رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
176 photos
51 videos
26 files
247 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
Forwarded from هم‌میهن
بی‌‏سپر زیر بمباران پروپاگاندا

جایگاه رسانه در نبردهای نوین و جنگ ادراکی


🖌️قادر باستانی‌تبریزی | پژوهشگر علوم ارتباطات و رسانه

🔹از لحظه جواب ایران به حملات رژیم اسرائیل پروپاگاندای این رژیم با شدت و انسجام، شروع به القای این روایت کرده که ایران اهداف غیرنظامی را هدف قرار داده و تصاویر کودک، اسباب‌‏بازی و آوار را به‌‏عنوان سند این ادعا به افکار عمومی جهانی عرضه کرده است. بیشتر رسانه‌‏های غربی که سال‌‏هاست با اسرائیل در روایت‌‏سازی هم‌‏جهت‌‏اند، هم‌‏صدا با این جریان‏اند. در سوی دیگر، ما سال‌‏هاست درهای کشور را به روی خبرنگاران معتبر جهانی بسته‌‏ایم و به‌‏اشتباه تصور کرده‌‏ایم که با خروجی‌‏های خبرگزاری‌‏هایی دولتی و حکومتی می‌‏توان نبرد روایت را اداره کرد. این‌‏سو، ده‌‏ها غیرنظامی و کودک قربانی شده‌‏اند اما صدای آن‏ها نهایتاً در چند کانال تلگرامی داخلی پیچیده و بس.

🔹اگر درها باز بود، امروز خبرنگاران زیادی از رسانه‌‏های معتبر جهان در ایران حضور داشتند و تصویر دیگری از واقعیت می‌‏ساختند. البته حضور خبرنگار سی‌ان‌ان در این روزها خود نشانه‌ای مثبت است. همان رسانه‌‏هایی که اکنون خبرنگار به اسرائیل فرستاده‌‏اند و با تهیه گزارش‌‏های میدانی، روایتی احساس‌‏برانگیز و باورپذیر از مظلومیت شهروندان اسرائیلی مقابل دوربین می‌‏سازند. روایت‌‏هایی که با تکرار کلماتی مانند «اسباب‌‏بازی کودکان»، «منزل مسکونی»، یا «خانواده بی‌‏دفاع» بارها و بارها در ذهن مخاطب حک می‌‏شود.

🔹واقعیت این است که پادزهر رسانه، فقط رسانه است. باید اجازه داد خبرنگاران حرفه‌‏ای، ولو از شبکه‌‏های بین‌‏المللی، از مناطق اصابت موشک‌‏ها و بمب‌‏های اسرائیلی گزارش تهیه کنند، از مادران داغدار و کودکان آسیب‌‏دیده بگویند، از ویرانی‌‏های واقعی. جنگ روایت‌‏ها، بخش جدی و تعیین‌‏کننده این تقابل است؛ و ما در این زمینه به‌‏روشنی ضعیف عمل کرده‌‏ایم.

🔹متأسفانه به‌دلیل کژکارکردی رسانه ملی، بخشی از جامعه عملاً ذهن خود را در اختیار شبکه‌‏هایی چون اینترنشنال گذاشته‌‏اند؛ رسانه‌‏ای که با بودجه قدرت‌‏های خارجی، میدان نبرد روانی را علیه ایران پیش می‌‏برد. صداوسیمای ما نه‌‏تنها در ایفای نقش بازدارنده موفق نبوده، بلکه با تولید برنامه‌‏هایی هیجانی، بی‌‏اثر، کم‌‏رمق و بی‌‏اعتنا به نیاز مخاطب، باعث شده بسیاری عطای دیدن تلویزیون داخلی را به لقایش ببخشند.

🔹و بدتر، در این شرایط حساس، دسترسی به شبکه‌‏های اجتماعی هم قطع شد و خودمان با دست خود، باقی افکار عمومی را دودستی تقدیم پروپاگاندای دشمن کرده‌‏ایم. سیاست عرصه آرزوها و شعارها نیست، عرصه امکان‌‏ها و واقع‌‏بینی است. در بحران‌‏ها، سیاست‌‏ورز باید عقلانی بیاندیشد، فارغ از احساسات سطحی، اما نه بی‌‏احساس. وظیفه کنشگر سیاسی و رسانه‌‏ای، پیشگیری از آسیب به مردم و کشور است.

