نه اروپا در این زمستان بدون مشکل است و نه تاثیر تحریم بر وضعیت فعلی قابل چشمپوشی؛
اما مردم،
امروزِ ایران را با رویای ایران میسنجند، با جایگاهی که همین امروز، با توان تخصصی و منابع موجود کشور، و استفاده از فرصت رقابتها و همکاریهای بینالمللی،
میتوانستیم داشته باشیم،
ولی نداریم.
اما مردم،
امروزِ ایران را با رویای ایران میسنجند، با جایگاهی که همین امروز، با توان تخصصی و منابع موجود کشور، و استفاده از فرصت رقابتها و همکاریهای بینالمللی،
میتوانستیم داشته باشیم،
ولی نداریم.
👍2
نقدی بر نقد غیرمنصفانه اندیشه و عملکرد مهندس بازرگان
سی دی سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان است. چهار سال پیش در نقد مستند «راه طیشده» (که ساخته علی ملاقلیپور و در نقد مهندس بازرگان بود) مطلبی را در سایت عصر ایران نوشتم.
مقدمه آن چنین بود: «این متن قصد دارد با نگاهی به مستند «راه طی شده» و تطبیق آن با وقایع دهه شصت، ضمن نشان دادن برخی کاستی ها و مغایرت های تاریخی مستند، اولا نشان دهد که برخلاف آنچه مستند بر آن اصرار دارد، مرحوم مهندس بازرگان، علیرغم فقدان مرزبندی روشن با مجاهدین خلق، در منش و در عملکرد با آنها همراه نبوده و لذا نمی توان عملکرد مجاهدین را به پای بازرگان نوشت و ثانیا دو مدعای مهم مستند، یعنی نه ملی نه مذهبی بودن بازرگان و شائبه پیام آوری وی، دو نکته منفی و غیرمنصفانه مستند است.»
این مطلب را در ادامه بخوانید.
@javadimr
https://www.asriran.com/fa/news/644185
سی دی سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان است. چهار سال پیش در نقد مستند «راه طیشده» (که ساخته علی ملاقلیپور و در نقد مهندس بازرگان بود) مطلبی را در سایت عصر ایران نوشتم.
مقدمه آن چنین بود: «این متن قصد دارد با نگاهی به مستند «راه طی شده» و تطبیق آن با وقایع دهه شصت، ضمن نشان دادن برخی کاستی ها و مغایرت های تاریخی مستند، اولا نشان دهد که برخلاف آنچه مستند بر آن اصرار دارد، مرحوم مهندس بازرگان، علیرغم فقدان مرزبندی روشن با مجاهدین خلق، در منش و در عملکرد با آنها همراه نبوده و لذا نمی توان عملکرد مجاهدین را به پای بازرگان نوشت و ثانیا دو مدعای مهم مستند، یعنی نه ملی نه مذهبی بودن بازرگان و شائبه پیام آوری وی، دو نکته منفی و غیرمنصفانه مستند است.»
این مطلب را در ادامه بخوانید.
@javadimr
https://www.asriran.com/fa/news/644185
عصر ايران
«بازرگان»ی که نه «مجاهد» بود نه «فراماسون»
فیلم مستند «راه طی شده» ساخته علی ملاقلیپور درباره مهندس بازرگان با نقدهای متفاوتی روبه رو شده است. نقد دکتر جوادی یگانه با نگاهی فرهنگیتر و تاریخیتر نوشته شده است.
❤2
رفع رذیلتهای نهادی، نقطه شروع اصلاح در نظام
یادداشت محمدرضا جوادی یگانه در روزنامه اعتماد. ۱ بهمن ۱۴۰۱
اصلاحات مورد انتظار در نظام، در چگونگی برخورد با اعتراضها نیست، بلکه در رفع رذیلتهای نهادی و فسادهای ساختاریای است که در درازمدت منجر به ناکارآمدی، نارضایتی و اعتراض گسترده شده است. چهار مورد از این رذیلتهای نهادی در این یادداشت شرح داده شده: سختگیریهای فراقانونی در مناصب دولتی و نمایندگی مجلس، گزینش برای كارمندان دولت، سهمیه در ورود به دانشگاهها و رانت. ریشه تمام این رذیلتها هم نبودن حق برابر ایرانیان در برخورداری از فرصتها و موقعیتها و امكاناتی است كه در اختیار نظام است.
