گزارش نشست رونمایی کتاب تهران من، نگاه او
خبرگزاری کتاب ایران
نشست رونمایی از کتاب «تهران من، نگاه او: شهر به روایت جهانگردان» در باغ نگارستان و در قالب سلسلهبرنامههای «عصر سهشنبههای بخارا» با حضور علی دهباشی، احمد مسجد جامعی، محمدرضا جوادی یگانه، مهرشاد کاظمی و سعیده زادقناد با مشارکت انتشارات نگارستان اندیشه روز ششم آذر برگزار شد.
گزارشی از این نشست را در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اینجا میتوانید بخوانید.
در ادامه، صحبتهای خودم به نقل از این گزارش را میآورم.
کتاب در پی خلق داستانی از سفرنامههاست
در ابتدای این نشست، محمدرضا جوادی یگانه، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران به معرفی مختصری از کتاب پرداخت و گفت: در این کتاب سعی شده تا همه اظهاراتی که درخصوص تهران در سفرنامهها آمده است، گرداوری و منظم شود و گاه نویسنده به مقایسه دیدگاهها سیاحان در موارد و موضوعات مختلف نیز پرداخته است.
او در خصوص اهمیت سفرنامهها افزود: سفرنامه ژانری ادبی محسوب میشود و در عین حال یکی از مهمترین منابع تاریخ اجتماعی ایران نیز بهشمار میرود، بهویژه در مورد جامعة ایرانی که اسناد دقیق و متقنی درباره آن موجود نیست و هنوز هم بسیاری از این دست اسناد در آرشیوهای خانگی و دولتی حبس هستند و خطر از دست رفتن آنها وجود دارد، ازین رو سفرنامهها میتواند اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار ما قرار دهد. همچنین به ویژه از آنجایی که در مورد شهر تهران پیش از قاجار اطلاعات دقیقی در دست نیست و از تاریخ ایران، تاریخی رسمی، سیاسی و دولتی قلمداد میشود، لذا تاریخ مردمی بسیار کمرنگ است و لذا سفرنامهها منبع بسیار مهمی برای دسترسی به اطلاعات تاریخی، جغرافیایی و حتی آبوهوایی نیز هستند.
این پژوهشگر حوزه خلقیات ایرانیان ادامه داد: سفرنامه یک ژانر ادبی نیز هست و ما سفرنامه را بهمثابه رمان میخوانیم، نه یک کتاب تاریخی در این میان میتوان گفت حتی نقد سفرنامه نیز میتواند در حوزه ژانر ادبی بگنجد و بر این باورم که این نقد نمیتواند خشک و رسمی باشد و به دور از قضاوت ارزشی قرار گیرد، لذا پژوهشگر این حوزه باید به سفرنامهها تعلق خاطر داشته باشد تا بتواند آنها را دقیقتر دیده و درخصوصشان اظهار نظر کند، از همین منظر، کار خانم زادقناد حائز اهمیت است؛ چرا که بررسی و نقل قول از این تعداد سفرنامه، کتاب «تهران من، نگاه او» را بهمثابه یک داستان یا کتاب قصه کرده، و متن این کتاب گویی رویکردی پستمدرن را در نقد سفرنامهها و خلق یک داستان دنبال میکرده است.
تهران، معشوقة نفرتانگیز ماست
در بخش دوم نشست، محمدرضا جوادی یگانه، مجدداً به محتوای کتاب «تهران من، نگاه او» اشاره کرد و با بیان احساس خود از این اثر گفت: خواندن این کتاب که درباره تهران است، حس متناقضی را از شهر به ما القاء میکند. به این ترتیب که تهران، معشوقة نفرتانگیز ماست و حس دوگانهای که از این کتاب به دست میآوریم نیز چنین است. تصور کنید، اگر از تهران، دولت و ماشینها را بگیریم، شهر خیلی خوبی میشود، مثل تصویری که ازین شهر در ایام تعطیلات نوروز داریم. اما همین تهران مملو از تناقض، در نظر سیاحان جلوه دیگری دارد، مثلاً در مواردی توصیفات سیاحان از ایران، بسیار عاشقانه است، فردی مثل خانم پرنسس بیبسکو که شاعری فرانسویست، با حضوری کوتاه در تهران، توصیفات بسیار شاعرانهای از این شهر داشته، و انگار چیزی جز زیبایی ندیده است، اما در کنار آن سیاحان روس هیچ پدیده زیبایی در ایران را گزارش نکردهاند، از مامونتف که در جریان به توپ بستن مجلس در ایران حضور داشته تا لومنیتسکی، هیچیک توصیف قشنگی از ایران نداشتهاند. در کتاب «تهران من، نگاه او» نیز شما نمیتوانید به نگاهی روشن در مورد این شهر برسید، چون نگاه روشن، ذات و خود تهران است؛ شهری که هم عاشقانه دوستش داریم و هم به شدت از آن بیزاریم. به این ترتیب حسی که از خوانش سفرنامهها نسبت به تهران مییابیم، یک قصه تمامنشدنی و داستانی باز است که تکلیف ما را با این شهر مشخص نمیکند.
خبرگزاری کتاب ایران
نشست رونمایی از کتاب «تهران من، نگاه او: شهر به روایت جهانگردان» در باغ نگارستان و در قالب سلسلهبرنامههای «عصر سهشنبههای بخارا» با حضور علی دهباشی، احمد مسجد جامعی، محمدرضا جوادی یگانه، مهرشاد کاظمی و سعیده زادقناد با مشارکت انتشارات نگارستان اندیشه روز ششم آذر برگزار شد.
گزارشی از این نشست را در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اینجا میتوانید بخوانید.
در ادامه، صحبتهای خودم به نقل از این گزارش را میآورم.
کتاب در پی خلق داستانی از سفرنامههاست
در ابتدای این نشست، محمدرضا جوادی یگانه، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران به معرفی مختصری از کتاب پرداخت و گفت: در این کتاب سعی شده تا همه اظهاراتی که درخصوص تهران در سفرنامهها آمده است، گرداوری و منظم شود و گاه نویسنده به مقایسه دیدگاهها سیاحان در موارد و موضوعات مختلف نیز پرداخته است.
او در خصوص اهمیت سفرنامهها افزود: سفرنامه ژانری ادبی محسوب میشود و در عین حال یکی از مهمترین منابع تاریخ اجتماعی ایران نیز بهشمار میرود، بهویژه در مورد جامعة ایرانی که اسناد دقیق و متقنی درباره آن موجود نیست و هنوز هم بسیاری از این دست اسناد در آرشیوهای خانگی و دولتی حبس هستند و خطر از دست رفتن آنها وجود دارد، ازین رو سفرنامهها میتواند اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار ما قرار دهد. همچنین به ویژه از آنجایی که در مورد شهر تهران پیش از قاجار اطلاعات دقیقی در دست نیست و از تاریخ ایران، تاریخی رسمی، سیاسی و دولتی قلمداد میشود، لذا تاریخ مردمی بسیار کمرنگ است و لذا سفرنامهها منبع بسیار مهمی برای دسترسی به اطلاعات تاریخی، جغرافیایی و حتی آبوهوایی نیز هستند.
