رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود

گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود
وقتی حضور آینه کمرنگ می‌شود

وقتی میانه‌ی بلوا سکوت دوست،
در جان گوش‌های کَرَم زنگ می‌شود

گاهی که از پس تکرار بی‌سود لحظه‌ها،
نجوای کوچیدن از قفس آهنگ می‌شود

اینجا نه جای ماندن خوبان راستگوست
هرکس که دم زند ز حق، آونگ می‌شود

نفرین بر این زمانه که در چرخ روزگار،
هر لحظه صد خیانت و نیرنگ می‌شود

در دست‌های آلوده انسان قرن ما
برگ‌برگ تاریخ پر از ننگ می‌شود

وقتی که سخت غرقه‌ام در این سیر قهقرا
آری، دلم برای خودم تنگ می‌شود….


محمدعلی بهمنی، غزل‌سرای معاصر درگذشت. روحش شاد و نامش ماندگار!
👍17
‏فرمانده پاسگاه برکنار می‌شود ولی فرمانده استان خیر؛ استاندار پس از علنی شدن معافیت فرزند به دلیل ناتوانی پدر، درخواست سربازی رفتن او را می‌کند.

اینها روش‌های ترمیم خفیف افکار عمومی توسط خود مقاماتی است که در معرض اتهام قصور و کوتاهی هستند.

‏اما موثرترین و کم‌هزینه‌ترین شیوه برای برخورد با کوتاهی‌ها و قصورهای مقامات، عزل سریع مقام کوتاهی‌کننده یا بالاترین مقام مرتبط بلافاصله پس از روشن شدن ماجرا و پذیرش قصور ست. منتظر نتیجه دادگاه و بررسی‌های دقیق‌تر ماندن، فقط سپردن افکار عمومی به دست رسانه‌های بیگانه است و کاهش سرمایه اجتماعی میانی و کلان و بی‌اعتمادی مردم.
بدیهی است که حساب تخلف از این نکته جداست.
👍17👎2
مطالعه ساختار سازمان‌های صنفی در بازارهای ایران
مطالعه موردی: بازار تهران (۱۸۰۰ تا ۱۹۰۶ میلادی)
مقاله منتشرشده در شماره اخیر مجله جامعه‌شناسی ایران (دوره ۲۳، شماره ۳، پائیز ۱۴۰۲)
نوشته ساجده علامه و محمدرضا جوادی یگانه

این مقاله که برگرفته از رساله دکتری خانم ساجده علامه به راهنمایی من است، به مطالعه چگونگی ساختار سازمان­های صنفی به عنوان یکی از مهمترین سازمان­های گروهی در شهرهای جامعه پیشامدرن ایران پرداخته است. برای مطالعه این پرسش، از رویکرد «شبکه ­های حک­ شده» برگرفته از جامعه­ شناسی اقتصادی جدید، کمک گرفته شده است. روش پژوهش یک مطالعه تاریخی است که یک مطالعه موردی را پیرامون سازمان­های صنفی در مکان بازار تهران در مقطع زمانی ۱۸۰۰ تا ۱۹۰۶ میلادی طراحی می­کند. در پی بررسی «فرم حکمرانی» ساختار سازمان­های صنفی بازار تهران در این دوره، سه ویژگی یعنی روابط پایدار، روابط چندوجهی و پیوندهای متقابل، در نظر گرفته شده است.

این مطالعه نشان میدهد که فرم حکمرانی سازمانهای صنفی در بازار تهران قرن نوزدهم در جایی میان «روابط جماعتی» تا «روابط سلسله‌مراتبی» قرار گرفته و از نوع «سلسله مراتب همیارانه» میباشد که به فرم‌های جماعتی نزدیک است. این سازمان­های صنفی از بازار مجموعه‌ای منظم از شبکه‌های‌ سازمان‌یافته می‌ساخت.

