Forwarded from عرصههای ارتباطی (Younes Shokrkhah)
مقاله کامل سواد تاریخی دانشجویان.pdf
518.9 KB
🔸سواد تاریخی دانشجویان
درباره مسائل مهم تاریخی ایران
نویسندگان: #محمدرضا_جوادییگانه، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، #زهراسادات_روحالامین، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره ١١، شماره ٣ - شماره پیاپی ۴٣، شماره پائیز ١۴٠١، نشر آنلاین، شهریور ١۴٠١ مهر ١۴٠١
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.
درباره مسائل مهم تاریخی ایران
نویسندگان: #محمدرضا_جوادییگانه، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، #زهراسادات_روحالامین، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره ١١، شماره ٣ - شماره پیاپی ۴٣، شماره پائیز ١۴٠١، نشر آنلاین، شهریور ١۴٠١ مهر ١۴٠١
🔹فایل پیوست را دانلود کنید.
👍5
مشروطه مساله امروز ماست
سخنان ارائهشده در جلسه رونمايي و نقد كتاب تاريخ مفهوم عدالت اجتماعي در دوران مشروطه نوشته سميه توحيدلو
گزارش از محسن آزموده. روزنامه اعتماد. شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ (اینجا)
مشروطه يك وجه تاريخي و يك وجه جامعهشناختي به معناي مدرن دارد. نهايت تلاشي كه به ويژه در قانون اساسي جمهوري اسلامي شد، تهيسازي از مشروطه است. يعني عامدانه و با اطلاع تلاش شد از هر عنصري از عناصر مشروطيت به معناي عام آن كه دستاورد جامعه ايراني در هفتاد، هشتاد سال بود، تهي باشد. انقلاب اسلامي اگرچه در ادامه مشروطه است و خواستش، خواست مشروطه است، اما مشروطه نيست و از آن تهی شده است. البته خواستهای مشروطه هم مبهم است. همين توصیفاتی كه براي آن به كار رفته، نشاندهنده اين ابهام است. مثلا مفهوم مشروطه ايراني كه نخستينبار در رساله لالان براي تمايزگذاري با مشروطه عثماني آمده يا مشروطه ناقص يا مشروطه مكتوم يا مشروطه پيچيده يا مشروطه زودهنگام كه ناصرالملك ميگويد و... اخيرا سفرنامهاي از بالفور منتشر شده كه مشروطه را رويايي يا فانتزي درنظر ميگيرد.
مهمتر از ابهام مشروطه، آن است كه مشروطه مساله امروز ما است، ما اگر از پرسش عباس ميرزايي پيشرفت شروع كنيم، قاعدتا هنوز از مشروطه رد نشدهايم. اگر دو معناي مشروطه را از هم متمايز كنيم و مشروطه مثبت را به معنايي كه از دهه 1980 ميلادي طرح شده، يعني دولتي مقتدر و قوي درنظر بگيريم آنگاه آنچه در زمان مشروطه رخ داده، مشروطه منفي است. يعني سه بعد امنيت، تحديد قدرت حاكمه و تفكيك قوا را اصلي درنظر ميگيرد و بعدهاي بعدي را بياهميت درنظر ميگيرد.
كار مهم نويسنده کتاب اين است كه تلاش كرده همه روايتهاي موجود از عدالت را بيان كند، اما تصور ميكنم مفهوم عدالت را اعم از عدالت، عدالت خانه و عدالت اجتماعي نميتوان از هم جدا كرد. در آن زمان كساني كه اين مفهوم را به كار ميبردند، يك بحث عام مدنظر داشتند. در آن زمان همه مفاهيم با هم ميآمد. يك فصل خوب كتاب گفتوگوي انتقادي راجع به مشروطه است. اين رسالهها هم با هم گفتوگوي انتقادي هستند. نميتوان تنبيهالامه را بیتوجه به لوايح شيخ فضلالله درنظر گرفت. مشروطه گفتوگوي اندیشهها بوده است. اين گفتوگو با انديشههاي غربي هم بوده است، خواه برابريخواهان انگليسي و خواه انديشه روشنگري در انگلستان. ماشاءالله آجوداني نشان ميدهد كه در كتاب مشروطه ايراني كه در مكاتباتي كه آخوندزاده و طالبوف با ملكم دارند، به ديدرو و دالامبر و ولتر اشاره ميكنند، اما در متنی که در روزنامههایشان منتشر میکنند، این اسامی را حذف ميكنند.
در 12-10 سال اخير، نوعي بابي زايي انقلاب مشروطه رخ داده است، يعني انقلاب مشروطه را به بابيها وصل ميكنند، خواه در داخل كه نمونه مشهورش كتاب «تاريخ مكتوم» است و نمونه خارجي آن كارهاي امثال تورج اميني و بهاييهاي خارج از كشور است. اینها سر و ته مطلب را ميزنند و مثلا نكتهاي راجع به ملکم خان و روزنامه قانون نقل كردهاند كه وقتي اصل مطلب را ميبينيد، درمييابيد كه گزارش خفيهنويسان بوده است.
اگر قرار است در جامعه ايران اصلاحي صورت بگيرد، خلأ و بينيازي كه ما ايجاد كرديم و آن اصرارمان بر بينيازي به مشروطه و اينكه نسبتي با آن نداريم، بخشي از مشكل است. هنوز مساله ما قانون، تفكيك قوا، كنترل قوا به وسيله يكديگر و نه بخش ديگري و... است، لذا مشروطه مساله امروز ما است و از اين حيث يك مساله جامعهشناختي ميشود و ما جامعهشناسان حق ورود به آن داريم. جامعه ايران بايد راجع به آن كار كند، به ويژه كه جامعه ايران راجع به مشروطه دچار انواع كژفهميها است.
اكنون در حال راهنمایی رساله دكترای خانم روحالامين راجع به سواد تاريخي در ايران هستم. بخشي از اين پاياننامه پرسشنامهاي است كه پاييز امسال از مردم پرسیده شده و یک جا از آنها پرسيده شده كه مکان های تاريخي مرتبط با مشروطه در تهران کدام است. ۱۱ درصد به خيابان ستارخان اشاره كردند. ۴۰درصد به بهارستان اشاره كردهاند. از آن جالبتر از مهمترين رهبر مشروطه پرسيده شده كه ۳۴درصد شيخ فضلالله را معرفي كردهاند و ۱۸درصد ستارخان را ذكر كردهاند و ۱۰درصد به رضاشاه اشاره كردهاند و ۵درصد به طباطبايي و ۴درصد به بهبهاني اشاره كردهاند. اين نگاهها مشخص ميكند كه اگر چه مشروطه به عنوان مساله امروز ما و راهحلي براي برونرفت از تصلب موجود است، اما اطلاع مردم از آن ناقص و نادرست است. اگر ما در همين گفتوگوهاي انتقادي، به تنبيهالامه برسيم و نشان دهيم كه استبداد حالتی نزديك به شرك است و تفكيك قوا نزديكترين شيوه به حكومت در زمان غيبت ائمه معصومين است، ميتوان راه برونرفتي را پيدا كرد. ياد مرحوم فيرحي به خير و خدا رحمتشان كند كه هم و غم خود را صرف اين مباحث كرده بود.