@javadimr
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/196591
یادداشت محمدرضا جوادی یگانه در روزنامه اعتماد. ۱ بهمن ۱۴۰۱
اصلاحات مورد انتظار در نظام، در چگونگی برخورد با اعتراضها نیست، بلکه در رفع رذیلتهای نهادی و فسادهای ساختاریای است که در درازمدت منجر به ناکارآمدی، نارضایتی و اعتراض گسترده شده است. چهار مورد از این رذیلتهای نهادی در این یادداشت شرح داده شده: سختگیریهای فراقانونی در مناصب دولتی و نمایندگی مجلس، گزینش برای كارمندان دولت، سهمیه در ورود به دانشگاهها و رانت. ریشه تمام این رذیلتها هم نبودن حق برابر ایرانیان در برخورداری از فرصتها و موقعیتها و امكاناتی است كه در اختیار نظام است.
@javadimr
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/196591
روزنامه اعتماد
رفع رذيلتهاي نهادي نقطه شروع اصلاح در نظام
محمد جوادي يگانه
👍3
در بررسی اعتراضات اخیر، جامعهشناسان و روزنامهنگاران نقش زیادی داشتند و به بازگشت مرجعیت رسانهای و تحلیلی داخل کشور کمک کردند. روزنامهنگاران زندانی مورد حمایت اصحاب رسانه هستند، اما جامعهشناسان جوان هیات علمی، با آنکه در چارچوب تحلیل میکنند، در معرض اخراج خاموش و عدم تمدید قرارداد هستند.
👍7
Forwarded from جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
🇩🇪 سادهزیستی آلمانی: زنگ یک خانه سهطبقه در محله ثروتمندنشین دالم در برلین، آلمان
👈 اگر با خانواده شونتایت کاری دارید، یک بار زنگ را بزنید، با خانواده بالدت کاری دارید، دو بار و با خانواده بارتنینگ سه بار.
👈 چرا مردم آلمان که تولید کننده و صادرکننده شماری از بهترین آیفونهای تصویری جهان هستند، خود لزوماً به کنار گذاشتن سیستمهای کارای پیشین و استفاده از آخرین فناوری، اصراری ندارند؟
#توسعه #آلمان #برلین
کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
https://t.me/peymaneshaghi110
👈 اگر با خانواده شونتایت کاری دارید، یک بار زنگ را بزنید، با خانواده بالدت کاری دارید، دو بار و با خانواده بارتنینگ سه بار.
👈 چرا مردم آلمان که تولید کننده و صادرکننده شماری از بهترین آیفونهای تصویری جهان هستند، خود لزوماً به کنار گذاشتن سیستمهای کارای پیشین و استفاده از آخرین فناوری، اصراری ندارند؟
#توسعه #آلمان #برلین
کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
https://t.me/peymaneshaghi110
روزمره و پیشپاافتادهشدن آلودگی هوا، به مراتب ترسناکتر است از آلودگی هوا.
سالخوردگی و فرسودگی یک حکومت زمانی است که تن میدهد به نتوانستن و برای بهبود تلاش نکردن. این را بگذارید کنار شوقی که همسایگان به آینده نشان میدهند.
@javadimr
سالخوردگی و فرسودگی یک حکومت زمانی است که تن میدهد به نتوانستن و برای بهبود تلاش نکردن. این را بگذارید کنار شوقی که همسایگان به آینده نشان میدهند.
@javadimr
👍4
در غیاب شفافیت و رسانه مستقل، و بیتوجهی مطلق به تعارض منافع،
تنها چیزی که میتواند مصوبه #مولدسازی را از فساد سیستماتیک و غارت ملی نجات دهد، تفکیک قواست: قوه قضاییه و مقننه در این هیات نباشند و از بیرون نظارت کنند.
مراقبت بر مصوبه، با مشارکت ناظران و مصونیت مجریان ممکن نیست.
تنها چیزی که میتواند مصوبه #مولدسازی را از فساد سیستماتیک و غارت ملی نجات دهد، تفکیک قواست: قوه قضاییه و مقننه در این هیات نباشند و از بیرون نظارت کنند.
مراقبت بر مصوبه، با مشارکت ناظران و مصونیت مجریان ممکن نیست.
👍2👏1
مشکل صدا و سیما، پلتفرمها نیست، انحصار و بیاعتنایی به مخاطب است.
محمدرضا جوادی یگانه
▪️اصل موضوع در مخالفت صدا و سیما با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب. و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) یا آن را تعطیل کند.
