Forwarded from حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
آلن تورن
سه دهه پیش در شرایطی که استاد تالکوت پارسونز در جامعه شناسی از نظام اجتماعی در جامعه مدرن دفاع میکرد، آلن تورن به فهم جامعهشناسان درباره جنبشهای اجتماعی در جوامع معاصر کمک میکرد.
آلن تورن (۱۹۲۵-۲۰۲۳) اهل فرانسه بود او بعنوان استاد جامعهشناسی مرکز تحقیقات جنبشهای اجتماعی را در فرانسه تأسیس کرد. تورن در نظریههای کلان نظریه «جامعه پساصنعتی» برای توضیح مدرنیته متاخر را مطرح کرد.
او بر اساس دادههای «شاخص ارجاعات در حوزهٔ علوم اجتماعی»، در میان بیست دانشمند زندهای قرار داشتهاست که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ در این حوزه بیشترین ارجاعات علمی را به خود اختصاص دادهاند.
از مهمترین شاگردان او میتوان به مانوئل کاستلز، فرانسوا دوبه و آلبرتو ملوچی اشاره کرد. در ایران دکتر امیر نیکپی از دانشجویان برجسته آلنتورن بود و در ذیل لطف دانشگاه شهید بهشتی بازنشسته شدند.
بعضی از کتابهای تورن به فارسی ترجمه شدهاست که از جملهٔ آنها میتوان به «پارادایم جدید»، «برابری و تفاوت: آیا میتوانیم با هم زندگی کنیم؟»، «دموکراسی چیست؟» و «بازگشت کنشگر: نظریهٔ اجتماعی در جامعهٔ پساصنعتی» اشاره کرد.
کتابهای پارادایم جدید و برابری و تفاوت به ترتیب در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۹ در زمرهٔ نامزدهای نهایی جایزهٔ کتاب سال ایران بودهاند.
@hamidrezajalaeipour
سه دهه پیش در شرایطی که استاد تالکوت پارسونز در جامعه شناسی از نظام اجتماعی در جامعه مدرن دفاع میکرد، آلن تورن به فهم جامعهشناسان درباره جنبشهای اجتماعی در جوامع معاصر کمک میکرد.
آلن تورن (۱۹۲۵-۲۰۲۳) اهل فرانسه بود او بعنوان استاد جامعهشناسی مرکز تحقیقات جنبشهای اجتماعی را در فرانسه تأسیس کرد. تورن در نظریههای کلان نظریه «جامعه پساصنعتی» برای توضیح مدرنیته متاخر را مطرح کرد.
او بر اساس دادههای «شاخص ارجاعات در حوزهٔ علوم اجتماعی»، در میان بیست دانشمند زندهای قرار داشتهاست که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ در این حوزه بیشترین ارجاعات علمی را به خود اختصاص دادهاند.
از مهمترین شاگردان او میتوان به مانوئل کاستلز، فرانسوا دوبه و آلبرتو ملوچی اشاره کرد. در ایران دکتر امیر نیکپی از دانشجویان برجسته آلنتورن بود و در ذیل لطف دانشگاه شهید بهشتی بازنشسته شدند.
بعضی از کتابهای تورن به فارسی ترجمه شدهاست که از جملهٔ آنها میتوان به «پارادایم جدید»، «برابری و تفاوت: آیا میتوانیم با هم زندگی کنیم؟»، «دموکراسی چیست؟» و «بازگشت کنشگر: نظریهٔ اجتماعی در جامعهٔ پساصنعتی» اشاره کرد.
کتابهای پارادایم جدید و برابری و تفاوت به ترتیب در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۹ در زمرهٔ نامزدهای نهایی جایزهٔ کتاب سال ایران بودهاند.
@hamidrezajalaeipour
👍1
بجای خوشحالی و مشارکت در افشاگریها، که گاه برای هشدار به یک فرد غیر همسو و یا مقدمات حذف او است، تقاضای شفافیت و مراعات تعارض منافع برای همه را باید داشت.
انحصار و رانت هیچگاه مختص تنها یک نفر نیست.
انحصار و رانت هیچگاه مختص تنها یک نفر نیست.
👍8
«معاملات غیررسمی اموال غیر منقول» یکی از ساختارهای فسادزا و #رذیلت_نهادی است که مدام در حال ایجاد تعارض و مشکل در کشور است.
تذکر امروز رهبری برای ضرورت سلب اعتبار این معاملات، نمونهای از راههای ساختاری حل مشکلات کشور است. و البته ایننوع مشکلات و راهحلها بسیار است.
تذکر امروز رهبری برای ضرورت سلب اعتبار این معاملات، نمونهای از راههای ساختاری حل مشکلات کشور است. و البته ایننوع مشکلات و راهحلها بسیار است.
