رویای ایرانی - جوادی یگانه
1.11K subscribers
176 photos
52 videos
26 files
248 links
نوشته‌های محمدرضا جوادی یگانه
Download Telegram
مدیریت منازعه در فقدان شرایط فیصله‌بخش در ایران
سخنرانی ارائه‌شده در پنجمین همایش بین‌المللی صلح و حل منازعه

منازعات اجتماعی نمونه‌ای از منازعات در یک جامعه هستند که در آن محور نزاع، تضاد و رقابت بر منابع و سرمایه‌های اجتماعی، مانند احترام و آبرو است. زمانی فیصله‌بخشی حل این منازعات،‌ نیاز به دوئل یا بازی‌های شجاعانه داشت. اما جامعه می‌تواند بجای آن، فیصله‌بخشی قانون و هنجارهای اجتماعی را پیشنهاد کند. اما علیرغم قدرت گرفتن دولت در فیصله‌بخشی نزاع‌ها، هنوز هم جامعه مرزهای روشنی با دولت در زمینه حل منازعات اجتماعی دارد.

حل منازعه در جامعه ایران، بیش از آنکه فیصله‌بخش یا مصالحه‌شونده باشد، مدیریت‌شده است. حل منازعه نیازمند تعریف هنجارهای روشن برای حدود منازعه و شیوه‌های اتمام آن و از بین بردن زمینه های وجود منازعه است. و در این چارچوب است که حتی می‌توان از کارکرد‌های مثبت نزاع در جامعه بر اساس نظرات گئورگ زیمل، لوئیس کوزر، رالف دارندروف، آلبرت هیرشمن، و سایر صاحب‌نظران جامعه‌شناسی هم سخن گفت.

اما بی‌دولتی تاریخی در جامعه ایران و بازگشت آن در دوران اخیر، باعث شده تا جامعه ایران بجای حل منازعه، به مدیریت منازعه روی‌ آورد. و در شرایطی که هنجارها و ساختارهای فیصله‌بخش و تمام‌کننده منازعه وجود ندارد، بتواند بدون آنکه نیازمند قضاوت و تصمیم در باره منازعه باشد، آن را مدیریت کند و از سطح تنش بکاهد یا آن را به بعد موکول کند.ویژگی اصلی مدیریت منازعه در ایران،‌ «ابهام، تاخیر و مدیریت وجهه»‌ است.

در این سخنرانی، این شیوه مواجهه با منازعه را در جامعه ایران بحث شد و برخی علل تاریخی آن از جمله امنیت توضیح داده شد و همچنین تلاش شد تا در برخی از عناصر مرئی‌کننده فرهنگ ایرانی از جمله فیلم‌های سینمایی و سفرنامه‌های فرنگیان به ایران نشان داده شود.

صوت این ارائه به پیوست است. مقالات دیگر ارائه‌شده در نشست «صلح و منازعه در سیاست ایرانی؛‌از فهم نظری تا دشواری‌های عملی»، شنیدنی و حاوی نکات مهمی بود.

@javadimr
👍7
Forwarded from آزاد | Azad
🎙#پادکست گفتگوی محمدرضا جوادی یگانه و عباس کاظمی

«ایران: دو جامعه در یک کشور؟»

جوادی یگانه: آیا فردای براندازی جایی برای دینداران خواهد بود؟ | دینداران سنتی با حکومت مخالفت علنی نخواهند کرد.

کاظمی: علمای دینی نیز به صف معترضان خواهند پیوست. | میزان دینداری در جامعه به شدت کم شده است.

این‌جا بشنوید:
کست‌باکس | اپل | اسپاتیفای | گوگل

ویدئوی کامل را اینجا ببینید:
یوتوب آزاد | وبسایت آزاد


🆔 @AzadSocial
👍5
🔴اصول تشخیص نظرسنجی‌ های معتبر
ترجمه حسین تدین

برخی خوانندگان و همکاران خواهان این کتاب بودند. بنده از رئیس محترم پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخواست کردم فایل آن را در اختیار علاقه‌مندان قرار دهند که با روی باز استقبال کردند.
نظرسنجی
افکارسنجی
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏«اینجا کجاست؟»
‏نماینده مجلس پرسش دقیقی پرسید. اینجا هر جا هست، نسبتی با مردمان معمولی در ایران ندارد. مردم ایران، ادب دارند و آداب‌دانند. مردم، دیگران را به اسب آبی تشبیه نمی‌کنند و نعره نمی‌کشند.


