رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
جلسه دفاع رساله دکتری علی راغب فردا ساعت ده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

عنوان: مطالعه‌ی جامعه‌شناختی پذیرش و بازتولید نابرابری اقتصادی در زندگی روزمره
(مطالعه‌ی موردی: طبقه‌ی متوسط رو به بالای شهر تهران)


چکیده: در بحران اقتصادی سالیان اخیر ایران شاهد افزایش شکاف طبقاتی هستیم. در میان فرودستانی که زیر بار تورم له می‌شوند، طبقه‌ي متوسطی که فقیر می‌شود و ثروتمندانی که خرید جت شخصی‌شان آزاد می‌شود، طبقه‌ی متوسط رو به بالایی وجود دارد که نسبتا وضعیت ثابتی دارد. پرسش اصلی این است که مردم در زندگی روزمره‌ی خود چگونه حجم انبوه نابرابری اقتصادی را تحمل و توجیه می‌کنند که مدام بازتولید می‌شود؟

برای پاسخ، سه تحقیق متفاوت انجام شد:
الف) با روش اسنادی و کتابخانه‌ای نظرات حدود سی متفکر خارجی در حوزه‌ی اقتصاد سیاسی نابرابری تحلیل شدند که به مدلی نظری برای دلایل پذیرش نابرابری منتج شد.
ب) با استفاده از روش تاریخی، مهمترین عناصر کهن‌الگوهای ذهنی و روحیات جمعی ایرانیان در ادبیات «خلقیات‌نویسی» و ضرب‌المثل‌ها درباره‌ي بی‌عدالتی استخراج شدند، سپس مدل نظری منتج از آن با روش تحلیل ثانویه در پیمایش‌های ملی ۴۰ سال اخیر بازتابیده شد.
ج) در چهارچوب روش‌شناسی مردمی با ۲۱ نفر از اعضای طبقه‌ي متوسط رو به بالای شهر تهران درباره‌ي ادراک آنها از نابرابری اقتصادی مصاحبه‌ي نیمه‌ساختاریافته انجام شد.

اصلی‌ترین یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که این افراد از شدت نابرابری اقتصادی غافل هستند و با ایمان به افسانه‌ي تلاش فردی و فرهنگ فقر به بازتولید نابرابری اقتصادی در زندگی روزمره کمک می‌کنند و به نوعی در موقعیت متناقض «ظالم مظلوم» قرار دارند. فشار شدید اقتصادی و خودخواهی حاصل از آن، ترس از سرکوب، یأس و ناامیدی، روحیات جمعی و ریشه‌های فرهنگی در کنار نفع بردن از وضع موجود مهمترین عواملی هستند که منجر به پذیرش نابرابری اقتصادی می‌شوند. برای این قشر که به بخت و تقدیر نیز اعتقاد دارد، پیروی از سلطه کم هزینه‌تر از اعتراض و مقاومت است. نابرابری اساسا دغدغه‌ی ذهنی آنها نیست و چون نابرابری را یکی از علل اصلی بروز آسیب‌های اجتماعی می‌دانند، با آن مخالفت می‌کنند، نه به دلایل بشردوستانه. بنابراین واکنش آنها به نابرابری ساختاری تنها نوعی «شبه‌مقاومت بنده‌نوازانه» است.
👍14👎1
لایحه «رفع فیلترینگ» جای «طرح صیانت» را می‌گیرد؟

مهدی بیک اوغلی
روزنامه اعتماد. دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ (متن کامل یادداشت را در اینجا بخوانید)

«ای کاش تويیتر رفع فیلتر شود.» این تويیتی است که دیروز محمدرضا جوادی یگانه، جامعه‌شناس آن را در ضرورت پایان دادن به معادله فیلترينگ منتشر کرده است. اظهارنظری که در امتداد یک موج خبری گسترده رسانه‌ای و مطالبه جدی ایرانیان برای پایان دادن به فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. مطالبه‌ای که می‌توان آن را در کنار ضرورت پایان دادن به تحریم‌ها به عنوان دو مطالبه کلیدی عموم ایرانیان قلمداد کرد.

در عین حال، این روزها اخباری هم شنیده می‌شود که پزشکیان به عنوان یکی از نخستین اقدامات دولتش به دنبال آن است که پس از اخذ مجوزهای لازم از نهادهای بالادستی، ضمن از دستور کار خارج کردن طرح صیانت، لایحه رفع فیلترینگ را جایگزین آن کند.

جوادی یگانه اما همراه با انتشار این پست، تويیتی از مسعود پزشکیان را منشن کرده که آن‌هم در واکنش به تويیت حمایتی صفحه رسمی رهبر انقلاب منتشر شده است. مبتنی بر این فعل و انفعالات است که جوادی یگانه می‌نویسد: «‌هم در توییت رهبر انقلاب و هم در کوت ريیس‌جمهور منتخب، هر دو، یکدیگر را منشن کرده‌اند، یعنی این دو پیام، منحصرا توییتری است. ای کاش در این فضای همدلی، توییتر رفع فیلتر بشود تا مردم عادی هم مانند مسوولان بدون فیلترشکن و بدافزار بتوانند این گفت‌وگوها و سایر مطالب توییتر را دنبال کنند.»

