رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.1K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
آلن تورن


سه دهه پیش در شرایطی که استاد تالکوت پارسونز در جامعه شناسی از نظام اجتماعی در جامعه مدرن دفاع می‌کرد، آلن تورن به فهم جامعه‌شناسان درباره جنبش‌های اجتماعی در جوامع معاصر کمک می‌کرد.

آلن تورن (۱۹۲۵-۲۰۲۳) اهل فرانسه بود او بعنوان استاد جامعه‌شناسی مرکز تحقیقات جنبش‌های اجتماعی را در فرانسه تأسیس کرد. تورن در نظریه‌های کلان نظریه «جامعه پساصنعتی» برای توضیح مدرنیته متاخر را مطرح کرد.

او بر اساس داده‌های «شاخص ارجاعات در حوزهٔ علوم اجتماعی»، در میان بیست دانشمند زنده‌ای قرار داشته‌است که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ در این حوزه بیشترین ارجاعات علمی را به خود اختصاص داده‌اند.

از مهمترین شاگردان او می‌توان به مانوئل کاستلز، فرانسوا دوبه و آلبرتو ملوچی اشاره کرد.
در ایران دکتر امیر نیک‌پی از دانشجویان برجسته آلن‌تورن بود و در ذیل لطف دانشگاه شهید بهشتی بازنشسته شدند.

بعضی از کتاب‌های تورن به فارسی ترجمه شده‌است که از جملهٔ آنها می‌توان به «پارادایم جدید»، «برابری و تفاوت: آیا می‌توانیم با هم زندگی کنیم؟»، «دموکراسی چیست؟» و «بازگشت کنشگر: نظریهٔ اجتماعی در جامعهٔ پساصنعتی» اشاره کرد.

کتابهای پارادایم جدید و برابری و تفاوت به ترتیب در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۹ در زمرهٔ نامزدهای نهایی جایزهٔ کتاب سال ایران بوده‌اند.

@hamidrezajalaeipour
👍1
بجای خوشحالی و مشارکت در افشاگری‌ها، که گاه برای هشدار به یک فرد غیر همسو و یا مقدمات حذف او است، تقاضای شفافیت و مراعات تعارض منافع برای همه را باید داشت.

انحصار و رانت هیچ‌گاه مختص تنها یک نفر نیست.
👍8
‏نواصولگرایی،
‏راه دراز و پررنجی است از: «حالت سابق» به «حالت سابق».
👍3
‏«معاملات غیررسمی اموال غیر منقول» یکی از ساختارهای فسادزا و ⁧ #رذیلت_نهادی⁩ است که مدام در حال ایجاد تعارض و مشکل در کشور است.
‏تذکر امروز رهبری برای ضرورت سلب اعتبار این معاملات، نمونه‌ای از راه‌های ساختاری حل مشکلات کشور است. و البته این‌نوع مشکلات و راه‌حل‌ها بسیار است.
📌اندیشکدهٔ زبان و ادبیات فارسی زفان و خانهٔ اندیشه‌ورزان برگزار می‌کنند:

ادبیات فارسی و حل مسائل اجتماعی

با ارائهٔ:
🎤دکتر مسعود کوثری
عضو هیئت علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران

🎤دکتر محمدرضا جوادی یگانه
عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران

دبیر علمی نشست:
رادمان رسولی مهربانی
مسئول اندیشکدۀ زبان و ادبیات فارسی زفان


🗓️ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
ساعت ۱۶ تا ۱۸

به صورت حضوری و برخط

📍 مکان: خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولی‌عصر (عج) و برادران مظفر شمالی، پلاک ٩٠٧، خانهٔ اندیشه‌ورزان.

📱پخش زنده:
https://www.skyroom.online/ch/khanahouse/events
ادبیات و حل مساله اجتماعی

🔘سخنرانی محمدرضا جوادی یگانه در اندیشکده زبان و ادبیات فارسی‌زفان با عنوان «ادبیات فارسی و حل مساله اجتماعی». ۱۱ تیر ۱۴۰۲

▪️محور کلی سخنرانی عبارت بود از توضیح دو گونه رابطه ادبیات با جامعه: بازتاب جامعه و سازنده آگاهی‌ها و کنش‌های جمعی مشترک

▪️بخش اول، تاثیر جامعه بر ادبیات و بازتاب ارزش‌های اجتماعی در جامعه: پژوهش آلبرشت (۱۹۵۶/۱۴۰۰) که نشان می‌دهد مضمون کلی داستان‌های کوتاه مجلات عامه‌پسند آمریکایی در سال ۱۹۵۰ از خانواده و ازدواج، منطبق با ارزش‌های خانواده آمریکایی بوده است. (آلبرشت، میلتون سی. (۱۴۰۰) «آیا ادبیات ارزش‌های عمومی را باز می‌تاباند؟» ترجمه علی راغب. فصلنامه فصل کتاب. سال اول. شماره اول. صص ۶۱-۷۸)

▪️بخش دوم، توضیح کارکرد دیگر ادبیات، یعنی تجربه‌های نوظهور و طور دیگر دیدن و اندیشیدن. نمونه‌ای از آن: شخصیت کمتردیده‌شده ویس در ادبیات فارسی.

▪️بخش سوم، تاثیر ادبیات بر جامعه: نیاز کنش‌های جمعی به داستان و روایت مشترک؛ نمونه تاریخی موفق آن یعنی «تاریخ داستانی ایران» که از عناصر اصلی هویت‌بخش به عصر زرین تمدن ایرانی-اسلامی بوده؛ و نمونه ناموفق آن در دوره معاصر.