این پژوهشگر حوزه خلقیات ایرانیان ادامه داد: سفرنامه یک ژانر ادبی نیز هست و ما سفرنامه را بهمثابه رمان میخوانیم، نه یک کتاب تاریخی در این میان میتوان گفت حتی نقد سفرنامه نیز میتواند در حوزه ژانر ادبی بگنجد و بر این باورم که این نقد نمیتواند خشک و رسمی باشد و به دور از قضاوت ارزشی قرار گیرد، لذا پژوهشگر این حوزه باید به سفرنامهها تعلق خاطر داشته باشد تا بتواند آنها را دقیقتر دیده و درخصوصشان اظهار نظر کند، از همین منظر، کار خانم زادقناد حائز اهمیت است؛ چرا که بررسی و نقل قول از این تعداد سفرنامه، کتاب «تهران من، نگاه او» را بهمثابه یک داستان یا کتاب قصه کرده، و متن این کتاب گویی رویکردی پستمدرن را در نقد سفرنامهها و خلق یک داستان دنبال میکرده است.
تهران، معشوقة نفرتانگیز ماست
در بخش دوم نشست، محمدرضا جوادی یگانه، مجدداً به محتوای کتاب «تهران من، نگاه او» اشاره کرد و با بیان احساس خود از این اثر گفت: خواندن این کتاب که درباره تهران است، حس متناقضی را از شهر به ما القاء میکند. به این ترتیب که تهران، معشوقة نفرتانگیز ماست و حس دوگانهای که از این کتاب به دست میآوریم نیز چنین است. تصور کنید، اگر از تهران، دولت و ماشینها را بگیریم، شهر خیلی خوبی میشود، مثل تصویری که ازین شهر در ایام تعطیلات نوروز داریم. اما همین تهران مملو از تناقض، در نظر سیاحان جلوه دیگری دارد، مثلاً در مواردی توصیفات سیاحان از ایران، بسیار عاشقانه است، فردی مثل خانم پرنسس بیبسکو که شاعری فرانسویست، با حضوری کوتاه در تهران، توصیفات بسیار شاعرانهای از این شهر داشته، و انگار چیزی جز زیبایی ندیده است، اما در کنار آن سیاحان روس هیچ پدیده زیبایی در ایران را گزارش نکردهاند، از مامونتف که در جریان به توپ بستن مجلس در ایران حضور داشته تا لومنیتسکی، هیچیک توصیف قشنگی از ایران نداشتهاند. در کتاب «تهران من، نگاه او» نیز شما نمیتوانید به نگاهی روشن در مورد این شهر برسید، چون نگاه روشن، ذات و خود تهران است؛ شهری که هم عاشقانه دوستش داریم و هم به شدت از آن بیزاریم. به این ترتیب حسی که از خوانش سفرنامهها نسبت به تهران مییابیم، یک قصه تمامنشدنی و داستانی باز است که تکلیف ما را با این شهر مشخص نمیکند.
ایبنا
اطلاعات دقیقی از تهران پیش از قاجار در دست نیست/ در جستجوی روح نادیده یک شهر
محمدرضا جوادی یگانه، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران گفت: از آنجایی که در مورد شهر تهران پیش از قاجار اطلاعات دقیقی در دست نیست و از تاریخ ایران، تاریخی رسمی، سیاسی و دولتی قلمداد میشود، لذا تاریخ مردمی بسیار کمرنگ است از این رو سفرنامهها منبع بسیار مهمی…
👍6
طراحان قانون حجاب، حد بدپوششی را برخلاف نظر مراجع، بجای «بالاتر از مچ دست»، «بالاتر از ساعد» تعریف کردهاند. همان فشار اجتماعی که مچ را به ساعد تغییر داده، کوتاهآمدنهای بعدی را هم ناگزیر میکند، تا جایی که جامعه عفیف ایران، آن را خلاف هنجار بداند.
به جای جنگ با جامعه، به او اعتماد کنید و موضوع پوشش را به جامعه واگذار کنید.
به جای جنگ با جامعه، به او اعتماد کنید و موضوع پوشش را به جامعه واگذار کنید.
👍27👎4
Forwarded from روزنامه فرهیختگان
🔴 مجوز برای بیمجوزها
▫️صاحب این قلم درباره آن قسمت از قانون عفاف و حجاب که به جامعه مهاجر برمیگردد، وظیفه خود میبیند که اظهار نگرانی کند
▫️ملت ایران ملتی است بالغ، رشید و آگاه؛ و برای تمشیت امور خویش نیاز به دخالت اتباع دیگر کشورها، از جمله مهاجران ندارد
🔻محمدکاظم کاظمی، شاعر در فرهیختگان نوشت:
در قانون جدید حجاب و عفاف که اینک متن آن در دسترس عموم قرار گرفته است، شرایطی برای مؤسسان گروههای مردمی امربهمعروف و نهیازمنکر زبانی و نوشتاری بیان شده است که از این جمله، تابعیت جمهوری اسلامی ایران است. ولی در همین بخش، در قالب یک تبصره بیان شده است که «شرط مذکور در این بند، در خصوص مهاجرین یا اتباع بیگانه در صورت دارابودن مجوز اقامت رسمی از وزارت کشور اعمال نمیشود.» این قضیه در جامعه ایران و در نوشتههای نخبگان و فعالان فضای مجازی ایران، بازتابهای منفی بسیاری یافته است و البته این بازتابها دور از انتظار هم نبود.
صاحب این قلم در مورد اصل امربهمعروف و نهیازمنکر و قانون مربوط به آن، صلاحیت اظهارنظر ندارد؛ ولی در آن قسمت که به جامعه مهاجر برمیگردد، وظیفه خود میبیند که اظهار نگرانی کند. ملت ایران ملتی است بالغ، رشید و آگاه؛ و برای تمشیت امور خویش نیاز به دخالت اتباع دیگر کشورها، از جمله مهاجران به کشور ما ندارد. البته جامعه مهاجر افغانستان در طول این چند دهه و حتی در روزهای سخت از ایستادن در کنار جامعه میزبان شانه خالی نکرده است، چه در سازندگی، چه در جنگ عراق علیه ایران و چه در برابر داعش و تروریستهای منطقهای. ولی هیچگاه نه در این امور سهمخواهی کرده است و نه انتظار دخالت در امور کشور میزبان را داشته است. پیشازاین هم خبرهایی به کذب و دروغ در مورد دخالتدادن مهاجران در امور سیاسی کشور ایران منتشر میشد، مثل اخبار شرکت مهاجران در انتخابات یا نمایندگی مجلس و امثال آن که همه خلاف واقع بود؛ ولی متأسفانه اثرات منفی خود را گذاشت.
من نمیدانم مسئولان محترم به این اندیشیدهاند که در امری که حتی در میان جامعه ایران هم چالشآفرین بوده است، این قضیه چقدر میتواند تبعات منفی اجتماعی و حتی امنیتی داشته باشد؟ درحالیکه جامعه مهاجر در این اواخر بهشدت زیر ضربه گروههای مهاجرستیز واقع شده است.
گفتنی است که از قول یکی از نمایندگان محترم مجلس در توجیه این قضیه گفته شده است که این آمران به معروف، قرار است فقط برای خود جامعه مهاجر کار کنند. ولی چنین چیزی از متن برنمیآید و نیز اگر قرار باشد مهاجران ما در امور داخلی جامعه مهاجر مجوزهایی به دست بیاورند، اولویتهای مهمتری از این هم وجود دارد، مثل امور تحصیلی و درمانی. مثلاً پزشک مهاجر بتواند برای درمان مهاجران مطب دایر کند که آنجا لازمتر است.
📌متن کامل یادداشت را در سایت بخوانید.
