاسخ دهیم انشاءالله .
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺اخلاق کریمانه امام هادی(علیهالسلام) در بیان استاد فاطمی نیا
🔹فرا رسيدن ميلاد با سعادت حضرت امام هادی﴿علیهالسلام﴾ مبارک باد 🌹
🔹فرا رسيدن ميلاد با سعادت حضرت امام هادی﴿علیهالسلام﴾ مبارک باد 🌹
🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
#دهه_ولایت #پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 1⃣ ▪️پرسش : اگر امام علی علیهالسلام معتقد به ولایت و امامت الهی خود در غدیر بوده است چرا در نامه 6 نهج البلاغه برای امامت خود به شوری و اجماع استدلال میکند ⁉️ ✅ پاسخ : ▫️ به نکات زیر دقت کنید : 1⃣ در واقع استدلال…
#دهه_ولایت
#پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 2⃣
▪️ پرسش : آیا مساله تبریک گفتن ابوبکر و عمر به حضرت علی علیهالسلام در روز غدیر در منابع اهل سنت آمده است ⁉️
✅ پاسخ :
▫️ در این باره روایات متعددی در منابع روایی اهل سنت نقل شده است که پس از آن که پیامبر گرامی حضرت علی علیهالسلام را به عنوان
« مولی» برای مردم برگزید ،ابوبکر و عمر نزد حضرت علی رفتند و چنین گفتند:
🔹 « گوارا باد بر ای فرزند ابی طالب ،صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن با ایمان هستی»
📚مسند احمد ج4 ص281
🔸 فخر رازی نقل می کند که عمر چنین گفت:
« گوارا باد بر تو صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی هستی»
📚تفسیر مفاتیح الغیب،ذیل ایه 67 مائده
🔹 خطیب بغدادی نقل می کند که گفت:
« آفرین،آفرین به تو ای فرزند ابوطالب ،صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مسلمان هستی»
📚تاریخ بغداد ج7 ص290
▫️ دیگران از علمای اهل سنت نیز این داستان را نقل کرده اند از جمله:
📚مناوی در فیض القدیر،ج6 ص217
📚طبری در ذخائر العقبی،ص68
📚صواعق المحرقه،ص107
📚الریاض النضره،ج2 ص170
☑️ علامه امینی در الغدیر این جریان را از حدود 60 نفر از بزرگان و علمای اهل سنت نقل می کنند که در کتب خود روایت کرده اند .
📚ترجمه الغدیر ج2 ص181 به بعد
✅ نکته بسیار مهم در کلام خلیفه اول و دوم که در تمام و یا اکثر نقل ها ذکر شده است واژهی 《 اصبحت》میباشد؛
👈 یعنی الان مولای من شدی 👉
✔️ اگر مولا به معنای دوست باشد پس یعنی خلیفه اول و دوم قبل از واقعه غدیر دوستی با حضرت علی علیهالسلام نداشتند❗️
زیرا اگر طبق نظر عامه کلام خلیفه را معنا کنیم معنای کنیم اینچنین میشود :
👈 الان ( هم اکنون) دوست ما شدی ( یعنی قبل نبودی)
از لوازم کلام بالا نفاق دو خلیفه است زیرا دوست داشتن حضرت علی ایمان و بغض او نفاق است .
👌 لطفا این کلیپ را مشاهده کنید .
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
#پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 2⃣
▪️ پرسش : آیا مساله تبریک گفتن ابوبکر و عمر به حضرت علی علیهالسلام در روز غدیر در منابع اهل سنت آمده است ⁉️
✅ پاسخ :
▫️ در این باره روایات متعددی در منابع روایی اهل سنت نقل شده است که پس از آن که پیامبر گرامی حضرت علی علیهالسلام را به عنوان
« مولی» برای مردم برگزید ،ابوبکر و عمر نزد حضرت علی رفتند و چنین گفتند:
🔹 « گوارا باد بر ای فرزند ابی طالب ،صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن با ایمان هستی»
📚مسند احمد ج4 ص281
🔸 فخر رازی نقل می کند که عمر چنین گفت:
« گوارا باد بر تو صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی هستی»
📚تفسیر مفاتیح الغیب،ذیل ایه 67 مائده
🔹 خطیب بغدادی نقل می کند که گفت:
« آفرین،آفرین به تو ای فرزند ابوطالب ،صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هر مسلمان هستی»
📚تاریخ بغداد ج7 ص290
▫️ دیگران از علمای اهل سنت نیز این داستان را نقل کرده اند از جمله:
📚مناوی در فیض القدیر،ج6 ص217
📚طبری در ذخائر العقبی،ص68
📚صواعق المحرقه،ص107
📚الریاض النضره،ج2 ص170
☑️ علامه امینی در الغدیر این جریان را از حدود 60 نفر از بزرگان و علمای اهل سنت نقل می کنند که در کتب خود روایت کرده اند .
📚ترجمه الغدیر ج2 ص181 به بعد
✅ نکته بسیار مهم در کلام خلیفه اول و دوم که در تمام و یا اکثر نقل ها ذکر شده است واژهی 《 اصبحت》میباشد؛
👈 یعنی الان مولای من شدی 👉
✔️ اگر مولا به معنای دوست باشد پس یعنی خلیفه اول و دوم قبل از واقعه غدیر دوستی با حضرت علی علیهالسلام نداشتند❗️
زیرا اگر طبق نظر عامه کلام خلیفه را معنا کنیم معنای کنیم اینچنین میشود :
👈 الان ( هم اکنون) دوست ما شدی ( یعنی قبل نبودی)
از لوازم کلام بالا نفاق دو خلیفه است زیرا دوست داشتن حضرت علی ایمان و بغض او نفاق است .
👌 لطفا این کلیپ را مشاهده کنید .
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
Telegram
🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
🔹 واقعه غدیر خم به سند صحیح در کتب عامه
🔸 کلام خلیفه دوم بهترین قرینه بر اینکه ولی به معنای سرپرست است .
سخنران : #سید_محمد_موسوی
------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔸 کلام خلیفه دوم بهترین قرینه بر اینکه ولی به معنای سرپرست است .
سخنران : #سید_محمد_موسوی
------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹اعتراف بسیار مهم امام وهابیت و سلفی ها ابن تیمیه :
👈 حدیث غدیر دلالت بر وجوب پیروی از امام علی علیه السلام دارد در همه چیز مثل پیامبرصلیاللهعلیهوآله!!
🔸 اعضای محترم نشر همه مطالب کانال بلا مانع و آن شاءالله اجر معنوی آن در میزان حسنات شما باشد لذا در نشر کوتاهی نفرمایید .
سخنران : #سید_محمد_موسوی
---------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
👈 حدیث غدیر دلالت بر وجوب پیروی از امام علی علیه السلام دارد در همه چیز مثل پیامبرصلیاللهعلیهوآله!!
🔸 اعضای محترم نشر همه مطالب کانال بلا مانع و آن شاءالله اجر معنوی آن در میزان حسنات شما باشد لذا در نشر کوتاهی نفرمایید .
سخنران : #سید_محمد_موسوی
---------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
👍1
🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
#دهه_ولایت #پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 2⃣ ▪️ پرسش : آیا مساله تبریک گفتن ابوبکر و عمر به حضرت علی علیهالسلام در روز غدیر در منابع اهل سنت آمده است ⁉️ ✅ پاسخ : ▫️ در این باره روایات متعددی در منابع روایی اهل سنت نقل شده است که پس از آن که پیامبر گرامی حضرت…
#دهه_ولایت
#پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 3⃣
▪️پرسش : اهل سنت می گویند حدیث غدیر مربوط می شود به شکایت سپاهیانی که به همراه حضرت علی به یمن رفته بودند و در بازگشت از عدالت علی که بدون اجازه پیامبر غنائم را به آنها نداد شکایت کردند و پیامبر هم گفت که با علی دشمنی نکنید هر کس من دوست او هستم علی دوست اوست!!!
✅ پاسخ :
▫️در برابر این اشکال توجه به نکاتی لازم است :
1⃣ اگر حدیث غدیر در پاسخ به شکایت سپاهیان یمن صورت گرفته است چرا پیامبر در همان روزهای ابتدایی مناسک حج پاسخ آن ها را نداد و تا روز هجدهم ذی الحجه صبر کرد و در منطقه غدیر خم این پاسخ این شکایت را مطرح کرد و در مکه مطرح نکرد⁉️
2⃣ اگر واقعا شکایت سپاهیان اعزامی به مردم یمن موجب بیان حدیث غدیر گردیده است باید پیامبر در حدیث غدیر صراحتا یا به صورت کنایه اشاره ای به این ماجرا و شکایت صحابه داشته باشد در حالی که به هیچ عنوان چنین اشاره ای از پیامبر صادر نشده است .
3⃣ این واقعه بین امام علی علیه السلام و تعداد اندکی از کسانی که همراه او بودند اتفاق افتاد ، چرا پیامبر چنین واقعه کوچکی را بین تمام مسلمین مطرح کرد؟!
