اگر مناظرهها دلنشین است، غیر از شخصیت نامزدها، و طراحی خوب صدا و سیما، نبودن بعضی نفرات در مناظره هم هست!
👍36👎1
فشار فالوئرها روشنفکران را محتاط کرده است
گفتوگو با روزنامه هممیهن درباره نحوه مواجهه روشنفکران ایرانی با انتخابات ۱۴۰۳
منتشرشده در۴ تیر ۱۴۰۳ (اصل گفتگو را در اینجا بخوانید)
برشهایی از متن
وضعیت فعلی فقط این نیست که مشارکت سیاسی روشنفکران کم شده است. مسئله این است که اصولاً در کل جامعه امکان رأی دادن کم شده است. اگر مشارکت سیاسی را با رأی دادن یکی نگیریم بلکه سکوت در برابر انتخابات یا عدم مشارکت را هم کنشی سیاسی در نظر داشته باشیم، میتوان خود این سکوت را تحلیل کرد.
جامعه ایران بعد از 1396 تغییرات عدیدهای را پشت سر گذاشت. در آن سال مشارکت عمده روشنفکران و سلبریتیها را در انتخابات شاهد بودیم. بعد از آن، وقایع اعتراضی سالهای 1396، 1398 و 1401 رخ داد و باعث شد که نوعی بازاندیشی درباره امکان تحقق اهداف از طریق انتخابات یا مشارکت در سیستم سیاسی اتفاق بیفتد. از آنجایی که پاسخ روشنی در این بازاندیشی به دست نیامده است یا پاسخها بسیار متفاوت و متناقض هستند، برخی امروز از شرکت و حضور در انتخابات صحبت میکنند و برخی دیگر ساکت هستند. دستهای نیز بهصراحت میگویند رأی نمیدهند. منظورم این است که فضای سیاسی مبهم است و به همین دلیل فضای روشنفکری هم نسبت به انتخابات ابهام دارد.
بنابراین فضایی که در جامعه روشنفکری ایران در حال شکلگرفتن است، مقداری متاثر از تمایلات مخاطبان است نه متاثر از نظرات روشنفکر. به این تعامل باید توجه کرد. بخشی از جامعه ایران قانع نشده است که رأی بدهد و به همین دلیل روشنفکران نیز در ابراز نظر احتیاط میکنند زیرا باید نظری خلاف آمد عادت و خلاف عرف بدهند. بخشی از عرف الان موافق رأی دادن نیست و برای رأی دادن دلیلی پیدا نمیکند. با این تفاسیر در سوال شما این موضوع مطرح شد که قبلاً روشنفکران عرصه سیاسی را میساختند اما اینک باید گفت فشار اجتماعی هم به اندازه صاحبنظران در ساختن عرصه مؤثر است. به همین دلیل اینک رأی دادن گاه عملی شرمسارانه حساب میشود. بسیاری از آدمها رأی میدهند، اما نمیتوانند از رأی خود دفاع کنند. به همین دلیل ترجیح میدهند در فضای عمومی صحبت نکنند. در این چند روز البته مقداری فضا تغییر کرده است، اما هنوز هم به آن فضای سال 1396 و قبل از آن نرسیدهایم.
جایی مرحوم مطهری درباره رابطه روحانیت شیعه با مردم از این سخن میگفت که آنها چون به مردم متکی هستند، نمیتوانند در برابر مردم بایستند. بهطور تاریخی روشنفکران ایرانی بر حکومت تعریف شدهاند، نه در حکومت. روشنفکران خود را روبهروی حکومت مستقر تعریف کردهاند و به همین دلیل هم عموماً از کسی حمایت میکنند که دورترین موضع را از وضع موجود و نظم مستقر داشته باشد. بخشی دیگر از ماجرا اما این است که الان ارتباط روشنفکران با مردم از طریق رسانههای مردممحور مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و... است.
این وضعیت به نقطه قوت جامعه روشنفکری بدل شده، چون آنها بهطور مستقل از رسانههای دولتی هم میتوانند زیست فکری داشته باشند و لزومی ندارد نظرات دولتپسندی ابراز کنند. همزمان اما روشنفکران با این مشکل هم مواجه شدهاند که نمیتوانند مخالف جو اجتماعی مورد تمایل مردم صحبت کنند. اینکهم چون جو شایع این است که مردم رأی نمیدهند یا میگویند نباید رأی داد، روشنفکران هم موضع نمیگیرند. البته این بحث مثالهای نقض متعددی هم دارد و خیلی از روشنفکران هم موضع گرفتهاند، اما معمولاً یکی از دلایلی که روشنفکران سلبریتی که مخاطبان بسیار زیادی دارند، موضع نمیگیرند این است که نقطه قوت خود یعنی مخاطبانشان را از دست ندهند. اینگونه نقطه قوت به نوعی به نقطه ضعف بدل میشود.
نظر مخالف حکومت دادن آسان است اما نظر مخالف انبوه مخاطبان یا بهقول علما، «صف نعال» دادن خیلی دشواری دارد و به همین دلیل روشنفکران هم میکوشند دیرتر و مبهمتر موضع بگیرند و صبر کنند تا فضای اجتماعی شکل بگیرد.
@javadimr
گفتوگو با روزنامه هممیهن درباره نحوه مواجهه روشنفکران ایرانی با انتخابات ۱۴۰۳
منتشرشده در۴ تیر ۱۴۰۳ (اصل گفتگو را در اینجا بخوانید)
برشهایی از متن
وضعیت فعلی فقط این نیست که مشارکت سیاسی روشنفکران کم شده است. مسئله این است که اصولاً در کل جامعه امکان رأی دادن کم شده است. اگر مشارکت سیاسی را با رأی دادن یکی نگیریم بلکه سکوت در برابر انتخابات یا عدم مشارکت را هم کنشی سیاسی در نظر داشته باشیم، میتوان خود این سکوت را تحلیل کرد.
جامعه ایران بعد از 1396 تغییرات عدیدهای را پشت سر گذاشت. در آن سال مشارکت عمده روشنفکران و سلبریتیها را در انتخابات شاهد بودیم. بعد از آن، وقایع اعتراضی سالهای 1396، 1398 و 1401 رخ داد و باعث شد که نوعی بازاندیشی درباره امکان تحقق اهداف از طریق انتخابات یا مشارکت در سیستم سیاسی اتفاق بیفتد. از آنجایی که پاسخ روشنی در این بازاندیشی به دست نیامده است یا پاسخها بسیار متفاوت و متناقض هستند، برخی امروز از شرکت و حضور در انتخابات صحبت میکنند و برخی دیگر ساکت هستند. دستهای نیز بهصراحت میگویند رأی نمیدهند. منظورم این است که فضای سیاسی مبهم است و به همین دلیل فضای روشنفکری هم نسبت به انتخابات ابهام دارد.
بنابراین فضایی که در جامعه روشنفکری ایران در حال شکلگرفتن است، مقداری متاثر از تمایلات مخاطبان است نه متاثر از نظرات روشنفکر. به این تعامل باید توجه کرد. بخشی از جامعه ایران قانع نشده است که رأی بدهد و به همین دلیل روشنفکران نیز در ابراز نظر احتیاط میکنند زیرا باید نظری خلاف آمد عادت و خلاف عرف بدهند. بخشی از عرف الان موافق رأی دادن نیست و برای رأی دادن دلیلی پیدا نمیکند. با این تفاسیر در سوال شما این موضوع مطرح شد که قبلاً روشنفکران عرصه سیاسی را میساختند اما اینک باید گفت فشار اجتماعی هم به اندازه صاحبنظران در ساختن عرصه مؤثر است. به همین دلیل اینک رأی دادن گاه عملی شرمسارانه حساب میشود. بسیاری از آدمها رأی میدهند، اما نمیتوانند از رأی خود دفاع کنند. به همین دلیل ترجیح میدهند در فضای عمومی صحبت نکنند. در این چند روز البته مقداری فضا تغییر کرده است، اما هنوز هم به آن فضای سال 1396 و قبل از آن نرسیدهایم.
جایی مرحوم مطهری درباره رابطه روحانیت شیعه با مردم از این سخن میگفت که آنها چون به مردم متکی هستند، نمیتوانند در برابر مردم بایستند. بهطور تاریخی روشنفکران ایرانی بر حکومت تعریف شدهاند، نه در حکومت. روشنفکران خود را روبهروی حکومت مستقر تعریف کردهاند و به همین دلیل هم عموماً از کسی حمایت میکنند که دورترین موضع را از وضع موجود و نظم مستقر داشته باشد. بخشی دیگر از ماجرا اما این است که الان ارتباط روشنفکران با مردم از طریق رسانههای مردممحور مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و... است.