تصمیم نامبارکی که از سال‌های ۸۸ و ۸۹ در زمان دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد با فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی مهم تويیتر، فیس‌بوک، یوتیوب، یاهو مسنجر، جی‌تاک، وردپرس و بلاگر آغاز شده بود، در دولت اصولگرای سیزدهم با فیلترینگ گسترده شبکه‌های اینستاگرام، واتساپ، تیک‌تاک، گوگل پلی، ایکس باکس، لینکدین، کلش آف کلنز و اسکایپ به اوج رسید. شرایط به گونه‌ای شد که دیگر اساسا، فضای مجازی محدود نشده‌ای برای ایرانیان باقی نمانده بود که ذیل آن مناسبات ارتباطی خود را ساماندهی کرده و کسب و کار آنلاین خود را مستقر کنند. در میانه دو دولت اصولگرای احمدی‌نژاد و رییسی، دولت میانه‌روی حسن روحانی قرار داشت که در آن، هر چند دولت مستقر میانه‌ای با فیلترینگ و محدودسازی شبکه‌های اجتماعی نداشت، اما با حکم بیژن قاسم‌زاده بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ، براساس شکایاتی که هرگز مشخص نشد از طرف شاکیان خصوصی بوده یا نهادهای عمومی، دستور فیلترینگ تلگرام صادر شد. این روزها اما اخباری دست به دست می‌شود که پزشکیان در تلاش است تا رضایت مقامات ارشد نظام را برای رفع فیلترینگ جلب کرده و به محدودیت‌های ارتباطی ایرانیان پایان دهد. پس از کسب مجوزهای لازم، قرار است پزشکیان در یکی از نخستین اقدامات دولتش طرحی را ذیل عنوان «رفع فیلترینگ» راهی بهارستان کند تا نمایندگان در‌خصوص آن تصمیم‌گیری کنند. فتح‌اله توسلی، نماینده همدان در پاسخ به این پرسش که اگر طرحی برای رفع فیلترینگ توسط ريیس‌جمهور منتخب ارائه شود، آیا نمایندگان همراهی می‌کنند یا خیر‌؟ گفت: «‌وضعیت فعلی فیلترینگ مقبول هیچ کس نیست، قطعا وضع فعلی فیلترینگ قابل تداوم نیست، فضای کشور را نمی‌شود بست».
….
👍7👎1
در باب سعید راد، مقصران دیروز و امروز و مساله جبران

محمدرضا جوادی یگانه

سعید راد، هنرمند باسابقه امروز درگذشت.  روحش شاد!

آشفتگی‌های پس از انقلاب‌ اسلامی که در سایر انقلاب‌ها هم رایج بوده، باعث مرارت مرحوم ‌ سعید راد⁩ و سایر هنرمندان و سرمایه‌داران شد، به گونه‌ای که تا مدتی امکان بازی در سینما را نداشت و به اجبار مهاجرت کرد.

در این میان، برخی نواصولگراها،
‏مقصر وضعیت سعید راد را وزارت ارشاد اصلاح‌طلبان در دهه شصت می‌دانند.
جا دارد از آنها پرسیده شود که اولا جناح متبوعشان «همان زمان» در مقابل این معضل و امثال آن، چه واکنشی نشان داد؟
همچنین بعد که به قدرت رسیدند، برای حل مشکل آن زمان و فعلی هنرمندان، «عملا» چه کردند؟

ثانیا آنها که ‌نگران مشکلات چند دهه پیش هنرمندان هستند، در سه سال اخیر، در مقابل ممنوع الکاری و ممنوع الخروجی هنرمندان چه موضعی گرفتند؟ چرا تعداد بیشتری از هنرمندان در همین سه سال اخیر دچار ممنوعیت شدند؟

در هر حال یک زمان باید «جبران» مسائل گذشته، آغاز شود، فارغ از استفاده از آن به عنوان یک حربه سیاسی.

پی‌نوشت: تصویر یک صفحه از مصاحبه مجله فیلم با سعید راد در باره مشکلات پس از انقلابش.

@javadimr
👍8👎1
‏نقطه قوت سامان جدید را به نقطه ضعف آن تبدیل نکنید.

محمدرضا جوادی یگانه

تشکیل کمیته‌های پیشنهاددهنده وزرا ، که نشان‌دهنده شفافیت در تصمیم‌ها و مشارکت حداکثری ذینفعان در آن بود، از تصمیمات ماندگار دولت جدید است که شیوه نوینی را بنا خواهد گذاشت.
و نقطه قوت مهم آن اعلام اسامی کمیته‌ها در روزهای اول بود.

این تجربه تازه را بخاطر خطاهای احتمالی نباید کنار گذاشت. از خطاهای احتمالی، نه تنها در باره نامزدهای پوششی، که معرفی قبیله‌ای نامزدها هم هست، یعنی گروهی از رفقا که هر کدام وزیر شد، منافع بقیه را هم تامین کند.
یکی دیگر، می‌تواند استفاده از فرایندهای سیستماتیک حذف رقبای احتمالی باشد.
یک مساله محتمل هم گنجاندن نام رفقا در لیست کمیته‌ها و وزرا، برای سهم‌خواهی‌های آینده از وزرا است.

هیچ یک از اینها بعید نیست. قبلا هم بوده، شاید هم شدیدتر؛ ولی اکنون که فرایندها علنی شده، به چشم همگان می‌آید.

لذا نباید خطاها را غیرممکن دانست یا آن را انکار کرد.
برای رفع خطاهای محتمل، راه چاره چیزی نیست که شورای راهبری انتخاب کرده، یعنی ممنوعیت اعلام اسامی کمیته و نامزدهای پیشنهادی.

باید شفافیت و خرد جمعی را باور کرد. البته هر کس انتخاب شود، کسانی هستند که نقد کنند چرا من نه، یا چرا فلانی نه.
ولی اگر بخش بزرگی از جامعه یا ذینفعان، در باره تصمیمی انتقاد داشتند، می‌شود در باره آن تامل مجدد کرد.

به نظرم راه چاره، همان است که از اول اعلام شده بود، یعنی شفافیت.
اسامی اعضای کمیته‌ها را اعلام کنید و همچنین نامزدهای پیشنهادی اولیه و نهایی را اعلام کنید.

به مردم و عرصه عمومی اعتماد کنید. مردم خیرخواه دولت هستند و قصدشان بهتر شدن وضعیت ایران است.
آنها که شفافیت را مانع می‌دانند، منافع دیگری دارند.
@javadimr
👍9👎1
#یاد_ها
☑️ سیمای روشنفکر در جوانی
درباره حمید عنایت به بهانه سالگرد درگذشت او
▫️روزنامه سازندگی، ۲ مرداد ۱۴۰۳

♦️از زمانی که حمید عنایت، پدر علم سیاست ایران در جریان پرواز فرانسه به انگلستان دچار سکته قلبی شد دقیقاً ۴۲ سال گذشته است.دو سال پیش از آن به‌عنوان دومین مدرس تاریخ مدون خاورمیانه در آکسفورد جانشین آلبرت حورانی شده بود. در یک خانواده روحانی‌تبار به دنیا آمده بود و از سمت مادری نیز پیوندی با طایفه قاجار داشت. تجربه تحصیل در مدرسه فیروز بهرام سپس دارالفنون از او یک جوان با علاقه به اندیشه‌‌های سیاسی ساخت.

