پیوندهای ایران و لبنان دیرینه و عمیق است. در همه خاورمیانه، کشوری چون لبنان نیست که علیرغم بعد مسافت، اینهمه به ایران شبیه و در ایران عزیز باشد. اگر امام موسی صدر و شهید چمران، لبنانیترین ایرانیها بودند، شهید حسن نصرالله ایرانیترین لبنانی است و خاطرش همیشه عزیز است.
👍38👎17
Forwarded from javad kashi
بلای خانمانسوز کینه
---
آنکه از مرگ انبوه فلسطینیها و اینک شهادت حسن نصرالله مسرور شده، دلی مملو از کینه دارد. میتوان کنارش نشست، با آنچه او را اینهمه کینهورز کرده همدلی کرد. بیتردید تن و جانش از زخم ناشی از سرکوب و تحقیر آزرده است.
از تعداد این دلهای پرکینه و مسرور کسی خبر ندارد. اما هر چه بیشتر باشند، بیشتر باید از آینده ترسید. آنها با نظام جمهوری اسلامی مخالفاند، اما نه تنها به مخالفتهاشان نباید امیدی بست، بلکه هر کدام یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیکاند.
تنها دلی میتواند چراغی فراراه آینده برافروزد، که حقیقتاً ضد سلطه باشد. سلطه هر کجا که هست، روح و روانش را بیازارد. برای هر کس که علیه سلطه عمل میکند احترام قائل شود و برای مرگشان سوگوار باشد. برای گشودن افق فردا کافی نیست با وضع موجود مخالف باشیم. باید اطمینان حاصل کنیم چاله عمیقتری فراراه مردم نکنده باشیم.
مردم فلسطین و لبنان علیه سلطه بیمهار یک کشور یاغی به نام اسرائیل دست به مبارزه زدهاند. میتوان الگوهای رفتاری و شناختی آنها را موضوع بررسی و نقد قرار داد و با برخی از اقدامات مخالف بود. اما نفس وجود آنها و تداوم عمل و مبارزهشان، از بزرگی روح انسانی حکایت دارد.
تنها دلی پایگاه امن برای عشق به آزادی است، که هر مبارز برای رهایی از سلطه را میستاید. از کوچه و خیابان کشور خودمان تا هر کجا و هر کس در هر کجای دیگر جهان.
سید حسن نصرالله در لبنان مظهر پایان بخشی به برتریجویی اسرائیل و تحقیر مدام مردمان لبنان طی دهههای متمادی بود. مردمان و رهبران فلسطینی در غزه و کرانه باختری امید مردمان تحقیر شدهاند. برخی اشتباهات استراتژیک آنها در عمل قابل بحث و بررسی انتقادی است. اما وای به دلی که از مرگ آنها مسرور میشود. وای به مردمی که از مرگ انبوه و بیرحمانه آنها شادمان شوند. آنکه از مرگ فجیع مردم فلسطین و حسن نصرالله شادمان شده، خود یک برده تحقیر شده است که در جستجوی اربابی تازه برای تداوم بردگی است.
کینه یک ویروس خطرناک است. در فضای تهدید و سرکوب به نحو شگفتی تکثیر میشود. خرد را کور میکند. ظرفیتهای اخلاقی را میسوزاند. از کینهورز ماشین تولید نفرت مدام میسازد. او برای همگان و پیش از همه برای خود یک بلای خانمان سوز است.
@javadkashi
---
آنکه از مرگ انبوه فلسطینیها و اینک شهادت حسن نصرالله مسرور شده، دلی مملو از کینه دارد. میتوان کنارش نشست، با آنچه او را اینهمه کینهورز کرده همدلی کرد. بیتردید تن و جانش از زخم ناشی از سرکوب و تحقیر آزرده است.
از تعداد این دلهای پرکینه و مسرور کسی خبر ندارد. اما هر چه بیشتر باشند، بیشتر باید از آینده ترسید. آنها با نظام جمهوری اسلامی مخالفاند، اما نه تنها به مخالفتهاشان نباید امیدی بست، بلکه هر کدام یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیکاند.
تنها دلی میتواند چراغی فراراه آینده برافروزد، که حقیقتاً ضد سلطه باشد. سلطه هر کجا که هست، روح و روانش را بیازارد. برای هر کس که علیه سلطه عمل میکند احترام قائل شود و برای مرگشان سوگوار باشد. برای گشودن افق فردا کافی نیست با وضع موجود مخالف باشیم. باید اطمینان حاصل کنیم چاله عمیقتری فراراه مردم نکنده باشیم.