بنابراین، بازار تهران قرن نوزدهم توده‌ای بی‌شکل و بی‌قاعده نبود بلکه با دربرگرفتن شبکه­ های صنفی متشکل و منسجم، یک مجموعه ساختاریافته و منظم را شکل می‌داد.
تجربه حرفه‌ای مشترک و سنت مذهبی مشترک، افرادهم‌حرفه را در یک مکان مشترک به یکدیگر پیوند میزد. در این زمینه‌مشترک، روابط پایدار همراه با تعاملات چندوجهی و پیوندهای متقابل «بافت اجتماعی» شبکه‌های صنفی را شکل میداد که به ایجاد حک‌شدگی مناسبات حرفه‌ای اقتصادی‌آنها‌در روابط اجتماعی کمک میکرد. چنین بافتی از طریق «معاوضه‌ به مثل» القاءکننده هنجارهای اعتماد، همیاری و انسجام بود که تعهدات الزام‌آور را پایه‌ریزی میکرد. مشارکت اعضای هر شبکه صنفی درون مرزهای مشترک ِ این بافت اجتماعی در‌زندگی روزمره در طی زمان زمینه‌ای برای بسط نظام باورها، ارزشها و هنجارها و اعمال مشترک ایجاد میکرد که به شکل‌گیری«عرف»هر سازمان صنفی در خرده فرهنگ بازار منجر می‌گشت که مبنای هویت و همبستگی صنفی قرار میگرفت.

این شبکه‌های صنفی سازمان‌یافته شالوده بازار تهران قرن نوزدهم را تشکیل میداد. از این رو میتوان چنین بازاری را یک«بازار صنفی»نامید. به استثنای تجار و عمده‌فروشان بزرگ، بخش عمده کنشگران اصلی بازار شامل صرافان، حق‌العمل‌کاران، پیشه‌وران، خرده‌فروشان و حتی بنکداران از سازمان‌شبکهای صنفی برخوردار بودند. در حقیقت، بازار به همراه تمامی کنشگران خود، یک گروه متشکل از مجموعه‌ای از شبکه‌های به‌هم‌پیوسته را تشکیل میداد. زیرا زنجیره توزیع تجاری در بازار، تجار واردکننده و صادرکننده را با سطوح متفاوتی از خرده‌فروشان و تولیدکنندگان از طریق توزیع‌کنندگان عمده‌فروش و حق‌العمل‌کاران و صرافان به عنوان کنشگران ثابت مجموعه‌ای از شبکه‌های به‌هم‌پیوسته پیوند میزد که مبادلات پایداری را موجب میشد. این الگوی روابط تجاری نقش مهمی در وحدت بازار به عنوان یک موجودیت واحد داشت. در دل این بازار، سازمان‌های صنفی دارای فرمهای شبکه‌ای بودند، اما همچنان تمایز سازمانی خود را حفظ کرده بودند و از بازار، مجموعه‌ای منظم از شبکه‌های‌ سازمان‌یافته و منسجم میساختند. این‌نکته از آنجا اهمیت دارد که در مقایسه با بازار به مثابه«عرصه عمومی» که در آن بازاری‌ها از زمینه‌های مختلف حرفه‌ا‌‌‌ی، خویشی و قومی و مذهبی در سرتاسر بازار به یکدیگر می‌پیوستند، شبکه‌های سازمان صنفی تمایز مرزهای خود را علاوه بر حرفه مشترک و مکان مشترک ،براساس مذهب مشترک نیز مشخص می‌ساختند.
بدین‌ترتیب، بازار تهران قرن نوزدهم توده‌ا‌ی بی‌شکل و بی‌قاعده نبود بلکه با در بر گرفتن شبکه‌های صنفی متشکل و منسجم، یک مجموعه ساختاریافته و منظم را شکل میداد. چنین ساختاری بود که به بازار ظرفیت کنش جمعی و در نتیجه بسیج سیاسی در انقلاب مشروطه را می‌بخشید و شکل‌گیری اولین مجلس شورای ملی با نمایندگان صنفی در تاریخ ایران را رقم زد.
👍2
سال جدید آموزشی در پیش است. دانشجویان و اساتید که کنشگری‌‌های خود را یکی از علل گشایش منتهی به انتخابات می‌دانند، انتظار تحقیرها و تضییق‌ها و نادیده‌گرفتن‌شدن‌های پیشین را ندارند. وضع کنونی اداره دانشگاه باید تغییر کند. اما باید متوجه بود که از دادن وعده‌های قطعی که تحقق آن هم زمان‌بر است و هم نیاز به وفاق حاکمیتی دارد، باید پرهیز کرد. ناامیدی از پس امیدواری خطرناک‌تر است. در چارچوب مقدورات و ممکنات توقع باید ایجاد کرد، هر چند ممکنات، بسیار بیشتر و گسترده‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد.
👍10
رویای ایرانی - جوادی یگانه
دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاست‌هایشان نمی‌بینند. و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند،‌ رای عموم مردم…
جریان حذف‌نشدنی
مرور و آسیب‏‌شناسی حضور همیشگی اصولگرایان در قدرت