اخیرا رئیس سازمان صدا و سیما نامهای به رئیس جمهور نوشته و به بهانه آنکه سریال در حال پخش سقوط از پلتفرم فیلیمو، مجوز ساترا را نداشته، تقاضای فیلتر کردن فیلیمو و حذف این سریال از تمامی پلتفرمها را کرده است (اینجا). شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صدا و سیما در توییتر، از نامه جبلی دفاع کرده است (اینجا). این متن کوتاه، پاسخ به استدلالهای آقای اسفندیاری است.
🔘 مساله اصلی مقابله ساترا با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد تا یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) و یا آن را تعطیل کند.
🔘 مساله استاندارد دوگانه مساله مهمی است، ولی آنکه باید استاندارد بپذیرد، صدا و سیما است. مقررات خودساخته و سختگیرانهای که صدا و سیما اعمال میکند و روز به روز هم شدیدتر میشود، باعث راندن همزمان مخاطب و هنرمندان شده است و پیامدهای مرگبار آن را در چند ماه اخیر دیدیم. صدا و سیمایی که باید میانجی مردم و نظام باشد، اکنون مردم را کامل رها کرده و دیگر کاهش مخاطب مسالهاش نیست، چه در خبر، چه در فیلم و سریال و چه در برنامههای سرگرمکننده دیگر. (آمار مخاطبان سیما در سه دهه اخیر را مرور کنید.)
سازمان باید به مخاطب برگردد نه اینکه مخاطب را به زور انحصار و فیلتر پای تلویزیون بنشاند. و شایسته آن است که سازمان باید از هر برنامه داخلی که مخاطب را به جای شبکههای ماهواره، پای برنامههای ساخت ایران بنشاند، استقبال کند و مشوق و مبلغ آنها باشد، نه رقیب آنها.
🔘 شبکه نمایش خانگی، دست از هدایت «صرف» مردم برداشته و سرگرمی هم برایش مهم است. موضوعات سریالهای شبکه نمایش خانگی را با سریالهای تلویزیون مقایسه کنید. در همین یک سال اخیر، خاتون، پوست شیر و شبکه مخفی زنان را بگذارید کنار سریال در حال ساخت حضرت موسی. شناخت بهتر حضرت موسی، کدام مساله جامعه ایران را حل میکند و به قیمتی، و چرا باید هزینه گزاف سریالسازی بجای عباس میرزا و شاهعباس، صرف حضرت موسی شود؟
🔘 در باره هزینههای سریالهای شبکه نمایش خانگی هم هر چند نگرانی آقای اسفندیاری، قابل تامل و مهم است، اما هر وقت صدا و سیما هزینههای برنامهسازی خود را شفاف اعلام کرد، میتواند در باره پول کثیف دیگران معترض باشد.
@javadimr
محمدرضا جوادی یگانه
▪️اصل موضوع در مخالفت صدا و سیما با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب. و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) یا آن را تعطیل کند.
اخیرا رئیس سازمان صدا و سیما نامهای به رئیس جمهور نوشته و به بهانه آنکه سریال در حال پخش سقوط از پلتفرم فیلیمو، مجوز ساترا را نداشته، تقاضای فیلتر کردن فیلیمو و حذف این سریال از تمامی پلتفرمها را کرده است (اینجا). شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صدا و سیما در توییتر، از نامه جبلی دفاع کرده است (اینجا). این متن کوتاه، پاسخ به استدلالهای آقای اسفندیاری است.
🔘 مساله اصلی مقابله ساترا با پلتفرمها، تلاش صدا و سیما برای ادامه انحصار است بیتوجه به نارضایتی مخاطب و چون مخاطبان، به شبکه نمایش خانگی رو آوردهاند صدا و سیما تلاش دارد تا یا شبکه نمایش خانگی را به یک شبکه تلویزیونی تبدیل کند (همانقدر عبوس و سختگیر و بیمخاطب) و یا آن را تعطیل کند.
🔘 مساله استاندارد دوگانه مساله مهمی است، ولی آنکه باید استاندارد بپذیرد، صدا و سیما است. مقررات خودساخته و سختگیرانهای که صدا و سیما اعمال میکند و روز به روز هم شدیدتر میشود، باعث راندن همزمان مخاطب و هنرمندان شده است و پیامدهای مرگبار آن را در چند ماه اخیر دیدیم. صدا و سیمایی که باید میانجی مردم و نظام باشد، اکنون مردم را کامل رها کرده و دیگر کاهش مخاطب مسالهاش نیست، چه در خبر، چه در فیلم و سریال و چه در برنامههای سرگرمکننده دیگر. (آمار مخاطبان سیما در سه دهه اخیر را مرور کنید.)
