فردایِ روزِ رفتنت، از قد خمیدم،
از عشق، از این زندگانی بد بریدم
در کنج تاریکِ اتاقم حبس در خود،
چون شمع سوزان، هِی چکیدم، هِی چکیدم
فرصت ندادم دست، در همراهیِ تو
لعنت فرستادم به این بخت سعیدم
افکار بختک وار وهم آلود همراه،
با خاطرت را شب به شب در خواب دیدم
شب گریه هایم جای خود، باید بدانی،
هرگز نرفت از دست من، با تو امیدم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
از عشق، از این زندگانی بد بریدم
در کنج تاریکِ اتاقم حبس در خود،
چون شمع سوزان، هِی چکیدم، هِی چکیدم
فرصت ندادم دست، در همراهیِ تو
لعنت فرستادم به این بخت سعیدم
افکار بختک وار وهم آلود همراه،
با خاطرت را شب به شب در خواب دیدم
شب گریه هایم جای خود، باید بدانی،
هرگز نرفت از دست من، با تو امیدم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
⚡3🕊2❤🔥1🍾1
هرگز نگو دست از تو و عشقت کشیدم
چون مطمئنّم بعدِ تو،... دیگر بریدم
شب گریه هایم جای خود، باید بدانی،
هرگز نخواهد رفت از دستم، امیدم
#جواد_کریمی
#بداهه_روجا
@javadkarimy5860
چون مطمئنّم بعدِ تو،... دیگر بریدم
شب گریه هایم جای خود، باید بدانی،
هرگز نخواهد رفت از دستم، امیدم
#جواد_کریمی
#بداهه_روجا
@javadkarimy5860
⚡3❤🔥3🕊2🍾1
خواستم تا که تو را تور کنم، گفتی نه،
غرق در شادی و هم، شور کنم گفتی نه
شانه بر موی تو با دست و سرت بر شانه
در بغل گیرم و محسور کنم گفتی نه...
خواستم مست و هواخواه دو چشمت باشم،
جام از آن پُر،... مِیِ انگور کنم گفتی نه...
چشم بد دور و به دستور تو بدخواهانت
همه را حد بزنم،... کور کنم،... گفتی نه...
در غزل وصف تو را دورِ سرت ترسیمی
با هنر،... هاله ای از نور کنم گفتی نه...
خواستم هر غزلی را که سرودم با عشق،
همه با نام تو ممهور کنم،... گفتی نه...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
غرق در شادی و هم، شور کنم گفتی نه
شانه بر موی تو با دست و سرت بر شانه
در بغل گیرم و محسور کنم گفتی نه...
خواستم مست و هواخواه دو چشمت باشم،
جام از آن پُر،... مِیِ انگور کنم گفتی نه...
چشم بد دور و به دستور تو بدخواهانت
همه را حد بزنم،... کور کنم،... گفتی نه...
در غزل وصف تو را دورِ سرت ترسیمی
با هنر،... هاله ای از نور کنم گفتی نه...
خواستم هر غزلی را که سرودم با عشق،
همه با نام تو ممهور کنم،... گفتی نه...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤7❤🔥3⚡2
شوخ طبع و شیطنت رفتار و پر شور و شری،
دامنت پرچین و سیمین ساق و هم مَه پیکری
چشم در چشمم شدی در هر زمانی بی درنگ،
با نگاهت عشوه ریز و می کنی افسونگری...
در حسادت بارها پس داده ام این امتحان
تا که می اُفتد به دست باد از سر روسری
ابروانت را کمانی کرده ای، مویت کمند،
یا به تزئین روی سر داری گلِ نیلوفری
شیوه های دلبری را خوب می دانی به طبع
با لطافت دست لای موی خود تا میبری...
تا که هستی در نظر، هر لحظه می بینم تو را،
راه من هرگز نشد کج، سمت و سوی دیگری...
سرنوشت از خط به خطُ دستهایت روشن است
عشقِ با اخلاص را در طالعم می آوری...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
دامنت پرچین و سیمین ساق و هم مَه پیکری
چشم در چشمم شدی در هر زمانی بی درنگ،
با نگاهت عشوه ریز و می کنی افسونگری...
در حسادت بارها پس داده ام این امتحان
تا که می اُفتد به دست باد از سر روسری
ابروانت را کمانی کرده ای، مویت کمند،
یا به تزئین روی سر داری گلِ نیلوفری
شیوه های دلبری را خوب می دانی به طبع
با لطافت دست لای موی خود تا میبری...