نوشته فرهاد فخرآبادی. روزنامه هم‌میهن. یک‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳. صص ۴ و ۵
برای مشاهده تمام مطلب اینجا را ببینید

یک سانحه هوایی برای سیدابراهیم رئیسی باعث شد تا عمر دولت سیزدهم، زودتر از آنچه که باید به پایان برسد. انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم در ایران زمینه‌چینی شد اما خروجی صندوق برخلاف چیزی بود که اصول‌گرایان و به‌ویژه بنیادگراها مد نظر داشتند و یکبار دیگر اصلاحات سکان‌دار مدیریت کلان کشور و دولت شده و این‌بار با شعار «وفاق ملی» پا به عرصه گذاشت تا تلاش رسمی برای جبران کاستی‌ها را صورت دهد.

در این میان و در روزهایی که مشخص شده بود برخی از افرادی که در تیم سیدابراهیم رئیسی حضور دارند، جایی در دولت مسعود پزشکیان نخواهند داشت؛ صحنه مدیریت در ایران شاهد اتفاقاتی بود که پیش از این هم وجود داشته و به‌عبارتی روندی پیشینه‌دار از سوی اصول‌گرایان به شمار می‌رود.

روند بسیار ساده به نظر می‌رسد؛ اصول‌گرایانی که در سمت‌های غیردولتی حضور دارند، سعی می‌کنند دست مدیران بیکارشده هم‌طیف خود را گرفته و آنها را صاحب مسند دیگری کنند و حتی در این میان ممکن است فردی که پستی بالا داشته، برای ادامه حضور راهی پستی شود که در درجه پایین‌تر قرار بگیرد.

تا به اینجای کار شاید ایراد کمی را بتوان به موضوع گرفت و گفت به هر حال قصد بر این است که آنها در چرخه مدیریت کشور حضور داشته باشند اما ماجرا وقتی از حالت یک روند تقریباً عادی خارج می‌شود که برخی از این نقل مکان‌کردن‌ها معقول نبوده و فرد جابه‌جاشده راهی پستی می‌شود که در آن تخصص ندارد و یا اینکه رزومه و سابقه‌ای دارند که موفق بودن آنها در سمت جدید چندان خوش‌بینانه به نظر نمی‌رسد.

نمونه آخری که در این زمینه صورت پذیرفت، ماجرای صدور حکم انتصاب جدید برای رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم است که طی حکمی که از سوی حسین دهقان، رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی صادر شد، به‌عنوان معاون توسعه مدیریت و منابع این بنیاد منصوب شده و قرار است ادامه فعالیت خود را در این سمت دنبال کند.


چرخش نخبگان
در سال‌های ابتدایی قرن نوزدهم، ویلفردو پاره‌تو، جامعه‌شناس ایتالیایی نظریه‌ای را تحت عنوان « Circulation of elite» یا همان گردش نخبگان مطرح کرد؛ نظریه‌ای که براساس آن افرادی در جامعه به مناصب بالا می‌رسند که نخبه هستند. به عبارت دیگر او می‌گوید فرق نمی‌کند فرد با چه روشی به قدرت می‌رسد، بلکه نکته مهم این است که فردی نخبه بوده که توانسته است قدرت را در اختیار بگیرد و مهم‎‌تر اینکه جامعه با گردش نخبگان روبه‌رو است و نخبگانی در تلاش هستند تا جای نخبگان حاکم را بگیرند.