📌اندیشکدهٔ زبان و ادبیات فارسی زفان و خانهٔ اندیشهورزان برگزار میکنند:
ادبیات فارسی و حل مسائل اجتماعی
با ارائهٔ:
🎤دکتر مسعود کوثری
عضو هیئت علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران
🎤دکتر محمدرضا جوادی یگانه
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
دبیر علمی نشست:
رادمان رسولی مهربانی
مسئول اندیشکدۀ زبان و ادبیات فارسی زفان
🗓️ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
⌚ساعت ۱۶ تا ۱۸
به صورت حضوری و برخط
📍 مکان: خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر (عج) و برادران مظفر شمالی، پلاک ٩٠٧، خانهٔ اندیشهورزان.
📱پخش زنده:
https://www.skyroom.online/ch/khanahouse/events
ادبیات فارسی و حل مسائل اجتماعی
با ارائهٔ:
🎤دکتر مسعود کوثری
عضو هیئت علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران
🎤دکتر محمدرضا جوادی یگانه
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
دبیر علمی نشست:
رادمان رسولی مهربانی
مسئول اندیشکدۀ زبان و ادبیات فارسی زفان
🗓️ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲
⌚ساعت ۱۶ تا ۱۸
به صورت حضوری و برخط
📍 مکان: خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر (عج) و برادران مظفر شمالی، پلاک ٩٠٧، خانهٔ اندیشهورزان.
📱پخش زنده:
https://www.skyroom.online/ch/khanahouse/events
ادبیات و حل مساله اجتماعی
🔘سخنرانی محمدرضا جوادی یگانه در اندیشکده زبان و ادبیات فارسیزفان با عنوان «ادبیات فارسی و حل مساله اجتماعی». ۱۱ تیر ۱۴۰۲
▪️محور کلی سخنرانی عبارت بود از توضیح دو گونه رابطه ادبیات با جامعه: بازتاب جامعه و سازنده آگاهیها و کنشهای جمعی مشترک
▪️بخش اول، تاثیر جامعه بر ادبیات و بازتاب ارزشهای اجتماعی در جامعه: پژوهش آلبرشت (۱۹۵۶/۱۴۰۰) که نشان میدهد مضمون کلی داستانهای کوتاه مجلات عامهپسند آمریکایی در سال ۱۹۵۰ از خانواده و ازدواج، منطبق با ارزشهای خانواده آمریکایی بوده است. (آلبرشت، میلتون سی. (۱۴۰۰) «آیا ادبیات ارزشهای عمومی را باز میتاباند؟» ترجمه علی راغب. فصلنامه فصل کتاب. سال اول. شماره اول. صص ۶۱-۷۸)
▪️بخش دوم، توضیح کارکرد دیگر ادبیات، یعنی تجربههای نوظهور و طور دیگر دیدن و اندیشیدن. نمونهای از آن: شخصیت کمتردیدهشده ویس در ادبیات فارسی.
▪️بخش سوم، تاثیر ادبیات بر جامعه: نیاز کنشهای جمعی به داستان و روایت مشترک؛ نمونه تاریخی موفق آن یعنی «تاریخ داستانی ایران» که از عناصر اصلی هویتبخش به عصر زرین تمدن ایرانی-اسلامی بوده؛ و نمونه ناموفق آن در دوره معاصر.
🔘صوت سخنرانی من را در پیوست بشنوید.
🔘سخنرانی محمدرضا جوادی یگانه در اندیشکده زبان و ادبیات فارسیزفان با عنوان «ادبیات فارسی و حل مساله اجتماعی». ۱۱ تیر ۱۴۰۲
▪️محور کلی سخنرانی عبارت بود از توضیح دو گونه رابطه ادبیات با جامعه: بازتاب جامعه و سازنده آگاهیها و کنشهای جمعی مشترک
▪️بخش اول، تاثیر جامعه بر ادبیات و بازتاب ارزشهای اجتماعی در جامعه: پژوهش آلبرشت (۱۹۵۶/۱۴۰۰) که نشان میدهد مضمون کلی داستانهای کوتاه مجلات عامهپسند آمریکایی در سال ۱۹۵۰ از خانواده و ازدواج، منطبق با ارزشهای خانواده آمریکایی بوده است. (آلبرشت، میلتون سی. (۱۴۰۰) «آیا ادبیات ارزشهای عمومی را باز میتاباند؟» ترجمه علی راغب. فصلنامه فصل کتاب. سال اول. شماره اول. صص ۶۱-۷۸)
▪️بخش دوم، توضیح کارکرد دیگر ادبیات، یعنی تجربههای نوظهور و طور دیگر دیدن و اندیشیدن. نمونهای از آن: شخصیت کمتردیدهشده ویس در ادبیات فارسی.
▪️بخش سوم، تاثیر ادبیات بر جامعه: نیاز کنشهای جمعی به داستان و روایت مشترک؛ نمونه تاریخی موفق آن یعنی «تاریخ داستانی ایران» که از عناصر اصلی هویتبخش به عصر زرین تمدن ایرانی-اسلامی بوده؛ و نمونه ناموفق آن در دوره معاصر.
🔘صوت سخنرانی من را در پیوست بشنوید.