این وضعیت به نقطه قوت جامعه روشنفکری بدل شده، چون آنها بهطور مستقل از رسانههای دولتی هم میتوانند زیست فکری داشته باشند و لزومی ندارد نظرات دولتپسندی ابراز کنند. همزمان اما روشنفکران با این مشکل هم مواجه شدهاند که نمیتوانند مخالف جو اجتماعی مورد تمایل مردم صحبت کنند. اینکهم چون جو شایع این است که مردم رأی نمیدهند یا میگویند نباید رأی داد، روشنفکران هم موضع نمیگیرند. البته این بحث مثالهای نقض متعددی هم دارد و خیلی از روشنفکران هم موضع گرفتهاند، اما معمولاً یکی از دلایلی که روشنفکران سلبریتی که مخاطبان بسیار زیادی دارند، موضع نمیگیرند این است که نقطه قوت خود یعنی مخاطبانشان را از دست ندهند. اینگونه نقطه قوت به نوعی به نقطه ضعف بدل میشود.
نظر مخالف حکومت دادن آسان است اما نظر مخالف انبوه مخاطبان یا بهقول علما، «صف نعال» دادن خیلی دشواری دارد و به همین دلیل روشنفکران هم میکوشند دیرتر و مبهمتر موضع بگیرند و صبر کنند تا فضای اجتماعی شکل بگیرد.
@javadimr
هممیهن
فشار فالوئرها روشنفکران را محتاط کرده است
با محمدرضا جوادییگانه، عضو هیئتعلمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران به گفتوگو نشستیم و از او درباره چرایی مشارکت و اعلام موضع کمرنگ روشنفکران و نقش مخاطبان و فالوئرهای مجازی روشنفکران در این اتفاق پرسیدیم.
👍12👎1
خسر الدنیا و الاخره، کسانی که از دیوار سفارت انگلیس و عربستان بالا رفتند، نه خودشان جرات دارند از خود دفاع کنند و نه هیچ کس آنها را بر عهده میگیرد. این که زمان حال است، قضاوت تاریخ بسیار سختتر است، و البته برای خسارتی که به ملت ایران زدند، در پیشگاه الهی هم باید جواب بدهند.
👍38👎5
بسمه تعالی
اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
ابوالفضل فاتح
🔴 درنگ جایز نیست، هر گونه کوتاهی شکست از خود است
🔴 حتی به نفع اصولگرایان است که به آقای پزشکیان رای دهند
🔴 باید مراقب بود به نام دولت سایه، حکومت سایه تشکیل ندهند
🔴 اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
🔴 اتخاذ رویکرد "هر شهروند، دو همراه"
✅ در رقابت های سنگین و حیاتی و معنادار، رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک اهمیت ویژه ای پیدا می کند. چه بسا رای دهنده الزاما طرفدار کاندیدایی نیست، رایش دائمی نیست. ممکن است یک بار رای بدهد یا یک بار رای ندهد، یا رایش در شرایط ایده آل فرد دیگری باشد، اما می داند اگر این بار رای ندهد، رای ندادن او، رای آوردن رقیبی است که هیچ تمایلی به او یا جریان او و پیامدهای انتخاب او ندارد،
✅ این رویکرد در انتخابات کشورهای مختلف به ویژه از سوی جریانات "پروگرسیو" مشاهده می شود. همین امروز در بریتانیا بسیاری از مردم از جمله مسلمانان، رای هوشمند می دهند، تا پس از ۱۴ سال قدرت را از ید محافظه کاران بستانند،
✅ این لزوما به معنی ایده آل بودن دیگران نیست، به معنی اهمیت ناکام گذاشتن محافظه کاران حاکم در این نوبت از دید مردم بریتانیا است، بر اساس برآوردها، جهان تا صبح فردا خبر این ناکامی محافظه کاران را خواهد شنید،
✅ در ایران عزیز ما که با تراکم قدرت و ثروت در یک سو، و تراکم مظلوميت و محرومیت در سوی دیگر که اکثریت ملتند مواجه هست، و خطر آشفتگی ها و بی ثباتی و رنج مداوم مردم، روزافزون است، بهترین رویکرد، بازگشت به عدالت و انصاف از مسیر بر هم زدن تراکم ثروت و قدرت نا عادلانه در یک ضلع این جامعه سه ضلعی است،
✅ نمی شود همه منابع را در اختیار طیفی با حمایت کمتر از بیست درصد مردم قرار داد، و فریاد مردم مردم سر داد،
باید به سوی توازن ملی گامی برداشت. فضای نامتعادل همان بار کجی است که به مقصد نمی رسد.
✅ از این منظر به نفع همه رای دهندگان، حتی به نفع اصولگرایان و حتی خود آقای جلیلی است که ولو اگر کاندیدای ضلع سوم را باور ندارند، به ضلع سوم رای دهند، تا از غلظت و خشونت فضای سیاسی کاسته شود و سپهر سیاسی رنگ طیف دیگر و وسیعتری از مردم را به خود بگیرد،
✅ اینک در هفته چهارم، فضا انتخاباتی تر شده است. مطابق انتظار سه هفته برای انتخاباتی شدن کشور، کافی نبود، اساسا انتخابات زمان بیشتری نیازمند است. در آمریکا کمپین ها یک ساله است،
✅ هفته گذشته، نظرسنجی ها در تخمین میزان مشارکت خطا کرده بودند، اما در تشخیص روند و کاندیدای پیشتاز خطا نداشتند. در آخرین نظرسنجی های ملی تا پایان سه شنبه، آقای پزشکیان پیشتاز است، اما با توجه به دامنه خطای نظرسنجی ها، رقابت می تواند بسیار سنگین و قطبی و یا با فاصله نسبی باشد. فراموش نشود که یک رقیب از پشتیبانی آشکار تریبون ها و اهرم های سازمانی برخوردار است،
✅ می دانیم گروهی به دلیل پیامک های دولتی روز انتخابات و تلاش ها برای مصادره رایشان منصرف شدند. این که آیا این تلاش ها و پیامک ها تکرار می شود، و آیا گروهی از رای دهندگان منصرف می شوند یا با هشیاری اعتنا نمی کنند، مهم است،
✅ پیشی گرفتن کمپین چند هفته ای با بیش از ده ميليون رای از کمپین چند ساله، نشان دهنده ی عطش جامعه برای اصلاح و تغییر است. جمعی بسیار بزرگتر نیز رسما رای نداده اند که مواضع ایشان برای تغییر مشخص است،
✅ عمل و اهتمام حداکثری به استراتژی " هر شهروند، دو رای" و "هرشهروند دو همراه"، می تواند کمپین آقای پزشکیان راتضمین کند و سستی در این راه، شکست از خود است و ممکن است پشیمانی چندین ساله برای هواداران ایشان و حتی اضلاع دیگر در پی داشته باشد،
✅ برای کمپین آقای پزشکیان رای دیرهنگام یک نقطه ی ضعف است. یک رای زودتر، یک رای بیشتر است، ...
