Forwarded from جامعه ما | یگانه شوقالشعراء
🔴 راه حل منازعه در جامعه ایرانی
محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه در نشست «صلح و منازعه در سیاست ایرانی» بررسی کردند
پنجمین همایش بینالمللی «صلح و حل منازعه» در تاریخ ۷ و ۸ خرداد برگزار شد. در نشست تخصصی «صلح و منازعه در سیاست ایرانی: از فهم نظری تا دشواریهای عملی» محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه دو جامعهشناس ایرانی مقالات خود را در این حوزه ارایه کردند.
🔻 فقدان شرایط فیصلهبخش در ایران
جوادی یگانه در این نشست، شیوه مواجهه با منازعه را در جامعه ایران را مطرح میکند و به برخی علل تاریخی آن از جمله امنیت میپردازد. این جامعه شناس و استاد دانشگاه در ارائه مقالهای با عنوان «مدیریت منازعه در فقدان شرایط فیصله بخش در ایران» میگوید: «ما میتوانیم از وضعیت به تصویری از وضعیت سیاسی در ایران برسیم و منازعات اجتماعی نمونهای از منازعات در یک جامعهاند. محور آنها، تضاد و رقابت بر منابع و سرمایههای اجتماعی، مانند احترام و آبرو است. زمانی فیصلهبخشی حل این منازعات، نیاز به دوئل یا بازیهای شجاعانه داشت. اما جامعه میتواند بهجای دوئلها، فیصلهبخشی قانون و هنجارهای اجتماعی را پیشنهاد کند. اما با اینکه دولت در فیصلهبخشی نزاعها قدرت گرفتهاست، هنوز هم جامعه مرزهای روشنی با دولت در زمینه حل منازعات اجتماعی دارد».
☑️ @yeganehshough
🔴 راه حل منازعه در جامعه ایرانی
محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه در نشست «صلح و منازعه در سیاست ایرانی» بررسی کردند
پنجمین همایش بینالمللی «صلح و حل منازعه» در تاریخ ۷ و ۸ خرداد برگزار شد. در نشست تخصصی «صلح و منازعه در سیاست ایرانی: از فهم نظری تا دشواریهای عملی» محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه دو جامعهشناس ایرانی مقالات خود را در این حوزه ارایه کردند.
🔻 فقدان شرایط فیصلهبخش در ایران
جوادی یگانه در این نشست، شیوه مواجهه با منازعه را در جامعه ایران را مطرح میکند و به برخی علل تاریخی آن از جمله امنیت میپردازد. این جامعه شناس و استاد دانشگاه در ارائه مقالهای با عنوان «مدیریت منازعه در فقدان شرایط فیصله بخش در ایران» میگوید: «ما میتوانیم از وضعیت به تصویری از وضعیت سیاسی در ایران برسیم و منازعات اجتماعی نمونهای از منازعات در یک جامعهاند. محور آنها، تضاد و رقابت بر منابع و سرمایههای اجتماعی، مانند احترام و آبرو است. زمانی فیصلهبخشی حل این منازعات، نیاز به دوئل یا بازیهای شجاعانه داشت. اما جامعه میتواند بهجای دوئلها، فیصلهبخشی قانون و هنجارهای اجتماعی را پیشنهاد کند. اما با اینکه دولت در فیصلهبخشی نزاعها قدرت گرفتهاست، هنوز هم جامعه مرزهای روشنی با دولت در زمینه حل منازعات اجتماعی دارد».
☑️ @yeganehshough
Telegraph
راه حل منازعه در جامعه ایرانی
محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه در نشست «صلح و منازعه در سیاست ایرانی» بررسی کردند پنجمین همایش بین المللی «صلح و حل منازعه» در تاریخ ۷ و ۸ خرداد برگزار شد. در نشست تخصصی «صلح و منازعه در سیاست ایرانی: از فهم نظری تا دشواریهای عملی» محمدرضا جوادی…
👍4👎1
مشکلات کشور متکثر است، تحریم هم یکی از آنها؛ ولی راهحل کشور در تدبیر و نظام مدیریت است.
رئیسجمهور نه نظریهپرداز است نه سخنران نه فعال توییتری؛ «مدیر ارشد» است. فهم جایگاه رئیس جمهور و توان پیدا کردن راه حل، تنها با تجربه اجرایی طولانی در سطوح متعدد، ممکن است به دست آید.
رئیسجمهور نه نظریهپرداز است نه سخنران نه فعال توییتری؛ «مدیر ارشد» است. فهم جایگاه رئیس جمهور و توان پیدا کردن راه حل، تنها با تجربه اجرایی طولانی در سطوح متعدد، ممکن است به دست آید.
👍13
نظام سیاسیای که فعالیت حزبی را نمیپذیرد و احزاب پرطرفدار و ریشهدار را به راحتی منحل میکند، ناچار میشود به این نمایش ثبتنام تن دهد؛ که اینهمه جویای نام، به امید تایید یا رد صلاحیت، مفهوم رجل سیاسی و رئیس جمهور را به سخره بگیرند.
تازه جلوی ثبتنام غیرسیاسیها را گرفتهاند!
تازه جلوی ثبتنام غیرسیاسیها را گرفتهاند!
👍20
همه کسانی که رجل سیاسی هستند، حق دارند نامزد شوند و از مردم رای بگیرند، از جمله احمدینژاد. حتی اگر ما از او خوشمان نیاید، از حقش باید دفاع کنیم.
مقصر اما نظام سیاسی است که از سال ۸۴ و ماقبل، چشم بر تصمیمات ایرانویرانکن او بست. اگر با او مماشات نمیشد، شاید هنوز در زندان بود.
مقصر اما نظام سیاسی است که از سال ۸۴ و ماقبل، چشم بر تصمیمات ایرانویرانکن او بست. اگر با او مماشات نمیشد، شاید هنوز در زندان بود.
👍19👎3
جامعه روگردانده از انتخابات و نظام، اگر پاسخ مناسبی به اینکه «رای بدهیم چه فرقی میکند» بگیرد، «شاید» مردد شود در انتخابات شرکت کند.
آنها خطر ادامه وضع کنونی را بهتر از نامزدها درک میکنند، اما مسالهشان این است که به نظرشان تغییر در این ساختار ممکن نیست. به این مساله باید پاسخ داد.
آنها خطر ادامه وضع کنونی را بهتر از نامزدها درک میکنند، اما مسالهشان این است که به نظرشان تغییر در این ساختار ممکن نیست. به این مساله باید پاسخ داد.
👍19
با: «آمدهام که اوضاع اندکی بهتر شود» یا «آمدهام که وضعیت خیلی بدتر از این نشود»، شور انتخاباتی در نمیگیرد.
شور انتخاباتی، نتیجه ظهور ایدهای است که ناگهان: «وضعیت ما را در آینده، از این رو به آن رو کند». چنین ایدهای، نه نظرا و نه عملا، در این ساختار ممکن نیست.
شور انتخاباتی، نتیجه ظهور ایدهای است که ناگهان: «وضعیت ما را در آینده، از این رو به آن رو کند». چنین ایدهای، نه نظرا و نه عملا، در این ساختار ممکن نیست.
👍15👎7
تب رمزارز و عقلانیتهای غیرعقلانی
یادی از دوران گلدکوئست و گلدکوئستیها
امروزه تب کسب درآمد از طریق رمزارزها بسیار رایج شده و همه روزه افراد تازهای را میبینیم که به تلگرام پیوستهاند و میتوان حدس زد که رمزارزهای تازه آنها را وسوسه کرده است.