اما با روندی که در ایران وجود دارد و نمونه‌های بارز آن این روزها با جابه‌جایی‌های عجیب دیده می‌شود، شاید بتوان گفت که بخشی از اصول‌گرایان نه‌تنها قائل به گردش نخبگان نیستند، بلکه به نوعی به‌دنبال چرخش نخبگان هستند. به عبارتی آنها سعی می‌کنند در پست‌هایی که در اختیارشان است نوعی چرخش ایجاد کنند و پست‌ها و سمت‌ها را در اختیار خودشان قرار دهند و تا حد امکان اجازه ندهند غیرخودی در جایگاه‌های‌شان قرار بگیرند، حتی اگر شده در این میان سمتی را به فردی بدهند که سابقه‌ای در آن نداشته باشد.

در این زمینه خواندن توضیح محمدرضا جوادی‌یگانه، جامعه‌شناس، خالی از لطف نیست؛ او با انتشار متنی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «
دولتمردان اصولگرا، پس از شکست در انتخابات، در حال پست گرفتن در نهادهای غیرانتخابی هستند. تا وقتی که اصولگرایان طعم اخراج از قدرت به دست مردم را نچشند، ضرورتی به تجدیدنظر در سیاست‌هایشان نمی‌بینند و تا وقتی مردم را نبینند و صدای مردم را نشنوند،‌ رای عموم مردم را هم نخواهند داشت.»
👍12
Forwarded from مقدمه‌ (Amir H. Moghaddam)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چندین روز است با یکی از دوستان با خودروی شخصی در کردستان عراق و ترکیه از آثار تاریخی و تمدنی ایران بازدید می‌کنیم و همچنان این سفر ادامه دارد.
آرامگاه هوخشتره (سومین و مقتدرترین شاه ماد در نزدیکی سلیمانیه)، شهر تاریخی دارا در نزدیکی ماردین ترکیه که محل نبرد رومیان با ساسانیان بود، کوه نمرود که در ادبیات فارسی کوه آفریدون نامیده می‌شود، آرامگاه مولانا و شاهان سلجوقی در قونیه، آرامگاه هخامنشی که شبیه آرامگاه کورش بزرگ است در نزدیکی ازمیر، آپادانای هخامنشی کشف‌شده در نزدیکی آماسیه و... برخی از مکان‌هایی است که رفتیم.
اگر به آثار تاریخی علاقه‌مندید می‌توانید مرا در این سفر به‌طور مجازی از طریق صفحه اینستاگرام که عکس و فیلم این آثار را معرفی می‌کنم همراهی کنید یا به دوستان علاقه‌مندتان معرفی کنید.
https://instagram.com/moghaddamess

کانال تلگرامی مقدمه
👍6
در مسیر فرودگاه، درگیر ترافیک شدید چمران شدم، بهترین گزینه موتور بود .
بامهربانی و مهارت مرا به نزدیک‌ عوارضی رساند مبلغ درخواستی اش بسیار کم‌بود مقداربیشتری برایش زدم و برایم تاکسی هم گرفت. چند دقیقه ای گذشت راننده تاکسی ایستاد، گفت همان موتوری پشت سرمان علامت میدهد، گفت شاید چیزی جا گذاشته اید!؟
موتوری گفت پیامک امد دیدم پول زیاد ریختید من بچه ام مریض هست! گفتم سوال کنم اشتباه نریخته باشی و راضی باشی پول دارو میخواهم بدهم …خلاصه دیدن بزرگی و پاکی اش روزم را ساخت به کمک دوستان خیرم مشکل دارو فرزندش هم امروز حل شد.
خدارو شکر


