رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
🔹مدرسه‌داری یا تیول‌داری؟

🔸اخیراً وزیر آموزش‌وپرورش اظهار کرده‌اند که «خوشبختانه در ‌برنامۀ هفتم پیشرفت کشور یک حکم گنجانده شده است که ‌مدرسه را به‌عنوان یک سازمان پذیرفته و به او [مدیر مدرسه] اجازۀ انعقاد قرارداد داده است تا از ‌وقت اضافۀ مدرسه و کالبد آن استفاده کرده و ‌درآمدها را برای خود آن مدرسه هزینه کند». احتمالاً استناد وزیر به بندهایی از مواد ۸۹ و ۹۱ قانون برنامۀ توسعه است که هرچند چنین صراحتی در آن نیست، اما از اواسط دهۀ ۱۳۹۰ مدیران عالی وزارت آموزش‌وپرورش همواره سعی کرده‌اند با دورزدن یا تفسیر به رأی قوانین چنین برنامۀ درآمدزایی از مدرسه را پیش ببرند.

🔸درآمدزایی از مدارس، سیاست غلطی است که در دورۀ احمدی‌نژاد مطرح شد، دولت روحانی آن‌را نهادینه و اجرا کرد، و دولت رییسی به آن شتاب داد. طی سال‌های اخیر، «درآمدزایی مدارس دولتی» که در ادبیات نظری این حوزه جزو خطوط قرمز از منظر کارکردهای نظام آموزشی شناخته می‌شود، به سیاست محوری وزارت آموزش‌و‌پرورش تبدیل شده است. در این راستا ذیل عنوان «الگوی اقتصادی جدید» نظام آموزشی مدعی هستند که «دست مدرسه باید در جیب خودش باشد». چند سال قبل مشاور وزیر آموزش‌وپرورش از اینکه اجازه نداده‌اند از طریق درج تبلیغات در پشت کتاب‌های درسی جذب درآمد کنند اظهار تأسف کرده بود! یا مدارسی که بنا داشتند با درج تبلیغات شرکت‌ها بر روی لباس فرم دانش‌آموزان درآمدزایی کنند و مقاومت خانواده‌ها مانع از این کار شد. این سیاست وارد‌کردن مدارس به مسیری است که انتها ندارد.

🔸چنین سیاستی جدای از تشدید روند دگردیسی مدرسه از نهاد اجتماعی به بنگاه تجاری، بی‌تردید به گستراندن بساط رانت و فساد، اعتمادزدایی از مدرسه، و تضعیف هرچه‌بیشتر آموزش‌وپرورش به‌عنوان یک نهاد عمومی می‌انجامد. در سال‌های اخیر معلمان و کادر اداری مدارس شواهد زیادی از فساد مالی در این نوع مدارس گزارش داده‌اند. در این سیاست عملاً مدرسه به‌مثابه تیول مدیر است و احتمالاً به‌زودی مهم‌ترین شاخص برای انتصاب مدیران مدارس به توانایی آن‌ها در درآمدزایی از مدرسه خلاصه می‌شود.

🔸تردیدی نیست که در ادامۀ این مسیر، بخشی از حقوق و مزایای معلمان هم به درآمدهای مدرسه منوط می‌شود؛ همانگونه‌که در طرح «خودگردانی بیمارستان‌ها» چنین شد.
@omidi_reza
👍15
راز ماندگاری ایران

حسن انوری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، در کتاب راز ماندگاری ایران (تهران، نشر لنا و نشر قطره، ۱۴۰۲)‌ مقاله‌ای به همین نام دارد (صص ۱۶۵-۱۷۷)، که سخنرانی او در اردیبهشت ۱۴۰۲ در مجله بخارا است و در آن میان سه نوع ایران تمایز می‌گذارد: مکانی، مکانی-زمانی و معنایی. مثلا پایتخت ایران در زمان ساسانیان به معنای مکانی-زمانی است. حیطه سوم حیطه معنایی است، یعنی ایران در ذهن‌ها و عواطف یعنی فکر و فلسفه و شیوه زندگی و باورها و اساطیر و داستان ها و مثل ها و خرافه ها و موسیقی ها و .... و هر آنچه فرهنگ نامیده می شود. (ص ۱۶۸) ایرانی که فردوسی بر زبان چوپان نهاد (وقتی رستم رخش را پیدا کرد واز چوپان قیمت اسب را خواست؛ و چوپان، چنین داد پاسخ که گر رستمی، برو راست کن سوی ایران‌زمی. مر این را برو و بوم ایران بهاست، براین بر تو خواهی جهان کرد راست)، ایران شفیعی کدکنی (در مقاله ایران حرفی برای گفتن دارد) و ایران محمدعلی فروغی (در مقاله چرا باید ایران را دوست داشت) همین «ایران معنا»‌ است.

آنگاه انوری به این پرسش پاسخ می‌دهد که چه عواملی «ایران معنا» را در درازنای زمان نگاه داشته و راز ماندگاری ایران چیست؟ (ص ۱۶۹) از نظر او سه عامل مهم در ماندگاری «ایران معنا» موثر بوده است.