✅ در پایان این مسیر؛
هر جا که هستیم، چه رای می دهیم و چه رای نمی دهیم، سحرگاهان از خداوند خالق هستی طلب کنیم، آنچه خیر این دیار شرافت خیز و این مردم مظلوم و نازنین است، محقق سازد و باب های رحمتش را بگشاید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
ابوالفضل فاتح
🔴 درنگ جایز نیست، هر گونه کوتاهی شکست از خود است
🔴 حتی به نفع اصولگرایان است که به آقای پزشکیان رای دهند
🔴 باید مراقب بود به نام دولت سایه، حکومت سایه تشکیل ندهند
🔴 اهمیت رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک
🔴 اتخاذ رویکرد "هر شهروند، دو همراه"
✅ در رقابت های سنگین و حیاتی و معنادار، رای هوشمند با پیامدهای استراتژیک اهمیت ویژه ای پیدا می کند. چه بسا رای دهنده الزاما طرفدار کاندیدایی نیست، رایش دائمی نیست. ممکن است یک بار رای بدهد یا یک بار رای ندهد، یا رایش در شرایط ایده آل فرد دیگری باشد، اما می داند اگر این بار رای ندهد، رای ندادن او، رای آوردن رقیبی است که هیچ تمایلی به او یا جریان او و پیامدهای انتخاب او ندارد،
✅ این رویکرد در انتخابات کشورهای مختلف به ویژه از سوی جریانات "پروگرسیو" مشاهده می شود. همین امروز در بریتانیا بسیاری از مردم از جمله مسلمانان، رای هوشمند می دهند، تا پس از ۱۴ سال قدرت را از ید محافظه کاران بستانند،
✅ این لزوما به معنی ایده آل بودن دیگران نیست، به معنی اهمیت ناکام گذاشتن محافظه کاران حاکم در این نوبت از دید مردم بریتانیا است، بر اساس برآوردها، جهان تا صبح فردا خبر این ناکامی محافظه کاران را خواهد شنید،
✅ در ایران عزیز ما که با تراکم قدرت و ثروت در یک سو، و تراکم مظلوميت و محرومیت در سوی دیگر که اکثریت ملتند مواجه هست، و خطر آشفتگی ها و بی ثباتی و رنج مداوم مردم، روزافزون است، بهترین رویکرد، بازگشت به عدالت و انصاف از مسیر بر هم زدن تراکم ثروت و قدرت نا عادلانه در یک ضلع این جامعه سه ضلعی است،
✅ نمی شود همه منابع را در اختیار طیفی با حمایت کمتر از بیست درصد مردم قرار داد، و فریاد مردم مردم سر داد،
باید به سوی توازن ملی گامی برداشت. فضای نامتعادل همان بار کجی است که به مقصد نمی رسد.
✅ از این منظر به نفع همه رای دهندگان، حتی به نفع اصولگرایان و حتی خود آقای جلیلی است که ولو اگر کاندیدای ضلع سوم را باور ندارند، به ضلع سوم رای دهند، تا از غلظت و خشونت فضای سیاسی کاسته شود و سپهر سیاسی رنگ طیف دیگر و وسیعتری از مردم را به خود بگیرد،
✅ اینک در هفته چهارم، فضا انتخاباتی تر شده است. مطابق انتظار سه هفته برای انتخاباتی شدن کشور، کافی نبود، اساسا انتخابات زمان بیشتری نیازمند است. در آمریکا کمپین ها یک ساله است،
✅ هفته گذشته، نظرسنجی ها در تخمین میزان مشارکت خطا کرده بودند، اما در تشخیص روند و کاندیدای پیشتاز خطا نداشتند. در آخرین نظرسنجی های ملی تا پایان سه شنبه، آقای پزشکیان پیشتاز است، اما با توجه به دامنه خطای نظرسنجی ها، رقابت می تواند بسیار سنگین و قطبی و یا با فاصله نسبی باشد. فراموش نشود که یک رقیب از پشتیبانی آشکار تریبون ها و اهرم های سازمانی برخوردار است،
✅ می دانیم گروهی به دلیل پیامک های دولتی روز انتخابات و تلاش ها برای مصادره رایشان منصرف شدند. این که آیا این تلاش ها و پیامک ها تکرار می شود، و آیا گروهی از رای دهندگان منصرف می شوند یا با هشیاری اعتنا نمی کنند، مهم است،
✅ پیشی گرفتن کمپین چند هفته ای با بیش از ده ميليون رای از کمپین چند ساله، نشان دهنده ی عطش جامعه برای اصلاح و تغییر است. جمعی بسیار بزرگتر نیز رسما رای نداده اند که مواضع ایشان برای تغییر مشخص است،
✅ عمل و اهتمام حداکثری به استراتژی " هر شهروند، دو رای" و "هرشهروند دو همراه"، می تواند کمپین آقای پزشکیان راتضمین کند و سستی در این راه، شکست از خود است و ممکن است پشیمانی چندین ساله برای هواداران ایشان و حتی اضلاع دیگر در پی داشته باشد،
✅ برای کمپین آقای پزشکیان رای دیرهنگام یک نقطه ی ضعف است. یک رای زودتر، یک رای بیشتر است، ...
✅ در پایان این مسیر؛
هر جا که هستیم، چه رای می دهیم و چه رای نمی دهیم، سحرگاهان از خداوند خالق هستی طلب کنیم، آنچه خیر این دیار شرافت خیز و این مردم مظلوم و نازنین است، محقق سازد و باب های رحمتش را بگشاید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
👍11👎3
سلبریتیها و مشاهیر نیامدند و ترجیح دادند در باره مشارکت در انتخابات سکوت کنند. هم سکوت حق آنهاست هم اعلام نظر.
اما اگر مشاهیر و سلبریتیها دلگیرند، چه کسی دلگیر نیست؟ وقتی همه دلسوزان ایران، علیرغم دلگیریها، برای ایران به میدان آمدند و اعلام حضور و اعلام حمایت میکنند، چه جای گلایه است؟
ویژگی این انتخابات، این است که مشارکت مردم و رای رئیس جمهور منتخب، زیر دین مشاهیر نیست. تنها فعالان مدنی بودند که همه تلاششان را کردند تا مرددین را به انتخابات ترغیب کنند.
اما اگر مشاهیر و سلبریتیها دلگیرند، چه کسی دلگیر نیست؟ وقتی همه دلسوزان ایران، علیرغم دلگیریها، برای ایران به میدان آمدند و اعلام حضور و اعلام حمایت میکنند، چه جای گلایه است؟
ویژگی این انتخابات، این است که مشارکت مردم و رای رئیس جمهور منتخب، زیر دین مشاهیر نیست. تنها فعالان مدنی بودند که همه تلاششان را کردند تا مرددین را به انتخابات ترغیب کنند.
👍34👎1
روزهایی در ایران بوده که مردم آمدند و تاریخ را عوض کردند
محمدرضا جوادی یگانه
روزهایی در ایران بوده که مردم آمدند و تاریخ را عوض کردند.
در روزگاری که همه ایران شکست خورده بود و مشروطه برچیده شده بود، فقط یک شهر ایستاد. در آن شهر یک محله و در آن محله یک خیابان و در آن خیابان یک فرد و آن فرد، ستارخان بود؛ جوانمرد تبریزی که یک تنه در مقابل استبداد مستظهر به استعمار روسیه تزاری ایستاد. با مقاومت او، تبریز به خروش آمد و با همت او و کمک اصفهان و رشت و بختیاری، همه ایران در بازگرداندن مشروطه پیروز شد.
روزهای دیگری هم بود که مردم آمدند: در سی تیر ۱۳۳۱، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ که بیتوجه به حکومت نظامی به خیابان آمدند، در مرداد ۱۳۶۷ که مردم دوباره به جبهه رفتند و سرنوشت جنگ تعیین شد، و در دوم خرداد ۷۶ که مردم، غیرمنتظره و ناباورانه رأی دادند و یک دوره جدید آغاز شد.
روزهایی هم بود که مردم یا نخبگان ساکت ماندند و سرنوشت تلخی برای یک ملت رقم خورد. در آبان ۱۳۰۴ که با سکوت و ارعاب اکثریت نمایندگان مجلس جز تعداد انگشتشمار نماینده شجاع، استبدادی به استبداد دیگر تبدیل شد و ایران فرصت تاریخی گذار به توسعهی همراه با آزادی را از دست داد.
امروز هم یک فرصت تاریخی است که مردم میتوانند علیرغم همه دلگیریها، گلایهها و انتقادها، به پای صندوق رأی بیایند و راهی را انتخاب کنند که از مشکلاتشان بکاهند و چشماندازی به آینده خود و فرزندانشان بگشایند.
صندوق رأی میراث انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی است. آزادی را بیگانگان هدیه نمیدهند، همچنین آزادی به رایگان و به سرعت به دست نمیآید. ایران امروز با تلاش همه ایرانیان بر فراز و برقرار مانده است و برای استقلال و آزادی ایران باید در میدان ماند و هزینه کرد. به ایران و برای ایران بیندیشیم و به فرزندانمان که مبادا بگویند چرا راهی را تا آخر نپیمودید؟
محمدرضا جوادی یگانه
روزهایی در ایران بوده که مردم آمدند و تاریخ را عوض کردند.