من، در مقالهای با عنوان «گلدكوئست: زنجيرهای از عقلانيتهای غيرعقلانی»، که دو دهه پیش در باره گلدکوئست در همایشی ارائه کردم (اینجا)
توضیح دادم که بر خلاف تصور عمومی، گلدکوئستیها محاسبات عقلانی در تصمیمات خود دارند، هر چند نتیجه آن همه تلاش، غیرعقلانی و بدون حتی فایده اقتصادی بود.
در بخشی از آن نوشتم:
گلدکوئستيها، بويژه آنان که بيشتر موفقند، ويژگي هاي خاصي دارند، از جمله عقلانیت ابزاری. شايد حسابگري و عقل کاسبکار داشتن و دورانديشي و عقلانيت ابزاري، مهمترين ويژگي گلدکوئستيها باشد. اصول انديشه گلدکوئست توجه به محاسبات مادي و ابزاري است. دقت کردن بر اينکه چه کساني مي توانند از طريق فرد عضو شوند (دوستان نزديک، فاميل و آشنايان، دوستان دانشگاه و محل کار، همسايگان، ... و بالاخره دوستان دوران دبستان) و نگارش اسامي آن، حساب دست ها را نگه داشتن، دقت کردن در ريز فعاليت ها و تلاش براي بيشتر کردن سود از نشانه هاي آن است.
در موضوع رمزارز هم علل غیراقتصادی گسترش ناگهانی آن باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
یادی از دوران گلدکوئست و گلدکوئستیها
امروزه تب کسب درآمد از طریق رمزارزها بسیار رایج شده و همه روزه افراد تازهای را میبینیم که به تلگرام پیوستهاند و میتوان حدس زد که رمزارزهای تازه آنها را وسوسه کرده است.
من، در مقالهای با عنوان «گلدكوئست: زنجيرهای از عقلانيتهای غيرعقلانی»، که دو دهه پیش در باره گلدکوئست در همایشی ارائه کردم (اینجا)
توضیح دادم که بر خلاف تصور عمومی، گلدکوئستیها محاسبات عقلانی در تصمیمات خود دارند، هر چند نتیجه آن همه تلاش، غیرعقلانی و بدون حتی فایده اقتصادی بود.
در بخشی از آن نوشتم:
گلدکوئستيها، بويژه آنان که بيشتر موفقند، ويژگي هاي خاصي دارند، از جمله عقلانیت ابزاری. شايد حسابگري و عقل کاسبکار داشتن و دورانديشي و عقلانيت ابزاري، مهمترين ويژگي گلدکوئستيها باشد. اصول انديشه گلدکوئست توجه به محاسبات مادي و ابزاري است. دقت کردن بر اينکه چه کساني مي توانند از طريق فرد عضو شوند (دوستان نزديک، فاميل و آشنايان، دوستان دانشگاه و محل کار، همسايگان، ... و بالاخره دوستان دوران دبستان) و نگارش اسامي آن، حساب دست ها را نگه داشتن، دقت کردن در ريز فعاليت ها و تلاش براي بيشتر کردن سود از نشانه هاي آن است.
در موضوع رمزارز هم علل غیراقتصادی گسترش ناگهانی آن باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
Mrjavadi
گلدکوئست؛ زنجيره اي از عقلانيت هاي غيرعقلاني
- محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
- محمدرضا جوادی یگانه :: Javadi Yeganeh
صفحه شخصی محمدرضا جوادی یگانه
👍3
وضعیت #دوجامعهایشده یعنی در حالی که بخشی از جامعه نگران اعلام نامزدهای تاییدشده هستند، (لااقل) یک سوم جامعه معتقدند فرقی نمیکند چه کسی رئیس جمهور شود. بیشترِ کسانی که قصد شرکت ندارند، چنین عقیدهای دارند.
یک دلیل این وضعیت، آن است که کسی که نظرات جامعه دوم را نمایندگی کند، در نامزدهای ثبتنامی نیست.
و اصولا شرایط مندرج برای ثبتنام را ندارد.
پ.ن. منبع این آمار، نظرسنجی ابتدای خرداد موسسه شناخت (اینجا) است که میزان عدد شرکت را ۵۴ درصد اعلام کرده است. نظرسنجیهای دیگر نیز، عدم شرکت در انتخابات را تا اینجا، زیر ۵۰ درصد برآورد کرده است، که احتمالا در روزهای آتی، مقداری تغییر خواهد کرد .
یک دلیل این وضعیت، آن است که کسی که نظرات جامعه دوم را نمایندگی کند، در نامزدهای ثبتنامی نیست.
و اصولا شرایط مندرج برای ثبتنام را ندارد.
پ.ن. منبع این آمار، نظرسنجی ابتدای خرداد موسسه شناخت (اینجا) است که میزان عدد شرکت را ۵۴ درصد اعلام کرده است. نظرسنجیهای دیگر نیز، عدم شرکت در انتخابات را تا اینجا، زیر ۵۰ درصد برآورد کرده است، که احتمالا در روزهای آتی، مقداری تغییر خواهد کرد .
👍10👎2
در چالش میان کارآمدی و پاکدستی، اولویت مردم کارآمدی (به معنای توان بهتر کردن اوضاع و حل مسائل) است نه پاکدستی.
مدیر کارآمدی که حواشی فساد مالی دارد، پذیرفتنیتر است تا مدیر پاکدستی که کارآمدیاش اثبات نشده.
فقط در شرایط کارآمدی حداقلی نامزدها است که پاکدستی اولویت پیدا میکند.
مدیر کارآمدی که حواشی فساد مالی دارد، پذیرفتنیتر است تا مدیر پاکدستی که کارآمدیاش اثبات نشده.
فقط در شرایط کارآمدی حداقلی نامزدها است که پاکدستی اولویت پیدا میکند.
👍20👎3
سرنوشت انتخابات در گرو تغییر نظر دو گروه است، یکی آنها که اولویت اولشان احمدینژاد بود و دوم معترضینی که به هیچ وجه قصد ندارند در انتخابات شرکت کنند. این دو دسته نیمی از جامعه را تشکیل میدهند اما با هم تفاوت بسیار دارند و کسب رای از هر دو گروه با هم، بسیار دشوار ولی ممکن است.
👍6👎4
بدون برنامه بودن و اتکا به متخصصان، به مراتب بهتر از توهم برنامه و برنامه متوهمانه و کشکول نظرات بجای برنامه است.
آنچه ضروری است، داشتن جهتگیری کلی و رویا (یا کابوس)ی است که افراد را به عمل جمعی برانگیزاند: نشان دادن رویای آینده با رای به من و/یا کابوس با رای به هر که جز من.
آنچه ضروری است، داشتن جهتگیری کلی و رویا (یا کابوس)ی است که افراد را به عمل جمعی برانگیزاند: نشان دادن رویای آینده با رای به من و/یا کابوس با رای به هر که جز من.
👍12👎3
عطش تغییر و انتخابات
تحلیلی از ابوالفضل فاتح در باره انتخابات پیش رو
منتشرشده در روزنامهاعتماد امروز
بخشهایی از متن در ادامه آمده. متن کامل را در لینک ضمیمه بخوانید.