الف) زبان فارسی. از نظر او زبان فارسی اولا مهمترین عنصر فرهنگ ایران و رابط میان اقوام ایرانی است. ثانیا بر اهمیت تداوم تاریخی زبان فارسی تاکید می‌کند. نکته سوم شاهکارهای آفریده شده به زبان فارسی چون شاهنامه و اشعار مولوی و سعدی و حافظ است. نکته چهارم آن است که زبان فارسی پیش از انگلیسی، زبان بین‌المللی یا شبه‌بین‌المللی بوده است و از شبه قاره هند تا جنوب اروپا رایج بوده است. «در هندوستان زبان فارسی چنان رایج بوده که برای فهم آثار فارسی لازم بوده فرهنگ (کتاب لغت) به طور چشمگیر و فراوان تالیف شود» مانند برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری، آنندراج، بهار عجم، غیاث اللغات، و فرهنگ نظام. و فرهنگ نامه نویسی در هند بسی رایج تر از ایران بوده است. (ص ۱۷۵). در عثمانی هم شرح سودی بر حافظ نوشته شده و پادشاهان عثمانی از جمله سلطان سلیم و سلطان بایزید و سلطان سلیمان به فارسی شعر می گفتند.

ب)هوش مردمی که در این حیطه زیسته‌اند، از رازی و ابن‌سینا و بیرونی و خوارزمی تا مریم میرزاخانی.

ج) روحیه مسالمت آمیز و جذاب و در عین حال سازش‌کار با آن توانایی که فرهنگ بیگانگان و از آن زمره دشمنان را در خود مستحیل می‌سازد. اگر چه برخی جنبه های آن با عملکرد منفی و معطوف به اخلاقی غیرقابل قبول، تلقی شده است. (ص ۱۷۷)
@javadimr
👍9
‏مسائل و مشکلات کلان در ایران، از قبیل ناترازی انرژی و تحریم و بحران محیط زیست و آسیب‌های اجتماعی، بیش از آنکه حاصل عملکرد این دولت و‌ بی‌اعتنایی آن دولت باشد، مسائل ملی است. جناحی تعریف کردن مشکلات ملی و دنبال مقصر گشتن، وفاق برای حل مساله و نهایتا امکان حل آن را دشوارتر می‌کند.
👍16
امید است دولت جدید، در اولین فرصت آیین‌نامه‌ای برای مدیریت «تعارض منافع» منصوبان دولت چهاردهم و نحوه برخورد با متخلفان تصویب کند، مشابه آنچه شورای پنجم شهر تهران در سال ۱۳۹۷ تصویب کرده بود.(متن مصوبه «تعارض منافع در شهرداری تهران» را در اینجا می‌توانید ببینید).
و پیگیر سرنوشت لایحه‌ معطل‌مانده مدیریت تعارض منافع در مجلس باشد.

تا دیگر شاهد فجایعی مشابه آنچه در وزارت ارشاد رخ داده، نباشیم.
👍9
🔻دروغ‌پردازی با دو فالوئر/ قطار پروژه‌ها علیه دولت سیزدهم به وزارت ارشاد رسید

🔹طی روزهای گذشته و پس از نامه غیرمعمول پزشکیان خطاب به مخبر درباره عدم بکارگیری نیروهای جدید در دولت، موج جدیدی از دروغ‌ها علیه مقامات و دستگاه‌های دولتی به جریان افتاده است.

🔹در تازه‌ترین این اقدامات، یک اکانت جعلی با دو دنبال‌کننده، دروغ‌های متعددی را علیه وزیر ارشاد مطرح کرده است.

🔹دو شوهر خواهر وزیر هیچ ارتباطی با وزارت ارشاد و سازمان‌های تابعه نداشته و ندارند. برادر همسر وی نیز پیش از دو دهه کارمند سازمان فرهنگ و ارتباطات و هفت سال رایزن فرهنگی بوده و در روزهای اخیر مسئولیت جدیدی نداشته است. پدر داماد وزیر نیز در دولت دهم معاونت ارشاد را داشته و در این دولت به هیچ کشوری اعزام نشده است.

🔹ادعای کذب در خصوص داماد وزیر نیز در پیگیری رجانیوز از سازمان اداری و استخدامی تکذیب شد. همچنین رئیس مرکز حراست نیز با وجود نسبت فامیلی دور، از ۴۵ سال قبل در حراست مشغول بوده است.

🔹دروغ‌پردازی با روش‌های غیرقابل ردیابی در این روزها به فرمول ثابت تخریب دولت تبدیل شده و نیازمند ورود و پیگیری جدی دستگاه‌های امنیتی و قضایی است.

@Rajanews_com
👍2
کانال خبری رجانیوز
🔻دروغ‌پردازی با دو فالوئر/ قطار پروژه‌ها علیه دولت سیزدهم به وزارت ارشاد رسید 🔹طی روزهای گذشته و پس از نامه غیرمعمول پزشکیان خطاب به مخبر درباره عدم بکارگیری نیروهای جدید در دولت، موج جدیدی از دروغ‌ها علیه مقامات و دستگاه‌های دولتی به جریان افتاده است. 🔹در…
در باره پاسخ رجانیوز به توییتی که منهم تصویر آن را در پست قبلی گذاشته بودم، نکته مهم ولی مغفول آن است که:
علی‌الاصول نزدیکان وزیر که در همان وزارتخانه، پست مدیریتی می‌گیرند، از رانت وزیر بهره گرفته‌اند، مگر آنکه خلافش ثابت شود.

لایحه مدیریت تعارض منافع مصوب شورای شهر، چنین چیزی را پیشفرض گرفته و به همین دلیل آن را ممنوع کرده، و در ماده یازده مصوبه، توضیح داده که «انتصاب بستگان مدیران شهرداری تهران که پیش از تصدی مسئولیت آن مدیر، دارای رابطه استخدامی با شهرداری تهران بوده‌اند، در سمت‌های مدیران شهرداری تهران، باید به اطلاع شورای شهر برسد».