مردم فلسطین و لبنان علیه سلطه بیمهار یک کشور یاغی به نام اسرائیل دست به مبارزه زدهاند. میتوان الگوهای رفتاری و شناختی آنها را موضوع بررسی و نقد قرار داد و با برخی از اقدامات مخالف بود. اما نفس وجود آنها و تداوم عمل و مبارزهشان، از بزرگی روح انسانی حکایت دارد.
تنها دلی پایگاه امن برای عشق به آزادی است، که هر مبارز برای رهایی از سلطه را میستاید. از کوچه و خیابان کشور خودمان تا هر کجا و هر کس در هر کجای دیگر جهان.
سید حسن نصرالله در لبنان مظهر پایان بخشی به برتریجویی اسرائیل و تحقیر مدام مردمان لبنان طی دهههای متمادی بود. مردمان و رهبران فلسطینی در غزه و کرانه باختری امید مردمان تحقیر شدهاند. برخی اشتباهات استراتژیک آنها در عمل قابل بحث و بررسی انتقادی است. اما وای به دلی که از مرگ آنها مسرور میشود. وای به مردمی که از مرگ انبوه و بیرحمانه آنها شادمان شوند. آنکه از مرگ فجیع مردم فلسطین و حسن نصرالله شادمان شده، خود یک برده تحقیر شده است که در جستجوی اربابی تازه برای تداوم بردگی است.
کینه یک ویروس خطرناک است. در فضای تهدید و سرکوب به نحو شگفتی تکثیر میشود. خرد را کور میکند. ظرفیتهای اخلاقی را میسوزاند. از کینهورز ماشین تولید نفرت مدام میسازد. او برای همگان و پیش از همه برای خود یک بلای خانمان سوز است.
@javadkashi
👍15👎1
نه تمدن ایرانی در حال احتضار است، نه جمهوری اسلامی؛ اما به مانع برخورد کرده و متوقف شده است.
راه برونرفت از وضعیت فعلی، تمدید و تشدید و تسریع مسیری است که در یک سال گذشته دنبال شده، یعنی بازگشت به نظر اکثریت مردم.
«مردم» تنها قدرت واقعی و بیبدیلِ در دسترس جمهوری اسلامی هستند.
راه برونرفت از وضعیت فعلی، تمدید و تشدید و تسریع مسیری است که در یک سال گذشته دنبال شده، یعنی بازگشت به نظر اکثریت مردم.
«مردم» تنها قدرت واقعی و بیبدیلِ در دسترس جمهوری اسلامی هستند.
👍19👎1
فارغ از فرجام جنگی که نزدیک شده و علل رسیدن به این وضعیت، تصمیم رهبری برای اقامه نماز جمعه این هفته تهران، و شجاعانه به معرکه خطر رفتن، برای مردمی که از حاکمانشان، در دو سده اخیر، چیزی جز گریز و تسلیم ندیدهاند، روحیهبخش و آرامکننده است.
👍43👎16
جنگ شری است که گاه لازم و اجتنابناپذیر میشود. آنچه فضیلت است شجاعت مقاومت و عدم تسلیم است، نه ضرورتهای جنگ و پیامدهای ناگزیر آن مانند کشتن دشمن و تخریب شهرهای او. به فضیلتهای بازدارنده باید اتکا کرد و آن را نمایش داد. تفاخر به ضرورتها و پیامدها، به ضد خود تبدیل میشود.
👍26👎6
Forwarded from بریدهها و برادهها
.
👈 خوبه این گروه از ایرانی های برانداز هم فاش نقشه شون را میگن: ۹۰ میلیون نفر هموطن، بدون سوخت و گرمایش، بیاستثنا بیمارستان و مدرسه و آسایشگاه و زایشگاه، همه جغرافیای ایران رو هدف گرفتن.
همخون هاشون را میفروشن چی به جایش میخرن؟
https://x.com/AzadanSoroush/status/1841559507484475782
👈 خوبه این گروه از ایرانی های برانداز هم فاش نقشه شون را میگن: ۹۰ میلیون نفر هموطن، بدون سوخت و گرمایش، بیاستثنا بیمارستان و مدرسه و آسایشگاه و زایشگاه، همه جغرافیای ایران رو هدف گرفتن.