نگاهی به تحولات اجتماعی و سیاسی از مشروطه تاکنون این دریافت را ایجاد میکند که برای ایرانیان، ملیت، دیانت و پیشرفت در بستر عدالت و آزادی همواره محوریت داشته است. ملت در جستوجوی حاکمیت و حاکمانی بوده و هستند که این پنجگانه را به شکل متوازن و واقعی، هم باور داشته و هم محقق سازند، گرچه کمتر به ایده آل خود دست یافتهاند. نیل به این مهم، نیازمند پذیرش حکمت در حاکمیت و سطوحی برجستهتر از عقلانیت جاری در کشور است. عقلانیتی که این عناصر بنیادی را بهرسمیت بشناسد، اصلاح نظام اولویتها و اهتمام به توسعه متوازن، بازگشت به قانون و مولفههای مورد وفاق ملت و گره گشایی و ایجاد امید به آینده را در صدر برنامههای خود قرار دهد و قادر به دوراندیشی و ارائه «راهحل» باشد.
جامعه از بیتدبیریها و ناکارآمدیها و مناقشات و بگو مگوها خسته، بسیار متاثر و کمامید و مأیوس از مسوولان، اما در تلاش برای بازیابی خود است و نیازمند ريیسجمهوری است که بتواند نظام امور و اولویتهای کشور را بسامان برساند
انتخابات یعنی امکان تغییر
چند نفر، به یک نفر؟
انتخابات در یک کلام، یعنی امکان تغییر. اگر از اهداف اصلی انقلاب اسلامی، اسقاط مناسبات سلطنتی بود، این مهم جز به تحقق انتخابات واقعی، به فرجام نخواهد رسید. کسانی که تصور می کنند، میشود انتخابات و جمهوریت را تعطیل، اما فلسفه و اهداف انقلاب را حفظ کرد، دچار خیالبافیاند.
انتخابات واقعی، وقتی محقق خواهد شد که به مردم امکان تغییر در سیاستها، عناصر و شیوه حکمرانی داده شود، ولو رای به تثبیت بدهند. انتخاباتی که در آن امکان تغییر نباشد، نامش هر چه باشد، انتخابات نیست و آثار انتخابات که حل و فصل چالشها و مدیریت تعارضات است نیز بر آن متصور نخواهد شد….
عطش تغییر» و «احیاي صندوق»
به دلایل فراوان سیاسی و اجتماعی و به دلیل غوطهوری در مشکلات و فقدان راهحل، ایران در عطش تغییر بهسر میبرد. مردم از آنچه بر ایران میگذرد و از تبخترها و نشنیدنها و بیافقیها خسته شدهاند. هرگاه عطش تغییر بالا گرفته است، مردم به کاندیدایی که عناصر تغییر را ارائه داده، فوج فوج اقبال کردهاند و نتیجه تازهای رقم زدهاند و اگر چنین نبوده، صندوق را ترک کردهاند.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218242/
تحلیلی از ابوالفضل فاتح در باره انتخابات پیش رو
منتشرشده در روزنامهاعتماد امروز
بخشهایی از متن در ادامه آمده. متن کامل را در لینک ضمیمه بخوانید.
نگاهی به تحولات اجتماعی و سیاسی از مشروطه تاکنون این دریافت را ایجاد میکند که برای ایرانیان، ملیت، دیانت و پیشرفت در بستر عدالت و آزادی همواره محوریت داشته است. ملت در جستوجوی حاکمیت و حاکمانی بوده و هستند که این پنجگانه را به شکل متوازن و واقعی، هم باور داشته و هم محقق سازند، گرچه کمتر به ایده آل خود دست یافتهاند. نیل به این مهم، نیازمند پذیرش حکمت در حاکمیت و سطوحی برجستهتر از عقلانیت جاری در کشور است. عقلانیتی که این عناصر بنیادی را بهرسمیت بشناسد، اصلاح نظام اولویتها و اهتمام به توسعه متوازن، بازگشت به قانون و مولفههای مورد وفاق ملت و گره گشایی و ایجاد امید به آینده را در صدر برنامههای خود قرار دهد و قادر به دوراندیشی و ارائه «راهحل» باشد.
جامعه از بیتدبیریها و ناکارآمدیها و مناقشات و بگو مگوها خسته، بسیار متاثر و کمامید و مأیوس از مسوولان، اما در تلاش برای بازیابی خود است و نیازمند ريیسجمهوری است که بتواند نظام امور و اولویتهای کشور را بسامان برساند
انتخابات یعنی امکان تغییر
چند نفر، به یک نفر؟
انتخابات در یک کلام، یعنی امکان تغییر. اگر از اهداف اصلی انقلاب اسلامی، اسقاط مناسبات سلطنتی بود، این مهم جز به تحقق انتخابات واقعی، به فرجام نخواهد رسید. کسانی که تصور می کنند، میشود انتخابات و جمهوریت را تعطیل، اما فلسفه و اهداف انقلاب را حفظ کرد، دچار خیالبافیاند.
انتخابات واقعی، وقتی محقق خواهد شد که به مردم امکان تغییر در سیاستها، عناصر و شیوه حکمرانی داده شود، ولو رای به تثبیت بدهند. انتخاباتی که در آن امکان تغییر نباشد، نامش هر چه باشد، انتخابات نیست و آثار انتخابات که حل و فصل چالشها و مدیریت تعارضات است نیز بر آن متصور نخواهد شد….
عطش تغییر» و «احیاي صندوق»
به دلایل فراوان سیاسی و اجتماعی و به دلیل غوطهوری در مشکلات و فقدان راهحل، ایران در عطش تغییر بهسر میبرد. مردم از آنچه بر ایران میگذرد و از تبخترها و نشنیدنها و بیافقیها خسته شدهاند. هرگاه عطش تغییر بالا گرفته است، مردم به کاندیدایی که عناصر تغییر را ارائه داده، فوج فوج اقبال کردهاند و نتیجه تازهای رقم زدهاند و اگر چنین نبوده، صندوق را ترک کردهاند.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/218242/
روزنامه اعتماد
عطش تغییر و انتخابات
ابوالفضل فاتح
👍26
Forwarded from رویداد۲۴
💢جامعهشناسی ناامید و اعتراض | آیا پزشکیان میتواند بخش قهرکرده جامعه را پای صندوق بیاورد؟
🔺رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
🔸در انتخاباتی که قرار است به زودی به دلیل درگذشت ناگهانی رئیس جمهور برگزار شود، اوضاع تغییر کوچکی کرده است. یک کاندیدا در بین ۶ کاندیدا میتواند نماینده بخشی از جامعه قهر کرده با صندوق رای شود، اما آیا حضور او برای آشتی این قشر کافیست؟ دو جامعهشناس به این سوال پاسخ دادهاند.
🔸جزئیات این گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
https://www.rouydad24.ir/fa/news/372785/
Rouydad24.ir
@rouydad24
🔺رویداد۲۴ گزارش میدهد؛
🔸در انتخاباتی که قرار است به زودی به دلیل درگذشت ناگهانی رئیس جمهور برگزار شود، اوضاع تغییر کوچکی کرده است. یک کاندیدا در بین ۶ کاندیدا میتواند نماینده بخشی از جامعه قهر کرده با صندوق رای شود، اما آیا حضور او برای آشتی این قشر کافیست؟ دو جامعهشناس به این سوال پاسخ دادهاند.