سخنان ارائهشده در جلسه رونمايي و نقد كتاب تاريخ مفهوم عدالت اجتماعي در دوران مشروطه نوشته سميه توحيدلو
گزارش از محسن آزموده. روزنامه اعتماد. شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ (اینجا)
مشروطه يك وجه تاريخي و يك وجه جامعهشناختي به معناي مدرن دارد. نهايت تلاشي كه به ويژه در قانون اساسي جمهوري اسلامي شد، تهيسازي از مشروطه است. يعني عامدانه و با اطلاع تلاش شد از هر عنصري از عناصر مشروطيت به معناي عام آن كه دستاورد جامعه ايراني در هفتاد، هشتاد سال بود، تهي باشد. انقلاب اسلامي اگرچه در ادامه مشروطه است و خواستش، خواست مشروطه است، اما مشروطه نيست و از آن تهی شده است. البته خواستهای مشروطه هم مبهم است. همين توصیفاتی كه براي آن به كار رفته، نشاندهنده اين ابهام است. مثلا مفهوم مشروطه ايراني كه نخستينبار در رساله لالان براي تمايزگذاري با مشروطه عثماني آمده يا مشروطه ناقص يا مشروطه مكتوم يا مشروطه پيچيده يا مشروطه زودهنگام كه ناصرالملك ميگويد و... اخيرا سفرنامهاي از بالفور منتشر شده كه مشروطه را رويايي يا فانتزي درنظر ميگيرد.
مهمتر از ابهام مشروطه، آن است كه مشروطه مساله امروز ما است، ما اگر از پرسش عباس ميرزايي پيشرفت شروع كنيم، قاعدتا هنوز از مشروطه رد نشدهايم. اگر دو معناي مشروطه را از هم متمايز كنيم و مشروطه مثبت را به معنايي كه از دهه 1980 ميلادي طرح شده، يعني دولتي مقتدر و قوي درنظر بگيريم آنگاه آنچه در زمان مشروطه رخ داده، مشروطه منفي است. يعني سه بعد امنيت، تحديد قدرت حاكمه و تفكيك قوا را اصلي درنظر ميگيرد و بعدهاي بعدي را بياهميت درنظر ميگيرد.
كار مهم نويسنده کتاب اين است كه تلاش كرده همه روايتهاي موجود از عدالت را بيان كند، اما تصور ميكنم مفهوم عدالت را اعم از عدالت، عدالت خانه و عدالت اجتماعي نميتوان از هم جدا كرد. در آن زمان كساني كه اين مفهوم را به كار ميبردند، يك بحث عام مدنظر داشتند. در آن زمان همه مفاهيم با هم ميآمد. يك فصل خوب كتاب گفتوگوي انتقادي راجع به مشروطه است. اين رسالهها هم با هم گفتوگوي انتقادي هستند. نميتوان تنبيهالامه را بیتوجه به لوايح شيخ فضلالله درنظر گرفت. مشروطه گفتوگوي اندیشهها بوده است. اين گفتوگو با انديشههاي غربي هم بوده است، خواه برابريخواهان انگليسي و خواه انديشه روشنگري در انگلستان. ماشاءالله آجوداني نشان ميدهد كه در كتاب مشروطه ايراني كه در مكاتباتي كه آخوندزاده و طالبوف با ملكم دارند، به ديدرو و دالامبر و ولتر اشاره ميكنند، اما در متنی که در روزنامههایشان منتشر میکنند، این اسامی را حذف ميكنند.
در 12-10 سال اخير، نوعي بابي زايي انقلاب مشروطه رخ داده است، يعني انقلاب مشروطه را به بابيها وصل ميكنند، خواه در داخل كه نمونه مشهورش كتاب «تاريخ مكتوم» است و نمونه خارجي آن كارهاي امثال تورج اميني و بهاييهاي خارج از كشور است. اینها سر و ته مطلب را ميزنند و مثلا نكتهاي راجع به ملکم خان و روزنامه قانون نقل كردهاند كه وقتي اصل مطلب را ميبينيد، درمييابيد كه گزارش خفيهنويسان بوده است.
اگر قرار است در جامعه ايران اصلاحي صورت بگيرد، خلأ و بينيازي كه ما ايجاد كرديم و آن اصرارمان بر بينيازي به مشروطه و اينكه نسبتي با آن نداريم، بخشي از مشكل است. هنوز مساله ما قانون، تفكيك قوا، كنترل قوا به وسيله يكديگر و نه بخش ديگري و... است، لذا مشروطه مساله امروز ما است و از اين حيث يك مساله جامعهشناختي ميشود و ما جامعهشناسان حق ورود به آن داريم. جامعه ايران بايد راجع به آن كار كند، به ويژه كه جامعه ايران راجع به مشروطه دچار انواع كژفهميها است.
اكنون در حال راهنمایی رساله دكترای خانم روحالامين راجع به سواد تاريخي در ايران هستم. بخشي از اين پاياننامه پرسشنامهاي است كه پاييز امسال از مردم پرسیده شده و یک جا از آنها پرسيده شده كه مکان های تاريخي مرتبط با مشروطه در تهران کدام است. ۱۱ درصد به خيابان ستارخان اشاره كردند. ۴۰درصد به بهارستان اشاره كردهاند. از آن جالبتر از مهمترين رهبر مشروطه پرسيده شده كه ۳۴درصد شيخ فضلالله را معرفي كردهاند و ۱۸درصد ستارخان را ذكر كردهاند و ۱۰درصد به رضاشاه اشاره كردهاند و ۵درصد به طباطبايي و ۴درصد به بهبهاني اشاره كردهاند. اين نگاهها مشخص ميكند كه اگر چه مشروطه به عنوان مساله امروز ما و راهحلي براي برونرفت از تصلب موجود است، اما اطلاع مردم از آن ناقص و نادرست است. اگر ما در همين گفتوگوهاي انتقادي، به تنبيهالامه برسيم و نشان دهيم كه استبداد حالتی نزديك به شرك است و تفكيك قوا نزديكترين شيوه به حكومت در زمان غيبت ائمه معصومين است، ميتوان راه برونرفتي را پيدا كرد. ياد مرحوم فيرحي به خير و خدا رحمتشان كند كه هم و غم خود را صرف اين مباحث كرده بود.
روزنامه اعتماد
مشروطه مساله امروز ما است
محسن آزموده
👍1
تاملاتی در باره دوجامعهای شدن ایران
محمدرضا جوادی یگانه
سروش افخمی تابان
منتشرشده در روزنامه شرق. ۱۲ اسفند ۱۴۰۲. صص ۶ و ۷
متن کامل این یادداشت دوازده بندی را در لینک زیر ببینید. متن پیدیاف آنهم در پست بعدی آمده است.
یک: پس از اعتراضات آبان 98 و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج شکاف سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران گسترده شد. گرچه همیشه حول مسائل گوناگونی چون دینداری، سیاست خارجی، عدالت، آزادیهای اجتماعی و فرهنگی، مسائل زنان و اقلیت ها، اجرای قوانین شرع و برداشتهای مختلف از قانون اساسی دوقطبیهایی شکل میگرفت، اما نمی توان زمانی را حداقل پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ متصور شد که فضای سیاسی و اجتماعی چنین متشتت و دوپاره باشد. گویا این چند اتفاق، باعث شد تا دورهای جدید در تاریخ ایران آغاز گردد که مشخصهی اجتماعی آن تشکیل دو جامعهی مجزا از هم است. این دو زیرجامعه ارزشها، نگرشها، گروههای مرجع، نمادها، رهبران، رسانهها،تاریخ و اساطیر متفاوتی را برای خود قائل هستند. در این مقاله تلاش شده تا تنهاحدسهای نظری برای صورتبندی از جامعه ایران و شرایط تازه آن ارائه شود؛ حدسهایی که آزمون تجربی آنها نیاز به شواهد و دادههای تجربی و تاریخی نظاممندی دارد.