همخون هاشون را میفروشن چی به جایش میخرن؟
https://x.com/AzadanSoroush/status/1841559507484475782
👍23
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️منطق بیمنطقی جهان جدید
✍️سهند ایرانمهر
روزی که گیلعاد آران نماینده اسراییل منشور سازمان ملل را در صحن این سازمان پاره کرد و خواستار محو آن شد.
روزی که نتانیاهو علنا دو نقشه لعنت و برکت را در صحن سازمان ملل در دست گرفت و از عزمش برای تغییر خاورمیانه گفت.
روزی که کنسولگری ایران هدف قرار گرفت، هنیه در روز تحلیف و در خاک ایران ترور شد، پیجرها ترکید، و بمبهای چندتنی یکی پس از دیگری روی ضاحیه باریدن گرفت.
روز غزه، روز لبنان و ….همگی روزهایی بودند که از حیث وسعت هیچ تناسبی با عرف و رویه و قانونِ جهان بعد از جنگ دوم جهانی نداشتند. در این روزها، هیچ چیزی برای ناظمان این جهان عجیب نیامد و هیچ فاجعهای فراتر از آمار نرفت.
در همه این روزها یک واقعیت چهره مهیب خودش را به روشنی نشان داد و آن واقعیت این بود که جهان نه شکل جهان دوقطبی دهههای قبل است که توازنوحشت، تعادل میساخت و نه حتی جهان تکقطبی که آمریکا از هژمونی و نظم نوین خود برای تعادل جهان دفاع میکرد. جهان جدید، جهان دهشتناک «بینظمی» است.
در این جهان که اسراییل آفریده و آمریکا را هم به وسوسه انداخته است یا شاید آمریکا آفریده و اسراییل اجرا میکند، تعیین راهبرد بر اساس منطقهای پیش از این، ناکارآمد است در نتیجه هر معادلهای که در رابطه با اسراییل صورت میگیرد، آنگاه که نوبت به اسراییل میرسد، معادلهای خارج از قانون خواهد بود. این معادله نه پایبند توافق است نه منطقهای پیش از این معمولِ «بازدارندگی». این معادله حتی از نوع معادله پوتین- زلنسکی نیست که در آن نه سخن از بمب اتم است نه ترور زلنسکی و نه وادار کردن اوکرایینیها به خوردن ریشه درختان، بلکه معادلهای است که در آن هیچ ناممکن و خط قرمزی برای این دنیای جدید ماوراء قانون وجود ندارد.
الگوی تنش میان ایران واسراییل، یک الگوی اتفاقی و مستقل نیست، الگویی است که قرار است به عنوان منطقِ جهان بینظم جدید، آینه عبرت همه آنهایی باشد که ممکن است در آینده ولو اندکی سودای سرگرانی داشته و برای تحقق آن دلخوش به قاعده و قانونِ جهان پیش از این باشند.
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
روزی که گیلعاد آران نماینده اسراییل منشور سازمان ملل را در صحن این سازمان پاره کرد و خواستار محو آن شد.
روزی که نتانیاهو علنا دو نقشه لعنت و برکت را در صحن سازمان ملل در دست گرفت و از عزمش برای تغییر خاورمیانه گفت.
روزی که کنسولگری ایران هدف قرار گرفت، هنیه در روز تحلیف و در خاک ایران ترور شد، پیجرها ترکید، و بمبهای چندتنی یکی پس از دیگری روی ضاحیه باریدن گرفت.
روز غزه، روز لبنان و ….همگی روزهایی بودند که از حیث وسعت هیچ تناسبی با عرف و رویه و قانونِ جهان بعد از جنگ دوم جهانی نداشتند. در این روزها، هیچ چیزی برای ناظمان این جهان عجیب نیامد و هیچ فاجعهای فراتر از آمار نرفت.
در همه این روزها یک واقعیت چهره مهیب خودش را به روشنی نشان داد و آن واقعیت این بود که جهان نه شکل جهان دوقطبی دهههای قبل است که توازنوحشت، تعادل میساخت و نه حتی جهان تکقطبی که آمریکا از هژمونی و نظم نوین خود برای تعادل جهان دفاع میکرد. جهان جدید، جهان دهشتناک «بینظمی» است.