@FarhikhteganOnline
▫️صاحب این قلم درباره آن قسمت از قانون عفاف و حجاب که به جامعه مهاجر برمیگردد، وظیفه خود میبیند که اظهار نگرانی کند
▫️ملت ایران ملتی است بالغ، رشید و آگاه؛ و برای تمشیت امور خویش نیاز به دخالت اتباع دیگر کشورها، از جمله مهاجران ندارد
🔻محمدکاظم کاظمی، شاعر در فرهیختگان نوشت:
در قانون جدید حجاب و عفاف که اینک متن آن در دسترس عموم قرار گرفته است، شرایطی برای مؤسسان گروههای مردمی امربهمعروف و نهیازمنکر زبانی و نوشتاری بیان شده است که از این جمله، تابعیت جمهوری اسلامی ایران است. ولی در همین بخش، در قالب یک تبصره بیان شده است که «شرط مذکور در این بند، در خصوص مهاجرین یا اتباع بیگانه در صورت دارابودن مجوز اقامت رسمی از وزارت کشور اعمال نمیشود.» این قضیه در جامعه ایران و در نوشتههای نخبگان و فعالان فضای مجازی ایران، بازتابهای منفی بسیاری یافته است و البته این بازتابها دور از انتظار هم نبود.
صاحب این قلم در مورد اصل امربهمعروف و نهیازمنکر و قانون مربوط به آن، صلاحیت اظهارنظر ندارد؛ ولی در آن قسمت که به جامعه مهاجر برمیگردد، وظیفه خود میبیند که اظهار نگرانی کند. ملت ایران ملتی است بالغ، رشید و آگاه؛ و برای تمشیت امور خویش نیاز به دخالت اتباع دیگر کشورها، از جمله مهاجران به کشور ما ندارد. البته جامعه مهاجر افغانستان در طول این چند دهه و حتی در روزهای سخت از ایستادن در کنار جامعه میزبان شانه خالی نکرده است، چه در سازندگی، چه در جنگ عراق علیه ایران و چه در برابر داعش و تروریستهای منطقهای. ولی هیچگاه نه در این امور سهمخواهی کرده است و نه انتظار دخالت در امور کشور میزبان را داشته است. پیشازاین هم خبرهایی به کذب و دروغ در مورد دخالتدادن مهاجران در امور سیاسی کشور ایران منتشر میشد، مثل اخبار شرکت مهاجران در انتخابات یا نمایندگی مجلس و امثال آن که همه خلاف واقع بود؛ ولی متأسفانه اثرات منفی خود را گذاشت.
من نمیدانم مسئولان محترم به این اندیشیدهاند که در امری که حتی در میان جامعه ایران هم چالشآفرین بوده است، این قضیه چقدر میتواند تبعات منفی اجتماعی و حتی امنیتی داشته باشد؟ درحالیکه جامعه مهاجر در این اواخر بهشدت زیر ضربه گروههای مهاجرستیز واقع شده است.
گفتنی است که از قول یکی از نمایندگان محترم مجلس در توجیه این قضیه گفته شده است که این آمران به معروف، قرار است فقط برای خود جامعه مهاجر کار کنند. ولی چنین چیزی از متن برنمیآید و نیز اگر قرار باشد مهاجران ما در امور داخلی جامعه مهاجر مجوزهایی به دست بیاورند، اولویتهای مهمتری از این هم وجود دارد، مثل امور تحصیلی و درمانی. مثلاً پزشک مهاجر بتواند برای درمان مهاجران مطب دایر کند که آنجا لازمتر است.
📌متن کامل یادداشت را در سایت بخوانید.
@FarhikhteganOnline
👍7
اکنون زمان تصمیمهای سخت در حوزه اقتصاد و سیاست است نه حوزه اجتماع. جامعه ایرانی بحران ۱۴۰۱ را هضم کرده و در حال بازآرایی خویش است. دستکاری مجدد حوزه اجتماعی با تصمیمات غیرلازمی که پیامدهای مهیب آن بررسی نشده، نه تنها خود بحرانزا است، بلکه مانع بهبود اقتصادی و سیاسی هم خواهد شد.
👍27
اکنون جمهوری اسلامی مانده و همان سرمایه اولیه، یعنی مردم. همه قوتها و قدرتهای بعدی، تمام شده است.
تنها راه بقای نظام، بازگشت به مردم است. برای اینکه جمهوری اسلامی مجددا در تله «هواداران بجای مردم» نیفتد، باید تصریح کرد که مردم یعنی نظر اکثریت مردم در پیمایشهای معتبر. (در غیاب هر راه دیگری که نظر اکثریت مردم و بویژه جامعه دوم را نشان دهد، این راه، نزدیکترین و سریعترین راه رسیدن به نظر مردم است، هر چند، با آن فاصله و تفاوت دارد.)
لذاست که اولویت نظام باید بر افزایش رضایت مردم باشد و بهبود معیشتشان، از هر طریق ممکن.
نمودار پیوست که از عصر ایران گرفته شده، سقوط سرانه تولید ناخالص داخلی سوریه از ۱۱۲۴ دلار در ۲۰۱۹ تا ۲۸۲ دلار در ۲۰۲۳ را نشان میدهد، و همین نمودار برای سقوط سریع حکومت سریع کافی است، هر چند او برای جلب رضایت مردم هم هیچ کاری نکرده بود.
تنها راه بقای نظام، بازگشت به مردم است. برای اینکه جمهوری اسلامی مجددا در تله «هواداران بجای مردم» نیفتد، باید تصریح کرد که مردم یعنی نظر اکثریت مردم در پیمایشهای معتبر. (در غیاب هر راه دیگری که نظر اکثریت مردم و بویژه جامعه دوم را نشان دهد، این راه، نزدیکترین و سریعترین راه رسیدن به نظر مردم است، هر چند، با آن فاصله و تفاوت دارد.)
لذاست که اولویت نظام باید بر افزایش رضایت مردم باشد و بهبود معیشتشان، از هر طریق ممکن.
نمودار پیوست که از عصر ایران گرفته شده، سقوط سرانه تولید ناخالص داخلی سوریه از ۱۱۲۴ دلار در ۲۰۱۹ تا ۲۸۲ دلار در ۲۰۲۳ را نشان میدهد، و همین نمودار برای سقوط سریع حکومت سریع کافی است، هر چند او برای جلب رضایت مردم هم هیچ کاری نکرده بود.
👍26👎9
برای آنها که دل به فردای براندازی بستهاند!
امروز دقیقا «فردای براندازی» در سوریه است و همین امروز، اسراییل ۱۵۰ بار به سوریهی بیدفاع حمله کرده و بخشهای دیگری از خاکش را اشغال کرده و دهها جنگنده نیروی هوایی سوریه را منهدم کرده است.
مساله اسراییل، ویرانی ایران است نه سرنگونی جمهوری اسلامی. آنها همه منطقه را ضعیف و پرآشوب و سرگرم به خود میخواهند.
امروز دقیقا «فردای براندازی» در سوریه است و همین امروز، اسراییل ۱۵۰ بار به سوریهی بیدفاع حمله کرده و بخشهای دیگری از خاکش را اشغال کرده و دهها جنگنده نیروی هوایی سوریه را منهدم کرده است.
مساله اسراییل، ویرانی ایران است نه سرنگونی جمهوری اسلامی. آنها همه منطقه را ضعیف و پرآشوب و سرگرم به خود میخواهند.
👍65👎24
Forwarded from شارنامه| صلاح الدین خدیو
🔺خاورمیانەی جدید و هم سفرگی گرگ و کلاغ!
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!
در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را می درند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار می خورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترک از سفرەی خون گرگ بیابان دیدەی اسرائیل است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛
ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پادفند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است، ترکیه فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
اصل سقوط اسد هم که با پیمانکاری ترکیه و قطر انجام شد، بدون زمینه سازی تام اسرائیل امکان پذیر نبود.