توضیحاتی که در این خبر آمده، در زمان انتصاب منسوبان وزیر باید به اطلاع افکار عمومی می‌رسید، نه پس از افشاگری.
توضیح پس از افشاگری، واکنشی است. اگر قاعده، در احترام گذاشتن به نگرانی مردم در سوء استفاده مقامات است، توضیح دادن به مردم در زمان «مناسب» ضروری است.
👍11
ایستادگی در حد توان، ایستادگی تا پای جان
مورد ضحاک‌ بن عبدالله مشرقی

محمدرضا جوادی یگانه

انسان‌ها از مرگ می‌ترسند، اما انسان شجاع بر ترسش غلبه می‌کند. جفری اسکار می‌گوید ارسطو شجاع را کسی می‌داند که «با انگیزه درست، به شیوه درست و در زمان درست، از چیزهای درست می‌ترسد و با آنها مقابله می‌کند و در هر موقعیتی اعتماد به نفسی متناسب از خود نشان می‌دهد». البته شجاعت با تهور و جسارت تفاوت دارد و مساله بر سر کشمکش درونی برای غلبه بر ترس و آگاهی از مخاطرات است.

غلبه بر ترس حد دارد، معدودند آنها که تا پای جان، بر سر اعتقادشان می‌ایستند؛ شهدای کربلا چنین هستند. اما بقیه را نمی‌توان به یک چوب راند. میان آنکه از ترس جانش، اعتقادش را پنهان می‌کند و آنکه برای منفعت، اعتقادش را زیر پا می‌گذارد، فرق بسیار است. بزرگانی از صحابه و تابعین که در دربار ابن زیاد و یزید، آنها را بخاطر قتل حسین سرزنش می‌کردند، اما مجلس را ترک نمی‌کردند، از دسته دوم هستند.
انسان‌ها از مرگ می‌ترسند، اما کسی هم هست که آن اندازه شهامت ندارد تا مقابل سلطان جائر، کلمه عدل را بر زبان بیاورد و حقیقت را بگوید، اما آن اندازه هم پست نشده که بخاطر اندکی منفعت، مذلت خدمت سلطان بپذیرد و در عوض، از زور بازوی خود نان می‌خورد. درس حسین به ما، مردمان معمولی این است که اگر آن اندازه شجاعت ندارید که کنار من کشته شوید، صحنه را ترک کنید. حضور شما در کنار سلطان جور، به معنای همدستی در قتل من است.
هرثمة بن ابی‌مسلم از مجاهدان جنگ صفین، در پاسخ حسین که از او پرسید «تو با ما هستی یا در برابر ما؟» می گوید: نه این و نه آن. من کودکانی در کوفه دارم و از عبیداللَّه بر آنها ترسانم. حضرت فرمود: «پس به جایی برو که نبردگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی، اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به‌صورت در دوزخ افکند.»

حق و باطل آن اندازه پیچیده نیست که نتوان آن را تشخیص داد. عمل به ندای وجدان کافی است. و اگر بر اساس همین توصیه حسین‌ بن علی، اطراف سلطان جور، خالی از بزرگان و اهل دانش و فضل باشد، مقبولیت او از دست می‌رود.
خدا از هر کسی بیش از توانش، نخواسته است و همه انسان‌ها توان شجاعتی مشابه اصحاب حسین را ندارند. اما مهم آن است که در حد امکان بکوشند. و وقتی که طاقتشان طاق شد، در خدمت ظالم نباشند.

در ماجرای ضحاک بن عبدالله مشرقی از قبیله هَمْدان یمن، همین تمایز آشکار است. بر اساس روایت ابومخنف، ضحاک می‌گوید من و مالک بن نضر در منزل قصر بنی‌مقاتل، به نزد حسین (ع) رفتیم و به او خبر دادیم که همه مردم تصمیم به جنگ با او گرفته‌اند. و حسین بعد اینکه می‌گوید من توکلم به خداست، از آن دو می‌خواهد که بمانند و یاری‌‌‌اش کنند. مالک بن نضر می‌گوید من، هم عیال‌وارم و هم مقروض و رفت. اما ضحاک گفت که من هم مانند مالک، هم عیال‌وارم و هم مقروض، ‌اما حاضرم تا زمانی در رکاب شما بجنگم که سربازانی داشته باشید و جنگیدن من برای شما فایده داشته باشد. حضرت شرط او را می‌پذیرد. بعدازظهر عاشورا وقتی کسی از یاران حسین نمانده بود جز سوید بن عمرو و بشیر بن عمر حضرمی، ضحاک به نزد امام می‌رود و قرارش را یادآور می‌شود.
امام نه نفرینش می‌کند و نه از او گلایه می‌کند، تنها نگران است که چگونه می‌خواهد از مهلکه بگریزد. به او می‌گوید: «درست می‌گویی، اما چگونه می‌توانی از اینجا خود را نجات بدهی؟ اگر می‌توانی بروی، از طرف من آزاد هستی» («صدقت و کیف لک بالنجاه؟ ان قدرت علی ذلک، فانت فی‌ حلّ»). ضحاک که اسب خود را میان خیمه‌ها بسته بود که سپاه عمر سعد آن را هدف تیرباران خود نکند و تا آن لحظه پیاده جنگیده بود، سوار بر اسب شد، از میان لشگر عمر سعد تاخت و توانست از دست پانزده سواری که او را تعقیب می‌کردند، بگریزد و جان خود را نجات دهد.
ضحاک بن عبدالله در روز عاشورا و تا آن لحظه دو کس را کشته بود و دست یک نفر را هم قطع کرده بود و حسین آن روز چند بار از او تقدیر کرده بود: «دستت از کار نیفتد! خدا دستت را نبرد! خداوند از جانب خاندان پیامبر به تو پاداش نیک بدهد» («لا تشلل، لا یقطع اللّه یدك، جزاك اللّه خیرا عن اهل بیت نبیك»). نماز ظهر را هم با حسین خوانده بود. هر چند ضحاک همه عمر پشیمان بود که حسین را ترک کرده، ولی حسین او را نفرین نکرد و میان این دو فرق بسیار است.
نفرین‌های حسین در عاشورا، زیاد است: «اللهم احبس عنهم قطر السماء، وابعث عليهم سنين كسنی يوسف، و سلط عليهم غلام ثقيف، يسقيهم كأسا مصبرة» ولی ضحاک را نفرین نکرد. ضحاک علیرغم اینکه دست از یاری حسین برداشت، اما سپاه عمر سعد نپیوست، بلکه فرار کرد و صحنه ظلم را ترک کرد و شاهد آن نبود.