🔘صوت سخنرانی من را در پیوست بشنوید.
👍2
ادبیات و حل مساله اجتماعی

محمدرضا جوادی یگانه در سخنرانی اخیرش در "اندیشکده زبان و ادبیات فارسی‌ زفان" در مورد رابطه ادبیات با حل مسائل اجتماعی صحبت کرد و گفت ادبیات دو نسبت با مسائل اجتماعی دارد: یا آینه ای است که دارد آنچه را جامعه میفهمد و حس میکند نشان مردم میدهد؛ و یا دارد در مورد آنچه که زیر پوست جامعه جریان دارد ولی هنوز به سطح نرسیده،آگاهی بخشی میکند.به قول بوردیو،آنچه را که جامعه شناسان میخواهند بگویند ولی نمی توانند را،ادیبان بدون اینکه قصد کرده باشند میگویند...
جوادی یگانه در این سخنرانی دارد درباره امروزِ ما با نگاهی به راهی که طی کردیم حرف میزند.از شخصیت نادیده گرفته شده ویس به عنوان زن افسانه ای دوران اشکانی میگوید که شد نقش اول داستانی عاشقانه که در آن زنِ جسور عاشق میشود و سرکشی میکند_برخلاف معشوقه های محجوب داستانهای دیگر_ و از مهریه اجرا گذاشتن زنان دوران اوحدی_قرن ۱۰_ و هراس اوحدی از سواد آموزی زنان.از نظر جوادی یگانه،ادبیات در این متون،آینه جامعه گذشته ماست و در متون فردوسی و ادبای سده های اول اسلامی،ابزاری است برای خلق یک رویای تمدنی که در عمق جان ایرانیان نفوذ کرد و زبان و فرهنگ ایرانی را زنده نگه داشت.کاری که ادبای ایرانی در آستانه ورود به دنیای مدرن نتوانستند انجام دهند.
ادیبان ۱۵۰ سال اخیر ما از رویایی سخن گفتند که نتوانستند خلقش کنند و آن رویا در مقام کلام ماند و به عمق جان جامعه نفوذ نکرد و همین بی رویایی توضیحی است برای حس استیصال امروز ما، چون لازمه عمل جمعی مردم یک جامعه،داشتن رویای مشترک است.
ما به رویایی مشترک نیاز داریم.رویایی که داستان نویسان و شاعرانمان میتوانند آن را تبدیل به همان ایده ای بکنند که قلبها را به تپش وا میدارد و باعث میشود که جانمان از حس "ما" بودن و احساس تعلق به جمعی ارزشمند،گرم شود.
سخنرانی جوادی یگانه را گوش کنید:

https://t.me/javadimr
👍1
ایران از نگاه یک دختر گرجی آلمانی
سفرنامه آنا داویتاشویلی در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹

🔘دکتر آنا داویتاشویلی (Ana Davitashvili)، اسلام‌شناس گرجی-آلمانی، محقق پست‌دکترای دانشگاه توبینگن و مدرس دانشگاه هایدلبرگ آلمان است، او در سفرنامه‌اش، در باره زندگی خود چنین توضیح می‌دهد: متولد تفلیس است و در سال ۲۰۰۹ برای ادامه تحصیل به آلمان رفته و تاکنون در آنجا زندگی می کند. لیسانس عرب‌شناسی را در دانشگاه گرجستان گرفته، فوق‌لیسانس اسلام شناسی در رشته اسلام شناسی در دانشگاه هایدلبرگ،‌ و تز دکترایش «حوری بهشتی در تفاسیر قران تا قرن دهم میلادی» است. زبان‌های گرجی، روسی، انگلیسی، آلمانی، فرانسه، عربی، ترکی، فارسی و سریانی می‌داند. (ص ۵)

▪️خانم داویتاشویلی به هجده کشور خاورمیانه و آفریقا و اروپا سفر کرده و سه بار نیز به ایران آمده است. بار اول، سه ماه فوریه تا می ۲۰۱۶ در ایران بود و در مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه اصفهان به یادگیری زبان فارسی مشغول بود. بار دوم، اکتبر ۲۰۱۶ به عنوان توریست از کرمان و هرمز و قشم بازدید کرد و در بار سوم، در ژانویه تا آوریل ۲۰۱۹ دوباره به اصفهان برای زبان‌آموزی آمد و به قم، شمال، تبریز، ارومیه، زنجان و خوزستان هم رفت. (ص ۶)

▪️او در سفرنامه‌ ۱۳۴ صفحه‌ای که به فارسی از سه سفرش به ایران در سال‌‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ نوشته، شرح سفرش به شهرهای مختلف ایران را می‌دهد. دلیل فارسی نوشتن سفرنامه را هم چنین توضیح می‌دهد: «ایرانیان بدانند خارجیان در ایران از چه چیزهایی خوششان می‌اید و چه چیزهایی نظرشان را جلب می‌کند. در ایران چه چیزهایی وجود دارد که متفاوت با کشورهای دیگر است و در کجا می‌توان احساس نزدیکی با دیگر کشورها کرد.» و البته در سفرنامه‌اش تنها در باره مردم و فرهنگ ایران نوشته و نه در باره سیاست. و البته «درمورد ایرانیان بعضی اوقات کمی حرف تند» هم زده است چون «هیچ ملتی در هیچ کجای دنیا نیست که تماما ویژگی‌های خوب داشته باشد.» (ص ۷)

▪️در این سفرنامه، از برخی نکات مهم در ایران مانند محبت ایرانیان به غریبه‌ها، تعارف و پیچیدگی‌های آن، چای، و نوروز یاد می‌کند و تقریبا از همه شهرها و مکان‌هایی که بازدید کرده به نیکی یاد می‌کند.
اما در باره مواردی که می‌تواند موجب سوء تفاهم برای توریست‌ها در ایران بشود هم در دو فصل توضیح می‌دهد. برخی از آنها عبارت است از: احوالپرسی بیش از حد؛ روبوسی مردان؛ و سوء تعبیر مردم از لبخند زدن دیگران به آنها.

▪️رفتارهایی که او نقد کرده اینهاست: استفاده زیاد از پلاستیک و ظروف یکبار مصرف؛ اسراف در مصرف انرژی؛ بی‌توجهی به میراث فرهنگی و حسرت از اینکه سنگ‌نگاره‌های نزدیک ایذه در حال خراب شدن است؛ برخی ایرانی ها نمی‌خواهند جلوی خارجی ها از ایران بد بگویند؛ و نقد رفتار ایرانیانی که در گرجستان زندگی می‌کنند و خانه خریده‌اند ولی نیازی به یادگیری زبان گرجی حس نکرده‌اند و همه چیز را با انگلیسی یا روسی حل می ‌نند.

▪️دو سه نکته جالب در سفرنامه او، یکی نقد رفتار رانندگان ایرانی است:‌ «ایرانیان زیادی ماشین دارند و مقررات رانندگی را هم اصلا رعایت نمی‌کنند. راننده ایرانی باید شجاع باشد و به حق رانندگان دیگر اهمیت ندهد. راننده ماشین قدرت دارد و راننده هم بر این تاکید می‌کند. پس به جای اینکه راننده ماشین بایستد جلوی کسانی که پیاده می‌روند تا آنها به راحتی رد شوند، برعکس سرعتش را افزایش می‌دهد و بوق می‌زند تا خدای نکرده مجبور نشود حق عابران پیاده را رعایت کند.» (ص ۱۹)
یکی دیگر هم اینکه در بدو ورود در سفر اول (۲۰۱۶)، مامور بازرسی گذرنامه فرودگاه، رفتار مهربانانه‌ای نداشته به گونه ای که «اصلا احساس نمی‌کنید به کشوری با مردمی مهمان‌نواز رفته‌اید». (ص ۱۵)
چون در حال آموزش زبان فارسی هم بوده، یک مساله زبان‌شناسی اجتماعی هم توجهش را جلب کرده: جمله «شما بشین اینجا» از نظر دستوری غلط است، یا باید گفت «شما بنشینید اینجا» یا «تو بشین اینجا». و برایش توضیح دادند که «وقتی خواهش می‌کنند از این جمله استفاده می‌کنند تا به نظر نرسد که دستور می‌دهند.» (ص ۱۹)