در این جهان که اسراییل آفریده و آمریکا را هم به وسوسه انداخته است یا شاید آمریکا آفریده و اسراییل اجرا میکند، تعیین راهبرد بر اساس منطقهای پیش از این، ناکارآمد است در نتیجه هر معادلهای که در رابطه با اسراییل صورت میگیرد، آنگاه که نوبت به اسراییل میرسد، معادلهای خارج از قانون خواهد بود. این معادله نه پایبند توافق است نه منطقهای پیش از این معمولِ «بازدارندگی». این معادله حتی از نوع معادله پوتین- زلنسکی نیست که در آن نه سخن از بمب اتم است نه ترور زلنسکی و نه وادار کردن اوکرایینیها به خوردن ریشه درختان، بلکه معادلهای است که در آن هیچ ناممکن و خط قرمزی برای این دنیای جدید ماوراء قانون وجود ندارد.
الگوی تنش میان ایران واسراییل، یک الگوی اتفاقی و مستقل نیست، الگویی است که قرار است به عنوان منطقِ جهان بینظم جدید، آینه عبرت همه آنهایی باشد که ممکن است در آینده ولو اندکی سودای سرگرانی داشته و برای تحقق آن دلخوش به قاعده و قانونِ جهان پیش از این باشند.
@sahandiranmehr
👍16👎1
اگر میزان مدافعان نظام را برآوردی از جمعیت نمازجمعه تهران بدانیم، در شرایط ویژه پیشرو، هر اقدامی که به ناامیدی و ریزش هر بخشی از این جمعیت منجر شود، باید چون خیانت تلقی شود. از سوی دیگر نظام با اقداماتی چون گشایش در تلویزیون و رفع فیلترها، میتواند به جمعیت حامیانش بیفزاید.
👍24
انتشار کتاب: آموزش اخلاق
نوشته امیل دورکیم ترجمه هوشنگ نایبی و محمدرضا جوادی یگانه، نشر علمی. ۱۴۰۳
این کتاب کلاسیک مجموعه هجده درس دورکیم درباره آموزش اخلاق در سال 1902-1903 در سوربن است و در پی بنیانگذاری علم اخلاق است که پدیدههای زندگی اخلاقی را پدیدههای طبیعی یا پدیدههای عقلانی می بیند. بخش اول این سخنرانیها در باره سه عنصر اخلاق است که انضباط است و دلبستگی به گروه اجتماعی و خودمختاری. عنصر اساسی اخلاق انضباط و خویشتنداری است که به انسان امکان میدهد احساسات و امیال خود را مهار کند ورنه این تمایلات تندبادهای هوسهای کودکانه خواهد بود که اراده انسان را درهم میشکند و مانع رشد شخصیت و آزادی می شود. اما نیاز به انضباط بدان معنا نیست که انضباط متضمن تسلیم کورکورانه و بندهوار است. اعمال قواعد اخلاقی مستلزم تعقل است. جامعه پیوسته در حال تکامل است و لاجرم اخلاق باید به اندازه کافی انعطافپذیر باشد تا در صورت لزوم به تدریج تغییر کند و این امر مستلزم آن است که اخلاق به گونهای درونی نشود که فراتر از انتقاد یا تأمل باشد بل انسان در حین همنوایی باید در باره کارهایی که انجام میدهد تأمل کند. بخش دوم کتاب به نحوه آموزش اخلاق به کودکان در دوره ابتدایی میپردازد که مرحله تعیینکننده در شکلگیری شخصیت اخلاقی است. در مدرسه باید به دنبال بیان عقلانی اخلاقی بود و قواعد اخلاقی را به طور عقلانی به کودک آموخت چه انسان با وقوف بر دلایل رفتار اخلاقی است که قلباً و با اراده خود و آزادانه آن را میپذیرد و انسان اخلاقی بار میآید.