چشمانداز آینده نگرانکننده است. دوپاره شدن جامعه ایران مخاطرات فراوانی برای ایران و ایرانیان ایجاد میکند، که در صورت تشدید و تثبیت، ترمیم آن سخت و چه بسا ناممکن خواهد شد. لذاست که باید بدون مجامله، زخم را شکافت و جراحت را عیان کرد تا درمان آن ممکن شود. مشخص است که روی سخن ما در این متن با سیاستگذاران است تا متوجه اهمیت موضوع و وخامت پیامدها بشوند. قرائن حاکی از آن است که گستردگی اعتراضات سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ که در اثر بیتدبیریها رخ داد، زمینهساز تشدید فشار خارجی به ایران شد و اکنون نیز اگر روند دوجامعهای شدن جامعه ایران افزایش یابد، در فقدان سرمایه اجتماعی کلان و میانی، مخاطرات دهشتباری گریبانگیر جامعه ایران خواهد شد.
https://bit.ly/3P2tdtz
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
سروش افخمی تابان
منتشرشده در روزنامه شرق. ۱۲ اسفند ۱۴۰۲. صص ۶ و ۷
متن کامل این یادداشت دوازده بندی را در لینک زیر ببینید. متن پیدیاف آنهم در پست بعدی آمده است.
یک: پس از اعتراضات آبان 98 و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج شکاف سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران گسترده شد. گرچه همیشه حول مسائل گوناگونی چون دینداری، سیاست خارجی، عدالت، آزادیهای اجتماعی و فرهنگی، مسائل زنان و اقلیت ها، اجرای قوانین شرع و برداشتهای مختلف از قانون اساسی دوقطبیهایی شکل میگرفت، اما نمی توان زمانی را حداقل پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ متصور شد که فضای سیاسی و اجتماعی چنین متشتت و دوپاره باشد. گویا این چند اتفاق، باعث شد تا دورهای جدید در تاریخ ایران آغاز گردد که مشخصهی اجتماعی آن تشکیل دو جامعهی مجزا از هم است. این دو زیرجامعه ارزشها، نگرشها، گروههای مرجع، نمادها، رهبران، رسانهها،تاریخ و اساطیر متفاوتی را برای خود قائل هستند. در این مقاله تلاش شده تا تنهاحدسهای نظری برای صورتبندی از جامعه ایران و شرایط تازه آن ارائه شود؛ حدسهایی که آزمون تجربی آنها نیاز به شواهد و دادههای تجربی و تاریخی نظاممندی دارد.
چشمانداز آینده نگرانکننده است. دوپاره شدن جامعه ایران مخاطرات فراوانی برای ایران و ایرانیان ایجاد میکند، که در صورت تشدید و تثبیت، ترمیم آن سخت و چه بسا ناممکن خواهد شد. لذاست که باید بدون مجامله، زخم را شکافت و جراحت را عیان کرد تا درمان آن ممکن شود. مشخص است که روی سخن ما در این متن با سیاستگذاران است تا متوجه اهمیت موضوع و وخامت پیامدها بشوند. قرائن حاکی از آن است که گستردگی اعتراضات سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ که در اثر بیتدبیریها رخ داد، زمینهساز تشدید فشار خارجی به ایران شد و اکنون نیز اگر روند دوجامعهای شدن جامعه ایران افزایش یابد، در فقدان سرمایه اجتماعی کلان و میانی، مخاطرات دهشتباری گریبانگیر جامعه ایران خواهد شد.
https://bit.ly/3P2tdtz
@javadimr
Telegraph
تاملاتی در باره دوجامعهای شدن ایران
تاملاتی در باره دوجامعهای شدن ایران محمدرضا جوادی یگانه سروش افخمی تابان منتشرشده در روزنامه شرق. ۱۲ اسفند ۱۴۰۲. صص ۶ و ۷ (اینجا) یک: پس از اعتراضات آبان 98 و سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به تدریج شکاف سیاسی و اجتماعی در جامعه ایران گسترده شد. گرچه…
👍4
Forwarded from Bashgahe KetabKavi
با یاد خدا.
سومین نشست باشگاه کتاب کاوی دانشگاه تهران به نقد و بررسی کتاب «آموزش دین، و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» اثر خانم مونیکا رینگر اختصاص یافته است. این کتاب با نگاهی تاریخی، بازه ای زمانی در حدود یک قرن از فرایند روبرو شدن ایرانیان با دنیای مدرن را، از زاویه ی آموزش و اصلاحات فرهنگی، مورد تحلیل قرار داده است. نویسنده در پیامی تصویری که برای همین نشست نقد کتاب ارسال نموده، به دیدگاه خویش، در کتاب جدیدتر خود* اشاره کرده است. رینگر دیدگاه خویش در کتاب محل بحث ما را «قدیمی» (outdated) دانسته و دیدگاه خویش در کتاب اخیر را «درست تر» (more accurate) دانسته است؛ ولی به هر روی، بهره مندی از یک خوانش انتقادی از کتاب پیشین ایشان، به درک بهتر کتاب جدیدتر نیز کمک خواهد کرد. اصولا به نظر می رسد امکان درک و فهم درست مسایل آموزش و پرورش ما، بدون داشتن یک نگاه انتقادیِ تاریخی از سیر روند تحول آموزش و پرورش ایران که از آغاز پدیده ای مدرن بوده است، امری نامحتمل است و از همین رو تحلیل کتاب های تاریخی که حوزه آموزش را مورد توجه قرار داده اند، مغتنم خواهد بود.
@ketebkavi
سومین نشست باشگاه کتاب کاوی دانشگاه تهران به نقد و بررسی کتاب «آموزش دین، و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار» اثر خانم مونیکا رینگر اختصاص یافته است. این کتاب با نگاهی تاریخی، بازه ای زمانی در حدود یک قرن از فرایند روبرو شدن ایرانیان با دنیای مدرن را، از زاویه ی آموزش و اصلاحات فرهنگی، مورد تحلیل قرار داده است. نویسنده در پیامی تصویری که برای همین نشست نقد کتاب ارسال نموده، به دیدگاه خویش، در کتاب جدیدتر خود* اشاره کرده است. رینگر دیدگاه خویش در کتاب محل بحث ما را «قدیمی» (outdated) دانسته و دیدگاه خویش در کتاب اخیر را «درست تر» (more accurate) دانسته است؛ ولی به هر روی، بهره مندی از یک خوانش انتقادی از کتاب پیشین ایشان، به درک بهتر کتاب جدیدتر نیز کمک خواهد کرد. اصولا به نظر می رسد امکان درک و فهم درست مسایل آموزش و پرورش ما، بدون داشتن یک نگاه انتقادیِ تاریخی از سیر روند تحول آموزش و پرورش ایران که از آغاز پدیده ای مدرن بوده است، امری نامحتمل است و از همین رو تحلیل کتاب های تاریخی که حوزه آموزش را مورد توجه قرار داده اند، مغتنم خواهد بود.
@ketebkavi
Forwarded from Bashgahe KetabKavi
این کتاب جدید مونیکا رینگر است.
*Ringer, M. R. (2020). Islamic Modernism and the Re-Enchantment of the Sacred in the Age of History. UK, EUP Press.
*Ringer, M. R. (2020). Islamic Modernism and the Re-Enchantment of the Sacred in the Age of History. UK, EUP Press.
Forwarded from خبرهای فوری مهم 🔖
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «کارت ملیام را نشان دادم و گفتم ایرانی هستم، اما باز گفتند نه، شما ایرانی نیستید!»
🔹 «فاروق» جوان ۲۲ ساله اهل روستای بیبانزهی در جنوب سیستان و بلوچستان است. میان گفتوگو با فاروق درباره شرایط سیل، حرف به تنها خاطره او از سفر به تهران کشیده میشود.
🔹 فاروق میگوید در پایتخت، برخی که گمان میکردهاند او و همسفرانش غیرایرانیاند، با او بدرفتاری کردهاند.
