Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📷 گزارش تصویری بزرگداشت روز مشروطه
🗓شنبه 13 مرداد 1403
🏡سالن حافظ
💢انجمن ایرانی تاریخ💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓شنبه 13 مرداد 1403
🏡سالن حافظ
💢انجمن ایرانی تاریخ💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
👍3
صوت سخنرانی در خانه اندیشمندان علوم انسانی در
نشست بزرگداشت مشروطه
با عنوان:
«مشروطه به عنوان میراث بازیافته»
نشست بزرگداشت مشروطه
با عنوان:
«مشروطه به عنوان میراث بازیافته»
👍1
نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم
گزارش خبرگزاری کتاب ایران از نشست روز مشروطه (اینجا). خلاصهای از آنچه من گفتم در ادامه آمده است.
محمدرضا جوادی یگانه گفت: باید به عنوان خاطره به انقلاب مشروطه توجه کنیم و باید ببینیم که کدام بخش از گذشته را باید به زمان حال بیاوریم. امروز نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمدرضا جوادی یگانه، به موضوع «مردم، مالکین دوباره انقلاب مشروطه» پرداخت و گفت: از مشروطه توصیف گوناگونی ذکر شده است، مانند مشروطه خیالی، مشروطه نارس، مشروطه بی نقاب، مشروطه پیچیده، مشروطه مشروعه، مشروطه دزدیده شده، مشروطه وارونه و مشروطه اغراق شده نیز گفته شده است که همه این تعابیر نشان میدهد که در تعریف مشروطه به یک وفاق نرسیدهایم. تعبیر من میراث است، آن بخش از تاریخ که برای اکنون به جا گذاشتیم. مشروطه امروز تقریباً یکی از محدود نقاط وفاق است.
جوادی یگانه بیان کرد: امروز جامعه بر روی مشروطه وفاق دارد. مشروطه از ابتدا در انقلاب پذیرفته شده است. تعبیر این است که کسی میراث مشروطه را انکار نمیکند. اما مشروطه از چه زمانی مورد وفاق واقع شد؟ نگاه نسبت به مشروطه جدید نیست. در فیلم مشروطه علی حاتمی، تبریز دوره مشروطه و ستارخان تلخ و کثیف و سیاه نشان داده شده است. حاتمی میگوید نگاه تاریخی در مورد ستارخان روشن نیست و بسیار متناقض است. این نگاه، نگاهی است که در مورد مشروطه در سال ۵۱ میبینیم.
وی در ادامه گفت: مشروطه به عنوان بخشی از تاریخ ما به عنوان دهه اول قرن گذشته دیده نمیشود. عوض اینکه مشروطه اتحاد ملی ایجاد کند، انکار نمیشود ولی تجربه موفق هم نیست. گفتوگوی میان مشروطه و انقلاب اگر قرار است در ذهن ما وجود داشته باشد باید در بزنگاهها به کمک ما بیاید. مسئله این است که در سال ۵۷ چنین چیزی نبوده است. انقلاب ۵۷ که بزرگترین و مهمترین کنش جمعی ایرانیان بوده است، از انقلاب مشروطه موفقتر بود.
جوادی یگانه افزود: آیا واقعاً آرمانهای مشروطه و خاطرههای مشروطه در انقلاب اسلامی موجود بود یا نه؟ انقلاب اسلامی به تدریج از مشروطه تهی شد و در انتها دیگر اثری از مشروطه نبود. محدود زمانی را میبینیم که به خاطرههای مشروطه ارجاع داده میشود. مشروطه انقلاب خوبی بود اما شکست خورد و دیگر به کار نمیآید تا امروز که همه به آن افتخار میکنند. انقلاب مشروطه راهی طولانی را طی کرده است تا به اینجا برسد. کمتر کسی به قانون اساسی مشروطه ارجاع میدهد. حتی کسانی که قانون اساسی را مینوشتند به قانون اساسی مشروطه به عنوان متنی در کنار متنهای دیگر توجه کردند نه بیشتر.
وی بیان کرد: تقریباً چیزی به عنوان ارجاع وجود ندارد. مشروطه به عنوان یک آرمان مورد توجه قرار نگرفته است. به جز مواردی اندک ارجاع به قانون اساسی مشروطه را نمیبینیم. انقلاب مشروطه تنها عبرت است. از سال ۵۷ تا ۶۲ فراوان به کار میرود. ایده اصلی مشروطه خوب بود، نهضتی که در صف اول آن علما قرار داشتند، علما متمم قانون اساسی را نوشتند اما به آن عمل نشد. رهبری مشروطه با روحانیت بود اما با ورود روشنفکران روحانیت کنار رفت. از بین رفتن رهبری مشروطه و تفرقه سبب شد انقلاب مشروطه منحرف شود.
جوادی یگانه گفت: مشروطه به عنوان یک آرمان و رویا وجود نداشته است، این نگاه، نگاه تازهای است، اما اینکه چگونه این نگاه ایجاد شده است، مسئله بعدی است. بخشی از این نگاه به تکاپو و تقلای ما برمیگردد، ما همه راهها را رفتیم و هنوز هم در مورد مشروطه اما و اگر فراوانی وجود دارد. باید به عنوان خاطره به انقلاب مشروطه توجه کنیم و باید ببینیم که کدام بخش از گذشته را باید به زمان حال بیاوریم. امروز نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم. بعد از ۱۲۰ سال زمانی که میخواهیم در مورد مشروطه پژوهش کنیم هنوز کتابی که انقلاب مشروطه را با جزئیات بیان کند، نداریم. تاریخ مشروطه هنوز هم ایدئولوژیک است. اگر قرار است به عنوان میراثی خاص مورد توجه قرار بگیرد و مبنای دائمی باشد، نیاز به بازخوانی و توجه دارد.
وی افزود: از آن خود کردن میراث مشروطه مسئله مهمتر از بازخوانی است. باید بدانیم کدام مسئله را امروز میخواهیم با بازخوانی انقلاب مشروطه حل کنیم. مشروطهخواهان نمیدانستند، مشروطه چیست، اما یک حسی داشتند که آن حس مثبت بود. مشروطهخواهان نمیتوانستند این حس را بیان کنند، قاعدتاً جامعه ایران به جایی رسیده بود که اگر مشروطه هم شکل نمیگرفت، موقعیتی مشابه آن شکل میگرفت.
گزارش خبرگزاری کتاب ایران از نشست روز مشروطه (اینجا). خلاصهای از آنچه من گفتم در ادامه آمده است.
محمدرضا جوادی یگانه گفت: باید به عنوان خاطره به انقلاب مشروطه توجه کنیم و باید ببینیم که کدام بخش از گذشته را باید به زمان حال بیاوریم. امروز نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمدرضا جوادی یگانه، به موضوع «مردم، مالکین دوباره انقلاب مشروطه» پرداخت و گفت: از مشروطه توصیف گوناگونی ذکر شده است، مانند مشروطه خیالی، مشروطه نارس، مشروطه بی نقاب، مشروطه پیچیده، مشروطه مشروعه، مشروطه دزدیده شده، مشروطه وارونه و مشروطه اغراق شده نیز گفته شده است که همه این تعابیر نشان میدهد که در تعریف مشروطه به یک وفاق نرسیدهایم. تعبیر من میراث است، آن بخش از تاریخ که برای اکنون به جا گذاشتیم. مشروطه امروز تقریباً یکی از محدود نقاط وفاق است.