👈 آیا بهتر نبود که پیامبر این قضیه را بین همان جمع اندک حل میکرد و از علی دفاع می کرد و جمعیت عظیم مسلمین را در آن گرمای طاقت فرسا معطل یک دعوای کوچک نمی کرد
4⃣ اگر حدیث غدیر تنها برای بیان دوستی علی علیه السلام با تعدادی از مسلمین بوده است چرا گروه صحابه و پیشاپیش آنها عمر برای عرض تبریک به محضر علی علیه السلام آمدند و به او تبریک گفته و بیعت کردند؛ مگر بیان دوستی تبریک دارد⁉️
5⃣ به فرض بپذیریم که حدیث غدیر برای پاسخ به سپاهیان یمن بیان شده باشد ، پیامبر در پاسخ این شکایت ، علی علیه السلام را به عنوان رهبر و امام همگان معرفی کردند و بیان کردند که هیچ کس حق دشمنی کردن با کسی که امام و سرپرست آنها است را ندارد؛ بنابراین جریان مذکور به هیچ عنوان خدشه به ولایت و امامت علی علیه السلام که در حدیث غدیر بیان شده است نمی رساند .
------------------------‐-------------------------
🆔 @javaheralklam
#پاسخ_خلاصه_به_شبهات_غدیر 3⃣
▪️پرسش : اهل سنت می گویند حدیث غدیر مربوط می شود به شکایت سپاهیانی که به همراه حضرت علی به یمن رفته بودند و در بازگشت از عدالت علی که بدون اجازه پیامبر غنائم را به آنها نداد شکایت کردند و پیامبر هم گفت که با علی دشمنی نکنید هر کس من دوست او هستم علی دوست اوست!!!
✅ پاسخ :
▫️در برابر این اشکال توجه به نکاتی لازم است :
1⃣ اگر حدیث غدیر در پاسخ به شکایت سپاهیان یمن صورت گرفته است چرا پیامبر در همان روزهای ابتدایی مناسک حج پاسخ آن ها را نداد و تا روز هجدهم ذی الحجه صبر کرد و در منطقه غدیر خم این پاسخ این شکایت را مطرح کرد و در مکه مطرح نکرد⁉️
2⃣ اگر واقعا شکایت سپاهیان اعزامی به مردم یمن موجب بیان حدیث غدیر گردیده است باید پیامبر در حدیث غدیر صراحتا یا به صورت کنایه اشاره ای به این ماجرا و شکایت صحابه داشته باشد در حالی که به هیچ عنوان چنین اشاره ای از پیامبر صادر نشده است .
3⃣ این واقعه بین امام علی علیه السلام و تعداد اندکی از کسانی که همراه او بودند اتفاق افتاد ، چرا پیامبر چنین واقعه کوچکی را بین تمام مسلمین مطرح کرد؟!
👈 آیا بهتر نبود که پیامبر این قضیه را بین همان جمع اندک حل میکرد و از علی دفاع می کرد و جمعیت عظیم مسلمین را در آن گرمای طاقت فرسا معطل یک دعوای کوچک نمی کرد
4⃣ اگر حدیث غدیر تنها برای بیان دوستی علی علیه السلام با تعدادی از مسلمین بوده است چرا گروه صحابه و پیشاپیش آنها عمر برای عرض تبریک به محضر علی علیه السلام آمدند و به او تبریک گفته و بیعت کردند؛ مگر بیان دوستی تبریک دارد⁉️
5⃣ به فرض بپذیریم که حدیث غدیر برای پاسخ به سپاهیان یمن بیان شده باشد ، پیامبر در پاسخ این شکایت ، علی علیه السلام را به عنوان رهبر و امام همگان معرفی کردند و بیان کردند که هیچ کس حق دشمنی کردن با کسی که امام و سرپرست آنها است را ندارد؛ بنابراین جریان مذکور به هیچ عنوان خدشه به ولایت و امامت علی علیه السلام که در حدیث غدیر بیان شده است نمی رساند .
------------------------‐-------------------------
🆔 @javaheralklam
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️امام رضا علیه السلام:
يَوْمُ مَرْغَمَةِ الشَّيْطَانِ وَ يَوْمُ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الشِّيعَةِ وَ مُحِبِّي آلِ مُحَمَّد علیهم السلام
🔸غدیر روزی است که بینی شیطان به خاک مالیده میشود
و اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد علیهم السلام مُهر قبولی میخورد.
📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۰.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈 فقط ۲ روز تا برترین عید. ✨
✋نشر دهیم
#به_عشق_علی
#به_نیت_فرج ...
👈 مناسب برای استوری در واتساپ و اینستاگرام.
#استوری_روز_شمار_غدیر
يَوْمُ مَرْغَمَةِ الشَّيْطَانِ وَ يَوْمُ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الشِّيعَةِ وَ مُحِبِّي آلِ مُحَمَّد علیهم السلام
🔸غدیر روزی است که بینی شیطان به خاک مالیده میشود
و اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد علیهم السلام مُهر قبولی میخورد.
📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۰.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈 فقط ۲ روز تا برترین عید. ✨
✋نشر دهیم
#به_عشق_علی
#به_نیت_فرج ...
👈 مناسب برای استوری در واتساپ و اینستاگرام.
#استوری_روز_شمار_غدیر
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 1⃣
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
▫️ براى اهل تحقیق چاره اى جز پذیرش معنى أوْلى براى واژه «مولى» نیست و بر فرض که بپذیریم واژه «مولى» مشترک لفظى است و این معنا یکى از معانى واژه «مولى» است، 👈مى گوییم: در حدیث غدیر، قرینه هاى فراوانى وجود دارد که معانى دیگر را نفى مى کند.
اینک بیان آن قرینه ها :
1⃣ آغاز حدیث؛ که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «ألستُ أَولى بکم من أنفسکم»؛ (آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم؛ (یعنى آیا من بر شما ولایت مطلقه ندارم؟)) و یا الفاظى نزدیک به آن که دلالت بر این معنا دارد 👈 آن گاه حضرت این سخن را متفرّع بر سخن قبلى ساخته، مى فرماید: «فمن کنتُ مولاه فعلىٌّ مولاه»؛ (هر کس که من مولاى اویم على مولاى اوست).
▫️ این مقدّمه را بسیارى از علماى شیعه و اهل سنّت نقل کرده اند:
🔹 از جمله حفّاظ و امامان اهل سنّت که آن را نقل کرده اند، از این قرارند:
۱ ـ احمد بن حنبل؛ ۲ـ ابن ماجه؛ ۳ ـ نسائى؛ ۴ ـ طبرى؛ ۵ ـ ترمذى؛ ۶ ـ سیوطى؛
🔸 این مقدّمه از بخش هاى صحیح و ثابت این حدیث است که چاره اى جز اعتراف به آن نیست و چنانچه پیامبرخد(صلى الله علیه وآله) از این کلام غیر از معنایى که در مقدّمه بدان تصریح نموده، اراده مى کرد، هر آینه کلامش ـ که ما معتقدیم از هر لغزشى دور است ـ بى سر و ته و به هم ریخته شده، از بلاغت ساقط مى شود و حال آنکه آن حضرت «أفصحُ البلغاء» و «أبلغ مَنْ نَطَق بالضاد»؛ (فصیح تر از همه انسان هاى بلیغ)، و (بلیغ تر از همه تلفظ کنندگانِ ضاد) است؛ پس براى ما که باور داریم همه اجزاى کلام پیامبر به خاطر این که از منبع وحى بر زبانش جارى مى شود، با هم مرتبط است، راهى نیست جز این که بگوییم معنى مقدّمه با ذى المقدّمه متّحد و یکسان است (و چون مولا در آغاز کلام پیامبر به معناى أوْلى به شىء است، پس مولا در کلام بعدى نیز به همین معناست).
----------‐------------------------------------
🆔 @javaheralklam
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
▫️ براى اهل تحقیق چاره اى جز پذیرش معنى أوْلى براى واژه «مولى» نیست و بر فرض که بپذیریم واژه «مولى» مشترک لفظى است و این معنا یکى از معانى واژه «مولى» است، 👈مى گوییم: در حدیث غدیر، قرینه هاى فراوانى وجود دارد که معانى دیگر را نفى مى کند.
اینک بیان آن قرینه ها :
1⃣ آغاز حدیث؛ که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «ألستُ أَولى بکم من أنفسکم»؛ (آیا من بر شما از خودتان سزاوارتر نیستم؛ (یعنى آیا من بر شما ولایت مطلقه ندارم؟)) و یا الفاظى نزدیک به آن که دلالت بر این معنا دارد 👈 آن گاه حضرت این سخن را متفرّع بر سخن قبلى ساخته، مى فرماید: «فمن کنتُ مولاه فعلىٌّ مولاه»؛ (هر کس که من مولاى اویم على مولاى اوست).