در روزگاری که همه ایران شکست خورده بود و مشروطه برچیده شده بود، فقط یک شهر ایستاد. در آن شهر یک محله و در آن محله یک خیابان و در آن خیابان یک فرد و آن فرد، ستارخان بود؛ جوانمرد تبریزی که یک تنه در مقابل استبداد مستظهر به استعمار روسیه تزاری ایستاد. با مقاومت او، تبریز به خروش آمد و با همت او و کمک اصفهان و رشت و بختیاری، همه ایران در بازگرداندن مشروطه پیروز شد.
روزهای دیگری هم بود که مردم آمدند: در سی تیر ۱۳۳۱، در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ که بیتوجه به حکومت نظامی به خیابان آمدند، در مرداد ۱۳۶۷ که مردم دوباره به جبهه رفتند و سرنوشت جنگ تعیین شد، و در دوم خرداد ۷۶ که مردم، غیرمنتظره و ناباورانه رأی دادند و یک دوره جدید آغاز شد.
روزهایی هم بود که مردم یا نخبگان ساکت ماندند و سرنوشت تلخی برای یک ملت رقم خورد. در آبان ۱۳۰۴ که با سکوت و ارعاب اکثریت نمایندگان مجلس جز تعداد انگشتشمار نماینده شجاع، استبدادی به استبداد دیگر تبدیل شد و ایران فرصت تاریخی گذار به توسعهی همراه با آزادی را از دست داد.
امروز هم یک فرصت تاریخی است که مردم میتوانند علیرغم همه دلگیریها، گلایهها و انتقادها، به پای صندوق رأی بیایند و راهی را انتخاب کنند که از مشکلاتشان بکاهند و چشماندازی به آینده خود و فرزندانشان بگشایند.
صندوق رأی میراث انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی است. آزادی را بیگانگان هدیه نمیدهند، همچنین آزادی به رایگان و به سرعت به دست نمیآید. ایران امروز با تلاش همه ایرانیان بر فراز و برقرار مانده است و برای استقلال و آزادی ایران باید در میدان ماند و هزینه کرد. به ایران و برای ایران بیندیشیم و به فرزندانمان که مبادا بگویند چرا راهی را تا آخر نپیمودید؟
👍15👎3
Forwarded from ساختمان (مصطفی مهاجری)
.
دور دوم: در این دور وزن دلایلی که شرکت در انتخابات را عقلانی میکنند افزایش پیدا کرده است.
۱. کاندیداهای میانی طیف حذف شدهاند و در نتیجه (از منظر بسیاری از گروهها) تفاوت بین گزینهها بیشتر شده است.
۲. بر خلافِ دور قبل اکنون میدانیم که آرای دو کاندیدای رقیب بسیار به هم نزدیک است و در نتیجه احتمال تعیین کننده بودن رای گروه بسیار بالا رفته است.
۳. پروژۀ استفاده از مکانیک انتخابات برای اعلام موضع عملا بلاوجه شده است. با توجه به نتایج دور قبل عملا آنچه مدنظر بعضی فعالان سیاسی و مدنی بود به روشنی اعلام شده است و بعلاوه در این دور فعالان سیاسی کمتری و با شدت کمتر خواستارِ تحریم انتخابات شدهاند.
.
دور دوم: در این دور وزن دلایلی که شرکت در انتخابات را عقلانی میکنند افزایش پیدا کرده است.
۱. کاندیداهای میانی طیف حذف شدهاند و در نتیجه (از منظر بسیاری از گروهها) تفاوت بین گزینهها بیشتر شده است.
۲. بر خلافِ دور قبل اکنون میدانیم که آرای دو کاندیدای رقیب بسیار به هم نزدیک است و در نتیجه احتمال تعیین کننده بودن رای گروه بسیار بالا رفته است.
۳. پروژۀ استفاده از مکانیک انتخابات برای اعلام موضع عملا بلاوجه شده است. با توجه به نتایج دور قبل عملا آنچه مدنظر بعضی فعالان سیاسی و مدنی بود به روشنی اعلام شده است و بعلاوه در این دور فعالان سیاسی کمتری و با شدت کمتر خواستارِ تحریم انتخابات شدهاند.
.
👍7👎1
پیروزی اصلی، افزایش دهدرصدی امید به تغییر از طریق صندوق رای، در یک هفته اخیر بود.
در کنار، آنچه مردم را امیدوار کرد، رفتار افراد و ساختارهایی هم در این یک هفته موثر بود که مردم از ترس آنها رای دادند. بیتوجهی به این ساختارها، موجب تکرار چرخههای هشتساله «از امید تا ناامیدی» خواهد شد.
در کنار، آنچه مردم را امیدوار کرد، رفتار افراد و ساختارهایی هم در این یک هفته موثر بود که مردم از ترس آنها رای دادند. بیتوجهی به این ساختارها، موجب تکرار چرخههای هشتساله «از امید تا ناامیدی» خواهد شد.
👍20👎4
محرم، رستاخیز عام جامعه ایرانی است: «اجتماع ناب»ِ عموم مردم با احساساتی خالص که ریشه در حماسهای آرمانی دارد. جزءجزء تاریخ، حماسه، آداب و مناسک محرم با جامعه ایرانی پیوند خورده و باعث شده تا همهساله، یک بار دیگر جامعه، خود را با این قدرتمندترین عنصر اجتماعی موجود، بازسازی کند.
👍16👎6
هم راه برونرفت از انسداد فعلی، و هم راهنمای موفقیت پزشکیان در ریاست جمهوری، اجتماعی است. این راه اجتماعی، برگ برنده او در رایآوری هم بود، یعنی تلاش برای کسب رضایت مردم. رضایت مردم به معنی پولپاشی نیست، «در ذکر خیرِ جاری بر زبان مردم است»، یعنی آنچه عموم مردم میپسندند.
👍28
رویای ایرانی - جوادی یگانه
هم راه برونرفت از انسداد فعلی، و هم راهنمای موفقیت پزشکیان در ریاست جمهوری، اجتماعی است. این راه اجتماعی، برگ برنده او در رایآوری هم بود، یعنی تلاش برای کسب رضایت مردم. رضایت مردم به معنی پولپاشی نیست، «در ذکر خیرِ جاری بر زبان مردم است»، یعنی آنچه عموم…
یکی از دوستان، بعد از این پست، پیام داده به من که:
«امسال برای اولین بار با لذت مالیات دادم.
الان مالیات دادم. بدون درخواست تخفیف، بدون درخواست بخشش، بدون قسط و مآلاً نقدی.خیلی خوشم آمد.
نوشته بودند پولت را کجا خرج کنیم؟ توی گزینههایشان انتخاب کردم: «تکمیل یه مدرسه خیریه در اسلامشهر».
هر کس این کار را طراحی کرده، کارش درسته. جیک ثانیه مالیات دادم، نه تخفیف، نه بخشش، نه قسط. اگر واقعا بدهند مدرسه، خوشحال هم هستم.»
کسب رضایت مردم نه خیلی دشوار است نه خیلی پیچیده.
«امسال برای اولین بار با لذت مالیات دادم.
الان مالیات دادم. بدون درخواست تخفیف، بدون درخواست بخشش، بدون قسط و مآلاً نقدی.خیلی خوشم آمد.
نوشته بودند پولت را کجا خرج کنیم؟ توی گزینههایشان انتخاب کردم: «تکمیل یه مدرسه خیریه در اسلامشهر».
هر کس این کار را طراحی کرده، کارش درسته. جیک ثانیه مالیات دادم، نه تخفیف، نه بخشش، نه قسط. اگر واقعا بدهند مدرسه، خوشحال هم هستم.»
کسب رضایت مردم نه خیلی دشوار است نه خیلی پیچیده.
👍29👎1
Forwarded from سیاستگذاری اجتماعی
🔹مدرسهداری یا تیولداری؟
🔸اخیراً وزیر آموزشوپرورش اظهار کردهاند که «خوشبختانه در برنامۀ هفتم پیشرفت کشور یک حکم گنجانده شده است که مدرسه را بهعنوان یک سازمان پذیرفته و به او [مدیر مدرسه] اجازۀ انعقاد قرارداد داده است تا از وقت اضافۀ مدرسه و کالبد آن استفاده کرده و درآمدها را برای خود آن مدرسه هزینه کند». احتمالاً استناد وزیر به بندهایی از مواد ۸۹ و ۹۱ قانون برنامۀ توسعه است که هرچند چنین صراحتی در آن نیست، اما از اواسط دهۀ ۱۳۹۰ مدیران عالی وزارت آموزشوپرورش همواره سعی کردهاند با دورزدن یا تفسیر به رأی قوانین چنین برنامۀ درآمدزایی از مدرسه را پیش ببرند.