تا که هستی در نظر، هر لحظه می بینم تو را،
راه من هرگز نشد کج، سمت و سوی دیگری...
سرنوشت از خط به خطُ دستهایت روشن است
عشقِ با اخلاص را در طالعم می آوری...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤5❤🔥2💯2🕊1😍1
ما مرده یِ خاکِ غیر حاصلخیزیم،
در هست و وجود، ذره ای ناچیزیم
بستند اگر چه راه آزادی را،...
یک روز دوباره از نو بر می خیزیم
#جواد_کریمی
#بداهه_روجا
@javadkarimy5860
در هست و وجود، ذره ای ناچیزیم
بستند اگر چه راه آزادی را،...
یک روز دوباره از نو بر می خیزیم
#جواد_کریمی
#بداهه_روجا
@javadkarimy5860
❤8⚡1👌1🏆1
عجب از دوستانی چون ستمگر،
ندارم دیگر آنها را به باور،...
به ظاهر دوست امّا هر یک از پشت،
چه راحت می زنندت زخم خنجر...
#جواد_کریمی
#بداهه_روجا
@javadkarimy5860
ندارم دیگر آنها را به باور،...
به ظاهر دوست امّا هر یک از پشت،
چه راحت می زنندت زخم خنجر...
#جواد_کریمی
#بداهه_روجا
@javadkarimy5860
❤4👌1💯1💔1
از داغ غمت جان و تن افروخته ام،
چون مرده ی بی عشقِ کفن سوخته ام
یک عمر نگاهم به لبَ اَندام و بغل،
تا زلف پر از چین و شکن دوخته ام
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
چون مرده ی بی عشقِ کفن سوخته ام
یک عمر نگاهم به لبَ اَندام و بغل،
تا زلف پر از چین و شکن دوخته ام
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤6🕊2
نازنین و مهربان از، برگ گل نازکتری...
گفته بودم دوستت دارم، بگو مستحضری
مخملی ابریشمین را از نگاهت بافتم،
تا بفهمی هستی اول عشقم و آخرسری
هر چه را گفتی به تایید و سرانجامم رسید،
تا برقصم خوب با ساز تو چون، رامشگری...
زود بر هم می خورد آرامشم از اخم تو...
خلق و خویم را که میدانی و کامل از بری
در دلم غوغا به پا کردی به وقت دیدنت،
هر زمانی خواستی برداری از سر روسری
عینکِ دودی به چشمانت نمی آید گلم،...
بی رژ و ریمل هم از هر حیث نیکو منظری
تا ببندم چشم دل بر هر چه زیبارو تو هم
غیر من با دیگری،... هرگز نبینم بپّری...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
گفته بودم دوستت دارم، بگو مستحضری
مخملی ابریشمین را از نگاهت بافتم،
تا بفهمی هستی اول عشقم و آخرسری
هر چه را گفتی به تایید و سرانجامم رسید،
تا برقصم خوب با ساز تو چون، رامشگری...
زود بر هم می خورد آرامشم از اخم تو...
خلق و خویم را که میدانی و کامل از بری
در دلم غوغا به پا کردی به وقت دیدنت،
هر زمانی خواستی برداری از سر روسری
عینکِ دودی به چشمانت نمی آید گلم،...
بی رژ و ریمل هم از هر حیث نیکو منظری
تا ببندم چشم دل بر هر چه زیبارو تو هم
غیر من با دیگری،... هرگز نبینم بپّری...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤9⚡2👌2😍2🔥1🕊1💯1💔1
دکترم از بوسه دائم کرده این تجویز را
گفته: در تعداد آن اصلا نکن، پرهیز را...
می زنم بر گونه و لب، بوسه تا درمان شوم...
پس نگیر اصلا به خود این ژست بهت انگیز را
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
گفته: در تعداد آن اصلا نکن، پرهیز را...
می زنم بر گونه و لب، بوسه تا درمان شوم...
پس نگیر اصلا به خود این ژست بهت انگیز را
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤5⚡2👌1🕊1
به گفتگو بنشین خوش، چه مختصر با من
که هر کلام تو پَندیست چون،... شکر با من
هزار راز مگو هم به سینه داری اگر،...