🔹ما با هر نگرش و گرایشی، یک هدف مشترک داریم که ایرانِ سربلند و مردمی آسیب‌‏ندیده است، اما در تحقق این هدف، محتاج زبان، روایت و روایتگرانی مؤثر، حرفه‌‏ای و معتبر در سطح جهانی هستیم. در میدان نبردهای نوین، آن‏که روایت را باخته باشد، دیگر مهم نیست چقدر موشک دارد یا چند سامانه پدافندی؛ او از پیش بازنده‏ای است بی‏قدرتِ اقناع.

🔹جنگ امروز، جنگ تصویر است، جنگ معنا و میدان آن افکار عمومی است؛ و رسانه، سلاح اصلی این آوردگاه است. درحالی‏که ارتش‌‏ها مجهز می‌‏شوند و دیپلماسی فعال‌‏تر می‌‏شود، رسانه‌‏های رسمی و جریان اصلی ما یا غایب‌‏اند یا خنثی؛ نه می‌‏توانند روایت درست و اقناعی بسازند، نه توان پاسخ به امواج بی‌‏وقفه پروپاگاندا را دارند.

🔹در روزهایی که آسمان رسانه‌‏ای جهان در تصرف روایت‌‏هایی است که با مهارت تمام طراحی و مهندسی شده‌‏اند، سخن‌گفتن از واقعیت کار ساده‌‏ای نیست. آن‏چه در جنگ کنونی به چشم می‌‏آ‌ید، تنها نبرد موشک‌‏ها، سامانه‌‏های پدافندی یا ژئوپلیتیک منطقه‌‏ای نیست. در این نبرد، نه‌‏فقط بمب، که تصویر یک اسباب‌‏بازی در ویرانه‌‏ها یا عبارت «آتش ایران به مناطق مسکونی خورد» می‌‏تواند سرنوشت افکار عمومی جهان را تعیین کند. ما با جنگی روبه‌‏رو هستیم که ابزار آن بیشتر از میدان جنگ، در اتاق خبر است؛ و مهمات آن نه باروت، که کلمات، تصویر، تدوین و انتخاب زوایای روایت است. اینجاست که مفهوم جنگ رسانه‌‏ای معنا پیدا می‌‏کند.

@hammihanonline
hammihanonline.ir
👍5
✔️ دل‌هایی که از وطن بریدند: چرایی و چاره همکاری‌های داخلی با دشمن
✍🏻سهند ایرانمهر

در جریان تجاوز نظامی اسرائیل به ایران، شاید تلخ‌ترین و هولناک‌ترین واقعیت نه آژیرها بود و نه صدای انفجار. بلکه این بود که بخش‌هایی از عملیات دشمن، از داخل کشور هدایت شد. از پهپادهایی که از دل ایران به پرواز درآمدند، تا ارسال اطلاعات حساس و انجام خرابکاری‌های میدانی. و آنچه بیش از همه نگران‌کننده است: برخی از این اقدامات نه با زور، بلکه به شکل داوطلبانه انجام شده‌اند.

اما چرا یک شهروند حاضر می‌شود با دشمن کشورش همکاری کند؟
دلایل به‌ظاهر مختلفی می‌توان شمرد:
-انگیزه‌های مالی یا فردی (پناهندگی، امتیاز، نجات فردی)
-انگیزه‌های سیاسی/ایدئولوژیک (خشم از نظام، انتقام، نفرت انباشته)
-احساس بی‌هویتی یا «بیگانگی با سرزمین»
-باور به فروپاشی قریب‌الوقوع نظم سیاسی موجود.
-تصور اشتباه از «مصلحت ملی» یا «نجات مردم» از طریق دخالت خارجی

این رفتارها لزوماً محصول آموزش اطلاعاتی حرفه‌ای نیستند، بلکه اغلب ناشی از یک تغییر در وفاداری درونی و درک هویتی هستند. همان چیزی که در جامعه‌شناسی جنگ از آن به عنوان پروسه «دشمن‌سازی از درون» (internal enemy formation) یاد می‌شود.