Telegram
attach 📎
👍2
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
ادبیات و حل مساله اجتماعی
محمدرضا جوادی یگانه در سخنرانی اخیرش در "اندیشکده زبان و ادبیات فارسی زفان" در مورد رابطه ادبیات با حل مسائل اجتماعی صحبت کرد و گفت ادبیات دو نسبت با مسائل اجتماعی دارد: یا آینه ای است که دارد آنچه را جامعه میفهمد و حس میکند نشان مردم میدهد؛ و یا دارد در مورد آنچه که زیر پوست جامعه جریان دارد ولی هنوز به سطح نرسیده،آگاهی بخشی میکند.به قول بوردیو،آنچه را که جامعه شناسان میخواهند بگویند ولی نمی توانند را،ادیبان بدون اینکه قصد کرده باشند میگویند...
جوادی یگانه در این سخنرانی دارد درباره امروزِ ما با نگاهی به راهی که طی کردیم حرف میزند.از شخصیت نادیده گرفته شده ویس به عنوان زن افسانه ای دوران اشکانی میگوید که شد نقش اول داستانی عاشقانه که در آن زنِ جسور عاشق میشود و سرکشی میکند_برخلاف معشوقه های محجوب داستانهای دیگر_ و از مهریه اجرا گذاشتن زنان دوران اوحدی_قرن ۱۰_ و هراس اوحدی از سواد آموزی زنان.از نظر جوادی یگانه،ادبیات در این متون،آینه جامعه گذشته ماست و در متون فردوسی و ادبای سده های اول اسلامی،ابزاری است برای خلق یک رویای تمدنی که در عمق جان ایرانیان نفوذ کرد و زبان و فرهنگ ایرانی را زنده نگه داشت.کاری که ادبای ایرانی در آستانه ورود به دنیای مدرن نتوانستند انجام دهند.
ادیبان ۱۵۰ سال اخیر ما از رویایی سخن گفتند که نتوانستند خلقش کنند و آن رویا در مقام کلام ماند و به عمق جان جامعه نفوذ نکرد و همین بی رویایی توضیحی است برای حس استیصال امروز ما، چون لازمه عمل جمعی مردم یک جامعه،داشتن رویای مشترک است.
ما به رویایی مشترک نیاز داریم.رویایی که داستان نویسان و شاعرانمان میتوانند آن را تبدیل به همان ایده ای بکنند که قلبها را به تپش وا میدارد و باعث میشود که جانمان از حس "ما" بودن و احساس تعلق به جمعی ارزشمند،گرم شود.
سخنرانی جوادی یگانه را گوش کنید:
https://t.me/javadimr
محمدرضا جوادی یگانه در سخنرانی اخیرش در "اندیشکده زبان و ادبیات فارسی زفان" در مورد رابطه ادبیات با حل مسائل اجتماعی صحبت کرد و گفت ادبیات دو نسبت با مسائل اجتماعی دارد: یا آینه ای است که دارد آنچه را جامعه میفهمد و حس میکند نشان مردم میدهد؛ و یا دارد در مورد آنچه که زیر پوست جامعه جریان دارد ولی هنوز به سطح نرسیده،آگاهی بخشی میکند.به قول بوردیو،آنچه را که جامعه شناسان میخواهند بگویند ولی نمی توانند را،ادیبان بدون اینکه قصد کرده باشند میگویند...
جوادی یگانه در این سخنرانی دارد درباره امروزِ ما با نگاهی به راهی که طی کردیم حرف میزند.از شخصیت نادیده گرفته شده ویس به عنوان زن افسانه ای دوران اشکانی میگوید که شد نقش اول داستانی عاشقانه که در آن زنِ جسور عاشق میشود و سرکشی میکند_برخلاف معشوقه های محجوب داستانهای دیگر_ و از مهریه اجرا گذاشتن زنان دوران اوحدی_قرن ۱۰_ و هراس اوحدی از سواد آموزی زنان.از نظر جوادی یگانه،ادبیات در این متون،آینه جامعه گذشته ماست و در متون فردوسی و ادبای سده های اول اسلامی،ابزاری است برای خلق یک رویای تمدنی که در عمق جان ایرانیان نفوذ کرد و زبان و فرهنگ ایرانی را زنده نگه داشت.کاری که ادبای ایرانی در آستانه ورود به دنیای مدرن نتوانستند انجام دهند.
ادیبان ۱۵۰ سال اخیر ما از رویایی سخن گفتند که نتوانستند خلقش کنند و آن رویا در مقام کلام ماند و به عمق جان جامعه نفوذ نکرد و همین بی رویایی توضیحی است برای حس استیصال امروز ما، چون لازمه عمل جمعی مردم یک جامعه،داشتن رویای مشترک است.
ما به رویایی مشترک نیاز داریم.رویایی که داستان نویسان و شاعرانمان میتوانند آن را تبدیل به همان ایده ای بکنند که قلبها را به تپش وا میدارد و باعث میشود که جانمان از حس "ما" بودن و احساس تعلق به جمعی ارزشمند،گرم شود.