جوادی یگانه بیان کرد: امروز جامعه بر روی مشروطه وفاق دارد. مشروطه از ابتدا در انقلاب پذیرفته شده است. تعبیر این است که کسی میراث مشروطه را انکار نمیکند. اما مشروطه از چه زمانی مورد وفاق واقع شد؟ نگاه نسبت به مشروطه جدید نیست. در فیلم مشروطه علی حاتمی، تبریز دوره مشروطه و ستارخان تلخ و کثیف و سیاه نشان داده شده است. حاتمی میگوید نگاه تاریخی در مورد ستارخان روشن نیست و بسیار متناقض است. این نگاه، نگاهی است که در مورد مشروطه در سال ۵۱ میبینیم.
وی در ادامه گفت: مشروطه به عنوان بخشی از تاریخ ما به عنوان دهه اول قرن گذشته دیده نمیشود. عوض اینکه مشروطه اتحاد ملی ایجاد کند، انکار نمیشود ولی تجربه موفق هم نیست. گفتوگوی میان مشروطه و انقلاب اگر قرار است در ذهن ما وجود داشته باشد باید در بزنگاهها به کمک ما بیاید. مسئله این است که در سال ۵۷ چنین چیزی نبوده است. انقلاب ۵۷ که بزرگترین و مهمترین کنش جمعی ایرانیان بوده است، از انقلاب مشروطه موفقتر بود.
جوادی یگانه افزود: آیا واقعاً آرمانهای مشروطه و خاطرههای مشروطه در انقلاب اسلامی موجود بود یا نه؟ انقلاب اسلامی به تدریج از مشروطه تهی شد و در انتها دیگر اثری از مشروطه نبود. محدود زمانی را میبینیم که به خاطرههای مشروطه ارجاع داده میشود. مشروطه انقلاب خوبی بود اما شکست خورد و دیگر به کار نمیآید تا امروز که همه به آن افتخار میکنند. انقلاب مشروطه راهی طولانی را طی کرده است تا به اینجا برسد. کمتر کسی به قانون اساسی مشروطه ارجاع میدهد. حتی کسانی که قانون اساسی را مینوشتند به قانون اساسی مشروطه به عنوان متنی در کنار متنهای دیگر توجه کردند نه بیشتر.
وی بیان کرد: تقریباً چیزی به عنوان ارجاع وجود ندارد. مشروطه به عنوان یک آرمان مورد توجه قرار نگرفته است. به جز مواردی اندک ارجاع به قانون اساسی مشروطه را نمیبینیم. انقلاب مشروطه تنها عبرت است. از سال ۵۷ تا ۶۲ فراوان به کار میرود. ایده اصلی مشروطه خوب بود، نهضتی که در صف اول آن علما قرار داشتند، علما متمم قانون اساسی را نوشتند اما به آن عمل نشد. رهبری مشروطه با روحانیت بود اما با ورود روشنفکران روحانیت کنار رفت. از بین رفتن رهبری مشروطه و تفرقه سبب شد انقلاب مشروطه منحرف شود.
جوادی یگانه گفت: مشروطه به عنوان یک آرمان و رویا وجود نداشته است، این نگاه، نگاه تازهای است، اما اینکه چگونه این نگاه ایجاد شده است، مسئله بعدی است. بخشی از این نگاه به تکاپو و تقلای ما برمیگردد، ما همه راهها را رفتیم و هنوز هم در مورد مشروطه اما و اگر فراوانی وجود دارد. باید به عنوان خاطره به انقلاب مشروطه توجه کنیم و باید ببینیم که کدام بخش از گذشته را باید به زمان حال بیاوریم. امروز نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم. بعد از ۱۲۰ سال زمانی که میخواهیم در مورد مشروطه پژوهش کنیم هنوز کتابی که انقلاب مشروطه را با جزئیات بیان کند، نداریم. تاریخ مشروطه هنوز هم ایدئولوژیک است. اگر قرار است به عنوان میراثی خاص مورد توجه قرار بگیرد و مبنای دائمی باشد، نیاز به بازخوانی و توجه دارد.
وی افزود: از آن خود کردن میراث مشروطه مسئله مهمتر از بازخوانی است. باید بدانیم کدام مسئله را امروز میخواهیم با بازخوانی انقلاب مشروطه حل کنیم. مشروطهخواهان نمیدانستند، مشروطه چیست، اما یک حسی داشتند که آن حس مثبت بود. مشروطهخواهان نمیتوانستند این حس را بیان کنند، قاعدتاً جامعه ایران به جایی رسیده بود که اگر مشروطه هم شکل نمیگرفت، موقعیتی مشابه آن شکل میگرفت.
ایبنا
نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم/ روزنامههایی که نشاندهنده عطش مردم برای بیداری بود
محمدرضا جوادی یگانه، دانشیار جامعهشناسی گفت: باید به عنوان خاطره به انقلاب مشروطه توجه کنیم و باید ببینیم که کدام بخش از گذشته را باید به زمان حال بیاوریم. امروز نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم.
👍4
Audio
🎵 پوشه شنیداری نشست بزرگداشت روز مشروطه
🗓شنبه 13 مرداد 1403
💢انجمن ایرانی تاریخ💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓شنبه 13 مرداد 1403
💢انجمن ایرانی تاریخ💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
👍3
رویای ایرانی - جوادی یگانه
🎵 پوشه شنیداری نشست بزرگداشت روز مشروطه 🗓شنبه 13 مرداد 1403 💢انجمن ایرانی تاریخ💢 💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢 🆔 @iranianhht
پوشه شنیداری نشست بزرگداشت روز مشروطه در فایل بالا در دسترس است.
در ۱۲ دقیقه انتهایی این پوشه، من در باره مساله دموکراسی در مشروطه هم صحبت کردم.
متاسفانه در این پوشه، توضیحات مفصل و دقیق دکتر ابوالفضل دلاوری، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، و نیز پرسشهای حضار و پاسخها نیامده است.
نکته مهمی که دکتر دلاوری گفت و باید روی آن توجه کرد، برآمدن سنتزی از دل تز انقلاب مشروطه و آنتیتز انقلاب اسلامی است.
امیدوارم خانه اندیشمندان علوم انسانی، بخش پرسش و پاسخها را هم بارگذاری کند.
در ۱۲ دقیقه انتهایی این پوشه، من در باره مساله دموکراسی در مشروطه هم صحبت کردم.
متاسفانه در این پوشه، توضیحات مفصل و دقیق دکتر ابوالفضل دلاوری، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، و نیز پرسشهای حضار و پاسخها نیامده است.
نکته مهمی که دکتر دلاوری گفت و باید روی آن توجه کرد، برآمدن سنتزی از دل تز انقلاب مشروطه و آنتیتز انقلاب اسلامی است.
امیدوارم خانه اندیشمندان علوم انسانی، بخش پرسش و پاسخها را هم بارگذاری کند.