به من بگو همه را، جان مستتر با من
بیا که قصّه ی عشّاق این زمانه شویم،
درون سینه دل از عشقِ شعله ور با من
نترس و دل بده دیوانه وار، بی پروا،...
به عشق شک نکنی، بود اگر خطر با من
به راه عشق بیا تا که گام برداریم،
و تا ابد همه جا باش همسفر با من
هزار شعر و غزل گفتم از تو تا که فقط
بخوانی از سر شب تا دمِ سحر با من...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
که هر کلام تو پَندیست چون،... شکر با من
هزار راز مگو هم به سینه داری اگر،...
به من بگو همه را، جان مستتر با من
بیا که قصّه ی عشّاق این زمانه شویم،
درون سینه دل از عشقِ شعله ور با من
نترس و دل بده دیوانه وار، بی پروا،...
به عشق شک نکنی، بود اگر خطر با من
به راه عشق بیا تا که گام برداریم،
و تا ابد همه جا باش همسفر با من
هزار شعر و غزل گفتم از تو تا که فقط
بخوانی از سر شب تا دمِ سحر با من...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤6⚡2🕊2💯1
در عمق چشمان تو تبعیدم
چون جام می از عشق لبریزه
صبح است، برخیز ای غزل گیسو
هر روز من، با تو دل انگیزه...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
چون جام می از عشق لبریزه
صبح است، برخیز ای غزل گیسو
هر روز من، با تو دل انگیزه...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤5❤🔥2🕊1
رفتارِ تو را، جنگ و جدل داشتنت را
چون زلزله دیدیم، گُسَل داشتنت را...
دلواپس و بی تابیَ از احوال تو معلوم،
در عشقِ به من ضرب الاجل داشتنت را
در ذهن من از نقش تو با هاله ای از نور
اطراف سرت، مثل زُحل داشتنت را...
معکوس نزن ساز دلت را که به ناساز،
پنهان نکنی میل بغل، داشتنت را...
زیبایی ات ای معنی موزون غزل ها،
مفعول و مفاعیل و فَعل داشتنت را
موزون شده هرشعر از آوای دو چشمت
در سطرِ نگاهِ تو، غزل داشتنت را...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
چون زلزله دیدیم، گُسَل داشتنت را...
دلواپس و بی تابیَ از احوال تو معلوم،
در عشقِ به من ضرب الاجل داشتنت را
در ذهن من از نقش تو با هاله ای از نور
اطراف سرت، مثل زُحل داشتنت را...
معکوس نزن ساز دلت را که به ناساز،
پنهان نکنی میل بغل، داشتنت را...
زیبایی ات ای معنی موزون غزل ها،
مفعول و مفاعیل و فَعل داشتنت را
موزون شده هرشعر از آوای دو چشمت
در سطرِ نگاهِ تو، غزل داشتنت را...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤7❤🔥2⚡1😍1
دستور بده، تا که هم آغوش تو باشم،
هنگام سخن مات تو مدهوش تو باشم
دستور بده یکسره تا صبح کنارت،
نزدیک تر از هر نخِ تنپوش تو باشم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
هنگام سخن مات تو مدهوش تو باشم
دستور بده یکسره تا صبح کنارت،
نزدیک تر از هر نخِ تنپوش تو باشم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤9⚡2❤🔥1🕊1
دستور بده، تا که در اقبال تو باشم،
در نقشِ تهِ قهوه ی هر فال تو باشم
دستور بده تا به هوایت بزنم پر،...
یا اینکه بپر تا که پر و بال تو باشم
با هم شده در شهر دل و عقل تبانی،
از جان و دل آماده در اشغال تو باشم
وقتی که نگاهم شده تسخیر نگاهت،
در دام چنان صید به چنگال تو باشم
عاشق شدم از چشم و دو ابرو، شب مویت،
تا گونه و چال و لبِ تکخال تو باشم...
خوشحالم از این باب، که تقدیر رقم زد،
در لحضه ی تحویل به هر سال تو باشم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
در نقشِ تهِ قهوه ی هر فال تو باشم
دستور بده تا به هوایت بزنم پر،...
یا اینکه بپر تا که پر و بال تو باشم
با هم شده در شهر دل و عقل تبانی،
از جان و دل آماده در اشغال تو باشم
وقتی که نگاهم شده تسخیر نگاهت،
در دام چنان صید به چنگال تو باشم
عاشق شدم از چشم و دو ابرو، شب مویت،
تا گونه و چال و لبِ تکخال تو باشم...