لینک خرید کتاب از نشر علمی
نوشته امیل دورکیم ترجمه هوشنگ نایبی و محمدرضا جوادی یگانه، نشر علمی. ۱۴۰۳
این کتاب کلاسیک مجموعه هجده درس دورکیم درباره آموزش اخلاق در سال 1902-1903 در سوربن است و در پی بنیانگذاری علم اخلاق است که پدیدههای زندگی اخلاقی را پدیدههای طبیعی یا پدیدههای عقلانی می بیند. بخش اول این سخنرانیها در باره سه عنصر اخلاق است که انضباط است و دلبستگی به گروه اجتماعی و خودمختاری. عنصر اساسی اخلاق انضباط و خویشتنداری است که به انسان امکان میدهد احساسات و امیال خود را مهار کند ورنه این تمایلات تندبادهای هوسهای کودکانه خواهد بود که اراده انسان را درهم میشکند و مانع رشد شخصیت و آزادی می شود. اما نیاز به انضباط بدان معنا نیست که انضباط متضمن تسلیم کورکورانه و بندهوار است. اعمال قواعد اخلاقی مستلزم تعقل است. جامعه پیوسته در حال تکامل است و لاجرم اخلاق باید به اندازه کافی انعطافپذیر باشد تا در صورت لزوم به تدریج تغییر کند و این امر مستلزم آن است که اخلاق به گونهای درونی نشود که فراتر از انتقاد یا تأمل باشد بل انسان در حین همنوایی باید در باره کارهایی که انجام میدهد تأمل کند. بخش دوم کتاب به نحوه آموزش اخلاق به کودکان در دوره ابتدایی میپردازد که مرحله تعیینکننده در شکلگیری شخصیت اخلاقی است. در مدرسه باید به دنبال بیان عقلانی اخلاقی بود و قواعد اخلاقی را به طور عقلانی به کودک آموخت چه انسان با وقوف بر دلایل رفتار اخلاقی است که قلباً و با اراده خود و آزادانه آن را میپذیرد و انسان اخلاقی بار میآید.
لینک خرید کتاب از نشر علمی
انتشارات علمی
آموزش اخلاق - انتشارات علمی
این کتاب کلاسیک مجموعه هجده درس دورکیم درباره آموزش اخلاق در سال 1902-1903 در سوربن است و در پی بنیانگذاری علم اخلاق است که پدیدههای زندگی اخلاقی را پدیدههای طبیعی یا پدیدههای عقلانی می بیند. بخش اول این سخنرانیها در باره سه عنصر اخلاق است که انضباط…
👍16
برخی جریانها، بحرانزی و بحرانزا هستند و تنها در مواقعی که وضعیت را بحرانی میکنند یا بحرانی نشان میدهند، امکان دیده شدن و قدرت گرفتن و بودجه گرفتن دارند.
اکنون که تلاش دستگاهها بر همراهی و همکاری در حل مسائل است، ببینید چه افراد و جریاناتی، مردم را نگران و خشمگین میکنند.
اکنون که تلاش دستگاهها بر همراهی و همکاری در حل مسائل است، ببینید چه افراد و جریاناتی، مردم را نگران و خشمگین میکنند.
👍14
امضا کنیم
فراخوان جمعی: علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه
۱. عصر ما طی یک سال گذشته ناباورانه یک کودککشی هولناک را به خود دیده است و گویی پایانی هم برای آن پیدا نیست. سادهدلیِ قساوتباری است این تصور که پیامدهای فاجعهای در این مقیاس گریبان همگان را نگیرد و سرنوشتِ سیاره را رقم نزند. تنها سایهی سیاه یا برای برخی آفتابِ رویشنیبخشِ جنگ نیست که سخنگویان به زبان این نوشته را نگران کرده است، فهرست مسائل آیندهی نزدیک شامل این مداخل است: گسترش وسیع تکنولوژیهای جدیدِ کشتار و سلطه پس از آزمایشگاه فلسطین، سرکوبگرتر شدن دولتها درون و حوالی مرزها از پیِ فعالیتِ نظامیِ خشونتبار خارجیشان، برونْدادِ سرسامآور گازهای ناشی از فعالیتهای صنعتی-نظامی و تشدید گرمایش جهانی بر اثر بمباران، افزایش بیماریهای همهگیر و در یک کلام شدتگرفتنِ تخریبِ جلوههای حیات انسانی، حیوانی و گیاهی به قصدِ جلوگیری از سکونتِ مردمی بومی. ماحصلِ این همه البته تروماهای بیپایانی است که تکرار خشونت در آینده را تقریباً ناگزیر میسازد. روشن است دیر یا زود شعلههای آتشِ این خشونت در دیگر شهرها و سیاستهای ملّی و منطقهای زبانه خواهد کشید. شبح غزه تا نسلها ما را رها نخواهد کرد.