جوانی و ارادت به پیر احمدآباد

دوران جوانی و تحصیل عنایت در مدرسه و بعد در رشته علوم سیاسی در زمانه‌ای گذشت که به واسطه ملی شدن صنعت نفت، شور و اشتیاق به محمد مصدق به‌عنوان رهبری ملی‌گرا در میان روشنفکران به اوج رسیده بود.
سال ۱۳۴۵ وقتی محمد مصدق در غربت احمدآباد، مرگ را در آغوش گرفت، عنایت تازه به ایران آمده بود و با همسرش آنا والتن، محقق جامعه‌شناسی و تاریخ اقتصادی ایران در مراسم هفت نخست‌وزیر سابق ایران شرکت کرد.

⬅️مانند بسیاری از روشنفکران و جوانان آن زمان مدتی دل در گروی حزب توده داشت و فعالیت‌هایی هم در این زمینه داشت اما پس از کودتای ۲۸ مرداد هوادار سوسیالیست‌ها شد. در نهایت دو سال پس از اتمام دوره کارشناسی توانست با بورس دولتی به انگلستان و مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن برود و تا سال ۱۳۳۷ دوران تحصیل در کارشناسی ارشد علوم سیاسی را تمام کند.فعالیت‌هایی که ضد رژیم‌شاه داشت، باعث تاخیر او برای بازگشت به ایران شد اما در نهایت بازگشت و به‌عنوان استادیار در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران مشغول به کار شد تا زمانی که دوباره برای استفاده از بورس تحقیقاتی آیزنهاور به آمریکا رفت.

درخشش عنایت در تاریخ علوم سیاسی ایران

حمید عنایت پس از کسب جایزه تحقیقاتی دانشگاه تهران و بورس کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد در سال ۱۳۵۲ دانشیار دانشگاه تهران شد و خیلی زود عملکردش، او را به‌عنوان یکی از بهترین استادان این دانشگاه معرفی کرد. حالا او را به‌عنوان پدر علم سیاست ایران می‌شناسند و چرایی آن به تلاشی برمی‌گردد که برای تدریس روش‌مند دروسی در زمینه تاریخ سیاسی خاورمیانه و جنبه‌های اجتماعی و فکری جنبش‌های سیاسی اسلامی در دوران متاخر داشت.

⬅️معتقد بود که گفت‌وگو میان گونه‌های متفاوت روشنفکران و اهمیت ترکیب و تعامل به دور از جرم‌اندیشی و تعصبات فرقه‌ای یک ضرورت است بنابراین دو سال پس از انقلاب ۵۷ در جلسات بحث و گفت‌وگوی آیت‌الله مرتضی مطهری، استاد فلسفه اسلامی در دانشگاه تهران حاضر می‌شد.در دو حوزه بیشتر از حوزه‌های دیگر به ‌عنوان صاحب‌نظر مطرح بود و آثار زیادی داشت؛ نخست، جامعه‌شناسی سیاسی که مقالات زیادی هم در آن حوزه نوشت و بعد اندیشه سیاسی که آثار زیادی درباره‌اش به یادگار گذشت.
برخی از آثار مهم حمید عنایت

او به‌ عنوان یک متفکر آزاداندیش در کتاب «انديشه سياسی در اسلام معاصر» به خوبی از اشراف خود بر تاریخ اسلام و فراز‌وفرود آن از جهت اندیشه سیاسی خبر می‌دهد و در این راه از تخریب یا امتیاز‌دهی و تطهیر امتناع می‌کند.
در کتاب «سیری در اندیشه سیاسی عرب» نیز در تصویر شخصیت «سیدجمال‌الدین اسدآبادی» به دنبال حقیقت است نه سیاه و سفید مطلق؛ او همزمان از نقاط قوت و ضعف سید به‌ویژه در زمینه حضور در تشکیلات «فراماسونری» می‌نوسید.
سال ۱۳۴۷ دو مجموعه مقاله او با نام‌های «اسلام و سوسياليسم در مصر و سه گفتار ديگر» و «۶ گفتار درباره دين و جامعه» در سری انتشارات «كتاب موج» منتشر شد.ترجمه فلسفه هگل كه با نام‌های «فلسفه هگل» و «عقل در تاريخ» نشر يافت، نمونه‌ای دیگر از آثار ماندگار اوست. «عقل در تاريخ» اثر هگل ترجمه ماندگار دیگری بود که در سال‌های اخیر منتشر شده است.سیاست ارسطو از دیگر آثار ترجمه او علاوه بر ایده‌های درخشان و نگاه دقیقی که به مقوله سیاست دارد، نقدی قابل توجه بر نظرات افلاطون در کتاب «جمهور» نیز هست. در کتاب سیاست ارسطو، اصطلاح شهروند را در مقابل اصطلاح فرنگی سیتی‌زن قرار داد و ما اکنون این اصطلاح رایج را مدیون او هستیم.

🔗 ادامه در سایت سازندگی:
https://saazandegi.ir/?p=10537
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
https://t.me/yekhezaran
👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏واقعیت جهان همین است که می‌بینید.
‏چشم خود را بر نسل‌کشی چهل‌هزارنفره در غزه بستند و ده‌ها بار، نشسته و ایستاده، تشویقش کردند. امنیت و آزادی و کرامت را فقط برای مردم خود می‌خواهند.