اکنون باید یک گام عقب‌تر بایستیم و بپرسیم: چرا یک شهروند حاضر می‌شود در بزنگاه تاریخی، نه تنها از وطنش دفاع نکند، بلکه به دشمن کمک کند؟

در جهان سیاست و امنیت، هیچ خطری از درون مردم یک کشور هولناک‌تر نیست. وقتی افراد، آگاهانه یا از سر خشم، مرز وطن و دشمن را در ذهن و دلشان پاک می‌کنند، آنگاه کشور وارد مرحله‌ای تازه از بحران می‌شود: بحران گسست ملی.

این گسست ممکن است دلایل گوناگونی داشته باشد: حس بی‌پناهی، طردشدگی، یا انتقام از نادیده گرفته یا تحقیر شدن. نارضایتی مزمن و بی‌پاسخ‌مانده که سرانجام به رفتارهای رادیکال تبدیل می‌شود یا حتی خیال خامی که دخالت خارجی را «راه نجات» می‌پندارد.

در فرانسه‌ی دوران اشغال نازی، هزاران نفر با ارتش آلمان همکاری کردند؛ نه به‌خاطر پول، بلکه به‌خاطر باور به فروپاشی نظم قدیم. در عراق، بسیاری از مخالفان صدام در سال ۲۰۰۳ راه را برای حمله آمریکا باز کردند.‌

اکنون باید پرسید وجه مشترک همه این‌ها چیست؟
پاسخ آن است که وقتی پیوند عاطفی و سیاسی مردم با نظام سیاسی قطع شود، بخشی از جامعه حتی اگر وطن‌دوست بماند، دیگر انگیزه‌ای برای دفاع نخواهد داشت.از نگاه صرف امنیتی، این اتفاق یک «نقض اطلاعاتی» یا «نفوذ» است.اما از منظر اجتماعی، با یک فروپاشی پنهان اعتماد ملی روبه‌رو هستیم.

مردم اگر در رسانه‌های داخلی صدای خود را نشنوند، مطالبات‌شان نادیده گرفته شود یا احساس نکنند سهمی از قدرت دارند احساس تعلقشان به «وطن» کمرنگ شود و دشمن همیشه منتظر است تا آن فاصله را با پیام، پول، یا امیدهای دروغین پُر کند.

برای پیشگیری از تکرار این فاجعه، باید واقع‌بین و شجاع بود. نه فقط با تکنولوژی، بلکه با بازسازی دل‌های مردم. امنیت ملی از دل موشک و فایروال بیرون نمی‌آید؛ از دل اعتماد، مشارکت، و احساس تعلق بیرون می‌آید و قدرت نظامی آن را تکمیل می‌کند.

برای بهبود این وضعیت چند گام جدی باید برداشته شود:
اولین آن بازسازی مفهوم وطن است. وطن نه یعنی دولت، نه قدرت حاکم به تنهایی، وطن یعنی میراث مشترک همه مردم در همه نسل‌ها. اگر شهروند احساس کند «او» در این سرزمین جایی ندارد، هر پرچمی برایش بی‌معنا می‌شود.

باید وطن را از نو معنا کرد: به‌عنوان خانه‌ای که همه‌مان در ساختنش سهیم هستیم، نه زندانی که از ما وفاداری اجباری می‌خواهد. در نظام آموزشی باید وطن‌دوستی را با پرسش، آزادی، و تاریخ واقعی نه تاریخ گزینشی آموخت.

در رسانه باید صدای مردم را شنید، نه فقط شعارها و قیافه‌ها را تکرار کرد. مردم اگر صدای خود را در تریبون‌های داخلی نشنوند، تریبون بیگانه برایشان جذاب می‌شود.