اکنون که ترکیه و قطر به عنوان فاتحان جدید سوریه جای ایران و روسیه را گرفتەاند، در برابر عملیات دولت زدایی اسرائیل کاملا ساکتند.
دقیقا معلوم نیست، وقتی که می گویند "همه جوره" در کنار ملت سوریه هستیم، مقصودشان چیست!
در عالم وحوش موارد جالبی از همکاری حیوانات وجود دارد.
به طور مثال کلاغ سر سفید هنگامی که جسدی مردار می بیند، با سر و صدا و قار قار گرگ ها را آگاه می کند.
گرگ ها می آیند آن را می درند و کلاغ هم از باقیماندەی گوشت مردار می خورد.
آنچه امروز در سوریه می گذرد حکایت مرده خواری آقا کلاغەی ترک از سفرەی خون گرگ بیابان دیدەی اسرائیل است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
👍25👎3
بازگشت مداوم به مردم
در ضرورت سنجش مداوم نظام با رضایت مردم به عنوان «ملاک و مناط و معیار و میزان کار»
مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی در عام بودن آن بود. رهبری انقلاب، مشروعیت انقلاب را از همان ابتدا، در تکیه آن به مردم، یعنی توده و عامه مردم، تعریف کرد و تاکنون نیز جمهوری اسلامی بر همین نظر بوده است و اتکای به مردم، ویژگی جمهوری اسلامی و نقطه قوت اساسی آن بوده است.
من در مقالهای با عنوان «بازسازی نظریه مردمی انقلاب اسلامی» در تحلیل جامعهشناختی راهپیمایی ۲۲ بهمن (اینجا)، تلاش کردم تا این رابطه را تبیین کنم و امکان آسیبشناسی مداوم نظام بر اساس دوری و نزدیکی رابطهاش با مردم را تحلیل کنم.
در بخشی از آن مقاله آوردهام که «جسارت بالایی می طلبد که انقلابی، در موعد سالانۀ از پیش تعیین شدهای، تمام حیثیّت خود را به آزمون حضور راهپیمایانۀ مردم بگذارد؛ این نوع تهوّر و شجاعت در هیچ انقلاب دیگری شبیه ندارد. راهپیمایی ۲۲ بهمن، انقلاب مجدّدِ دائمیِ هر سالهای است که انقلاب اسلامی را زنده میکند و تازه نگه میدارد و حضور مردم تا الان باعث شده که انقلاب سرپای خودش بایستد. راهپیمایی ۲۲ بهمن نه «تجدید بیعت با انقلابی که در بهمن ۵۷ انجام شده» است و نه «مراسم گرامیداشت» و «جشن تولّد» انقلاب اسلامی است، بلکه، «تکرار سالانه خود انقلاب اسلامی» است؛ به نوعی «انقلاب مجدّد» است. راهپیمایی ۲۲ بهمن اینگونه نیست که ما به «یاد انقلاب اسلامی» بیرون بیایم و راهپیمایی کنیم، بلکه هر بار انقلاب اسلامی مجدّداً مورد تأیید مردم قرار میگیرد.»
و بر اساس این نظر، هشدار دادم که «جمهوری اسلامی باید مداوماً خودش را با «انقلاب اسلامی» بسنجد و با مردم بسنجد. مردم و رضایت مردم کوچه و بازار، نکتۀ اصلی است. اوّلین نکتهای که حضرت علی(ع) بعد از تذکّرات اخلاقی به مالک اشتر میفرمایند این است که مالک، «صالحین با نظر مردم ارزیابی میشوند».»
جمهوری اسلامی این گونه طراحی شده که رای و نظر مردم، معیار و میزان باشد، و اگر تاکنون توانسته در این زمانه پرآشوب، و منطقه پرتهدید و پردشمن، و علیرغم «تنهایی استراتژیک»، از مرزهای ایران و مردم ایران حمایت کند، بر اساس همین اتکا به مردم بوده است. از این روست که مردم و رضایت آنها، تنها نقطه قوت اصلی و اساسی نظام است و به تعبیر رهبر انقلاب «جلب رضایت مردم زمینهساز جلب رضایت الهی» خواهد شد و «بهترین کارها و محبوبترین کارها آن است که مورد نظر تودهی مردم باشد، آنها را خشنود کند، آنها را راضی کند، هماهنگ با رضایت آنها باشد».
در ضرورت سنجش مداوم نظام با رضایت مردم به عنوان «ملاک و مناط و معیار و میزان کار»
مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی در عام بودن آن بود. رهبری انقلاب، مشروعیت انقلاب را از همان ابتدا، در تکیه آن به مردم، یعنی توده و عامه مردم، تعریف کرد و تاکنون نیز جمهوری اسلامی بر همین نظر بوده است و اتکای به مردم، ویژگی جمهوری اسلامی و نقطه قوت اساسی آن بوده است.
من در مقالهای با عنوان «بازسازی نظریه مردمی انقلاب اسلامی» در تحلیل جامعهشناختی راهپیمایی ۲۲ بهمن (اینجا)، تلاش کردم تا این رابطه را تبیین کنم و امکان آسیبشناسی مداوم نظام بر اساس دوری و نزدیکی رابطهاش با مردم را تحلیل کنم.
در بخشی از آن مقاله آوردهام که «جسارت بالایی می طلبد که انقلابی، در موعد سالانۀ از پیش تعیین شدهای، تمام حیثیّت خود را به آزمون حضور راهپیمایانۀ مردم بگذارد؛ این نوع تهوّر و شجاعت در هیچ انقلاب دیگری شبیه ندارد. راهپیمایی ۲۲ بهمن، انقلاب مجدّدِ دائمیِ هر سالهای است که انقلاب اسلامی را زنده میکند و تازه نگه میدارد و حضور مردم تا الان باعث شده که انقلاب سرپای خودش بایستد. راهپیمایی ۲۲ بهمن نه «تجدید بیعت با انقلابی که در بهمن ۵۷ انجام شده» است و نه «مراسم گرامیداشت» و «جشن تولّد» انقلاب اسلامی است، بلکه، «تکرار سالانه خود انقلاب اسلامی» است؛ به نوعی «انقلاب مجدّد» است. راهپیمایی ۲۲ بهمن اینگونه نیست که ما به «یاد انقلاب اسلامی» بیرون بیایم و راهپیمایی کنیم، بلکه هر بار انقلاب اسلامی مجدّداً مورد تأیید مردم قرار میگیرد.»
و بر اساس این نظر، هشدار دادم که «جمهوری اسلامی باید مداوماً خودش را با «انقلاب اسلامی» بسنجد و با مردم بسنجد. مردم و رضایت مردم کوچه و بازار، نکتۀ اصلی است. اوّلین نکتهای که حضرت علی(ع) بعد از تذکّرات اخلاقی به مالک اشتر میفرمایند این است که مالک، «صالحین با نظر مردم ارزیابی میشوند».»
جمهوری اسلامی این گونه طراحی شده که رای و نظر مردم، معیار و میزان باشد، و اگر تاکنون توانسته در این زمانه پرآشوب، و منطقه پرتهدید و پردشمن، و علیرغم «تنهایی استراتژیک»، از مرزهای ایران و مردم ایران حمایت کند، بر اساس همین اتکا به مردم بوده است. از این روست که مردم و رضایت آنها، تنها نقطه قوت اصلی و اساسی نظام است و به تعبیر رهبر انقلاب «جلب رضایت مردم زمینهساز جلب رضایت الهی» خواهد شد و «بهترین کارها و محبوبترین کارها آن است که مورد نظر تودهی مردم باشد، آنها را خشنود کند، آنها را راضی کند، هماهنگ با رضایت آنها باشد».
