رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
تعبیر ناخواسته دکتر علی انتظاری در باره مرحوم مهسا امینی زشت بود، پوزش هم خواست (اینجا)، اما به نظرم هم دیر بود و هم افکار عمومی راضی نشد و از ریاست دانشکده برکنار شد (اینجا).

امیدوارم این رویه در دولت جدید و البته در نظام، معمول شود، که به خطاهای مهم مدیران با برکناری سریع آنها واکنش نشان دهد.
همین برکناری،‌ می‌تواند یک مجازات کافی برای آن دسته از خطاها و قصورهای مدیران (و نه تقصیرها و تخلفات آنها) باشد که افکار عمومی را رنجانده‌اند، و باعث تشفی افکار عمومی و وجدان جمعی جامعه خواهد شد. و البته امکان سریع برکناری، این نکته را هم به مدیران یادآوری می‌کند که در سخن گفتن احتیاط کنند.


پ.ن.: بدیهی است نکته من در باره مدیران است، والا همه مردم و از جمله اساتید دانشگاه و روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و سیاسی حق و آزادی اظهارنظر دارند.
👍18
Forwarded from جماران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 دو دلیل اصلی شکست برنامه ریزی‌های توسعه در کشور ما چیست؟

♨️ متین رمضانخواه، جامعه شناس در گفت و گو با جماران:

🔸ایران از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۷۵ به صورت مستمر برنامه توسعه ای دنبال می کند.

🔸در سال ۱۳۳۰ آقای ابوالحسن ابتهاج ریاست وقت سازمان برنامه و بودجه با همکاری موسسه فورد گروهی را از هاروارد به ایران دعوت می کند تا اساس برنامه ریزی در ایران را تبیین کنند و تلاش کنند خط مشی های حوزه های سیاست گذاری عمومی در ایران را در سازمان برنامه بنا بکنند.

🔸گزارش آن موقع را که می خوانید دو رکن به عنوان ارکان شکست برنامه در ایران به صورت مستمر در گزارشی که گروه هاروارد بعد از خروجش از ایران ارائه می کند وجود دارد که تا امروز همین دو رکن مطرح است.

🔸مسئله اول این است که اگر توسعه و برنامه ریزی در ایران شکست خورده محصول اشتباهات فنی سیاست گذاران است. یعنی آن افراد برنامه ها و روش هایی که انتخاب کردند منجر به شکست شده است.

🔸نکته دوم اینکه روی آن تاکید می کنند این است که برنامه و توسعه بومی نیست؛ این برنامه ریزی ریشه در این خاک ندارد./ جماران

🕌 @jamarannews
👍6
اگر بنا بر درست و دقیق عمل کردن باشد، کرسی مسئولیت، به احتمال زیاد یک‌بار مصرف است؛ یا لااقل باید فرض را بر این گذاشت که یک‌بار مصرف است و پس از آن، امکان مسئولیت دیگر گرفتن، بسیار دشوار خواهد شد.
چرا که، امتیاز ندادن باعث رنجاندن رفقا می‌شود، بها ندادن به فیک‌نیوزها و باج‌نیوزها موجب فشار رسانه‌ای می‌شود، عمل به مرّ قانون امکان تغییر را محدود می‌کند، اظهارنظرهای واقعی و دلسوزانه خیلی مورد خوشایند نیست بویژه اگر نقد نظر رئیس مستقیم باشد، و ایستادن در مقابل توصیه‌های شفاهی مقامات، نارضایتی آنها را در پی دارد.
👍10
دستور رئیس جمهور برای پیگیری واقعه لاهیجان، هم مهم است و هم به‌موقع.
حساسیت رئیس‌جمهور و نظام نسبت به حساسیت‌های مردم و نگرانی در باره جان شهروندان، به مردم این اطمینان را می‌دهد که کسی هست پیگیر آنها باشد. اگر این حساسیت سال‌های گذشته هم بود، شاید این‌همه خسارت ایجاد نمی‌شد.

و البته فقط دستور پیگیری دادن مهم نیست، پیگیری پیگیری از دستور پیگیری مهم‌تر است. و نکته مهم دیگر گزارش‌های با جزییات دادن است، هم ذکر نام اعضای هیات، و هم اطلاع‌رسانی تدریجی هیات به مردم در باره واقعه. باید پیش از این‌که افکار عمومی نظرش در باره یک واقعه صلب شود، نظر داد. منتظر فرجام نهایی ماندن، از دست دادن افکار عمومی است و واگذار کردن آن به رسانه‌های دیگر.
👍12
مدیریت زنان بر دانشگاه ها،
راهبرد ورزیدگی و ارتقاء مدیریت زنان


نامه ابوالفضل فاتح
به وزرای آموزش عالی و آموزش پزشکی


رسیدن به کمیت ۶۰ درصد کل دانشجویان کشور برای بانوان نشان دهنده ی ذکاوت و تلاش و اراده و ترقی خواهی زنان، و از افتخارات انقلاب است.