👍3
Forwarded from جامعه ما | یگانه شوقالشعراء
🔴 میراث بازیافته مشروطه
📌 سخنرانی جوادییگانه در خانه اندیشمندان علوم انسانی
روز ۱۴ مرداد در تقویم ایران روزی به یادماندنی و پرافتخار است. این روز در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی مصادف با ۱۹۰۶ میلادی، شاه قاجار، مظفرالدینشاه، فرمان مشروطیت را امضا کرد و به این ترتیب، جنبش مشروطهخواهی ایرانیان به ثمر نشست. این فرمان، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود که به تأسیس مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی منجر شد. مشروطیت، به معنای محدود کردن قدرت مطلقه پادشاه و ایجاد نهادهای دموکراتیک بود که راه را برای اصلاحات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باز کرد. فرمان مشروطیت نتیجهی مبارزات طولانی و فداکاریهای بسیاری از روشنفکران، علما و مردم عادی بود که در پی تحقق عدالت، آزادی و حاکمیت قانون بودند. این جنبش از تظاهرات و اعتراضات گستردهای که در شهرهای مختلف ایران نشأت گرفت و با همراهی گروههای مختلف اجتماعی از جمله تجار، علما، دانشجویان و زنان، به یک حرکت ملی تبدیل شد. شخصیتهایی، چون سید حسن تقیزاده، میرزا حسن رشدیه، ملکالمتکلمین و بسیاری دیگر از بزرگان، نقش بسزایی در هدایت و پیشبرد این جنبش داشتند. امضای فرمان مشروطیت، نویدبخش دورانی جدید در تاریخ ایران بود که با چالشها و مشکلات بسیاری نیز همراه شد. اگرچه با مرگ مظفرالدینشاه و روی کار آمدن محمدعلیشاه، تلاشهایی برای لغو مشروطیت صورت گرفت، اما ارادهی مردم ایران برای حفظ دستاوردهای این جنبش، نهایتاً به پیروزی مشروطهخواهان انجامید. این روز، یادآور اهمیت مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دموکراسی است و نقش تاریخی آن در شکلگیری ایران نوین هرگز نباید فراموش شود. «محمدرضا جوادییگانه» جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران در نشست «بزرگذاشت روز مشروط» سخنرانی خود را با عنوان «مشروطه به عنوان میراث بازیافته» ارائه کردهاست.
🔻 مشروطه: تعابیر و چالشها
برای مشروطه تعابیر گوناگونی ذکر شدهاست: خیالی، فانتزی و ناکام، مکتوم، نارس، وارونه، تلخ و معلق. این تعابیر نشان میدهد که هنوز به یک وفاق دست نیافتهایم. من از تعبیر «مشروطه تازهیافته» استفاده میکنم، به معنای احیا شده و بازیافته شده. مشروطه بخشی از تاریخی است که برای اکنون به جا گذاشتهایم و امروز یکی از محدود نقاط وفاق در جامعه ایران است.
🔻 اختلافنظرها درباره میراث مشروطه
جمهوری اسلامی و سلطنتطلبان هر کدام دیدگاهی متفاوت به پسامشروطه دارند. جمهوری اسلامی آن را استبداد میپندارد و سلطنتطلبان به دولتسازی و دموکراسی. اما هیچکس میراث مشروطه را انکار نمیکند. سوال این است که از چه زمانی مشروطه اینقدر مورد وفاق قرار گرفتهاست؟
🔻 نگاه تاریخی به مشروطه
فیلم «ستارخان» علی حاتمی که در سال ۱۳۵۱ ساخته شد، تبریز، مشروطه و ستارخان را بسیار تلخ و سیاه نشان میدهد. این فیلم در تهران اکران عمومی شد و بعد از چند روز از پرده برداشته شد. تا دهه اول و دوم قرن گذشته، مشروطه به عنوان بخشی از تاریخ ایران دیده نمیشد. در ۲۴ مرداد ۱۳۵۶ محمدرضا پهلوی گفت: «مشروطیت در ایران اتحاد ملی ایجاد نکرد، بلکه نفوذ خارجی تولید و موجب تقسیم ایران شد» مشروطه انکار نمیشد، اما تجربه موفقی تلقی نمیشد.
☑️ @yeganehshough
🔴 میراث بازیافته مشروطه
📌 سخنرانی جوادییگانه در خانه اندیشمندان علوم انسانی
روز ۱۴ مرداد در تقویم ایران روزی به یادماندنی و پرافتخار است. این روز در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی مصادف با ۱۹۰۶ میلادی، شاه قاجار، مظفرالدینشاه، فرمان مشروطیت را امضا کرد و به این ترتیب، جنبش مشروطهخواهی ایرانیان به ثمر نشست. این فرمان، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود که به تأسیس مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی منجر شد. مشروطیت، به معنای محدود کردن قدرت مطلقه پادشاه و ایجاد نهادهای دموکراتیک بود که راه را برای اصلاحات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باز کرد. فرمان مشروطیت نتیجهی مبارزات طولانی و فداکاریهای بسیاری از روشنفکران، علما و مردم عادی بود که در پی تحقق عدالت، آزادی و حاکمیت قانون بودند. این جنبش از تظاهرات و اعتراضات گستردهای که در شهرهای مختلف ایران نشأت گرفت و با همراهی گروههای مختلف اجتماعی از جمله تجار، علما، دانشجویان و زنان، به یک حرکت ملی تبدیل شد. شخصیتهایی، چون سید حسن تقیزاده، میرزا حسن رشدیه، ملکالمتکلمین و بسیاری دیگر از بزرگان، نقش بسزایی در هدایت و پیشبرد این جنبش داشتند. امضای فرمان مشروطیت، نویدبخش دورانی جدید در تاریخ ایران بود که با چالشها و مشکلات بسیاری نیز همراه شد. اگرچه با مرگ مظفرالدینشاه و روی کار آمدن محمدعلیشاه، تلاشهایی برای لغو مشروطیت صورت گرفت، اما ارادهی مردم ایران برای حفظ دستاوردهای این جنبش، نهایتاً به پیروزی مشروطهخواهان انجامید. این روز، یادآور اهمیت مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دموکراسی است و نقش تاریخی آن در شکلگیری ایران نوین هرگز نباید فراموش شود. «محمدرضا جوادییگانه» جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران در نشست «بزرگذاشت روز مشروط» سخنرانی خود را با عنوان «مشروطه به عنوان میراث بازیافته» ارائه کردهاست.
🔻 مشروطه: تعابیر و چالشها
برای مشروطه تعابیر گوناگونی ذکر شدهاست: خیالی، فانتزی و ناکام، مکتوم، نارس، وارونه، تلخ و معلق. این تعابیر نشان میدهد که هنوز به یک وفاق دست نیافتهایم. من از تعبیر «مشروطه تازهیافته» استفاده میکنم، به معنای احیا شده و بازیافته شده. مشروطه بخشی از تاریخی است که برای اکنون به جا گذاشتهایم و امروز یکی از محدود نقاط وفاق در جامعه ایران است.
🔻 اختلافنظرها درباره میراث مشروطه
جمهوری اسلامی و سلطنتطلبان هر کدام دیدگاهی متفاوت به پسامشروطه دارند. جمهوری اسلامی آن را استبداد میپندارد و سلطنتطلبان به دولتسازی و دموکراسی. اما هیچکس میراث مشروطه را انکار نمیکند. سوال این است که از چه زمانی مشروطه اینقدر مورد وفاق قرار گرفتهاست؟
🔻 نگاه تاریخی به مشروطه
فیلم «ستارخان» علی حاتمی که در سال ۱۳۵۱ ساخته شد، تبریز، مشروطه و ستارخان را بسیار تلخ و سیاه نشان میدهد. این فیلم در تهران اکران عمومی شد و بعد از چند روز از پرده برداشته شد. تا دهه اول و دوم قرن گذشته، مشروطه به عنوان بخشی از تاریخ ایران دیده نمیشد. در ۲۴ مرداد ۱۳۵۶ محمدرضا پهلوی گفت: «مشروطیت در ایران اتحاد ملی ایجاد نکرد، بلکه نفوذ خارجی تولید و موجب تقسیم ایران شد» مشروطه انکار نمیشد، اما تجربه موفقی تلقی نمیشد.