وقتی معلم، هنرمند، فعال مدنی، زن، دانشجو، کارگر یا اقلیت مذهبی احساس امنیت نکند، جوان احساس طرد و زن احساس بی‌حرمتی کند «احساس تعلق» می‌میرد.
در این‌حال دیگر از دفاع در برابر دشمن خارجی خبری نخواهد بود. کسی که در وطن خود احساس غربت کند، در لحظه خطر، شاید به سراغ غریبه‌ها برود.

باید میان «منتقد»، «ناراضی» و «خائن» تفاوت گذاشت. مردم را از ترس و تهمت فراری ندهیم؛ بلکه به مشارکت، آگاهی و احساس مسئولیت دعوتشان کنیم. اطلاعات را نه با شک، بلکه با اعتماد مشروط و تعامل اجتماعی مدیریت کنیم.

اگر کشوری در برابر دشمن خارجی ایستاده، اما از درون با ترک‌های اجتماعی، طرد نسل‌ها، انکار واقعیت و گسست مشروعیت روبه‌رو باشد، دیر یا زود سقوط از درون آغاز خواهد شد. امنیت ملی را نه فقط با سیستم‌های دفاعی، که با دل‌های مردم باید حفظ کرد و دل‌ها، فقط وقتی می‌مانند که احساس کنند «وطن» با همه متعلقات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی‌اش متعلق به آن‌هاست.

@sahandiranmehr
👍10
مردم بودند که ایستادند پای ایران و دشمن را از ادامه حمله منصرف کردند، و جمهوری اسلامی بقای خود را مدیون ایستادگی مردم و سربازانش است.

‏آنکه پس از قطع موقت حملات، وطن را به آغل تشبیه می‌کند، هم ناسپاس است، و هم با نفرت‌افکنی، تلاش دارد تا مردم را از ایستادن پای ایران پشیمان کند.
👍35
‏ایران بدون ایرانیان معنا ندارد. اگرچه تاریخ و جغرافیای ایران، در ایده ایران جایگاه مهمی دارد، اما این ایرانیان،همین مردم کوچه و بازار، داخل و خارج، موافق و‌ مخالف هستند که حامل ایده ایران هستند. ستایش ایران، بدون باور به اینکه اولویت با مجموع ایرانیان است، شعار بی‌حاصلی بیش نیست.
👍11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥چون مسأله ایران است ایرانیان اختلافات را کنار گذاشته‌اند

محمدرضا جوادی یگانه، جامعه شناس در استودیوی اتاق خبر ایرنا:

🔹آنچه که فردوسی در شاهنامه با عنوان فر ایرانی تعبیر می‌کند با فر پادشاهان و فر کیانی فرق دارد و همه ایرانیان را دارای این فره می‌داند.

🔹همه اختلافات، نارضایتی‌ها و نگرانی‌های مردم وجود دارد و دلگیری‌ها باقی است کسی انکار نمی کند اما آدم‌ها می‌توانند در لحظه‌ای به چیزی فراتر بیندیشند.

🔹آن رژیمی که اکنون به ایران حمله کرده است دو سال است که به بیمارستان‌ها حمله کرده، به کودکان و قول و قرارهای خودش هم رحم نکرده است و اکنون چون مسأله ایران است ایرانیان اکنون اختلافات را کنار گذاشته اند.

🔹مردم ایران احساس کردند که آنچه در حال وقوع است خطر برای کل ایران محسوب می‌شود بنابراین نه شعار تجزیه شنیده می‌شود و نه گروه‌های قومی در ایران فعال شده‌اند؛ چرا که ایران در خطر است.

🔹الان سرمایه‌گذاری کاهش یافته سرجایش خود است اما اکنون سخن از مسأله ایران است و همه یکصدا میگویند ایران در خطر است.