در جامعه ایران هم گه‌گاه شاهد چنین صحنه‌هایی هستیم، ولی اولا عصبانیت مردم، لحظه‌ای، گذرا و تسری‌ناپذیر است.
ثانیا همان عصبانیت‌ها هم دلایل ساختاری دارد و بیشتر به دلیل ناکارآمدی‌ها است.

اما این کین‌توزی‌های نهادینه‌شده، با رفتار جامعه تفاوت دارد و عواقب خطرناکی هم خواهد داشت.
👍9👎2
اقبال به انتخابات مقدم است یا نامزد مورد قبول؟

محمدرضا جوادی یگانه


در وضعیت دوجامعه‌ای‌شده ایران، جامعه دوم، انتخابات را رها کرده است. نشانه‌های این رها کردن و بی‌اعتنایی از ۱۳۹۸ مشخص بود و در انتخابات‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ به اوج خود رسید. دستاورد این رها کردن چه بود؟ آیا معترضین به هدف مورد نظر خود، که فاصله‌گذاری با نظام سیاسی و ایجاد یک جامعه از آن خودشان بود،‌ رسیدند؟ احتمالا خیر.

یکی از دلایل آنها برای عدم حضور این بود که معتقد بودند کسی نیست که بتواند نظرات آنها را در نظام سیاسی نمایندگی و دنبال کند و لذا رای دادن فایده‌ای ندارد:‌ «۷۶ تا ۹۶ که رای دادیم چه فرقی کرد؟»

ولی امروز، با دولتی که علاوه بر تورم افسارگسیخته، در کارنامه خود بدتر شدن وضعیت اینترنت و طرح نور را هم دارد، می‌توان حدس زد که اگر حضور در انتخابات، باعث بهتر شدن وضعیت از نظر معترضین نمی‌شود، عدم حضورشان مطمئنا باعث بدتر شدن وضعیت زندگی آنها خواهد شد.

فاصله سه ساله ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ این ویژگی را هم داشت که چهره واقعی براندازان بر معترضین آشکار شد، که به تنها چیزی که فکر نمی‌کنند خواست مردم ایران و رفاه و سعادت آنها است. و لذا تغییر در ایران، راهی جز اصلاحات تدریجی و تعامل با نظام سیاسی ندارد.

منظورم از تعامل، تجربه تعامل نادرست اصلاح‌طلبان نیست، که در نهایت، ماندن در قدرت، برایشان مهم‌تر شد تا پیگیری وعده‌هایی که بخاطر آن مردم به آنها رای داده بودند.

اما امروز، بخشی از معترضین، بر اساس اعتمادی که به نظام سیاسی در اعلام آرای دو انتخابات گذشته پیدا کرده‌اند و نیز رای آوردن برخی از چهره‌های متفاوت در شهرستان‌ها، بی‌میل به حضور در انتخابات نیستند، به شرط آنکه نامزد مورد قبولی وجود داشته باشد. برخی نظرسنجی‌های اخیر نیز حاکی از افزایش تمایل به مشارکت است.


اما نکته مهم، تقدم و تاخر این شرط است. کدام مقدم است: مشارکت معترضین منوط است به داشتن نامزد مورد قبول، یا برعکس، تایید نامزدها منوط است به عزم مردم برای مشارکت؟

به نظر من خطایی رخ داده و جای علت و معلول عوض شده است. نتیجه‌گیری نادرستی است که مردم معترض در ۱۴۰۰ شرکت نکردند چون نامزد مناسب نداشتند؛ بلکه برعکس، چون قصد نداشتند در انتخابات شرکت کنند، نامزدهای نزدیک به آنها هم تایید نشد. (بدیهی است که منظورم رویه‌های حقوقی نیست، بلکه در باره شرایط اجتماعی و توصیه‌های موثر در تصمیم‌گیری‌ها صحبت می‌کنم.)