سازمان باید به مخاطب برگردد نه اینکه مخاطب را به زور انحصار و فیلتر پای تلویزیون بنشاند. و شایسته آن است که سازمان باید از هر برنامه داخلی که مخاطب را به جای شبکههای ماهواره، پای برنامههای ساخت ایران بنشاند، استقبال کند و مشوق و مبلغ آنها باشد، نه رقیب آنها.
🔘 شبکه نمایش خانگی، دست از هدایت «صرف» مردم برداشته و سرگرمی هم برایش مهم است. موضوعات سریالهای شبکه نمایش خانگی را با سریالهای تلویزیون مقایسه کنید. در همین یک سال اخیر، خاتون، پوست شیر و شبکه مخفی زنان را بگذارید کنار سریال در حال ساخت حضرت موسی. شناخت بهتر حضرت موسی، کدام مساله جامعه ایران را حل میکند و به قیمتی، و چرا باید هزینه گزاف سریالسازی بجای عباس میرزا و شاهعباس، صرف حضرت موسی شود؟
🔘 در باره هزینههای سریالهای شبکه نمایش خانگی هم هر چند نگرانی آقای اسفندیاری، قابل تامل و مهم است، اما هر وقت صدا و سیما هزینههای برنامهسازی خود را شفاف اعلام کرد، میتواند در باره پول کثیف دیگران معترض باشد.
@javadimr
Twitter
نامهی رئیس صدا و سیما به رییس شورای عالی فضای مجازی، نامهی یک دستگاه فرهنگی علیه یک شرکت خصوصی نیست. بحث «بخش خصوصی» در این ماجرا اساسأ شوخی است. این نامه اعتراض بخشی از حاکمیت علیه بخش دیگری از حاکمیت است. موضوع هم روشن است: نمیتوان در حکمرانی فرهنگی…
👍5
مصونیت کارگزارانِ بزرگترین فروش اقساطی اموال دولتی از طریق مذاکره، ممنوعیت اظهار نظر پیش از مقامات رسمی، و مشارکت ناخواسته در تجاوز روسیه به اوکراین،
اینها آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی را به چالش کشیده است
و اگر تجدیدنظری نشود، باید بهمن ۱۴۰۱ را ترمیدور انقلاب ۱۳۵۷ دانست.
اینها آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی را به چالش کشیده است
و اگر تجدیدنظری نشود، باید بهمن ۱۴۰۱ را ترمیدور انقلاب ۱۳۵۷ دانست.
تعبیر حماسی از تراژدی رستم و سهراب
شاهنامه، مهمترین سند هویتی ایرانیان است و قرنهای متمادی است که خوانده میشود و شنیده میشود و نام ایران جانهای ایرانیان را به اهتزاز میآورد. تراژدی کشته شدن سهراب به دست رستم، یکی از خواندنیترین بخشهای شاهنامه است.
علیرضا شجاعپور در پاسخ به کنجکاویهای پسرش بهادر در باره چگونگی مرگ سهراب، به این تراژدی رنگ حماسه زده است و آن را نه کشتن پسر به دست پدر، که کشتن سردار توران به دست سردار ایران میداند و میگوید با اینکه سهراب را شناخته و دوست داشته به دست او کشته شود، ولی وقتی روز اول از او شکست میخورد، آن شکست را، نه جنگ رستم و سهراب، که واژگونی درفش کیانی و زبون شدن ایرانیان به دست تورانیان میداند. و صبح فردا ابتدا خود را به دست خویش میکشد و از رستم و سهراب هر دو دل میکند و این بار خنجر سردار ایران است که سینه سردار توران را میشکافد و درس وطنخواهی میدهد. و نشان میدهد که با این حماسه رستم، آنچه جاوید میماند، ایران است.
علاوه به روح حماسیای که در شعر شجاعپور موج میزند، چندآوایی بودن (polyphonic) شاهنامه (به تعبیر باختین) و ظرفیت خوانشهای جدید از آن را هم میتوان در این متن دریافت.
شجاعپور شاعر و شاهنامهپژوه است و شعر معروف وطن او با آواز علیرضا عصار خوانده شده، برای همگان آشناست: وطن یعنی همه آب و همه خاک/ وطن یعنی همه عشق و همه پاک. وطن یعنی هویت، اصل، ریشه/سرآغاز و سرانجام همیشه.