نبودن در صحنه ظلم، گاه به اندازه پاسخ منفی دادن به ظالم دشوار است، آنگاه که پای منفعت در میان باشد.
@javadimr
👍22
‏بی‌توجهی به مسائل پنجاه درصدی که قانع نشدند در انتخابات شرکت کنند، مشکلات را تشدید خواهد کرد. هنرمندان مهاجرت‌کرده، نمونه آشکار این گروه هستند؛ و مسئولان فرهنگی ترجیح می‌دهند مشکلاتی که آنها و بویژه زنان هنرمند با آنان روبرو می‌شوند، و پروژه تاراندن آنها را نادیده بگیرند.
👍13👎1
‏بی‌حجاب‌هایی که اعتقادات مذهبی هم دارند، در هیئت و زنجیرزنی شرکت کردند؛ نه اینکه در هیئت کشف حجاب کردند. میان این دو توصیف از یک فیلم منتشرشده، تفاوت بسیار است: تفاوت میان فهم جامعه با فهم تندروها از تغییرات اجتماعی جامعه ایران.
👍33👎7
میکده حمام نیست، سرزده وارد مشو!
حرمت پیر مغان بر همه کس واجب است

از اعتقاد مذهبی دخترانی که در فیلم عزاداری در کرج، بی‌حجاب زنجیر می‌زنند، دفاع کردم و‌ نوشتم:
«‏بی‌حجاب‌هایی که اعتقادات مذهبی هم دارند، در هیئت و زنجیرزنی شرکت کردند؛ نه اینکه در هیئت کشف حجاب کردند. میان این دو توصیف از یک فیلم منتشرشده، تفاوت بسیار است: تفاوت میان فهم جامعه با فهم تندروها از تغییرات اجتماعی جامعه ایران.»


اما لازم است به این دختران هم عرض کنم رعایت آداب مراکز و مراسم مذهبی لازم است.
همانطور که شما جلوی پدر و مادرتان جوری رفتار نمی‌کنید که جلوی دوستانتان؛ در هنگام حضور در عزاداری و هیئت هم آداب آن را باید مراعات کنیم.
همانطور که وقتی نزدیکانمان فوت کرده‌اند، سیاه می‌پوشیم و نمی‌خندیم، ریش می‌گذاریم و آرایش نمی‌کنیم.
مراعات همین آداب و جزئیات است که ایرانی‌ها را متمایز کرده است.

همچنین به باید داشته‌ باشید در صد و پنجاه ساله اخیر، هر گاه اصلاحاتی در ایران شروع شده، برخی از طرفداران تندروی مصلح، رفتارهایی کرده و نظراتی داده‌اند، که بخش‌های مذهبی و محافظه‌کار جامعه، از وسعت و بنیان‌افکنی اصلاحات ترسیده‌اند و مخالف اصلاحات شده‌اند.
و به خاطر روگردانی و ترس آنها، کل پروژه اصلاحات متوقف شده است.
@javadimr
👍35👎11
‏برای پرهیز از خطر محتمل دو پاره شدن جامعه ایران، راه حل اجتماعی در دسترس، پذیرش تغییرات جامعه و گفتگوی اجتماعی است.

‏اگر به دختران کرجی بعد مراسم، آداب هیئت محترمانه توضیح داده می‌شد، بهتر نبود؟ درعوض یک مسیر بارها شکست‌خورده، تکرار شد، پلیس ورود غیرلازم کرد و نفرت‌ها هم بیشتر شد.
👍20👎5
دیکتاتوری فقدان آلترناتیوها و حس متناقض سکون
بخشی از مقدمه کتاب آزاد و برابر، نوشته دنیل چندلر (۲۰۲۳)
ترجمه عرفان ثابتی

«فقدان تخیل و آرمان‌خواهی، و به حاشیه رانده شدن پرسش‌های مربوط به ارزش‌ها و آرمان‌های ما به‌عنوان یک جامعه و چگونگیِ تحقق این آرمان‌ها و ارزش‌ها، در این دوره بیش از پیش به چشم می‌آید. به قول روبرتو اونگر، فیلسوف برزیلی، ما در دوره‌ی «دیکتاتوریِ فقدان آلترناتیوها» به سر برده‌ایم. این صرفاً مشکلِ مایی نیست که جوامعِ خود را محتاج اصلاحاتِ اساسی می‌دانیم. همین خلاء اخلاقی و ایدئولوژیک در کانونِ سیاستِ ما است که فضا را برای ظهور پوپولیسمِ غیرلیبرالِ ضددموکراتیک فراهم کرده است.