سخنرانی جوادی یگانه را گوش کنید:
https://t.me/javadimr
Telegram
attach 📎
👍1
ایران از نگاه یک دختر گرجی آلمانی
سفرنامه آنا داویتاشویلی در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹
🔘دکتر آنا داویتاشویلی (Ana Davitashvili)، اسلامشناس گرجی-آلمانی، محقق پستدکترای دانشگاه توبینگن و مدرس دانشگاه هایدلبرگ آلمان است، او در سفرنامهاش، در باره زندگی خود چنین توضیح میدهد: متولد تفلیس است و در سال ۲۰۰۹ برای ادامه تحصیل به آلمان رفته و تاکنون در آنجا زندگی می کند. لیسانس عربشناسی را در دانشگاه گرجستان گرفته، فوقلیسانس اسلام شناسی در رشته اسلام شناسی در دانشگاه هایدلبرگ، و تز دکترایش «حوری بهشتی در تفاسیر قران تا قرن دهم میلادی» است. زبانهای گرجی، روسی، انگلیسی، آلمانی، فرانسه، عربی، ترکی، فارسی و سریانی میداند. (ص ۵)
▪️خانم داویتاشویلی به هجده کشور خاورمیانه و آفریقا و اروپا سفر کرده و سه بار نیز به ایران آمده است. بار اول، سه ماه فوریه تا می ۲۰۱۶ در ایران بود و در مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه اصفهان به یادگیری زبان فارسی مشغول بود. بار دوم، اکتبر ۲۰۱۶ به عنوان توریست از کرمان و هرمز و قشم بازدید کرد و در بار سوم، در ژانویه تا آوریل ۲۰۱۹ دوباره به اصفهان برای زبانآموزی آمد و به قم، شمال، تبریز، ارومیه، زنجان و خوزستان هم رفت. (ص ۶)
▪️او در سفرنامه ۱۳۴ صفحهای که به فارسی از سه سفرش به ایران در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ نوشته، شرح سفرش به شهرهای مختلف ایران را میدهد. دلیل فارسی نوشتن سفرنامه را هم چنین توضیح میدهد: «ایرانیان بدانند خارجیان در ایران از چه چیزهایی خوششان میاید و چه چیزهایی نظرشان را جلب میکند. در ایران چه چیزهایی وجود دارد که متفاوت با کشورهای دیگر است و در کجا میتوان احساس نزدیکی با دیگر کشورها کرد.» و البته در سفرنامهاش تنها در باره مردم و فرهنگ ایران نوشته و نه در باره سیاست. و البته «درمورد ایرانیان بعضی اوقات کمی حرف تند» هم زده است چون «هیچ ملتی در هیچ کجای دنیا نیست که تماما ویژگیهای خوب داشته باشد.» (ص ۷)
▪️در این سفرنامه، از برخی نکات مهم در ایران مانند محبت ایرانیان به غریبهها، تعارف و پیچیدگیهای آن، چای، و نوروز یاد میکند و تقریبا از همه شهرها و مکانهایی که بازدید کرده به نیکی یاد میکند.
اما در باره مواردی که میتواند موجب سوء تفاهم برای توریستها در ایران بشود هم در دو فصل توضیح میدهد. برخی از آنها عبارت است از: احوالپرسی بیش از حد؛ روبوسی مردان؛ و سوء تعبیر مردم از لبخند زدن دیگران به آنها.
▪️رفتارهایی که او نقد کرده اینهاست: استفاده زیاد از پلاستیک و ظروف یکبار مصرف؛ اسراف در مصرف انرژی؛ بیتوجهی به میراث فرهنگی و حسرت از اینکه سنگنگارههای نزدیک ایذه در حال خراب شدن است؛ برخی ایرانی ها نمیخواهند جلوی خارجی ها از ایران بد بگویند؛ و نقد رفتار ایرانیانی که در گرجستان زندگی میکنند و خانه خریدهاند ولی نیازی به یادگیری زبان گرجی حس نکردهاند و همه چیز را با انگلیسی یا روسی حل می نند.
▪️دو سه نکته جالب در سفرنامه او، یکی نقد رفتار رانندگان ایرانی است: «ایرانیان زیادی ماشین دارند و مقررات رانندگی را هم اصلا رعایت نمیکنند. راننده ایرانی باید شجاع باشد و به حق رانندگان دیگر اهمیت ندهد. راننده ماشین قدرت دارد و راننده هم بر این تاکید میکند. پس به جای اینکه راننده ماشین بایستد جلوی کسانی که پیاده میروند تا آنها به راحتی رد شوند، برعکس سرعتش را افزایش میدهد و بوق میزند تا خدای نکرده مجبور نشود حق عابران پیاده را رعایت کند.» (ص ۱۹)
یکی دیگر هم اینکه در بدو ورود در سفر اول (۲۰۱۶)، مامور بازرسی گذرنامه فرودگاه، رفتار مهربانانهای نداشته به گونه ای که «اصلا احساس نمیکنید به کشوری با مردمی مهماننواز رفتهاید». (ص ۱۵)
چون در حال آموزش زبان فارسی هم بوده، یک مساله زبانشناسی اجتماعی هم توجهش را جلب کرده: جمله «شما بشین اینجا» از نظر دستوری غلط است، یا باید گفت «شما بنشینید اینجا» یا «تو بشین اینجا». و برایش توضیح دادند که «وقتی خواهش میکنند از این جمله استفاده میکنند تا به نظر نرسد که دستور میدهند.» (ص ۱۹)
🔘متن سفرنامه (فایل پیوست) را در صفحه آکادمیای خانم داویتاشویلی (لینک) هم میتوانید مشاهده کنید. همچنین مقاله او در مجله بخارا با عنوان «ایرانشناسی در آلمان در ۱۶ سال اخیر، بعد از درگذشت آنهماری شیمل» هم در صفحه آکادمیای او در دسترس است (لینک).