🔘متن سفرنامه (فایل پیوست) را در صفحه آکادمیای خانم داویتاشویلی (لینک) هم می‌توانید مشاهده کنید. همچنین مقاله او در مجله بخارا با عنوان «ایران‌شناسی در آلمان در ۱۶ سال اخیر، بعد از درگذشت آنه‌ماری شیمل» هم در صفحه آکادمیای او در دسترس است (لینک).
#سفرنامه
👍5
Forwarded from اتچ بات
🔺دزدی از زارا و معمای عدالت

در روزهای گذشته عکس ذوق زدگی دختری فرانسوی پس از سرقت از فروشگاه پوشاک زارا به تصویری جهانی تبدیل شد.
تصویری که البته مراد فرهادپور آن را شاپینگ/ خرید  کردن سوسیالیستی " نامید.
ظاهرا مراد از این قرینەسازی، بازتوزیع افرطی ثروت عمومی از طریق شورش های خیابانی است.
امری که قبلا با کنار نهادن کامل حاکمیت قانون و تحویل قدرت به دولتی دیکتاتور توسط احزاب کمونیست، انجام می شد.
احتمالا تذکر این نکته که تحقق آرمان برابری در سوسیالیسم های واقعا موجود گذشته تنها منجر به توزیع فقر گسترده شد، بی فایده است.
اما یادآوری این مهم، ضروری است که در عصر کنونی به علت جهانی شدن اقتصاد و انباشت سرمایه در فن آوری های دیجیتال، حکومت های برابری طلب ضد لیبرال جز در صورت رژیم های دزدسالار نمی توانند وجود داشته باشند.
دزدسالاری های اقتدارگرا نظیر چین و روسیه نسخەی بە روز شدەی نظام های تمامیت خواه گذشتەاند.
با این اوصاف اگر مقصود فرهادپور از ارج نهادن  به سرقت از فروشگاه ها، به معنای ترجیح دلە دزدی بر فساد غول آسای زمامداران در رژیم های غیر دمکراتیک و خویشاوند سالار باشد، قابل توجیه است.
اما اگر مراد، برابری طلبی افراطی و بازتوزیع ثروت از طریق کنار نهادن حاکمیت قانون باشد مانند گذشته، به منزلەی ره به ترکستان بردن است.
از قضا تامل در سرگذشت همین  زارای غارت شده  از حیث ضرورت هم زیستی حاکمیت قانون و مالکیت خصوصی برای تضمین رشد اقتصادی و بهرەمندی عمومی از آن، درس آموز است.
زارا یک برند جهانی پوشاک است که نخستین شعبەی آن در سال 1975 در اسپانیا تاسیس شد.
سالی که آخرین دیکتاتوری های جنوب اروپا در پرتغال و اسپانیا جای خود را به حکومت های دمکرات دادند.
این برند پوشاک در واقع نماد اسپانیای پس از فرانکو و ادغام آن در اقتصاد بین المللی و امتزاج لیبرالیسم و دمکراسی است.
جنوب اروپا به عنوان مهد کاتولیسیسم سیاسی و دولت مداخلەجو در قیاس با شمال پروتستان آن، گذاری دیرهنگام و پر دردسرتر به دمکراسی داشت.
هنگامی که در قرن شانزدهم نخستین طلیعەهای ظهور دنیای مدرن هویدا شد، اسپانیا به عنوان قدرتی دریایی در کانون آن قرار داشت.
اما بعدا به سبب ناتوانی در تاسیس ساختارهای سیاسی و اقتصادی پویا و پیش رونده، از گردونه عقب ماند و قرن ها به قهقرا رفت.
برعکس در انگلستان و هلند و آمریکای در حال ظهور، رژیم های لیبرال قبل از حقوقی نظیر حق رای، آزادی بیان و آزادی تجمع، نخست حقوق مالکیت را سفت و سخت تضمین کردند.
حق مالکیت تضمین شده زمینه ساز ظهور یک طبقەی کارآفرین مولد - در اصطلاح مارکس بورژوا - و رشد انفجاری دهەهای بعدی شد.
لیبرالیسم یکی از محرک های جدی انقلاب فرانسه به مثابەی فصل ممیزەی دنیای کهنه و نو و گسترش مشارکت سیاسی نیز بود.
اما با پیشامدهای پس از انقلاب و بروز انحرافاتی از چپ و راست، اصل آزادی و اختیار انسان به حاشیه رفت.
ابتدا ناسیونالیست ها اصل جهان شمولی لیبرال را نپذیرفتند و اجتماعات فرهنگی بر مبنای قومیت و زبان را تشکیل دادند.
رقیب بعدی کمونیست ها بودند که مفهوم طبقه را جایگزین  آزادی و اختیار انسان نمودند.
رژیم فرانکو نماد انحراف ناسیونالیستی از‌ جهان شمولی لیبرال و یادگاری از دولت های ملی گرای دهەی سی اروپا بود که تا دهەی هفتاد دوام آورد.
در دهەی 60 پس از آنکه فرانکو تن به پارەای اصلاحات اقتصادی داد و درهای کشور را به روی سرمایەی بین المللی باز کرد و مالکیت خصوصی را محترم شمرد، نوعی رونق نسبی هم از راه رسید.
رونقی که راه را برای گذار دمکراتیک دهەی هفتاد باز‌ کرد.
اگر روسیەی کنونی در مقام ابرقدرتی نظامی و پهناورترین کشور جهان، اندازەی اقتصاد آن ا‌ز کشور متوسط اسپانیا کوچک تر است، به دلیل فقدان حاکمیت قانون همان لیبرالیسم گمشده است.
و اگر جمهوری های کوچک بالتیک که قبلا استان های کوچک روسیه بودند،  الگوهای کامیابی سیاسی و اقتصادی شدەاند، بە دلیل داشتن حکومت قانون است.
بدون دمکراسی شاید بتوان به توسعەی اقتصادی دست یافت و از فقر رهید، اما بدون اقتباس نهادهای لیبرال نظیر حرمت مالکیت خصوصی و سیاست درهای باز مطلقا این امر امکان پذیر نیست.
ببرهای اقتصادی شرق آسیا در دوران رشد خیرەکنندەی خود دمکراتیک نبودند، اما ساختارهای لیبرال پیشگفته را پیاده کردند.
نمونەای دیگر کشورهای عرب حاشیەی خلیج فارس هستند که در غیاب ساز و کارهای دمکراتیک، از برخی وجوه لیبرال برای استفاده از مزایای سرمایەداری جهانی بهره می برند.
لیبرالیسم در اینجا نوعی حکومت قانون و دستگاه قضایی سالم است که امنیت سرمایه، حرمت مالکیت و برابری شهروندان در برابر قوەی قضائیه را ضمانت می کند و مرزی معین جلوی خودکامگی زمامدار می گذارد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
👍3👎1
‏یا اسدالله الغالب

‏لوگوی شماره اول روزنامه وقایع اتفاقیه
👍5
‏عظمت در مراسم‌ کوچک خانگی و‌ محلی است نه نمایش‌های باشکوه تلویزیونی

‏راه‌پیمایی اربعین، بزرگترین تجمع شیعیان است که غیردولتی و غیرایدئولوژیک است. مراسم‌سازی‌‌ها و مشابه‌سازی‌های با آن، رقابتی بی‌حاصل است؛ بویژه اگر بودجه عمومی هم در آن هزینه شود.