🎥تلویزیون ایرنا tv.irna.ir
@IRNA_1313
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11
‏اخراج افغانستانی‌هایی که بدون مجوز در ایران ساکنند و کار میکنند، اگر یک ضرورت امنیتی فوری هم باشد، اخبار منتشره از نحوه اخراج آنها، نگران‌کننده است. وضع و اعلام قواعد روشن، و مراعات حقوق انسانی همسایگان در هنگام بازگرداندنشان به کشور خود، در این شرایط کشور اهمیت مضاعف دارد.
👍23👎3
بیانیه همبستگی با پژوهشگران ایرانی در بحبوحه تشدید خشونت‌ها

انجمن جامعه‌شناسی ایران و اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی در ابتدای جنگ دوازده روزه نامه‌ای درباره  تجاوزگری رژیم اسرائیل و متحدانش از جمله آمریکا به انجمن‌های مختلف از جمله انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی ارسال کرد. امروز این انجمن بیانیه‌ای را در همبستگی با پژوهشگران ایرانی و در نقض معاهدات بین‌المللی توسط آمریکا و اسرائیل صادر کرد.  ترجمه این بیانیه بدین شرح است:

🔷 در پاسخ به درخواست‌های اعضای حقیقی انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی (ISA) و درخواست رسمی انجمن جامعه‌شناسی ایران—عضو جمعی ISA—و اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران، ISA بیانیه زیر را صادر کرد.

🔹انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی نگرانی عمیق خود را از تشدید تجاوزات نظامی دولت‌های اسرائیل و ایالات متحده علیه ایران ابراز می‌کند که زندگی شهروندان عادی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. این اقدامات نقض قوانین بین‌المللی است و منجر به اختلال گسترده، آوارگی، و ترس، از جمله در تهران، شهری با بیش از ده میلیون نفر جمعیت و محل زندگی بسیاری از همکاران و موسسات دانشگاهی ما، شده است.

🔹انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی در کنار انجمن جامعه‌شناسی ایران، اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران، و پژوهشگران سراسر ایران می‌ایستد که همچنان با محدودیت‌های شدید بر امنیت، تحرک، و توانایی خود برای مشارکت در زندگی عمومی و دانشگاهی روبرو هستند. دانشمندان علوم اجتماعی و سازمان‌های جامعه مدنی ایران، از جمله انجمن جامعه‌شناسی ایران، انعطاف‌پذیری قابل توجهی و تعهد راسخی به دانش‌پژوهی عمومی در برابر سرکوب دولتی و محدودیت‌های پایدار بر آزادی آکادمیک از خود نشان داده‌اند. موج کنونی خشونت، جان و امنیت شخصی آن‌ها، و همچنین این فضای فکری و مدنی شکننده اما حیاتی را بیش از پیش تهدید می‌کند.

🔹ما به ویژه نگران تأثیر مستقیم این تجاوز بر توانایی جامعه‌شناسان ایرانی برای مشارکت در زندگی آکادمیک بین‌المللی هستیم، از جمله پنجمین مجمع جامعه‌شناسی ISA در رباط، که بسیاری از همکاران ایرانی ما اکنون مجبور به کناره‌گیری از آن شده‌اند.

🔹در شناخت این شرایط اضطراری، و در راستای تعهد ما به عدالت و تبادل علمی جهانی، ISA به تقویت صدای آسیب‌دیدگان از جنگ و سرکوب ادامه خواهد داد و خواهان صلح و پایان دادن به درگیری‌های خشونت‌آمیز است. ISA بر تعهد خود به حفظ گفتگوی بین‌المللی، تقویت صداهای به حاشیه رانده شده، و حمایت از اراده جمعی اعضای خود در برابر جنگ، آوارگی، و سرکوب تأکید می‌کند.

🔹همانطور که در طول بحران‌ها در مناطق دیگر تأیید کرده‌ایم، ISA معتقد است که سکوت در برابر بی‌عدالتی به بازتولید عدم تقارن‌های جهانی در کیفیت زندگی و تولید و گردش دانش کمک می‌کند. امروز، بیش از هر زمان دیگری، ما خواستار مشارکت انتقادی دانشمندان علوم اجتماعی و حمایت از آزادی آکادمیک در سراسر جهان هستیم.