☑️ @yeganehshough
Telegraph
میراث بازیافته مشروطه
سخنرانی جوادییگانه در خانه اندیشمندان علوم انسانی روز ۱۴ مرداد در تقویم ایران روزی به یادماندنی و پرافتخار است. این روز در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی مصادف با ۱۹۰۶ میلادی، شاه قاجار، مظفرالدینشاه، فرمان مشروطیت را امضا کرد و به این ترتیب، جنبش مشروطهخواهی…
👍3
دیروز، در نشست سالگرد مشروطه، گفته شد «دموکراسی برای ایران زمان مشروطه زود بود» و من گفتم «دموکراسی همیشه زود بوده!»
دموکراسی با آزمون و خطا و بویژه درس از خطاها به دست میآید، نه انتزاع صرف نظریهها. به شرط آنکه بیرحمانه گذشته خود را نقد کنیم؛ ولی ما ترجیح میدهیم در باره شکستها سکوت کنیم.
رهبران مشروطه پس از ۱۲۹۰، ترجیح دادند سرخوردگی ناشی از شکست مشروطه را با سکوت و با غرق شدن در فعالیتهای دیگران جبران کنند، نه بازخوانی علل شکست مشروطه و تلاش برای رفع آنها.
دموکراسی با آزمون و خطا و بویژه درس از خطاها به دست میآید، نه انتزاع صرف نظریهها. به شرط آنکه بیرحمانه گذشته خود را نقد کنیم؛ ولی ما ترجیح میدهیم در باره شکستها سکوت کنیم.
رهبران مشروطه پس از ۱۲۹۰، ترجیح دادند سرخوردگی ناشی از شکست مشروطه را با سکوت و با غرق شدن در فعالیتهای دیگران جبران کنند، نه بازخوانی علل شکست مشروطه و تلاش برای رفع آنها.
👍16
فردوست میگوید در شهریور بیست، بخشی از لشگر خراسان تا بندرعباس فرار کرده بودند.
گاهی از جنگ چارهای نیست، اما شجاعان محتاطترند. آنکه تاکنون سوت خمپاره نشنیده ولی دائم بر طبل جنگ میکوبد و رجز میخواند، احتمال بدهید که بیشتر از شهریور بیست نتواند از ایران دفاع بکند!
گاهی از جنگ چارهای نیست، اما شجاعان محتاطترند. آنکه تاکنون سوت خمپاره نشنیده ولی دائم بر طبل جنگ میکوبد و رجز میخواند، احتمال بدهید که بیشتر از شهریور بیست نتواند از ایران دفاع بکند!
👍19
رویای ایرانی - جوادی یگانه
نقد و بررسی کتاب «در سرزمین صوفی بزرگ»، سفرنامه سر راجر استیونس سهشنبه، ۱۶ مرداد، ساعت ١٠:٣٠ سرای کتاب خانۀ کتاب و ادبیات ایران سخنرانان: محمدرضا جوادی یگانه، عسگر بهرامی و علیمحمد طرفداری (مترجم)
بخشی از گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از نشست نقد و بررسی کتاب «در سرزمین صوفی بزرگ» سفرنامه سرراجر استیونس (سفیر کبیر بریتانیا در ایران) که سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. (اینجا)
محمدرضا یگانه، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست گفت: غیر از سفرنامههای روسی که در مورد ایران با کینهتوزی برخورد میکنند، بقیه نگاهشان ترکیبی از مثبت و منفی است. البته ممکن است نگاهشان منفی باشد اما دروغ نگفتهاند، چون مخاطبشان ایران نبوده است. این انتظار از سفیر انگلستان که بخواهد همواره مثبت بیان کند هم اشتباه است. ممکن است کسی که به ایران میآید، اغراض دیگری داشته باشد. به نظرم ما باید انتظارات خود را از سفرنامهها معقول کنیم.
وی افزود: «در سرزمین صوفی بزرگ» کتاب خوبی است و برای کسانی که میخواهند به ایران بیایند یک کتاب مرجع محسوب میشود. سفرنامه منبع تاریخ اجتماعی ایرانی است. نگاه ما باید به سفرنامه یک نگاه تداومی تکمیلی باشد. اطلاعات باید به صورت زنجیرهای یعنی سفرنامه به سفرنامه تکمیل شود و خیلی مهم است که هر سفرنامه را به صورت تک تک نبینیم.
یگانه بیان کرد: به سفیر انگلیس بعد از کودتا اجازه ورود به قم را نمیدهند، چون مسلمان نیست و لذا نجس است! تعبیر نجس برای غیرمسلمانان از دوره صفوی شروع شده و تا دوره ناصرالدین شاه هم ادامه دارد. «ارباب نجس» تعبیر متناقضی است که ایرانیان داشتند. در دهه سی شمسی، سفیر انگلیس نمیتوانست به حرم امام رضا (ع) برود. نجاست مسئله جالبی است و جایگاه شرقشناسانه دارد. این تعبیر نشان میدهد که ایران با عثمانی و نقاط دیگر متفاوت است.
در تعریف رسمی از سفرنامه باید بگوییم که سفرنامه یک ژانر ادبی است. به عنوان یک داده میتوان بر روی سفرنامه کار کرد.
وی گفت: در مورد ممیزی و سانسور، گاهی معنا را به طرز فاحشی عوض میکند.
عنوان صوفی بزرگ از این نظر مهم است که نزدیکترین هویت ما در دوره صفویه ساخته شده است. پادشاهی، ایرانیت و اسلامیت ترکیبی است که از زمان صفویه ایجاد شده است. هویت ما هنوز صفوی است.
یگانه افزود: بخش مهمی از کار چاپ هر کتاب بعد از ترجمه، آمادهسازی کتاب است تا شکیل به دست خواننده برسد. تانی در چاپ کتاب بسیار مهم است. امیدواریم این کتاب در تجدید چاپ، با تانی و توضیحات بیشتری چاپ شود. نقد کتاب منتشرشده، باعث میشود که کتاب خوشخوانتر شود و سفرنامهخوانها خوشحالتر شوند.
محمدرضا یگانه، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست گفت: غیر از سفرنامههای روسی که در مورد ایران با کینهتوزی برخورد میکنند، بقیه نگاهشان ترکیبی از مثبت و منفی است. البته ممکن است نگاهشان منفی باشد اما دروغ نگفتهاند، چون مخاطبشان ایران نبوده است. این انتظار از سفیر انگلستان که بخواهد همواره مثبت بیان کند هم اشتباه است. ممکن است کسی که به ایران میآید، اغراض دیگری داشته باشد. به نظرم ما باید انتظارات خود را از سفرنامهها معقول کنیم.
وی افزود: «در سرزمین صوفی بزرگ» کتاب خوبی است و برای کسانی که میخواهند به ایران بیایند یک کتاب مرجع محسوب میشود. سفرنامه منبع تاریخ اجتماعی ایرانی است. نگاه ما باید به سفرنامه یک نگاه تداومی تکمیلی باشد. اطلاعات باید به صورت زنجیرهای یعنی سفرنامه به سفرنامه تکمیل شود و خیلی مهم است که هر سفرنامه را به صورت تک تک نبینیم.
یگانه بیان کرد: به سفیر انگلیس بعد از کودتا اجازه ورود به قم را نمیدهند، چون مسلمان نیست و لذا نجس است! تعبیر نجس برای غیرمسلمانان از دوره صفوی شروع شده و تا دوره ناصرالدین شاه هم ادامه دارد. «ارباب نجس» تعبیر متناقضی است که ایرانیان داشتند. در دهه سی شمسی، سفیر انگلیس نمیتوانست به حرم امام رضا (ع) برود. نجاست مسئله جالبی است و جایگاه شرقشناسانه دارد. این تعبیر نشان میدهد که ایران با عثمانی و نقاط دیگر متفاوت است.