البته بحث درباره‌ی این مسائل کاملاً متوقف نشده است، اما این احساس وجود دارد که مشخصاتِ کلیِ نهادهای سیاسی و اقتصادی‌مان تغییرناپذیر است. در نتیجه، اندیشیدن یا سخن گفتن درباره‌ی ایده‌های بزرگی که می‌تواند جوامعِ ما را واقعاً بهبود بخشد بیش از پیش دشوار شده است. در غیاب آلترناتیوی آشکار در این دوران، بحران‌ها ــ که در گذشته اغلب کاتالیزورِ مهم پیشرفت بوده‌اند ــ عمدتاً آمده و رفته‌اند [بی‌آنکه به بهبود اوضاع بینجامند]. تقریباً ۱۵ سال پس از آنکه بحران مالیِ ۲۰۰۸ پیامدهای فاجعه‌بارِ بنیادگراییِ بازارمحور را برملا کرد، آنچه بیش از هر چیزی جلب توجه می‌کند این است که نگرش رایج چندان تغییر نکرده است؛ و در حالی که همه‌گیریِ ویروس کرونا هزینه‌ی انسانیِ مرگبارِ نابرابریِ اجتماعیِ ریشه‌دار و کسری بودجه‌ی نهادهای مسئول ارائه‌ی خدمات عمومی را به ما یادآوری کرده است، سخن گفتن از «بازسازیِ بهتر از قبل» به احتمال زیاد در حد حرف باقی خواهد ماند و چیزی تغییر نخواهد کرد. نتیجه عبارت است از حس متناقضِ سکون ــ صفت «متناقض» را به کار می‌برم زیرا میلی واقعی به تغییر وجود دارد و نوعی تغییر تقریباً اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.»
👍3👎2
آغاز از مساوات،
دغدغه آنها که رای ندادند

محمدرضا جوادی یگانه

دولت جدید امیدهای زیادی را ایجاد کرده که بتواند از مشکلات متعدد و فزاینده جامعه ایران بکاهد. یکی از مهمترین وظایف دولت، توجه به دغدغه‌هایی پنجاه درصدی است که در انتخابات شرکت نکردند و قانع نشدند که نظام سیاسی، تغییری (چه اقتصادی و چه فرهنگی‌اجتماعی) برای آنها بخواهد و بتواند انجام دهد.

یکی از مواردی که موجب نارضایتی این گروه بزرگ است، تبعیض است و راه حل، این است که نظام سیاسی، به مردم به یک چشم نگاه کنید و بی‌طرف (disinterestedness) باشد. به همان اندازه که برایش فرق نمی‌کند چه کسی دروازه‌بان تیم ملی است و تنها تلاش می‌کند شایسته‌ترین افراد آن جایگاه را تصاحب کنند، به همان اندازه هم در باره کارمندی یک اداره یا استادی یک دانشگاه بی‌طرف و بی‌غرض باشد. یعنی جامعه متشکل از «شهروندان برابرحقوق» باشد.

تقاضای برابری در حقوق یا مساوات، تقاضای جدیدی نیست. با توجه به بضاعت موجود نظام سیاسی و در چارچوب آن، اگر بنا باشد اصلاحی در نظام صورت گیرد، بر پایه دو آرمان «حریت و مساوات» ممکن است. این دو، آرمان مشترک انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بود و امروز هم می‌تواند مورد وفاق اجتماعی قرار گیرد. و البته این دو مفهوم باید بروز شوند و ملاحظات جدید نظری و کاربردی بر آن بار شود.

اصل هشتم متمم قانون اساسی مشروطه چنین است: «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی، متساوی‌الحقوق خواهد بود»، و اصل نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی هم می‌گوید: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.»

در توضیح مساوات، می‌توان به اولین متون نوشته‌شده در ایران در این باره مراجعه کرد. در دو متن مهمی که سال‌های اول پس از انقلاب مشروطه منتشر شد، تعاریف روشنی از مساوات وجود دارد. محمدعلی فروغی، یکسال پس از صدور فرمان مشروطیت، رساله‌ای نوشت به نام «حقوق اساسی (یعنی) آداب مشروطیت دول» و منصور عدل هم دو سال پس از فروغی، کتاب «حقوق اساسی یا اصول مشروطیت» را نوشت. نظر آنها تقریبا شبیه به هم هست با این تفاوت که عدل تلاش کرده تا مشابهت این تعاریف با متون دینی را هم نشان دهد.

فروغی، مساوات را «یکسان بودن حقوق عموم ناس» تعریف می‌کند و مساوات حقوق را از مساوات احوال تفکیک می‌کند. از نظر او مساوات احوال ممکن نیست چون مردم با هم برابر نیستند و استعدادها و توانایی‌های گوناگون دارند. او مساوات حقوق را چهار قسم می‌داند:
الف) مساوت در برابر قانون به معنی اینکه «کلیه قوانین در باره عموم ناس یکسان وضع گردد و یکسان مجری گردد»؛
ب) مساوات در مقابل محاکم عدلیه یعنی محکمه مخصوص برای طبقه‌ای مانند اعیان و روحانیون نباشد؛
ج) مساوات در مشاغل و مناصب یعنی «مشاغل مخصوص طایفه و طبقه معینی نباشد و همه کس حق داشته باشد که به جمع مراتب و مشاغل و مناصب نایل شود»؛
د) مساوات در مالیات یعنی «هر مالیاتی که بر مردم وضع می‌شود عمومیت داشته باشد و هیچکس بی‌جهت معاف نشود».

برای کاستن از دوقطبی‌های اجتماعی، و افزایش انسجام اجتماعی، یکی از موثرترین و در دسترس‌ترین راه‌ها برای دولت جدید، تلاش برای مساوی کردن حقوق افراد جامعه است. هر حق و تکلیفی، باید به یکسان برای همه افراد جامعه تعریف شود. همه شهروندان در برابر جامعه مسئول هستند و به همان میزان، همه باید از منافع نظام سیاسی نیز بهره‌مند شود. تبعیض میان مردم، سرآغاز دوقطبی‌شدن‌ها است.