#سفرنامه
سفرنامه آنا داویتاشویلی در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹
🔘دکتر آنا داویتاشویلی (Ana Davitashvili)، اسلامشناس گرجی-آلمانی، محقق پستدکترای دانشگاه توبینگن و مدرس دانشگاه هایدلبرگ آلمان است، او در سفرنامهاش، در باره زندگی خود چنین توضیح میدهد: متولد تفلیس است و در سال ۲۰۰۹ برای ادامه تحصیل به آلمان رفته و تاکنون در آنجا زندگی می کند. لیسانس عربشناسی را در دانشگاه گرجستان گرفته، فوقلیسانس اسلام شناسی در رشته اسلام شناسی در دانشگاه هایدلبرگ، و تز دکترایش «حوری بهشتی در تفاسیر قران تا قرن دهم میلادی» است. زبانهای گرجی، روسی، انگلیسی، آلمانی، فرانسه، عربی، ترکی، فارسی و سریانی میداند. (ص ۵)
▪️خانم داویتاشویلی به هجده کشور خاورمیانه و آفریقا و اروپا سفر کرده و سه بار نیز به ایران آمده است. بار اول، سه ماه فوریه تا می ۲۰۱۶ در ایران بود و در مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه اصفهان به یادگیری زبان فارسی مشغول بود. بار دوم، اکتبر ۲۰۱۶ به عنوان توریست از کرمان و هرمز و قشم بازدید کرد و در بار سوم، در ژانویه تا آوریل ۲۰۱۹ دوباره به اصفهان برای زبانآموزی آمد و به قم، شمال، تبریز، ارومیه، زنجان و خوزستان هم رفت. (ص ۶)
▪️او در سفرنامه ۱۳۴ صفحهای که به فارسی از سه سفرش به ایران در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ نوشته، شرح سفرش به شهرهای مختلف ایران را میدهد. دلیل فارسی نوشتن سفرنامه را هم چنین توضیح میدهد: «ایرانیان بدانند خارجیان در ایران از چه چیزهایی خوششان میاید و چه چیزهایی نظرشان را جلب میکند. در ایران چه چیزهایی وجود دارد که متفاوت با کشورهای دیگر است و در کجا میتوان احساس نزدیکی با دیگر کشورها کرد.» و البته در سفرنامهاش تنها در باره مردم و فرهنگ ایران نوشته و نه در باره سیاست. و البته «درمورد ایرانیان بعضی اوقات کمی حرف تند» هم زده است چون «هیچ ملتی در هیچ کجای دنیا نیست که تماما ویژگیهای خوب داشته باشد.» (ص ۷)
▪️در این سفرنامه، از برخی نکات مهم در ایران مانند محبت ایرانیان به غریبهها، تعارف و پیچیدگیهای آن، چای، و نوروز یاد میکند و تقریبا از همه شهرها و مکانهایی که بازدید کرده به نیکی یاد میکند.
اما در باره مواردی که میتواند موجب سوء تفاهم برای توریستها در ایران بشود هم در دو فصل توضیح میدهد. برخی از آنها عبارت است از: احوالپرسی بیش از حد؛ روبوسی مردان؛ و سوء تعبیر مردم از لبخند زدن دیگران به آنها.
▪️رفتارهایی که او نقد کرده اینهاست: استفاده زیاد از پلاستیک و ظروف یکبار مصرف؛ اسراف در مصرف انرژی؛ بیتوجهی به میراث فرهنگی و حسرت از اینکه سنگنگارههای نزدیک ایذه در حال خراب شدن است؛ برخی ایرانی ها نمیخواهند جلوی خارجی ها از ایران بد بگویند؛ و نقد رفتار ایرانیانی که در گرجستان زندگی میکنند و خانه خریدهاند ولی نیازی به یادگیری زبان گرجی حس نکردهاند و همه چیز را با انگلیسی یا روسی حل می نند.