🔹 تمسخر و توهین به لباس و ظاهر فاروق او را رنجانده است. او مدام میگوید که ما ایرانی هستیم اما بدرفتاریهایی از مردم دیدهایم.
🔹 قوم بلوچ یکی از اقوام ایرانی است که جمعیت اصلی آنها در جنوب استان سیستان و بلوچستان سکونت دارند و این روزها با تبعات سیل دست و پنجه نرم میکنند.
✅ @Khabar_Fouri
🔹 «فاروق» جوان ۲۲ ساله اهل روستای بیبانزهی در جنوب سیستان و بلوچستان است. میان گفتوگو با فاروق درباره شرایط سیل، حرف به تنها خاطره او از سفر به تهران کشیده میشود.
🔹 فاروق میگوید در پایتخت، برخی که گمان میکردهاند او و همسفرانش غیرایرانیاند، با او بدرفتاری کردهاند.
🔹 تمسخر و توهین به لباس و ظاهر فاروق او را رنجانده است. او مدام میگوید که ما ایرانی هستیم اما بدرفتاریهایی از مردم دیدهایم.
🔹 قوم بلوچ یکی از اقوام ایرانی است که جمعیت اصلی آنها در جنوب استان سیستان و بلوچستان سکونت دارند و این روزها با تبعات سیل دست و پنجه نرم میکنند.
✅ @Khabar_Fouri
👍8👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایستادگی وزارت ارشاد برای اجرای کنسرت علیرضا قربانی ستودنی است.
دهها است که خودمردمپنداران، ترسها و نگرانیهای خود را مساوی اصول اسلام و ارزشهای انقلاب معرفی کردهاند؛ و با حمایتهای پنهانی که داشتند،کمتر کسی توان مقابله با آنها را داشته است.
ایران ایالت خودمختار نباید داشته باشد.
دهها است که خودمردمپنداران، ترسها و نگرانیهای خود را مساوی اصول اسلام و ارزشهای انقلاب معرفی کردهاند؛ و با حمایتهای پنهانی که داشتند،کمتر کسی توان مقابله با آنها را داشته است.
ایران ایالت خودمختار نباید داشته باشد.
👍13
نظام با تلاش برای حل مساله حجاب به هر قیمت، در حال اطمینان خاطر دادن به وفاداران خود است که هیچ چیز تغییر نکرده و همه چیز تحت کنترل است.
اما همزمان، در حال هماهنگ کردن و متحد کردن معترضین هم هست، و البته آنها را لبالب از کینه هم میکند.
با تشدید وضعیت دوجامعهای شدن ایران، همین فیلم قم، میتوانست جرقه جنگ داخلی را بزند. وقتی خشم مردم فوران کرد، کسی منتظر روشن شدن حقیقت ماجرا نمیماند.
اما همزمان، در حال هماهنگ کردن و متحد کردن معترضین هم هست، و البته آنها را لبالب از کینه هم میکند.
با تشدید وضعیت دوجامعهای شدن ایران، همین فیلم قم، میتوانست جرقه جنگ داخلی را بزند. وقتی خشم مردم فوران کرد، کسی منتظر روشن شدن حقیقت ماجرا نمیماند.
👍18👎3
Forwarded from بریدهها و برادهها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم اسکار و سخنرانی کارگردان The Zone of Interest، فیلمی درباره هولوکاست بعنوان برنده بهترین فیلم خارجی
"فیلم ما بدترین نتایج انسانیت زدایی را به تصویر میکشد. ما اینک بعنوان مردانی اینجا ایستاده ایم که مصادره یهودی بودن خود و مصادره هولوکاست توسط نیروئی اشغالگر را نفی میکنیم"
https://twitter.com/BBCArdalan/status/1767063536155361453
"فیلم ما بدترین نتایج انسانیت زدایی را به تصویر میکشد. ما اینک بعنوان مردانی اینجا ایستاده ایم که مصادره یهودی بودن خود و مصادره هولوکاست توسط نیروئی اشغالگر را نفی میکنیم"
https://twitter.com/BBCArdalan/status/1767063536155361453
👍4
از همان سیاهی طولانی و ساکت شروع فیلم، مشخص بود که «منطقه تحت نظر» (The Zone of Interest ) فیلمی در باره ندیدنها و دیدهنشدنها و خود را به ندیدن زدنها است.
👍2
خویشتنداری قابل تقدیر قوه قضاییه باعث شد تا ماجرای قم، در حد یک دوقطبی اجتماعی باقی بماند، و به یک بحران سیاسی تبدیل نشود. بیطرفی عدلیه و نظمیه در مواردی که جامعه به دو دسته بزرگ تبدیل شده، و واگذاری موضوعات اجتماعی به نهادهای اجتماعی، گامی در مسیر ترمیم جامعه آسیبدیده است.
👍7👎1
نظام خود را فدای وفادارانش کرده و میکند.
ظاهرا وفادار کسی نیست که برای تثییت و بقا و کارآمدی نظام تلاش کرده و میکند، بلکه کسی است که خطاها و ضعفهای نظام را توجیه میکند و همه چیز را «همانگونه که باید، و درست در جای خود» مینمایاند!
و تقریبا همه خطاهای نظام هم یا ناکارآمدی همین وفاداران است یا فسادشان.
ظاهرا وفادار کسی نیست که برای تثییت و بقا و کارآمدی نظام تلاش کرده و میکند، بلکه کسی است که خطاها و ضعفهای نظام را توجیه میکند و همه چیز را «همانگونه که باید، و درست در جای خود» مینمایاند!
و تقریبا همه خطاهای نظام هم یا ناکارآمدی همین وفاداران است یا فسادشان.
👍22👎1
انگار در دوران حافظ زندگی میکنیم؛ همان مال اوقاف در دست فقیه شهر، همان زاهد ریایی؛ و در مقابلشان، اینهمه رند!
فقط در شعر حافظ اشارهای به ترکیب «تخرخر و تحمیق» نشده است؛ اینکه همزمان هم خود را نفهمیدن بزنند، هم مخاطب را احمق فرض کنند!
فقط در شعر حافظ اشارهای به ترکیب «تخرخر و تحمیق» نشده است؛ اینکه همزمان هم خود را نفهمیدن بزنند، هم مخاطب را احمق فرض کنند!
👍18
دلایل سکوت سیستمی به افشاگری تخلف ادعایی باغ ازگل
محمدرضا جوادی یگانه
🔘در ده روز اخیر دو افشاگری در باره حجتالاسلام کاظم صدیقی شده است، یکی اینکه باغ چهارهزار و دویستمتری در ازگل به نام موسسه شخصی خود و فرزندان و نزدیکانش درآمده بوده و دیگری واریز ماهانه یک میلیاردی اجاره هتلی در مشهد به حساب شخصی آنها. در باره اولی، مسئولان موسسه، کلیت ماجرا را طی چند بیانیه و مصاحبه قبول کردهاند و اعلام کردهاند در صدد رفع هستند، و در باره دومی هیچ تکذیبی هم نشده است.
بر اساس شواهد موجود، و اطلاعات در دسترس، و بیانیه های منتشره موسسه، ظاهرا تخلفی رخ داده، آگاهانه یا بدون اطلاع. اما مساله اینجاست که چرا با حجتالاسلام صدیقی برخوردی نمیشود؟ منظور از برخورد دستگیری یا عزل نیست، بلکه ارسال نشانههای علنی نارضایتی نظام از این رفتار به جامعه است. چرا هم به نماز جمعه میرود و هم به مراسمهای مهمتر دعوت میشود؟
◾️پرسش دقیقتر اینکه حجتالاسلام صدیقی چه میکرد چنین برخوردی با او میشد؟ به نظرم این تخلف ادعایی دو ویژگی باید میداشت تا برخورد سریعی با او صورت گیرد.