🔹انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی با نگرانی به تأثیرات این و سایر درگیری‌ها که بر جمعیت‌ها تأثیر می‌گذارد، آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد می‌کند یا سال‌ها برای بازگرداندن شرایط زندگی قبلی نیاز دارد، می‌نگرد. این درگیری‌ها زندگی میلیون‌ها انسان بی‌گناه را بدتر می‌کند و پیوندهای باستانی همزیستی مسالمت‌آمیز میان مردم را از بین می‌برد. در این دوران آشفتگی جهانی، ISA از همه دولت‌ها می‌خواهد مسیرهای متفاوتی را انتخاب کنند—مسیرهایی که گفتگو، همبستگی، و بهبود شرایط زندگی را تقویت می‌کند—با جستجوی راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز برای درگیری‌ها، رد گفتار و اعمال نفرت‌انگیز و جنگ‌طلبانه، و تأیید مجدد تعهد خود به دفاع از حقوق بشر و ترویج صلح جهانی.

۲۶ ژوئن ۲۰۲۵
🔗متن اصلی بیانیه را در این لینک مطالعه بفرمایید.

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‏هنر تلفیق ایران و اسلام توسط ایرانیان در این چندین سده، پیچیده‌تر و عمیق‌تر از خواندن سرودهای میهنی به صورت مداحی در عزاداری محرم بوده است.
‏فرهنگ ایرانی توانایی گسترده‌ای در نمادپردازی و مشابه‌سازی دارد. به اهالی فرهنگ و هنر باید فرصت داد و اعتماد کرد تا عصر جدید را بپرورانند.
👍18
حسين بن على از كربلا به محمّد بن على نوشت: «از حسين بن على به محمّد بن على و ديگر فرزندان هاشم. امّا بعد: دنيا چنان است كه گويى هرگز نبوده است و آخرت، چنان است كه گويى همواره بوده است! والسلام».
👍19
‏اکنون زمان تغییرات است. جدای از بازنگری‌های لازم در سیاست دفاعی و امنیتی، سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی نیز باید به خواسته‌های عموم مردمی که علیرغم دلگیری‌ها، با دشمنان همراهی نکردند، تغییر کند. و البته تغییر در سیاست‌های اجتماعی باید علنی باشد و اعلام شود، تا رضایت مردمی ایجاد کند.
👍21👎2
کوچاندن اجباری آمریکایی‌های ژاپنی‌تبار در جنگ جهانی دوم در آمریکا
نگاهی
به فیلم «بیا بهشت را ببین!»

در دسامبر سال ۱۹۴۱، ژاپن به پایگاه نظامی پرل هاربر حمله کرد و در پی آن، ایالات متحده آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد. این حمله اما پیامدهای ناگواری برای ژاپنی‌تباران ساکن آمریکا داشت. براساس فرمان روزولت، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در فوریه ۱۹۴۲، حدود ۱۲۰ هزار ژاپنی‌تبار آمریکایی به اجبار در ده اردوگاه کار اجباری مستقر شدند تا تحت نظارت دولت قرار گیرند. یک حکم دیوان عالی ایالات متحده در سال ۱۹۴۴، زمینه‌ساز آزادی تدریجی افراد از اردوگاه‌ها شد و آخرین اردوگاه نیز در سال ۱۹۴۶ تعطیل شد. (اینجا را ببنید)

فیلم «بیا بهشت را ببین» (Come See the Paradise) ساخته آلن پارکر در سال ۱۹۹۰، روایتگر این کوچ اجباری است. عنوان فیلم برگرفته از شعری است از آنا آخماتووا، شاعر روس، که آلن پارکر آن را اقتباس و سروده است:

ما همه خواب رؤیای آمریکایی‌مان را می‌بینیم
چه در بیداری، چه در خواب شب
آن‌چنان امید داریم که غم را پنهان می‌کند
فراتر از دروغ‌ها و آه‌ها
زیرا رؤیاها آزادند
و ما نیز آزادیم
بیا «بهشت» را ببین