Mrjavadi
نقش مهم اما کمرنگ شده مردم در «راهپیمایی 22 بهمن»
بازسازی «نظریه مردمی» انقلاب اسلامی
- محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
بازسازی «نظریه مردمی» انقلاب اسلامی
- محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
صفحه شخصی محمدرضا جوادی یگانه
👍12👎1
کتاب راهنمای جامعهشناسی اخلاق
جلد اول دستنامه جامعهشناسی اخلاق، ویراسته استیون هیتلین و استیفان وایزی (۲۰۱۰) با نام «کتاب راهنمای جامعهشناسی اخلاق» در هفته گذشته منتشر شد. کتاب توسط مجید جعفریان و همکارانش ترجمه شده و در ۱۰۵۵ صفحه توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به قیمت یک میلیون و دویست هزار تومان منتشر شده است. ابتدای کتاب نیز مهدی علیزاده مقدمهای مفصل در باره «فهم دانش جامعهشناسی اخلاق» نوشته است.
میشل لامونت، رییس پیشین انجمن جامعهشناسی آمریکا در مقدمهای که بر کتاب نوشته، پنج محور اصلی جامعهشناسی اخلاق را موارد زیر میداند (ص ۵۶):
- تبیین تنوع اخلاقی در میان گروهها و جمعیتهای اخلاقی
- مطالعه و بررس فرایندهای بینادین اجتماعی و نقش اخلاق در فرایند شکلگیری هویت و گروهها
- تبیین شکلگیری و ظهور و صعود و افول جنبشهای اجتماعی-سیاسی از منظر آرمانها و اهداف اخلاقی آنها
- مطالعه جنسیت و تبیین نقش اخلاق و هنجارها در شکلگیری رفتارها، نظام توضیح امتیازات و فرصتهای جنسیتی
- مطالعه سیاست و سیاستگذاری به مثابه حوزههای بدیل از نظام ارزشگذاری اخلاقی که توسط دولتها و حکمرانیها در عرض و به جای نظامات ارزش اخلاقی قرار گرفته است.
کتاب دستنامه جامعهشناسی اخلاق، سی فصل دارد که بنا به توضیح ناشر، در ترجمه کتاب «شش فصل آن به خاطر فقدان تناسب با شرایط فرهنگی و مسائل اجتماعی ایران، به جهت اختصار بیشتر حذف شده است». در ادامه عناوین بخشها و فصول کتاب را برای استفاده بیشتر آوردهام، زیر فصول حذفشده در ترجمه، خط کشیده ام. فایل انگلیسی کتاب را هم در پست بعدی میگذارم تا دسترسی به آنها ممکن باشد. لازم به ذکر است که جلد دوم دستنامه جامعهشناسی اخلاق، در ۳۲ فصل در سال ۲۰۲۳ منتشر شده است.
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه: بازگشت امر اخلاقی. میشل لامونت
بخش اول: چشماندازهای جامعهشناختی به اخلاق
- فصل اول: بازگشت به آینده: احیاء جامعهشناسی اخلاق. استیون هیتلین و استفان وایزی.
- فصل دوم: رویکرد شناختی به اخلاق. ریمون بودون.
- فصل سوم: مفاهیم چهارگانه اخلاق: راهبردیهای معرفتی گوناگون در سنت کلاسیک. کریستوفر پاول.
- فصل چهارم: اشاراتی به جامعه شناسی اخلاق در کارهای پارسونز، زیمل و مرتون. دونالد ن. لوین.
- فصل ۵: (نا)اخلاق جنگ. ادوارد تیریاکیان.
- فصل پنجم: نظم اجتماعی به مثابه نظم اخلاقی. آن وارفیلد راولز.
بخش دوم: خاستگاه جامعهشناسی [زمینهها از کجا ناشی میشوند؟]
- فصل ششم: انتخاب طبیعی و تکامل اخلاقی در جوامع انسانی. جاناتان اچ. ترنر.
- فصل ۸: امرقدسی و کفر در بازارگاه. فردریک وِری
- فصل هفتم: طبقه و اخلاق. اندرو سایر.
- فصل هشتم:پیوند ناپایدار قانون و اخلاق. کارول ای. هایمر.
- فصل نهم: اخلاق در سازمانها. رابرت جکال.
- فصل دهم: تبیین جرم به عنوان کنش اخلاقی. پرولوف اچ. ویکستروم.
- فصل یازدهم: مطالبه خداوند چیست؟ درک بافت دینی و اخلاقیات. کریستوفر دی. بادر و راجر فینک.
- فصل دوازدهم: آموزش و پرورش و جنگهای فرهنگی: اخلاق و درگیری در مدارس آمریکا. جیمز اس. دیل و جیمز دیویدسون هانتر.
- فصل ۱۶:خلق و بنیاد واژگان اخلاقی. برایان لاو
بخش سوم: سازوکار اخلاق در کنش [اخلاق در عمل (اخلاق چگونه کار می کند؟)]
- فصل سیزدهم: مشکل انسان نامرئی: چگونه دغدغه حسن شهرت، انگیزه سخاوتمندی میشود. راب ویلر و دیگران.
- فصل چهاردهم: رابطه عدالت و اخلاق: موضوعی ارتباطی، مغفول اما غیرقابل اجتناب. کارن ای. هگود و هیدر ال. شرمن.
- فصل پانزدهم: به سوی علم یکپارچه اخلاق: پیوند ذهن، جامعه و فرهنگ. رنگین فرات و چاد مایکل مکفرسون.
- فصل شانزدهم: روانشناسی اجتماعی هویت اخلاقی. جان. ای. استنس.
- فصل۲۱: اخلاق و ارتباط جسم-ذهن. گابریل ایگناتو
- فصل هفدهم: قدرت اخلاقی. جال میتا و کریستوفر وینشیپ.
- فصل هجدهم: ابعاد اخلاقی ارتباط کار-خانواده. مری بلر لوی.
- فصل نوزدهم: طبقهبندی اخلاقی و سیاست اجتماعی. برایان اتینسلند.
- فصل بیستم: برساخت اخلاقی ریسک. لزلی ت. روت.
- فصل بیست و یکم: گفتمان اخلاقی در بافتهای اقتصادی. ریکا پ. مسنگیل و ایمی رینولدز.
- فصل بیست و دوم: اخلاقیات در جهان اجتماعی تعاملی و گفتمانی زندگی روزمره. جیسون جی. تورووِتز و داگلاس دبیلو. مینارد.
بخش چهارم: مسیرهای آینده در علم جامعهشناسی
- فصل بیست و سوم: اخلاق، مدرنیته و جامعه جهانی. سابین فریریچز و ریچارد مانچ.
- فصل بیست و چهارم: آیا اخلاق برساختی اجتماعی است؟ استیون لوکز.
- فصل ۳۰: چیزهای کهنه و نو درباره جامعه شناسی اخلاق جدید. گابریل آبند
جلد اول دستنامه جامعهشناسی اخلاق، ویراسته استیون هیتلین و استیفان وایزی (۲۰۱۰) با نام «کتاب راهنمای جامعهشناسی اخلاق» در هفته گذشته منتشر شد. کتاب توسط مجید جعفریان و همکارانش ترجمه شده و در ۱۰۵۵ صفحه توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به قیمت یک میلیون و دویست هزار تومان منتشر شده است. ابتدای کتاب نیز مهدی علیزاده مقدمهای مفصل در باره «فهم دانش جامعهشناسی اخلاق» نوشته است.