ارسالی مخاطبین کانال

🇮🇷 @iranianspa
👍45
فصل اجاره‌ها رو به اتمام است، و در انفعال دولت و سودجویی بی‌حد و ناگزیر صاحب‌خانه‌ها در مشارکت با املاکی‌ها، بخش بزرگتری از «طبقه متوسط اخیرا فقیرشده»، طرد اجتماعی را تجربه کردند و ناگزیر از مهاجرت نزولی شدند. نتیجه آن هم انزوای ناشی از تعلیق تعاملات اجتماعی هم‌سطح و هم‌شان است.
پیامدهای این حس استیصال و بی‌پناهی، به زودی در کاهش بیشتر ازدواج و فرزندآوری، افزایش طلاق و خودکشی و افسردگی و بیماری‌های روانی، و دشوارتر شدن زندگی اجتماعی مشهود خواهد بود.
👍24
جَنَم و جوانمردی
تحلیلی از رای مردم به مسعود پزشکیان

بخش اول از مصاحبه محمدرضا جوادی یگانه با مجله آگاهی نو. شماره ۱۴ (اینجا را ببینید)

مردم به دنبال رییس هستند،‌ کسی که جنم داشته باشد
مردم به دنبال سخنران خوب یا آدم خوب نیستند به دنبال رئیس هستند. رئیس هم باید جَنَم داشته باشد. از سال ۱۳۸۸ به بعد به استثنای سال ۱۴۰۰ که بنا بر رقابت نبود، نامزدی پیروز می‌شد که در مناظرات رقیبش را منکوب می‌کرد و این لحظه برای آقای پزشکیان آن لحظه «تا آخر میمونی دیگه» بود. در مورد یک رئیس‌جمهور عناصر زیادی مهم هستند اما مهمترین عنصر، قدرت است. من دوست دارم به فردی که رأی می‌دهم تفاخر کنم؛ کسی که بتواند در لحظه، ابراز قدرت کند.

شخصیت‌های نمادین ایرانی در انتخابات
در انتخابات، هر یک از نامزدها را می‌توان نماد و نماینده یکی از شخصیت‌های معرف جامعه ایرانی دانست . نام نمی‌برم، ولی یکی نماد حکیم کنار حاکم است که مشاور قابل اعتماد است، دیگری جاهل فیلم فارسی است و آن یکی «نوچه» یا شاگرد آن جاهل. دیگری هم رند وارونه است که شایگان در کتاب آسیا در برابر غرب می‌گوید، آن‌که مردِ رندی و وسط‌بازی می‌کند.‌‌

اما
دو نماد اصلی شخصیت ایرانی، زاهد در مقابل لوطی-درویش است، که آقای جلیلی نماد اولی و آقای پزشکیان نماد دومی است. البته حافظ نقطه مقابل رندی را زاهد ریایی می‌داند،

منظور او از زاهد ریایی، هم ریاکار بودنش است و هم ایدئولوژیک بودنش. ولی چون شاید سوء تعبیر شود، من بجای زاهد ریایی، از زاهد استفاده می‌کنم. زاهد دروغ نمی‌گوید، ولی به دروغگویی دیگران می‌تازد و در پوستین دیگران می‌افتد.
در مقابل، شخصیت آقای پزشکیان جوانمرد است. شخصیت آرمانی ایرانیان لوطی-درویش است که باید آن را از رِند متمایز دانست. لوطی-درویش یک کلمه است یعنی لوطی‌ای که درویش است یا درویشی که لوطی است. دقیق‌تر اینکه لوطی باید درویش باشد چون درویش نمی‌تواند لوطی شود. درویش چیزی ندارد اما لوطی نمی‌خواهد که چیزی داشته باشد.
این به جوانمردی مخصوصا جوانمردی قبل از دوره قاجار خیلی نزدیک است. طرز راه رفتنش شبیه قیصر یا داش آکُل است. این تیپ می‌شود جوانمرد و لوطی؛ چون جراح قلب است کاپشن پوشیدن او به چشم می‌آید، می‌تواند پولدار باشد اما پولدار نیست، فریاد نمی‌زند من در هاروارد دوره اقتصاد بهداشت را گذارندم. این تواضع فقط از صاحب قدرت برمی‌آید.