از آنجا که متن کامل شعر «راز داستان رستم و سهراب» کمتر شنیده شده، در اینجا متن شعر و نیز ویدیوی گزیدهای از آن با صدای خود شاعر، آورده میشود.
@javadimr
bit.ly/40hipf7
شاهنامه، مهمترین سند هویتی ایرانیان است و قرنهای متمادی است که خوانده میشود و شنیده میشود و نام ایران جانهای ایرانیان را به اهتزاز میآورد. تراژدی کشته شدن سهراب به دست رستم، یکی از خواندنیترین بخشهای شاهنامه است.
علیرضا شجاعپور در پاسخ به کنجکاویهای پسرش بهادر در باره چگونگی مرگ سهراب، به این تراژدی رنگ حماسه زده است و آن را نه کشتن پسر به دست پدر، که کشتن سردار توران به دست سردار ایران میداند و میگوید با اینکه سهراب را شناخته و دوست داشته به دست او کشته شود، ولی وقتی روز اول از او شکست میخورد، آن شکست را، نه جنگ رستم و سهراب، که واژگونی درفش کیانی و زبون شدن ایرانیان به دست تورانیان میداند. و صبح فردا ابتدا خود را به دست خویش میکشد و از رستم و سهراب هر دو دل میکند و این بار خنجر سردار ایران است که سینه سردار توران را میشکافد و درس وطنخواهی میدهد. و نشان میدهد که با این حماسه رستم، آنچه جاوید میماند، ایران است.
علاوه به روح حماسیای که در شعر شجاعپور موج میزند، چندآوایی بودن (polyphonic) شاهنامه (به تعبیر باختین) و ظرفیت خوانشهای جدید از آن را هم میتوان در این متن دریافت.
شجاعپور شاعر و شاهنامهپژوه است و شعر معروف وطن او با آواز علیرضا عصار خوانده شده، برای همگان آشناست: وطن یعنی همه آب و همه خاک/ وطن یعنی همه عشق و همه پاک. وطن یعنی هویت، اصل، ریشه/سرآغاز و سرانجام همیشه.
از آنجا که متن کامل شعر «راز داستان رستم و سهراب» کمتر شنیده شده، در اینجا متن شعر و نیز ویدیوی گزیدهای از آن با صدای خود شاعر، آورده میشود.
@javadimr
bit.ly/40hipf7
Telegraph
راز داستان رستم و سهراب
خواب میدیدم خواب میدیدم که رستم بود و من بودم غصهدار قصه فرزند کشتن با تهمتن همسخن بودم من به او می گفتم: ای پیر دلیر پهنه تاریخ یکهتاز صحنه تاریخ داستان رستم و سهراب را خواندم داستان پور و باب غوطهور در موجهای خشم و کین در بحر بیپایان را خواندم.…
👍4
امیدوارم در آستانه شروع ترم جدید در دانشگاهها، و به مناسبت این دهه، رئیس قوه قضائیه امکانی فراهم کند که همه دانشگاهیان و دانشجویان بازداشتی در اعتراضات اخیر، و آنها که با قرار وثیقه آزادند، مشمول عفو شده، آزاد شوند و سوءسابقهای هم برایشان لحاظ نشود.
👍6👏2
عفو عمومی امروز که توسط رئیس قوه قضائیه پیشنهاد شده و مورد موافقت رهبری قرار گرفت، اقدام مهمی بود برای کم شدن کدورت مردم از نظام.
امیدوارم که در ادامه این حرکت، رئیس قوه قضائیه رسما اعلام کند ایرانیان خارج از کشور که در تظاهرات علیه نظام شرکت کردند، با محدودیتی هنگام ورود به ایران روبرو نخواهند شد.
افزایش ارتباط و رفت و آمد ایرانیان ساکن خارج از کشور به ایران، به نفع ایران است.
امیدوارم که در ادامه این حرکت، رئیس قوه قضائیه رسما اعلام کند ایرانیان خارج از کشور که در تظاهرات علیه نظام شرکت کردند، با محدودیتی هنگام ورود به ایران روبرو نخواهند شد.
افزایش ارتباط و رفت و آمد ایرانیان ساکن خارج از کشور به ایران، به نفع ایران است.
👍3
کارخانه تولید نفرت و بیاثر کردن جبران
سینمای ایران فخر ایران و از درخشانترین عناصر فرهنگ ایرانی است. اما گویا نظام دیگر نیازی به سینما ندارد و کارخانه تولید نفرت در تلویزیون و دولت، به دقت مراقب است که ذرهای از خشم مردم کاسته نشود و هر جبرانی را بلافاصله بیاثر میکند.