▫️ این مقدّمه را بسیارى از علماى شیعه و اهل سنّت نقل کرده اند:
🔹 از جمله حفّاظ و امامان اهل سنّت که آن را نقل کرده اند، از این قرارند:
۱ ـ احمد بن حنبل؛ ۲ـ ابن ماجه؛ ۳ ـ نسائى؛ ۴ ـ طبرى؛ ۵ ـ ترمذى؛ ۶ ـ سیوطى؛
🔸 این مقدّمه از بخش هاى صحیح و ثابت این حدیث است که چاره اى جز اعتراف به آن نیست و چنانچه پیامبرخد(صلى الله علیه وآله) از این کلام غیر از معنایى که در مقدّمه بدان تصریح نموده، اراده مى کرد، هر آینه کلامش ـ که ما معتقدیم از هر لغزشى دور است ـ بى سر و ته و به هم ریخته شده، از بلاغت ساقط مى شود و حال آنکه آن حضرت «أفصحُ البلغاء» و «أبلغ مَنْ نَطَق بالضاد»؛ (فصیح تر از همه انسان هاى بلیغ)، و (بلیغ تر از همه تلفظ کنندگانِ ضاد) است؛ پس براى ما که باور داریم همه اجزاى کلام پیامبر به خاطر این که از منبع وحى بر زبانش جارى مى شود، با هم مرتبط است، راهى نیست جز این که بگوییم معنى مقدّمه با ذى المقدّمه متّحد و یکسان است (و چون مولا در آغاز کلام پیامبر به معناى أوْلى به شىء است، پس مولا در کلام بعدى نیز به همین معناست).
----------‐------------------------------------
🆔 @javaheralklam
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 2⃣
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
2⃣ پایان حدیث که مى فرماید: «أللّهُمّ والِ من والاه وعاد من عاداه»؛ (خداوندا دوست بدار کسى که او را دوست مى دارد، و دشمن بدار کسى را که با او دشمنى مى کند) و در برخى طرق حدیث این جمله یا قریب به آن نیز آمده است: «وانصُر من نصره و اخْذُل من خذله»؛ (یارى کننده او را یارى، و خوار کننده او را خوار گردان). مى توان براى تأیید اینکه «مولى»، جز با معنى اولویتِ ملازم با امامت، سازگارى ندارد، وجوهى را ذکر کرد:
🔹 الف ـ هنگامى که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مقام شامخى را که خداوند به وصیّش واگذار کرده بود (ریاست عامّه بر مردم و امامت مطلقه پس از پیامبر) آشکار ساخت، طبیعتاً مى دانست که تحقیق این امر به ارتش و حامى و اطاعت والیان و استانداران و فرمانداران و کارگزاران نیازمند است. و نیز مى دانست ـ آن گونه که در قرآن(۱) آمده است ـ در میان مردم افرادى هستند که به او حسادت مى ورزند. و نیز حضرت مى دانست کسانى هستند که کینه او را در دل خود پنهان مى کنند و افرادى میان منافقان وجود دارند که به خاطر خون خواهى هاى جاهلى، دشمنى او را دردل پنهان داشته اند و نیز مى دانست که پس از او از سوى آزمندانِ حکومت و مال، فتنه و فسادى برگرفته از حرص و ولع، پدید خواهد آمد و آنان از على خواسته هایى خواهند داشت که شایستگى آن را ندارند و على(علیه السلام) نیز طبق حقّ، عمل کرده خواسته هاى آنان را به خاطر عدم کار آزمودگى و عدم شایستگى شان بر آورده نخواهد ساخت، و در نتیجه آنان سپرهایشان را مقابل او خواهند گرفت، (دشمن او شده و به جنگ با او مى پردازند(۲)) و در برابرش صف آرایى مى کنند. چنان که اجمالاً آن را با این سخن، بیان مى فرماید: «إن تؤمّروا علیّاًـ ولا أراکم فاعلین ـ تجدوه هادیاً مهدیّاً»(۳)؛ (اگر از على فرمانبردارى کنید ـ و من نمى بینم که انجام دهید ـ هر آینه او را رهنما و هدایت شده خواهید یافت)؛ و در عبارتى: «إن تستخلفوا علیّاً ـ و ما أراکم فاعلین ـ تجدوه هادیاً مهدیّاً»(۴)؛ (اگر خلافت على(علیه السلام) را بپذیرید ـ و من فکر نمى کنم بپذیرید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده، خواهید یافت).
و چون حضرت وقایع آینده را مى دانست، از این رو شروع کرد به دعا کردن براى دوستدار و یارى کننده او، و نفرین بر دشمن و خوار کننده او، تا باشد که امر خلافت براى او ثابت گردد، و مردم بدانند که محبّت او سبب جلب محبّت خداى سبحان، و دشمنى با او و خوار ساختن او سبب خشم و غضب او خواهد شد، تا در نتیجه مردم به حقّ و اهل آن نزدیک گردند. و چنین دعایى که به صورت عامّ و بدون قید بیان مى شود، مناسب نیست مگر درباره کسى که از چنین مقامى برخوردار است و به همین علّت چنین دعا و کلامى درباره سایر مؤمنان که خداوند محبّت ورزیدن به یکدیگر را بر ایشان واجب ساخته، وارد نشده است، و نفرتِ میان آنان، جزئى است و به این حدّ نمى رسد.
و چنین دعایى هنگامى صادر مى شود که شخص مورد دعا، از ارکان دین و نشانه اسلام و امام امّت باشد، و روگردانى از او سبب شکستن بازوى حقّ و گسستن دستگیره اسلام باشد.
🔸 ب - این دعا ـ به جهت عمومیّتى که از حیث اشخاص به خاطر وجود موصول (مَنْ)، و از حیث زمان و حالات به خاطر حذف متعلّق، دارد ـ بر عصمت امام دلالت مى کند؛ چون چکیده معنایش، این است که در هر حال و در هر زمان و بر هر کسى، دوستى و یارى او واجب، و دشمنى با او و خوار شمردن او حرام است، و این نشان مى دهد که او در همه احوال، داراى صفتى است که مانع صدور معصیت از او مى شود، سخن غیر حقّ نمى گوید، عمل غیر حقّ انجام نمى دهد، و با غیر حقّ همراه نمى باشد؛ زیرا اگر گناهى از او صادر شود، بر هر کسى واجب است که به علّت ارتکاب گناه و براى دست برداشتن از آن، ناراحتى خود را از آن اعلام و دشمنیش را با او آشکار سازد. و چون پیامبر از عموم کلام خود هیچ حالت و زمانى را استثنا نکرده، در مى یابیم که على(علیه السلام) همواره و در همه احوال و در همه اوقات بر همان صفتى بوده است که ذکر کردیم. و دارنده این صفت قطعاً امام است؛ زیرا بر اساس براهین یاد شده در جاى خود، قبیح است که شخص پایین تر از او بر او مقدّم شود و عهده دار امامت شود. و حال که ثابت شد او امام است، پس نسبت به مردم، أولویّت داشته و سزاوارتر از خودشان به خودشان مى باشد.
اعتراف شیخ الاسلام(‼️) ابن تیمیه به مضمون کلام بالا
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
2⃣ پایان حدیث که مى فرماید: «أللّهُمّ والِ من والاه وعاد من عاداه»؛ (خداوندا دوست بدار کسى که او را دوست مى دارد، و دشمن بدار کسى را که با او دشمنى مى کند) و در برخى طرق حدیث این جمله یا قریب به آن نیز آمده است: «وانصُر من نصره و اخْذُل من خذله»؛ (یارى کننده او را یارى، و خوار کننده او را خوار گردان). مى توان براى تأیید اینکه «مولى»، جز با معنى اولویتِ ملازم با امامت، سازگارى ندارد، وجوهى را ذکر کرد:
🔹 الف ـ هنگامى که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مقام شامخى را که خداوند به وصیّش واگذار کرده بود (ریاست عامّه بر مردم و امامت مطلقه پس از پیامبر) آشکار ساخت، طبیعتاً مى دانست که تحقیق این امر به ارتش و حامى و اطاعت والیان و استانداران و فرمانداران و کارگزاران نیازمند است. و نیز مى دانست ـ آن گونه که در قرآن(۱) آمده است ـ در میان مردم افرادى هستند که به او حسادت مى ورزند. و نیز حضرت مى دانست کسانى هستند که کینه او را در دل خود پنهان مى کنند و افرادى میان منافقان وجود دارند که به خاطر خون خواهى هاى جاهلى، دشمنى او را دردل پنهان داشته اند و نیز مى دانست که پس از او از سوى آزمندانِ حکومت و مال، فتنه و فسادى برگرفته از حرص و ولع، پدید خواهد آمد و آنان از على خواسته هایى خواهند داشت که شایستگى آن را ندارند و على(علیه السلام) نیز طبق حقّ، عمل کرده خواسته هاى آنان را به خاطر عدم کار آزمودگى و عدم شایستگى شان بر آورده نخواهد ساخت، و در نتیجه آنان سپرهایشان را مقابل او خواهند گرفت، (دشمن او شده و به جنگ با او مى پردازند(۲)) و در برابرش صف آرایى مى کنند. چنان که اجمالاً آن را با این سخن، بیان مى فرماید: «إن تؤمّروا علیّاًـ ولا أراکم فاعلین ـ تجدوه هادیاً مهدیّاً»(۳)؛ (اگر از على فرمانبردارى کنید ـ و من نمى بینم که انجام دهید ـ هر آینه او را رهنما و هدایت شده خواهید یافت)؛ و در عبارتى: «إن تستخلفوا علیّاً ـ و ما أراکم فاعلین ـ تجدوه هادیاً مهدیّاً»(۴)؛ (اگر خلافت على(علیه السلام) را بپذیرید ـ و من فکر نمى کنم بپذیرید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده، خواهید یافت).