میشل لامونت، رییس پیشین انجمن جامعهشناسی آمریکا در مقدمهای که بر کتاب نوشته، پنج محور اصلی جامعهشناسی اخلاق را موارد زیر میداند (ص ۵۶):
- تبیین تنوع اخلاقی در میان گروهها و جمعیتهای اخلاقی
- مطالعه و بررس فرایندهای بینادین اجتماعی و نقش اخلاق در فرایند شکلگیری هویت و گروهها
- تبیین شکلگیری و ظهور و صعود و افول جنبشهای اجتماعی-سیاسی از منظر آرمانها و اهداف اخلاقی آنها
- مطالعه جنسیت و تبیین نقش اخلاق و هنجارها در شکلگیری رفتارها، نظام توضیح امتیازات و فرصتهای جنسیتی
- مطالعه سیاست و سیاستگذاری به مثابه حوزههای بدیل از نظام ارزشگذاری اخلاقی که توسط دولتها و حکمرانیها در عرض و به جای نظامات ارزش اخلاقی قرار گرفته است.
کتاب دستنامه جامعهشناسی اخلاق، سی فصل دارد که بنا به توضیح ناشر، در ترجمه کتاب «شش فصل آن به خاطر فقدان تناسب با شرایط فرهنگی و مسائل اجتماعی ایران، به جهت اختصار بیشتر حذف شده است». در ادامه عناوین بخشها و فصول کتاب را برای استفاده بیشتر آوردهام، زیر فصول حذفشده در ترجمه، خط کشیده ام. فایل انگلیسی کتاب را هم در پست بعدی میگذارم تا دسترسی به آنها ممکن باشد. لازم به ذکر است که جلد دوم دستنامه جامعهشناسی اخلاق، در ۳۲ فصل در سال ۲۰۲۳ منتشر شده است.
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه: بازگشت امر اخلاقی. میشل لامونت
بخش اول: چشماندازهای جامعهشناختی به اخلاق
- فصل اول: بازگشت به آینده: احیاء جامعهشناسی اخلاق. استیون هیتلین و استفان وایزی.
- فصل دوم: رویکرد شناختی به اخلاق. ریمون بودون.
- فصل سوم: مفاهیم چهارگانه اخلاق: راهبردیهای معرفتی گوناگون در سنت کلاسیک. کریستوفر پاول.
- فصل چهارم: اشاراتی به جامعه شناسی اخلاق در کارهای پارسونز، زیمل و مرتون. دونالد ن. لوین.
- فصل ۵: (نا)اخلاق جنگ. ادوارد تیریاکیان.
- فصل پنجم: نظم اجتماعی به مثابه نظم اخلاقی. آن وارفیلد راولز.
بخش دوم: خاستگاه جامعهشناسی [زمینهها از کجا ناشی میشوند؟]
- فصل ششم: انتخاب طبیعی و تکامل اخلاقی در جوامع انسانی. جاناتان اچ. ترنر.
- فصل ۸: امرقدسی و کفر در بازارگاه. فردریک وِری
- فصل هفتم: طبقه و اخلاق. اندرو سایر.
- فصل هشتم:پیوند ناپایدار قانون و اخلاق. کارول ای. هایمر.
- فصل نهم: اخلاق در سازمانها. رابرت جکال.
- فصل دهم: تبیین جرم به عنوان کنش اخلاقی. پرولوف اچ. ویکستروم.
- فصل یازدهم: مطالبه خداوند چیست؟ درک بافت دینی و اخلاقیات. کریستوفر دی. بادر و راجر فینک.
- فصل دوازدهم: آموزش و پرورش و جنگهای فرهنگی: اخلاق و درگیری در مدارس آمریکا. جیمز اس. دیل و جیمز دیویدسون هانتر.
- فصل ۱۶:خلق و بنیاد واژگان اخلاقی. برایان لاو
بخش سوم: سازوکار اخلاق در کنش [اخلاق در عمل (اخلاق چگونه کار می کند؟)]
- فصل سیزدهم: مشکل انسان نامرئی: چگونه دغدغه حسن شهرت، انگیزه سخاوتمندی میشود. راب ویلر و دیگران.
- فصل چهاردهم: رابطه عدالت و اخلاق: موضوعی ارتباطی، مغفول اما غیرقابل اجتناب. کارن ای. هگود و هیدر ال. شرمن.
- فصل پانزدهم: به سوی علم یکپارچه اخلاق: پیوند ذهن، جامعه و فرهنگ. رنگین فرات و چاد مایکل مکفرسون.
- فصل شانزدهم: روانشناسی اجتماعی هویت اخلاقی. جان. ای. استنس.
- فصل۲۱: اخلاق و ارتباط جسم-ذهن. گابریل ایگناتو
- فصل هفدهم: قدرت اخلاقی. جال میتا و کریستوفر وینشیپ.
- فصل هجدهم: ابعاد اخلاقی ارتباط کار-خانواده. مری بلر لوی.
- فصل نوزدهم: طبقهبندی اخلاقی و سیاست اجتماعی. برایان اتینسلند.
- فصل بیستم: برساخت اخلاقی ریسک. لزلی ت. روت.
- فصل بیست و یکم: گفتمان اخلاقی در بافتهای اقتصادی. ریکا پ. مسنگیل و ایمی رینولدز.
- فصل بیست و دوم: اخلاقیات در جهان اجتماعی تعاملی و گفتمانی زندگی روزمره. جیسون جی. تورووِتز و داگلاس دبیلو. مینارد.
بخش چهارم: مسیرهای آینده در علم جامعهشناسی
- فصل بیست و سوم: اخلاق، مدرنیته و جامعه جهانی. سابین فریریچز و ریچارد مانچ.
- فصل بیست و چهارم: آیا اخلاق برساختی اجتماعی است؟ استیون لوکز.
- فصل ۳۰: چیزهای کهنه و نو درباره جامعه شناسی اخلاق جدید. گابریل آبند
👍11
Forwarded from روزنامه فرهیختگان
📸 دم شما مردم گرم
🔻ایرانیها در سردترین روز سال ۴۰ میلیون متر مکعب گاز صرفهجویی کردند و گاز هیچ کجای ایران قطع نشد.
@FarhikhteganOnline
🔻ایرانیها در سردترین روز سال ۴۰ میلیون متر مکعب گاز صرفهجویی کردند و گاز هیچ کجای ایران قطع نشد.
@FarhikhteganOnline
👍19
مخروبه غزه، به رونق سابق بازگردد یا خیر، پوشالی بودن اخلاق جهانیشده را عیان کرد. غرب آنجا که منافعش در مخاطره باشد به هیچ اخلاقی پایبند نیست، بویژه آنگاه که طرف مقابلش غیرغربی باشد. بشر عام و حقوق و اخلاقش، توهمی بیش نیست.
👍37👎2
مهمترین گروهی که از هر بهبودی در وضعیت ایران و افزایش امید در مردم، زیان میکنند و هر کاری برای نابسامانی جامعه میکنند، مجاهدین هستند. آنها برای دستیابی به قدرت سیاسی، آمادهاند جنگ داخلی راه بیاندازند و ایران را به آتش بکشند؛ در جنگ تحمیلی هم همدست با صدام، به ایران حمله کردند.
👍27
ایران در آستانه دور تازهای از فشارها و تحریمهای ناجوانمردانه احتمالی است. بخشی از جامعه راه خود را از نظام جدا کرده و دیگر تعلق و احساسی نسبت به آن ندارد، و بیگانگان هم روی این جدایی و بیتعلقی حساب ویژه باز کردهاند.