🔸درآمدزایی از مدارس، سیاست غلطی است که در دورۀ احمدینژاد مطرح شد، دولت روحانی آنرا نهادینه و اجرا کرد، و دولت رییسی به آن شتاب داد. طی سالهای اخیر، «درآمدزایی مدارس دولتی» که در ادبیات نظری این حوزه جزو خطوط قرمز از منظر کارکردهای نظام آموزشی شناخته میشود، به سیاست محوری وزارت آموزشوپرورش تبدیل شده است. در این راستا ذیل عنوان «الگوی اقتصادی جدید» نظام آموزشی مدعی هستند که «دست مدرسه باید در جیب خودش باشد». چند سال قبل مشاور وزیر آموزشوپرورش از اینکه اجازه ندادهاند از طریق درج تبلیغات در پشت کتابهای درسی جذب درآمد کنند اظهار تأسف کرده بود! یا مدارسی که بنا داشتند با درج تبلیغات شرکتها بر روی لباس فرم دانشآموزان درآمدزایی کنند و مقاومت خانوادهها مانع از این کار شد. این سیاست واردکردن مدارس به مسیری است که انتها ندارد.
🔸چنین سیاستی جدای از تشدید روند دگردیسی مدرسه از نهاد اجتماعی به بنگاه تجاری، بیتردید به گستراندن بساط رانت و فساد، اعتمادزدایی از مدرسه، و تضعیف هرچهبیشتر آموزشوپرورش بهعنوان یک نهاد عمومی میانجامد. در سالهای اخیر معلمان و کادر اداری مدارس شواهد زیادی از فساد مالی در این نوع مدارس گزارش دادهاند. در این سیاست عملاً مدرسه بهمثابه تیول مدیر است و احتمالاً بهزودی مهمترین شاخص برای انتصاب مدیران مدارس به توانایی آنها در درآمدزایی از مدرسه خلاصه میشود.
🔸تردیدی نیست که در ادامۀ این مسیر، بخشی از حقوق و مزایای معلمان هم به درآمدهای مدرسه منوط میشود؛ همانگونهکه در طرح «خودگردانی بیمارستانها» چنین شد.
@omidi_reza
🔸اخیراً وزیر آموزشوپرورش اظهار کردهاند که «خوشبختانه در برنامۀ هفتم پیشرفت کشور یک حکم گنجانده شده است که مدرسه را بهعنوان یک سازمان پذیرفته و به او [مدیر مدرسه] اجازۀ انعقاد قرارداد داده است تا از وقت اضافۀ مدرسه و کالبد آن استفاده کرده و درآمدها را برای خود آن مدرسه هزینه کند». احتمالاً استناد وزیر به بندهایی از مواد ۸۹ و ۹۱ قانون برنامۀ توسعه است که هرچند چنین صراحتی در آن نیست، اما از اواسط دهۀ ۱۳۹۰ مدیران عالی وزارت آموزشوپرورش همواره سعی کردهاند با دورزدن یا تفسیر به رأی قوانین چنین برنامۀ درآمدزایی از مدرسه را پیش ببرند.
🔸درآمدزایی از مدارس، سیاست غلطی است که در دورۀ احمدینژاد مطرح شد، دولت روحانی آنرا نهادینه و اجرا کرد، و دولت رییسی به آن شتاب داد. طی سالهای اخیر، «درآمدزایی مدارس دولتی» که در ادبیات نظری این حوزه جزو خطوط قرمز از منظر کارکردهای نظام آموزشی شناخته میشود، به سیاست محوری وزارت آموزشوپرورش تبدیل شده است. در این راستا ذیل عنوان «الگوی اقتصادی جدید» نظام آموزشی مدعی هستند که «دست مدرسه باید در جیب خودش باشد». چند سال قبل مشاور وزیر آموزشوپرورش از اینکه اجازه ندادهاند از طریق درج تبلیغات در پشت کتابهای درسی جذب درآمد کنند اظهار تأسف کرده بود! یا مدارسی که بنا داشتند با درج تبلیغات شرکتها بر روی لباس فرم دانشآموزان درآمدزایی کنند و مقاومت خانوادهها مانع از این کار شد. این سیاست واردکردن مدارس به مسیری است که انتها ندارد.
🔸چنین سیاستی جدای از تشدید روند دگردیسی مدرسه از نهاد اجتماعی به بنگاه تجاری، بیتردید به گستراندن بساط رانت و فساد، اعتمادزدایی از مدرسه، و تضعیف هرچهبیشتر آموزشوپرورش بهعنوان یک نهاد عمومی میانجامد. در سالهای اخیر معلمان و کادر اداری مدارس شواهد زیادی از فساد مالی در این نوع مدارس گزارش دادهاند. در این سیاست عملاً مدرسه بهمثابه تیول مدیر است و احتمالاً بهزودی مهمترین شاخص برای انتصاب مدیران مدارس به توانایی آنها در درآمدزایی از مدرسه خلاصه میشود.
🔸تردیدی نیست که در ادامۀ این مسیر، بخشی از حقوق و مزایای معلمان هم به درآمدهای مدرسه منوط میشود؛ همانگونهکه در طرح «خودگردانی بیمارستانها» چنین شد.
@omidi_reza
👍15
راز ماندگاری ایران
حسن انوری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، در کتاب راز ماندگاری ایران (تهران، نشر لنا و نشر قطره، ۱۴۰۲) مقالهای به همین نام دارد (صص ۱۶۵-۱۷۷)، که سخنرانی او در اردیبهشت ۱۴۰۲ در مجله بخارا است و در آن میان سه نوع ایران تمایز میگذارد: مکانی، مکانی-زمانی و معنایی. مثلا پایتخت ایران در زمان ساسانیان به معنای مکانی-زمانی است. حیطه سوم حیطه معنایی است، یعنی ایران در ذهنها و عواطف یعنی فکر و فلسفه و شیوه زندگی و باورها و اساطیر و داستان ها و مثل ها و خرافه ها و موسیقی ها و .... و هر آنچه فرهنگ نامیده می شود. (ص ۱۶۸) ایرانی که فردوسی بر زبان چوپان نهاد (وقتی رستم رخش را پیدا کرد واز چوپان قیمت اسب را خواست؛ و چوپان، چنین داد پاسخ که گر رستمی، برو راست کن سوی ایرانزمی. مر این را برو و بوم ایران بهاست، براین بر تو خواهی جهان کرد راست)، ایران شفیعی کدکنی (در مقاله ایران حرفی برای گفتن دارد) و ایران محمدعلی فروغی (در مقاله چرا باید ایران را دوست داشت) همین «ایران معنا» است.
آنگاه انوری به این پرسش پاسخ میدهد که چه عواملی «ایران معنا» را در درازنای زمان نگاه داشته و راز ماندگاری ایران چیست؟ (ص ۱۶۹) از نظر او سه عامل مهم در ماندگاری «ایران معنا» موثر بوده است.
الف) زبان فارسی. از نظر او زبان فارسی اولا مهمترین عنصر فرهنگ ایران و رابط میان اقوام ایرانی است. ثانیا بر اهمیت تداوم تاریخی زبان فارسی تاکید میکند. نکته سوم شاهکارهای آفریده شده به زبان فارسی چون شاهنامه و اشعار مولوی و سعدی و حافظ است. نکته چهارم آن است که زبان فارسی پیش از انگلیسی، زبان بینالمللی یا شبهبینالمللی بوده است و از شبه قاره هند تا جنوب اروپا رایج بوده است. «در هندوستان زبان فارسی چنان رایج بوده که برای فهم آثار فارسی لازم بوده فرهنگ (کتاب لغت) به طور چشمگیر و فراوان تالیف شود» مانند برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری، آنندراج، بهار عجم، غیاث اللغات، و فرهنگ نظام. و فرهنگ نامه نویسی در هند بسی رایج تر از ایران بوده است. (ص ۱۷۵). در عثمانی هم شرح سودی بر حافظ نوشته شده و پادشاهان عثمانی از جمله سلطان سلیم و سلطان بایزید و سلطان سلیمان به فارسی شعر می گفتند.
ب)هوش مردمی که در این حیطه زیستهاند، از رازی و ابنسینا و بیرونی و خوارزمی تا مریم میرزاخانی.