ترکیب قدرت و تواضع
به نظرم آقای احمدی‌نژاد خیلی می‌خواست به تیپ لوطی-دوریش نزدیک شود اما نتوانست. به این معنا که با وجود اینکه تواضع داشت اما قدرت نداشت. در ضمن لوطی‌گری بر پایه «مرام» است که او نداشت و پشت پا زد به کسی که نان و نمکش را خورده بود. به اقتدار علمی آن هم جراح قلب توجه کنید که یکی از بالاترین مراتب پزشکی است اما ایشان نخواست او را در بیمارستان و در لباس جراحی نشان بدهند. این تواضع، مردم را نسبت به ایشان علاقه‌مند کرد.

مردم جَنَم را دوست دارند. چنین حسی را در مورد رضاشاه و شاه عباس هم داریم. جنم را ناخدای کشتی جنگی دارد که روی عرشه می‌ماند و می‌گوید من هم با کشتی غرق می‌شوم. رضاشاه هم تا این اندازه جَنَم را نداشت و در سال ۱۳۲۰ از کشور فرار کرد، اما مردم امروز تصور می‌کنند که داشته است. جنم دفاع از ایران را نداشت، اما جنم ایجاد امنیت در ایران و جدیت در ساخت ایران را که داشت. اما در مجموع جَنَم آن چیزی است که مردم را نسبت به یک فرد علاقه‌مند می‌کند.

دشواری کار پزشکیان: احتمال تبدیل میل به نفرت
آقای پزشکیان با تصویر مطلوب ایرانیان از پزشک همخوانی دارد.، به شدت، خودش است، حتی نهج‌البلاغه خواندنش هم ادا نیست. مردم، مردِ رندی و زرنگی برای رأی آوردن را نمی‌پسندند. ترکیب قدرت و تواضع است،‌ که فرد را جذاب و محبوب می‌کند.
مردم ببه آقای پزشکیان با میل رأی دادند که این وضعیت آقای پزشکیان را سخت‌تر می‌کند. برای اینکه اگر آن امیدها نابود شود به همان اندازه مخالفت‌ها هم شدیدتر می‌شود. مردم با محبت و عشق رأی دادند و محبت خیلی سریع می‌تواند تبدیل به نفرت شود. به تعبیر زیمل وقتی دوستان دشمن یکدیگر شوند، دشمنی‌شان بسیار شدید می‌شود.
@javadimr
👍10
هنوز هیچ نشانه‌ای از توجه دولت به خواست‌های ۵۱درصدی که رای ندادند، دیده نمی‌شود. یکی از نقاط شروع، اعلام فهرست مشاغل دولتی است که «از این پس» نیاز به گزینش ندارد. بسیاری از مشاغل عادی کارکنان دولت، فقط نیازمند کسب شرایط عمومی احراز است و نیاز به کشف اطلاعات شخصی بیشتر ندارد.
👍20
‏تحریم ایران ایر، تنبیه مردم ایران و علت سوانح احتمالی هوایی است.
‏تجاوز، تجاوز است، چه تجاوز به اوکراین و چه نسل‌کشی در غزه. نمی‌شود که در یکی سخت‌گیرانه‌ترین نظارت‌ها اعمال شود و در دیگری، قدرت‌های جهانی چشمشان را بر خون‌های کودکان غزه که با سلاح‌های آنها کشته می‌شوند، ببندند.
👍28👎2
‏می‌گویند ما خوش استقبال و بدبدرقه‌ایم. ۴۵ سال است که پناه مهاجران افغان بوده‌ایم. اگر بناست مهاجرانی که این چندساله بی‌ضابطه آمده‌اند، به کشورشان برگردند هم، این کار را با احترام به آنها و به کشورشان انجام دهیم، نه با ممنوع کردن فروش نان و رد مرزهای فله‌ای و به صرف شباهت چهره‌ای.
👍23👎2
اگر پژوهش‌های ما فقط سود نظری داشته باشند، بی‌ارزشند و حتی یک ساعت زحمت هم نباید صرف آن کرد. این که ما با دقت تمام، مشکل‌های نظری را از مشکل‌های عملی جدا می‌کنیم، برای آن است که به جایی برسیم که مشکل‌های عملی را بهتر بتوان حل کرد.