اول، اگر از بیعت و وفاداری خارج میشد یا شده بود، یعنی عمل او به گونهای بود که خروج از بیعت با نظام تلقی میشد یا خودش از ابتدا در حلقه بیعتکنندگان و وفاداران نبود و تنها کارگزار نظام بود.
دوم، اگر تخلفش فردی بود و ممکن بود که با خودش برخورد کرد بدون اینکه این برخورد، نشانه وجود یک فساد سیستمی یا تغییر جریان تلقی شود. شخصی کردن املاک خالصه و دولتی سابقه دیرینهای در تاریخ ایران دارد و در زمانه ضعف حکومت مرکزی صورت میگرفته است. اما در مورد حجتالاسلام صدیقی، اگر بنا باشد چنین پروندهای مورد رسیدگی قرار گیرد و با او برخورد شود، قاعدتا «ماهیت زنجیرهای عمل» ایجاب میکند که با سایر افرادی هم که چنین سوءاستفادهای کردهاند، هم برخورد شود و این ماجرا سر دراز دارد. زمینهای واگذارشده و تسهیلات صادرشده و شرکتهای خصولتیشده، زیاد هستند و نمیشود با امام جمعه موقت تهران برخورد کرد و بقیه را رها کرد. و چون رویه امتیاز دادن به وفاداران، رویه رایجی است، برخورد با مورد حجتالاسلام صدیقی، انتظار برخوردهای بعدی را به دنبال خواهد شد.
یعنی مورد حجتالاسلام صدیقی، پیوند خورده به سیاست نظام در نگاهداری وفاداری وابستگان. منظورم این نیست که سایر امتیازات، از حالت نهادی به شخصی تبدیل شده و تخلفی چون تخلف ادعاشده در مورد حجتالاسلام صدیقی در آن رخ داده، بلکه منظور رویهای است که امتیاز به وفاداران، مجاز و بلکه مقبول است. و پیگیری علنی و سریع این تخلف ادعایی، تنها به حجتالاسلام صدیقی محدود نخواهد ماند.
◾️اما چنانچه در این ده روز مشاهده کردیم، پاسخهای ایشان و موسسه تحت نظرشان، مشکلاتشان را بیشتر کرده است و بر ابهامات افزوده است. اگر ایشان تیم رسانهای و مشاوره آگاه! از حساسیتها و فضای رسانهای داشتند، به او مشورت میدادند که کلمهای توضیح به «افکار عمومی» ندهند! چون افکار عمومی نیست که مبنای توجه و عمل مسئولان است. نگاه کنید به افشاگریهای پیشین که افشاشدهها ترجیح دادند هیچ واکنش علنی و عمومی نشان دهند و منتظر بمانند تا افشاگری بعدی و بحران بعدی، مساله را از تب و تاب بیندازد. بماند که یک تفاوت افشاگری با شفافیت در همین نکات است.
◾️در شرایط نزدیک به دوجامعهایشده ایران، افکار عمومی یا منتقدان، گروه مرجع تصمیمگیری نظام برای برخورد با حجتالاسلام صدیقی نیست. گروه مرجع برخورد، شخصیتهای موثر و رسانههای مهم نواصولگرایان است. تا وقتی آنها به این نتیجه نرسند که لازم است رابطه فساد ادعایی در باره حجتالاسلام صدیقی با نظام قطع شود، هیچ برخوردی با حجتالاسلام صدیقی اتفاق نخواهد افتاد.
🔘رابطه میان دو جامعه موجود در ایران قطع شده است. جامعه وفاداران، هر چند از تخلف ادعایی نگران و ناراضی هستند، اما امیدوار هستند که ماجرا فیصله پیدا کند و وجهه نظام بیش از این خدشهدار نشود و البته نمیخواهند با همصدا شدن با افشاگران و منتقدان، نظام را تحت فشار بگذارند.
برای نظام سیاسی هم، مدتی است که نظرات جامعه معترضان هیچ اهمیتی ندارد و نظام سیاسی دریافته که معترضان، از نظام سیاسی دل کندهاند و نفرتشان از نظام بیش از این نمیشود. و لذا جلب نظر آنها فایدهای ندارد.
منتقدان و دلسوزان هم، جایگاهی در تصمیمگیری معترضان و نظام ندارند. معترضان از همه میانجیها و گروههای مرزی گذر کردهاند و لذاست که اهمیت دادن به این میانجیها، سودی برای بهبود وضعیت از نظر نظام ندارد. البته خطای نظام در بند آخر است. برای بازگشت به وفاق اجتماعی، نظام سیاسی باید پیشقدم شود. اعتماد سلبشده طرفینی، به تدریج برخواهد گشت.
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
🔘در ده روز اخیر دو افشاگری در باره حجتالاسلام کاظم صدیقی شده است، یکی اینکه باغ چهارهزار و دویستمتری در ازگل به نام موسسه شخصی خود و فرزندان و نزدیکانش درآمده بوده و دیگری واریز ماهانه یک میلیاردی اجاره هتلی در مشهد به حساب شخصی آنها. در باره اولی، مسئولان موسسه، کلیت ماجرا را طی چند بیانیه و مصاحبه قبول کردهاند و اعلام کردهاند در صدد رفع هستند، و در باره دومی هیچ تکذیبی هم نشده است.
بر اساس شواهد موجود، و اطلاعات در دسترس، و بیانیه های منتشره موسسه، ظاهرا تخلفی رخ داده، آگاهانه یا بدون اطلاع. اما مساله اینجاست که چرا با حجتالاسلام صدیقی برخوردی نمیشود؟ منظور از برخورد دستگیری یا عزل نیست، بلکه ارسال نشانههای علنی نارضایتی نظام از این رفتار به جامعه است. چرا هم به نماز جمعه میرود و هم به مراسمهای مهمتر دعوت میشود؟
◾️پرسش دقیقتر اینکه حجتالاسلام صدیقی چه میکرد چنین برخوردی با او میشد؟ به نظرم این تخلف ادعایی دو ویژگی باید میداشت تا برخورد سریعی با او صورت گیرد.
اول، اگر از بیعت و وفاداری خارج میشد یا شده بود، یعنی عمل او به گونهای بود که خروج از بیعت با نظام تلقی میشد یا خودش از ابتدا در حلقه بیعتکنندگان و وفاداران نبود و تنها کارگزار نظام بود.
دوم، اگر تخلفش فردی بود و ممکن بود که با خودش برخورد کرد بدون اینکه این برخورد، نشانه وجود یک فساد سیستمی یا تغییر جریان تلقی شود. شخصی کردن املاک خالصه و دولتی سابقه دیرینهای در تاریخ ایران دارد و در زمانه ضعف حکومت مرکزی صورت میگرفته است. اما در مورد حجتالاسلام صدیقی، اگر بنا باشد چنین پروندهای مورد رسیدگی قرار گیرد و با او برخورد شود، قاعدتا «ماهیت زنجیرهای عمل» ایجاب میکند که با سایر افرادی هم که چنین سوءاستفادهای کردهاند، هم برخورد شود و این ماجرا سر دراز دارد. زمینهای واگذارشده و تسهیلات صادرشده و شرکتهای خصولتیشده، زیاد هستند و نمیشود با امام جمعه موقت تهران برخورد کرد و بقیه را رها کرد. و چون رویه امتیاز دادن به وفاداران، رویه رایجی است، برخورد با مورد حجتالاسلام صدیقی، انتظار برخوردهای بعدی را به دنبال خواهد شد.