اما همچون بسیاری از عرصه های دیگر، زنان فرهیخته ی کشورمان به نسبت حضور در دانشگاه ها و بهره مندی از آموزش عالی، به مناصب عالی مدیریتی نهادهای علمی دست نیافته اند و شاهد نوعی عدم توازن بین تحصیلات دانشگاهی و اخذ مسئولیت های عالی مدیریتی هستیم.

نمی توان درهای دانشگاه را به روی زنان گشود، اما دربهای مشارکت اجتماعی و اخذ مناصب مدیریتی عالی را محدود کرد. باور کنیم، احساس تبعیض در نزد زنان تحصیل کرده بسی کشنده تر و چالش آفرین تر از آن است که حتی محروم از سواد بمانند و این احساس تبعیض، هم روح خانواده و جامعه را دستخوش آزردگی و رنج ساخته و هم منشاء کاستی ها و نارضایتی هایی می گردد که در بخش های دیگری خود را نشان می دهد.

همچنین، درک ناصحیح از روندهای جهانی و روش حکمرانی موجب شده است که به جای اهتمام به کاربست سرمایه ی عظیم علمی و اجتماعی زنان در پیشرفت کشور، بخش اعظمی از انرژی کشور، صرف چالش هایی شود که هیچ منفعتی برای هیچکس جز بدخواهان مردم ایران ندارد و چه بسا روزی معلوم شود که دست هایی درکار بوده است که زخم بر جان و جگر زنان ایران بنشانند. م

انصاف و مصلحت و تجربه بشری نیز اقتضا دارد، آن دسته از شکاف های عظیم مدیریتی که تحت تاثیر تفسیرهای ضیق از مشارکت بانوان ایجاد شده، مرهم شود. علاوه، هیچ جامعه ای در جهان پر رقابت امروز و آینده، نمی تواند با نادیده گرفتن زنان و یا حذف نیمی از جامعه، قله های ترقی را طی کند. ماهیت مشاغل آینده نیز به سرعت در حال تغییر است و بسیاری از موانع گذشته رفع شده است و برخی دیگر از موانع که یا ساخته و پرداخته ی ذهن های نا آشنا با مولفه های توسعه و جهان جدید و برخی نیز چه بسا عمدی و برای عقب نگاه داشتن کشور است، نیز نیازمند بن بست شکنی ها و اجتهاد آگاهان به زمان و مکان است.

با این مقدمه، به محضر شما اساتید گرانقدر که خود از دانشمندان و عدالتخواهان و باورمندان به توسعه ی میهن عزیزمان هستید، و با علم به این که راه حل بسیاری از معضلات کشور از مسیر دانشگاه می گذرد و اگر دانشگاه در کاربست این سیاست موفق شود، تعمیم آن به جامعه از پشتوانه تجربی و علمی قوی تری برخوردار خواهد شد،
پیشنهاد می شود، با شجاعت و با عبور سریع از موانع، سیاستی اتخاذ و مسیری را بگشایید که در کسب مقام استادی هیچگونه تبعیضی روا نشود و در انتصابات دانشگاهی و در همه سطوح مدیریتی از گروه های علمی و پژوهشکده ها و دانشکده ها نیز شایسته سالاری ملاک عمل قرار گرفته و هر گونه تبعیض و موانع حضور بانوان نخبه و دانشمند رفع شود و در سطح روسای دانشگاه ها به ویژه دانشگاه های مهم، نیز به تعداد چشم گیر و نه صرفا نمایشی، زنان مدیر و توانمند معرفی و به کار گرفته شوند.

اگر بین تعداد اساتید زن و تعداد مدیران، عدم تناسب و شکافی بزرگ مشاهده می شود، نیازمند بررسی عمیق است. باید پیش فرض های منفی نسبت به زنان را کنار گذاشت و تحت تاثیر القائات نگران کننده یا وسواس گونه و تنگ نظری های شخصی قرار نگرفت و صرفا شایستگی های شغلی و توانمندی های مدیریتی را ملاک قرار داد. نیک می دانیم که اینک روسای بسیاری از دانشگاه ها و دانشکده ها و قطب های علمی مطرح جهان زنانند.

با این راهبرد انسانی، تحول ساز و دوراندیشانه، نه تنها موجب فرهنگ سازی، ارائه الگو و ارتقاء منطقی و هدفمند بانوان کارآمد در دیگر سطوح مدیریتی کشور، که موجب نقش آفرینی موثرتر و متفاوت تر دانشگاه در توسعه ی اجتماعی، و زمینه سازی برای عدالت و رشد و تعالی کلی جامعه و حتی تغییر و توازن در اخلاق حکمرانی نیز خواهید شد، ان شاء الله. بنگریم که هر جا فضا را برای زنان فراهم ساخته ایم، نتایج درخشانی کسب کرده ایم