ج) روحیه مسالمت آمیز و جذاب و در عین حال سازشکار با آن توانایی که فرهنگ بیگانگان و از آن زمره دشمنان را در خود مستحیل میسازد. اگر چه برخی جنبه های آن با عملکرد منفی و معطوف به اخلاقی غیرقابل قبول، تلقی شده است. (ص ۱۷۷)
@javadimr
حسن انوری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، در کتاب راز ماندگاری ایران (تهران، نشر لنا و نشر قطره، ۱۴۰۲) مقالهای به همین نام دارد (صص ۱۶۵-۱۷۷)، که سخنرانی او در اردیبهشت ۱۴۰۲ در مجله بخارا است و در آن میان سه نوع ایران تمایز میگذارد: مکانی، مکانی-زمانی و معنایی. مثلا پایتخت ایران در زمان ساسانیان به معنای مکانی-زمانی است. حیطه سوم حیطه معنایی است، یعنی ایران در ذهنها و عواطف یعنی فکر و فلسفه و شیوه زندگی و باورها و اساطیر و داستان ها و مثل ها و خرافه ها و موسیقی ها و .... و هر آنچه فرهنگ نامیده می شود. (ص ۱۶۸) ایرانی که فردوسی بر زبان چوپان نهاد (وقتی رستم رخش را پیدا کرد واز چوپان قیمت اسب را خواست؛ و چوپان، چنین داد پاسخ که گر رستمی، برو راست کن سوی ایرانزمی. مر این را برو و بوم ایران بهاست، براین بر تو خواهی جهان کرد راست)، ایران شفیعی کدکنی (در مقاله ایران حرفی برای گفتن دارد) و ایران محمدعلی فروغی (در مقاله چرا باید ایران را دوست داشت) همین «ایران معنا» است.
آنگاه انوری به این پرسش پاسخ میدهد که چه عواملی «ایران معنا» را در درازنای زمان نگاه داشته و راز ماندگاری ایران چیست؟ (ص ۱۶۹) از نظر او سه عامل مهم در ماندگاری «ایران معنا» موثر بوده است.
الف) زبان فارسی. از نظر او زبان فارسی اولا مهمترین عنصر فرهنگ ایران و رابط میان اقوام ایرانی است. ثانیا بر اهمیت تداوم تاریخی زبان فارسی تاکید میکند. نکته سوم شاهکارهای آفریده شده به زبان فارسی چون شاهنامه و اشعار مولوی و سعدی و حافظ است. نکته چهارم آن است که زبان فارسی پیش از انگلیسی، زبان بینالمللی یا شبهبینالمللی بوده است و از شبه قاره هند تا جنوب اروپا رایج بوده است. «در هندوستان زبان فارسی چنان رایج بوده که برای فهم آثار فارسی لازم بوده فرهنگ (کتاب لغت) به طور چشمگیر و فراوان تالیف شود» مانند برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری، آنندراج، بهار عجم، غیاث اللغات، و فرهنگ نظام. و فرهنگ نامه نویسی در هند بسی رایج تر از ایران بوده است. (ص ۱۷۵). در عثمانی هم شرح سودی بر حافظ نوشته شده و پادشاهان عثمانی از جمله سلطان سلیم و سلطان بایزید و سلطان سلیمان به فارسی شعر می گفتند.
ب)هوش مردمی که در این حیطه زیستهاند، از رازی و ابنسینا و بیرونی و خوارزمی تا مریم میرزاخانی.
ج) روحیه مسالمت آمیز و جذاب و در عین حال سازشکار با آن توانایی که فرهنگ بیگانگان و از آن زمره دشمنان را در خود مستحیل میسازد. اگر چه برخی جنبه های آن با عملکرد منفی و معطوف به اخلاقی غیرقابل قبول، تلقی شده است. (ص ۱۷۷)
@javadimr
👍9
مسائل و مشکلات کلان در ایران، از قبیل ناترازی انرژی و تحریم و بحران محیط زیست و آسیبهای اجتماعی، بیش از آنکه حاصل عملکرد این دولت و بیاعتنایی آن دولت باشد، مسائل ملی است. جناحی تعریف کردن مشکلات ملی و دنبال مقصر گشتن، وفاق برای حل مساله و نهایتا امکان حل آن را دشوارتر میکند.
👍16
یادآوری شش گفتار در باره:
محرم و جامعه ایران
گفتار اول: محرم، تجدید حیات اجتماعی در ایران
بررسی نقش و سهم شیعیان کوفی در فاجعه کربلا
گفتار دوم: مساله کوفی ما
گفتار سوم: پس چه کسی حسین (ع) را شهید کرد؟
گفتار چهارم: رقابت بیحاصل تلویزیون با هیات
نقدی به سریال مختارنامه
گفتار پنجم: روایت اصل ماجرا؛ مقتل الحسین عبدالزهرا الکعبی
گفتار ششم: پوستین وارونه بر تن قیام حسینی
بازخوانی عاشورا از منظر خطبه منا
محرم و جامعه ایران
گفتار اول: محرم، تجدید حیات اجتماعی در ایران
بررسی نقش و سهم شیعیان کوفی در فاجعه کربلا
گفتار دوم: مساله کوفی ما
گفتار سوم: پس چه کسی حسین (ع) را شهید کرد؟
گفتار چهارم: رقابت بیحاصل تلویزیون با هیات
نقدی به سریال مختارنامه
گفتار پنجم: روایت اصل ماجرا؛ مقتل الحسین عبدالزهرا الکعبی
گفتار ششم: پوستین وارونه بر تن قیام حسینی
بازخوانی عاشورا از منظر خطبه منا
Telegram
رویای ایرانی (جوادی یگانه)
محرم و جامعه ایران
گفتار اول: محرم، تجدید حیات اجتماعی در ایران
محمدرضا جوادی یگانه
▪️عزاداري محرم به ياد آوردن دائم حادثهاي در تاريخ اسلام است كه شيعيان را به رفتار عزتمندانه و قيام تحريك و دعوت ميكند و منبع دائمي حماسه است. اما جدای از بعد مذهبی و…
گفتار اول: محرم، تجدید حیات اجتماعی در ایران
محمدرضا جوادی یگانه
▪️عزاداري محرم به ياد آوردن دائم حادثهاي در تاريخ اسلام است كه شيعيان را به رفتار عزتمندانه و قيام تحريك و دعوت ميكند و منبع دائمي حماسه است. اما جدای از بعد مذهبی و…
👍4
امید است دولت جدید، در اولین فرصت آییننامهای برای مدیریت «تعارض منافع» منصوبان دولت چهاردهم و نحوه برخورد با متخلفان تصویب کند، مشابه آنچه شورای پنجم شهر تهران در سال ۱۳۹۷ تصویب کرده بود.(متن مصوبه «تعارض منافع در شهرداری تهران» را در اینجا میتوانید ببینید).
و پیگیر سرنوشت لایحه معطلمانده مدیریت تعارض منافع در مجلس باشد.
تا دیگر شاهد فجایعی مشابه آنچه در وزارت ارشاد رخ داده، نباشیم.
و پیگیر سرنوشت لایحه معطلمانده مدیریت تعارض منافع در مجلس باشد.
تا دیگر شاهد فجایعی مشابه آنچه در وزارت ارشاد رخ داده، نباشیم.
👍9
Forwarded from کانال خبری رجانیوز
🔻دروغپردازی با دو فالوئر/ قطار پروژهها علیه دولت سیزدهم به وزارت ارشاد رسید
🔹طی روزهای گذشته و پس از نامه غیرمعمول پزشکیان خطاب به مخبر درباره عدم بکارگیری نیروهای جدید در دولت، موج جدیدی از دروغها علیه مقامات و دستگاههای دولتی به جریان افتاده است.
🔹در تازهترین این اقدامات، یک اکانت جعلی با دو دنبالکننده، دروغهای متعددی را علیه وزیر ارشاد مطرح کرده است.
🔹دو شوهر خواهر وزیر هیچ ارتباطی با وزارت ارشاد و سازمانهای تابعه نداشته و ندارند. برادر همسر وی نیز پیش از دو دهه کارمند سازمان فرهنگ و ارتباطات و هفت سال رایزن فرهنگی بوده و در روزهای اخیر مسئولیت جدیدی نداشته است. پدر داماد وزیر نیز در دولت دهم معاونت ارشاد را داشته و در این دولت به هیچ کشوری اعزام نشده است.