در تعریف رسمی از سفرنامه باید بگوییم که سفرنامه یک ژانر ادبی است. به عنوان یک داده میتوان بر روی سفرنامه کار کرد.
وی گفت: در مورد ممیزی و سانسور، گاهی معنا را به طرز فاحشی عوض میکند.
عنوان صوفی بزرگ از این نظر مهم است که نزدیکترین هویت ما در دوره صفویه ساخته شده است. پادشاهی، ایرانیت و اسلامیت ترکیبی است که از زمان صفویه ایجاد شده است. هویت ما هنوز صفوی است.
یگانه افزود: بخش مهمی از کار چاپ هر کتاب بعد از ترجمه، آمادهسازی کتاب است تا شکیل به دست خواننده برسد. تانی در چاپ کتاب بسیار مهم است. امیدواریم این کتاب در تجدید چاپ، با تانی و توضیحات بیشتری چاپ شود. نقد کتاب منتشرشده، باعث میشود که کتاب خوشخوانتر شود و سفرنامهخوانها خوشحالتر شوند.
ایبنا
این کتاب سفرنامه است یا حضرنامه؟/ مقدمه اردشیر زاهدی برای دوست آمریکایی خود
عسگر بهرامی، عضو هیئت علمی دانشگاه جهان اسلام گفت: با توجه به عنوان کتاب «در سرزمین صوفی بزرگ» آیا میتوان این کتاب را سفرنامه تلقی کرد یا باید حضرنامه نامید؟ سرراجر استیونس چهار سال در ایران حضور داشت، یکسری کتاب را خواند، از مکانهایی بازدید کرد و سپس چیزهایی…
👍3
مساله را همانگونه که ایجاد شده نمیتوان حل کرد. بیتوجهی به عرف، ملازم و مساوق دانستن حجاب با عفاف، یککاسه کردن بیحجابی با برهنگی، پرش مداوم از شرع به قانون و بالعکس، و سپردن امر اجتماعی به نیروی انتظامی، مساله حجاب را بحرانی کرده. موضوع اجتماعی، راهحل اجتماعی دارد نه امنیتی.
👍20
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️آغوشی باش…
✍️سهند ایرانمهر
شل سیلورستاین، داستانی دارد به اسم درخت بخشنده. در کودکی خواندم دقیق یادم نمیآید اما ماجرای کودکی بود که کودکانهاش با یک درخت است. از شاخههایش بالا میرود. بزرگتر که میشود برای کار و تحصیل و ازدواج و … سراغ درخت میآید و درخت از میوه تا چوبش را به او میبخشد تا زمانی که پسرک پیر شده و عصازنان پیش درخت میآید و کمک میخواهد و درخت که حالا فقط کُندهای از او مانده میگوید دیگر کاری از دستم برنمیآید جز اینکه بیایی و بر کُندهام بنشینی و در این دم واپسین در آغوش چروکیده و خستهام، استراحتی کنی.
صباح شریعتی کشتیگیر ایرانی که برای کشور آذربایجان کشتی میگرفت، در رده بندی کشتی المپیک به امین میرزازاده باخت و از دنیای ورزش قهرمانی خداحافظیکرد.
در لحظات پایانی تنها بود و دستکم در ویدیو اثری از همراهی تیم آذربایجان نیست اما دو هموطنش میرزازاده و حسن رنگرز به روی تشک میروند تا در زمان خداحافظی کنارش باشند و پایان باشکوهی برایش رقم بزنند.
چرایش را دقیق نمیدانم اما یاد پسرک داستان شل سیلورستاین افتادم که از درخت جدا شد اما در روزهای پایانی، باز کنده بجامانده از درخت خسته بود که تکیهگاهش شد. نمیدانم برای پسرک داستان و امیدش به درخت غصه بخورم یا درخت خالی از عطاکردن و تحلیل رفته از بخشیدن اما هرچه که هست انگاری در میان آغوشهاییکه ممکن است برای آدمی گشوده شود، آغوش وطن چیز دیگری است ولو دیگر چیزی برای بخشیدن هم نداشته باشد ولو آدمی در پایان کار باشد.
✍️سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
شل سیلورستاین، داستانی دارد به اسم درخت بخشنده. در کودکی خواندم دقیق یادم نمیآید اما ماجرای کودکی بود که کودکانهاش با یک درخت است. از شاخههایش بالا میرود. بزرگتر که میشود برای کار و تحصیل و ازدواج و … سراغ درخت میآید و درخت از میوه تا چوبش را به او میبخشد تا زمانی که پسرک پیر شده و عصازنان پیش درخت میآید و کمک میخواهد و درخت که حالا فقط کُندهای از او مانده میگوید دیگر کاری از دستم برنمیآید جز اینکه بیایی و بر کُندهام بنشینی و در این دم واپسین در آغوش چروکیده و خستهام، استراحتی کنی.
صباح شریعتی کشتیگیر ایرانی که برای کشور آذربایجان کشتی میگرفت، در رده بندی کشتی المپیک به امین میرزازاده باخت و از دنیای ورزش قهرمانی خداحافظیکرد.
در لحظات پایانی تنها بود و دستکم در ویدیو اثری از همراهی تیم آذربایجان نیست اما دو هموطنش میرزازاده و حسن رنگرز به روی تشک میروند تا در زمان خداحافظی کنارش باشند و پایان باشکوهی برایش رقم بزنند.
چرایش را دقیق نمیدانم اما یاد پسرک داستان شل سیلورستاین افتادم که از درخت جدا شد اما در روزهای پایانی، باز کنده بجامانده از درخت خسته بود که تکیهگاهش شد. نمیدانم برای پسرک داستان و امیدش به درخت غصه بخورم یا درخت خالی از عطاکردن و تحلیل رفته از بخشیدن اما هرچه که هست انگاری در میان آغوشهاییکه ممکن است برای آدمی گشوده شود، آغوش وطن چیز دیگری است ولو دیگر چیزی برای بخشیدن هم نداشته باشد ولو آدمی در پایان کار باشد.
✍️سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
👍11
در روز خبرنگار، یاد دوستانم، خبرنگاران و فعالان فضای مجازی زندانی را گرامی میدارم و امیدوارم هر چه زودتر آزاد شوند و دیگر خبرنگاری اینهمه دشوار نباشد و مرجعیت رسانهای به داخل کشور بازگردد.
فواد صادقی، یاشار سلطانی، محسن برهانی، صبا آذرپیک، وحید اشتری.
فواد صادقی، یاشار سلطانی، محسن برهانی، صبا آذرپیک، وحید اشتری.
👍19
Forwarded from صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam
✍️ جناب ولیعهد، برخلاف نظر حضرتعالی، پهلویها نهتنها «مشروطه» را تداوم نبخشیدند، بلکه «مشروطه» را به زیر پا نهادند. انقلاب ۵۷ حاصل پایمال شدن مشروطه بود | ۱۷ مرداد ۱۴۰۳
🔹️تصور میکنم پارسال بود که جناب ولیعهد شاهزاده رضا پهلوی بهمناسبت سالگرد انقلاب مشروطه، پیامی میفرستند و در آن متذکر میشوند که پدر و پدربزرگشان تداومبخش آرمان مشروطه بودند. من در نامۀ سرگشادهای جسارتاً خدمتشان معروض داشتم که آن روایت بههیچروی منطبق بر واقعیت نمیباشد. در اینکه هر دو آن بزرگواران، بالأخص رضاشاه، خدمات ارزندهای به ایران نمودند، تردیدی نیست. اما متأسفانه و برخلاف نظر جناب ولیعهد، آنان حتی یک روز هم مطابق با مشروطه حکومت نکردند.