▪️دو سه نکته جالب در سفرنامه او، یکی نقد رفتار رانندگان ایرانی است: «ایرانیان زیادی ماشین دارند و مقررات رانندگی را هم اصلا رعایت نمیکنند. راننده ایرانی باید شجاع باشد و به حق رانندگان دیگر اهمیت ندهد. راننده ماشین قدرت دارد و راننده هم بر این تاکید میکند. پس به جای اینکه راننده ماشین بایستد جلوی کسانی که پیاده میروند تا آنها به راحتی رد شوند، برعکس سرعتش را افزایش میدهد و بوق میزند تا خدای نکرده مجبور نشود حق عابران پیاده را رعایت کند.» (ص ۱۹)
یکی دیگر هم اینکه در بدو ورود در سفر اول (۲۰۱۶)، مامور بازرسی گذرنامه فرودگاه، رفتار مهربانانهای نداشته به گونه ای که «اصلا احساس نمیکنید به کشوری با مردمی مهماننواز رفتهاید». (ص ۱۵)
چون در حال آموزش زبان فارسی هم بوده، یک مساله زبانشناسی اجتماعی هم توجهش را جلب کرده: جمله «شما بشین اینجا» از نظر دستوری غلط است، یا باید گفت «شما بنشینید اینجا» یا «تو بشین اینجا». و برایش توضیح دادند که «وقتی خواهش میکنند از این جمله استفاده میکنند تا به نظر نرسد که دستور میدهند.» (ص ۱۹)
🔘متن سفرنامه (فایل پیوست) را در صفحه آکادمیای خانم داویتاشویلی (لینک) هم میتوانید مشاهده کنید. همچنین مقاله او در مجله بخارا با عنوان «ایرانشناسی در آلمان در ۱۶ سال اخیر، بعد از درگذشت آنهماری شیمل» هم در صفحه آکادمیای او در دسترس است (لینک).
#سفرنامه
Telegram
attach 📎
👍5
Forwarded from اتچ بات
🔺دزدی از زارا و معمای عدالت
در روزهای گذشته عکس ذوق زدگی دختری فرانسوی پس از سرقت از فروشگاه پوشاک زارا به تصویری جهانی تبدیل شد.
تصویری که البته مراد فرهادپور آن را شاپینگ/ خرید کردن سوسیالیستی " نامید.
ظاهرا مراد از این قرینەسازی، بازتوزیع افرطی ثروت عمومی از طریق شورش های خیابانی است.
امری که قبلا با کنار نهادن کامل حاکمیت قانون و تحویل قدرت به دولتی دیکتاتور توسط احزاب کمونیست، انجام می شد.
احتمالا تذکر این نکته که تحقق آرمان برابری در سوسیالیسم های واقعا موجود گذشته تنها منجر به توزیع فقر گسترده شد، بی فایده است.
اما یادآوری این مهم، ضروری است که در عصر کنونی به علت جهانی شدن اقتصاد و انباشت سرمایه در فن آوری های دیجیتال، حکومت های برابری طلب ضد لیبرال جز در صورت رژیم های دزدسالار نمی توانند وجود داشته باشند.
دزدسالاری های اقتدارگرا نظیر چین و روسیه نسخەی بە روز شدەی نظام های تمامیت خواه گذشتەاند.
با این اوصاف اگر مقصود فرهادپور از ارج نهادن به سرقت از فروشگاه ها، به معنای ترجیح دلە دزدی بر فساد غول آسای زمامداران در رژیم های غیر دمکراتیک و خویشاوند سالار باشد، قابل توجیه است.
اما اگر مراد، برابری طلبی افراطی و بازتوزیع ثروت از طریق کنار نهادن حاکمیت قانون باشد مانند گذشته، به منزلەی ره به ترکستان بردن است.
از قضا تامل در سرگذشت همین زارای غارت شده از حیث ضرورت هم زیستی حاکمیت قانون و مالکیت خصوصی برای تضمین رشد اقتصادی و بهرەمندی عمومی از آن، درس آموز است.
زارا یک برند جهانی پوشاک است که نخستین شعبەی آن در سال 1975 در اسپانیا تاسیس شد.
سالی که آخرین دیکتاتوری های جنوب اروپا در پرتغال و اسپانیا جای خود را به حکومت های دمکرات دادند.
این برند پوشاک در واقع نماد اسپانیای پس از فرانکو و ادغام آن در اقتصاد بین المللی و امتزاج لیبرالیسم و دمکراسی است.
جنوب اروپا به عنوان مهد کاتولیسیسم سیاسی و دولت مداخلەجو در قیاس با شمال پروتستان آن، گذاری دیرهنگام و پر دردسرتر به دمکراسی داشت.
هنگامی که در قرن شانزدهم نخستین طلیعەهای ظهور دنیای مدرن هویدا شد، اسپانیا به عنوان قدرتی دریایی در کانون آن قرار داشت.
اما بعدا به سبب ناتوانی در تاسیس ساختارهای سیاسی و اقتصادی پویا و پیش رونده، از گردونه عقب ماند و قرن ها به قهقرا رفت.
برعکس در انگلستان و هلند و آمریکای در حال ظهور، رژیم های لیبرال قبل از حقوقی نظیر حق رای، آزادی بیان و آزادی تجمع، نخست حقوق مالکیت را سفت و سخت تضمین کردند.