🔹ادعای کذب در خصوص داماد وزیر نیز در پیگیری رجانیوز از سازمان اداری و استخدامی تکذیب شد. همچنین رئیس مرکز حراست نیز با وجود نسبت فامیلی دور، از ۴۵ سال قبل در حراست مشغول بوده است.
🔹دروغپردازی با روشهای غیرقابل ردیابی در این روزها به فرمول ثابت تخریب دولت تبدیل شده و نیازمند ورود و پیگیری جدی دستگاههای امنیتی و قضایی است.
✅ @Rajanews_com
🔹طی روزهای گذشته و پس از نامه غیرمعمول پزشکیان خطاب به مخبر درباره عدم بکارگیری نیروهای جدید در دولت، موج جدیدی از دروغها علیه مقامات و دستگاههای دولتی به جریان افتاده است.
🔹در تازهترین این اقدامات، یک اکانت جعلی با دو دنبالکننده، دروغهای متعددی را علیه وزیر ارشاد مطرح کرده است.
🔹دو شوهر خواهر وزیر هیچ ارتباطی با وزارت ارشاد و سازمانهای تابعه نداشته و ندارند. برادر همسر وی نیز پیش از دو دهه کارمند سازمان فرهنگ و ارتباطات و هفت سال رایزن فرهنگی بوده و در روزهای اخیر مسئولیت جدیدی نداشته است. پدر داماد وزیر نیز در دولت دهم معاونت ارشاد را داشته و در این دولت به هیچ کشوری اعزام نشده است.
🔹ادعای کذب در خصوص داماد وزیر نیز در پیگیری رجانیوز از سازمان اداری و استخدامی تکذیب شد. همچنین رئیس مرکز حراست نیز با وجود نسبت فامیلی دور، از ۴۵ سال قبل در حراست مشغول بوده است.
🔹دروغپردازی با روشهای غیرقابل ردیابی در این روزها به فرمول ثابت تخریب دولت تبدیل شده و نیازمند ورود و پیگیری جدی دستگاههای امنیتی و قضایی است.
✅ @Rajanews_com
👍2
کانال خبری رجانیوز
🔻دروغپردازی با دو فالوئر/ قطار پروژهها علیه دولت سیزدهم به وزارت ارشاد رسید 🔹طی روزهای گذشته و پس از نامه غیرمعمول پزشکیان خطاب به مخبر درباره عدم بکارگیری نیروهای جدید در دولت، موج جدیدی از دروغها علیه مقامات و دستگاههای دولتی به جریان افتاده است. 🔹در…
در باره پاسخ رجانیوز به توییتی که منهم تصویر آن را در پست قبلی گذاشته بودم، نکته مهم ولی مغفول آن است که:
علیالاصول نزدیکان وزیر که در همان وزارتخانه، پست مدیریتی میگیرند، از رانت وزیر بهره گرفتهاند، مگر آنکه خلافش ثابت شود.
لایحه مدیریت تعارض منافع مصوب شورای شهر، چنین چیزی را پیشفرض گرفته و به همین دلیل آن را ممنوع کرده، و در ماده یازده مصوبه، توضیح داده که «انتصاب بستگان مدیران شهرداری تهران که پیش از تصدی مسئولیت آن مدیر، دارای رابطه استخدامی با شهرداری تهران بودهاند، در سمتهای مدیران شهرداری تهران، باید به اطلاع شورای شهر برسد».
توضیحاتی که در این خبر آمده، در زمان انتصاب منسوبان وزیر باید به اطلاع افکار عمومی میرسید، نه پس از افشاگری.
توضیح پس از افشاگری، واکنشی است. اگر قاعده، در احترام گذاشتن به نگرانی مردم در سوء استفاده مقامات است، توضیح دادن به مردم در زمان «مناسب» ضروری است.
علیالاصول نزدیکان وزیر که در همان وزارتخانه، پست مدیریتی میگیرند، از رانت وزیر بهره گرفتهاند، مگر آنکه خلافش ثابت شود.
لایحه مدیریت تعارض منافع مصوب شورای شهر، چنین چیزی را پیشفرض گرفته و به همین دلیل آن را ممنوع کرده، و در ماده یازده مصوبه، توضیح داده که «انتصاب بستگان مدیران شهرداری تهران که پیش از تصدی مسئولیت آن مدیر، دارای رابطه استخدامی با شهرداری تهران بودهاند، در سمتهای مدیران شهرداری تهران، باید به اطلاع شورای شهر برسد».
توضیحاتی که در این خبر آمده، در زمان انتصاب منسوبان وزیر باید به اطلاع افکار عمومی میرسید، نه پس از افشاگری.
توضیح پس از افشاگری، واکنشی است. اگر قاعده، در احترام گذاشتن به نگرانی مردم در سوء استفاده مقامات است، توضیح دادن به مردم در زمان «مناسب» ضروری است.
👍11
ایستادگی در حد توان، ایستادگی تا پای جان
مورد ضحاک بن عبدالله مشرقی
محمدرضا جوادی یگانه
انسانها از مرگ میترسند، اما انسان شجاع بر ترسش غلبه میکند. جفری اسکار میگوید ارسطو شجاع را کسی میداند که «با انگیزه درست، به شیوه درست و در زمان درست، از چیزهای درست میترسد و با آنها مقابله میکند و در هر موقعیتی اعتماد به نفسی متناسب از خود نشان میدهد». البته شجاعت با تهور و جسارت تفاوت دارد و مساله بر سر کشمکش درونی برای غلبه بر ترس و آگاهی از مخاطرات است.
غلبه بر ترس حد دارد، معدودند آنها که تا پای جان، بر سر اعتقادشان میایستند؛ شهدای کربلا چنین هستند. اما بقیه را نمیتوان به یک چوب راند. میان آنکه از ترس جانش، اعتقادش را پنهان میکند و آنکه برای منفعت، اعتقادش را زیر پا میگذارد، فرق بسیار است. بزرگانی از صحابه و تابعین که در دربار ابن زیاد و یزید، آنها را بخاطر قتل حسین سرزنش میکردند، اما مجلس را ترک نمیکردند، از دسته دوم هستند.
انسانها از مرگ میترسند، اما کسی هم هست که آن اندازه شهامت ندارد تا مقابل سلطان جائر، کلمه عدل را بر زبان بیاورد و حقیقت را بگوید، اما آن اندازه هم پست نشده که بخاطر اندکی منفعت، مذلت خدمت سلطان بپذیرد و در عوض، از زور بازوی خود نان میخورد. درس حسین به ما، مردمان معمولی این است که اگر آن اندازه شجاعت ندارید که کنار من کشته شوید، صحنه را ترک کنید. حضور شما در کنار سلطان جور، به معنای همدستی در قتل من است.
هرثمة بن ابیمسلم از مجاهدان جنگ صفین، در پاسخ حسین که از او پرسید «تو با ما هستی یا در برابر ما؟» می گوید: نه این و نه آن. من کودکانی در کوفه دارم و از عبیداللَّه بر آنها ترسانم. حضرت فرمود: «پس به جایی برو که نبردگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی، اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را بهصورت در دوزخ افکند.»
حق و باطل آن اندازه پیچیده نیست که نتوان آن را تشخیص داد. عمل به ندای وجدان کافی است. و اگر بر اساس همین توصیه حسین بن علی، اطراف سلطان جور، خالی از بزرگان و اهل دانش و فضل باشد، مقبولیت او از دست میرود.
خدا از هر کسی بیش از توانش، نخواسته است و همه انسانها توان شجاعتی مشابه اصحاب حسین را ندارند. اما مهم آن است که در حد امکان بکوشند. و وقتی که طاقتشان طاق شد، در خدمت ظالم نباشند.
در ماجرای ضحاک بن عبدالله مشرقی از قبیله هَمْدان یمن، همین تمایز آشکار است. بر اساس روایت ابومخنف، ضحاک میگوید من و مالک بن نضر در منزل قصر بنیمقاتل، به نزد حسین (ع) رفتیم و به او خبر دادیم که همه مردم تصمیم به جنگ با او گرفتهاند. و حسین بعد اینکه میگوید من توکلم به خداست، از آن دو میخواهد که بمانند و یاریاش کنند. مالک بن نضر میگوید من، هم عیالوارم و هم مقروض و رفت. اما ضحاک گفت که من هم مانند مالک، هم عیالوارم و هم مقروض، اما حاضرم تا زمانی در رکاب شما بجنگم که سربازانی داشته باشید و جنگیدن من برای شما فایده داشته باشد. حضرت شرط او را میپذیرد. بعدازظهر عاشورا وقتی کسی از یاران حسین نمانده بود جز سوید بن عمرو و بشیر بن عمر حضرمی، ضحاک به نزد امام میرود و قرارش را یادآور میشود.