🔹️اساس و بنیان مشروطه که برگرفته از نظام لیبرال دمکراسی غرب میبود، بر سه محور قرار میگرفت. نخست «محدودیت قدرت حکومت و اختیارات شخص اول مملکت، یعنی پادشاه، به قانون». ستون دوم عبارت بود از «انتخاب ارکان حکمرانی، یعنی مجلس و بدنبال آن قوۀ مجریه توسط مردم». ستون سوم عبارت بود از «پاسخگو بودن ارکان قدرت».
🔹️جناب ولیعهد، از مقاطع محدودی که قدرت رضاشاه و محمدرضاشاه بواسطۀ شرایط سیاسی حاکم بر کشور محدود میبودند که بگذریم، در مابقی حکمرانیشان، که هر دو از قدرت مطلقه برخوردار بودند، ارکان مشروطه «فقط در نام» وجود داشتند. قدرت اعلیحضرتین نامحدود و اختیاراتشان نامحدودتر. انتخابات آزاد یک رویا و پاسخگو بودن پهلویها به مجلس یا افکار عمومی یک شوخی و طنز تلخ بیشتر نبود.
🔹️جناب ولیعهد، حضرتعالی در طول ۵۷ سال حاکمیت پهلویها حتی یک مورد نمیتوانید نشان بدهید که آنان خواسته باشند سیاستی را بهاجرا درآورند، یا تصمیمی را اتخاذ کنند، اما بواسطۀ آنکه قانون چنین اختیاراتی را به آنان واگذار نکرده بوده، نتوانسته باشند آن اقدام را انجام دهند. اینکه در قانون اساسی چه اصولی نوشته شده بود، محدودیت قدرت، نداشتن اختیارات و پاسخگو بودن در قبال تصمیمات و سیاستهایشان شوخی و طنز برایشان بودند. هر چه میکردند، درست بود و هر چه میاندیشیدند، درستتر. هر که را میخواستند، صدر اعظم، نخستوزیر، وزیر، نماینده و رئیس مجلس، استاندار، فرماندار، سفیر کبیر، مدیران و رؤسای بانکها، صنایع بزرگ، هواپیمایی و... میکردند.
🔹️جناب ولیعهد، اگرچه حضرتعالی و سایر سلطنتطلبها انقلاب ۵۷ را محصول توطئۀ غربیها، بالأخص آمریکاییها میدانید، ولی اتفاقاً اگر ابوی حسب مشروطه و در چارچوب قانون حکومت کرده بود، آیا دلیلی بر آنهمه نارضایتی، اعتراض و نهایتاً طغیان علیه ایشان بوجود میآمد؟
🔺️اینستاگرام «صادق زیباکلام»:
https://www.instagram.com/p/C-ZMQ8HivzW/?igsh=cWVld3UwbDNod3px
📎لینک پادکست «مشروطه نه متأثر از شریعت بود، نه ایرانشهری؛ همگی برگرفته از «غرب» بود» | ۱۵ مرداد ۱۴۰۲:
https://t.me/sadeghZibakalam/5139
📎لینک متن کامل نامۀ سرگشادۀ «صادق زیباکلام» به شاهزاده «رضا پهلوی» در پادکست «پهلوی» و «مشروطه» | ۳۰ مرداد ۱۴۰۱:
https://t.me/sadeghZibakalam/461
🔹️تصور میکنم پارسال بود که جناب ولیعهد شاهزاده رضا پهلوی بهمناسبت سالگرد انقلاب مشروطه، پیامی میفرستند و در آن متذکر میشوند که پدر و پدربزرگشان تداومبخش آرمان مشروطه بودند. من در نامۀ سرگشادهای جسارتاً خدمتشان معروض داشتم که آن روایت بههیچروی منطبق بر واقعیت نمیباشد. در اینکه هر دو آن بزرگواران، بالأخص رضاشاه، خدمات ارزندهای به ایران نمودند، تردیدی نیست. اما متأسفانه و برخلاف نظر جناب ولیعهد، آنان حتی یک روز هم مطابق با مشروطه حکومت نکردند.
🔹️اساس و بنیان مشروطه که برگرفته از نظام لیبرال دمکراسی غرب میبود، بر سه محور قرار میگرفت. نخست «محدودیت قدرت حکومت و اختیارات شخص اول مملکت، یعنی پادشاه، به قانون». ستون دوم عبارت بود از «انتخاب ارکان حکمرانی، یعنی مجلس و بدنبال آن قوۀ مجریه توسط مردم». ستون سوم عبارت بود از «پاسخگو بودن ارکان قدرت».
🔹️جناب ولیعهد، از مقاطع محدودی که قدرت رضاشاه و محمدرضاشاه بواسطۀ شرایط سیاسی حاکم بر کشور محدود میبودند که بگذریم، در مابقی حکمرانیشان، که هر دو از قدرت مطلقه برخوردار بودند، ارکان مشروطه «فقط در نام» وجود داشتند. قدرت اعلیحضرتین نامحدود و اختیاراتشان نامحدودتر. انتخابات آزاد یک رویا و پاسخگو بودن پهلویها به مجلس یا افکار عمومی یک شوخی و طنز تلخ بیشتر نبود.
🔹️جناب ولیعهد، حضرتعالی در طول ۵۷ سال حاکمیت پهلویها حتی یک مورد نمیتوانید نشان بدهید که آنان خواسته باشند سیاستی را بهاجرا درآورند، یا تصمیمی را اتخاذ کنند، اما بواسطۀ آنکه قانون چنین اختیاراتی را به آنان واگذار نکرده بوده، نتوانسته باشند آن اقدام را انجام دهند. اینکه در قانون اساسی چه اصولی نوشته شده بود، محدودیت قدرت، نداشتن اختیارات و پاسخگو بودن در قبال تصمیمات و سیاستهایشان شوخی و طنز برایشان بودند. هر چه میکردند، درست بود و هر چه میاندیشیدند، درستتر. هر که را میخواستند، صدر اعظم، نخستوزیر، وزیر، نماینده و رئیس مجلس، استاندار، فرماندار، سفیر کبیر، مدیران و رؤسای بانکها، صنایع بزرگ، هواپیمایی و... میکردند.
🔹️جناب ولیعهد، اگرچه حضرتعالی و سایر سلطنتطلبها انقلاب ۵۷ را محصول توطئۀ غربیها، بالأخص آمریکاییها میدانید، ولی اتفاقاً اگر ابوی حسب مشروطه و در چارچوب قانون حکومت کرده بود، آیا دلیلی بر آنهمه نارضایتی، اعتراض و نهایتاً طغیان علیه ایشان بوجود میآمد؟
🔺️اینستاگرام «صادق زیباکلام»:
https://www.instagram.com/p/C-ZMQ8HivzW/?igsh=cWVld3UwbDNod3px
📎لینک پادکست «مشروطه نه متأثر از شریعت بود، نه ایرانشهری؛ همگی برگرفته از «غرب» بود» | ۱۵ مرداد ۱۴۰۲:
https://t.me/sadeghZibakalam/5139
📎لینک متن کامل نامۀ سرگشادۀ «صادق زیباکلام» به شاهزاده «رضا پهلوی» در پادکست «پهلوی» و «مشروطه» | ۳۰ مرداد ۱۴۰۱:
https://t.me/sadeghZibakalam/461
Telegram
صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam
🎧پادکست «مشروطه»
🔺صادق زیباکلام: “«مشروطه» نه متاثر از «شریعت» بود نه «ایرانشهری»؛ همگی برگرفته از «غرب»بود.”