امیل دورکیم، جامعه‌شناس فرانسوی در کتاب «قواعد روش جامعه‌شناسی» شرح می‌دهد که «پدیده اجتماعی، چون عام است اجباری است، نه چون اجباری است عام است». یعنی ما مجبور به عمل به هنجارهای اجتماعی هستیم چون بقیه آن را مراعات می کنند، نه اینکه چون اجباری است، مردم به آن عمل می‌کنند. قدرت هنجارها، از قدرت مردم حاصل می‌شود. تصمیم نهادهای سیاسی هم، در هر حال و با نسبت‌های متفاوتی، تابع اراده مردم است.

سیاست عرصه چانه‌زنی است نه ناز کردن. اگر معترضین، متمایل به حضور شده‌اند یا سیاست عدم حضور را بی‌فایده می‌دانند و امیدوارند افرادی تایید صلاحیت شوند که بتوانند تغییری در وضعیت ایجاد کنند، راهش انتظار تا زمان اعلام اسامی نامزدهای تاییدشده یا زمان مناظرات و تصمیم‌گیری بر اساس فهرست نامزدهای نهایی نیست. آنها امروز باید تمایل خود برای مشارکت را اعلام کنند و بگویند اگر نامزد مناسبی باشد حتما شرکت خواهند کرد. و البته اعلام هم بکنند که انتظار دارند نامزدهای نزدیک به نظرات آنها، تایید بشوند.

نگاه به تندروها نکنید، آنها آرزوهای خود را به صورت خواست نظام سیاسی مطرح می‌کنند. برای نظام مشارکت بالا در انتخابات مهم است. از آن‌طرف از طعنه براندازان هم نترسید، آنها هیچ برنامه‌ای برای زندگی در ایران ندارند، ویرانی ایران برایشان آنقدر مهم نیست که سرنگونی نظام سیاسی.

@javadimr
👍16👎4
​​‌ ‌
🔴 راه حل منازعه در جامعه ایرانی

محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه در نشست «صلح و منازعه در سیاست ایرانی» بررسی کردند

پنجمین همایش بین‌المللی «صلح و حل منازعه» در تاریخ ۷ و ۸ خرداد برگزار شد. در نشست تخصصی «صلح و منازعه در سیاست ایرانی: از فهم نظری تا دشواری‌های عملی» محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه دو جامعه‌شناس ایرانی مقالات خود را در این حوزه ارایه کردند.

🔻 فقدان شرایط فیصله‌بخش در ایران

جوادی یگانه در این نشست، شیوه مواجهه با منازعه را در جامعه ایران را مطرح می‌کند و به برخی علل تاریخی آن از جمله امنیت می‌پردازد. این جامعه شناس و استاد دانشگاه در ارائه مقاله‎ای با عنوان «مدیریت منازعه در فقدان شرایط فیصله بخش در ایران» می‌گوید: «ما می‌توانیم از وضعیت به تصویری از وضعیت سیاسی در ایران برسیم و منازعات اجتماعی نمونه‌ای از منازعات در یک جامعه‌اند. محور آن‌ها، تضاد و رقابت بر منابع و سرمایه‌های اجتماعی، مانند احترام و آبرو است. زمانی فیصله‌بخشی حل این منازعات،‌ نیاز به دوئل یا بازی‌های شجاعانه داشت. اما جامعه می‌تواند به‌جای دوئل‌ها، فیصله‌بخشی قانون و هنجارهای اجتماعی را پیشنهاد کند. اما با اینکه دولت در فیصله‌بخشی نزاع‌ها قدرت گرفته‌است، هنوز هم جامعه مرزهای روشنی با دولت در زمینه حل منازعات اجتماعی دارد».