🔸جزئیات این گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
https://www.rouydad24.ir/fa/news/372785/
Rouydad24.ir
@rouydad24
جامعهشناسی ناامیدی و اعتراض
گفتگو با رویداد ۲۴ (اینجا)
جوادی یگانه دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید: انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، یکی از مهمترین دستاوردهای جمهوری است. خواست مردم از دوره مشروطه این بوده که حاکمانشان را خودشان انتخاب بکنند. کاهش شدید مشارکت در سه انتخابات اخیر، موضوع نگرانکنندهای است و برایش دلایل متعددی وجود دارد. مهمترین دلیل این بود که بخشی از جامعه که به امید تغییر رای میدادند، از اینکه تغییری ممکن بشود یا اینکه کاندیداها بتوانند نماینده این تغییرات باشند، ناامید شدند. «دوجامعهای شدن جامعه ایران» یعنی بخشی از جامعه عامدانه و به دست خود، نظام سیاسی را موجود را رها کرده و دیگر رای نمیدهد.
او به یک بهبود و افزایش میزان مشارکت را در انتخابات مجلس نسبت به ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اشاره کرده و تاکید کرده «منظور فقط درصد رای نیست»، بلکه امید به امکان تغییر هم هست، و این بهبود مشارکت لااقل در شهرستانها رخ داده و چند درصدی از مردم رای داده اند، اما این ناشی از فرق انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بوده است.
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات پایین است
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات چیزی حدود ۵۰ درصد است. فضای گفتگوی سیاسی بعد از درگذشت مرحوم ابراهیم رئیسی، به دلیل ناگهانی شدن انتخابات در افکار عمومی شکل نگرفته است. درصدی از جامعه، به صورت سنتی رای میدهند و پایگاه رای شان مشخص است. کسانی که در این دورهها رای ندادهاند و عدممشارکت آنها نرخ مشارکت را پایین آورده، نوعا ناراضیاند؛ از کسانی که به آنها رای داده اند، یعنی اصلاحطلبان، که به وعدههایی که دادهاند عمل نکردهاند. اینها حس میکنند از اعتمادشان سو استفاده شده است.
در یک تقسیمبندی بسیار کلی، در میان کسانی که رای میدهند هم اصلاحطلب داریم هم اصولگرا. قاعدتا همه اصولگرایان رای خواهند داد. اما در همین تقسیمبندی کلی، تعداد زیادی از اصلاحطلبان هنوز متمایل به رای دادن نشدهاند و تردید دارند که اصلاح از طریق صندوق ممکن باشد. برخی بنا بوده به احمدینژاد رای بدهند و اگر جایگزین مناسبی برای او در این شش نامزد پیدا نکنند رای نخواهند داد و البته نزدیک به سی درصد جامعه، جزو جامعه دومی شدهاند که راهشان را جدا کردهاند و به احتمال زیاد رای نخواهند داد. این آرایش اصلی مردم در برابر صندوق رای است.
ما اطلاعات آماری روشنی در باره کسانی که رای نمیدهند و دلایل رای ندادن آنها نداریم، یعنی همانها که در نظرسنجیها حاضر به پاسخدادن نمیشوند و درصدشان هم کم نیست؛ بنابراین برای پاسخ به این سوال باید در ارزشها و نگرشها و تمایلات این بخش دل کنده از فضای سیاسی، که جامعه دوم هستند، تمرکز کنیم.
اصلاح طلبان قبل از اعلام نام نامزدهای تایید صلاحیتشده، سه نامزد معرفی کرده بودند که یکی از آنها تایید شده؛ پس این انتخابات دیگر بحث روزنه نیست و یک کاندیدا دارند. با این حال جریان اصلاحطلبی بخش مهمی از سبد رایش در سه انتخابات اخیر را از دست داده و اصلاحطلبان باید بتوانند اینها را برگردانند. دلیل رای ندادن آنها این است که میگویند اینها وعده میدهند و عمل نمیکنند یا اصولا نمیتوانند عمل کنند.
مردم باید باور کنند که باید از فضای انتخابات دفاع کنند. بپذیریم که اصلاحات یک روند تدریجی است و ناگهانی و دفعتا محقق نمیشود. هر بهبود و پیشرفتی تدریجی است، آزادی را دیگران نمیدهند و باید آن را کسب کرد، ولی بخاطر یک تغییر آرمانی، نباید چشم از تغییرات اندکی، ولی رو به جلو چشم پوشید.
گفتگو با مردم لازم است. رابطهای که چندین سال خراب شده، ترمیمش به سرعت انجام نمیشود و باید بپذیریم ترمیم رابطه بین نظام سیاسی و معترضان یا اصلاحطلبان و معترضان به سادگی صورت نمیگیرد. حق با مردم است و نظام سیاسی و اصلاحطلبان باید تلاش کنند اعتماد مردم و معترضان را دوباره جلب کنند.
از بازگشت امید و اعتماد به جامعه دوم ناامید نیستم
از بازگشت امید و اعتماد به این جامعه دوم ناامید نیست. امیدوارم میزان مشارکت بالای ۵۰ درصد و حتی تا ۶۰ درصد برسد. بخشی از اقتداری که ایران در جریان دفاع از خود در برابر حملات اسراییل به دست آورد، باید در فضای داخلی ایران هم استفاده شود و نقدشدگی آن به گشودگی فضای سیاسی است.
اگر در دو هفته آینده یخ شرکت در انتخابات شکسته نشود و آنها که میخواهند رای بدهند، این تصمیم را با صدای بلند اعلام نکنند، مشارکت به دشواری میتواند بالای پنجاه درصد برود. هنوز احتمالات زیادی وجود دارد مناظرات شروع نشده، ولی فضا هم به این سادگی تغییر نمیکند. اما حتی اگر شگفتی هم در این انتخابات شکل نگیرد، همین که تغییر سیاسی در ایران دموکراتیک باشد و مردم احساس کنند نمایندهای در میان نامزدها دارند، نکته مهمی است که باید پایش بایستیم.
گفتگو با رویداد ۲۴ (اینجا)
جوادی یگانه دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید: انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، یکی از مهمترین دستاوردهای جمهوری است. خواست مردم از دوره مشروطه این بوده که حاکمانشان را خودشان انتخاب بکنند. کاهش شدید مشارکت در سه انتخابات اخیر، موضوع نگرانکنندهای است و برایش دلایل متعددی وجود دارد. مهمترین دلیل این بود که بخشی از جامعه که به امید تغییر رای میدادند، از اینکه تغییری ممکن بشود یا اینکه کاندیداها بتوانند نماینده این تغییرات باشند، ناامید شدند. «دوجامعهای شدن جامعه ایران» یعنی بخشی از جامعه عامدانه و به دست خود، نظام سیاسی را موجود را رها کرده و دیگر رای نمیدهد.
او به یک بهبود و افزایش میزان مشارکت را در انتخابات مجلس نسبت به ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اشاره کرده و تاکید کرده «منظور فقط درصد رای نیست»، بلکه امید به امکان تغییر هم هست، و این بهبود مشارکت لااقل در شهرستانها رخ داده و چند درصدی از مردم رای داده اند، اما این ناشی از فرق انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بوده است.