امیل دورکیم، پیشگفتار نخست تقسیم کار اجتماعی
👍27
انفجار پیجرها

پرویز اجلالی (جامعه شناس)

انفجار پیجرها را باید از سمت دیگری هم نگاه کرد و آن، ایجاد تردید در دلِ انسان‌هایی است ک به زیستِ هوشمند برمدار ابزارهای دیجیتال اخت و تصور دنیای بدون آن برایشان محال بود.


بحث‌ها درباره "گجت" به‌مثابه بمب، ابزار شنود، ردیاب و کنترل، تبدیل به "نگرانی جهانی" شده است.

نگرانی دیگر، "انسان‌زدایی" ازبرخی ملت‌ها (مثلا یمن، عراق، افغانستان و ...) در رسانه‌های غربی وبازتولید آن درافکارعمومی جهان است.


شمارکشته‌ها وزخمی‌های انفجارپیجر‌ها باتیتر"نیروهای حزب‌الله"عادی‌سازی می‌شوند.

این روند هشداری درباب تسری نگاه معنایی و ارزشی غرب در دیگر ملتآ‌ها ست،
انفجار پیجرها نشانگانی فراتراز حزب‌الله است.

تبدیل گجت به‌ سلاح در واقع تغییر فاز جنگ‌های آینده ست.

اینکه هروسیله هوشمند شخصی قابلیت تبدیل به سلاح هوشمند را داشته باشد، را می‌توان به‌عنوان "تهدیدی علیه بشریت" درنظر گرفت.

وقطعا این گمانه، سرویس‌های امنیتی جهان را نگران کرده است.
👍15👎1
🔹مرگ در معدن درد کدام جراحی است؟

گفته می‌شود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست داده‌اند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درس‌هایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟

رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردی‌دیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمین‌رو، حتی در دسته‌بندی عوامل بروز حادثه برچسب «بی‌احتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگ‌ومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بی‌احتیاطی نسبت داده می‌شود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار می‌شود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارت‌های فردی» تقلیل می‌يابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطره‌های مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفه‌ای برعهده ندارند.

این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بی‌مسئولیتی‌ها، رهاشدگی‌ها، و ناکارآمدی‌ها را آشکار می‌کند و «پاسخگویی» می‌طلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار می‌کند. در حادثۀ شلاق‌خوردن کارگران معدن آق‌قلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید می‌شد، مسئله ابعاد دیگری پیدا می‌کرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید می‌کند.

«موقتی‌سازی شغلی» هم از یکسو تشکل‌یابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل می‌کند که جرئت پیگیری ساده‌ترین و بنیادین‌ترین حقوق‌شان را از دست می‌دهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران می‌گفتند «جرئت بیان واقعیت‌های ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید می‌شدیم».