☑️ @yeganehshough
👍4👎1
‏مشکلات کشور متکثر است، تحریم هم یکی از آنها؛ ولی راه‌حل کشور در تدبیر و نظام مدیریت است.
‏رئیس‌جمهور نه نظریه‌پرداز است نه سخنران نه فعال توییتری؛ «مدیر ارشد» است. فهم جایگاه رئیس جمهور و توان پیدا کردن راه حل، تنها با تجربه اجرایی طولانی در سطوح متعدد، ممکن است به دست ‌آید.
👍13
‏نظام سیاسی‌ای که‌ فعالیت حزبی را نمی‌پذیرد و احزاب پرطرفدار و ریشه‌دار را به راحتی منحل می‌کند، ناچار می‌شود به این نمایش ثبت‌نام تن دهد؛ که این‌همه جویای نام، به امید تایید یا رد صلاحیت، مفهوم رجل سیاسی و رئیس جمهور را به سخره بگیرند.
‏تازه جلوی ثبت‌نام غیرسیاسی‌ها را گرفته‌اند!
👍20
‏همه کسانی که رجل سیاسی هستند، حق دارند نامزد شوند و از مردم رای بگیرند، از جمله احمدی‌نژاد. حتی اگر ما از او‌ خوشمان نیاید، از حقش باید دفاع کنیم.
‏مقصر اما نظام سیاسی است که از سال ۸۴ و ماقبل، چشم بر تصمیمات ایران‌ویران‌کن او بست. اگر با او مماشات نمی‌شد، شاید هنوز در زندان بود.
👍19👎3
‏جامعه روگردانده ‌از انتخابات و نظام، اگر پاسخ مناسبی به اینکه «رای بدهیم چه فرقی می‌کند» بگیرد، «شاید» مردد شود در انتخابات شرکت کند.

آنها خطر ادامه وضع کنونی را بهتر از نامزدها درک میکنند، اما مساله‌شان این است که به نظرشان تغییر در این ساختار ممکن نیست. به این مساله باید پاسخ داد.
👍19
‏با: «آمده‌ام که اوضاع اندکی بهتر شود» یا «آمده‌ام که‌ وضعیت خیلی بدتر از این نشود»، شور انتخاباتی در نمیگیرد.
‏شور انتخاباتی، نتیجه ظهور ایده‌ای است که ناگهان: «وضعیت ما را در آینده، از این رو به آن رو کند». چنین ایده‌ای، نه نظرا و نه عملا، در این ساختار ممکن نیست.
👍15👎7
تب رمزارز و عقلانیت‌های غیرعقلانی

یادی از دوران گلدکوئست و گلدکوئستی‌ها

امروزه تب کسب درآمد از طریق رمزارزها بسیار رایج شده و همه روزه افراد تازه‌ای را میبینیم که به تلگرام پیوسته‌اند و می‌توان حدس زد که رمزارزهای تازه آنها را وسوسه کرده است.

من، در مقاله‌ای با عنوان «گلدكوئست: زنجيره‌ای از عقلانيت‌های غيرعقلانی»، که دو دهه پیش در باره گلدکوئست در همایشی ارائه کردم (اینجا)
توضیح دادم که بر خلاف تصور عمومی، گلدکوئستی‌ها محاسبات عقلانی در تصمیمات خود دارند، هر چند نتیجه آن همه تلاش، غیرعقلانی و بدون حتی فایده اقتصادی بود.

در بخشی از آن نوشتم:
گلدکوئستيها، بويژه آنان که بيشتر موفقند، ويژگي هاي خاصي دارند، از جمله عقلانیت ابزاری. شايد حسابگري و عقل کاسب‌کار داشتن و دورانديشي و عقلانيت ابزاري، مهمترين ويژگي گلدکوئستي‌ها باشد. اصول انديشه گلدکوئست توجه به محاسبات مادي و ابزاري است. دقت کردن بر اينکه چه کساني مي توانند از طريق فرد عضو شوند (دوستان نزديک، فاميل و آشنايان، دوستان دانشگاه و محل کار، همسايگان، ... و بالاخره دوستان دوران دبستان) و نگارش اسامي آن، حساب دست ها را نگه داشتن، دقت کردن در ريز فعاليت ها و تلاش براي بيشتر کردن سود از نشانه هاي آن است.