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات پایین است
کماکان برآوردها در مورد مشارکت در انتخابات چیزی حدود ۵۰ درصد است. فضای گفتگوی سیاسی بعد از درگذشت مرحوم ابراهیم رئیسی، به دلیل ناگهانی شدن انتخابات در افکار عمومی شکل نگرفته است. درصدی از جامعه، به صورت سنتی رای میدهند و پایگاه رای شان مشخص است. کسانی که در این دورهها رای ندادهاند و عدممشارکت آنها نرخ مشارکت را پایین آورده، نوعا ناراضیاند؛ از کسانی که به آنها رای داده اند، یعنی اصلاحطلبان، که به وعدههایی که دادهاند عمل نکردهاند. اینها حس میکنند از اعتمادشان سو استفاده شده است.
در یک تقسیمبندی بسیار کلی، در میان کسانی که رای میدهند هم اصلاحطلب داریم هم اصولگرا. قاعدتا همه اصولگرایان رای خواهند داد. اما در همین تقسیمبندی کلی، تعداد زیادی از اصلاحطلبان هنوز متمایل به رای دادن نشدهاند و تردید دارند که اصلاح از طریق صندوق ممکن باشد. برخی بنا بوده به احمدینژاد رای بدهند و اگر جایگزین مناسبی برای او در این شش نامزد پیدا نکنند رای نخواهند داد و البته نزدیک به سی درصد جامعه، جزو جامعه دومی شدهاند که راهشان را جدا کردهاند و به احتمال زیاد رای نخواهند داد. این آرایش اصلی مردم در برابر صندوق رای است.
ما اطلاعات آماری روشنی در باره کسانی که رای نمیدهند و دلایل رای ندادن آنها نداریم، یعنی همانها که در نظرسنجیها حاضر به پاسخدادن نمیشوند و درصدشان هم کم نیست؛ بنابراین برای پاسخ به این سوال باید در ارزشها و نگرشها و تمایلات این بخش دل کنده از فضای سیاسی، که جامعه دوم هستند، تمرکز کنیم.
اصلاح طلبان قبل از اعلام نام نامزدهای تایید صلاحیتشده، سه نامزد معرفی کرده بودند که یکی از آنها تایید شده؛ پس این انتخابات دیگر بحث روزنه نیست و یک کاندیدا دارند. با این حال جریان اصلاحطلبی بخش مهمی از سبد رایش در سه انتخابات اخیر را از دست داده و اصلاحطلبان باید بتوانند اینها را برگردانند. دلیل رای ندادن آنها این است که میگویند اینها وعده میدهند و عمل نمیکنند یا اصولا نمیتوانند عمل کنند.
مردم باید باور کنند که باید از فضای انتخابات دفاع کنند. بپذیریم که اصلاحات یک روند تدریجی است و ناگهانی و دفعتا محقق نمیشود. هر بهبود و پیشرفتی تدریجی است، آزادی را دیگران نمیدهند و باید آن را کسب کرد، ولی بخاطر یک تغییر آرمانی، نباید چشم از تغییرات اندکی، ولی رو به جلو چشم پوشید.
گفتگو با مردم لازم است. رابطهای که چندین سال خراب شده، ترمیمش به سرعت انجام نمیشود و باید بپذیریم ترمیم رابطه بین نظام سیاسی و معترضان یا اصلاحطلبان و معترضان به سادگی صورت نمیگیرد. حق با مردم است و نظام سیاسی و اصلاحطلبان باید تلاش کنند اعتماد مردم و معترضان را دوباره جلب کنند.
از بازگشت امید و اعتماد به جامعه دوم ناامید نیستم
از بازگشت امید و اعتماد به این جامعه دوم ناامید نیست. امیدوارم میزان مشارکت بالای ۵۰ درصد و حتی تا ۶۰ درصد برسد. بخشی از اقتداری که ایران در جریان دفاع از خود در برابر حملات اسراییل به دست آورد، باید در فضای داخلی ایران هم استفاده شود و نقدشدگی آن به گشودگی فضای سیاسی است.
اگر در دو هفته آینده یخ شرکت در انتخابات شکسته نشود و آنها که میخواهند رای بدهند، این تصمیم را با صدای بلند اعلام نکنند، مشارکت به دشواری میتواند بالای پنجاه درصد برود. هنوز احتمالات زیادی وجود دارد مناظرات شروع نشده، ولی فضا هم به این سادگی تغییر نمیکند. اما حتی اگر شگفتی هم در این انتخابات شکل نگیرد، همین که تغییر سیاسی در ایران دموکراتیک باشد و مردم احساس کنند نمایندهای در میان نامزدها دارند، نکته مهمی است که باید پایش بایستیم.
پايگاه خبری تحلیلی رویداد۲۴
جامعهشناسی ناامید و اعتراض | آیا پزشکیان میتواند بخش قهرکرده جامعه را پای صندوق بیاورد؟ | رویداد24
در انتخاباتی که قرار است به زودی به دلیل درگذشت ناگهانی رئیس جمهور برگزار شود، اوضاع تغییر کوچکی کرده است. یک کاندیدا در بین ۶ کاندیدا میتواند نماینده بخشی از
👍1👎1
در دفاع از جامعه
واکاوی انتقادی انگارۀ فروپاشی اجتماعی در ایران
مقاله هادی سلیمانی قرهگل و همکارانش (سیدحسین سراجزاده، قدیر نصری و رضا صفری شالی) که برگرفته از رساله دکتری سلیمانی است، در شماره اخیر فصلنامه بررسی مسائل اجتماعی ایران (بهار ۱۴۰۳) (اینجا) منتشر شده است. این مقاله ایده «فروپاشی اجتماعی» را که برخی جامعهشناسان و فعالان سیاسی در دو دهه اخیر در ایران مطرح کرده بودند بررسی میکند و با مرور ادعاها، آن را نقد میکند. فایل مقاله پیوست است.
چکیده مقاله
فروپاشی اجتماعی ازجمله انگارههای ناظر به مسئلۀ همبستگی اجتماعی در ایران است که از اواخر دهۀ هفتاد تاکنون توسط برخی ادعاسازان وارد فضای تحلیلی جامعۀ ایران شده و با تشدید تنشها و تضادهای سالهای اخیر مجدداً مورد اقبال قرار گرفته است.
در این نوشتار تلاش شده است مبتنی بر رویکرد برساختگرایی اجتماعی، دعاوی طرحشده در خصوص فروپاشی اجتماعی مورد واکاوی و ارزیابی انتقادی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، متن در سه بخش انتظام یافته است؛ در بخش نخست با مرور کلی ادبیات فروپاشی اجتماعی در سپهر گستردهتر جهانی، تمایزات کاربست آن در ادبیات داخلی مورد تأکید قرار میگیرد. در بخش دوم نیز زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی شکلگیری انگارۀ فروپاشی اجتماعی در درون رویکرد کلانتر زوالاندیشی و نحوۀ پیدایی آن در تحلیل جامعۀ ایران در کانون بحث قرار دارد. درنهایت از طریق مرور انتقادی دعاوی ناظر به انگارۀ فروپاشی اجتماعی، نحوۀ برساخت انگارۀ مزبور به بحث گذاشته میشود.