این فیلم در قالب یک داستان عاشقانه روایت می‌شود، اما بستر اصلی آن جنگ و پیامدهای اجتماعی آن است. (هشدار: اسپویل) پس از حادثه پرل هاربر، پدر خانواده‌ای ژاپنی که در محله توکیوی کوچک لس‌آنجلس سکونت داشت، به جرم ارتباط با ژاپن بازداشت می‌شود. ارتباط مورد اشاره عملاً به معنای پخش فیلم‌های ژاپنی در لس‌آنجلس بود. خانواده او نیز به اردوگاهی منتقل شده و منزلشان توسط دیگران غارت می‌شود. پسران خانواده مجبور به انتخاب میان خدمت در ارتش آمریکا علیه ژاپن یا بازگشت به کشور زادگاه خود می‌شوند؛ پسر بزرگ‌تر به جنگ می‌رود و کشته می‌شود، در حالی که پسر کوچک‌تر بدون تسلط به زبان ژاپنی و بدون شناخت از فرهنگ آن کشور، به ژاپن بازمی‌گردد.

اما روایت فیلم تنها بخشی از واقعیت است. برای آمریکا، ژاپن دشمنی ناشناخته بود و نیازمند درک بهتر فرهنگ و جامعه ژاپن بود. از این رو، روث بندیکت، انسان‌شناس فرهنگی، پژوهشی مهم درباره شخصیت ژاپنی انجام داد که در قالب کتاب «گل‌های داودی و شمشیر» Chrysanthemum and the Sword منتشر شد. این کتاب در سال ۱۳۷۱ به فارسی با عنوان «ژاپنی‌های دارند می‌آیند (الگوهای فرهنگ ژاپنی)» با ترجمه حسین افشین‌منش منتشر گردید و نسخه پی‌دی‌اف آن نیز در دسترس است.

بندیکت در طول جنگ جهانی دوم در اداره اطلاعات جنگ در واشنگتن به مطالعه پیرامون شخصیت ژاپنی پرداخت. او پژوهش خود را با متونی در باره دین و فرهنگ ژاپن، و نیز مصاحبه با سربازان اسیر ژاپنی و مطالعه خاطرات روزانه آنها، و مشاهده فیلم‌ها و تئاترهای ژاپنی و صحبت با شهروندان ژاپنی مقیم آمریکا انجام داد. کار او نمونه «انسان‌شناسی از راه دور» است. پژوهش بندیکت در سال ۱۹۴۴ تکمیل شد و کتابش هم در سال ۱۹۴۶ برای عموم منتشر شد.
او زبان ژاپنی را نمی‌دانست و به ژاپن سفر نکرده بود و تحلیل او از فرهنگ و شخصیت ژاپنی بسیار کلی و ابتدایی باقی ماند و نقدهای بسیاری هم به آن شد.

تحقیقات و مطالعات بعدی، پیچیدگی‌های شخصیت ژاپنی و دشواری در شناخت آن را نشان دادند. این پژوهش‌ها تأکید کردند که برای درک ژاپنی‌ها باید از دوگانگی‌های ساده‌ای مانند تقابل گل داودی با شمشیر یا فرهنگ شرم ژاپنی و فرهنگ گناه آمریکایی فراتر رفت.
علاوه بر این، بهتر است به جای تأکید صرف بر مفهوم «یوشیدو» (راه و رسم سامورایی) که مفهومی برجسته‌شده در دوران میجی است و بر استقلال فردی و وفاداری مطلق به ارباب تأکید دارد، به مفهوم پیچیده «آمایه» (Amae) نیز توجه شود؛ مفهومی که از آن وابستگی عاطفی پذیرفته‌شده استنباط می‌شود و نقش مهمی در فرهنگ ژاپنی ایفا می‌کند. تفاوت این دو مفهوم را می‌توان در کتاب «آناتومی وابستگی» The Anatomy of Dependence نوشته تاکئو دُوی Takeo Doi (۱۹۷۱) مشاهده کرد. دُوی وابستگی مذکور را در فرهنگ ژاپن امری طبیعی، پذیرفته‌شده و پایدار می‌داند، در حالی که فرهنگ غرب بر استقلال و فردیت تأکید دارد.