در ایام جشنواره که بهار سینماست، رسانه رسمی به زنان سینماگر توهین میکند و دلیل اعتراض آنها را یائسگیشان میداند و مقام رسمی سینما در وزارت ارشاد، سینماگران معترض را تهدید میکند که دیگر نه فیلم بسازید نه فیلم بازی کنید.
این تهدید و توهینها، فاصله نظام با فرهنگ و هنر را پر نشدنی و جبراننشدنی میکند.
سینمای ایران فخر ایران و از درخشانترین عناصر فرهنگ ایرانی است. اما گویا نظام دیگر نیازی به سینما ندارد و کارخانه تولید نفرت در تلویزیون و دولت، به دقت مراقب است که ذرهای از خشم مردم کاسته نشود و هر جبرانی را بلافاصله بیاثر میکند.
در ایام جشنواره که بهار سینماست، رسانه رسمی به زنان سینماگر توهین میکند و دلیل اعتراض آنها را یائسگیشان میداند و مقام رسمی سینما در وزارت ارشاد، سینماگران معترض را تهدید میکند که دیگر نه فیلم بسازید نه فیلم بازی کنید.
این تهدید و توهینها، فاصله نظام با فرهنگ و هنر را پر نشدنی و جبراننشدنی میکند.
👍6
Forwarded from FaridHub | فریدهاب
#معرفی_کتاب
-----
آدمهای پوتین
ولادیمیر پوتین رو اغلب به عنوان «رئیس جمهور تصادفی» روسیه توصیف میکنن. ظاهرا، عبارت مناسبیه. صعودش به عرصه قدرت بطور حیرتانگیزی سریع اتفاق افتاد. زمانی که به عنوان نخست وزیر منصوب شد، خیلیها متعجب بودن که این آدم ناشناسی که کت شلوار خاکستری تنشه اصلا کی هست که انقدر سریع این حجم از قدرت رو در دست داره.
اما به نظر میرسه که ترقی پوتین از نردبان سیاست یک چیز شانسی نبوده. در حقیقت، ماموران سابق کاگب از زمانی دور و دورانی که پوتین عضوی از شورای شهر لنینگراد (سن پطرزبورگ امروزی) بود، او رو زیر نظر داشتن. برای سالها میزان وفاداریاش رو به سنجش گذاشتن و تلاش کردن چهرهی او در میان عموم رو بررسی کنن.
رابطهی عاشقانهی پوتین با کاگب، هم قبل از دوران سیاست و هم بعد از آن، همیشه پایدار بوده و با ریاست جمهوریاش تضمین کرد که قدرت آنها در سیاست روسی ماندگار خواهد بود.
این متن مختصریه از چند فصل کتاب Putin's People: How the KGB Took Back Russia and Then Took On the West نوشتهی کاترین بلتون که اختصاص داره به زندگی و صعود پوتین از سربازی ناشناس به قدرتمندترین فرد روسیه. این مختصر صرفا یک برههی کوچیک از زندگی پوتین رو بررسی میکنه و برای جزئيات بیشتر توصیه میکنم کتاب رو تهیه کنید.
از همون بچگی، پوتین آرزوی ملحق شدن به کاگب رو داشت. کاگب همون پلیس مخفی اتحاد جماهیر شوروی بود. پدرش هم عضو همین نیرو بود و ولادیمیر هنوز مدرسه رو تموم نکرده بود درخواست عضویت در این سازمان رو داد. در طول دوران تحصیلش، ولادیمیر در تمامی برنامهها و کلاسهایی که در دستور آموزشی کاگب بود شرکت میکرد و با دقت بالایی اونا رو دنبال میکرد. یکی از این برنامهها، شرکت در کلاسهای جودو بود.
به عنوان یکی از اعضای جدید کاگب، پوتین در سال ۱۹۸۵ میلادی به شهری به اسم درسدن در شرق آلمان اعزام و در همین شهر بود که پوتین برای اولین بار درگیر عملیاتهای مخفی، قاچاق و ترور شد. توی اون شهر کوچیک فقط ۶ عضو کاگب حضور داشتن. دورهای هم بود که خود آلمان شرقی در شرف ورشکستگی مالی بود و حزب حاکم کمونیست روز به روز به سقوط نزدیکتر میشد.