و فراموش نکنیم که قدرت مند ساختن زنان، فقط قدرتمند ساختن ایشان نیست، بلکه قدرتمندتر ساختن و متوازن تر شدن، همه جامعه است و در دنیای آینده، تمدن قوی تمدن مردانه نیست، تمدنی است که از دل توانمندسازی همه ظرفیت های جامعه صرف نظر از تبعیض های ناروای جنسیتی برخاسته است.
👍9👎1
سرمایه متفاوت
در میان شکل های مختلف سرمایه؛ سرمایه اجتماعی سرمایه ای است که در سال های اخیر فراوان از آن سخن رفته و تا جایی که در بین چالش های مهم کشور از فرسایش سرمایه اجتماعی و بحران اعتماد،که در ذیل فرسایش و ضعف این سرمایه قرار می گیرد، بعنوان یکی از چالش های کلیدی یاد می شود. این سرمایه در مقایسه با دیگر سرمایه ها واجد چند ویژگی است که آن را متمایز می سازد. نخست: سرمایه ای است که دیر حاصل می شود و سریع از کف می رود. دوم: وجود آن موجب کارآمدی و اثر بخشی بیشتر برای سرمایه های مادی،انسانی و فرهنگی می شود. سوم: قدرت زایش و زایندگی آن است که استفاده درست از آن نه باعث استهلاک بلکه سبب قوام و توان بیشتر برای آن می شود.
چنین سرمایه و اکسیر ارزشمندی نیازمند مراقبت و تلاش جدی است. جا دارد که تمامی سیاست ها و برنامه های خرد ‌و کلان نسبت به این مهم حساس باشند. کشوری که فرسایش سرمایه اجتماعی را تجربه می کند در حقیقت موتور محرکه حیات مدنی توسعه آن خاموش شده چرا که پادزهر انفعال و بی تفاوتی را از کف داده است. چنین کشوری یک شبه نمی تواند آنچه را که از کف داده را بدست آورد و خود را احیاء کند.
بلکه باید با خروج از انفعال، کنش‌گری و اغتنام فرصت مسیر و راه را اندک اندک باز کند؛ ساختن و خروج از ناامیدی را آغاز و کسب سرمایه کند.

به قول زنده یاد ابتهاج
بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند
رونده باش
اميد هيچ معجزي ز مرده نيست
 زنده باش.
@GH_Ghaffari
👍7
راه یک آدم هایی هیچ گاه از تو جدا نخواهد شد،
یک آدم هایی ابدی می شوند در سینه خاطراتت.

به یاد دهمین سالگرد درگذشت مرحوم حمید دادگسترنیا

رامین موسوی

تمام موهایش سفید شده بود. نه صدای بلند خندیدنش را کسی شنیده بود و نه غرش قهر غضبش را. کلاس هایش حوصله ات را سرجایش می آورد. آنقدر از سر صبر جواب تک تک سوال هایت را می داد که مدام دنبال نقطه کوری در باور هایت می گشتی که به بهانه آن چند کلام با او هم صحبت شوی.تسکین روحت بود باران لطیف محبتش و نگاهی همراه چشمانش بود که گاه دلت را قرص رفتارت می کرد و گاه شرم را در وجودت بیدار. سکوتی دلنشین موج می زد بر تک تک سکنات و وجناتش که سرمای هیچ فصل و شدت هیچ طوفانی آرامش وسعتش را نمی ربود و ساحلش برای ما مامن خصوصی ترین و مگو ترین رازهایمان بود. نماز که می خواند دل هایمان از لحن نفیس حمد و سوره اش غرق لذت می شد. طوری اذکار را زمزمه می کرد که انگار داشت برای خدا، لطیف ترین و غمگین ترین گوشه های شور بندگی اش را می خواند.

روزها و کلاس های زیادی به معلمی او که حلو تعلیمش، عشق تعلم را در دلهایمان بیدار کرده بود، بر ما گذشت. کلاس اخلاق او اما برایم بهترین فصل جزوه آموزه هایش بود. یادم می آید می گفت یادتان باشد آن موقع که از همه و همه کس بریده اید، آن لحظه هایی که تنگنای زندگی راه نفستان را بسته است، بوسه بر پای مادرتان بزنید که آنجا کنگره درگه هموارترینِ راه های رسیدن به خداست و تنها خدا می داند و من، که چه حاجت ها از همین درس او بر من روا و چه دعا ها در حقم مستجاب گشته اند.
می گفت قبل از اینکه پدر و مادرتان چیزی را بخواهند برایشان فراهم کنید، نگذارید پدرتان خود، به قصد نوشیدن آب برخیزد و مادرتان برای انجام دادن کاری از شما کمک بخواهد، اراده آن ها باشید قبل از آن که از شما بخواهند. اگر تکه مویی در غذا پیدا کردید هوش خود را بکار گیرید تا آن را به مخفی ترین شکل ممکن پنهان کنید، نکند که ظریف دل مادرتان ترکی بردارد. اگر مهمان سرزده ای همنشین سفره شما شد، روبروی گرسنگیتان بایستید و سعی کنید وقت شام را به بازی کردن با چند لقمه کوچک سپری کنید. نگذارید پدر و مادرتان جلو مهمان هایشان شرمگین شوند.
یادم می آید می گفت اگر در راه بازگشتن از مدرسه برای خود خوراکی خریدید، تا جای ممکن آن را از چشم بچه های کوچک پنهان کنید، مبادا که مادری امکان خرید آن را برای فرزند خود نداشته باشد و دل مادر و بچه خردسالی را به درد آورید.