راه گذر از این دوره دشوار، گسترش استظهار و اتکا به مردم است، یعنی اینکه آن پنجاه و یک درصد راینداده هم «دیده شوند»، و نظراتشان و خودشان در سیاستگذاریها و تصمیمات لحاظ شوند.
بدون مردم، همه مردم، جمهوری اسلامی وزنی ندارد.
راه گذر از این دوره دشوار، گسترش استظهار و اتکا به مردم است، یعنی اینکه آن پنجاه و یک درصد راینداده هم «دیده شوند»، و نظراتشان و خودشان در سیاستگذاریها و تصمیمات لحاظ شوند.
بدون مردم، همه مردم، جمهوری اسلامی وزنی ندارد.
👍29👎1
روایت واقعی از رابطه مردم با نظام در خوزستان همین است که در جلسه امروز دیدار مردم با رئیسجمهور عیان شد؛ بقیه روایتها و دیدارها، کنترلشده و تصنعی است. زندگی مردم دچار مشکل فراوان است و بشدت معترضند که چرا صدایشان شنیده نشده؛ اما امیدوارند. هنوز امید دارند که مشکلشان حل شود.
👍16👎3
«با آنان در یك مجلس عمومی بنشین و شخصا به مشكلاتشان رسیدگی كن و در آن مجلس برای خداوندی كه تو را آفریده است فروتنی نما و سربازان و یارانت را كه جزو محافظان و نگهبانان تو هستند از آنان دور بدار، تا هر كه میخواهد سخن بگوید بدون لكنت زبان و بیترس و واهمه مطالبش را اظهار كند.» عهدنامه مالک اشتر
تصویری از دیدارهای رئیسجمهور در خوزستان
تصویری از دیدارهای رئیسجمهور در خوزستان
👍6👎4
آیا صدا رسید؟
محمد مالی (روزنامهنگار)
سرمقاله شنبه ۶ بهمن روزنامه خوزیها (اینجا)
خوزستانِ بدون روتوش و بیبزک تقریباً همین است که در حاشیه، استقبال عمومی و متن جلسات خصوصی رئیسجمهور مسعود پزشکیان، ملاحظه و مشاهده و مخابره شد. تنها در سفر رئیس دولت وفاق، زیر پوست خوزستان برای لحظاتی این فرصت را یافت که دیده و شنیده شود.
گاهی با خود فکر میکنم آنها که پزشکیان را آخرین فرصت مینامند شاید به این گزاره نظر دارند که انگار هستهی سخت قدرت، دیگر فاقد بینایی و شنوایی است و حساسیتاش را برای درک واقعیتهای امروزِ جامعه ایرانی از دست داده و دچار اطلاعرسانی کانالیزه شده و برداشت آن از کفِ خیابان مطابق با واقعیتها نیست و البته که اتفاقات سفر خوزستانِ رئیسجمهور این اشتباه محاسباتی را عریان ساخت و این تلنگر تلخ را وارد آورد که روایت گُل و بلبلی باطل است و سونامی نزدیکتر از آن است که فکر میکردیم و حال آنکه بسیاری از تصمیمسازان موثر ساختار، هنوز هم، از اساس در انکار هر گونه گسل و شکافاند.
با خود میگویم اگر رئیسجمهور میخواهد، وعده داده و به روشنی میگوید که قصد دارد صدای بیصدایان باشد، مصداق و جلوه بارز آن همین فریادها، اعتراضها و قهرهایی است که در سفر خوزستان از پرده برون افتاد. پس اگر سفر خوزستان، ارسال پیام نارضایتی عمومی در حجمی وسیع بوده باشد که پیش از این بر آن سرپوش میگذاشتند یا صدایاش را درنمیآوردند، دستاورد کمی نداشته است.
پرسش اساسی اما این است که چرا در سفر پزشکیان به خوزستان، امکان شنیدن صدای بیصدایان فراهم شد. پاسخ روشن است؛ در سفر دولت چهاردهم به خوزستان از قطار اتوبوسها، آدمهای سفارشی و سیاهیلشگرها و صحنهآراییها خبری نبود. آنها که آمدند، خود آمدند تا به بالاترین مقام اجرایی کشور نشان دهند که آستانه تحمل خوزستان که اگر آن را به دیگر نقاط ایران تعمیم بدهیم هم پُربیراه نباشد، به پایان رسیده و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی به واسطه سالها محرومیت و دروغ و تبعیض و سوءمدیریت مخدوش شده است.
اعتراضهایی که در جایجای سفر پزشکیان به خوزستان شنیدیم، بُغض فروخوردهای بود که سالها امکان بروز و مجال ظهور نداشت. ما البته میتوانیم که درد را نبینیم و مانند گذشته چند برنامهریز، مجری و آنها که فریاد زدند را مقصر معرفی کنیم و آدرس غلط دهیم! اما واقعیت این است که اعتراضها و بُغضها در خوزستان محدود به چند نفر و چند منطقه نیست و عمومیت دارد.
در ساخت سانترال و مرکزپیرامون صدسال گذشته ایران، مرسوم این بود که بالا بفرماید و پایین به گوش بسپارد، حالا در یک اتفاق نادر و خرق عادت، صدای شنونده و گیرنده به اتاق فرمان و مرجع صدور پیام رسیده است. آنچه سفر خوزستانِ رئیسجمهور پزشکیان را خاص و ویژه و استثنایی مینماید همین است، آیا صدا رسید؟ آیا اتاق فرمان پیام را گرفت؟ بهنظر میرسد که اینگونه باشد.
واقعیت این است؛ تب و التهابی که روح سفر پزشکیان به خوزستان بود و بر آن سایه افکند به مثابه حاشیهای که بر متن چیره شد، نشانه فعالیت آتشفشانی بود که آن را مُرده و خاموش میپنداشتیم. آیا میتوانیم مانع فوران این آتشفشان شویم. چرا که نه. تنها کافی است صدای از بام افتادن طشت رسوایی را بشنویم. صدای مردم را. همین مردمی که از سینهها در برابر سرب داغ، برای دفاع از ایران، سپر ساختند.
فریادها، قهرها و بُغضهایی که در سفر پزشکیان به خوزستان شنیده شد، صدای واقعی مردم بود، مردمی که زیر بار تورم ۵۰ درصدی، دلار ۸۳ هزارتومانی و بیکاری ۴۰ درصدی، کمر خم کردهاند، این صدا را بشنویم. همین.
محمد مالی (روزنامهنگار)
سرمقاله شنبه ۶ بهمن روزنامه خوزیها (اینجا)
خوزستانِ بدون روتوش و بیبزک تقریباً همین است که در حاشیه، استقبال عمومی و متن جلسات خصوصی رئیسجمهور مسعود پزشکیان، ملاحظه و مشاهده و مخابره شد. تنها در سفر رئیس دولت وفاق، زیر پوست خوزستان برای لحظاتی این فرصت را یافت که دیده و شنیده شود.
گاهی با خود فکر میکنم آنها که پزشکیان را آخرین فرصت مینامند شاید به این گزاره نظر دارند که انگار هستهی سخت قدرت، دیگر فاقد بینایی و شنوایی است و حساسیتاش را برای درک واقعیتهای امروزِ جامعه ایرانی از دست داده و دچار اطلاعرسانی کانالیزه شده و برداشت آن از کفِ خیابان مطابق با واقعیتها نیست و البته که اتفاقات سفر خوزستانِ رئیسجمهور این اشتباه محاسباتی را عریان ساخت و این تلنگر تلخ را وارد آورد که روایت گُل و بلبلی باطل است و سونامی نزدیکتر از آن است که فکر میکردیم و حال آنکه بسیاری از تصمیمسازان موثر ساختار، هنوز هم، از اساس در انکار هر گونه گسل و شکافاند.