با بو کشیدن این شرایط بد، کاگب یک عملیات مخفی رو شروع کرد به اسم عملیات لوچ یا operation luch (به معنی عملیات پرتو یا شعاع نور) که هدفش ساختن شبکهای از ماموران برای پیوستن به حلقههای سیاسی بود. به این شکل، حتی اگه آلمان دوباره متحد میشد، حضور کاگب در آلمان تضمین بود. اینکه دقیقا نقش پوتین در این عملیات چی بود بر ما نامشخصه و هنوز راز باقی مونده. اما چیزی که میدونیم اینه که پوتین به مامور رابط کاگب با اشتازی تبدیل شد. اشتازی همون پلیس مخفی آلمان شرقی بود. این به پوتین این قدرت رو میداد که به ساختمانهای اشتازی دسترسی پیدا کنه و کار استخدام نیرو برای عملیات لوچ رو راحتتر میکرد.
ترور بخش عمدهای از این عملیات بود. به طور ویژه، این پلیس مخفی ریشهی عمیقی در جناح ارتش سرخ آلمان داشت: گروهی از مارکسیستها در آلمان غربی که حافظ منافع کاگب بودن. برای مثال در رویدادی، همین گروه ارتش سرخ یکی از مسئولان رده بالای مالی دویچه بانک رو هدف قرار دادن و با کارگزاردن بمبی در ماشینش اون رو کشتن. حذف این فرد باعث شد که دویچه بانک به مرور ضعیف بشه و بانکی که در خفا همکار و یار اشتازی بود قدرت بگیره. تکنیکهای بمبگذاری جنگی و حرفهای از جمله مواردی بود که بطور دقیق در کمپهای آموزشی مرتبط با اشتازی آموزش داده میشدن. این عملیاتهای مخفی که مشترکا توسط کاگب و اشتازی انجام میشد همان نقطه شروعی بودن که پوتین رو از نردبان سیاست بالا کشیدن.
در دوره شوروی، حزب کمونیست حاکم و کاگب همچون یک بازو عمل میکردن. لیست جنایتهای مالی انجام شده توسط این دو نهاد بیپایانه.
مثلا یکی از طرحهایی که مشترکا با هم پیش میبردن، قاچاق میلیونها دلار اسکناس بصورت فیزیکی به گروههای چپگرای خارج از شوروی بود. برای قانونی نشون دادن قضیه، این پول میبایست از طریق اهدای مردمی به حزب جمعآوری میشد. اینطور بود که حاکمیت پول خودش رو به اعضای حزب کمونیست میداد و اونها هم از طریق کاگب پول رو به خارج انتقال میدادن.
کاگب به واسطهی حزب کمونیست، کنترل تمام اقتصاد و بخشهای مالی کشور رو در دست داشت. اما سال ۱۹۹۱ شد و با یک امضای گورباچف، اتحاد جماهیر شوروی که نزدیک به هفت دهه حکمرانی کرده بود، فروپاشید. بوریس یلتسین شد اولین رئيس جمهور فدراسیون روسیه و اینجا بود که همه چیز تغییر کرد.
خواندن بخش دوم
------
@faridhub
-----
آدمهای پوتین
ولادیمیر پوتین رو اغلب به عنوان «رئیس جمهور تصادفی» روسیه توصیف میکنن. ظاهرا، عبارت مناسبیه. صعودش به عرصه قدرت بطور حیرتانگیزی سریع اتفاق افتاد. زمانی که به عنوان نخست وزیر منصوب شد، خیلیها متعجب بودن که این آدم ناشناسی که کت شلوار خاکستری تنشه اصلا کی هست که انقدر سریع این حجم از قدرت رو در دست داره.
اما به نظر میرسه که ترقی پوتین از نردبان سیاست یک چیز شانسی نبوده. در حقیقت، ماموران سابق کاگب از زمانی دور و دورانی که پوتین عضوی از شورای شهر لنینگراد (سن پطرزبورگ امروزی) بود، او رو زیر نظر داشتن. برای سالها میزان وفاداریاش رو به سنجش گذاشتن و تلاش کردن چهرهی او در میان عموم رو بررسی کنن.
رابطهی عاشقانهی پوتین با کاگب، هم قبل از دوران سیاست و هم بعد از آن، همیشه پایدار بوده و با ریاست جمهوریاش تضمین کرد که قدرت آنها در سیاست روسی ماندگار خواهد بود.
این متن مختصریه از چند فصل کتاب Putin's People: How the KGB Took Back Russia and Then Took On the West نوشتهی کاترین بلتون که اختصاص داره به زندگی و صعود پوتین از سربازی ناشناس به قدرتمندترین فرد روسیه. این مختصر صرفا یک برههی کوچیک از زندگی پوتین رو بررسی میکنه و برای جزئيات بیشتر توصیه میکنم کتاب رو تهیه کنید.