استاد ما از آن نعمت های خاص خدا بود که در راه کمتر کسی قرار می گیرند و کوله باری می شوند از مسئولیت که تا عمر داری باید آن را به دوش بکشی.
در عالم نوجوانی همواره تصور می کردم حمید دادگسترنیا از آن بنده هایی است که خداوند همواره با لبخندی از رضایت به او می نگرد و حال که بزرگتر شده ام فکر می کنم او تندیس با شکوه همان انسانی بود که خدا می خواست ما تنها همان باشیم. نه دعوی معنوی داشت و نه هویِ طلبی و به قطع می گویم بی ادعا ترین انسانی بود که به عمرم دیده ام.

آری ، عطر عبور یک آدم هایی هیچ گاه از هوای زندگیت خالی نمی شود، آنقدر بودنشان مهم و فراموش ناشدنی است که از رفتنشان غم عالم به دلت داخل می شود و اشک حسرت و ای کاش بر چشمانت جاری.
حمید دادگسترنیا جای بهتری را برای بودن برگزید، اما در روزانه های ما تا هستیم تن آموزه هایش نفس می کشند و امضایش پای حسنات خیلی از ما نقش خواهد بست.
👍10
گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود

گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود
وقتی حضور آینه کمرنگ می‌شود

وقتی میانه‌ی بلوا سکوت دوست،
در جان گوش‌های کَرَم زنگ می‌شود

گاهی که از پس تکرار بی‌سود لحظه‌ها،
نجوای کوچیدن از قفس آهنگ می‌شود

اینجا نه جای ماندن خوبان راستگوست
هرکس که دم زند ز حق، آونگ می‌شود

نفرین بر این زمانه که در چرخ روزگار،
هر لحظه صد خیانت و نیرنگ می‌شود

در دست‌های آلوده انسان قرن ما
برگ‌برگ تاریخ پر از ننگ می‌شود

وقتی که سخت غرقه‌ام در این سیر قهقرا
آری، دلم برای خودم تنگ می‌شود….


محمدعلی بهمنی، غزل‌سرای معاصر درگذشت. روحش شاد و نامش ماندگار!
👍17
‏فرمانده پاسگاه برکنار می‌شود ولی فرمانده استان خیر؛ استاندار پس از علنی شدن معافیت فرزند به دلیل ناتوانی پدر، درخواست سربازی رفتن او را می‌کند.

اینها روش‌های ترمیم خفیف افکار عمومی توسط خود مقاماتی است که در معرض اتهام قصور و کوتاهی هستند.

‏اما موثرترین و کم‌هزینه‌ترین شیوه برای برخورد با کوتاهی‌ها و قصورهای مقامات، عزل سریع مقام کوتاهی‌کننده یا بالاترین مقام مرتبط بلافاصله پس از روشن شدن ماجرا و پذیرش قصور ست. منتظر نتیجه دادگاه و بررسی‌های دقیق‌تر ماندن، فقط سپردن افکار عمومی به دست رسانه‌های بیگانه است و کاهش سرمایه اجتماعی میانی و کلان و بی‌اعتمادی مردم.
بدیهی است که حساب تخلف از این نکته جداست.
👍17👎2
مطالعه ساختار سازمان‌های صنفی در بازارهای ایران
مطالعه موردی: بازار تهران (۱۸۰۰ تا ۱۹۰۶ میلادی)
مقاله منتشرشده در شماره اخیر مجله جامعه‌شناسی ایران (دوره ۲۳، شماره ۳، پائیز ۱۴۰۲)
نوشته ساجده علامه و محمدرضا جوادی یگانه

این مقاله که برگرفته از رساله دکتری خانم ساجده علامه به راهنمایی من است، به مطالعه چگونگی ساختار سازمان­های صنفی به عنوان یکی از مهمترین سازمان­های گروهی در شهرهای جامعه پیشامدرن ایران پرداخته است. برای مطالعه این پرسش، از رویکرد «شبکه ­های حک­ شده» برگرفته از جامعه­ شناسی اقتصادی جدید، کمک گرفته شده است. روش پژوهش یک مطالعه تاریخی است که یک مطالعه موردی را پیرامون سازمان­های صنفی در مکان بازار تهران در مقطع زمانی ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۶ میلادی طراحی می­کند. در پی بررسی «فرم حکمرانی» ساختار سازمان­های صنفی بازار تهران در این دوره، سه ویژگی یعنی روابط پایدار، روابط چندوجهی و پیوندهای متقابل، در نظر گرفته شده است.

این مطالعه نشان میدهد که فرم حکمرانی سازمانهای صنفی در بازار تهران قرن نوزدهم در جایی میان «روابط جماعتی» تا «روابط سلسله‌مراتبی» قرار گرفته و از نوع «سلسله مراتب همیارانه» میباشد که به فرم‌های جماعتی نزدیک است. این سازمان­های صنفی از بازار مجموعه‌ای منظم از شبکه‌های‌ سازمان‌یافته می‌ساخت.