نتایج نشان داد انگارۀ فروپاشی اجتماعی فاقد دلالتهای دقیق نظری و مفهومی بوده و در فضای عمومی جامعۀ ایران، در قالب «ادعای مسئله»، با هدف حساسکردن نظام سیاسی برای بازبینی در سیاستهای کلان و نیز نحوۀ حکمرانی صورتبندی شده است. بااینحال، غلبۀ «رویکرد آسیبشناختی به جامعه» در کنار «متهمکردن نهاد سیاست به ایجاد مسئله»، مانع از راهیابی انگارۀ مزبور به سیاست اجتماعی شده است. انگارۀ فروپاشی اجتماعی علاوه بر اینکه دستاوردهای مفهومی و سیاستی چندانی نداشته و از حیث ارائۀ راهکار سترون و دچار لکنت است، از طریق گسترش ادبیات «اغراقآمیز و نمایشی»، در کنار برتریدادن به «تحلیل و کردار مبتنی بر امر سیاسی»، عملاً در برابر امر اجتماعی و جامعه سامان یافته است.
واکاوی انتقادی انگارۀ فروپاشی اجتماعی در ایران
مقاله هادی سلیمانی قرهگل و همکارانش (سیدحسین سراجزاده، قدیر نصری و رضا صفری شالی) که برگرفته از رساله دکتری سلیمانی است، در شماره اخیر فصلنامه بررسی مسائل اجتماعی ایران (بهار ۱۴۰۳) (اینجا) منتشر شده است. این مقاله ایده «فروپاشی اجتماعی» را که برخی جامعهشناسان و فعالان سیاسی در دو دهه اخیر در ایران مطرح کرده بودند بررسی میکند و با مرور ادعاها، آن را نقد میکند. فایل مقاله پیوست است.
چکیده مقاله
فروپاشی اجتماعی ازجمله انگارههای ناظر به مسئلۀ همبستگی اجتماعی در ایران است که از اواخر دهۀ هفتاد تاکنون توسط برخی ادعاسازان وارد فضای تحلیلی جامعۀ ایران شده و با تشدید تنشها و تضادهای سالهای اخیر مجدداً مورد اقبال قرار گرفته است.
در این نوشتار تلاش شده است مبتنی بر رویکرد برساختگرایی اجتماعی، دعاوی طرحشده در خصوص فروپاشی اجتماعی مورد واکاوی و ارزیابی انتقادی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، متن در سه بخش انتظام یافته است؛ در بخش نخست با مرور کلی ادبیات فروپاشی اجتماعی در سپهر گستردهتر جهانی، تمایزات کاربست آن در ادبیات داخلی مورد تأکید قرار میگیرد. در بخش دوم نیز زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی شکلگیری انگارۀ فروپاشی اجتماعی در درون رویکرد کلانتر زوالاندیشی و نحوۀ پیدایی آن در تحلیل جامعۀ ایران در کانون بحث قرار دارد. درنهایت از طریق مرور انتقادی دعاوی ناظر به انگارۀ فروپاشی اجتماعی، نحوۀ برساخت انگارۀ مزبور به بحث گذاشته میشود.
نتایج نشان داد انگارۀ فروپاشی اجتماعی فاقد دلالتهای دقیق نظری و مفهومی بوده و در فضای عمومی جامعۀ ایران، در قالب «ادعای مسئله»، با هدف حساسکردن نظام سیاسی برای بازبینی در سیاستهای کلان و نیز نحوۀ حکمرانی صورتبندی شده است. بااینحال، غلبۀ «رویکرد آسیبشناختی به جامعه» در کنار «متهمکردن نهاد سیاست به ایجاد مسئله»، مانع از راهیابی انگارۀ مزبور به سیاست اجتماعی شده است. انگارۀ فروپاشی اجتماعی علاوه بر اینکه دستاوردهای مفهومی و سیاستی چندانی نداشته و از حیث ارائۀ راهکار سترون و دچار لکنت است، از طریق گسترش ادبیات «اغراقآمیز و نمایشی»، در کنار برتریدادن به «تحلیل و کردار مبتنی بر امر سیاسی»، عملاً در برابر امر اجتماعی و جامعه سامان یافته است.
Telegram
attach 📎
👍6
جامعهی تحقیرشده، جامعهای که بارها به امید تغیر رای داده و به منتخبش اجازه کوچکترین تغییری در ساختار داده نشده؛ حق دارد که از تحقیر مجدد بترسد و امید نبندد و رای ندهد.
آنکه به افزایش مشارکت نیاز دارد، و آنکه از این جامعه رای میخواهد، باید قانعشان کند که چرا باید دوباره رای بدهند.
آنکه به افزایش مشارکت نیاز دارد، و آنکه از این جامعه رای میخواهد، باید قانعشان کند که چرا باید دوباره رای بدهند.
👍23👎6
آنها که میگویند: «رای نمیدهیم چون قبلا با همین وعدهها رای داده بودیم، ولی از رای ما سوء استفاده شده»، در واقع دارند به قیمت فدا کردن آینده خودشان و فرزندانشان، از گذشته خود انتقام میگیرند.
انتقام، تشفی میدهد، اما زندگی نخواهد آورد. گاهی باید خود را بخشید و به زندگی ادامه داد.
انتقام، تشفی میدهد، اما زندگی نخواهد آورد. گاهی باید خود را بخشید و به زندگی ادامه داد.
👎22👍18
هیچکدامشان نه گشت ارشاد را گردن میگیرند نه محدودیت فضای مجازی را، همانها که در جلسات و شوراها، نظام را با نظرسنجیها و نظریهها تشجیع میکردند.
مشخص است که برای آنها هم مورد تنفر مردم قرار نگرفتن مهمتر است تا ایستادن پای نظام. حتی آنها که آمدهاند تا نمانند هم، لگدی میزنند.
مشخص است که برای آنها هم مورد تنفر مردم قرار نگرفتن مهمتر است تا ایستادن پای نظام. حتی آنها که آمدهاند تا نمانند هم، لگدی میزنند.
👍14
Forwarded from دغدغه ایران
آیا واقعاً رئیسجمهور هیچکاره است؟!
محمد فاضلی
برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا میپرسند: فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد؟ خلاصه پاسخم به این پرسش چند بند است.
یک. به معترضان حق میدهم از نتیجه انتخابات پیشین ناراضی باشند. آنها به اهدافی نرسیدهاند که در نظر داشتند. اما این در چشمانداز تاریخی، ماجرای ۱۲۰ سال تلاش ما ایرانیان بعد از مشروطه است. ما هنوز به «حاکمیت قانون» که از مهمترین شعارهای مشروطه بود نرسیدهایم. ماجرا محدود به این ۴۰ سال نیست. شرح مفصلی درباره این ۱۲۰ سال در بازخوانی ایران معاصر ارائه کردهام.
دو. رئیسجمهور، انتخابکننده ۱۸ وزیر و دهها معاون و رئیس دستگاه است، که هر کدام از آنها دهها نفر را انتخاب میکنند و بر سرنوشت ما اثر میگذارند. رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور یکی از مهمترین رئیس سازمانهاست.
سه. رئیسجمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بر سرنوشت آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانهها، فیلم، تئاتر، موسیقی، هنر و کل بخش فرهنگ و اهالی فرهنگ تأثیر تعیینکننده دارد.
چهار. رئیسجمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که دبیر این شورا را انتخاب میکند، و بر حیاتیترین تصمیمات امنیتی، سیاست خارجی و سیاست داخلی، نوع برخورد با رسانهها و ... تأثیر تعیینکننده دارد.
پنج. رئیسجمهور رئیس شورای عالی محیطزیست است که برخی از مهمترین تصمیمات درباره محیطزیست و ظرفیت زیستپذیری سرزمین در آن گرفته میشود.