خوشحالم از این باب، که تقدیر رقم زد،
در لحضه ی تحویل به هر سال تو باشم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤9❤🔥4🕊1😍1
ویرانی از عشقت شده چون زلزله، بانو
آتش زده بر جان و به تن ولوله، بانو...
با حوصله بسپار به من گوش بگویم،
دارم صد از این سنگدلی ها گِلِه، بانو
ماندم وسطِ، معرکه ی، طرز نگاهت،...
در چشم تو هست از دو جهت مسئله بانو
در مستیِ صد جام نگاهت به گمانم
گسترده ای انگار برایم تَلِه، بانو...
یا اینکه به هر چشم تو با اخم، هرزگاه،
سگ بسته ای انگار در آنها بله، بانو...
شیدایی و دلدادگی از عشق تو در دل،
همواره شده باعثِ صد مشغله بانو...
فریاد برآورده ام از عشق تو چون فاش
تا جای دلم، دل بدهی بر صِلِه، بانو...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
آتش زده بر جان و به تن ولوله، بانو...
با حوصله بسپار به من گوش بگویم،
دارم صد از این سنگدلی ها گِلِه، بانو
ماندم وسطِ، معرکه ی، طرز نگاهت،...
در چشم تو هست از دو جهت مسئله بانو
در مستیِ صد جام نگاهت به گمانم
گسترده ای انگار برایم تَلِه، بانو...
یا اینکه به هر چشم تو با اخم، هرزگاه،
سگ بسته ای انگار در آنها بله، بانو...
شیدایی و دلدادگی از عشق تو در دل،
همواره شده باعثِ صد مشغله بانو...
فریاد برآورده ام از عشق تو چون فاش
تا جای دلم، دل بدهی بر صِلِه، بانو...
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤9❤🔥4⚡1💯1
باید نوشت از تو غزل یا قصیده ای
وقتی به خواب، در بغلم آرمیده ای
با ناز هر نگاه تو وابسته تر شدم...
در تار و پودِ جان و تنم خوش تنیده ای
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
وقتی به خواب، در بغلم آرمیده ای
با ناز هر نگاه تو وابسته تر شدم...
در تار و پودِ جان و تنم خوش تنیده ای
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤🔥6❤3⚡1🎉1😍1
تا که از من رو گرفتی سر بزیر انداختم
پیش خود گفتی چه خوب اینگونه ات نشناختم
روزگار اینگونه با پیری گریمم کرده حیف،
این منم، آنکس که با خوب و بدت می ساختم
تا که می کردی برایم ناز، با هر قیمتی،
از حسابِ، جاریِ دل، نقد می پرداختم
از لب و چشمت، شب گیسوی تو در توی تو
با قلم در ورطهء شعر و غزل می تاختم
یک نظر کردی به سویم، بار اول، دیر شد،
لحظه ای دل را به پایت چون قماری باختم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
پیش خود گفتی چه خوب اینگونه ات نشناختم
روزگار اینگونه با پیری گریمم کرده حیف،
این منم، آنکس که با خوب و بدت می ساختم
تا که می کردی برایم ناز، با هر قیمتی،
از حسابِ، جاریِ دل، نقد می پرداختم
از لب و چشمت، شب گیسوی تو در توی تو
با قلم در ورطهء شعر و غزل می تاختم
یک نظر کردی به سویم، بار اول، دیر شد،
لحظه ای دل را به پایت چون قماری باختم
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
👌5❤3
مجنون و اگر چه دیر عاشق شده است
دلداده و کم نظیر عاشق شده است
رخسار پریش و هر که سر برده به زیر،
یکجا شده گوشه گیر، عاشق شده است
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
دلداده و کم نظیر عاشق شده است
رخسار پریش و هر که سر برده به زیر،
یکجا شده گوشه گیر، عاشق شده است
#جواد_کریمی
@javadkarimy5860
❤🔥3❤2🕊2
دل داده و ناگزیر عاشق شده است،
ُبی شیله در این مسیر عاشق شده است
با حکم دلش داده دل از دست چنان،
محکوم و بهانه گیر عاشق شده است...
#جواد_کریمی
#بداهه
ُبی شیله در این مسیر عاشق شده است
با حکم دلش داده دل از دست چنان،
محکوم و بهانه گیر عاشق شده است...
#جواد_کریمی
#بداهه
❤2