در سال ۱۳۹۷ در دیدار اساتید دانشگاه با رهبر انقلاب، گفتم که:
«هفته گذشته در انتهای شیرآباد، منطقه حاشیه‌ای زاهدان، جایی که مردم بهره‌ای از خدمات شهری نبرده‌اند و دورتادور خانه‌شان، مملو از زباله است، مردی به من می‌گفت «انگار که آدم اینجا زندگی نمی‌کند». او و بسیاری دیگر مانند او، خود را حاشیه‌ای و نادیده‌گرفته‌شده می‌دانند، و نه لزوما حاشیه‌نشین. انسان حاشیه‌ای حتی ممکن است وسط تهران باشد، اما دیده نشود. او خود را تنها ابزار غلبه سیاسیون بر حریفان می‌بیند، اما دغدغه‌هایش در رسانه‌ها و نطق‌ها جایی ندارد. انسانِ نادیده‌گرفته‌شده، موضوع آسیب و مسائل اجتماعی است. بهتر است برای بهبود قابل ملاحظه در وضعیت مسائل و آسیب‌های اجتماعی، اولا جامعه را متشکل از شهروندان برابرحقوق تعریف کرد و ثانیا حق آنها برای هویت جمعیِ فارغ از حکومت را به رسمیت شناخت.»
هنوز هم معتقدم تعریف مردم به «شهروندان برابرحقوق» می‌توان مشکلات را به طرز محسوسی بکاهد.
@javadimr
👍9👎1
۳۰ تیر آغاز ۲۸ مرداد بود
درس‌هایی که از شکست نهضت ملی شدن صنعت نمی‌گیریم!

محمدرضا جوادی یگانه

بعد از سی تیر ۱۳۳۱، همه انقلابیون از سر صدق، هر كاری از دستشان برآمد، كردند، تا نهضت ملی شدن صنعت نفت شكست خورد. همه تلاش كردند...

****

فاصله ۳۰ تیر ۱۳۳۱ که مردم به خیابان‌ها آمدند تا مصدق را دوباره به حکومت برگردانند تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که مردم تنها تماشاچی کودتای مشترک شاه و آمریکا و انگلیس برای سرنگونی مصدق بودند، چهارده ماه نیست، یک تاریخ طولانی است. وقایع این فاصله، آنقدر بازیگر و حادثه دارد كه كمتر تحلیل جامعی از آن وجود دارد و هركسی از ظن خود یار آن شده است. به همین دلیل است كه كوتاهترین راه برای فهم نحوه تحلیل سیاسی و تعلقات سیاسی یك فرد آن است كه قضاوت وی از این چهارده ماه دیده شود. یكی دربست مصدق را مقصر می‌داند و دیگر كاشانی را. یكی آمریكا را عامل می‌داند و دیگری در دفاع از كاشانی تا آنجا پیش می‌رود كه اصولا كودتا را انكار می كند. یكی جبن شاه را می‌بیند و یكی سلطنت مشروطه وی را. یکی برکناری مصدق توسط شاه را غیرقانونی می‌داند و دیگری رفراندم مصدق را. یكی تلاش مصدق برای اخراج شاه را تایید می‌كند و دیگری آن را حربه‌ای برای تقویت استبداد شاه جوان می‌داند.

در میان عوامل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت، بجز آمریکا و انگلستان، و شاه و سلطنت‌طلبان، و بازیگران مشکوکی چون حزب توده، خود انقلابیون نیز نقش اساسی داشتند.
اگر دقیق‌تر به طرفین درگیر نگاه كنیم و اجانب و وابستگان به آنها را كنار بگذاریم، مصدق می‌ماند و كاشانی و ملیون. این انقلابیون و دوستداران ایران، آنقدر به هم پریده بودند و آنقدر دوستی‌ها به دشمنی تبدیل شده بود، كه كاشانی و مصدق خصم همدیگر بودند و كاشانی دیگر رییس مجلس نبود و مجلس دیگر طرفدار مصدق نبود و مجلس دیگر نبود.
كاشانی از طرف توده‌ای‌ها، عامل انگلیس تلقی می‌شد و مصدق از جانب كاشانی عامل آمریكا شمرده می‌شد و مصدق هر چه توانست لایحه افراطی تصویب كرد و مجلس هر چه توانست با این لوایح و با مصدق مخالفت كرد و ارتش تصور می‌كرد كه ایران در حال انهدام است و مملكت بدون شاه به دامان روس ها می‌افتد و... آنقدر این فضا توسط تمام طرفین درگیر تیره و تار شد كه آمریكا آمد وكودتا كرد و زد و برد و از بودجه میلیونی كه كرمیت روزولت برای كودتا آورده بود، چیزی خرج نشد. چون همه خسته از این نزاع، تن به راه‌حلی دادند كه هیچ یك در ابتدا طالب آن نبودند.