حق مالکیت تضمین شده زمینه ساز ظهور یک طبقەی کارآفرین مولد - در اصطلاح مارکس بورژوا - و رشد انفجاری دهەهای بعدی شد.
لیبرالیسم یکی از محرک های جدی انقلاب فرانسه به مثابەی فصل ممیزەی دنیای کهنه و نو و گسترش مشارکت سیاسی نیز بود.
اما با پیشامدهای پس از انقلاب و بروز انحرافاتی از چپ و راست، اصل آزادی و اختیار انسان به حاشیه رفت.
ابتدا ناسیونالیست ها اصل جهان شمولی لیبرال را نپذیرفتند و اجتماعات فرهنگی بر مبنای قومیت و زبان را تشکیل دادند.
رقیب بعدی کمونیست ها بودند که مفهوم طبقه را جایگزین آزادی و اختیار انسان نمودند.
رژیم فرانکو نماد انحراف ناسیونالیستی از جهان شمولی لیبرال و یادگاری از دولت های ملی گرای دهەی سی اروپا بود که تا دهەی هفتاد دوام آورد.
در دهەی 60 پس از آنکه فرانکو تن به پارەای اصلاحات اقتصادی داد و درهای کشور را به روی سرمایەی بین المللی باز کرد و مالکیت خصوصی را محترم شمرد، نوعی رونق نسبی هم از راه رسید.
رونقی که راه را برای گذار دمکراتیک دهەی هفتاد باز کرد.
اگر روسیەی کنونی در مقام ابرقدرتی نظامی و پهناورترین کشور جهان، اندازەی اقتصاد آن از کشور متوسط اسپانیا کوچک تر است، به دلیل فقدان حاکمیت قانون همان لیبرالیسم گمشده است.
و اگر جمهوری های کوچک بالتیک که قبلا استان های کوچک روسیه بودند، الگوهای کامیابی سیاسی و اقتصادی شدەاند، بە دلیل داشتن حکومت قانون است.
بدون دمکراسی شاید بتوان به توسعەی اقتصادی دست یافت و از فقر رهید، اما بدون اقتباس نهادهای لیبرال نظیر حرمت مالکیت خصوصی و سیاست درهای باز مطلقا این امر امکان پذیر نیست.
ببرهای اقتصادی شرق آسیا در دوران رشد خیرەکنندەی خود دمکراتیک نبودند، اما ساختارهای لیبرال پیشگفته را پیاده کردند.
نمونەای دیگر کشورهای عرب حاشیەی خلیج فارس هستند که در غیاب ساز و کارهای دمکراتیک، از برخی وجوه لیبرال برای استفاده از مزایای سرمایەداری جهانی بهره می برند.
لیبرالیسم در اینجا نوعی حکومت قانون و دستگاه قضایی سالم است که امنیت سرمایه، حرمت مالکیت و برابری شهروندان در برابر قوەی قضائیه را ضمانت می کند و مرزی معین جلوی خودکامگی زمامدار می گذارد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
در روزهای گذشته عکس ذوق زدگی دختری فرانسوی پس از سرقت از فروشگاه پوشاک زارا به تصویری جهانی تبدیل شد.
تصویری که البته مراد فرهادپور آن را شاپینگ/ خرید کردن سوسیالیستی " نامید.
ظاهرا مراد از این قرینەسازی، بازتوزیع افرطی ثروت عمومی از طریق شورش های خیابانی است.
امری که قبلا با کنار نهادن کامل حاکمیت قانون و تحویل قدرت به دولتی دیکتاتور توسط احزاب کمونیست، انجام می شد.
احتمالا تذکر این نکته که تحقق آرمان برابری در سوسیالیسم های واقعا موجود گذشته تنها منجر به توزیع فقر گسترده شد، بی فایده است.
اما یادآوری این مهم، ضروری است که در عصر کنونی به علت جهانی شدن اقتصاد و انباشت سرمایه در فن آوری های دیجیتال، حکومت های برابری طلب ضد لیبرال جز در صورت رژیم های دزدسالار نمی توانند وجود داشته باشند.
دزدسالاری های اقتدارگرا نظیر چین و روسیه نسخەی بە روز شدەی نظام های تمامیت خواه گذشتەاند.
با این اوصاف اگر مقصود فرهادپور از ارج نهادن به سرقت از فروشگاه ها، به معنای ترجیح دلە دزدی بر فساد غول آسای زمامداران در رژیم های غیر دمکراتیک و خویشاوند سالار باشد، قابل توجیه است.
اما اگر مراد، برابری طلبی افراطی و بازتوزیع ثروت از طریق کنار نهادن حاکمیت قانون باشد مانند گذشته، به منزلەی ره به ترکستان بردن است.
از قضا تامل در سرگذشت همین زارای غارت شده از حیث ضرورت هم زیستی حاکمیت قانون و مالکیت خصوصی برای تضمین رشد اقتصادی و بهرەمندی عمومی از آن، درس آموز است.
زارا یک برند جهانی پوشاک است که نخستین شعبەی آن در سال 1975 در اسپانیا تاسیس شد.