یعنی مورد حجتالاسلام صدیقی، پیوند خورده به سیاست نظام در نگاهداری وفاداری وابستگان. منظورم این نیست که سایر امتیازات، از حالت نهادی به شخصی تبدیل شده و تخلفی چون تخلف ادعاشده در مورد حجتالاسلام صدیقی در آن رخ داده، بلکه منظور رویهای است که امتیاز به وفاداران، مجاز و بلکه مقبول است. و پیگیری علنی و سریع این تخلف ادعایی، تنها به حجتالاسلام صدیقی محدود نخواهد ماند.
◾️اما چنانچه در این ده روز مشاهده کردیم، پاسخهای ایشان و موسسه تحت نظرشان، مشکلاتشان را بیشتر کرده است و بر ابهامات افزوده است. اگر ایشان تیم رسانهای و مشاوره آگاه! از حساسیتها و فضای رسانهای داشتند، به او مشورت میدادند که کلمهای توضیح به «افکار عمومی» ندهند! چون افکار عمومی نیست که مبنای توجه و عمل مسئولان است. نگاه کنید به افشاگریهای پیشین که افشاشدهها ترجیح دادند هیچ واکنش علنی و عمومی نشان دهند و منتظر بمانند تا افشاگری بعدی و بحران بعدی، مساله را از تب و تاب بیندازد. بماند که یک تفاوت افشاگری با شفافیت در همین نکات است.
◾️در شرایط نزدیک به دوجامعهایشده ایران، افکار عمومی یا منتقدان، گروه مرجع تصمیمگیری نظام برای برخورد با حجتالاسلام صدیقی نیست. گروه مرجع برخورد، شخصیتهای موثر و رسانههای مهم نواصولگرایان است. تا وقتی آنها به این نتیجه نرسند که لازم است رابطه فساد ادعایی در باره حجتالاسلام صدیقی با نظام قطع شود، هیچ برخوردی با حجتالاسلام صدیقی اتفاق نخواهد افتاد.
🔘رابطه میان دو جامعه موجود در ایران قطع شده است. جامعه وفاداران، هر چند از تخلف ادعایی نگران و ناراضی هستند، اما امیدوار هستند که ماجرا فیصله پیدا کند و وجهه نظام بیش از این خدشهدار نشود و البته نمیخواهند با همصدا شدن با افشاگران و منتقدان، نظام را تحت فشار بگذارند.
برای نظام سیاسی هم، مدتی است که نظرات جامعه معترضان هیچ اهمیتی ندارد و نظام سیاسی دریافته که معترضان، از نظام سیاسی دل کندهاند و نفرتشان از نظام بیش از این نمیشود. و لذا جلب نظر آنها فایدهای ندارد.
منتقدان و دلسوزان هم، جایگاهی در تصمیمگیری معترضان و نظام ندارند. معترضان از همه میانجیها و گروههای مرزی گذر کردهاند و لذاست که اهمیت دادن به این میانجیها، سودی برای بهبود وضعیت از نظر نظام ندارد. البته خطای نظام در بند آخر است. برای بازگشت به وفاق اجتماعی، نظام سیاسی باید پیشقدم شود. اعتماد سلبشده طرفینی، به تدریج برخواهد گشت.
@javadimr
👍13
مدیریت سازگار عید و عزا در جامعه ایرانی
محمدرضا جوادی یگانه
جامعه ایران قرنهاست توانسته میان اسلامیت و ایرانیت سازگاری ایجاد کند و همین سازگاری علت «دوام» ایران شده است.
در زمان غزنویان، بودند کسانی که سلاطین را از دنبال کردن جشنهای ملی منع میکردند. عنصری بلخی در مدح سلطان محمود غزنوی، او را از جشن سده پرهیز میدارد: «خدایگان بزرگ، آفتاب ملک زمن/ امام عصر، خداوند خسرو ذوالمن.... تو مرد دینی و این رسم ، رسم گبرانست/ روا نداری بر رسم گبرکان رفتن.»
در مقابل، اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی در یادداشتهایش آورده که: «اول فروردین ۱۳۴۸ مصادف با دوم محرم بوده است و عدهای از شاه خواسته بودند «چون دهه عاشورا است، خوب است سلام منعقد نشود». و علم به شاه گفته بود «البته چنین اجازهای نخواهید فرمود. مراسم ملی را که نمیتوان فدای این حرفها کرد.» فرمودند «درست میگویی». آخوندها را هم دعوت کردیم، آمدند و اول صبح آنها تهنیت عرض کردند.» در یادداشت ۱۳ فرودین ۱۳۴۹ هم ناخرسند است که «چون سلام عید را به علت تصادف با چهارده محرم موقوف کردیم، که هیچ دلیلی نداشت -و حتی من عقیده داشتم که اگر در روز عاشورا هم بود باید مراسم ملی را ترک نمیکردیم- آخوندها چسبیدند که امروز مصادف با رحلت امام زینالعابدین است، باید موسیقی رادیو موقوف باشد!»
غزنویان به توصیه امثال عنصری گوش ندادند و تمدن ایرانی-اسلامی را رونق بخشیدند، جشن سده را هم برگزار کردند ولی نه به آداب گبرکان!
اما محمدرضا پهلوی به توصیه امثال علم گوش داد و تقویم هجری شمسی را هم تغییر داد و حکومتش یک دهه نشده بود که ساقط شد.
ایرانیان سدههاست که توانستهاند غم و شادی، عید و عزا، و اسلامیت و ایرانیت را با هم مدیریت کنند. علمها و عنصریها را رها کنید و نترسید از چند اظهارنظر و رفتار در فضای مجازی و واقعی.
جامعه ایران بزرگ است و عاقل. تجربه تاریخی میگوید در مواردی از این دست، اعتماد به تجربه و عقلانیت تاریخی جامعه ایرانی، کمهزینهترین راه است. «دستکاری» جامعه نه به این سادگی ممکن است و نه مطلوب. لذا بهتر آن است که حوزه اجتماع به خانواده و مسجد و هیات و نهادهای مدنی سپرده شود.
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
جامعه ایران قرنهاست توانسته میان اسلامیت و ایرانیت سازگاری ایجاد کند و همین سازگاری علت «دوام» ایران شده است.
در زمان غزنویان، بودند کسانی که سلاطین را از دنبال کردن جشنهای ملی منع میکردند. عنصری بلخی در مدح سلطان محمود غزنوی، او را از جشن سده پرهیز میدارد: «خدایگان بزرگ، آفتاب ملک زمن/ امام عصر، خداوند خسرو ذوالمن.... تو مرد دینی و این رسم ، رسم گبرانست/ روا نداری بر رسم گبرکان رفتن.»
در مقابل، اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی در یادداشتهایش آورده که: «اول فروردین ۱۳۴۸ مصادف با دوم محرم بوده است و عدهای از شاه خواسته بودند «چون دهه عاشورا است، خوب است سلام منعقد نشود». و علم به شاه گفته بود «البته چنین اجازهای نخواهید فرمود. مراسم ملی را که نمیتوان فدای این حرفها کرد.» فرمودند «درست میگویی». آخوندها را هم دعوت کردیم، آمدند و اول صبح آنها تهنیت عرض کردند.» در یادداشت ۱۳ فرودین ۱۳۴۹ هم ناخرسند است که «چون سلام عید را به علت تصادف با چهارده محرم موقوف کردیم، که هیچ دلیلی نداشت -و حتی من عقیده داشتم که اگر در روز عاشورا هم بود باید مراسم ملی را ترک نمیکردیم- آخوندها چسبیدند که امروز مصادف با رحلت امام زینالعابدین است، باید موسیقی رادیو موقوف باشد!»
غزنویان به توصیه امثال عنصری گوش ندادند و تمدن ایرانی-اسلامی را رونق بخشیدند، جشن سده را هم برگزار کردند ولی نه به آداب گبرکان!