مصدق به جای قانونمندی، به سیاست خیابانی نزول كرد و همه جا میتینگ برگزار كرد و مردم را نه به نمایندگان آنها، كه به آنها كه جلوی مجلس جمع می‌شدند (یا هواداران مصدق آنها را جمع می‌كردند)، تقلیل می‌داد و «مستقیما با مردم حرف می‌زد» چون نمی توانست نمایندگان مردم را قانع كند. و مصدق لایحه داد كه بی‌سوادها هم حق رای دارند و مجلس مخالفت كرد، و مصدق انتخابات مجلس را متوقف كرد چون تعداد نمایندگان مخالف او زیاد شده بود، و مصدق تقاضای اختیارات ویژه كرد و مجلس مخالفت كرد، و مصدق شوراهای روستایی را تشكیل داد، و مصدق پست‌های سیاسی را به توده‌ای‌ها واگذار كرد، و مصدق اعطای حق رای به زنان را پیشنهاد كرد و مجلس و روحانیون مخالفت كردند، و یكی از نمایندگان روحانی ناگهان از دیدگاه های كاملا غیردینی و ضدروحانی موجود در رساله دكتری مصدق كه سی و پنج سال پیش در سوییس نوشته شد بود پرده برداشت، و حائری‌زاده مصدق را متهم به رابطه با انگلیس كرد، و مصدق مجلس سنا را منحل كرد، و نمایندگان طرفدار مصدق استعفا دادند و مصدق برای انحلال مجلس رفراندوم برگزار كرد (آبراهامیان)، و دیگر كسی نمانده بود و ۲۸ مرداد شد.

نقش انقلابی‌ها در شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت، را دست کم نگیرید.
@javadimr
👍9
‏اخوان ثالث شعری دارد در باره جلال که:
‏پیشگامان خطر گاه خطا نیز کنند
‏گر چه دانیم که معصوم‌نیا بود جلال

‏هر راه تازه‌ای، مشکلاتی هم دارد. فرصت بدهیم به شورای راهبری.
‏اولین بار است که انتخاب کابینه نه تنها جلوی چشم مردمان رخ می‌دهد که تلاش شده حداکثر مشارکت ممکن هم در آن محقق شود.
👍12
‏هم در توییت رهبر انقلاب و هم در کوت رئیس‌جمهور منتخب، هر دو، یکدیگر را منشن کرده‌اند، یعنی این دو پیام، منحصرا توییتری است. ایکاش در این فضای همدلی، توییتر رفع فیلتر بشود، تا مردم عادی هم مانند مسئولان بدون فیلترشکن و بدافزار بتوانند این گفتگوها و سایر مطالب توییتر را دنبال کنند.
👍19
جلسه دفاع رساله دکتری علی راغب فردا ساعت ده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

عنوان: مطالعه‌ی جامعه‌شناختی پذیرش و بازتولید نابرابری اقتصادی در زندگی روزمره
(مطالعه‌ی موردی: طبقه‌ی متوسط رو به بالای شهر تهران)


چکیده: در بحران اقتصادی سالیان اخیر ایران شاهد افزایش شکاف طبقاتی هستیم. در میان فرودستانی که زیر بار تورم له می‌شوند، طبقه‌ي متوسطی که فقیر می‌شود و ثروتمندانی که خرید جت شخصی‌شان آزاد می‌شود، طبقه‌ی متوسط رو به بالایی وجود دارد که نسبتا وضعیت ثابتی دارد. پرسش اصلی این است که مردم در زندگی روزمره‌ی خود چگونه حجم انبوه نابرابری اقتصادی را تحمل و توجیه می‌کنند که مدام بازتولید می‌شود؟

برای پاسخ، سه تحقیق متفاوت انجام شد:
الف) با روش اسنادی و کتابخانه‌ای نظرات حدود سی متفکر خارجی در حوزه‌ی اقتصاد سیاسی نابرابری تحلیل شدند که به مدلی نظری برای دلایل پذیرش نابرابری منتج شد.
ب) با استفاده از روش تاریخی، مهمترین عناصر کهن‌الگوهای ذهنی و روحیات جمعی ایرانیان در ادبیات «خلقیات‌نویسی» و ضرب‌المثل‌ها درباره‌ي بی‌عدالتی استخراج شدند، سپس مدل نظری منتج از آن با روش تحلیل ثانویه در پیمایش‌های ملی ۴۰ سال اخیر بازتابیده شد.
ج) در چهارچوب روش‌شناسی مردمی با ۲۱ نفر از اعضای طبقه‌ي متوسط رو به بالای شهر تهران درباره‌ي ادراک آنها از نابرابری اقتصادی مصاحبه‌ي نیمه‌ساختاریافته انجام شد.

اصلی‌ترین یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که این افراد از شدت نابرابری اقتصادی غافل هستند و با ایمان به افسانه‌ي تلاش فردی و فرهنگ فقر به بازتولید نابرابری اقتصادی در زندگی روزمره کمک می‌کنند و به نوعی در موقعیت متناقض «ظالم مظلوم» قرار دارند. فشار شدید اقتصادی و خودخواهی حاصل از آن، ترس از سرکوب، یأس و ناامیدی، روحیات جمعی و ریشه‌های فرهنگی در کنار نفع بردن از وضع موجود مهمترین عواملی هستند که منجر به پذیرش نابرابری اقتصادی می‌شوند. برای این قشر که به بخت و تقدیر نیز اعتقاد دارد، پیروی از سلطه کم هزینه‌تر از اعتراض و مقاومت است. نابرابری اساسا دغدغه‌ی ذهنی آنها نیست و چون نابرابری را یکی از علل اصلی بروز آسیب‌های اجتماعی می‌دانند، با آن مخالفت می‌کنند، نه به دلایل بشردوستانه. بنابراین واکنش آنها به نابرابری ساختاری تنها نوعی «شبه‌مقاومت بنده‌نوازانه» است.
👍14👎1
لایحه «رفع فیلترینگ» جای «طرح صیانت» را می‌گیرد؟

مهدی بیک اوغلی
روزنامه اعتماد. دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ (متن کامل یادداشت را در اینجا بخوانید)

«ای کاش تويیتر رفع فیلتر شود.» این تويیتی است که دیروز محمدرضا جوادی یگانه، جامعه‌شناس آن را در ضرورت پایان دادن به معادله فیلترينگ منتشر کرده است. اظهارنظری که در امتداد یک موج خبری گسترده رسانه‌ای و مطالبه جدی ایرانیان برای پایان دادن به فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. مطالبه‌ای که می‌توان آن را در کنار ضرورت پایان دادن به تحریم‌ها به عنوان دو مطالبه کلیدی عموم ایرانیان قلمداد کرد.