‏فریادهای بی‌صدا، بلندتر است.
👍15
براندازی به مثابه کاسبی
به بهانه غرامت سه میلیون و سیصد و بیست و پنج هزار دلاری مسیح علینژاد

محمدرضا جوادی یگانه

🔘 سید مهدی فرخ، که نخستین وزیر صناعت ایران در سال ۱۳۱۷ و نخستین وزیر خواروبار ایران در سال ۱۳۲۱ بود، در خاطرات خود می‌نویسد که روزی وثوق‌الدوله که رئیس الوزرا بود، از حاجی سیدنصرالله (احتمالا حاجی سیدنصرالله تقوی یا اخوی که در آن زمان، رئیس دیوان تمیز بوده)، گله کرده بود که چرا از من بد گفته و از میرزا حسن‌خان مشیرالدوله تعریف کرده است و خواسته بود از او بپرسند علت بدبینی حاجی‌سیدنصرالله به او چیست. و حاجی سیدنصرالله در توضیح به آقای اورنگ که واسطه بود، گفته بود که «آقای وثوق‌الدوله دارای محسنات زیادی است، شخصی است باهوش و در این زمینه حتی به مشیرالدوله برتری دارد، معلومات ایشان هم بد نیست. ولی مشیرالدوله شخصی درست و صحیح‌العملی است، اما وثوق‌الدوله دستش پلشت است.»‌ وثوق‌الدوله پرسیده بود پلشت یعنی چه و اورنگ به او گفته بود یعنی چسبناک،‌ مقصود این است که شما دست کجی دارید یعنی پول می‌گیرید.

وثوق‌الدوله می گوید «از قول من به حاجی سید نصرالله سلام برسانید و بگویید علت درستی و بی‌طمعی آقایان مشیرالدوله (حسن پیرنیا) و موتمن‌الملک (حسین پیرنیا) برای این است که مرحوم ابویشان در روزهای تصدی خود، جوال جوال نشان شیر و خورشید به فرنگستان فرستاد و وجوه ماخوذه از این راه را ذخیره نمود، و نیز تمام امتیازاتی که به اجانب داده شده است، به امضای ایشان است و از این رو تمول زیادی فراهم کرده است و سهام نفت برای وراث ذخیره کرده است. با این کیفیت دلیلی ندارد که دست فرزندان آن مرحوم اکنون «پلشت» باشد. ولی من از پدرم معتمد‌السلطنه دیناری ارث نبرده‌ام و حالا تا می‌توانم پول می‌گیرم و برای فرزندانم ذخیره می‌کنم تا دست آنها هم پلشت نباشد. بگذار هر کس هر چه که می‌خواهد، بگوید؛ زیرا مطمئنم که فردا فرزندان من نیز از فرط بی‌نیازی مانند آقای مشیرالدوله به پاکی و درستکاری معروف خواهند شد.» (خان‌ملک ساسانی، سیاستگران دوره قاجار، جلد دوم، 1338: 342)

میرزانصرالله‌خان نائینی ملقب به مشیرالدوله،‌ از ۱۲۷۸ تا ۱۲۸۵ وزیر خارجه و مدت کوتاهی هم صدراعظم بوده است که فرمان مشروطیت هم در دوره صدراعظمی او امضا شد و پسرانش حسن و حسین هر دو جزو رجال دوره قاجار بودند. میرزا حسن‌خان وثوق‌الدوله هم از ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۹ دو بار صدراعظم بوده است.

خان‌ملک خاطرات فرخ را به نقل از مجله سپید و سیاه نوشته است، اما در کتاب خاطرات سیدمهدی فرخ (خاطرات سیاسی فرخ، معتصم‌السلطنه، ۱۳۴۸: ۶۶) نام مشیرالدوله و موتمن‌الملک به صورت «م-الدوله» و «م-الملک» آمده است؛ شاید به این دلیل که موتمن‌الملک پدرزن سپهبد زاهدی و پدربزرگ تنها داماد محمدرضا پهلوی بوده است، و ناشر یا مولف احتیاط کرده است!


🔘حالا حکایت ماست، که فاندبگیران به هر بهانه‌ای، از دولت ایران شکایت می‌کنند و از اموال مسدودشده این ملت فقیر، غرامت بر‌می‌دارند و در جیبشان می‌گذارند، و سلطنت‌طلبان به آنها می‌تازند که نگاه کنید به شاهزاده و خانواده سلطنتی که به پاکدستی مشهورند! و دائم به مبارزه اشتغال دارند، طمعی به پول مردم ایران ندارند.

و در پاسخ آنها، باید همان جواب وثوق‌الدوله را گفت که خانواده سلطنتی، که موسس سلسله‌اشان در زمان کودتا در سنگلج اجاره‌نشین بوده، در دوره پادشاهی محمدرضا پهلوی، آن‌قدر مال به خارج از کشور منتقل کرده‌اند و ملک خریده‌اند و اکنون آن در اختیار دارند، که نیازی به این دو سه میلیون غرامت ندارند.

مساله اصلی برای براندازان، کسب پول است و براندازی برای‌شان یک شیوه معاش و کاسبی است. آن‌که پدرش شاه بوده و پیش از این، «جوال جوال پول از کشور خارج کرده بوده»‌، اکنون ژست استغنا می‌گیرد. اما آن‌که ندارد، برای این‌که بارش را ببندد، ناگزیر است به غرامت و فاند متوسل شود.

و البته آنچه در این میانه هدر می‌رود، خون جوانان این مملکت است که به آنها اعتماد می‌کنند و در مقابل، براندازان، از آنها به عنوان گوشت دم توپ استفاده می‌کنند.
👍5
رویای ایرانی - جوادی یگانه pinned «براندازی به مثابه کاسبی به بهانه غرامت سه میلیون و سیصد و بیست و پنج هزار دلاری مسیح علینژاد محمدرضا جوادی یگانه 🔘 سید مهدی فرخ، که نخستین وزیر صناعت ایران در سال ۱۳۱۷ و نخستین وزیر خواروبار ایران در سال ۱۳۲۱ بود، در خاطرات خود می‌نویسد که روزی وثوق‌الدوله…»
‏به عالم و آدم باج می‌دهیم و در مقابل روگردانی‌شان از همکاری متقابل، به ابراز تاسف اکتفا می‌کنیم؛ فقط به این خاطر که کوچکترین امتیازی به مردم ندهیم!