‏در این جهان که انسان، گرگ‌ِ انسان است، باید قوی بود، هم متکی به مردم و هم متکی به سلاح.
👍32
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
در انتهای شب
---
سریال «درانتهای شب» اثر خانم آیدا پناهنده را در یک پرسش می‌توان خلاصه کرد: چه بر سر آدمیان خواهد آمد هنگامی که سقف سنت فروریخته و خداوند از قلمرو رابطه‌های انسانی کوچ کرده باشد؟ در انتهای شب یک پاسخ ساده می‌دهد: آدمیان گریزی از آن ندارند جز آنکه به هم پناه بیاورند.
به چهره هم چنگ می‌زنند. به عهدهای خود خیانت می‌کنند، دروغ می‌گویند، گویی وضع طبیعی هابز ظهور کرده باشد. اما مردم از خود و تنهایی عمیقی که گریبان‌شان را گرفته چاره‌ای جز پناه آوردن به دیگری ندارند.
به آثاری عادت داریم که عشق را به عنوان آخرین میانجی ارتباطات انسانی به تصویر می‌کشند. همه در این خیال‌اند که توسن عشق از راه برسد و ناسازواری‌های واقعیت جهان را سازوار کند. عشق هم در انتهای شب، یک کلیشه بی‌معناست. خانم پناهنده بیننده را به آنسوی تصورات رمانتیکی عشق می‌برد. پرسش جدی‌تر می‌شود: چه بر سر آدمیان خواهد آمد وقتی همه میانجی‌ها اعم از سنت و خداوند و حتی عشق از میان برخاسته باشند؟
در انتهای شب، چراغ‌های رابطه خاموش‌اند. درست مثل شهر که یکباره در تیرگی فرورفته باشد. آنگاه زندگی مثل طی کردن یک راه تاریک جنگلی است که هر آن ممکن است خطری در کمین تو نشسته باشد. همگان در معرض یک انتخاب مهم‌اند: هر کس به تنهایی این مسیر مخاطره‌آمیز را طی کند یا با یک دیگری همراه شود؟
دیگری در انتهای شب، نه دشمن است نه دوست. نزدیک شدن به دیگری از سنخ دگردوستی، نوع دوستی یا عشق و محبت نیست. دیگری همان است که در هر بزنگاهی ممکن است بر چهره تو چنگ بزند. اما در یک جهان تاریک شده، تنها پناه ممکن است. دیگری به مثابه تنها پناه‌گاه نامطمئن در شرایط آشوب، انتهای شب را از هر وضعیت شناخته شده‌ای متمایز می‌کند.
تکیه به دیگری بدون حضور میانجی‌هایی که به اعتبار آن‌ها، طرفین رابطه بر عهد خود بمانند، وضعیت حیرت‌انگیزی است. سریال در انتهای شب، به خوبی این وضعیت را به تصویر کشیده است.
هیچ نقشه از پیش طراحی شده‌ای برای زندگی وجود ندارد. هر کس داستان خود را دارد. اما سریال در انتهای شب، برای روندگان راه تیره جنگل یک توصیه مهم دارد و آن مدیریت زمان است. در فضای آشوب‌ناک زندگی، دلنگرانی برای آینده، خود به تیرگی می‌افزاید. مجادلات میان ماهی و بهنام، از آینده نگری‌های ماهی آغاز می‌شود. آینده به روزگاری تعلق دارد که جهان اجتماعی روشن است و سنت، ایدئولوژی یا اسطوره‌های متعارف مردم سرزنده‌اند. اما هنگامی که سخن از راه تاریک جنگل است، دلنگرانی آینده خود رابطه‌ها را مخدوش می‌کند. گذشته هم می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد. چون در فضای آشوب رابطه‌ها، همه دست‌ها آلوده‌اند و خاطره‌ها مملو از اتفاقاتی که می‌توانند مولد کینه و یاس باشند.
خاطره‌ها را البته نباید به کلی فراموش کرد. اتفاقاً بهره‌گیری گزینشی از خاطره‌ها نجات بخش‌اند. در آشوب رابطه‌ها دروغ هست، اما عشق هم هست. خیانت در امانت هست، اما فرصت‌های معدود راستی هم جاری است، هنوز مادری هست، هنوز عشق فرزند وجود دارد. هنوز سودای پدر بودن جاری است. تن‌ها، نگاه‌ها و لبخندها، اشک‌ها و زخم تنهایی‌ها، به کار التیام بخشی به رابطه‌ها می‌آیند. باید آنها را فراخواند شاید دیگری بماند و رابطه‌ها پایدارتر شوند.
"در انتهای شب" همگان را فراخوان می‌کند تا دست به کار تاسیسی دوباره شوند. تاسیسی که از سنخ حماسه‌سازی‌های بزرگ نیست. نجات بخشی درمیان نیست. همه باید دست به کار شوند. هر کس با شکسته بند کردن پاره‌های زندگی خود، به کلیت از هم گسیخته مدد می‌رساند. کلیتی در میان هست، اما برساختن آن، از سلولی‌ترین رابطه‌های انسانی آغاز می‌شود.
اگر نسل ما کلیتی در ذهن داشت و جزئیات روابط انسانی را به تاسیس آن کلیت تام موکول کرده بود، در انتهای شب، مسیر معکوسی پیش روی ماست: قرار است جامعه در پایین‌ترین لایه هرم اجتماعی با هزاران روایت و رنگ و با تکاپوی پرمایه هر فرد ساخته شود. فرم و ساختار کلیت به فردا موکول شده است.
@javadkashi
👍8👎1
جلسه نقد و بررسی کتاب:

در سرزمین صوفی بزرگ: سفرنامه سر راجر استیونس (سفیرکبیر بریتانیا در ایران، (1954-1958 م./1333-1337 ش.)، ترجمه دکتر علی‌محمد طرفداری، با مقدمه‌ای از اردشیر زاهدی، قم، مجمع ذخایر اسلامی، 1402

با حضور:
دکتر محمدرضا جوادی یگانه (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران)
دکتر عسکر بهرامی (عضو هیأت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی)
و علی‌محمد طرفداری مترجم کتاب
با دبیری: حمیدرضا محمدی

تهران، سرای خانه کتاب و ادبیات ایران، یکشنبه 7 مرداد 1403، ساعت 10 و 30

🇮🇷🇮🇷🇮🇷
👍3
‏دولت سیزدهم امروز تمام می‌شود. و اذکروا موتاکم بالخیر.
‏هر دولتی خوب و بد دارد. اما نقیصه مهم دولت این بود که «واقعا» به اسب زین‌کرده و صفر کردن مرگ‌‌ومیر کرونا از هفتصد نفر و زمستان سخت باور داشت و دارد. به دلیل همین توهم است که تنها می‌تواند با قهر مردم رای بیاورد نه مشارکتشان.
👍15
برای حل ناترازی اجتماعی و فرهنگی، نهادهای اجتماعی و فرهنگی باید ورود کنند نه دولت
مصاحبه با شفقنا

محمدرضا جوادی یگانه

پنج مرداد ۱۴۰۳
متن کامل مصاحبه را در اینجا بخوانید.



جامعه ایرانی در سطح اجتماع و فرهنگ قدرتمندتر از دولت است و ورود دولت به این حوزه نه ممکن است و نه مطلوب. یعنی دولت توان نظری و توان عملی ایجاد تغییرات مطلوب در حوزه اجتماعی و فرهنگی را ندارد و اگر هم در مواردی وارد شده، شرایط بدتر شده؛ لذا هر چه تصمیم‌گیری‌ها در حوزه اجتماعی به خود اجتماع و عناصر اجتماعی واگذار شود و در حوزه فرهنگ به اهالی فرهنگ واگذار شود، با جامعه به‌سامان‌تری روبه‌رو خواهیم شد.