شش. رئیسجمهور رئیس شورای عالی آب است که تصمیمات مهم آبی در آن اتخاذ میشود و ظرفیت زیادی برای هماهنگیهای مربوط به مسائل آبی دارد.
هفت. شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که سیاستگذاری و راهبردهای کلان حوزه بهداشت، سلامت و امنیت غذایی را تعیین میکند.
هشت. شورای عالی فضای مجازی نیز به ریاست رئیسجمهور برگزار میشود. سیاستگذاری کلان فضای مجازی نیز در این شورا انجام میشود.
نه. شورای عالی آموزش و پرورش. یکی از مهمترین نهادهای سیاستگذاری در امر حیاتی آموزش و پرورش در کشور است.
ده. برخی دیگر از شوراهای عالی که رئیسجمهور ریاست آنها را بر عهده دارد عبارتند از: شورای عالی اداری، شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی کشور.
یازده. رئیسجمهور در تعیین سفرای ایران در کشورهای دیگر نقش تعیینکننده دارد.
دوازده. رئیسجمهور در جلسه سران سه قوه شرکت میکند و بیشترین ظرفیت برای ارائه مهمترین گزارشها از وضعیت کشور در این جلسه را دارد.
سیزده. رئیسجمهور در جلساتی با رهبری شرکت میکند و ظرفیت دارد که گزارشهایی درباره وضعیت کشور ارائه کند و مهمترین مسائل مردم را با ایشان طرح کند.
چهارده. رئیسجمهور در انتخاب همه استانداران نقش تعیینکننده دارد. اگرچه معتقدم انتخاب رؤسای دانشگاهها باید بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی صورت گیرد، اما در حال حاضر، انتخاب تمامی رؤسای دانشگاههای دولتی تحت تأثیر نظر رئیسجمهور (و در قالب تأثیرگذاری رئیسجمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی) است.
اینها فقط بخشی از اختیارات رسمی رئیسجمهور است. آیا فکر میکنید آدمی با این همه اختیارات، بیاثر است و تفاوتی نمیکند چنین اختیاراتی به چه کسی و با چه جهتگیریای واگذار شود؟
آیا واقعبینی است که تصور کنیم مقامی با این اختیارات، هیچکاره است؟
اگر رئیسجمهور هیچکاره است، چرا اصولگرایان که دیگر ابزارهای قدرت را دارند، این همه برای به دست گرفتن این سمت تلاش میکنند؟ برای تصاحب سمت یک هیچکاره؟!
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا میپرسند: فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد؟ خلاصه پاسخم به این پرسش چند بند است.
یک. به معترضان حق میدهم از نتیجه انتخابات پیشین ناراضی باشند. آنها به اهدافی نرسیدهاند که در نظر داشتند. اما این در چشمانداز تاریخی، ماجرای ۱۲۰ سال تلاش ما ایرانیان بعد از مشروطه است. ما هنوز به «حاکمیت قانون» که از مهمترین شعارهای مشروطه بود نرسیدهایم. ماجرا محدود به این ۴۰ سال نیست. شرح مفصلی درباره این ۱۲۰ سال در بازخوانی ایران معاصر ارائه کردهام.
دو. رئیسجمهور، انتخابکننده ۱۸ وزیر و دهها معاون و رئیس دستگاه است، که هر کدام از آنها دهها نفر را انتخاب میکنند و بر سرنوشت ما اثر میگذارند. رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور یکی از مهمترین رئیس سازمانهاست.
سه. رئیسجمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که بر سرنوشت آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانهها، فیلم، تئاتر، موسیقی، هنر و کل بخش فرهنگ و اهالی فرهنگ تأثیر تعیینکننده دارد.
چهار. رئیسجمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است که دبیر این شورا را انتخاب میکند، و بر حیاتیترین تصمیمات امنیتی، سیاست خارجی و سیاست داخلی، نوع برخورد با رسانهها و ... تأثیر تعیینکننده دارد.
پنج. رئیسجمهور رئیس شورای عالی محیطزیست است که برخی از مهمترین تصمیمات درباره محیطزیست و ظرفیت زیستپذیری سرزمین در آن گرفته میشود.
شش. رئیسجمهور رئیس شورای عالی آب است که تصمیمات مهم آبی در آن اتخاذ میشود و ظرفیت زیادی برای هماهنگیهای مربوط به مسائل آبی دارد.
هفت. شورای عالی سلامت و امنیت غذایی که سیاستگذاری و راهبردهای کلان حوزه بهداشت، سلامت و امنیت غذایی را تعیین میکند.
هشت. شورای عالی فضای مجازی نیز به ریاست رئیسجمهور برگزار میشود. سیاستگذاری کلان فضای مجازی نیز در این شورا انجام میشود.
نه. شورای عالی آموزش و پرورش. یکی از مهمترین نهادهای سیاستگذاری در امر حیاتی آموزش و پرورش در کشور است.
ده. برخی دیگر از شوراهای عالی که رئیسجمهور ریاست آنها را بر عهده دارد عبارتند از: شورای عالی اداری، شورای عالی اشتغال، شورای عالی جوانان، شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، شورای عالی صنایع دریایی کشور.
یازده. رئیسجمهور در تعیین سفرای ایران در کشورهای دیگر نقش تعیینکننده دارد.
دوازده. رئیسجمهور در جلسه سران سه قوه شرکت میکند و بیشترین ظرفیت برای ارائه مهمترین گزارشها از وضعیت کشور در این جلسه را دارد.
سیزده. رئیسجمهور در جلساتی با رهبری شرکت میکند و ظرفیت دارد که گزارشهایی درباره وضعیت کشور ارائه کند و مهمترین مسائل مردم را با ایشان طرح کند.
چهارده. رئیسجمهور در انتخاب همه استانداران نقش تعیینکننده دارد. اگرچه معتقدم انتخاب رؤسای دانشگاهها باید بر اساس نظرات اعضای هیئت علمی صورت گیرد، اما در حال حاضر، انتخاب تمامی رؤسای دانشگاههای دولتی تحت تأثیر نظر رئیسجمهور (و در قالب تأثیرگذاری رئیسجمهور در شورای عالی انقلاب فرهنگی) است.
اینها فقط بخشی از اختیارات رسمی رئیسجمهور است. آیا فکر میکنید آدمی با این همه اختیارات، بیاثر است و تفاوتی نمیکند چنین اختیاراتی به چه کسی و با چه جهتگیریای واگذار شود؟
آیا واقعبینی است که تصور کنیم مقامی با این اختیارات، هیچکاره است؟
اگر رئیسجمهور هیچکاره است، چرا اصولگرایان که دیگر ابزارهای قدرت را دارند، این همه برای به دست گرفتن این سمت تلاش میکنند؟ برای تصاحب سمت یک هیچکاره؟!