از همون بچگی، پوتین آرزوی ملحق شدن به کاگب رو داشت. کاگب همون پلیس مخفی اتحاد جماهیر شوروی بود. پدرش هم عضو همین نیرو بود و ولادیمیر هنوز مدرسه رو تموم نکرده بود درخواست عضویت در این سازمان رو داد. در طول دوران تحصیلش، ولادیمیر در تمامی برنامهها و کلاسهایی که در دستور آموزشی کاگب بود شرکت میکرد و با دقت بالایی اونا رو دنبال میکرد. یکی از این برنامهها، شرکت در کلاسهای جودو بود.
به عنوان یکی از اعضای جدید کاگب، پوتین در سال ۱۹۸۵ میلادی به شهری به اسم درسدن در شرق آلمان اعزام و در همین شهر بود که پوتین برای اولین بار درگیر عملیاتهای مخفی، قاچاق و ترور شد. توی اون شهر کوچیک فقط ۶ عضو کاگب حضور داشتن. دورهای هم بود که خود آلمان شرقی در شرف ورشکستگی مالی بود و حزب حاکم کمونیست روز به روز به سقوط نزدیکتر میشد.
با بو کشیدن این شرایط بد، کاگب یک عملیات مخفی رو شروع کرد به اسم عملیات لوچ یا operation luch (به معنی عملیات پرتو یا شعاع نور) که هدفش ساختن شبکهای از ماموران برای پیوستن به حلقههای سیاسی بود. به این شکل، حتی اگه آلمان دوباره متحد میشد، حضور کاگب در آلمان تضمین بود. اینکه دقیقا نقش پوتین در این عملیات چی بود بر ما نامشخصه و هنوز راز باقی مونده. اما چیزی که میدونیم اینه که پوتین به مامور رابط کاگب با اشتازی تبدیل شد. اشتازی همون پلیس مخفی آلمان شرقی بود. این به پوتین این قدرت رو میداد که به ساختمانهای اشتازی دسترسی پیدا کنه و کار استخدام نیرو برای عملیات لوچ رو راحتتر میکرد.
ترور بخش عمدهای از این عملیات بود. به طور ویژه، این پلیس مخفی ریشهی عمیقی در جناح ارتش سرخ آلمان داشت: گروهی از مارکسیستها در آلمان غربی که حافظ منافع کاگب بودن. برای مثال در رویدادی، همین گروه ارتش سرخ یکی از مسئولان رده بالای مالی دویچه بانک رو هدف قرار دادن و با کارگزاردن بمبی در ماشینش اون رو کشتن. حذف این فرد باعث شد که دویچه بانک به مرور ضعیف بشه و بانکی که در خفا همکار و یار اشتازی بود قدرت بگیره. تکنیکهای بمبگذاری جنگی و حرفهای از جمله مواردی بود که بطور دقیق در کمپهای آموزشی مرتبط با اشتازی آموزش داده میشدن. این عملیاتهای مخفی که مشترکا توسط کاگب و اشتازی انجام میشد همان نقطه شروعی بودن که پوتین رو از نردبان سیاست بالا کشیدن.
در دوره شوروی، حزب کمونیست حاکم و کاگب همچون یک بازو عمل میکردن. لیست جنایتهای مالی انجام شده توسط این دو نهاد بیپایانه.
مثلا یکی از طرحهایی که مشترکا با هم پیش میبردن، قاچاق میلیونها دلار اسکناس بصورت فیزیکی به گروههای چپگرای خارج از شوروی بود. برای قانونی نشون دادن قضیه، این پول میبایست از طریق اهدای مردمی به حزب جمعآوری میشد. اینطور بود که حاکمیت پول خودش رو به اعضای حزب کمونیست میداد و اونها هم از طریق کاگب پول رو به خارج انتقال میدادن.
کاگب به واسطهی حزب کمونیست، کنترل تمام اقتصاد و بخشهای مالی کشور رو در دست داشت. اما سال ۱۹۹۱ شد و با یک امضای گورباچف، اتحاد جماهیر شوروی که نزدیک به هفت دهه حکمرانی کرده بود، فروپاشید. بوریس یلتسین شد اولین رئيس جمهور فدراسیون روسیه و اینجا بود که همه چیز تغییر کرد.
خواندن بخش دوم
------
@faridhub
👍2