و چون حضرت وقایع آینده را مى دانست، از این رو شروع کرد به دعا کردن براى دوستدار و یارى کننده او، و نفرین بر دشمن و خوار کننده او، تا باشد که امر خلافت براى او ثابت گردد، و مردم بدانند که محبّت او سبب جلب محبّت خداى سبحان، و دشمنى با او و خوار ساختن او سبب خشم و غضب او خواهد شد، تا در نتیجه مردم به حقّ و اهل آن نزدیک گردند. و چنین دعایى که به صورت عامّ و بدون قید بیان مى شود، مناسب نیست مگر درباره کسى که از چنین مقامى برخوردار است و به همین علّت چنین دعا و کلامى درباره سایر مؤمنان که خداوند محبّت ورزیدن به یکدیگر را بر ایشان واجب ساخته، وارد نشده است، و نفرتِ میان آنان، جزئى است و به این حدّ نمى رسد.
و چنین دعایى هنگامى صادر مى شود که شخص مورد دعا، از ارکان دین و نشانه اسلام و امام امّت باشد، و روگردانى از او سبب شکستن بازوى حقّ و گسستن دستگیره اسلام باشد.
🔸 ب - این دعا ـ به جهت عمومیّتى که از حیث اشخاص به خاطر وجود موصول (مَنْ)، و از حیث زمان و حالات به خاطر حذف متعلّق، دارد ـ بر عصمت امام دلالت مى کند؛ چون چکیده معنایش، این است که در هر حال و در هر زمان و بر هر کسى، دوستى و یارى او واجب، و دشمنى با او و خوار شمردن او حرام است، و این نشان مى دهد که او در همه احوال، داراى صفتى است که مانع صدور معصیت از او مى شود، سخن غیر حقّ نمى گوید، عمل غیر حقّ انجام نمى دهد، و با غیر حقّ همراه نمى باشد؛ زیرا اگر گناهى از او صادر شود، بر هر کسى واجب است که به علّت ارتکاب گناه و براى دست برداشتن از آن، ناراحتى خود را از آن اعلام و دشمنیش را با او آشکار سازد. و چون پیامبر از عموم کلام خود هیچ حالت و زمانى را استثنا نکرده، در مى یابیم که على(علیه السلام) همواره و در همه احوال و در همه اوقات بر همان صفتى بوده است که ذکر کردیم. و دارنده این صفت قطعاً امام است؛ زیرا بر اساس براهین یاد شده در جاى خود، قبیح است که شخص پایین تر از او بر او مقدّم شود و عهده دار امامت شود. و حال که ثابت شد او امام است، پس نسبت به مردم، أولویّت داشته و سزاوارتر از خودشان به خودشان مى باشد.
اعتراف شیخ الاسلام(‼️) ابن تیمیه به مضمون کلام بالا
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
Telegram
🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
🔹اعتراف بسیار مهم امام وهابیت و سلفی ها ابن تیمیه :
👈 حدیث غدیر دلالت بر وجوب پیروی از امام علی علیه السلام دارد در همه چیز مثل پیامبرصلیاللهعلیهوآله!!
🔸 اعضای محترم نشر همه مطالب کانال بلا مانع و آن شاءالله اجر معنوی آن در میزان حسنات شما باشد لذا…
👈 حدیث غدیر دلالت بر وجوب پیروی از امام علی علیه السلام دارد در همه چیز مثل پیامبرصلیاللهعلیهوآله!!
🔸 اعضای محترم نشر همه مطالب کانال بلا مانع و آن شاءالله اجر معنوی آن در میزان حسنات شما باشد لذا…
👍1
🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 2⃣ ✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر 2⃣ پایان حدیث که مى فرماید: «أللّهُمّ والِ من والاه وعاد من عاداه»؛ (خداوندا دوست بدار کسى که او را دوست مى دارد، و دشمن بدار کسى را که با او دشمنى مى کند) و در برخى طرق حدیث این جمله یا…
(۱). در آیه: «أم یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى ما آتاهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»؛ (یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد مىورزند)،(سوره نساء، آیه ۵۴). ابن مغازلى در مناقب (ص ۲۶۷، ح ۳۱۴)، و ابن أبى الحدید در شرح نهج البلاغه، ج ۲، ص ۲۳۶ (ج ۷، ص ۲۲۰، خطبه ۱۰۸)، و حضرمى شافعى در الرشفة، ص ۲۷ نقل کرده اند که این آیه درباره على(علیه السلام) و درباره علومى که به او اختصاص پیدا کرده، نازل شده است.
(۲). در متن، عبارت: «فیقلبون علیه ظهر المِجَنّ» بکار رفته که ضرب المثل است براى کسى که با رفیقش مودّت و رعایتى دارد و سپس در جبهه مقابل او قرار مى گیرد و به دشمنى با وى مى پردازد. «مِجَنّ» به معناى سپر است، و توضیح این ضرب المثل این است: لشکریان هنگامى که با دشمن برخورد مى کنند، روى سپر را به طرف دشمن و پشت آن را به طرف لشکر خود مى گیرند، حال اگر کسى خیانت کند و به دشمن بپیوندد وضعیّت سپرش برعکس مى شود یعنى روى سپر را به طرف نیروهاى خودى و پشت سپر را به طرف دشمن قرار مى دهد. در حدیثى از امیر المؤمنین(علیه السلام) خطاب به ابن عبّاس آمده است: «إنّی أشرکتک فی أمانتی ولم یکن رجلٌ من أهلی أوثق منک فی نفسی، فلمّا رأیتَ الزمان قد کلب، والعدوّ قد حرب، قلبت لابن عمّک ظهر المجنّ...»؛ مراجعه شود: النهایة، ابن اثیر، ج ۱، ص ۳۰۸؛ مجمع البحرین، طریحى، ج ۴، ص ۱۷۴؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج ۱۶، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۹.
(۳). مسند احمد، ج ۱، ص ۱۰۹.
(۴). کنز العمّال، ج ۱۱، ص ۶۳۰، ح ۳۳۰۷۲.
(۲). در متن، عبارت: «فیقلبون علیه ظهر المِجَنّ» بکار رفته که ضرب المثل است براى کسى که با رفیقش مودّت و رعایتى دارد و سپس در جبهه مقابل او قرار مى گیرد و به دشمنى با وى مى پردازد. «مِجَنّ» به معناى سپر است، و توضیح این ضرب المثل این است: لشکریان هنگامى که با دشمن برخورد مى کنند، روى سپر را به طرف دشمن و پشت آن را به طرف لشکر خود مى گیرند، حال اگر کسى خیانت کند و به دشمن بپیوندد وضعیّت سپرش برعکس مى شود یعنى روى سپر را به طرف نیروهاى خودى و پشت سپر را به طرف دشمن قرار مى دهد. در حدیثى از امیر المؤمنین(علیه السلام) خطاب به ابن عبّاس آمده است: «إنّی أشرکتک فی أمانتی ولم یکن رجلٌ من أهلی أوثق منک فی نفسی، فلمّا رأیتَ الزمان قد کلب، والعدوّ قد حرب، قلبت لابن عمّک ظهر المجنّ...»؛ مراجعه شود: النهایة، ابن اثیر، ج ۱، ص ۳۰۸؛ مجمع البحرین، طریحى، ج ۴، ص ۱۷۴؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج ۱۶، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۹.
(۳). مسند احمد، ج ۱، ص ۱۰۹.
(۴). کنز العمّال، ج ۱۱، ص ۶۳۰، ح ۳۳۰۷۲.
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 3⃣
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
3⃣ سخن پبامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که می فرمایند: «یا أیّها الناس بمَ تشهدون؟ قالوا: نشهد أن لا إله إلاّ الله. قال: ثمّ مَهْ؟ قالوا: وأنّ محمّداً عبده ورسوله. قال: فمن ولیُّکم؟ قالوا: الله ورسوله مولانا»؛ (اى مردم به چه چیزى شهادت مى دهید؟ گفتند: شهادت به لا اله إلاّ الله. فرمود: پس از آن به چه؟ گفتند: به این که محمّد بنده و فرستاده اوست. بعد فرمود: ولىّ شما کیست؟ گفتند: خدا و رسولش مولاى ما هستند). در این لحظه پیامبر دست بر بازوى على(علیه السلام) زد و آن را بلند کرده و فرمود: «من یکن الله و رسوله مولاه فإّن هذا مولاه...»؛ (هر کس که خدا و پیامبرش مولاى اوست، همانا این على مولاى اوست). این عبارت، از جریر نقل شده است(۵).
قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت، و آمدن آن در پى ولایت مطلقه خداى سبحان و پیامبرش، ممکن نیست مگر اینکه معناى امامتِ ملازمِ با اولویّت بر جان مردم، اراده شده باشد، (همانگونه که پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است: «النَبِیُّ أُولى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم»، على(علیه السلام) نیز بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است).
4⃣ سخن پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) پس از پایان حدیث آنجا که فرمود: «الله أکبر على إکمال الدین و إتمام النعمة و رضا الربِّ برسالتی و الولایة لعلىّ بن أبی طالب»؛ (الله اکبر بر کامل شدن دین و تکمیل نعمت و خشنودى خدا از پیام رسانى و رسالت من و ولایت على بن ابى طالب).