‏عزت و‌ موفقیت را رضایت و همراهی مردم ایجاد می‌کند، نه کثرت سفر خارجی. تا سیاست داخلی اصلاح نشود، در رابطه با جهان تغییری حاصل نمی‌شود.
👍20
‏نه این اندازه فهم از جامعه ایران دارند که در مساله حجاب دخالت نکنند تا جامعه خودش بتدریج به تعادل مجدد برسد؛
‏نه درایت دارند که تصمیم هماهنگ بگیرند؛
‏نه شجاعت دارند که پای تصمیم خودشان بایستند؛

‏در آخر هم بدترین نتایج ممکن، بیشترین فاصله با مردم و عدم رضایت وفاداران حاصل می‌شود.
👍21
ایران چگونه ایران ماند؟
تداوم در تحول و تحول در تداوم در تاریخ ایران

محمدرضا جوادی یگانه

یادداشت منتشرشده در سیاست‌نامه، شماره ۲۶، بهار ۱۴۰۲. ویژه‌نامه مرحوم دکتر سیدجواد طباطبایی

🔘این یادداشت بر اساس تاملی به نظریه تداوم فرهنگی که سیدجواد طباطبایی مطرح کرده، نگاشته شده و تلاش می‌کند بر وجوهی از آن تامل بیشتری کند.

عناوین بخش‌هایی از یادداشت اینهاست:

▪️اینکه ایران چگونه ایران شد و چه تغییراتی کرد، و اینکه ایران کنونی، چگونه ایرانی است، و حتی پرسش مونتسکویی «چگونه می‌توان یک ایرانی بود»، هیچ‌کدام به اندازه پرسش «ایران چگونه ایران ماند» اهمیت ندارد و تداوم تاریخ ایران به عنوان یک دولت-تمدن به عنصر فرهنگی و تمدنی آن باز می‌گردد.

▪️روح کلی حاکم بر اندیشه ایرانشهری، رویای ایرانی است: «گذشته‌ای به عنوان رویا»، اندیشه اینکه زمانی جهان تحت اقدام ما بود و این ما بودیم که به تعبیر ادیب‌الممالک فراهانی، «از پادشهان باج گرفتیم/ زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم». اما نتوانستیم این سروری را حفظ کنیم، و شد آنچه شد.

▪️این رویا، جدید نیست و محصول باستان‌گرایان دوره قاجار و پهلوی هم نیست.

▪️رویا چگونه ایجاد شده؟ با «تاریخ داستانی ایران» و اسطوره‌سازی از ایرانِ پیش از اسلام که در همه متون دنبال می‌شده، و به مدد توانایی زبان فارسی.

▪️اما تنها عدم درک درست از مدرنیته نیست که «منطق شکست» را معنادار می‌کند. بخش دیگری از آن، بی‌اعتنایی مطلق به امکانات سنت در بازیابی و احیای فرهنگی است. امیرکبیر که دارالفنون را در تهران ایجاد کرد، هیچ اعتنایی نه به حوزه علمیه تهران داشت و نه به سنت فلسفی تهران. انگار که از صفر می‌خواهد دانش را ایجاد کند. فقط بی‌‌اعتنایی به سنت نبود، احاطه به آن هم وجود نداشت.

▪️همین وضعیت در سده چهاردهم هجری خورشیدی هم تکرار شد. هر چه بود،‌ «درباره» این تداوم فرهنگی بود، نه خود تداوم، و بازآرایی و احیای آن. اگر در دوره جدید بنا باشد مجددا آن رویا سر برآورد، که البته همیشه منشا انگیزش ایرانیان بوده، نیاز به ترکیب مجدد آن سه است، یعنی سنت ایران باستان به همراه اندیشه مدرن و تشیع. اگر جوهر اندیشه مدرن را به بیان کانت در رساله کوتاه روشنگری چیست؟ در خروج از صغارتِ به تقصیر خویشتن، و دلیری در بکار بستن عقل، و بویژه خروج از استیلای کلیسا و سلطنت بدانیم (کانت، ۱۳۷۰)، ترکیب آزادی و عقل خودبنیاد می‌تواند یک مبنای جدید اندیشه ایرانی باشد.

▪️اما احیای این اندیشه جدید، بی‌اعتنای به تشیع ممکن نیست، همانگونه که در عصر زرین، اندیشه ایرانشهری با نظام دینی امتزاج یافته بود. تفسیر کربن از اسلام ایرانی به عنوان دین باطنی و تشابه ولایت عرفانی به فره ایزدی و همچنین بازسازی فتوت در اندیشه شیعی می‌تواند راهنماهایی برای شروع این امتزاج باشد. و این خود برنامه‌ای است به همان بزرگی برنامه ملی ایرانشهری عصر زرین.

▪️اما در هر حال، تنها پشت‌گرمی به این میراث غنی ایرانشهری کفایت نمی‌کند، استفاده از آن لازم است و البته توان ذهنی و نظری‌ای که بتواند این میراث را امروزی کند. از علی میراث داری ذوالفقار/ بازوی شیر خدا هستت بیار.

http://bit.ly/3rEr7af

@javadimr
👍1
💢 فراخوان مقاله
ششمین همایش دوسالانۀ
«پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعۀ ایران»
۲۸ بهمن تا ۳ اسفند ۱۴۰۲ – تهران

بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی
(علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینه‌مندی و زمینه‌زدودگی)

محور ویژه:
زنانگی و تحول اجتماعی-فرهنگی در ایران امروز

محورهای عمومی
▫️مهم‌ترین دستاوردهای علوم اجتماعی دربارۀ جامعۀ ایران و تحولات‌اش در دو سال اخیر
▫️سهم علوم اجتماعی در تغییر اجتماعی
▫️فرودستان در آیینۀ علوم اجتماعی ایران
▫️نسبت علوم اجتماعی با نهادهای اجتماعی ایران
▫️امکان زمینه‌مندی علوم اجتماعی در چهارچوب ساختار علم درایران امروز
▫️نظریه‌ها، مفاهیم و روش در علوم اجتماعی امروز ایران
▫️تحلیل جامعۀ ایران در بستر مناسبات جهانی
▫️تحولات علوم اجتماعی در نسبت با تحولات اجتماعی در ایران
▫️نسبت علوم اجتماعی رسمی با علوم اجتماعی بدیل
▫️نقد محوربندی حاضر