موقتی‌سازی شغلی، بی‌ثبات‌کاری، تشکل‌زدایی از نیروی کار، امنیتی‌کردنِ تشکل‌یابی و ... جراحی‌هایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژه‌ای و ... است.
@omidi_reza
👍7
‏پیوندهای ایران و لبنان دیرینه‌ و عمیق است. در همه خاورمیانه، کشوری چون لبنان نیست که علیرغم بعد مسافت، این‌همه به ایران شبیه و در ایران عزیز باشد. اگر امام موسی صدر و شهید چمران، لبنانی‌ترین ایرانی‌‌ها بودند، شهید حسن نصرالله ایرانی‌ترین لبنانی است و خاطرش همیشه عزیز است.
👍38👎17
Forwarded from javad kashi
بلای خانمان‌سوز کینه
---
آنکه از مرگ انبوه فلسطینی‌ها و اینک شهادت حسن نصرالله مسرور شده، دلی مملو از کینه دارد. می‌توان کنارش نشست، با آنچه او را اینهمه کینه‌ورز کرده همدلی کرد. بی‌تردید تن و جانش از زخم ناشی از سرکوب و تحقیر آزرده است.
از تعداد این دل‌های پرکینه و مسرور کسی خبر ندارد. اما هر چه بیشتر باشند، بیشتر باید از آینده ترسید. آنها با نظام جمهوری اسلامی مخالف‌اند، اما نه تنها به مخالفت‌هاشان نباید امیدی بست، بلکه هر کدام یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیک‌اند.
تنها دلی می‌تواند چراغی فراراه آینده برافروزد، که حقیقتاً ضد سلطه باشد. سلطه هر کجا که هست، روح و روانش را بیازارد. برای هر کس که علیه سلطه عمل می‌کند احترام قائل شود و برای مرگ‌شان سوگوار باشد. برای گشودن افق فردا کافی نیست با وضع موجود مخالف باشیم. باید اطمینان حاصل کنیم چاله عمیق‌تری فراراه مردم نکنده باشیم.
مردم فلسطین و لبنان علیه سلطه بی‌مهار یک کشور یاغی به نام اسرائیل دست به مبارزه زده‌اند. می‌توان الگوهای رفتاری و شناختی آنها را موضوع بررسی و نقد قرار داد و با برخی از اقدامات مخالف بود. اما نفس وجود آنها و تداوم عمل و مبارزه‌شان، از بزرگی روح انسانی حکایت دارد.
تنها دلی پایگاه امن برای عشق به آزادی است، که هر مبارز برای رهایی از سلطه را می‌ستاید. از کوچه و خیابان کشور خودمان تا هر کجا و هر کس در هر کجای دیگر جهان.
سید حسن نصرالله در لبنان مظهر پایان بخشی به برتری‌جویی اسرائیل و تحقیر مدام مردمان لبنان طی دهه‌های متمادی بود. مردمان و رهبران فلسطینی در غزه و کرانه باختری امید مردمان تحقیر شده‌اند. برخی اشتباهات استراتژیک آنها در عمل قابل بحث و بررسی انتقادی است. اما وای به دلی که از مرگ آنها مسرور می‌شود. وای به مردمی که از مرگ انبوه و بی‌رحمانه آنها شادمان شوند. آنکه از مرگ فجیع مردم فلسطین و حسن نصرالله شادمان شده، خود یک برده تحقیر شده است که در جستجوی اربابی تازه‌ برای تداوم بردگی است.
کینه یک ویروس خطرناک است. در فضای تهدید و سرکوب به نحو شگفتی تکثیر می‌شود. خرد را کور می‌کند. ظرفیت‌های اخلاقی را می‌سوزاند. از کینه‌ورز ماشین تولید نفرت مدام می‌سازد. او برای همگان و پیش از همه برای خود یک بلای خانمان سوز است.
@javadkashi
👍15👎1
‏نه تمدن ایرانی در حال احتضار است، نه جمهوری اسلامی؛ اما به مانع برخورد کرده و متوقف شده است.
‏راه برون‌رفت از وضعیت فعلی، تمدید و تشدید و تسریع مسیری است که در یک سال گذشته دنبال شده، یعنی بازگشت به نظر اکثریت مردم.
‏«مردم» تنها قدرت واقعی و بی‌بدیلِ در دسترس جمهوری اسلامی هستند.
👍19👎1
‏فارغ از فرجام جنگی که نزدیک شده و علل رسیدن به این وضعیت، تصمیم رهبری برای اقامه نماز جمعه این هفته تهران، و شجاعانه به معرکه خطر رفتن، برای مردمی که از حاکمانشان، در دو سده اخیر، چیزی جز گریز و تسلیم ندیده‌اند، روحیه‌بخش و آرام‌کننده است.
👍43👎16
‏جنگ شری است که گاه لازم و اجتناب‌ناپذیر می‌شود. آنچه فضیلت است شجاعت مقاومت و عدم تسلیم است، نه ضرورت‌های جنگ و پیامدهای ناگزیر آن مانند کشتن دشمن و تخریب شهرهای او. به فضیلت‌های بازدارنده باید اتکا کرد و آن را نمایش داد. تفاخر به ‌ ضرورت‌ها و‌ پیامدها، به ضد خود تبدیل می‌شود.
👍26👎6