- با صدای نویسنده: صادق زیباکلام
📎لینک یادداشت:
https://t.me/sadeghZibakalam/5140
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
🔺صادق زیباکلام: “«مشروطه» نه متاثر از «شریعت» بود نه «ایرانشهری»؛ همگی برگرفته از «غرب»بود.”
- با صدای نویسنده: صادق زیباکلام
📎لینک یادداشت:
https://t.me/sadeghZibakalam/5140
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
👍5
تبریک به ناهید کیانی!
اما رقابت او و کیمیا علیزاده، تلخ بود. نه پیروزیاش آنچنان شاد است و نه شکستش دردناک میبود. طعم دیگری دارد جز شادی و غم، تلخ است.
سیستمی (جامعه و دولتی) که مردمش را در جنگ، ایل (تسلیم دشمن) کرده و بین دو لشگر گذاشته، چه پیروز شود چه شکست بخورد، باخته است؛ چون در هر حال مردمش کشته میشوند.
اما رقابت او و کیمیا علیزاده، تلخ بود. نه پیروزیاش آنچنان شاد است و نه شکستش دردناک میبود. طعم دیگری دارد جز شادی و غم، تلخ است.
سیستمی (جامعه و دولتی) که مردمش را در جنگ، ایل (تسلیم دشمن) کرده و بین دو لشگر گذاشته، چه پیروز شود چه شکست بخورد، باخته است؛ چون در هر حال مردمش کشته میشوند.
👍28👎12
مناقشه وطن
بررسی حواشی و اختلافنظرها درباره ورزشکارانی که زیر پرچم کشور دیگری غیر از ایران در المپیک مسابقه میدهند
گفتگو با الناز محمدی. روزنامه هممیهن. ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ (متن گفتگو را در اینجا بخوانید. من اندکی متن را اصلاح کردم.)
محمدرضا جوادی یگانه، جامعهشناس در گفتوگو با «هممیهن» موضوع مهاجرت و پناهندگی را زیر ذرهبین میبرد. او معتقد است، آدمها مهاجرت میکنند و مهاجرت هم یک انتخاب شخصی است. در همین المپیک، برخی اعضای تیم تنیس روی میز آمریکا، از آسیای جنوب شرقی هستند. بنابراین مهاجرتکردن، هویت یا ملیت دوم داشتن یا حتی ترک تابعیت کردن، در دنیای جدید رواج دارد و پدیده استثنایی نیست: «اما اینکه چرا مهاجرت یا پناهندگی یک ورزشکار بیشتر دیده میشود، به این دلیل است که ورزش قهرمانی بهویژه المپیک میشود نماد هویت و کسی که مدال میآورد، سرمایه نمادین کسب میکند و نماد وطن میشود. برای یک متخصص کامپیوتر که مهاجرت میکند و موفق است، پرچم کشوری را برایش به اهتزاز در نمیآورند و سرود ملی نمیزنند اما در المپیک و ورزشهای قهرمانی، موضوع متفاوت است.
بنابراین هرگونه رفتاری در این ماجرا از منظر هویت ملی باید دیده شود، نه فقط انتخاب شخصی. همانگونه که یک قهرمان المپیک وقتی برنده میشود، آدمها به او احترام می گذارند و با او همذاتپنداری میکنند به همان دلیل، اگر او رفتار متفاوت و غیرمطلوب از نظر جمع داشته باشد، هم مردم ناراحت میشوند. بنابراین در نمونههای اخیر، مسئله هویتی است که مهم است، نه بحث در باره ورزشکاران با تابعیت دوم یا پناهندگی گرفته. مسئله مهم، ملیت است؛ مسئله، زیر پرچم ایران بودن یا زیر پرچم کشور دیگری. مسئله، نماد ملیت و هویت ملی است. اگر با این رویکرد نگاه کنیم، بیشتر متوجه حساسیتها میشویم.»
او با اینکه برخورد با کیمیا علیزاده جنسیتی است، موافق نیست: «من واکنشهای مردم را جنسیتی ندیدم. تفاوت برخورد در تکواندو و کشتی در این بود که در تکواندو کسی که پرچم ایران را حمل میکرد، بار قبل شکست خورده بود و الان پیروز شد، و لذا فرصتی فراهم شد شد برای رجزخوانی. مسئله، سیاسی و جنسیتی نیست و هویتی است. موضوع این است که هویت ملی و پرچم در جاهایی مورد تردید واقع میشود، و آدمها دربارهاش موضع شدید میگیرند.
از این دید، حساسیتها طبیعی است چون به مرزهای ملیت پیوند خورده؛ کسی که مهاجرت کرده از ایران، ترک تابعیت نمیکند، بکند هم یک عمل فردی است. اما کسی که زیر پرچم کشور دیگری کشتی میگیرد، تابعیت دوم او به چشم میآید و برجسته میشود. اینجا دیگر موضوع فردی مهم نیست بلکه ارتباط آن با هویت ملی اهمیت پیدا میکند.
موضوع، فرد نیست، مسئله این است که ورزشکار مدالآور در جایگاه نماد یک کشور است و توجه ویژهای به او میشود و به تعبیر جامعهشناختی واجد سرمایه نمادین می شود، یعنی کسی که مردم از بردش خوشحال میشوند و از باختش ناراحت. وقتی در مرکز توجه قرار میگیرید و ملیت وسط میآید، برخوردها شدیدتر میشود، محبت مردم به او بیش از اندازه است، ناراحتی مردم هم از رفتار نادرست یک ورزشکار سرشناس هم زیادتر است.
بدیهی است که آدمها برای فرصت بهتر میتوانند مهاجرت کنند، مثل خیلی از ایرانیها که انتخاب فردی داشتند و رفتند اما مسئله پناهندگی موضوع تلخی است. مبارزه ایرانی با ایرانی دلپذیر نیست.»
جوادی یگانه معتقد است که مهاجرت ورزشکاران با مهاجرت مردم دیگر فرق دارد. البته مهاجرت یک انتخاب شخصی برای بهتر کردن زندگی است، مانند طلاق. ممکن است پیامدهایی هم داشته باشد،ولی باید برای پیامدها فکری کرد نه اینکه جلوی آن را گرفت.: «طلاق خودش آسیب اجتماعی نیست، بلکه راهحل یک مسئله است. همین را راجع به مهاجرت هم میبینیم، مهاجرت علیالاصول بهعنوان انتخاب فردی میتواند مورد توجه قرار بگیرد اما مسئله در باره ورزشکاران، تنها مهاجرت نیست، هویت هم است.»
پینوشت: چند سال پیش، سیدضیاء هاشمی و من، مقاله مشترکی در فصلنامه هویت ملی با عنوان «فوتبال و هویت ملی» نوشتیم که آن را هم میتوانید در نوشته بعدی ببینید.
بررسی حواشی و اختلافنظرها درباره ورزشکارانی که زیر پرچم کشور دیگری غیر از ایران در المپیک مسابقه میدهند
گفتگو با الناز محمدی. روزنامه هممیهن. ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ (متن گفتگو را در اینجا بخوانید. من اندکی متن را اصلاح کردم.)