سه عامل همزمان باعث شدند که با ناترازی اجتماعی و فرهنگی مواجه شویم:
اول اینکه ما بیش از حد از حوزه اجتماع و فرهنگ مصرف کردیم و مواردی را از حوزه اجتماع به حوزه اقتصاد و سیاست آوردیم در صورتی که در عرصه اقتصاد و سیاست ظرفیت های بیشتری بود و از عناصر اجتماعی انتظار بیش از حد داشتیم. به عنوان مثال خانواده یک ظرفیتی داشته ولی ما همزمان با کوچک تر شدن خانواده، هم از خانواده انتظار حل مساله اشتغال و آموزش زبان و هنر و تامین مسکن فرزندان را داریم، که وظیفه خانواده نیست. خانواده ایرانی قدرتمند است که هنوز می تواند این ضعف ها را جبران کند، اما این موجب فرسودگی و خستگی می شود و این فرسودگی خانواده منجر به فرسودگی اجتماع می شود.

نکته دیگر اینکه در ناترازی سوخت و انرژی، وقتی اجازه ورود منابع جدید انرژی داده نشود و از سوی دیگر مصرف را محدود نکنید، ناترازی رخ می‌دهد. به همین شیوه در حوزه اجتماعی و فرهنگی با این ناترازی رو به رو هستیم. در حوزه اجتماعی از تنوع ها ترسیدیم، از سبک زندگی های مختلف ترسیدیم، مدام یک هم نوایی و همگونی را متذکر می شویم و اجازه تنوع پوشش اقوام را نمی دهیم، این مساله رسماً ممنوع نیست، ولی مثلاً چه کسی در تهران می تواند لباس قومی بپوشد و در ادارات تمسخر نشود؟! درباره گویش و لهجه و سبک زندگی نیز همین مشکل را داریم.
زندگی و تجربه تازه نسل جدید و افکار نسل نو مدام مورد انکار واقع می شود چرا که از هر تنوع و تفاوتی می ترسیم به همین دلیل اجازه ورود عناصر اجتماعی جدید را نمی دهیم همین مساله را در حوزه فرهنگی نیز داریم. در حوزه فرهنگی جامعه ایران در معرض انواع پرسش ها، ایده های متفاوت اندیشه ای قرار دارد، اما در مقابل اجازه هیچ نوع اندیشه تازه ای را نمی دهیم، هر اندیشه تازه ای می تواند سیاه نمایی تلقی شود و با انواع تهمت ها رو به رو می شود و همین امر موجب می شود که تنوع فرهنگی ایجاد نشود.

من معتقدم «دولت»، علت مشکلات اجتماعی و فرهنگی است یا خودِ دولت این مشکلات را به وجود آورده یا اینکه تلاشی برای حل آن نمی کند یا اینکه تلاش برای حل این مشکلات منجر به آسیب بیشتر می شود. به نظرم مقصر این ناترازی و ناترازی اجتماعی و فرهنگی حوزه های تخصصی مثل وزارت ارشاد، وزارت کشور و پلیس هستند چرا که اولاً مداخله زودهنگام و نابه جا می کنند و اصولاً نفس مداخله گاهی اشتباه است و گاهی نفس مداخله زود هنگام است.
وظیفه دولت رفع رذایل است، وظیفه دولت ایجاد فضایل نیست چرا که دولت توان ایجاد فضایل را ندارد، دولت باید مراقب باشد که فساد اقتصادی رخ ندهد، دولت نمی تواند پول تولید کند و تولید پول با فساد رو به رو است بنابراین باید این اقدام برعهده نهادهای اقتصادی باشد، اگر دولت نباید رقیب اقتصاد باشد به همان شیوه دولت رقیب اجتماع و رقیب فرهنگ هم نمی تواند باشد. فرهنگ و اجتماع نهادهایی هستند که می توانند در مقابل تغییرات خودشان را باز تولید کنند و بهبود بدهند و حرف بزنند همانطور که سینمای ایران در عرصه جهانی حرف دارد، فرهنگ ایرانی و آداب و موسیقی ایرانی و کتاب ایرانی هم حرف دارد، می تواند آنها را به مردم واگذار کنیم.
قرار نیست دولت به همه عرصه ها وارد شود. هر چه از تصدی و دل مشغولی و نگرانی دولت در حوزه های فرهنگی و اجتماعی کاسته شود و به عناصر اجتماعی و فرهنگی واگذار کند، ما به وضع مطلوب نزدیک تر می شویم و از این وضعیتی که با ناترازی رو به رو شدیم و با فرو نشست رو به رو شدیم باز هم می توانیم به وضعی برسیم که ما موثر بودیم و یک تمدن مقتدر و فرهنگ ساز بودیم و می توانیم این کار را کنیم یعنی اگر یک زمانی ایرانی مأبی یک تفاخر بوده، باز هم می توانیم به آن ویژگی برسیم.

ایرانی بودن و عناصر فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی هم برای مردم ایران و هم برای همسایگان و دیگران قابل تفاخر است. ایرانیان عناصر قدرتمندی دارند که می توانند به آن ببالند و دیگران را با آن آشنا کنند.
@javadimr
👍9
#نکته_ها
☑️ دوگانه ها و سیاست خارجی هویت محور برای ایران
▫️حسین جابری انصاری معاون پیشین وزارت خارجه| پایگاه خبری جماران

اشاره: ایده های یادداشت حاضر درباره برخی مفاهیم کلیدی یا دوگانه های مهم سیاست خارجی ایران، نخست در قالب بخشی از یک گفت و گو با جماران مطرح شده و پس از تنظیم اولیه، بازخوانی و تنظیم دوباره شده است. با این حال هنوز یک یادداشت شفاهی است که در پاسخ به برخی پرسش ها شکل گرفته و نباید از آن انتظار یک یادداشت دقیق و موضوعی را داشت. جابری‌انصاری


فرازهایی از یادداشت:
🔹ایران سه سنت تاریخی هویتی دارد و یک سنت مستحدث و جدید. سه سنت تاریخی هویتی ایران عبارتند از: اول، هویت ایرانی تاریخی، دوم، هویت اسلامی از مرحله پسا اسلام به بعد، و سوم هویت در ذیل اسلام، یعنی تشیع که حداقل از مرحله صفویه تابه امروز بخشی از هویت ما را شکل می دهد. این سه، عناصر هویت‌ساز دولت و ملت ایران در بستر تاریخی‌ خود است.