زیرمحورهای محور ویژه
▫️تحولات اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی زنان
▫️زنان، کنش‌گری سیاسی، و سویه زنانه جنبش اجتماعی ۱۴۰۱ (زن، زندگی، آزادی)
▫️تحول زنانگی و مناسبات جنسیتی در ایران معاصر
▫️مشارکت زنان در فرایند تولید دانش: زنان و روال استاندارد نظریه‌پردازی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی در دانش
▫️علوم اجتماعی مرکزگرا، زنانِ اقلیت و حاشیه‌نشین، و مسألۀ بازنمایی
▫️دانش، فناوری و کنترل اجتماعی زنان
▫️تاملی انتقادی بر مطالعات جنسیت در ایران
زنان، بی‌ثباتی (Précarité) و چرخه‌های طرد و حذف
▫️تجارب زیسته زنان در تقاطع فقر، نابرابری و تبعیض
▫️حوزه عمومی، بدن زن و مسأله­ حجاب
▫️مادری، فرزند آوری و سیاست‌های جمعیتی و کنترل بدن

تاریخ‌های مهم
▫️مهلت دریافت پروپوزال پنل‌ها: ۳۰ مرداد
▫️مهلت دریافت چکیده مقالات: ۳۰ آبان
▫️مهلت اعلام نتایج داوری: ۳۰ دی
▫️برگزاری همایش: شنبه ۲۸ بهمن تا پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲
▫️مهلت دریافت اصل مقالات: ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

صفحه همایش در سایت انجمن

@iran_sociology

#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

www.isa.org.ir
محرم و جامعه ایران
گفتار اول: محرم، تجدید حیات اجتماعی در ایران


محمدرضا جوادی یگانه

▪️عزاداري محرم به ياد آوردن دائم حادثه‌اي در تاريخ اسلام است كه شيعيان را به رفتار عزت‌مندانه و قيام تحريك و دعوت مي‌كند و منبع دائمي حماسه است. اما جدای از بعد مذهبی و حماسی، کارکرد اجتماعی عزاداری هم مهم است.

▪️شرکت در عزاداری محرم، عمومی‌ترین و گسترده‌ترین کنش جمعی در ایران است، که میزان عدم شرکت در آن در سال ۱۳۹۵، تنها ۶درصد از کل جامعه بوده است.
در موج سوم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (۱۳۹۵)، ۶.۳درصد از مردم گفته‌اند که هیچ‌گاه در مجالس عزاداری و روضه شرکت نمی‌کنند. بیشترین میزان عدم شرکت مجالس روضه و عزاداری در استان‌های سیستان و بلوچستان (۲۴درصد)، گلستان (۱۸.۷) و در آذربایجان غربی (۱۶.۷درصد) است که به دلیل مذهب آنهاست. و در استان‌های خراسان جنوبی، خوزستان، فارس، کرمان، یزد و ایلام کمترین میزان عدم شرکت (زیر ۲.۵درصد مردم) در روضه و عزاداری ذکر شده است. میزان عدم شرکت مردان بیش از زنان (۷.۴در برابر ۵.۲درصد)، جوانان بیش از بزرگسالان (۸درصد در برابر ۴.۹درصد)، و دارندگان تحصیلات عالیه بیش از بی‌سوادها (۸.۱ در برابر ۶.۵درصد) است. اما تفاوت میان سطوح مختلف جامعه در عدم شرکت بسیار اندک است و بیش از ۳درصد نمی‌شود (که بر اساس تامل علی اسدی و مارسلو ویدال (۱۹۸۰) بیشتر به ارزش‌های مدرنیت بر‌می‌گردد). در گزارش موج دوم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (۱۳۸۲) که در ۲۸ مرکز استان کشور صورت گرفت، گزینه هیچ‌گاه وجود نداشت و میزان شرکت کم در مجالس روضه و عزاداری ۲۵.۵درصد و در شرکت کم در عزاداری تاسوعا و عاشورا ۷.۶درصد است.

▪️اما فقط شرکت در عزاداری محرم نیست که تاثیر آن را حیات اجتماعی جامعه ایران، متمایز و برجسته ساخته است. محرم قوی‌ترین عنصر در تقویت انسجام و همبستگی اجتماعی در ایران است. تنها محرم نیست؛ در نوروز دیدارهای چهره‌به‌چهره و پیوستگی به سنت تاریخی وجود دارد؛ در رمضان مناسک دینی و ارتباطات مذهبی در مسجد جریان دارد؛ خانواده قوی‌ترین نهاد اجتماعی است که ضعف بسیاری از نهادهای دیگر را جبران می‌کند؛ گروه‌های دوستی و خانوادگی و خیریه‌ها هم هستند؛ انجمن‌های مدنی و سمن‌ها هم هستند؛ اما عزاداری محرم ویژگی‌های خاصی دارد که آن را از همه رفتارهای مشابه متمایز می‌کند:
- تکرار محرم و نظم موجود در عزاداری، آن را از یک رفتار مناسکی موقت، به یک عنصر دائمی در حیات جمعی ایرانیان تبدیل کرده، که برای برخی روزانه و هفتگی تکرار می‌شود و برای برخی دیگر سالانه؛
- عنصر وحدت‌بخشی دارد که همه کثرات صورت‌های مختلف عزاداری را به هم پیوند می‌زند؛ سبک‌ زندگی‌های متنوع و قومیت‌های گوناگون و سلیقه‌های سیاسی متفاوت، هر یک عزاداری خاصی دارند اما همه در عزاداری مشترک هستند؛
- مشارکت داوطلبانه مردم در عزاداری، فقط حضور نیست، بلکه هر کس نقشی در برپایی عزاداری دارد؛
- مشارکت مردم غیرسلسله‌مراتبی است و کسی برای دیگران نقش الزامی تعریف نمی‌کند؛
- برخلاف تصور ساخته‌شده از رفتار هیاتی و رفتار جمعی در ایران، رفتار مردم در هیات، از منظم‌ترین و دقیق‌ترین رفتارها در ایران است، و هیاتی‌ای نیست که نقشی که بر عهده گرفته، فراموش کند یا در آن سستی و کوتاهی کند؛
- برخلاف سایر رفتارهای دینی، عزاداری محرم کاملا در اختیار مردم است و روحانیت نقش چندانی در هدایت و نظارت بر آن ندارد؛
- برخلاف تصویر رسانه‌ای ساخته‌شده، مشارکت مردم، بیشتر در سطح هیات‌های کوچک محلی و خانوادگی و صنفی است تا هیات‌های بزرگ؛
- مشارکت و حضور مردم در عزاداری تدریجی است، یعنی سیاه‌ پوشیدن و شرکت در عزاداری، از شب اول تا روز دهم، بتدریج افزایش می‌یابد و به تدریج همه‌گیر می‌شود؛
- و برخلاف سایر کنش‌های در عرصه عمومی، خیابان همیشه به تصرف هیات در‌می‌آید ولی کسی اعتراضی ندارد. نگاه کنید به عدم اعتراض خودروهای مانده در پشت‌های دسته‌های در خیابان.
همین ویژگی‌ها است که عزاداری محرم را به عنصر اصلی تجدید حیات اجتماعی در ایران تبدیل کرده است.