محمدرضا جوادی یگانه، جامعهشناس در گفتوگو با «هممیهن» موضوع مهاجرت و پناهندگی را زیر ذرهبین میبرد. او معتقد است، آدمها مهاجرت میکنند و مهاجرت هم یک انتخاب شخصی است. در همین المپیک، برخی اعضای تیم تنیس روی میز آمریکا، از آسیای جنوب شرقی هستند. بنابراین مهاجرتکردن، هویت یا ملیت دوم داشتن یا حتی ترک تابعیت کردن، در دنیای جدید رواج دارد و پدیده استثنایی نیست: «اما اینکه چرا مهاجرت یا پناهندگی یک ورزشکار بیشتر دیده میشود، به این دلیل است که ورزش قهرمانی بهویژه المپیک میشود نماد هویت و کسی که مدال میآورد، سرمایه نمادین کسب میکند و نماد وطن میشود. برای یک متخصص کامپیوتر که مهاجرت میکند و موفق است، پرچم کشوری را برایش به اهتزاز در نمیآورند و سرود ملی نمیزنند اما در المپیک و ورزشهای قهرمانی، موضوع متفاوت است.
بنابراین هرگونه رفتاری در این ماجرا از منظر هویت ملی باید دیده شود، نه فقط انتخاب شخصی. همانگونه که یک قهرمان المپیک وقتی برنده میشود، آدمها به او احترام می گذارند و با او همذاتپنداری میکنند به همان دلیل، اگر او رفتار متفاوت و غیرمطلوب از نظر جمع داشته باشد، هم مردم ناراحت میشوند. بنابراین در نمونههای اخیر، مسئله هویتی است که مهم است، نه بحث در باره ورزشکاران با تابعیت دوم یا پناهندگی گرفته. مسئله مهم، ملیت است؛ مسئله، زیر پرچم ایران بودن یا زیر پرچم کشور دیگری. مسئله، نماد ملیت و هویت ملی است. اگر با این رویکرد نگاه کنیم، بیشتر متوجه حساسیتها میشویم.»
او با اینکه برخورد با کیمیا علیزاده جنسیتی است، موافق نیست: «من واکنشهای مردم را جنسیتی ندیدم. تفاوت برخورد در تکواندو و کشتی در این بود که در تکواندو کسی که پرچم ایران را حمل میکرد، بار قبل شکست خورده بود و الان پیروز شد، و لذا فرصتی فراهم شد شد برای رجزخوانی. مسئله، سیاسی و جنسیتی نیست و هویتی است. موضوع این است که هویت ملی و پرچم در جاهایی مورد تردید واقع میشود، و آدمها دربارهاش موضع شدید میگیرند.
از این دید، حساسیتها طبیعی است چون به مرزهای ملیت پیوند خورده؛ کسی که مهاجرت کرده از ایران، ترک تابعیت نمیکند، بکند هم یک عمل فردی است. اما کسی که زیر پرچم کشور دیگری کشتی میگیرد، تابعیت دوم او به چشم میآید و برجسته میشود. اینجا دیگر موضوع فردی مهم نیست بلکه ارتباط آن با هویت ملی اهمیت پیدا میکند.
موضوع، فرد نیست، مسئله این است که ورزشکار مدالآور در جایگاه نماد یک کشور است و توجه ویژهای به او میشود و به تعبیر جامعهشناختی واجد سرمایه نمادین می شود، یعنی کسی که مردم از بردش خوشحال میشوند و از باختش ناراحت. وقتی در مرکز توجه قرار میگیرید و ملیت وسط میآید، برخوردها شدیدتر میشود، محبت مردم به او بیش از اندازه است، ناراحتی مردم هم از رفتار نادرست یک ورزشکار سرشناس هم زیادتر است.
بدیهی است که آدمها برای فرصت بهتر میتوانند مهاجرت کنند، مثل خیلی از ایرانیها که انتخاب فردی داشتند و رفتند اما مسئله پناهندگی موضوع تلخی است. مبارزه ایرانی با ایرانی دلپذیر نیست.»
جوادی یگانه معتقد است که مهاجرت ورزشکاران با مهاجرت مردم دیگر فرق دارد. البته مهاجرت یک انتخاب شخصی برای بهتر کردن زندگی است، مانند طلاق. ممکن است پیامدهایی هم داشته باشد،ولی باید برای پیامدها فکری کرد نه اینکه جلوی آن را گرفت.: «طلاق خودش آسیب اجتماعی نیست، بلکه راهحل یک مسئله است. همین را راجع به مهاجرت هم میبینیم، مهاجرت علیالاصول بهعنوان انتخاب فردی میتواند مورد توجه قرار بگیرد اما مسئله در باره ورزشکاران، تنها مهاجرت نیست، هویت هم است.»
پینوشت: چند سال پیش، سیدضیاء هاشمی و من، مقاله مشترکی در فصلنامه هویت ملی با عنوان «فوتبال و هویت ملی» نوشتیم که آن را هم میتوانید در نوشته بعدی ببینید.
هممیهن
مناقشه وطن
محمدرضا جوادی یگانه جامعهشناس میگوید: آدمها مهاجرت میکنند و مهاجرت هم یک انتخاب شخصی است. در همین المپیک، بیشتر اعضای تیم پینگپنگ آلمان و آمریکا، چینی و ژاپنیاند. بنابراین مهاجرتکردن، هویت یا ملیت دوم داشتن یا ترک تابعیت کردن، مشکلی ندارد. اینها در…
👍6
هاشمی_و_جوادی_۱۳۸۶_فوتبال_و_هویت_ملی_فصلنامه_مطالعات_ملی.pdf
473.5 KB
فوتبال و هویت ملی. سیدضیا هاشمی و محمدرضا جوادی یگانه. فصلنامه مطالعات ملی. ۱۳۸۶
این مقاله به بررسی رابطه فوتبال و هویت ملی پرداخته و پس از تعریف هویت ملی و ابعاد آن، فوتبال را به عنوان یکی از عناصر سازنده هویت ملی در عصر حاضر مورد توجه قرار داده است. مقاله حاضر همچنین تأثیر مثبت فوتبال بر تعلقات ملی در ایران و سایر کشورهای جهان را بررسی کرده است. این نوع تأثیر، در ایجاد هویت محلی نیز مؤثر است. تأثیر متقابل نظام سیاسی و فوتبال، تناقضات میان هویت محلی و هویت ملی، و هویت ملی و جهانی در بازیهای فوتبال و بازیکنان آن، چالشهای هویتی بازیگر فوتبال و نیز آسیبشناسی نقش هویت ملی در فوتبال، از دیگر موضوعاتی است که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است. در بخش پایانی مقاله، با تفسیر مشاهدات میدانیِ جلوههای هویتی تماشاچیان فوتبال در جام جهانی 2006، تأییداتی برای مباحث تحلیلی ارائه شده است.
این مقاله به بررسی رابطه فوتبال و هویت ملی پرداخته و پس از تعریف هویت ملی و ابعاد آن، فوتبال را به عنوان یکی از عناصر سازنده هویت ملی در عصر حاضر مورد توجه قرار داده است. مقاله حاضر همچنین تأثیر مثبت فوتبال بر تعلقات ملی در ایران و سایر کشورهای جهان را بررسی کرده است. این نوع تأثیر، در ایجاد هویت محلی نیز مؤثر است. تأثیر متقابل نظام سیاسی و فوتبال، تناقضات میان هویت محلی و هویت ملی، و هویت ملی و جهانی در بازیهای فوتبال و بازیکنان آن، چالشهای هویتی بازیگر فوتبال و نیز آسیبشناسی نقش هویت ملی در فوتبال، از دیگر موضوعاتی است که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است. در بخش پایانی مقاله، با تفسیر مشاهدات میدانیِ جلوههای هویتی تماشاچیان فوتبال در جام جهانی 2006، تأییداتی برای مباحث تحلیلی ارائه شده است.
👍2