بنابراین، بازار تهران قرن نوزدهم توده‌ای بی‌شکل و بی‌قاعده نبود بلکه با دربرگرفتن شبکه­ های صنفی متشکل و منسجم، یک مجموعه ساختاریافته و منظم را شکل می‌داد.
تجربه حرفه‌ای مشترک و سنت مذهبی مشترک، افرادهم‌حرفه را در یک مکان مشترک به یکدیگر پیوند میزد. در این زمینه‌مشترک، روابط پایدار همراه با تعاملات چندوجهی و پیوندهای متقابل «بافت اجتماعی» شبکه‌های صنفی را شکل میداد که به ایجاد حک‌شدگی مناسبات حرفه‌ای اقتصادی‌آنها‌در روابط اجتماعی کمک میکرد. چنین بافتی از طریق «معاوضه‌ به مثل» القاءکننده هنجارهای اعتماد، همیاری و انسجام بود که تعهدات الزام‌آور را پایه‌ریزی میکرد. مشارکت اعضای هر شبکه صنفی درون مرزهای مشترک ِ این بافت اجتماعی در‌زندگی روزمره در طی زمان زمینه‌ای برای بسط نظام باورها، ارزشها و هنجارها و اعمال مشترک ایجاد میکرد که به شکل‌گیری«عرف»هر سازمان صنفی در خرده فرهنگ بازار منجر می‌گشت که مبنای هویت و همبستگی صنفی قرار میگرفت.

این شبکه‌های صنفی سازمان‌یافته شالوده بازار تهران قرن نوزدهم را تشکیل میداد. از این رو میتوان چنین بازاری را یک«بازار صنفی»نامید. به استثنای تجار و عمده‌فروشان بزرگ، بخش عمده کنشگران اصلی بازار شامل صرافان، حق‌العمل‌کاران، پیشه‌وران، خرده‌فروشان و حتی بنکداران از سازمان‌شبکهای صنفی برخوردار بودند. در حقیقت، بازار به همراه تمامی کنشگران خود، یک گروه متشکل از مجموعه‌ای از شبکه‌های به‌هم‌پیوسته را تشکیل میداد. زیرا زنجیره توزیع تجاری در بازار، تجار واردکننده و صادرکننده را با سطوح متفاوتی از خرده‌فروشان و تولیدکنندگان از طریق توزیع‌کنندگان عمده‌فروش و حق‌العمل‌کاران و صرافان به عنوان کنشگران ثابت مجموعه‌ای از شبکه‌های به‌هم‌پیوسته پیوند میزد که مبادلات پایداری را موجب میشد. این الگوی روابط تجاری نقش مهمی در وحدت بازار به عنوان یک موجودیت واحد داشت. در دل این بازار، سازمان‌های صنفی دارای فرمهای شبکه‌ای بودند، اما همچنان تمایز سازمانی خود را حفظ کرده بودند و از بازار، مجموعه‌ای منظم از شبکه‌های‌ سازمان‌یافته و منسجم میساختند. این‌نکته از آنجا اهمیت دارد که در مقایسه با بازار به مثابه«عرصه عمومی» که در آن بازاری‌ها از زمینه‌های مختلف حرفه‌ا‌‌‌ی، خویشی و قومی و مذهبی در سرتاسر بازار به یکدیگر می‌پیوستند، شبکه‌های سازمان صنفی تمایز مرزهای خود را علاوه بر حرفه مشترک و مکان مشترک ،براساس مذهب مشترک نیز مشخص می‌ساختند.
بدین‌ترتیب، بازار تهران قرن نوزدهم توده‌ا‌ی بی‌شکل و بی‌قاعده نبود بلکه با در بر گرفتن شبکه‌های صنفی متشکل و منسجم، یک مجموعه ساختاریافته و منظم را شکل میداد. چنین ساختاری بود که به بازار ظرفیت کنش جمعی و در نتیجه بسیج سیاسی در انقلاب مشروطه را می‌بخشید و شکل‌گیری اولین مجلس شورای ملی با نمایندگان صنفی در تاریخ ایران را رقم زد.
👍2
سال جدید آموزشی در پیش است. دانشجویان و اساتید که کنشگری‌‌های خود را یکی از علل گشایش منتهی به انتخابات می‌دانند، انتظار تحقیرها و تضییق‌ها و نادیده‌گرفتن‌شدن‌های پیشین را ندارند. وضع کنونی اداره دانشگاه باید تغییر کند. اما باید متوجه بود که از دادن وعده‌های قطعی که تحقق آن هم زمان‌بر است و هم نیاز به وفاق حاکمیتی دارد، باید پرهیز کرد. ناامیدی از پس امیدواری خطرناک‌تر است. در چارچوب مقدورات و ممکنات توقع باید ایجاد کرد، هر چند ممکنات، بسیار بیشتر و گسترده‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد.
👍10
رویای ایرانی - جوادی یگانه
دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاست‌هایشان نمی‌بینند. و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند،‌ رای عموم مردم…
جریان حذف‌نشدنی
مرور و آسیب‏‌شناسی حضور همیشگی اصولگرایان در قدرت