سالی که آخرین دیکتاتوری های جنوب اروپا در پرتغال و اسپانیا جای خود را به حکومت های دمکرات دادند.
این برند پوشاک در واقع نماد اسپانیای پس از فرانکو و ادغام آن در اقتصاد بین المللی و امتزاج لیبرالیسم و دمکراسی است.
جنوب اروپا به عنوان مهد کاتولیسیسم سیاسی و دولت مداخلەجو در قیاس با شمال پروتستان آن، گذاری دیرهنگام و پر دردسرتر به دمکراسی داشت.
هنگامی که در قرن شانزدهم نخستین طلیعەهای ظهور دنیای مدرن هویدا شد، اسپانیا به عنوان قدرتی دریایی در کانون آن قرار داشت.
اما بعدا به سبب ناتوانی در تاسیس ساختارهای سیاسی و اقتصادی پویا و پیش رونده، از گردونه عقب ماند و قرن ها به قهقرا رفت.
برعکس در انگلستان و هلند و آمریکای در حال ظهور، رژیم های لیبرال قبل از حقوقی نظیر حق رای، آزادی بیان و آزادی تجمع، نخست حقوق مالکیت را سفت و سخت تضمین کردند.
حق مالکیت تضمین شده زمینه ساز ظهور یک طبقەی کارآفرین مولد - در اصطلاح مارکس بورژوا - و رشد انفجاری دهەهای بعدی شد.
لیبرالیسم یکی از محرک های جدی انقلاب فرانسه به مثابەی فصل ممیزەی دنیای کهنه و نو و گسترش مشارکت سیاسی نیز بود.
اما با پیشامدهای پس از انقلاب و بروز انحرافاتی از چپ و راست، اصل آزادی و اختیار انسان به حاشیه رفت.
ابتدا ناسیونالیست ها اصل جهان شمولی لیبرال را نپذیرفتند و اجتماعات فرهنگی بر مبنای قومیت و زبان را تشکیل دادند.
رقیب بعدی کمونیست ها بودند که مفهوم طبقه را جایگزین آزادی و اختیار انسان نمودند.
رژیم فرانکو نماد انحراف ناسیونالیستی از جهان شمولی لیبرال و یادگاری از دولت های ملی گرای دهەی سی اروپا بود که تا دهەی هفتاد دوام آورد.
در دهەی 60 پس از آنکه فرانکو تن به پارەای اصلاحات اقتصادی داد و درهای کشور را به روی سرمایەی بین المللی باز کرد و مالکیت خصوصی را محترم شمرد، نوعی رونق نسبی هم از راه رسید.
رونقی که راه را برای گذار دمکراتیک دهەی هفتاد باز کرد.
اگر روسیەی کنونی در مقام ابرقدرتی نظامی و پهناورترین کشور جهان، اندازەی اقتصاد آن از کشور متوسط اسپانیا کوچک تر است، به دلیل فقدان حاکمیت قانون همان لیبرالیسم گمشده است.
و اگر جمهوری های کوچک بالتیک که قبلا استان های کوچک روسیه بودند، الگوهای کامیابی سیاسی و اقتصادی شدەاند، بە دلیل داشتن حکومت قانون است.
بدون دمکراسی شاید بتوان به توسعەی اقتصادی دست یافت و از فقر رهید، اما بدون اقتباس نهادهای لیبرال نظیر حرمت مالکیت خصوصی و سیاست درهای باز مطلقا این امر امکان پذیر نیست.
ببرهای اقتصادی شرق آسیا در دوران رشد خیرەکنندەی خود دمکراتیک نبودند، اما ساختارهای لیبرال پیشگفته را پیاده کردند.
نمونەای دیگر کشورهای عرب حاشیەی خلیج فارس هستند که در غیاب ساز و کارهای دمکراتیک، از برخی وجوه لیبرال برای استفاده از مزایای سرمایەداری جهانی بهره می برند.
لیبرالیسم در اینجا نوعی حکومت قانون و دستگاه قضایی سالم است که امنیت سرمایه، حرمت مالکیت و برابری شهروندان در برابر قوەی قضائیه را ضمانت می کند و مرزی معین جلوی خودکامگی زمامدار می گذارد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
Telegram
attach 📎
👍3👎1
عظمت در مراسم کوچک خانگی و محلی است نه نمایشهای باشکوه تلویزیونی
راهپیمایی اربعین، بزرگترین تجمع شیعیان است که غیردولتی و غیرایدئولوژیک است. مراسمسازیها و مشابهسازیهای با آن، رقابتی بیحاصل است؛ بویژه اگر بودجه عمومی هم در آن هزینه شود.
فریادهای بیصدا، بلندتر است.
راهپیمایی اربعین، بزرگترین تجمع شیعیان است که غیردولتی و غیرایدئولوژیک است. مراسمسازیها و مشابهسازیهای با آن، رقابتی بیحاصل است؛ بویژه اگر بودجه عمومی هم در آن هزینه شود.
فریادهای بیصدا، بلندتر است.
👍15