چیه ناکانه Chie Nakane، جامعه‌شناس برجسته ژاپنی، نیز در کتاب جامعه ژاپنی Japanese Society (۱۹۷۰) با رویکردی تطبیقی ساختار اجتماعی ژاپن را در مقایسه با سایر جوامع، به‌ویژه جوامع غربی، تحلیل می‌کند. به باور ناکانه، ویژگی اساسی جامعه ژاپن «ارتباط عمودی گروهی» است؛ به این معنا که ساختار اجتماعی ژاپن بیشتر مبتنی بر روابط سلسله‌مراتبی درون‌گروهی است تا جایگاه فردی یا طبقاتی. به عبارت دیگر، ساختار ژاپنی بر مبنای مکان/گروه شکل گرفته است، در حالی که ساختارهای غربی بر اساس ویژگی/نقش تعریف می‌شود. هر چند مطالعات جدیدتر، ناکافی بودن این دسته‌بندی‌ها را نشان می‌دهد و تاکید بر پیچیدگی بیشتر فرهنگ ژاپنی دارد.
👍4👎1
🎥 رحمانی: آن‌ها که با نظام مشکل دارند هم در طول جنگ نگران سرنوشت جامعه بودند. میری: تاریخ طولانی به جامعه ایران صبر و شکیبایی داده است.

🔹 یازدهمین برنامه #تلاقی ایرنا با حضور «جبار رحمانی» انسان‌شناس و «سیدجواد میری» جامعه‌شناس در خصوص موضوع انسجام ملی

رحمانی:
▫️ وقتی تهدید جدی علیه ایران شکل گرفت، لایه‌های مختلف جامعه حول مفهوم ایران گرد هم آمدند.
▫️ چتری باز شد که از آتئیست تا حکومت در آن جا شدند.
▫️ اگر نهادهای تصمیم‌گیر مختصات این چتر را نپذیرند، جامعه کنار خواهد کشید.

میری:
▫️ جامعه ایران با هوشمندی نقشه بیرونی را خنثی کرد.
▫️ جامعه ایران پختگی‌اش را از کهنسالی تاریخی خود گرفته است.
▫️ عدم مشارکت ایران در عرصه جهانی، شرایط آسیب‌پذیری کشور را افزایش داده است.


🆔 @J_Rahmani59
👍2
Forwarded from پیامد
دیدن از چشم دولت: جستاری در تاریخ‌نگاری ایران مدرن

سیروس شایق، تاریخ‌نگار تاریخ اجتماعی و فکری خاورمیانه، در مقالهٔ پیش‌رو که در شمارهٔ ۴۲ نشریهٔ بین‌المللی مطالعات خاورمیانه (International Journal of Middle East Studies) در سال ۲۰۱۰ منتشر شده، به نقد تاریخ‌نگاری مسلط پهلوی از منظر «دولت‌گرایی روش‌شناختی» پرداخته است. شایق بر این باور است که مورخان این دوره آن‌قدر بر قدرت و نفوذ بی‌حدوحصر دولت متمرکزند که از دیدن تاثیر کنشگران محلی، شبکه‌های غیررسمی و سایر دینامیک‌های پیچیدهٔ حکمرانی ناتوانند و تمامی تاریخ را به پارادایم کنش دولت و واکنش جامعه فرومی‌کاهند. او با ارجاع به آثار مورخان این دوره نشان می‌دهد که دیدگاه دولت‌گرا چطور تفاسیر ما از پروژه‌های مدرن‌سازی دوران پهلوی را نابسنده کرده است. شایق روایت‌های تقلیل‌گرایی که دولت پهلوی را قدرقدرتی مطلق می‌بینند که پروژهٔ نوسازی جامعهٔ ایران را به تنهایی پیش رانده، به چالش می‌کشد و ازین منظر، نقد او کماکان نه فقط برای تاریخ‌نگاری دوران پهلوی، که برای بازاندیشی در نگاه کنونی ما به تغییرات جامعه نیز بسیار حائز اهمیت است. در نهایت، او آینده‌ای ممکن برای تاریخ‌نگاری ایران را نیز متصور می‌شود و می‌کوشد با ذکر نمونه‌هایی روشن کند که می‌توان با ارجاع به منابع اولیهٔ در دسترس و روش‌شناسی‌های متفاوت، تخیل تاریخ‌نگاری بدیلی را پرورش داد.

متن کامل در پیامد
👍1