اما محمدرضا پهلوی به توصیه امثال علم گوش داد و تقویم هجری شمسی را هم تغییر داد و حکومتش یک دهه نشده بود که ساقط شد.
ایرانیان سدههاست که توانستهاند غم و شادی، عید و عزا، و اسلامیت و ایرانیت را با هم مدیریت کنند. علمها و عنصریها را رها کنید و نترسید از چند اظهارنظر و رفتار در فضای مجازی و واقعی.
جامعه ایران بزرگ است و عاقل. تجربه تاریخی میگوید در مواردی از این دست، اعتماد به تجربه و عقلانیت تاریخی جامعه ایرانی، کمهزینهترین راه است. «دستکاری» جامعه نه به این سادگی ممکن است و نه مطلوب. لذا بهتر آن است که حوزه اجتماع به خانواده و مسجد و هیات و نهادهای مدنی سپرده شود.
@javadimr
👍13👎2
Forwarded from روزنامه دنیای اقتصاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 محمدرضا جوادی یگانه، جامعهشناس از امیدوارکنندهترین اتفاقی که ایران در سال 1402 تجربه کرد و همچنین آرزوی خود برای محیطزیست ایران در سال جدید میگوید.
#ویژه_برنامه_نوروز #دنیای_اقتصاد
@den_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4
جامعه آداب و نگرانیهای بیوجه
به بهانه نگرانیهای دولت از همزمانی عید و عزا
محمدرضا جوادی یگانه
جامعه ایران جامعه آداب است. و در جامعهای که «مناسک عزای همزمان شده با عید و عروسی» اینهمه پیچیده و پرمقررات است، ابلهانه است اگر تصور شود مردم بلد نیستند حرمت عزا را ایام عید نگه دارند و باید برایشان مقررات گذاشت و بهشان یادآوری کرد.
در بیش از ۴۰۰ سفرنامهای که سیاحان از سدههای گذشته تاکنون در باره ویژگیهای جامعه ایرانی نوشتهاند، مودب بودن بیشترین ویژگی مثبتی است که تکرار شده است و تقریبا در همه زمانها هم این ادب مشاهده شده است و مورد توجه سیاحان قرار گرفته است.
مودب بودن ، حرمت دیگران را داشتن و رعایت آداب و ظواهر و جزییات را کردن، یکی از مهمترین ویژگیهای جامعه ایران است. تحلیل ویلیام بیمن بر اساس زبانشناسی اجتماعی از جامعه ایران نشان میدهد که الگوهاي بنيادي جامعۀ ايراني به مفهوم ساختاري چندان پيچيده نيستند، اما امکانات فراواني براي کنشهاي زباني فراهم ميآورند. به نظر او، در جامعۀ ایران، کارایی بیش از تناسب اهمیت دارد و اصولاً هرکس مهارت زبانی بیشتری دارد، قدرت بیشتری هم دارد.
این مهارت، تنها در روابط کلامی و گفتار نیست، بلکه در تعاملات اجتماعی هم وجود دارد. یکی از مهمترین و پیچیدهترین ابعاد رفتاری و گفتاری در ایران، در مدیریت عزا است. یک رسم رایج در ایران، این است که صاحبان عزا، حرمت متوفای خود را نگاه میدارند، سیاه میپوشند و مردان، ریش خود را نمیزنند، و بعد از چهلم، عدهای آنها را از عزا درمیآورند. اینکه چه کسانی سیاهپوشی را تا چهلم ادامه میدهند، و چه کسانی آنها را از عزا درمیآورند، بخشی از این پیچیدگیهاست. یکی دیگر از این آٔدابدانی و دقت در جزییات، در ترتیب نام صاحبان عزا در اعلامیههای فوت و ترتیب ایستادن آنها جلوی درب هنگام ختم و هفتم و چهلم و سال است.
اینها همه مناسک اجتماعی عزا و آداب آن است. بخش دیگر، مهارتهای اجتماعی در مدیریت همزمان عید و عزا است. معمولا صاحبان عزا عید اول را در خانه مینشینند و دیگران برای تسلیت گفتن به خانه آنها میآیند. منظور از عید اول، اولین عید مذهبی و نیز اولین عید نوروز بعد از مرگ متوفی است. صاحبان عزا بسته به نزدیکی یا دوری زمان مرگ متوفی و نیز خویشاوند درجه اول متوفی بودن یا نبودن، و همچنین جوانی یا سالخوردگی متوفی، و البته نحوه مرگ او، سیاه میپوشند یا نمیپوشند. مرگهای بسیار نابهنگام هیچگاه عید ندارند.
باز هم پیچیدهتر، اگر از قبل، مراسم عروسیای برنامهریزی شده باشد و مرگی در این میانه رخ دهد، عروسی برگزار میشود یا خیر؟ چگونه و چه کسانی باید اجازه عروسی را از صاحبان عزا بگیرند؟ صاحبان عزا نسبت به این اجازه، چه واکنشی باید نشان بدهند؟ اگر عروسی نزدیکان متوفی باشد و عروسی ناگزیر باشد، آیا صاحبان عزا باید به عروسی بروند یا نه؟ اگر رفتن آنها به عروسی ضرورت داشته باشد،با چه ادبیاتی باید دعوتشان کرد؟ آیا باید به آنها کارت داد یا خیر؟ اگر صاحبان عزا به عروسی میروند باید سیاه بپوشند یا خیر و چقدر باید درعروسی بمانند؟
پاسخ این سئوالات را از بزرگترهای فامیل بپرسید، برای همهاش جواب دارند. زندگی در جامعه پیچیده ایران، مهارتهای رفتاری و گفتاری فراوان میخواهد و افراد بتدریج در فرایند جامعهپذیری، این مهارتها را فرا میگیرند و اصولا «بزرگتری»، مستلزم کسب این مهارتها است.
حال تصور کنید در جامعهای به غایت پیچیده که در مناسک عزا و همزمانی آن با مراسم عید یا شادی، اینهمه جزییات و آداب و دقت وجود دارد، برخی «تازه به قدرترسیده»ها، نگران هستند که مردم چگونه همزمانی عید ملی و عزای مذهبی را مدیریت میکنند. و برای مردم دستورالعمل و بخشنامه صادر میکنند که چه کنند یا نکنند.
البته که تغییرات در دینداری را نمیشود انکار کرد، اما حتی در همین جامعهی بسیار تغییرکرده هم، حرمت ماه رمضان و حرمت حضرت علی نگاه داشته می شود. جایگاه شهادت امام حسین و حضرت علی در میان مردم، مقدستر و محترمتر از آن است که با طغیان چند جوان در فضای مجازی و واقعی شکسته شود، مگر آنکه طغیانها برنامهریزیشده و هدایتشده باشد.
مردم اگر هم مشکلی دارند، که دارند، با دین نیست، با سیاست است. نگران امور دیگر زندگی مردم باشید و از سیاست دوقطبیساز پرهیز کنید و منافع و ملاحظات «همه مردم» را در تصمیمات خود لحاظ کنید، وضع بهتر خواهد شد.
@javadimr
به بهانه نگرانیهای دولت از همزمانی عید و عزا
محمدرضا جوادی یگانه
جامعه ایران جامعه آداب است. و در جامعهای که «مناسک عزای همزمان شده با عید و عروسی» اینهمه پیچیده و پرمقررات است، ابلهانه است اگر تصور شود مردم بلد نیستند حرمت عزا را ایام عید نگه دارند و باید برایشان مقررات گذاشت و بهشان یادآوری کرد.
در بیش از ۴۰۰ سفرنامهای که سیاحان از سدههای گذشته تاکنون در باره ویژگیهای جامعه ایرانی نوشتهاند، مودب بودن بیشترین ویژگی مثبتی است که تکرار شده است و تقریبا در همه زمانها هم این ادب مشاهده شده است و مورد توجه سیاحان قرار گرفته است.