🔹ایران، یک هویت جدید مستحدث نیز دارد که متعلق به دوره معاصر و سده اخیر است و در ارتباط با غرب ایجاد شده و آن، تجدد و ارتباط با دنیای جدید است. این عنصر چهارم هم بخشی از هویت جامعه ایرانی و دولت و ملت ایران را در سده اخیر شکل داده است.

🔹سیاست ایران در دوره معاصر هرگاه از این بستر تاریخی فاصله گرفته، دچار بحران شده؛ تا آنجا که حتی به وضعیت انقلابی و حدوث انقلاب هم انجامیده است.

🔹بحران عمیقی که منجر به انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شد، نتیجه سیاست های اشتباه رژیم سابق ایران در این زمینه بود. نظام پهلوی، در برآیند تجربه حکمرانی خود، دو عنصر از این سه عنصر هویت‌بخش تاریخی دولت و ملت ایران را ضعیف کرد و حتی از در ستیزه با نمادها و نهادهای آن در آمد.

🔹یعنی دو عنصر اسلام و تشیع را به شکل مفرطی تضعیف کرد و با آنها درگیر شد و تنها روی عنصر ایران تاریخی قدیم به شکل افراطی تأکید کرد.

🔹بعد از انقلاب در واکنش به این افراط، تفریطی را شاهد هستیم؛ به‌ویژه در آغاز انقلاب که خیلی به شکل غلظت‌یافته‌ای روی عنصر اسلام و تشیع تأکید می‌شود. کاملاً هم طبیعی است؛ چون همیشه افراط به تفریط منجر می‌شود؛ یعنی افراط بیش از اندازه در تأکید بر عنصر ایرانیت، باعث می‌شود که در دوره اول بعد از انقلاب عنصر ایرانیت تحت‌الشعاع قرار گیرد و این‌بار از این‌سوی بام بیفتیم؛ اسامی ایرانی، تاریخ ایرانی، شاهان ایران و.... نادیده گرفته شده و گاه حتی نام شاهان از برخی کاشی کاری ها و دیوارنوشته های تاریخی حذف شود.

هر دولت و سیاست‌مداری هم اگر از در ستیزه با این عناصر چهارگانه هویتی دولت و ملت ایران دربیاید، در مقیاس تاریخی، شکست خواهد خورد؛ یعنی این شکست، دیر و زود دارد، اما سوخت‌وسوز ندارد.


یک سیاست عمیق و با دوام ملی برای جمهوری اسلامی، سیاستی مبتنی بر عناصر هویتی چهارگانه ملت و دولت ایران است. ما باید هر چهار عنصر هویتی را بطور مناسبی در سیاست داخلی و خارجی‌مان جایابی کنیم.


🔹در سیاست خارجی، سیاست منطقه‌ای و سیاست بین‌المللی ایران، تئوری اساسی که به گفتمان و برنامه سیاست خارجی ما نظم می‌دهد این است که تکلیف خودمان را با این تعریف هویتی و عناصر هویت بخش چهارگانه روشن بکنیم.

🔹پیشنهاد مشخص من این است که سعی کنیم نوعی توازن و تعادل بین این عناصر هویت‌بخش چهارگانه: سه سنت تاریخی و یک سنت جدید و مستحدث، ایجاد و در بستر تحولات بین‌المللی جانمایی درستی برای آنها انجام بدهیم، بی آنکه به دنبال حذف هر یک باشیم. بهترین برنامه سیاست خارجی برای ایران، برنامه‌ای است که سعی می‌کند بین این هویت‌های چندگانه نوعی وفاق ایجاد کرده و جمع بین این نقایض یا به ظاهر متناقضات بکند.

🔹اگر بتوان چنین مفهومی را در سطح نخبگانی و اجتماعی برای تنظیم و تبیین سیاست خارجی ایران ارائه کرد، بسیاری از تناقض‌ها و دوگانه‌ها در ذیل آن قابل جمع و حل است. در بستر این نظریه، دوگانه هایی مانند «ایران و اسلام»، «اسلام و تشیع»، «ایران و غرب»، «منطقه و جهان»، «میدان و دیپلماسی» آشتی‌پذیر می شود و امکان رسیدن به نقاط اشتراکی درباره آنها فراهم می شود؛ به گونه ای که به یگانه هایی در خدمت ایران تبدیل شوند.

🔗 متن کامل در مشاهده فوری
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1638577
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran
👍4
مساله افغانستانی‌ها در ایران یک مساله پیچیده و چندبعدی است. نشنیدن نظر مردم و متخصصان، فقدان سیاست واحد و مسئول واحد برای تصمیم‌گیری نهایی در باره آن، و نیز نادیده گرفتن حساسیت‌های افکار عمومی تنها به خشونت اجتماعی دامن می‌زند. آنچه در محله بیسیم تهران در حال وقوع است، نوک کوه یخ است.
👍5👎1
‏ترور ناجوانمردی است و ترور میهمان، ناجوانمردی مضاعف. همین اصابت گردن‌ناگرفته! می‌توانست در قطر انجام شود، اگر اراده می‌کردند؛ بویژه که تخصص‌شان ترور است. اما در تهران هدف قرار دادند تا میهمان و میزبان را با هم بزنند. احتیاط و تأنی کنیم در پیدا کردن مقصرین داخلی.