۲- ما جمعی متکثر از ایرانیانِ داخل و خارج کشور -که خیل جامعهی دانشگاهی، دانشپژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را تشکیل میدهیم- از تجاوز نسلکشانهی اسرائیل به مردم فلسطین در باریکهی غزه، آپارتاید سرکوبگر در کرانهی باختریِ اشغالی، قشونکشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار میکنیم و آنرا جلوهای آشکار از خشونت گسترده، فراقانونی و افسارگسيخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه میدانیم، خشونتی تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولتهای غربی و درهمتنیده با گردش جهانی سرمایه. گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدیِ تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود. این بیانیه حامل هشداری اضطراری علیه بیتفاوتی در قبال تبعات جنایتهای نظاممند بر همزیستهای جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ماست.
(ادامه بندهای بیانیه و نیز نام افراد امضاکننده را در لینک پیوست ببینید. در انتهای آن هم امکان امضا کردن بیانیه وجود دارد.)
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfS9RjPqVfC9ZzK8JaE3K08PIXqaOEtDviRERc4M7F-op5n8w/viewform?pli=1&fbclid=PAZXh0bgNhZW0CMTEAAaacbWe1tMds-5AgGDJSKB51kgAQSFdmnrQj7wYNdvxqd7YhsDhaTIHNWa8_aem_UMR6k7vqFNoFUdwj6r3mng
فراخوان جمعی: علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه
۱. عصر ما طی یک سال گذشته ناباورانه یک کودککشی هولناک را به خود دیده است و گویی پایانی هم برای آن پیدا نیست. سادهدلیِ قساوتباری است این تصور که پیامدهای فاجعهای در این مقیاس گریبان همگان را نگیرد و سرنوشتِ سیاره را رقم نزند. تنها سایهی سیاه یا برای برخی آفتابِ رویشنیبخشِ جنگ نیست که سخنگویان به زبان این نوشته را نگران کرده است، فهرست مسائل آیندهی نزدیک شامل این مداخل است: گسترش وسیع تکنولوژیهای جدیدِ کشتار و سلطه پس از آزمایشگاه فلسطین، سرکوبگرتر شدن دولتها درون و حوالی مرزها از پیِ فعالیتِ نظامیِ خشونتبار خارجیشان، برونْدادِ سرسامآور گازهای ناشی از فعالیتهای صنعتی-نظامی و تشدید گرمایش جهانی بر اثر بمباران، افزایش بیماریهای همهگیر و در یک کلام شدتگرفتنِ تخریبِ جلوههای حیات انسانی، حیوانی و گیاهی به قصدِ جلوگیری از سکونتِ مردمی بومی. ماحصلِ این همه البته تروماهای بیپایانی است که تکرار خشونت در آینده را تقریباً ناگزیر میسازد. روشن است دیر یا زود شعلههای آتشِ این خشونت در دیگر شهرها و سیاستهای ملّی و منطقهای زبانه خواهد کشید. شبح غزه تا نسلها ما را رها نخواهد کرد.
۲- ما جمعی متکثر از ایرانیانِ داخل و خارج کشور -که خیل جامعهی دانشگاهی، دانشپژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را تشکیل میدهیم- از تجاوز نسلکشانهی اسرائیل به مردم فلسطین در باریکهی غزه، آپارتاید سرکوبگر در کرانهی باختریِ اشغالی، قشونکشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار میکنیم و آنرا جلوهای آشکار از خشونت گسترده، فراقانونی و افسارگسيخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه میدانیم، خشونتی تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولتهای غربی و درهمتنیده با گردش جهانی سرمایه. گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدیِ تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود. این بیانیه حامل هشداری اضطراری علیه بیتفاوتی در قبال تبعات جنایتهای نظاممند بر همزیستهای جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ماست.
(ادامه بندهای بیانیه و نیز نام افراد امضاکننده را در لینک پیوست ببینید. در انتهای آن هم امکان امضا کردن بیانیه وجود دارد.)