در موضوع رمزارز هم علل غیراقتصادی گسترش ناگهانی آن باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
👍3
‏وضعیت ⁧ #دوجامعه‌ای‌شده⁩ یعنی در حالی که بخشی از جامعه نگران اعلام نامزدهای تاییدشده هستند، (لااقل) یک سوم جامعه معتقدند فرقی نمی‌کند چه کسی رئیس جمهور شود. بیشترِ کسانی که قصد شرکت ندارند، چنین عقیده‌ای دارند. ‏

یک دلیل این وضعیت، آن است که کسی که نظرات جامعه دوم را نمایندگی کند، در نامزدهای ثبت‌نامی نیست.
و اصولا شرایط مندرج برای ثبت‌نام را ندارد.

پ.ن. منبع این آمار، نظرسنجی ابتدای خرداد موسسه شناخت (اینجا) است که میزان عدد شرکت را ۵۴ درصد اعلام کرده است. نظرسنجی‌های دیگر نیز، عدم شرکت در انتخابات را تا اینجا، زیر ۵۰ درصد برآورد کرده است، که احتمالا در روزهای آتی، مقداری تغییر خواهد کرد .
👍10👎2
‏در چالش میان کارآمدی و‌ پاکدستی، اولویت مردم کارآمدی (به معنای توان بهتر کردن اوضاع و حل مسائل) است نه پاکدستی.
‏مدیر کارآمدی که حواشی فساد مالی دارد، پذیرفتنی‌تر است تا مدیر پاکدستی که کارآمدی‌اش اثبات نشده.
فقط در شرایط کارآمدی حداقلی نامزدها است که پاکدستی اولویت پیدا می‌کند.
👍20👎3
سرنوشت انتخابات در گرو تغییر نظر دو گروه است، یکی آنها که اولویت اولشان احمدی‌نژاد بود و دوم معترضینی که به هیچ وجه قصد ندارند در انتخابات شرکت کنند. این دو دسته نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند اما با هم تفاوت بسیار دارند و کسب رای از هر دو گروه با هم، بسیار دشوار ولی ممکن است.
👍6👎4
‏بدون برنامه بودن و اتکا به متخصصان، به مراتب بهتر از توهم برنامه و برنامه متوهمانه‌ و کشکول نظرات بجای برنامه است.

‏آنچه ضروری است، داشتن جهت‌گیری کلی و رویا (یا کابوس)ی است که افراد را به عمل جمعی برانگیزاند: نشان دادن رویای آینده‌ با رای به من و/یا کابوس با رای به هر که جز من.
👍12👎3
عطش تغییر و انتخابات

تحلیلی از ابوالفضل فاتح در باره انتخابات پیش رو

منتشرشده در روزنامه‌اعتماد امروز

بخش‌هایی از متن در ادامه آمده. متن کامل را در لینک ضمیمه بخوانید.


نگاهی به تحولات اجتماعی و سیاسی از مشروطه تاکنون این دریافت را ایجاد می‌کند که برای ایرانیان، ملیت، دیانت و پیشرفت در بستر عدالت و آزادی همواره محوریت داشته است. ملت در جست‌وجوی حاکمیت و حاکمانی بوده و هستند که این پنجگانه را به شکل متوازن و واقعی، هم باور داشته و هم محقق سازند، گرچه کمتر به ایده آل خود دست یافته‌اند. نیل به این مهم، نیازمند پذیرش حکمت در حاکمیت و سطوحی برجسته‌تر از عقلانیت جاری در کشور است. عقلانیتی که این عناصر بنیادی را به‌رسمیت بشناسد، اصلاح نظام اولویت‌ها و اهتمام به توسعه متوازن، بازگشت به قانون و مولفه‌های مورد وفاق ملت و گره گشایی و ایجاد امید به آینده را در صدر برنامه‌های خود قرار دهد و قادر به دوراندیشی و ارائه «راه‌حل» باشد.
جامعه از بی‌تدبیری‌ها و ناکارآمدی‌ها و مناقشات و بگو مگوها خسته، بسیار متاثر و کم‌امید و مأیوس از مسوولان، اما در تلاش برای بازیابی خود است و نیازمند ريیس‌جمهوری است که بتواند نظام امور و اولویت‌های کشور را بسامان برساند