باید گفت: کدام معنى، غیر از امامتى که متمّم برنامه ها و مکمّل نشر دین و تثبیت کننده پایه هاى رسالت است، دین را کامل و نعمت را تمام و خشنودى پروردگار را در ابلاغ رسالت، جلب مى کند؟ پس در این صورت کسى که عهده دار این مسؤولیت مقدّس مى شود، نسبت به مردم سزاوارتر از خودشان است.
-----------------------------------------------
(۵) جریر، عبدالله بن جابر بجلى، متوفّاى (۵۱، ۵۴). حدیث او در مجمع الزاوئد، حافظ هیثمى، ج ۹، ص ۱۰۶ به نقل از المعجم الکبیر طبرانى (ج ۲، ص ۳۷۵، ح۲۵۰۵) موجود است.
-----------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
3⃣ سخن پبامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که می فرمایند: «یا أیّها الناس بمَ تشهدون؟ قالوا: نشهد أن لا إله إلاّ الله. قال: ثمّ مَهْ؟ قالوا: وأنّ محمّداً عبده ورسوله. قال: فمن ولیُّکم؟ قالوا: الله ورسوله مولانا»؛ (اى مردم به چه چیزى شهادت مى دهید؟ گفتند: شهادت به لا اله إلاّ الله. فرمود: پس از آن به چه؟ گفتند: به این که محمّد بنده و فرستاده اوست. بعد فرمود: ولىّ شما کیست؟ گفتند: خدا و رسولش مولاى ما هستند). در این لحظه پیامبر دست بر بازوى على(علیه السلام) زد و آن را بلند کرده و فرمود: «من یکن الله و رسوله مولاه فإّن هذا مولاه...»؛ (هر کس که خدا و پیامبرش مولاى اوست، همانا این على مولاى اوست). این عبارت، از جریر نقل شده است(۵).
قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت، و آمدن آن در پى ولایت مطلقه خداى سبحان و پیامبرش، ممکن نیست مگر اینکه معناى امامتِ ملازمِ با اولویّت بر جان مردم، اراده شده باشد، (همانگونه که پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است: «النَبِیُّ أُولى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم»، على(علیه السلام) نیز بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است).
4⃣ سخن پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) پس از پایان حدیث آنجا که فرمود: «الله أکبر على إکمال الدین و إتمام النعمة و رضا الربِّ برسالتی و الولایة لعلىّ بن أبی طالب»؛ (الله اکبر بر کامل شدن دین و تکمیل نعمت و خشنودى خدا از پیام رسانى و رسالت من و ولایت على بن ابى طالب).
باید گفت: کدام معنى، غیر از امامتى که متمّم برنامه ها و مکمّل نشر دین و تثبیت کننده پایه هاى رسالت است، دین را کامل و نعمت را تمام و خشنودى پروردگار را در ابلاغ رسالت، جلب مى کند؟ پس در این صورت کسى که عهده دار این مسؤولیت مقدّس مى شود، نسبت به مردم سزاوارتر از خودشان است.
-----------------------------------------------
(۵) جریر، عبدالله بن جابر بجلى، متوفّاى (۵۱، ۵۴). حدیث او در مجمع الزاوئد، حافظ هیثمى، ج ۹، ص ۱۰۶ به نقل از المعجم الکبیر طبرانى (ج ۲، ص ۳۷۵، ح۲۵۰۵) موجود است.
-----------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 4⃣
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
5⃣ سخن حضرت پیش از بیان ولایت که فرمود: «کأنّی دُعیتُ فأَجبتُ»؛ (گویا فرا خوانده شدم و اجابت کردم)، یا «أنّه یُوشِک أن اُدعى فاُجیب»؛ (نزدیک است که فرا خوانده شوم و اجابت نمایم)، یا «ألا و إنّی اُوشک أن اُفارقکم»؛ (آگاه باشید که نزدیک است از شما جدا شوم)، یا «یوشِک أن یأتی رسول ربّی فاُجیب»؛ (نزدیک است که فرستاده پروردگارم بیاید و من پذیراى دعوت او باشم)، این سخن را حفّاظ حدیث، فراوان تکرار کرده اند.(۶)
🔹 این سخنِ پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به ما مى فهماند که امر مهمّى از تبلیغ پیامبر(صلى الله علیه وآله) باقى مانده بوده که حضرت نگران آن بوده که مبادا پیش از ابلاغ آن، مرگش فرا رسد (و فرصت تبلیغ آن را پیدا نکند) و رسالتش ناتمام بماند.
🔸 براساس نقل مسلم(۷) بعد از این نگرانى و اهتمام، غیر از ولایت امیر مؤمنان و ولایت عترت پاکش، چیز دیگرى را ابلاغ نکرد. و آیا این امر مهمّى که منطبق بر این ولایت است، غیر از معنى امامتى است که در بسیارى از صحاح بدان تصریح شده است؟! آیا صاحب این ولایت نسبت به مردم سزاوارتر از خودشان نیست؟!
6⃣ کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از بیان ولایت على(علیه السلام) که می فرماید: «هنِّئونی هنِّئونی أن الله تعالى خصَّنی بالنبوّة و خصّ أهل بیتی بالإمامة»(۸)؛ (به من تبریک بگویید، به من تبریک بگویید؛ زیرا خداى تعالى مرابه پیامبرى واهل بیتم را به امامت برگزید).
این عبارت به روشنى بیانگر این است که امامت مختصّ اهل بیت است، و در رأس آنان امیر مؤمنان(علیه السلام) قرار دارد که در آن لحظه، او مورد نظر بود. و نیز خودِ تهنیت و بیعت و برگزارى محفلى که تا سه روز ادامه داشت ـ آنگونه که در جای خود بیان شده (۹) با غیر خلافت و ولایت سازگارى ندارد؛ و به همین دلیل است که ابوبکر و عمر وقتى که با امیرمؤمنان(علیه السلام) ملاقات کردند، به او تبریک گفتند. و این، بیانگر معناى واژه «مولى» در کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) است؛ پس آن که آراسته به صفت مولى است، کسى است که نسبت به مردم سزاوارتر از خودشان مى باشد.
--------------------------------------------
(۶). مجمع الزوائد، حافظ هیثمی، ج ۹، ص ۱۰۶؛ ثمار القلوب، ص ۵۱ (ص ۶۳۶، شمارۀ ۱۰۶۸)؛ و مراجعه شود: اُسد الغابة، ابن أثیر، ج ۶، ص ۱۳۶، شماره ۵۹۴۰؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج ۵، ص ۲۰۹؛ و ج ۷، ص ۳۴۸ (ج ۵، ص ۲۳۱، حوادث سال ۱۰ هـ؛ ج ۷، ص ۳۸۵، حوادث سال ۴۰ ه)؛ مسند أحمد، ج ۵، ص ۵۰۱، ح ۱۸۸۳۸؛ المعجم الکبیر، طبرانى، ج ۵، ص ۱۶۶، ح ۴۹۷۱.
(۷). صحیح مسلم، ج ۵، ص ۲۵، ح ۳۶، کتاب فضائل صحابه.
(۸). حافظ ابو سعید خرکوشى نیشابورى، متوفّاى (۴۰۷)، در کتاب خود «شرف المصطفى» آن را نقل کرده است.
(۹). مراجعه شود: تاریخ روضة الضعفاء ، جزء دوم از مج ۱، ص ۱۷۳ (ج ۲، ص ۵۴۱)؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۲۸۱ (ج ۵، ص ۳۵۵، ح ۱۸۰۱۱)
-----------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
5⃣ سخن حضرت پیش از بیان ولایت که فرمود: «کأنّی دُعیتُ فأَجبتُ»؛ (گویا فرا خوانده شدم و اجابت کردم)، یا «أنّه یُوشِک أن اُدعى فاُجیب»؛ (نزدیک است که فرا خوانده شوم و اجابت نمایم)، یا «ألا و إنّی اُوشک أن اُفارقکم»؛ (آگاه باشید که نزدیک است از شما جدا شوم)، یا «یوشِک أن یأتی رسول ربّی فاُجیب»؛ (نزدیک است که فرستاده پروردگارم بیاید و من پذیراى دعوت او باشم)، این سخن را حفّاظ حدیث، فراوان تکرار کرده اند.(۶)
🔹 این سخنِ پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به ما مى فهماند که امر مهمّى از تبلیغ پیامبر(صلى الله علیه وآله) باقى مانده بوده که حضرت نگران آن بوده که مبادا پیش از ابلاغ آن، مرگش فرا رسد (و فرصت تبلیغ آن را پیدا نکند) و رسالتش ناتمام بماند.
🔸 براساس نقل مسلم(۷) بعد از این نگرانى و اهتمام، غیر از ولایت امیر مؤمنان و ولایت عترت پاکش، چیز دیگرى را ابلاغ نکرد. و آیا این امر مهمّى که منطبق بر این ولایت است، غیر از معنى امامتى است که در بسیارى از صحاح بدان تصریح شده است؟! آیا صاحب این ولایت نسبت به مردم سزاوارتر از خودشان نیست؟!