▪️در غیاب دولتی که بخواهد و بتواند تعارض‌ها را حل کند، و اقتصادی که توسعه‌گرا باشد، و اندیشه‌ای که بتواند ایران نو را در این زمانه نو بیافریند، تنها اجتماع و روابط اجتماعی است که مانع از تشدید گسست‌ها و تقابل‌ها شده، و محرم به عنوان قوی‌ترین عنصر اجتماعی، همه ساله این جامعه فرسوده را دوباره صیقل می‌زند و روح می‌بخشد و قوام دوباره می‌دهد. اگر بنا باشد هم‌گرایی و وفاق عام در جامعه شکل بگیرد، نقطه آغاز آن از محرم است.

🔘من بخشی از این ایده را در مصاحبه ای با مجله ایران فردا (آبان ۱۳۹۳) شرح داده‌ام که آن را در اینجا می‌توانید بخوانید.

@javadimr
👍5
محرم و جامعه ایران
گفتار دوم: مساله کوفی ما
بررسی نقش و سهم شیعیان کوفی در فاجعه کربلا. بخش اول


محمدرضا جوادی یگانه

متن کامل یادداشت را در لینک پیوست بخوانید.

▪️حادثه کربلا ابعاد متعددي دارد و از مناظر متعددي نيز آن را بررسی کرده اند، که هر کدام بخشي از واقعيت را بيان مي کند. يکي از وجوه عظمت کربلا در آن است که در آن روز، بر پهنه زمين بزرگتر و برزگوارتر از حسين ابن علي (ع) وجود نداشت، و سر سوزن نقصي در رفتار او و همراهانش ديده نشد، هر چه بود، حماسه بود و شجاعت و کرامت و بزرگواري. سوي ديگر آن نیز امويان بودند که از هيچ خباثني فروگذار نکردند.

▪️اما ماجرا، بعد میانه ای هم دارد و آنهم «کوفیان» است. و بخشی از اهمیت حادثه کربلا در این است که کسانی در قتل حسین دست داشتند که خود، از ایشان با اصرار و با نامه های فراوان دعوت کرده بودند که به کوفه بیاید و امامت ایشان را و رهبری کوفه را بر عهده بگیرد. و همین کوفیان بودند که امام را تنها گذاشتند. نهایت یاری کوفیان این بود که طبری می گوید: «تنی چند از پیران کوفه بر تپه ایستاده بودند و می گریستند و می گفتند خدایا نصرت خویش را ببار».
سپاه شام در کربلا حضور نداشت و دعوت کنندگان حسین بودند که در صف مقدم سپاه عمر سعد حضور داشتند و کوفیان کسانی بودند که در حال قتل حسین هم گریه می کردند. و این، همان چیزی است که باعث تعجب امام سجاد (ع) می شود در آستانه ورود به کوفه، وقتی که می بیند همه در حال گریه در عزای حسین هستند و می گوید: «الا ان هولاء یبکون و یتوجعون من اجلنا، فمن ذا الذي قتلنا؟». «اینها که براي ما مي گريند و بر ما نوحه مي کنيد، پس چه کسي ما را کشت؟!»
و این پشیمانی، تاسف دائمی کوفه است و همین تاسف است که قیام توابین را شکل می دهد. محتوای خطبه های آنان در آغاز قيامشان نيز چيزي جز اعتراف به گناه نيست.

▪️اما کمتر تحلیلی در باره اینکه چه شد که کوفیان از یاری حسین سر باز زدند، و اینکه چگونه با خود کنار آمدند وقتی که می دیدند لشگرها برای جنگ با حسین می رود، و در روز عاشورا وقتی استغاثه حسین را می شنیدند، بیان شده است. بیشتر تحلیل ها در باره فشاری است که امویان و عبیدالله ابن زیاد بر کوفیان وارد آورند و آنها تسلیم شدند، و کوفه ضرب المثل پیمان شکنی شد.
مراثی و عزاداری شیعه، به بیان پل ریکور همواره این بخش از تاریخ را «فراموش» کرده‌اند. با بیان کلیاتی چون «ما اهل کوفه نیستیم»، و لعن دائمی بر کوفیان، شیعه همواره فاصله ای از کوفیان گرفته و تنها بر کربلاییان و بر قاتلان آنها تاکید می کند، اما از کوفه و دلایل تغییر آنها (و پشیمانی بعد از کربلا) کمتر گفته می شود. این مقاله قصد دارد تا از نگاهی متفاوت به این مساله نگاه کند، و بررسی کند که «شیعیان کوفی» چقدر در فاجعه کربلا سهم داشته اند، و آیا آنها بودند که در قتل اباعبدالله دست داشتند یا خیر.

▪️ نگاهی به احادیثی که در فضیلت کوفه بیان شده و توجه به اینکه محل استقرار و سکونت امام عصر (عج) در کوفه است و توجه به آنچه در فضایل کوفیان از حضرت علی بیان شده، نشان می دهد که نمی توان کوفه را مشمول عذاب و نفرین دائمی دانست
از طرف دیگر، در قیام اباعبدالله و در دوره چهار ماهه حضور ایشان در مکه و در حرکت یک ماه به کربلا، جز چهار نفر از بصره و خاندان پیامبر (ص) که از مدینه همراه امام بودند، هیچ کس به امام نپیوست، «جز» کوفیان. و کوفه تنها شهری بود که از امام دعوت کرد و به او نامه نوشت، و تنها شهری بود که آنقدر حضرت دعوت آنها را اجابت کرد.

▪️«مساله کوفی ما» (از منظر جامعه شناسی تاریخی) این است که چرا کوفیان از همراهی حسین سرباز زدند، و شریک در خون او شدند. این مساله از آن رو مهم است، که ما تقریبا آن را فراموش کرده ایم و ظاهرا علت آن فراموشی نیز (بر اساس تحلیل ریکور) آن است که از بخشی از پاسخ می گریزیم.
برای پاسخ به این مساله باید بررسی کرد که تا چه اندازه کوفیان در دعوت از حسین پایمردی کردند و تا کجا ایستادند و آیا شیعیانی که حسین را دعوت کردند، همانها بودند که قاتل او بودند؟ و اگر ما در زمان اباعبدالله بودیم تا کجا می ایستادیم و شبیه کدام دسته از کوفیان بودیم؟ و دشواری این پرسش آخر است که باعث این «فراموشی» شده است.