انتخابات یعنی امکان تغییر

چند نفر، به یک نفر؟
انتخابات در یک کلام، یعنی امکان تغییر. اگر از اهداف اصلی انقلاب اسلامی، اسقاط مناسبات سلطنتی بود، این مهم جز به تحقق انتخابات واقعی، به فرجام نخواهد رسید. کسانی که تصور می کنند، می‌شود انتخابات و جمهوریت را تعطیل، اما فلسفه و اهداف انقلاب را حفظ کرد، دچار خیالبافی‌اند.
انتخابات واقعی، وقتی محقق خواهد شد که به مردم امکان تغییر در سیاست‌ها، عناصر و شیوه حکمرانی داده شود، ولو رای به تثبیت بدهند. انتخاباتی که در آن امکان تغییر نباشد، نامش هر چه باشد، انتخابات نیست و آثار انتخابات که حل و فصل چالش‌ها و مدیریت تعارضات است نیز بر آن متصور نخواهد شد….

عطش تغییر» و «احیاي صندوق»
به دلایل فراوان سیاسی و اجتماعی و به دلیل غوطه‌وری در مشکلات و فقدان راه‌حل، ایران در عطش تغییر به‌سر می‌برد. مردم از آنچه بر ایران می‌گذرد و از تبخترها و نشنیدن‌ها و بی‌افقی‌ها خسته شده‌اند. هرگاه عطش تغییر بالا گرفته است، مردم به کاندیدایی که عناصر تغییر را ارائه داده، فوج فوج اقبال کرده‌اند و نتیجه تازه‌ای رقم زده‌اند و اگر چنین نبوده، صندوق را ترک کرده‌اند.


https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218242/
👍26
Forwarded from رویداد۲۴
💢جامعه‌شناسی ناامید و اعتراض | آیا پزشکیان می‌تواند بخش قهرکرده جامعه را پای صندوق بیاورد؟

🔺رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

🔸در انتخاباتی که قرار است به زودی به دلیل درگذشت ناگهانی رئیس جمهور برگزار شود، اوضاع تغییر کوچکی کرده است. یک کاندیدا در بین ۶ کاندیدا می‌تواند نماینده بخشی از جامعه قهر کرده با صندوق رای شود، اما آیا حضور او برای آشتی این قشر کافیست؟ دو جامعه‌شناس به این سوال پاسخ داده‌اند.

🔸جزئیات این گفتگو را در لینک زیر بخوانید:

https://www.rouydad24.ir/fa/news/372785/

Rouydad24.ir
@rouydad24
جامعه‌شناسی ناامیدی و اعتراض

گفتگو با رویداد ۲۴ (اینجا)

جوادی یگانه دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با رویداد۲۴ می‌گوید: انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، یکی از مهمترین دستاورد‌های جمهوری است. خواست مردم از دوره مشروطه این بوده که حاکمانشان را خودشان انتخاب بکنند. کاهش شدید مشارکت در سه انتخابات اخیر، موضوع نگران‌کننده‌ای است و برایش دلایل متعددی وجود دارد. مهمترین دلیل این بود که بخشی از جامعه که به امید تغییر رای می‌دادند، از اینکه تغییری ممکن بشود یا اینکه کاندیدا‌ها بتوانند نماینده این تغییرات باشند، ناامید شدند. «دو‌جامعه‌ای شدن جامعه ایران» یعنی بخشی از جامعه عامدانه و به دست خود، نظام سیاسی را موجود را رها کرده و دیگر رای نمی‌دهد.
او به یک بهبود و افزایش میزان مشارکت را در انتخابات مجلس نسبت به ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اشاره کرده و تاکید کرده «منظور فقط درصد رای نیست»، بلکه امید به امکان تغییر هم هست، و این بهبود مشارکت لااقل در شهرستان‌ها رخ داده و چند درصدی از مردم رای داده اند، اما این ناشی از فرق انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بوده است.