6⃣ کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از بیان ولایت على(علیه السلام) که می فرماید: «هنِّئونی هنِّئونی أن الله تعالى خصَّنی بالنبوّة و خصّ أهل بیتی بالإمامة»(۸)؛ (به من تبریک بگویید، به من تبریک بگویید؛ زیرا خداى تعالى مرابه پیامبرى واهل بیتم را به امامت برگزید).
این عبارت به روشنى بیانگر این است که امامت مختصّ اهل بیت است، و در رأس آنان امیر مؤمنان(علیه السلام) قرار دارد که در آن لحظه، او مورد نظر بود. و نیز خودِ تهنیت و بیعت و برگزارى محفلى که تا سه روز ادامه داشت ـ آنگونه که در جای خود بیان شده (۹) با غیر خلافت و ولایت سازگارى ندارد؛ و به همین دلیل است که ابوبکر و عمر وقتى که با امیرمؤمنان(علیه السلام) ملاقات کردند، به او تبریک گفتند. و این، بیانگر معناى واژه «مولى» در کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) است؛ پس آن که آراسته به صفت مولى است، کسى است که نسبت به مردم سزاوارتر از خودشان مى باشد.
--------------------------------------------
(۶). مجمع الزوائد، حافظ هیثمی، ج ۹، ص ۱۰۶؛ ثمار القلوب، ص ۵۱ (ص ۶۳۶، شمارۀ ۱۰۶۸)؛ و مراجعه شود: اُسد الغابة، ابن أثیر، ج ۶، ص ۱۳۶، شماره ۵۹۴۰؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج ۵، ص ۲۰۹؛ و ج ۷، ص ۳۴۸ (ج ۵، ص ۲۳۱، حوادث سال ۱۰ هـ؛ ج ۷، ص ۳۸۵، حوادث سال ۴۰ ه)؛ مسند أحمد، ج ۵، ص ۵۰۱، ح ۱۸۸۳۸؛ المعجم الکبیر، طبرانى، ج ۵، ص ۱۶۶، ح ۴۹۷۱.
(۷). صحیح مسلم، ج ۵، ص ۲۵، ح ۳۶، کتاب فضائل صحابه.
(۸). حافظ ابو سعید خرکوشى نیشابورى، متوفّاى (۴۰۷)، در کتاب خود «شرف المصطفى» آن را نقل کرده است.
(۹). مراجعه شود: تاریخ روضة الضعفاء ، جزء دوم از مج ۱، ص ۱۷۳ (ج ۲، ص ۵۴۱)؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۲۸۱ (ج ۵، ص ۳۵۵، ح ۱۸۰۱۱)
-----------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 5⃣
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
7⃣ کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از بیان ولایت که می فرماید: «فلیبلّغ الشاهد الغائب»؛ (باید حاضران به غایبان برسانند). این روایت در ینابیع المودة ذکر شده است(۱۰)
🔹 آیا باور کردنى است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) امرى را از قبیل موالات و محبّت و یارى که میان مسلمانان رواج دارد و براى همه آنان به وسیله کتاب و سنّت روشن مى باشد، این چنین براى ابلاغ آن به غایبان تأکید کند و این مقدار اهتمام ورزد، و به بیان آن حرص و علاقه از خود نشان دهد؟ باور کردنى نیست زیرا بى شکّ پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مسأله مهمّى را در نظر داشته است که تا آن لحظه، زمینه را براى ابلاغ آن فراهم نمى دیده، و افرادى که در آن اجتماع حضور نداشتند از آن آگاه نبوده اند، و این مسأله مهمّ، جز امامت نخواهد بود که با آن دین کامل، نعمت تمام، و خشنودى پروردگار فراهم مى شود.
🔸 و حاضران در آن اجتماع نیز از کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این برداشت نکردند. و از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن اجتماع، کلام دیگرى نیز نرسیده است تا بگوییم حضرت به تبلیغ آن فرمان داده است. و این امر مهمّ جز با معنى «أولى» از معانى واژه «مولى»، مطابقت و مناسبت ندارد.
8⃣ سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از بیان ولایت براساس روایت ابو سعید خدرى و جابر(۱۱) که فرمود: «الله أکبر على إکمال الدین، و إتمام النعمة، و رضا الربِّ برسالتی، و الولایة لعلىٍّ بعدی»؛ (الله اکبر بر کامل شدن دین، و تمام شدن نعمت، و خوشنودى پروردگار به رسالت من و ولایت على پس از من). و در لفظ وهب(۱۲) آمده است: «إنّه ولیّکم بعدی»؛ (همانا او ولىّ شماست پس از من). و در لفظ على(علیه السلام) (به نقل از پیامبر (صلى الله علیه وآله)) آمده است: «ولىُّ کلِّ مؤمن بعدی»؛ (پس از من ولىّ همه مؤمنان است)(۱۳).
🔹 و نیز ترمذى و احمد و حاکم و نسائى و ابن ابى شیبه و طبرى و بسیارى دیگر از حفّاظ با سند صحیح این سخن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند: «إنّ علیّاً منّی وَ أَنَا مِنه و هو ولیُّ کلِّ مؤمن بعدی»؛ (همانا على از من و من از اویم و او ولىّ هر مؤمنى پس از من است). (۱۴) و در نقل دیگر آمده است: «هو ولیّکم بعدی»؛ (او ولىّ شما پس از من است).
🔸 و ابونعیم در «حلیه الأولیاء»(۱۵) و دیگران(۱۶)، با سند صحیح نقل کرده اند که پیامبر فرمودند: «من سرّه أن یحیى حیاتی، ویموت مماتی، ویسکن جنّة عدن غرسها ربّی، فلْیوالِ علیّاً من بعدی، ولْیقتدِ بالأئمّة من بعدی؛ فإنّهم عترتی خُلِقوا من طینتی...»؛ (هر کس دوست دارد که همچون من زندگى کند و چونان من از دنیا برود، و در جنّت عدن که پروردگارم با دست خود کاشته است، ساکن شود، پس از من على را دوست داشته به امامان بعد از او اقتداکند؛ زیرا آنان عترت من هستند و از طینت من آفریده شده اند).
☑️ به راستى که این تعبیرها به ما آگاهى مى بخشند که ولایت ثابت براى امیرمؤمنان(علیه السلام) مترتّب بر نبوّت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است، و با مقام صاحب رسالت ـ با حفظ تفاوت مرتبه میان آن دو بزرگوار، از جهت اوّلیّت و اولویّت ـ مساوى است، چه از واژه «بعدی» بعدیّت از جهت زمان اراده شده باشد و چه رتبه؛ از این رو ممکن نیست که در این صورت از واژه «مولى» معنایى غیر از اولویّت داشتن بر همه شئون مردم اراده شود؛ زیرا در صورت اراده معناى یارى و محبّت از واژه «مولى»، با این قید (بَعْدی) معناى حدیث تغییر کرده و به جاى این که از افتخارات على(علیه السلام) شمرده شود، از عیوب شمرده خواهد شد (زیرا معناى حدیث این مى شود که بعد از من به وى محبّت کرده و یارى اش کنید، نه در حال حیات من).
----------------------------------------------
(۱۰). مراجعه شود: ینابیع المودة، ص ۴۸۲ ( ج ۳، ص ۱۵۰، باب ۹۰).
(۱۱). مراجعه شود: کتاب ما نزل من القرآن فی علیّ(علیه السلام)، حافظ أبونعیم اصفهانى، متوفّاى (۴۳۰)، ص ۵۶؛ و مناقب خوارزمى، متوفّاى (۵۶۸)، ص ۸۰ (ص ۱۳۵، ح ۱۵۲).
(۱۲). مراجعه شود: المعجم الکبیر، طبرانى، ج ۲۲، ص ۱۳۵.
(۱۳). مراجعه شود : فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۲۵۰؛ و کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۶۳۶، ح ۱۱.
(۱۴). مراجعه شود: سنن ترمذى، ج ۵، ص ۵۹۰، ح ۳۷۱۲؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۴۸۹، ح ۲۲۵۰۳؛ المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۴،ح ۴۶۵۲؛ السنن الکبرى، ج ۵، ص ۴۵، ح ۸۱۴۶، کتاب المناقب؛ و خصائص أمیر المؤمنین(علیه السلام)، ص ۱۰۹، ح ۸۹؛ مصنَّف ابن أبی شیبه، ج ۱۲، ص ۷۹، ح ۱۲۱۷۰.
(۱۵). حلیة الأولیاء، ج ۱، ص ۸۶.
(۱۶). المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۹، ح ۴۶۴۲.
-----------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
7⃣ کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از بیان ولایت که می فرماید: «فلیبلّغ الشاهد الغائب»؛ (باید حاضران به غایبان برسانند). این روایت در ینابیع المودة ذکر شده است(۱۰)
🔹 آیا باور کردنى است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) امرى را از قبیل موالات و محبّت و یارى که میان مسلمانان رواج دارد و براى همه آنان به وسیله کتاب و سنّت روشن مى باشد، این چنین براى ابلاغ آن به غایبان تأکید کند و این مقدار اهتمام ورزد، و به بیان آن حرص و علاقه از خود نشان دهد؟ باور کردنى نیست زیرا بى شکّ پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مسأله مهمّى را در نظر داشته است که تا آن لحظه، زمینه را براى ابلاغ آن فراهم نمى دیده، و افرادى که در آن اجتماع حضور نداشتند از آن آگاه نبوده اند، و این مسأله مهمّ، جز امامت نخواهد بود که با آن دین کامل، نعمت تمام، و خشنودى پروردگار فراهم مى شود.