نوشته فرهاد فخرآبادی. روزنامه هم‌میهن. یک‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳. صص ۴ و ۵
برای مشاهده تمام مطلب اینجا را ببینید

یک سانحه هوایی برای سیدابراهیم رئیسی باعث شد تا عمر دولت سیزدهم، زودتر از آنچه که باید به پایان برسد. انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم در ایران زمینه‌چینی شد اما خروجی صندوق برخلاف چیزی بود که اصول‌گرایان و به‌ویژه بنیادگراها مد نظر داشتند و یکبار دیگر اصلاحات سکان‌دار مدیریت کلان کشور و دولت شده و این‌بار با شعار «وفاق ملی» پا به عرصه گذاشت تا تلاش رسمی برای جبران کاستی‌ها را صورت دهد.

در این میان و در روزهایی که مشخص شده بود برخی از افرادی که در تیم سیدابراهیم رئیسی حضور دارند، جایی در دولت مسعود پزشکیان نخواهند داشت؛ صحنه مدیریت در ایران شاهد اتفاقاتی بود که پیش از این هم وجود داشته و به‌عبارتی روندی پیشینه‌دار از سوی اصول‌گرایان به شمار می‌رود.

روند بسیار ساده به نظر می‌رسد؛ اصول‌گرایانی که در سمت‌های غیردولتی حضور دارند، سعی می‌کنند دست مدیران بیکارشده هم‌طیف خود را گرفته و آنها را صاحب مسند دیگری کنند و حتی در این میان ممکن است فردی که پستی بالا داشته، برای ادامه حضور راهی پستی شود که در درجه پایین‌تر قرار بگیرد.

تا به اینجای کار شاید ایراد کمی را بتوان به موضوع گرفت و گفت به هر حال قصد بر این است که آنها در چرخه مدیریت کشور حضور داشته باشند اما ماجرا وقتی از حالت یک روند تقریباً عادی خارج می‌شود که برخی از این نقل مکان‌کردن‌ها معقول نبوده و فرد جابه‌جاشده راهی پستی می‌شود که در آن تخصص ندارد و یا اینکه رزومه و سابقه‌ای دارند که موفق بودن آنها در سمت جدید چندان خوش‌بینانه به نظر نمی‌رسد.

نمونه آخری که در این زمینه صورت پذیرفت، ماجرای صدور حکم انتصاب جدید برای رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم است که طی حکمی که از سوی حسین دهقان، رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی صادر شد، به‌عنوان معاون توسعه مدیریت و منابع این بنیاد منصوب شده و قرار است ادامه فعالیت خود را در این سمت دنبال کند.


چرخش نخبگان
در سال‌های ابتدایی قرن نوزدهم، ویلفردو پاره‌تو، جامعه‌شناس ایتالیایی نظریه‌ای را تحت عنوان « Circulation of elite» یا همان گردش نخبگان مطرح کرد؛ نظریه‌ای که براساس آن افرادی در جامعه به مناصب بالا می‌رسند که نخبه هستند. به عبارت دیگر او می‌گوید فرق نمی‌کند فرد با چه روشی به قدرت می‌رسد، بلکه نکته مهم این است که فردی نخبه بوده که توانسته است قدرت را در اختیار بگیرد و مهم‎‌تر اینکه جامعه با گردش نخبگان روبه‌رو است و نخبگانی در تلاش هستند تا جای نخبگان حاکم را بگیرند.

اما با روندی که در ایران وجود دارد و نمونه‌های بارز آن این روزها با جابه‌جایی‌های عجیب دیده می‌شود، شاید بتوان گفت که بخشی از اصول‌گرایان نه‌تنها قائل به گردش نخبگان نیستند، بلکه به نوعی به‌دنبال چرخش نخبگان هستند. به عبارتی آنها سعی می‌کنند در پست‌هایی که در اختیارشان است نوعی چرخش ایجاد کنند و پست‌ها و سمت‌ها را در اختیار خودشان قرار دهند و تا حد امکان اجازه ندهند غیرخودی در جایگاه‌های‌شان قرار بگیرند، حتی اگر شده در این میان سمتی را به فردی بدهند که سابقه‌ای در آن نداشته باشد.

در این زمینه خواندن توضیح محمدرضا جوادی‌یگانه، جامعه‌شناس، خالی از لطف نیست؛ او با انتشار متنی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «
دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاست‌هایشان نمی‌بینند و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند،‌ رای عموم مردم را هم نخواهند داشت.»
👍12
Forwarded from مقدمه‌ (Amir H. Moghaddam)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چندین روز است با یکی از دوستان با خودروی شخصی در کردستان عراق و ترکیه از آثار تاریخی و تمدنی ایران بازدید می‌کنیم و همچنان این سفر ادامه دارد.
آرامگاه هوخشتره (سومین و مقتدرترین شاه ماد در نزدیکی سلیمانیه)، شهر تاریخی دارا در نزدیکی ماردین ترکیه که محل نبرد رومیان با ساسانیان بود، کوه نمرود که در ادبیات فارسی کوه آفریدون نامیده می‌شود، آرامگاه مولانا و شاهان سلجوقی در قونیه، آرامگاه هخامنشی که شبیه آرامگاه کورش بزرگ است در نزدیکی ازمیر، آپادانای هخامنشی کشف‌شده در نزدیکی آماسیه و... برخی از مکان‌هایی است که رفتیم.
اگر به آثار تاریخی علاقه‌مندید می‌توانید مرا در این سفر به‌طور مجازی از طریق صفحه اینستاگرام که عکس و فیلم این آثار را معرفی می‌کنم همراهی کنید یا به دوستان علاقه‌مندتان معرفی کنید.
https://instagram.com/moghaddamess