با خود میگویم اگر رئیسجمهور میخواهد، وعده داده و به روشنی میگوید که قصد دارد صدای بیصدایان باشد، مصداق و جلوه بارز آن همین فریادها، اعتراضها و قهرهایی است که در سفر خوزستان از پرده برون افتاد. پس اگر سفر خوزستان، ارسال پیام نارضایتی عمومی در حجمی وسیع بوده باشد که پیش از این بر آن سرپوش میگذاشتند یا صدایاش را درنمیآوردند، دستاورد کمی نداشته است.
پرسش اساسی اما این است که چرا در سفر پزشکیان به خوزستان، امکان شنیدن صدای بیصدایان فراهم شد. پاسخ روشن است؛ در سفر دولت چهاردهم به خوزستان از قطار اتوبوسها، آدمهای سفارشی و سیاهیلشگرها و صحنهآراییها خبری نبود. آنها که آمدند، خود آمدند تا به بالاترین مقام اجرایی کشور نشان دهند که آستانه تحمل خوزستان که اگر آن را به دیگر نقاط ایران تعمیم بدهیم هم پُربیراه نباشد، به پایان رسیده و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی به واسطه سالها محرومیت و دروغ و تبعیض و سوءمدیریت مخدوش شده است.
اعتراضهایی که در جایجای سفر پزشکیان به خوزستان شنیدیم، بُغض فروخوردهای بود که سالها امکان بروز و مجال ظهور نداشت. ما البته میتوانیم که درد را نبینیم و مانند گذشته چند برنامهریز، مجری و آنها که فریاد زدند را مقصر معرفی کنیم و آدرس غلط دهیم! اما واقعیت این است که اعتراضها و بُغضها در خوزستان محدود به چند نفر و چند منطقه نیست و عمومیت دارد.
در ساخت سانترال و مرکزپیرامون صدسال گذشته ایران، مرسوم این بود که بالا بفرماید و پایین به گوش بسپارد، حالا در یک اتفاق نادر و خرق عادت، صدای شنونده و گیرنده به اتاق فرمان و مرجع صدور پیام رسیده است. آنچه سفر خوزستانِ رئیسجمهور پزشکیان را خاص و ویژه و استثنایی مینماید همین است، آیا صدا رسید؟ آیا اتاق فرمان پیام را گرفت؟ بهنظر میرسد که اینگونه باشد.
واقعیت این است؛ تب و التهابی که روح سفر پزشکیان به خوزستان بود و بر آن سایه افکند به مثابه حاشیهای که بر متن چیره شد، نشانه فعالیت آتشفشانی بود که آن را مُرده و خاموش میپنداشتیم. آیا میتوانیم مانع فوران این آتشفشان شویم. چرا که نه. تنها کافی است صدای از بام افتادن طشت رسوایی را بشنویم. صدای مردم را. همین مردمی که از سینهها در برابر سرب داغ، برای دفاع از ایران، سپر ساختند.
فریادها، قهرها و بُغضهایی که در سفر پزشکیان به خوزستان شنیده شد، صدای واقعی مردم بود، مردمی که زیر بار تورم ۵۰ درصدی، دلار ۸۳ هزارتومانی و بیکاری ۴۰ درصدی، کمر خم کردهاند، این صدا را بشنویم. همین.
👍4
شهدای جنگ تحمیلی، مقبولترین عناصر میهنی هستند. رقص دختران نوجوان در آرامگاه شهدا، جوانی و اعتراض تعبیر نمیشود، تمسخر و هتک تلقی میشود. آگاه نبودن از اهمیت موضوع هم، توجیه درستی نیست. باید یاد بگیرند حد نگه دارند!
البته برخورد راه چاره نیست، بگذارید جامعه اعتراض کند و حل کند.
البته برخورد راه چاره نیست، بگذارید جامعه اعتراض کند و حل کند.
👍39👎4
آنچه در ورزشگاه آزادی رخ داد، ناپسند هست ولی غیرمنتظره نیست. هتاکی و فحاشی، نگاههای نژادپرستانه و جنسیتزده، و دوقطبیسازی در ورزشگاهها وجود دارد، در جامعه هم دیده میشود.
قدم اولِ اصلاح، باور به نامطلوب بودن و مسئلهمندی وضعیت اخلاقی جامعه است که خود، معلول شرایط زمینهای است.
قدم اولِ اصلاح، باور به نامطلوب بودن و مسئلهمندی وضعیت اخلاقی جامعه است که خود، معلول شرایط زمینهای است.
👍13
در مواجهه با نظام بینالملل قدرتبنیان و سلطهمحوری که یکطرفه از برجام خارج میشود و چشم بر کشتار غزه میبندد و پس از آتشبس هم علنا از ضرورت اخراج فلسطینیها از غزه و تصرف آن توسط آمریکا میگوید، ممکنترین و سریعترین عامل برطرف کردن مشکلات ایران، عامل داخلی است. تجربه یکونیم ساله اخیر هم نشان میدهد که مهمترین عنصر قدرت در ایران، مردم هستند.
همراه کردن و متحد کردن مردم، با افزایش رضایت آنها، و نیز شمول و ادغام هر چه بیشتر مردم، و حذف هر چه مردم را طرد و دو تکه میکند، ممکن است. حذف گزینش برای مشاغل عادی دولتی، و اصلاح شیوه گزینش مشاغل حساس بگونهای که ایرانیان علاقمند ولی متفاوت هم امکان خدمت به کشور در همه بخشها را داشته باشند، یکی از راههای داخلی حل مشکلات کشور است. راه دیگر شفافیت آرا و دریافتیها و منافع مسئولان، مدیریت تعارض منافع و حذف رانتهای وفاداران است.
اکنون که معیشت مردم دچار مشکل شده و بهبود معیشت مردم دغدغه دولت است، رفع فیلتر اینستاگرام که بسیاری از مشاغل خرد و محلی به آن متکی است، هم میتواند بر انسجام اجتماعی بیفزاید.
کشوری که آماج حمله راست افراطی بینالملل است، با همراهی «همه» مردم و افزایش رضایت آنان میتواند از این بحران بگذرد.
همراه کردن و متحد کردن مردم، با افزایش رضایت آنها، و نیز شمول و ادغام هر چه بیشتر مردم، و حذف هر چه مردم را طرد و دو تکه میکند، ممکن است. حذف گزینش برای مشاغل عادی دولتی، و اصلاح شیوه گزینش مشاغل حساس بگونهای که ایرانیان علاقمند ولی متفاوت هم امکان خدمت به کشور در همه بخشها را داشته باشند، یکی از راههای داخلی حل مشکلات کشور است. راه دیگر شفافیت آرا و دریافتیها و منافع مسئولان، مدیریت تعارض منافع و حذف رانتهای وفاداران است.
اکنون که معیشت مردم دچار مشکل شده و بهبود معیشت مردم دغدغه دولت است، رفع فیلتر اینستاگرام که بسیاری از مشاغل خرد و محلی به آن متکی است، هم میتواند بر انسجام اجتماعی بیفزاید.
کشوری که آماج حمله راست افراطی بینالملل است، با همراهی «همه» مردم و افزایش رضایت آنان میتواند از این بحران بگذرد.
👍18👎8