🔸 و حاضران در آن اجتماع نیز از کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این برداشت نکردند. و از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن اجتماع، کلام دیگرى نیز نرسیده است تا بگوییم حضرت به تبلیغ آن فرمان داده است. و این امر مهمّ جز با معنى «أولى» از معانى واژه «مولى»، مطابقت و مناسبت ندارد.
8⃣ سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از بیان ولایت براساس روایت ابو سعید خدرى و جابر(۱۱) که فرمود: «الله أکبر على إکمال الدین، و إتمام النعمة، و رضا الربِّ برسالتی، و الولایة لعلىٍّ بعدی»؛ (الله اکبر بر کامل شدن دین، و تمام شدن نعمت، و خوشنودى پروردگار به رسالت من و ولایت على پس از من). و در لفظ وهب(۱۲) آمده است: «إنّه ولیّکم بعدی»؛ (همانا او ولىّ شماست پس از من). و در لفظ على(علیه السلام) (به نقل از پیامبر (صلى الله علیه وآله)) آمده است: «ولىُّ کلِّ مؤمن بعدی»؛ (پس از من ولىّ همه مؤمنان است)(۱۳).
🔹 و نیز ترمذى و احمد و حاکم و نسائى و ابن ابى شیبه و طبرى و بسیارى دیگر از حفّاظ با سند صحیح این سخن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند: «إنّ علیّاً منّی وَ أَنَا مِنه و هو ولیُّ کلِّ مؤمن بعدی»؛ (همانا على از من و من از اویم و او ولىّ هر مؤمنى پس از من است). (۱۴) و در نقل دیگر آمده است: «هو ولیّکم بعدی»؛ (او ولىّ شما پس از من است).
🔸 و ابونعیم در «حلیه الأولیاء»(۱۵) و دیگران(۱۶)، با سند صحیح نقل کرده اند که پیامبر فرمودند: «من سرّه أن یحیى حیاتی، ویموت مماتی، ویسکن جنّة عدن غرسها ربّی، فلْیوالِ علیّاً من بعدی، ولْیقتدِ بالأئمّة من بعدی؛ فإنّهم عترتی خُلِقوا من طینتی...»؛ (هر کس دوست دارد که همچون من زندگى کند و چونان من از دنیا برود، و در جنّت عدن که پروردگارم با دست خود کاشته است، ساکن شود، پس از من على را دوست داشته به امامان بعد از او اقتداکند؛ زیرا آنان عترت من هستند و از طینت من آفریده شده اند).
☑️ به راستى که این تعبیرها به ما آگاهى مى بخشند که ولایت ثابت براى امیرمؤمنان(علیه السلام) مترتّب بر نبوّت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است، و با مقام صاحب رسالت ـ با حفظ تفاوت مرتبه میان آن دو بزرگوار، از جهت اوّلیّت و اولویّت ـ مساوى است، چه از واژه «بعدی» بعدیّت از جهت زمان اراده شده باشد و چه رتبه؛ از این رو ممکن نیست که در این صورت از واژه «مولى» معنایى غیر از اولویّت داشتن بر همه شئون مردم اراده شود؛ زیرا در صورت اراده معناى یارى و محبّت از واژه «مولى»، با این قید (بَعْدی) معناى حدیث تغییر کرده و به جاى این که از افتخارات على(علیه السلام) شمرده شود، از عیوب شمرده خواهد شد (زیرا معناى حدیث این مى شود که بعد از من به وى محبّت کرده و یارى اش کنید، نه در حال حیات من).
----------------------------------------------
(۱۰). مراجعه شود: ینابیع المودة، ص ۴۸۲ ( ج ۳، ص ۱۵۰، باب ۹۰).
(۱۱). مراجعه شود: کتاب ما نزل من القرآن فی علیّ(علیه السلام)، حافظ أبونعیم اصفهانى، متوفّاى (۴۳۰)، ص ۵۶؛ و مناقب خوارزمى، متوفّاى (۵۶۸)، ص ۸۰ (ص ۱۳۵، ح ۱۵۲).
(۱۲). مراجعه شود: المعجم الکبیر، طبرانى، ج ۲۲، ص ۱۳۵.
(۱۳). مراجعه شود : فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۲۵۰؛ و کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۶۳۶، ح ۱۱.
(۱۴). مراجعه شود: سنن ترمذى، ج ۵، ص ۵۹۰، ح ۳۷۱۲؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۴۸۹، ح ۲۲۵۰۳؛ المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۴۴،ح ۴۶۵۲؛ السنن الکبرى، ج ۵، ص ۴۵، ح ۸۱۴۶، کتاب المناقب؛ و خصائص أمیر المؤمنین(علیه السلام)، ص ۱۰۹، ح ۸۹؛ مصنَّف ابن أبی شیبه، ج ۱۲، ص ۷۹، ح ۱۲۱۷۰.
(۱۵). حلیة الأولیاء، ج ۱، ص ۸۶.
(۱۶). المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۹، ح ۴۶۴۲.
-----------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 6⃣
🔹 ( قسمت آخر )
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
9⃣ سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از ابلاغ ولایت: «اللّهمّ أنت شهید علیهم أنّی قد بلّغت ونصحت»؛ (خدایا خود گواه بر آنان هستى که من دستورت را ابلاغ کرده، سفارش لازم را نمودم). و شاهد گرفتن خدا بر امّت براى تبلیغ و نصیحت اقتضا مى کند که امرى را که آن روز ابلاغ فرموده، مسأله تازه اى باشد که قبلاً ابلاغ نکرده است. علاوه بر آن، سایر معانى مولى از قبیل یارى و محبّت که در میان مسلمانان عمومیّت دارد، هیچ نیازى براى شاهد گرفتن بر آن در خصوص على (علیه السلام) قابل تصوّر نیست.
🔟 سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از بیان حدیث (۱۷): «إنَّ الله أرسلنی برسالة ضاق بها صدری، وظننْتُ أنّ الناس مُکذِّبیَّ فأوعدنی لاُبلّغها أو لَیعذِّبنی»؛ (به راستى که خداوند مرا به رسالتى مأمور ساخت که سینه ام از آن تنگ شده بود (و بر آن سنگینى مى کرد)، و گمان مى کردم (یا مى دانستم) که مردم مرا تکذیب خواهند کرد و خداوند مرا ترساند که یا آن را ابلاغ کنم، یا مرا عذاب خواهد کرد).
و با این لفظ نیز وارد شده است(۱۸): «إنَّ الله بعثنی برسالة، فضقتُ بها ذَرْعاً(۱۹)، وعرفت أنّ الناس مکذِّبیَّ، فوعدنی لاُبلّغنَّ، أو لَیُعذِّبنی»؛ (خداوند مرا به پیغامى مبعوث ساخت، که به خاطر آن دستم بسته شد (سینه ام تنگ شد و راه هاى چاره را بسته دیدم) و فهمیدم که مردم مرا تکذیب خواهند کرد، پس خداوند مرا ترساند که یا ابلاغ کنم، و یا عذاب خواهد کرد).
و با این لفظ نیز وارد شده(۲۰): «إنّی راجعت ربّی خشیة طعن أهل النفاق ومکذِّبیهم فأوعدنی لاُبلّغها أو لَیعذِّبنی»؛ (همانا من به پروردگارم مراجعه کردم از ترس آن که مورد طعن و تکذیب اهل نفاق واقع شوم؛ پس خداوند مرا ترساند که یا آن را تبلیغ کرده به مردم برسانم و یا مرا عذاب خواهد کرد).
☑️ این عبارات همگى نشان دهنده یک خبر بزرگ است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در اعلام آن، از خیانت و تکذیب منافقان مى ترسیده است و ترس این را داشته است که بگویند: طرفدار عمو زاده اش است. و این دلالت مى کند که این مقام مختصِّ امیرمؤمنان بوده و از قبیل محبّت و یارى نیست که همه مسلمانان با على(علیه السلام) در آن شریک باشند، و این جز «أوْلى به امر بودن» و معانى هم دست آن نیست.
------------------------------
(۱۷). مراجعه شود : فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۲۵۰؛ و کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۶۳۶، ح ۱۱.
(۱۸). الدرّ المنثور، ج ۲، ص ۲۹۸ (ج ۳، ص ۱۱۶).