پ.ن.:إنَّ الإیمانَ قَیدَ الفَتْک ، وَ لا یفْتِک مومن. اسلام، غافلگیرانه کشتن را در بند کشیده است و هیچ مسلمانی، غافلگیرانه نمی‌کشد. این جمله‌ای است که مسلم بن عقیل در کوفه پیش از دستگیری گفت و توضیح داد که چرا ابن زیاد را ترور نکرده است
👍29👎2
ایرانیان پیچیده و محافظه‌‏کار
نشست آنلاین متخصصان نظرسنجی در باره رفتار انتخاباتی ایرانیان

روزنامه هم‌میهن. ۹ مرداد ۱۴۰۳ (گزارش زهرا جعفرزاده خبرنگار گروه جامعه روزنامه هم‌میهن از این نشست را در اینجا بخوانید)


چهار پژوهشگر اجتماعی و متخصص داده‌‏ها، 23 روز پس از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست‏‌جمهوری به‏ صورت آنلاین دور هم جمع شدند و میزان مشارکت مردم و بی‌تفاوتی آنها در دو دور انتخابات، عملکرد شبکه‏‌های اجتماعی، صداوسیما و کمپین‏‌های تبلیغاتی را تحلیل کردند؛ نتیجه اما موضوعات و آمارهای مهمی بود که از این جلسه خارج شد.

پس از دور اول انتخابات، تفاوت حدود ۸ تا ۱۰ درصدی در میزان مشارکت مردم در انتخابات، موضوع تحلیل تعدادی از پژوهشگران شد. روزنامه «هم‌‌میهن» هم در گزارشی به موضوع مرددهای انتخابات پرداخت که نظرسنجی‌‌ها را با مشکل مواجه کرده بودند. تصور آنها این بود، افرادی که پاسخ درستی به پرسشگران نداده بودند، در انتخابات شرکت می‌‌کنند و همین مسئله داده‌‌ها را با خطا مواجه کرد.

در این نشست آنلاین، افراد زیر رفتار انتخاباتی مردم را تحلیل کردند:
- فاطمه فلاح، پژوهشگر اجتماعی و معاون سنجش و آمار مرکز افکار‌سنجی ایسپا،
- محمدرضا رضایی بایندر، مدیرکل افکارسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما،
- مهدی رفیعی، رئیس مؤسسه افکارسنجی آراء
- محمد رهبری، پژوهشگر حوزه مجازی و کلان‌‌داده‌ .

آنها گفتند که ایرانیان محافظه‌‌کارند و به‌‌راحتی به سوالات پرسشگران پاسخ نمی‌‌دهند. نیمی از آنها با پرسشگران تعامل می‌‌کنند و شبکه‌‌های اجتماعی تاثیر زیادی روی آنها می‌‌گذارد. آنها در بخش دیگری هم به کمپین‌‌های تبلیغاتی دو نامزد اصلی انتخابات اشاره کردند؛ کمپین‌‌هایی که با شکست نسبی مواجه شدند و نتوانستند شور انتخاباتی ایجاد کنند، نه در جامعه، نه در صداوسیما و نه در شبکه‌‌های اجتماعی.

مهمترین نکات ذکرشده در این نشست عبارت است از:
- کاهش اعتبار رسانه‌های رسمی و گروه‌های مرجع،
-‌ بی‌تفاوتی ۶۰ درصد مردم به انتخابات،
- از دست رفتن مرجعیت صداوسیما،
- ۷۵ درصد بدون گرایش سیاسی مشخص،
- شکست نسبی ۲ نامزد اول در جلب مشارکت مردم،
- جلیلی، برنده انتخابات در توئیتر،
- انتخابات اخیر، منحصربه‌فرد بود،
- نظرسنجی تلفنی دقیق است،
- ریزش آرای قالیباف یک روز قبل از انتخابات،
- همکاری نیمی از مردم با پرسشگران،
- ایرانیان محافظه‌کارند.
@javadimr
#نکته_ها
☑️ ترور شهید اسماعیل هنیه و پاسخ ناگزیر
▫️حسین جابری‌انصاری*

شهادت مجاهد شهید اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین - حماس کوتاه زمانی پس از شرکت در مراسم رسمی تحلیف رئیس‌جمهوری اسلامی ایران در تهران از جنبه های مختلف از جمله زمان و مکان و شرائطی که ترور در آن انجام شده، تحولی مهم است که می تواند با مجموعه کنش و واکنش ها پیامدهای قابل توجهی در پی داشته باشد. هرچند هنوز اطلاعات دقیقی از ابعاد فنی و عملیاتی این ترور وجود ندارد اما در یک نگاه سریع می توان از برخی ابعاد راهبردی آن نوشت.

🔗 ادامه یادداشت در مشاهده فوری
https://www.khabaronline.ir/news/1939317
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran
با دریغ روی پرویز متّحده (۱۳۱۹-۱۴۰۳) ایرانشناس و استاد دانشگاه هاروارد درگذشت.

روی پرویز متّحده دورۀ دکتری تاریخ را با نوشتن رساله‌ای در موضوع نظام اداری و مدیریتی آل بویه زیر نظر ریچارد فرای و همیلتون گیب در سال ۱۹۷۰، در دانشگاه هاروارد به پایان رساند و از همان سال تدریس در دانشگاه پرینستون را آغاز کرد. دکتر متحده در سال ۱۹۸۶ استاد تاریخ اسلامی دانشگاه هاروارد شد و سال‌ها در زمینۀ تاریخ اجتماعی و فکری خاورمیانه در دوران اسلامی و همچنین فرهنگ ایرانی و زبان فارسی به تدریس و تحقیق پرداخت. او همچنین سابقۀ عضویت در آکادمی آمریکایی هنرها و علوم، و شورای روابط خارجی ایالات متحدۀ آمریکا را در کارنامه داشت.
دکتر متّحده از نویسندگان جلد چهارم تاریخ ایران کمبریج بود و آثار پرشمار دیگری از خود به یادگار گذاشت. تاریخ اجتماعی ایران در عصر آل بویه از جملۀ این آثار است که به ترجمۀ محمد دهقانی در نشر نامک به چاپ رسید.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خدمات علمی دکتر متّحده به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را ارج می‌نهد و درگذشت او را به دوستداران و پاسداران این فرهنگ و زبان و جامعۀ ایرانشناسی تسلیت می‌گوید. یاد و نامش گرامی باد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
👍2
راه سوم، ممکن‌ترین اعتراض به همه‌چیز
در دلایل توصیه به جلوگیری از حکم زندان شروین حاجی‌پور

محمدرضا جوادی یگانه

سه روز پیش شروین حاجی‌پور کلیپی منتشر کرد در باره اینکه حکم ۴۴ ماه زندانش تایید شده و باید به زندان برود. پرسش اصلی او این است که «آیا راه دیگری برای اعتراض کردن وجود دارد؟» و «آیا مدنی‌تر از قطعه برای، شیوه‌ای برای اعتراض هست؟» شروین معترض است، نمی‌خواهد ایران را ترک کند و به زندان هم نمی‌خواهد برود.
اگر بنا باشد اصلاحی در جامعه ایران رخ دهد، باید کاری کرد که جمع این سه گزینه غیرممکن نباشد. و کسانی که طبق ارزش‌هایشان، نمی‌خواهند طبق ارزش‌های رسمی عمل کنند، امکان کنش در ایران را داشته باشند. آنها، نه خودشان، خود را مجرم می‌دانند نه عرف آنها را مجرم و برانداز می‌شناسد؛ بلکه فقط متفاوت با نظام رسمی هستند و معترض به آن.