مودب بودن ، حرمت دیگران را داشتن و رعایت آداب و ظواهر و جزییات را کردن، یکی از مهمترین ویژگیهای جامعه ایران است. تحلیل ویلیام بیمن بر اساس زبانشناسی اجتماعی از جامعه ایران نشان میدهد که الگوهاي بنيادي جامعۀ ايراني به مفهوم ساختاري چندان پيچيده نيستند، اما امکانات فراواني براي کنشهاي زباني فراهم ميآورند. به نظر او، در جامعۀ ایران، کارایی بیش از تناسب اهمیت دارد و اصولاً هرکس مهارت زبانی بیشتری دارد، قدرت بیشتری هم دارد.
این مهارت، تنها در روابط کلامی و گفتار نیست، بلکه در تعاملات اجتماعی هم وجود دارد. یکی از مهمترین و پیچیدهترین ابعاد رفتاری و گفتاری در ایران، در مدیریت عزا است. یک رسم رایج در ایران، این است که صاحبان عزا، حرمت متوفای خود را نگاه میدارند، سیاه میپوشند و مردان، ریش خود را نمیزنند، و بعد از چهلم، عدهای آنها را از عزا درمیآورند. اینکه چه کسانی سیاهپوشی را تا چهلم ادامه میدهند، و چه کسانی آنها را از عزا درمیآورند، بخشی از این پیچیدگیهاست. یکی دیگر از این آٔدابدانی و دقت در جزییات، در ترتیب نام صاحبان عزا در اعلامیههای فوت و ترتیب ایستادن آنها جلوی درب هنگام ختم و هفتم و چهلم و سال است.
اینها همه مناسک اجتماعی عزا و آداب آن است. بخش دیگر، مهارتهای اجتماعی در مدیریت همزمان عید و عزا است. معمولا صاحبان عزا عید اول را در خانه مینشینند و دیگران برای تسلیت گفتن به خانه آنها میآیند. منظور از عید اول، اولین عید مذهبی و نیز اولین عید نوروز بعد از مرگ متوفی است. صاحبان عزا بسته به نزدیکی یا دوری زمان مرگ متوفی و نیز خویشاوند درجه اول متوفی بودن یا نبودن، و همچنین جوانی یا سالخوردگی متوفی، و البته نحوه مرگ او، سیاه میپوشند یا نمیپوشند. مرگهای بسیار نابهنگام هیچگاه عید ندارند.
باز هم پیچیدهتر، اگر از قبل، مراسم عروسیای برنامهریزی شده باشد و مرگی در این میانه رخ دهد، عروسی برگزار میشود یا خیر؟ چگونه و چه کسانی باید اجازه عروسی را از صاحبان عزا بگیرند؟ صاحبان عزا نسبت به این اجازه، چه واکنشی باید نشان بدهند؟ اگر عروسی نزدیکان متوفی باشد و عروسی ناگزیر باشد، آیا صاحبان عزا باید به عروسی بروند یا نه؟ اگر رفتن آنها به عروسی ضرورت داشته باشد،با چه ادبیاتی باید دعوتشان کرد؟ آیا باید به آنها کارت داد یا خیر؟ اگر صاحبان عزا به عروسی میروند باید سیاه بپوشند یا خیر و چقدر باید درعروسی بمانند؟
پاسخ این سئوالات را از بزرگترهای فامیل بپرسید، برای همهاش جواب دارند. زندگی در جامعه پیچیده ایران، مهارتهای رفتاری و گفتاری فراوان میخواهد و افراد بتدریج در فرایند جامعهپذیری، این مهارتها را فرا میگیرند و اصولا «بزرگتری»، مستلزم کسب این مهارتها است.
حال تصور کنید در جامعهای به غایت پیچیده که در مناسک عزا و همزمانی آن با مراسم عید یا شادی، اینهمه جزییات و آداب و دقت وجود دارد، برخی «تازه به قدرترسیده»ها، نگران هستند که مردم چگونه همزمانی عید ملی و عزای مذهبی را مدیریت میکنند. و برای مردم دستورالعمل و بخشنامه صادر میکنند که چه کنند یا نکنند.
البته که تغییرات در دینداری را نمیشود انکار کرد، اما حتی در همین جامعهی بسیار تغییرکرده هم، حرمت ماه رمضان و حرمت حضرت علی نگاه داشته می شود. جایگاه شهادت امام حسین و حضرت علی در میان مردم، مقدستر و محترمتر از آن است که با طغیان چند جوان در فضای مجازی و واقعی شکسته شود، مگر آنکه طغیانها برنامهریزیشده و هدایتشده باشد.
مردم اگر هم مشکلی دارند، که دارند، با دین نیست، با سیاست است. نگران امور دیگر زندگی مردم باشید و از سیاست دوقطبیساز پرهیز کنید و منافع و ملاحظات «همه مردم» را در تصمیمات خود لحاظ کنید، وضع بهتر خواهد شد.
@javadimr
👍18👎4
سیاستگذار از جامعه جا ماند
🎙سیاستگذار از جامعه جا ماند
سال 1402 با تمام اتفاقاتی که برای جامعه و محیطزیست کشور داشت به پایان رسید. مشکل حقآبه، کمبارشی و کمبود جدی آب، بحران آلودگی هوا و فرونشست تنها بخشی از مشکلات زیستمحیطی بودند که در سال گذشته تشدید شد.
سالی که وضعیت محیط زیستی با اینکه نسبت به سال قبلش بهتر نشد، اما اتفاقات خوبی هم در آن افتاد. اتفاقاتی که محمد درویش، فعال زیستمحیطی بهترینش را تغییر در رویکرد سیاستگذار میداند.
او در میزگردی که به همراه محمدرضا جوادی یگانه، جامعهشناس برگزار شد، از وضعیت جامعه ایران در یک سالی که گذشت سخن گفت.
در آن طرف میز، جوادی یگانه معتقد است همه ما نیاز به یک بازاندیشی در وضعیت خود داریم و میگوید در سالهای اخیر مردم اعتراض سیاسی را به دلیل پرهزینه و کم فایده بودن رها کرده و بیشتر به سمت اعتراضات اجتماعی رفتهاند.
مشروح کامل این میزگرد را در «اکو ایران» مشاهده کنید و در تجارت فردا بخوانید.
📺 @eco_voice
سال 1402 با تمام اتفاقاتی که برای جامعه و محیطزیست کشور داشت به پایان رسید. مشکل حقآبه، کمبارشی و کمبود جدی آب، بحران آلودگی هوا و فرونشست تنها بخشی از مشکلات زیستمحیطی بودند که در سال گذشته تشدید شد.
سالی که وضعیت محیط زیستی با اینکه نسبت به سال قبلش بهتر نشد، اما اتفاقات خوبی هم در آن افتاد. اتفاقاتی که محمد درویش، فعال زیستمحیطی بهترینش را تغییر در رویکرد سیاستگذار میداند.
او در میزگردی که به همراه محمدرضا جوادی یگانه، جامعهشناس برگزار شد، از وضعیت جامعه ایران در یک سالی که گذشت سخن گفت.
در آن طرف میز، جوادی یگانه معتقد است همه ما نیاز به یک بازاندیشی در وضعیت خود داریم و میگوید در سالهای اخیر مردم اعتراض سیاسی را به دلیل پرهزینه و کم فایده بودن رها کرده و بیشتر به سمت اعتراضات اجتماعی رفتهاند.
مشروح کامل این میزگرد را در «اکو ایران» مشاهده کنید و در تجارت فردا بخوانید.
📺 @eco_voice
👍5