کماکان برآورد‌ها در مورد مشارکت در انتخابات پایین است
کماکان برآورد‌ها در مورد مشارکت در انتخابات چیزی حدود ۵۰ درصد است. فضای گفتگوی سیاسی بعد از درگذشت مرحوم ابراهیم رئیسی، به دلیل ناگهانی شدن انتخابات در افکار عمومی شکل نگرفته است. درصدی از جامعه، به صورت سنتی رای می‌دهند و پایگاه رای شان مشخص است. کسانی که در این دوره‌ها رای نداده‌اند و عدم‌مشارکت آن‌ها نرخ مشارکت را پایین آورده، نوعا ناراضی‌اند؛ از کسانی که به آن‌ها رای داده اند، یعنی اصلاح‌طلبان، که به وعده‌هایی که داده‌اند عمل نکرده‌اند. این‌ها حس می‌کنند از اعتمادشان سو استفاده شده است.
در یک تقسیم‌بندی بسیار کلی، در میان کسانی که رای می‌دهند هم اصلاح‌طلب داریم هم اصولگرا. قاعدتا همه اصولگرایان رای خواهند داد. اما در همین تقسیم‌بندی کلی، تعداد زیادی از اصلاح‌طلبان هنوز متمایل به رای دادن نشده‌اند و تردید دارند که اصلاح از طریق صندوق ممکن باشد. برخی بنا بوده به احمدی‌نژاد رای بدهند و اگر جایگزین مناسبی برای او در این شش نامزد پیدا نکنند رای نخواهند داد و البته نزدیک به سی درصد جامعه، جزو جامعه دومی شده‌اند که راهشان را جدا کرده‌اند و به احتمال زیاد رای نخواهند داد. این آرایش اصلی مردم در برابر صندوق رای است.
ما اطلاعات آماری روشنی در باره کسانی که رای نمی‌دهند و دلایل رای ندادن آن‌ها نداریم، یعنی همان‌ها که در نظرسنجی‌ها حاضر به پاسخ‌دادن نمی‌شوند و درصدشان هم کم نیست؛ بنابراین برای پاسخ به این سوال باید در ارزش‌ها و نگرش‌ها و تمایلات این بخش دل کنده از فضای سیاسی، که جامعه دوم هستند، تمرکز کنیم.
اصلاح طلبان قبل از اعلام نام نامزد‌های تایید صلاحیت‌شده، سه نامزد معرفی کرده بودند که یکی از آن‌ها تایید شده؛ پس این انتخابات دیگر بحث روزنه نیست و یک کاندیدا دارند. با این حال جریان اصلاح‌طلبی بخش مهمی از سبد رایش در سه انتخابات اخیر را از دست داده و اصلاح‌طلبان باید بتوانند این‌ها را برگردانند. دلیل رای ندادن آن‌ها این است که می‌گویند این‌ها وعده می‌دهند و عمل نمی‌کنند یا اصولا نمی‌توانند عمل کنند.
مردم باید باور کنند که باید از فضای انتخابات دفاع کنند. بپذیریم که اصلاحات یک روند تدریجی است و ناگهانی و دفعتا محقق نمی‌شود. هر بهبود و پیشرفتی تدریجی است، آزادی را دیگران نمی‌دهند و باید آن را کسب کرد، ولی بخاطر یک تغییر آرمانی، نباید چشم از تغییرات اندکی، ولی رو به جلو چشم پوشید.
گفتگو با مردم لازم است. رابطه‌ای که چندین سال خراب شده، ترمیمش به سرعت انجام نمی‌شود و باید بپذیریم ترمیم رابطه بین نظام سیاسی و معترضان یا اصلاح‌طلبان و معترضان به سادگی صورت نمی‌گیرد. حق با مردم است و نظام سیاسی و اصلاح‌طلبان باید تلاش کنند اعتماد مردم و معترضان را دوباره جلب کنند.