روشن است که انتظار شروین فقط این نیست که زندان نرود، بلکه می‌خواهد بتواند ترانه اعتراضی بسازد. ولی می‌داند که وقتی ترانه اعتراضی می‌سازد، نمی‌تواند از فضاهای رسمی استفاده کند، روی استیج برود و از پلتفرم‌ها و تلویزیون استفاده کند. اما او می‌خواهد ترانه بسازد و در همین فضای مجازی فیلترشده منتشر کند.

چرا باید تنها راه‌های پیش پای معترضین، محکومیت قضایی یا خروج از کشور باشد؟ آلبرت هیرشمن در کتاب خروج، اعتراض و وفاداری، این سه‌گانه را به خوبی نشان داده است. منظورم از وفاداری، وفاداری به اصل نظام است که اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان هر دو در آن مشترک هستند. خروج هم خروج از نظام سیاسی است که براندازان با همه شقوق گوناگون، معرفش هستند. گروه سوم، یعنی معترضان، در همین کشور ساکن هستند، برانداز نیستند و نمی‌خواهد باشند، اما پاره‌ای از قواعد اساسی نظام رسمی را قبول ندارند و علنا با آن مخالفت می‌کنند. ولی در مخالفت با آن، با براندازان همدست نمی‌شوند. و این، آن مرز آشکار ولی باریکی است که به آن توجه نمی‌شود. سیاست آنها سیاست زندگی است برخلاف براندازان، که تنفر و کین‌توزی مبنای عملشان است.

درگذشت مهسا امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ مقدمه اعتراضاتی شد که هنوز هم جامعه ایران تحت تاثیر آن است. چند روز پس از آن، ژانر «برای...» در توییتر به راه افتاد که معترضین توییت می‌کردند که به چه چیزی در ایران اعتراض دارند و ابعاد گوناگون اعتراض‌شان را می‌نوشتند. از میان هزاران «برای...»ی توییت‌شده در آن چند روز، شروین حاجی پور، ۲۹ مورد از آنها را انتخاب کرد و ترانه «برای...» را در ۶ مهر منتشر کرد. ترانه در یکی‌دو روز اول انتشار، فقط در صفحه اینستاگرام حاجی‌پور بیش از ۴۰ میلیون بار دیده شد، و به یکی از نمادهای این جنبش اعتراضی تبدیل شد.

این ترانه، یکی از نمونه‌های «ممکن‌ترین اعتراض در جامعه ایران» است. نه در متن ترانه‌ای که شروین حاجی‌پور خواند، نه در توییت‌هایی که به عنوان شاهد مثال در کلیپ آورد و نه در تصاویری که در یک روایت تصویری دیگر از این ترانه، همان روز ارائه شد، اعتراضی متوجه اصل نظام و رهبری نبود و تنها یک بار از تصویر رئیس‌جمهوری فقید استفاده شد.
محور اعتراض‌ها هم عمدتا اجتماعی بود و نه سیاسی؛ اجتماعی‌ به معنای عام و عمومیت‌یافته آن. من همان روز انتشار در توییتی نوشتم که «شعار زن_زندگی_آزادی و ژانر برای... که شروین حاجی‌پور امروز ترانه‌ای برای آن سرود، نشان داد معترضین عاقل‌‌اند و از ایران‌ستیزان گذر کرده‌‌اند؛‌ نه شعار تجزیه‌طلبانه دادند و نه به میل پهلوی و رجوی و علی‌نژاد عمل کردند.جامعه‌ فرسنگ‌ها از تحلیل‌گران جلوتر است و از سیاست‌بازان متفاوت».

آنچه آن ترانه انجام داد، ایجاد بالاترین آگاهی جمعی ممکن یک گروه اجتماعی است، یعنی اینکه معترضین از طریق این ترانه به یک آگاهی جمعی و مشترک رسیدند که از چه چیزی ناراضی هستند و چگونه می‌توان در ایران به همه چیز اعتراض کرد بدون آنکه اعتراض کردن غیرممکن شود. تبدیل اعتراض سیاسی به اعتراض اجتماعی، پس از شکست اعتراض سیاسی، در چارچوب همین رویکرد است. ترانه «برای...» یک نقد مدنی است، اعتراضی در قالب یک اثر هنری، بدون توهین به کسی. اما اینکه اثر به سرعت و به صورت گسترده دیده شد، بخاطر شرایط ایران بود.

غیرممکن کردن اعتراض و اسکات یا راندن معترضین به خارج از کشور، فرصت‌های اصلاح در جامعه را هم از دست می‌دهد. باید برای نقد مدنی و شنیدن صدای متفاوت جایی گذاشت. نگاه کنید بعد از رای آوردن پزشکیان چقدر امید در جامعه افزایش یافته، با آزاد گذاشتن اعتراضات ممکن، و با بسط دامنه اعتراضات ممکن، این امید چند برابر خواهد شد. جناب آقای اژه‌ای، جلوی زندانی شدن شروین را بگیرید. بگذارید ایران با کمک «همه» ایرانیان اوج بگیرد.
@javadimr
👍22👎1
نشست بزرگداشت روز مشروطه،
به همت گروه تاریخ و باستان‌شناسی، گروه علوم اجتماعی و گروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری انجمن ایرانی تاریخ، روز شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می شود.
سخنرانان این نشست عبارتند از:
محمدرضا جوادی یگانه
علیرضا ملایی توانی
محمد ایمانی
دبیر نشست: محمد بی‌طرفان
👍7
📷 گزارش تصویری بزرگداشت روز مشروطه

🗓شنبه 13 مرداد 1403

🏡سالن حافظ

💢انجمن ایرانی تاریخ💢

💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢

🆔 @iranianhht
👍4