امام نه نفرینش میکند و نه از او گلایه میکند، تنها نگران است که چگونه میخواهد از مهلکه بگریزد. به او میگوید: «درست میگویی، اما چگونه میتوانی از اینجا خود را نجات بدهی؟ اگر میتوانی بروی، از طرف من آزاد هستی» («صدقت و کیف لک بالنجاه؟ ان قدرت علی ذلک، فانت فی حلّ»). ضحاک که اسب خود را میان خیمهها بسته بود که سپاه عمر سعد آن را هدف تیرباران خود نکند و تا آن لحظه پیاده جنگیده بود، سوار بر اسب شد، از میان لشگر عمر سعد تاخت و توانست از دست پانزده سواری که او را تعقیب میکردند، بگریزد و جان خود را نجات دهد.
ضحاک بن عبدالله در روز عاشورا و تا آن لحظه دو کس را کشته بود و دست یک نفر را هم قطع کرده بود و حسین آن روز چند بار از او تقدیر کرده بود: «دستت از کار نیفتد! خدا دستت را نبرد! خداوند از جانب خاندان پیامبر به تو پاداش نیک بدهد» («لا تشلل، لا یقطع اللّه یدك، جزاك اللّه خیرا عن اهل بیت نبیك»). نماز ظهر را هم با حسین خوانده بود. هر چند ضحاک همه عمر پشیمان بود که حسین را ترک کرده، ولی حسین او را نفرین نکرد و میان این دو فرق بسیار است.
نفرینهای حسین در عاشورا، زیاد است: «اللهم احبس عنهم قطر السماء، وابعث عليهم سنين كسنی يوسف، و سلط عليهم غلام ثقيف، يسقيهم كأسا مصبرة» ولی ضحاک را نفرین نکرد. ضحاک علیرغم اینکه دست از یاری حسین برداشت، اما سپاه عمر سعد نپیوست، بلکه فرار کرد و صحنه ظلم را ترک کرد و شاهد آن نبود.
نبودن در صحنه ظلم، گاه به اندازه پاسخ منفی دادن به ظالم دشوار است، آنگاه که پای منفعت در میان باشد.
@javadimr
مورد ضحاک بن عبدالله مشرقی
محمدرضا جوادی یگانه
انسانها از مرگ میترسند، اما انسان شجاع بر ترسش غلبه میکند. جفری اسکار میگوید ارسطو شجاع را کسی میداند که «با انگیزه درست، به شیوه درست و در زمان درست، از چیزهای درست میترسد و با آنها مقابله میکند و در هر موقعیتی اعتماد به نفسی متناسب از خود نشان میدهد». البته شجاعت با تهور و جسارت تفاوت دارد و مساله بر سر کشمکش درونی برای غلبه بر ترس و آگاهی از مخاطرات است.
غلبه بر ترس حد دارد، معدودند آنها که تا پای جان، بر سر اعتقادشان میایستند؛ شهدای کربلا چنین هستند. اما بقیه را نمیتوان به یک چوب راند. میان آنکه از ترس جانش، اعتقادش را پنهان میکند و آنکه برای منفعت، اعتقادش را زیر پا میگذارد، فرق بسیار است. بزرگانی از صحابه و تابعین که در دربار ابن زیاد و یزید، آنها را بخاطر قتل حسین سرزنش میکردند، اما مجلس را ترک نمیکردند، از دسته دوم هستند.
انسانها از مرگ میترسند، اما کسی هم هست که آن اندازه شهامت ندارد تا مقابل سلطان جائر، کلمه عدل را بر زبان بیاورد و حقیقت را بگوید، اما آن اندازه هم پست نشده که بخاطر اندکی منفعت، مذلت خدمت سلطان بپذیرد و در عوض، از زور بازوی خود نان میخورد. درس حسین به ما، مردمان معمولی این است که اگر آن اندازه شجاعت ندارید که کنار من کشته شوید، صحنه را ترک کنید. حضور شما در کنار سلطان جور، به معنای همدستی در قتل من است.
هرثمة بن ابیمسلم از مجاهدان جنگ صفین، در پاسخ حسین که از او پرسید «تو با ما هستی یا در برابر ما؟» می گوید: نه این و نه آن. من کودکانی در کوفه دارم و از عبیداللَّه بر آنها ترسانم. حضرت فرمود: «پس به جایی برو که نبردگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی، اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را بهصورت در دوزخ افکند.»
حق و باطل آن اندازه پیچیده نیست که نتوان آن را تشخیص داد. عمل به ندای وجدان کافی است. و اگر بر اساس همین توصیه حسین بن علی، اطراف سلطان جور، خالی از بزرگان و اهل دانش و فضل باشد، مقبولیت او از دست میرود.
خدا از هر کسی بیش از توانش، نخواسته است و همه انسانها توان شجاعتی مشابه اصحاب حسین را ندارند. اما مهم آن است که در حد امکان بکوشند. و وقتی که طاقتشان طاق شد، در خدمت ظالم نباشند.
در ماجرای ضحاک بن عبدالله مشرقی از قبیله هَمْدان یمن، همین تمایز آشکار است. بر اساس روایت ابومخنف، ضحاک میگوید من و مالک بن نضر در منزل قصر بنیمقاتل، به نزد حسین (ع) رفتیم و به او خبر دادیم که همه مردم تصمیم به جنگ با او گرفتهاند. و حسین بعد اینکه میگوید من توکلم به خداست، از آن دو میخواهد که بمانند و یاریاش کنند. مالک بن نضر میگوید من، هم عیالوارم و هم مقروض و رفت. اما ضحاک گفت که من هم مانند مالک، هم عیالوارم و هم مقروض، اما حاضرم تا زمانی در رکاب شما بجنگم که سربازانی داشته باشید و جنگیدن من برای شما فایده داشته باشد. حضرت شرط او را میپذیرد. بعدازظهر عاشورا وقتی کسی از یاران حسین نمانده بود جز سوید بن عمرو و بشیر بن عمر حضرمی، ضحاک به نزد امام میرود و قرارش را یادآور میشود.
امام نه نفرینش میکند و نه از او گلایه میکند، تنها نگران است که چگونه میخواهد از مهلکه بگریزد. به او میگوید: «درست میگویی، اما چگونه میتوانی از اینجا خود را نجات بدهی؟ اگر میتوانی بروی، از طرف من آزاد هستی» («صدقت و کیف لک بالنجاه؟ ان قدرت علی ذلک، فانت فی حلّ»). ضحاک که اسب خود را میان خیمهها بسته بود که سپاه عمر سعد آن را هدف تیرباران خود نکند و تا آن لحظه پیاده جنگیده بود، سوار بر اسب شد، از میان لشگر عمر سعد تاخت و توانست از دست پانزده سواری که او را تعقیب میکردند، بگریزد و جان خود را نجات دهد.
ضحاک بن عبدالله در روز عاشورا و تا آن لحظه دو کس را کشته بود و دست یک نفر را هم قطع کرده بود و حسین آن روز چند بار از او تقدیر کرده بود: «دستت از کار نیفتد! خدا دستت را نبرد! خداوند از جانب خاندان پیامبر به تو پاداش نیک بدهد» («لا تشلل، لا یقطع اللّه یدك، جزاك اللّه خیرا عن اهل بیت نبیك»). نماز ظهر را هم با حسین خوانده بود. هر چند ضحاک همه عمر پشیمان بود که حسین را ترک کرده، ولی حسین او را نفرین نکرد و میان این دو فرق بسیار است.
نفرینهای حسین در عاشورا، زیاد است: «اللهم احبس عنهم قطر السماء، وابعث عليهم سنين كسنی يوسف، و سلط عليهم غلام ثقيف، يسقيهم كأسا مصبرة» ولی ضحاک را نفرین نکرد. ضحاک علیرغم اینکه دست از یاری حسین برداشت، اما سپاه عمر سعد نپیوست، بلکه فرار کرد و صحنه ظلم را ترک کرد و شاهد آن نبود.
نبودن در صحنه ظلم، گاه به اندازه پاسخ منفی دادن به ظالم دشوار است، آنگاه که پای منفعت در میان باشد.
@javadimr
👍22