▪️در اینکه کوفیان پیمان شکنی کردند، تردیدی نیست، اما شناخت وضعیت کوفه و جایگاه شیعیان در آن، می تواند وضعیت دشوار کوفیان را برای حمایت از اباعبدالله نشان دهد. در متنی که در ادامه خواهد آمد، تلاش شده تا بخشی از آن دشواری ها را بیان کند، تا مشخص شود که اصحاب عاشورایی اباعبدالله تا چه اندازه عظمت دارند. (ادامه دارد)

bit.ly/44SxAN5
@javadimr
👍2
محرم و جامعه ایران
گفتار سوم: پس چه کسی حسین (ع) را شهید کرد؟

بررسی نقش و سهم شیعیان کوفی در فاجعه کربلا. بخش دوم


محمدرضا جوادی یگانه

متن کامل این گفتار را در لینک پیوست بخوانید.

🔘اگر شیعیان تنها دست از یاری حسین کشیدند و در قتل او دست نداشتند (نگاه کنید به گفتار دوم)، پس چه کسی حسین را شهید کرد؟ این گفتار تلاش دارد تا با نگاهی به وضعیت اجتماعی و سیاسی کوفه به این پرسش پاسخ دهد.

▪️جمعیت کوفه در سال 61 هجری، 60 هزار جنگجو داشت. تعداد افرادی که با مسلم بیعت کردند، حداکثر 20 هزار نفر است. لذاست بزرگان قوم به حسین توصیه به پرهیز از اعتماد به عراقیان می کردند و لذاست که دعوت مسلم پنهانی است. شیعیان، اکثریت کوفه را نداشتند.

▪️ساختار طبقاتی کوفی و نیز نظام سیاسی حاکم بر کوفه نیز تعیین کننده بود. کوفه در آن زمان با نظام «ارباع» اداره می شد و به چهار منطقه قبایلی تقسیم شده بود. هر 20 تا 60 مقاتل نیز یک «عرافه» را تشکیل می دادند و هر 5 عریف زیر نظر یک منکب بودند. عرفا و مناکب توسط والی منصوب می شدند. اولین اقدام ابن زیاد پس از ورود به کوفه، این بود که عرفای کوفه را خواست و گفت: «هر عریفی که جزو دسته اش یکی از سرکشان امیرمومنان! یافت شود که به ما خبر نداده باشد، بر در خانه اش آویخته شود و مقرری آن دسته الغا شود و به عمان زراره تبعید شود.»

▪️خشونت عریان و گاه بی دلیل ابن زیاد در حکومت کوفه، آنچنان زهر چشمی از کوفیان گرفت که کسی جرات همراهی با مسلم را نداشت. همچنین همراهی اشراف و بزرگان کوفه به مدد خراج و جزیه (که آن زمان حدود ۱۳۵ میلیون درهم در سال بود)، در موفقیت ابن زیاد تاثیر اساسی داشت. بحث در باره «ارعاب تام» او بحث مجزایی است.

▪️اما شیعیان کوفه، به سادگی و به یکباره حسین را تنها نگذاشتند و بیش از دوازده هزار نفر از شیعیان در زندان ابن زیاد بودند. و وقتی که مجبور به حضور در نخیله شدند، باز هم به سادگی به جنگ حسین نرفتند. از لشگرهای 1000 نفره ای که ابن زیاد به کربلا می فرستاد، بیش از سیصد یا چهارصد نفر به کربلا نمی رسیدند و مابقی در میانه راه می گریختند. حتی سران سپاه ابن زیاد نیز به سادگی حاضر به شرکت در جنگ علیه حسین و پذیرش ننگ ابدی نشدند.

▪️کوفیان هر چه که در توان یک شیعه متوسط است، و از آن بیشتر، انجام دادند. اما بزرگی حادثه کربلا در آن است که کربلا متوسط ندارد. همه آنهایی که حسین را می شناختند و بنی امیه را می شناختند، می دانستند که عاقبت کار حسین چه خواهد شد. این است که هر که در آن روزگار بود و در صف یاران حسین نبود، در خون حسین شریک است (چون شنید و سکوت کرد) و کنار کشیدن، تنها یک «شر کهتر» است.
یاسپرس در «مساله تقصیر آلمانی‌ها» و آرنت در دو مقاله «تقصیر سازمان یافته و مسئولیت جهانی» و «مسولیت فردی در نظام دیکتاتوری» با توضیح تسلط «امر خصوصی» بر «امر عمومی»، استدلال می کنند که کسی که کناره می گیرد، فرصت تخفیف و تعدیل اقدامات دستگاه حکومت را از دست می دهد. چنین کسی تنها به رستگاری فردی اش می اندیشد. و افرادی که شر کوچکتر را بر می گزینند، در هر حال «شر» را برگزیده اند و مقصرند.
صدای خون حسین آنهمه عالمگیر بود که همه شنیدند و لذا هر کس که شهید نشد، مقصر است. به این دلیل است که کوفیان مقصرند. اما وقتی همه آن تلاش های کوفیان قبل از حادثه و لطماتی که دیدند، و پشیمانی بعدی و قیام توابین را می بینیم، و آن را مقایسه می کنیم با سکوت مطلق جامعه اسلامی در سال 60 هجری، آنگاه به دشواری تصمیم در آن زمان پی می بریم.

▪️لذا در کوفه ای که والی شهر «بیگناه را به جای گناهکار، حاضر را به جای غایب، و دوست را به جای دوست» می گیرد، کوفیان خیلی شجاعت داشتند که از حسین دعوت کردند، و با مسلم بیعت کردند، و به زندان افتادند، و از سپاه عمر سعد گریختند.
از لحاظ جمعیتی هم نگاه کنیم، از شصت هزار مقاتل کوفه، با همه تلاش ها و فشارهای ابن زیاد، تنها سی هزار نفر در لشگر عمر سعد حاضر شدند. بقیه در کوفه نبودند، یا مخفی شده بودند یا گریخته بودند و یا اعتراض کرده و در زندان بودند و اندکی نیز در سپاه امام حسین بودند. از این رو، نمی توان با قاطعیت، شیعیان اعتقادی را رودرروی امام در لشگر عمر سعد دانست.

▪️اگر ما کوفه بودیم، بعید است در صف یاران حسین بودیم. ما اگر در شمار کوفیانی بودیم که در اعتراض به ابن زیاد به زندان کوفه افتاده بودند، یا کسانی که از لشگر عمر سعد گریخته بودند، از خیلی منافع دنیوی گذشته بودیم و شهامت زیادی داشتیم. باز هم کوفه!

▪️هر چه سپاه کوچک حسين «نوع خالص» خوبی است، و انبوه امويان «نوع خالص» بدی و شرارت هستند، کوفيان بهترين نمونه «متوسط» مردمانند. و ما، هميشه در معرض اين خطر هستيم که مانند کوفيان عمل کنيم و سیر حوادث، به جایی بکشاندمان که در خون حسین شریک شویم.

و یک عاشورا یک تاریخ را کفایت می‌کند.
bit.ly/44O2ozj
👍3👎1