کانال تلگرامی مقدمه
👍6
در مسیر فرودگاه، درگیر ترافیک شدید چمران شدم، بهترین گزینه موتور بود .
بامهربانی و مهارت مرا به نزدیک‌ عوارضی رساند مبلغ درخواستی اش بسیار کم‌بود مقداربیشتری برایش زدم و برایم تاکسی هم گرفت. چند دقیقه ای گذشت راننده تاکسی ایستاد، گفت همان موتوری پشت سرمان علامت میدهد، گفت شاید چیزی جا گذاشته اید!؟
موتوری گفت پیامک امد دیدم پول زیاد ریختید من بچه ام مریض هست! گفتم سوال کنم اشتباه نریخته باشی و راضی باشی پول دارو میخواهم بدهم …خلاصه دیدن بزرگی و پاکی اش روزم را ساخت به کمک دوستان خیرم مشکل دارو فرزندش هم امروز حل شد.
خدارو شکر


ارسالی مخاطبین کانال

🇮🇷 @iranianspa
👍45
فصل اجاره‌ها رو به اتمام است، و در انفعال دولت و سودجویی بی‌حد و ناگزیر صاحب‌خانه‌ها در مشارکت با املاکی‌ها، بخش بزرگتری از «طبقه متوسط اخیرا فقیرشده»، طرد اجتماعی را تجربه کردند و ناگزیر از مهاجرت نزولی شدند. نتیجه آن هم انزوای ناشی از تعلیق تعاملات اجتماعی هم‌سطح و هم‌شان است.
پیامدهای این حس استیصال و بی‌پناهی، به زودی در کاهش بیشتر ازدواج و فرزندآوری، افزایش طلاق و خودکشی و افسردگی و بیماری‌های روانی، و دشوارتر شدن زندگی اجتماعی مشهود خواهد بود.
👍24
جَنَم و جوانمردی
تحلیلی از رای مردم به مسعود پزشکیان

بخش اول از مصاحبه محمدرضا جوادی یگانه با مجله آگاهی نو. شماره ۱۴ (اینجا را ببینید)

مردم به دنبال رییس هستند،‌ کسی که جنم داشته باشد
مردم به دنبال سخنران خوب یا آدم خوب نیستند به دنبال رئیس هستند. رئیس هم باید جَنَم داشته باشد. از سال ۱۳۸۸ به بعد به استثنای سال ۱۴۰۰ که بنا بر رقابت نبود، نامزدی پیروز می‌شد که در مناظرات رقیبش را منکوب می‌کرد و این لحظه برای آقای پزشکیان آن لحظه «تا آخر میمونی دیگه» بود. در مورد یک رئیس‌جمهور عناصر زیادی مهم هستند اما مهمترین عنصر، قدرت است. من دوست دارم به فردی که رأی می‌دهم تفاخر کنم؛ کسی که بتواند در لحظه، ابراز قدرت کند.

شخصیت‌های نمادین ایرانی در انتخابات
در انتخابات، هر یک از نامزدها را می‌توان نماد و نماینده یکی از شخصیت‌های معرف جامعه ایرانی دانست . نام نمی‌برم، ولی یکی نماد حکیم کنار حاکم است که مشاور قابل اعتماد است، دیگری جاهل فیلم فارسی است و آن یکی «نوچه» یا شاگرد آن جاهل. دیگری هم رند وارونه است که شایگان در کتاب آسیا در برابر غرب می‌گوید، آن‌که مردِ رندی و وسط‌بازی می‌کند.‌‌

اما
دو نماد اصلی شخصیت ایرانی، زاهد در مقابل لوطی-درویش است، که آقای جلیلی نماد اولی و آقای پزشکیان نماد دومی است. البته حافظ نقطه مقابل رندی را زاهد ریایی می‌داند،

منظور او از زاهد ریایی، هم ریاکار بودنش است و هم ایدئولوژیک بودنش. ولی چون شاید سوء تعبیر شود، من بجای زاهد ریایی، از زاهد استفاده می‌کنم. زاهد دروغ نمی‌گوید، ولی به دروغگویی دیگران می‌تازد و در پوستین دیگران می‌افتد.
در مقابل، شخصیت آقای پزشکیان جوانمرد است. شخصیت آرمانی ایرانیان لوطی-درویش است که باید آن را از رِند متمایز دانست. لوطی-درویش یک کلمه است یعنی لوطی‌ای که درویش است یا درویشی که لوطی است. دقیق‌تر اینکه لوطی باید درویش باشد چون درویش نمی‌تواند لوطی شود. درویش چیزی ندارد اما لوطی نمی‌خواهد که چیزی داشته باشد.
این به جوانمردی مخصوصا جوانمردی قبل از دوره قاجار خیلی نزدیک است. طرز راه رفتنش شبیه قیصر یا داش آکُل است. این تیپ می‌شود جوانمرد و لوطی؛ چون جراح قلب است کاپشن پوشیدن او به چشم می‌آید، می‌تواند پولدار باشد اما پولدار نیست، فریاد نمی‌زند من در هاروارد دوره اقتصاد بهداشت را گذارندم. این تواضع فقط از صاحب قدرت برمی‌آید.