در عین حال، این روزها اخباری هم شنیده می‌شود که پزشکیان به عنوان یکی از نخستین اقدامات دولتش به دنبال آن است که پس از اخذ مجوزهای لازم از نهادهای بالادستی، ضمن از دستور کار خارج کردن طرح صیانت، لایحه رفع فیلترینگ را جایگزین آن کند.

جوادی یگانه اما همراه با انتشار این پست، تويیتی از مسعود پزشکیان را منشن کرده که آن‌هم در واکنش به تويیت حمایتی صفحه رسمی رهبر انقلاب منتشر شده است. مبتنی بر این فعل و انفعالات است که جوادی یگانه می‌نویسد: «‌هم در توییت رهبر انقلاب و هم در کوت ريیس‌جمهور منتخب، هر دو، یکدیگر را منشن کرده‌اند، یعنی این دو پیام، منحصرا توییتری است. ای کاش در این فضای همدلی، توییتر رفع فیلتر بشود تا مردم عادی هم مانند مسوولان بدون فیلترشکن و بدافزار بتوانند این گفت‌وگوها و سایر مطالب توییتر را دنبال کنند.»

تصمیم نامبارکی که از سال‌های ۸۸ و ۸۹ در زمان دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد با فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی مهم تويیتر، فیس‌بوک، یوتیوب، یاهو مسنجر، جی‌تاک، وردپرس و بلاگر آغاز شده بود، در دولت اصولگرای سیزدهم با فیلترینگ گسترده شبکه‌های اینستاگرام، واتساپ، تیک‌تاک، گوگل پلی، ایکس باکس، لینکدین، کلش آف کلنز و اسکایپ به اوج رسید. شرایط به گونه‌ای شد که دیگر اساسا، فضای مجازی محدود نشده‌ای برای ایرانیان باقی نمانده بود که ذیل آن مناسبات ارتباطی خود را ساماندهی کرده و کسب و کار آنلاین خود را مستقر کنند. در میانه دو دولت اصولگرای احمدی‌نژاد و رییسی، دولت میانه‌روی حسن روحانی قرار داشت که در آن، هر چند دولت مستقر میانه‌ای با فیلترینگ و محدودسازی شبکه‌های اجتماعی نداشت، اما با حکم بیژن قاسم‌زاده بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ، براساس شکایاتی که هرگز مشخص نشد از طرف شاکیان خصوصی بوده یا نهادهای عمومی، دستور فیلترینگ تلگرام صادر شد. این روزها اما اخباری دست به دست می‌شود که پزشکیان در تلاش است تا رضایت مقامات ارشد نظام را برای رفع فیلترینگ جلب کرده و به محدودیت‌های ارتباطی ایرانیان پایان دهد. پس از کسب مجوزهای لازم، قرار است پزشکیان در یکی از نخستین اقدامات دولتش طرحی را ذیل عنوان «رفع فیلترینگ» راهی بهارستان کند تا نمایندگان در‌خصوص آن تصمیم‌گیری کنند. فتح‌اله توسلی، نماینده همدان در پاسخ به این پرسش که اگر طرحی برای رفع فیلترینگ توسط ريیس‌جمهور منتخب ارائه شود، آیا نمایندگان همراهی می‌کنند یا خیر‌؟ گفت: «‌وضعیت فعلی فیلترینگ مقبول هیچ کس نیست، قطعا وضع فعلی فیلترینگ قابل تداوم نیست، فضای کشور را نمی‌شود بست».
….
👍7👎1
در باب سعید راد، مقصران دیروز و امروز و مساله جبران

محمدرضا جوادی یگانه

سعید راد، هنرمند باسابقه امروز درگذشت.  روحش شاد!

آشفتگی‌های پس از انقلاب‌ اسلامی که در سایر انقلاب‌ها هم رایج بوده، باعث مرارت مرحوم ‌ سعید راد⁩ و سایر هنرمندان و سرمایه‌داران شد، به گونه‌ای که تا مدتی امکان بازی در سینما را نداشت و به اجبار مهاجرت کرد.

در این میان، برخی نواصولگراها،
‏مقصر وضعیت سعید راد را وزارت ارشاد اصلاح‌طلبان در دهه شصت می‌دانند.
جا دارد از آنها پرسیده شود که اولا جناح متبوعشان «همان زمان» در مقابل این معضل و امثال آن، چه واکنشی نشان داد؟
همچنین بعد که به قدرت رسیدند، برای حل مشکل آن زمان و فعلی هنرمندان، «عملا» چه کردند؟

ثانیا آنها که ‌نگران مشکلات چند دهه پیش هنرمندان هستند، در سه سال اخیر، در مقابل ممنوع الکاری و ممنوع الخروجی هنرمندان چه موضعی گرفتند؟ چرا تعداد بیشتری از هنرمندان در همین سه سال اخیر دچار ممنوعیت شدند؟

در هر حال یک زمان باید «جبران» مسائل گذشته، آغاز شود، فارغ از استفاده از آن به عنوان یک حربه سیاسی.

پی‌نوشت: تصویر یک صفحه از مصاحبه مجله فیلم با سعید راد در باره مشکلات پس از انقلابش.

@javadimr
👍8👎1