از بازگشت امید و اعتماد به جامعه دوم ناامید نیستم
از بازگشت امید و اعتماد به این جامعه دوم ناامید نیست. امیدوارم میزان مشارکت بالای ۵۰ درصد و حتی تا ۶۰ درصد برسد. بخشی از اقتداری که ایران در جریان دفاع از خود در برابر حملات اسراییل به دست آورد، باید در فضای داخلی ایران هم استفاده شود و نقدشدگی آن به گشودگی فضای سیاسی است.
اگر در دو هفته آینده یخ شرکت در انتخابات شکسته نشود و آن‌ها که می‌خواهند رای بدهند، این تصمیم را با صدای بلند اعلام نکنند، مشارکت به دشواری می‌تواند بالای پنجاه درصد برود. هنوز احتمالات زیادی وجود دارد مناظرات شروع نشده، ولی فضا هم به این سادگی تغییر نمی‌کند. اما حتی اگر شگفتی هم در این انتخابات شکل نگیرد، همین که تغییر سیاسی در ایران دموکراتیک باشد و مردم احساس کنند نماینده‌ای در میان نامزد‌ها دارند، نکته مهمی است که باید پایش بایستیم.
👍1👎1
در دفاع از جامعه
واکاوی انتقادی انگارۀ فروپاشی اجتماعی در ایران

مقاله هادی سلیمانی قره‌گل و همکارانش (سیدحسین سراج‌زاده، قدیر نصری و رضا صفری شالی) که برگرفته از رساله دکتری سلیمانی است، در شماره اخیر فصلنامه بررسی مسائل اجتماعی ایران (بهار ۱۴۰۳) (اینجا) منتشر شده است. این مقاله ایده «فروپاشی اجتماعی» را که برخی جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی در دو دهه اخیر در ایران مطرح کرده بودند بررسی می‌کند و با مرور ادعاها، آن را نقد می‌کند. فایل مقاله پیوست است.

چکیده مقاله
فروپاشی اجتماعی ازجمله انگاره‌های ناظر به مسئلۀ همبستگی اجتماعی در ایران است که از اواخر دهۀ هفتاد تاکنون توسط برخی ادعاسازان وارد فضای تحلیلی جامعۀ ایران شده و با تشدید تنش‌ها و تضادهای سال‌های اخیر مجدداً مورد اقبال قرار گرفته است.

در این نوشتار تلاش شده است مبتنی بر رویکرد برساخت‌گرایی اجتماعی، دعاوی طرح‌شده در خصوص فروپاشی اجتماعی مورد واکاوی و ارزیابی انتقادی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، متن در سه بخش انتظام یافته است؛ در بخش نخست با مرور کلی ادبیات فروپاشی اجتماعی در سپهر گسترده‌تر جهانی، تمایزات کاربست آن در ادبیات داخلی مورد تأکید قرار می‌گیرد. در بخش دوم نیز زمینه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شکل‌گیری انگارۀ فروپاشی اجتماعی در درون رویکرد کلان‌تر زوال‌اندیشی و نحوۀ پیدایی آن در تحلیل جامعۀ ایران در کانون بحث قرار دارد. درنهایت از طریق مرور انتقادی دعاوی ناظر به انگارۀ فروپاشی اجتماعی، نحوۀ برساخت انگارۀ مزبور به بحث گذاشته می‌شود.

نتایج نشان داد انگارۀ فروپاشی اجتماعی فاقد دلالت‌های دقیق نظری و مفهومی بوده و در فضای عمومی جامعۀ ایران، در قالب «ادعای مسئله»، با هدف حساس‌کردن نظام سیاسی برای بازبینی در سیاست‌های کلان و نیز نحوۀ حکمرانی صورت‌بندی شده است. بااین‌حال، غلبۀ «رویکرد آسیب‌شناختی به جامعه» در کنار «متهم‌کردن نهاد سیاست به ایجاد مسئله»، مانع از راه‌یابی انگارۀ مزبور به سیاست اجتماعی شده است. انگارۀ فروپاشی اجتماعی علاوه بر اینکه دستاوردهای مفهومی و سیاستی چندانی نداشته و از حیث ارائۀ راهکار سترون و دچار لکنت است، از طریق گسترش ادبیات «اغراق‌آمیز و نمایشی»، در کنار برتری‌دادن به «تحلیل و کردار مبتنی بر امر سیاسی»، عملاً در برابر امر اجتماعی و جامعه سامان یافته است.
👍6