(۱۹). این عبارت در اصل چنین بوده: «ضاق ذرعی به» آنگاه واژه «ذرعی» از فاعلیّت نقل داده شده و بنابر تمییزیّت منصوب شده است; مانند جمله: «طبت به نفساً». خداوند در قرآن مى فرماید: «وَلَمَّا جَآءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِىءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً...»، سوره هود، آیه ۷۷. «ذرع» به معناى عضو معروف است (از سر انگشتان تا آرنج). و از آنجا که با ذراع، اندازه گیرى مى کنند به خود اندازه گیرى کردن و نیز خود همین مقیاس (نیم متر) نیز «ذرع» گفته مى شود. و اصل ذرع باز بودن و کشیده بودن دست است، و عبارت «ضاق بالأمر ذرعاً» کنایه از بسته شدن راههاى چاره و ناتوانى از پیدا کردن راهى براى نجات از گرفتارى، مى باشد؛ مثل کسى که چیزى را اندازه مى گیرد که ذراعش بر آن تطبیق نمى کند، یا ذراعش (دستش) را به سوى چیزى دراز مى کند ولى به آن نمى رسد؛ پس «ضقت بها ذرعاً» یعنى: ضاق ذرعی به، و ضعفت قوّتی و طاقتی عنه و لم أجد منه مخلصاً. مراجعه شود: تفسیرالمیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۷؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۱۹۹؛ شرح اُصول کافى، ملاّ صالح مازندرانى، ج ۷، ص ۳۵۴.
(۲۰). فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۲۵۰؛ و کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۶۳۶، ح ۱۱.
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔹 ( قسمت آخر )
✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر
9⃣ سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از ابلاغ ولایت: «اللّهمّ أنت شهید علیهم أنّی قد بلّغت ونصحت»؛ (خدایا خود گواه بر آنان هستى که من دستورت را ابلاغ کرده، سفارش لازم را نمودم). و شاهد گرفتن خدا بر امّت براى تبلیغ و نصیحت اقتضا مى کند که امرى را که آن روز ابلاغ فرموده، مسأله تازه اى باشد که قبلاً ابلاغ نکرده است. علاوه بر آن، سایر معانى مولى از قبیل یارى و محبّت که در میان مسلمانان عمومیّت دارد، هیچ نیازى براى شاهد گرفتن بر آن در خصوص على (علیه السلام) قابل تصوّر نیست.
🔟 سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیش از بیان حدیث (۱۷): «إنَّ الله أرسلنی برسالة ضاق بها صدری، وظننْتُ أنّ الناس مُکذِّبیَّ فأوعدنی لاُبلّغها أو لَیعذِّبنی»؛ (به راستى که خداوند مرا به رسالتى مأمور ساخت که سینه ام از آن تنگ شده بود (و بر آن سنگینى مى کرد)، و گمان مى کردم (یا مى دانستم) که مردم مرا تکذیب خواهند کرد و خداوند مرا ترساند که یا آن را ابلاغ کنم، یا مرا عذاب خواهد کرد).
و با این لفظ نیز وارد شده است(۱۸): «إنَّ الله بعثنی برسالة، فضقتُ بها ذَرْعاً(۱۹)، وعرفت أنّ الناس مکذِّبیَّ، فوعدنی لاُبلّغنَّ، أو لَیُعذِّبنی»؛ (خداوند مرا به پیغامى مبعوث ساخت، که به خاطر آن دستم بسته شد (سینه ام تنگ شد و راه هاى چاره را بسته دیدم) و فهمیدم که مردم مرا تکذیب خواهند کرد، پس خداوند مرا ترساند که یا ابلاغ کنم، و یا عذاب خواهد کرد).
و با این لفظ نیز وارد شده(۲۰): «إنّی راجعت ربّی خشیة طعن أهل النفاق ومکذِّبیهم فأوعدنی لاُبلّغها أو لَیعذِّبنی»؛ (همانا من به پروردگارم مراجعه کردم از ترس آن که مورد طعن و تکذیب اهل نفاق واقع شوم؛ پس خداوند مرا ترساند که یا آن را تبلیغ کرده به مردم برسانم و یا مرا عذاب خواهد کرد).
☑️ این عبارات همگى نشان دهنده یک خبر بزرگ است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در اعلام آن، از خیانت و تکذیب منافقان مى ترسیده است و ترس این را داشته است که بگویند: طرفدار عمو زاده اش است. و این دلالت مى کند که این مقام مختصِّ امیرمؤمنان بوده و از قبیل محبّت و یارى نیست که همه مسلمانان با على(علیه السلام) در آن شریک باشند، و این جز «أوْلى به امر بودن» و معانى هم دست آن نیست.
------------------------------
(۱۷). مراجعه شود : فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۲۵۰؛ و کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۶۳۶، ح ۱۱.
(۱۸). الدرّ المنثور، ج ۲، ص ۲۹۸ (ج ۳، ص ۱۱۶).
(۱۹). این عبارت در اصل چنین بوده: «ضاق ذرعی به» آنگاه واژه «ذرعی» از فاعلیّت نقل داده شده و بنابر تمییزیّت منصوب شده است; مانند جمله: «طبت به نفساً». خداوند در قرآن مى فرماید: «وَلَمَّا جَآءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِىءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً...»، سوره هود، آیه ۷۷. «ذرع» به معناى عضو معروف است (از سر انگشتان تا آرنج). و از آنجا که با ذراع، اندازه گیرى مى کنند به خود اندازه گیرى کردن و نیز خود همین مقیاس (نیم متر) نیز «ذرع» گفته مى شود. و اصل ذرع باز بودن و کشیده بودن دست است، و عبارت «ضاق بالأمر ذرعاً» کنایه از بسته شدن راههاى چاره و ناتوانى از پیدا کردن راهى براى نجات از گرفتارى، مى باشد؛ مثل کسى که چیزى را اندازه مى گیرد که ذراعش بر آن تطبیق نمى کند، یا ذراعش (دستش) را به سوى چیزى دراز مى کند ولى به آن نمى رسد؛ پس «ضقت بها ذرعاً» یعنى: ضاق ذرعی به، و ضعفت قوّتی و طاقتی عنه و لم أجد منه مخلصاً. مراجعه شود: تفسیرالمیزان، ج ۱۰، ص ۳۳۷؛ مرآة العقول، ج ۶، ص ۱۹۹؛ شرح اُصول کافى، ملاّ صالح مازندرانى، ج ۷، ص ۳۵۴.
(۲۰). فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۲، ح ۲۵۰؛ و کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۶۳۶، ح ۱۱.
--------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر 1⃣ ✅ تحقیقی پیرامون واژه مولا در حدیث غدیر ▫️ براى اهل تحقیق چاره اى جز پذیرش معنى أوْلى براى واژه «مولى» نیست و بر فرض که بپذیریم واژه «مولى» مشترک لفظى است و این معنا یکى از معانى واژه «مولى» است، 👈مى گوییم: در حدیث غدیر، قرینه هاى…
🌺 الحمدللَّه الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الائمّة علیهم السّلام 🌺
🔹 همراهان عزیز نشر این مقاله ( همراه با لینک کانال و یا بدون لینک) در آستانهی عید غدیر انشاءالله به منزلهی تجدید بیعت با مولایمان امیرالمومنین حضرت علی (علیهالسلام) خواهد بود .
🔸 تا جایی که میتوانید با نشر این مقاله از حق مولایمان دفاع کنیم .
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر
---------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔹 همراهان عزیز نشر این مقاله ( همراه با لینک کانال و یا بدون لینک) در آستانهی عید غدیر انشاءالله به منزلهی تجدید بیعت با مولایمان امیرالمومنین حضرت علی (علیهالسلام) خواهد بود .
🔸 تا جایی که میتوانید با نشر این مقاله از حق مولایمان دفاع کنیم .
#معنای_مولا_در_حدیث_غدیر
---------------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
✨الْحَمْدُ لِله الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المَعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ✨
🔸 سالروز اتمام نعمت و اکمال دین، عید بزرگ الهی و عید همه انبیا و اولیا، عید سعید غدیر را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر "عجل الله فرجه" و همه پیروان مذهب حقه، تبریک و تهنیت می گوییم.
🔸رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله»:
يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي لَقَدْ سَعِدَ مَنْ تَوَلاَّكَ وَ شَقِيَ مَنْ عَادَاكَ
اى على!
تو وصىّ و جانشين و حجت خدا بر امتم پس از من هستی،
نيكبخت كسى است كه ولایت تو را پذیرفته باشد و بدبخت آن که با تو به دشمنی برخاست.
🔺أمالی (صدوق)؛ ص360
---------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔸 سالروز اتمام نعمت و اکمال دین، عید بزرگ الهی و عید همه انبیا و اولیا، عید سعید غدیر را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر "عجل الله فرجه" و همه پیروان مذهب حقه، تبریک و تهنیت می گوییم.
🔸رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله»:
يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي لَقَدْ سَعِدَ مَنْ تَوَلاَّكَ وَ شَقِيَ مَنْ عَادَاكَ
اى على!
تو وصىّ و جانشين و حجت خدا بر امتم پس از من هستی،
نيكبخت كسى است كه ولایت تو را پذیرفته باشد و بدبخت آن که با تو به دشمنی برخاست.
🔺أمالی (صدوق)؛ ص360
---------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔴 بیعت عمر با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در روز غدیرخم با سند صحیح از کتب عامه
🔹 آیا اعلام دوستی بیعت کردن دارد ⁉️‼️
----------------------------------------------
🆔 @javaheralklam
🔹 آیا اعلام دوستی بیعت کردن دارد ⁉️‼️
----------------------------------------------
🆔 @javaheralklam