ترکیب قدرت و تواضع
به نظرم آقای احمدی‌نژاد خیلی می‌خواست به تیپ لوطی-دوریش نزدیک شود اما نتوانست. به این معنا که با وجود اینکه تواضع داشت اما قدرت نداشت. در ضمن لوطی‌گری بر پایه «مرام» است که او نداشت و پشت پا زد به کسی که نان و نمکش را خورده بود. به اقتدار علمی آن هم جراح قلب توجه کنید که یکی از بالاترین مراتب پزشکی است اما ایشان نخواست او را در بیمارستان و در لباس جراحی نشان بدهند. این تواضع، مردم را نسبت به ایشان علاقه‌مند کرد.

مردم جَنَم را دوست دارند. چنین حسی را در مورد رضاشاه و شاه عباس هم داریم. جنم را ناخدای کشتی جنگی دارد که روی عرشه می‌ماند و می‌گوید من هم با کشتی غرق می‌شوم. رضاشاه هم تا این اندازه جَنَم را نداشت و در سال ۱۳۲۰ از کشور فرار کرد، اما مردم امروز تصور می‌کنند که داشته است. جنم دفاع از ایران را نداشت، اما جنم ایجاد امنیت در ایران و جدیت در ساخت ایران را که داشت. اما در مجموع جَنَم آن چیزی است که مردم را نسبت به یک فرد علاقه‌مند می‌کند.

دشواری کار پزشکیان: احتمال تبدیل میل به نفرت
آقای پزشکیان با تصویر مطلوب ایرانیان از پزشک همخوانی دارد.، به شدت، خودش است، حتی نهج‌البلاغه خواندنش هم ادا نیست. مردم، مردِ رندی و زرنگی برای رأی آوردن را نمی‌پسندند. ترکیب قدرت و تواضع است،‌ که فرد را جذاب و محبوب می‌کند.
مردم ببه آقای پزشکیان با میل رأی دادند که این وضعیت آقای پزشکیان را سخت‌تر می‌کند. برای اینکه اگر آن امیدها نابود شود به همان اندازه مخالفت‌ها هم شدیدتر می‌شود. مردم با محبت و عشق رأی دادند و محبت خیلی سریع می‌تواند تبدیل به نفرت شود. به تعبیر زیمل وقتی دوستان دشمن یکدیگر شوند، دشمنی‌شان بسیار شدید می‌شود.
@javadimr
👍10
هنوز هیچ نشانه‌ای از توجه دولت به خواست‌های ۵۱درصدی که رای ندادند، دیده نمی‌شود. یکی از نقاط شروع، اعلام فهرست مشاغل دولتی است که «از این پس» نیاز به گزینش ندارد. بسیاری از مشاغل عادی کارکنان دولت، فقط نیازمند کسب شرایط عمومی احراز است و نیاز به کشف اطلاعات شخصی بیشتر ندارد.
👍20
‏تحریم ایران ایر، تنبیه مردم ایران و علت سوانح احتمالی هوایی است.
‏تجاوز، تجاوز است، چه تجاوز به اوکراین و چه نسل‌کشی در غزه. نمی‌شود که در یکی سخت‌گیرانه‌ترین نظارت‌ها اعمال شود و در دیگری، قدرت‌های جهانی چشمشان را بر خون‌های کودکان غزه که با سلاح‌های آنها کشته می‌شوند، ببندند.
👍28👎2
‏می‌گویند ما خوش استقبال و بدبدرقه‌ایم. ۴۵ سال است که پناه مهاجران افغان بوده‌ایم. اگر بناست مهاجرانی که این چندساله بی‌ضابطه آمده‌اند، به کشورشان برگردند هم، این کار را با احترام به آنها و به کشورشان انجام دهیم، نه با ممنوع کردن فروش نان و رد مرزهای فله‌ای و به صرف شباهت چهره‌ای.
👍23👎2
اگر پژوهش‌های ما فقط سود نظری داشته باشند، بی‌ارزشند و حتی یک ساعت زحمت هم نباید صرف آن کرد. این که ما با دقت تمام، مشکل‌های نظری را از مشکل‌های عملی جدا می‌کنیم، برای آن است که به جایی برسیم که مشکل‌های عملی را بهتر بتوان حل کرد.

امیل دورکیم، پیشگفتار نخست تقسیم کار اجتماعی
👍27