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfS9RjPqVfC9ZzK8JaE3K08PIXqaOEtDviRERc4M7F-op5n8w/viewform?pli=1&fbclid=PAZXh0bgNhZW0CMTEAAaacbWe1tMds-5AgGDJSKB51kgAQSFdmnrQj7wYNdvxqd7YhsDhaTIHNWa8_aem_UMR6k7vqFNoFUdwj6r3mng
Google Docs
فراخوان جمعی: علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه
…
👍13👎2
«حاصِر حصارَک»
محمود درویش
حاصِرْ حصَارَكَ
لا مفرُّ
سقطتْ ذراعك فالتقطها
واضرب عَدُوَّك لا مفرُّ
وسقطتُ قربك فالتقطني
واضرب عدوكَ بي
فأنت الآن حُرُّ
حُرٌّ و حُرُّ
قتلاكَ أو جرحاك فيك ذخيرةٌ
فاضربْ بها واضربْ عدوَّكَ لا مَفَرُّ
أَشلاؤنا أسماؤنا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ
سقط القناعُ عن القناعِ
سقط القناعُ ولا أَحدْ إلاَّك
في هذا المدى المفتوح للأعداء والنسيانِ
فاجعل كُلَّ متراسٍ بَلَدْ
لا لا أَحَدْ سقط القناعُ
عَرَبٌ أَطاعوا رُومَهم
عَرَبٌ و باعوا رُوْحَهُم
عَرَبٌ و ضاعوا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ
«محاصرهات را محاصره کن»
محمود درویش
محاصرهات را محاصره کن
راه گریزی نیست
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن راه گریزی نیست
من در نزدیکیات افتادم مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو آزادی
آزاد آزادی
کشتهها یا مجروحینت مهمات تواند
پس با آنها دشمنت را بزن راه گریزی نیست
هر پارۀ ما نام ما را بر خود دارد
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
آنها که دوستشان میداشتی رفتهاند رفتهاند
اکنون مساله بودن یا نبودن است
نقابها یکی پس از دیگری فرو افتاد
نقابها افتاده و جز تو هیچ کس نیست
در این گسترۀ گشوده به روی دشمنان و فراموشی
پس هر خاکریز را به شهری بدل کن
نه نه هیچکس نمانده است نقابها فرو افتاده است
اعراب پی دشمنان دیرینشان رفتند
اعراب روحشان را فروختند
اعراب گم شدند
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
آنها که دوستشان میداشتی رفتهاند رفتهاند
اکنون مسأله بودن یا نبودن است
محمود درویش
حاصِرْ حصَارَكَ
لا مفرُّ
سقطتْ ذراعك فالتقطها
واضرب عَدُوَّك لا مفرُّ
وسقطتُ قربك فالتقطني
واضرب عدوكَ بي
فأنت الآن حُرُّ
حُرٌّ و حُرُّ
قتلاكَ أو جرحاك فيك ذخيرةٌ
فاضربْ بها واضربْ عدوَّكَ لا مَفَرُّ
أَشلاؤنا أسماؤنا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ
سقط القناعُ عن القناعِ
سقط القناعُ ولا أَحدْ إلاَّك
في هذا المدى المفتوح للأعداء والنسيانِ
فاجعل كُلَّ متراسٍ بَلَدْ
لا لا أَحَدْ سقط القناعُ
عَرَبٌ أَطاعوا رُومَهم
عَرَبٌ و باعوا رُوْحَهُم
عَرَبٌ و ضاعوا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ
«محاصرهات را محاصره کن»
محمود درویش
محاصرهات را محاصره کن
راه گریزی نیست
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن راه گریزی نیست
من در نزدیکیات افتادم مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو آزادی
آزاد آزادی
کشتهها یا مجروحینت مهمات تواند
پس با آنها دشمنت را بزن راه گریزی نیست
هر پارۀ ما نام ما را بر خود دارد
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
آنها که دوستشان میداشتی رفتهاند رفتهاند
اکنون مساله بودن یا نبودن است
نقابها یکی پس از دیگری فرو افتاد
نقابها افتاده و جز تو هیچ کس نیست
در این گسترۀ گشوده به روی دشمنان و فراموشی
پس هر خاکریز را به شهری بدل کن
نه نه هیچکس نمانده است نقابها فرو افتاده است
اعراب پی دشمنان دیرینشان رفتند
اعراب روحشان را فروختند
اعراب گم شدند
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
آنها که دوستشان میداشتی رفتهاند رفتهاند
اکنون مسأله بودن یا نبودن است
Telegram
attach 📎
👍16