@fazeli_mohammad
Telegram
پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
قسمت صد و دوازدهم پادکست دغدغه ایران
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
👍10👎5
جامعه تردید؛ نه میل ماندن، نه سودای رفتن
در آستانه مناظره اول
محمدرضا جوادی یگانه
اصل حرف: بخش مهمی از جامعه ایران مردد هستند، مردد برای شرکت در انتخابات، و مردد در انتخاب نامزد. کسی که مرددها را نمایندگی کند، یا ثبتنام نکرده یا تایید صلاحیت نشده، یا هنوز حرفی را که مرددها طالب آن هستند، بیان نکرده است. تکلیف این انتخابات را نه اعتراض به وضع موجود، که تردیدها تعیین میکند و کسی که بتواند صدای مرددها باشد. و البته اگر نظام سیاسی نتواند نظر مرددها را جلب کند، دیگران خواهند کرد و این شگفتی آینده ایران خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتخابات فرصتی برای شناخت جامعه ایران نیز هست. اگر دو رفتار سیاسی روشن مردم، ده روز مانده به انتخابات، شامل تصمیم قطعی برای عدم شرکت در انتخابات، و انتخاب قطعی نامزد باشد، یک بعد دیگر هم هست که تا اینجا در این انتخابات هم متمایز است هم سرنوشتساز، و آن «تردید» است. مرددها را میتوان در این بخشهای نظرسنجیها یافت:
- آنها که حاضر به همکاری با پاسخگویان نمیشوند و ترجیح میدهند در باره انتخابات حرفی نزنند، که بین چهل تا شصت درصد جامعه هستند؛
- آنها که اعلام میکنند تصمیم قطعی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نگرفتهاند، که حدود ده درصد جامعه هستند؛
- و آنها که تصمیم قطعی برای شرکت در انتخابات گرفتهاند، اما اعلام کردهاند نامزد مورد نظر خود را هنوز انتخاب نکردهاند، که اینها هم حدود ده درصد جامعه هستند.
برپایه نظرسنجیهای اخیر، میزان این سه دسته مردد یا ساکت، دستکم شصت درصد جامعه ایران هستند.
برخی از این تردیدها در مناظره، و با شیوه نقد نامزدها از دیگران و پاسخ آنها به نقدهای دیگران مشخص خواهد شد. به صورت سنتی، آنکه بتواند بیشترین میزان فاصله از وضع موجود را نشان بدهد، و همچنین بتواند پاسخ دندانشکن به نامزدهای دیگر بدهد، میتواند بخشی از مرددها را قانع کنند که هم رای بدهند و هم به او رای بدهند. لااقل از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶، مناظرهها بوده که تکلیف انتخابات را مشخص کرده است. در زورآزمایی میان نامزدها، آنکه توانسته نشان بدهد مسئول وضعیت نابسامان موجود نیست و همچنین با مهارتهای زبانی، مسئول وضع موجود را درمیان سایر نامزدها مشخص کند و بتواند او را در مجادله، منکوب کند، پیروز انتخابات بوده است. البته نامزدها با نشان دادن اینکه به کدام بخش از وضع موجود انتقاد دارند، تلویحا یا صراحتا راه برونرفت را نشان هم دادهاند.
مشخصه انتخابات پیشرو، این است که اولین انتخابات پس از اعتراضات ۱۴۰۱ است. اعتراضات ۱۴۰۱ نشان داد که نظام سیاسی دیگر نمیتواند اعتراض را «درون» نظام نگاه دارد. از طرف دیگر، عدم همراهی مردم با اعتراضات و عدم تداوم آن هم نشان داد که «بیرون» از نظام هم، امکان پیش بردن اعتراضات نیست. لذاست که «موقتا» راهحلی برای برونرفت وجود ندارد، تنها گزینه های روی میز، حداکثر اندکی بهتر کردن است یا جلوگیری از بدتر شدن. اگر هم راهحلی متصور باشد، نه قابل بیان در مناظرات است و نه قابل اجرا توسط این نامزدها.
در غیاب راه حل فیصلهبخش، آنکه در میانه درب ایستاده، هم پایی در داخل دارد و هم نیمنگاهی به بیرون دارد، میتواند پیروز مناظره و پیروز انتخابات باشد؛ یعنی کسی که بتواند صدای مرددین باشد پیروز است، چه مرددین به او رای بدهند چه رای ندهند.
و البته اگر نظام سیاسی مرددها را به رسمیت نشناسد و به آنها توجه نکند، دیر یا زود، کسی از بیرون سیستم، مرددها را جلب خواهد کرد. آینده سیاسی ایران را نتیجه این منازعه مشخص خواهد کرد.
باید توجه داشت که تردید بعد دیگری هم دارد و آنهم کلنجار مردمان با خویشتن و تردید در تصمیم و نگرانی از عواقب آن است که باید جای دیگری به آن پرداخت.
@javadimr
در آستانه مناظره اول
محمدرضا جوادی یگانه
اصل حرف: بخش مهمی از جامعه ایران مردد هستند، مردد برای شرکت در انتخابات، و مردد در انتخاب نامزد. کسی که مرددها را نمایندگی کند، یا ثبتنام نکرده یا تایید صلاحیت نشده، یا هنوز حرفی را که مرددها طالب آن هستند، بیان نکرده است. تکلیف این انتخابات را نه اعتراض به وضع موجود، که تردیدها تعیین میکند و کسی که بتواند صدای مرددها باشد. و البته اگر نظام سیاسی نتواند نظر مرددها را جلب کند، دیگران خواهند کرد و این شگفتی آینده ایران خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتخابات فرصتی برای شناخت جامعه ایران نیز هست. اگر دو رفتار سیاسی روشن مردم، ده روز مانده به انتخابات، شامل تصمیم قطعی برای عدم شرکت در انتخابات، و انتخاب قطعی نامزد باشد، یک بعد دیگر هم هست که تا اینجا در این انتخابات هم متمایز است هم سرنوشتساز، و آن «تردید» است. مرددها را میتوان در این بخشهای نظرسنجیها یافت:
- آنها که حاضر به همکاری با پاسخگویان نمیشوند و ترجیح میدهند در باره انتخابات حرفی نزنند، که بین چهل تا شصت درصد جامعه هستند؛
- آنها که اعلام میکنند تصمیم قطعی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نگرفتهاند، که حدود ده درصد جامعه هستند؛
- و آنها که تصمیم قطعی برای شرکت در انتخابات گرفتهاند، اما اعلام کردهاند نامزد مورد نظر خود را هنوز انتخاب نکردهاند، که اینها هم حدود ده درصد جامعه هستند.
برپایه نظرسنجیهای اخیر، میزان این سه دسته مردد یا ساکت، دستکم شصت درصد جامعه ایران هستند.
برخی از این تردیدها در مناظره، و با شیوه نقد نامزدها از دیگران و پاسخ آنها به نقدهای دیگران مشخص خواهد شد. به صورت سنتی، آنکه بتواند بیشترین میزان فاصله از وضع موجود را نشان بدهد، و همچنین بتواند پاسخ دندانشکن به نامزدهای دیگر بدهد، میتواند بخشی از مرددها را قانع کنند که هم رای بدهند و هم به او رای بدهند. لااقل از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶، مناظرهها بوده که تکلیف انتخابات را مشخص کرده است. در زورآزمایی میان نامزدها، آنکه توانسته نشان بدهد مسئول وضعیت نابسامان موجود نیست و همچنین با مهارتهای زبانی، مسئول وضع موجود را درمیان سایر نامزدها مشخص کند و بتواند او را در مجادله، منکوب کند، پیروز انتخابات بوده است. البته نامزدها با نشان دادن اینکه به کدام بخش از وضع موجود انتقاد دارند، تلویحا یا صراحتا راه برونرفت را نشان هم دادهاند.
مشخصه انتخابات پیشرو، این است که اولین انتخابات پس از اعتراضات ۱۴۰۱ است. اعتراضات ۱۴۰۱ نشان داد که نظام سیاسی دیگر نمیتواند اعتراض را «درون» نظام نگاه دارد. از طرف دیگر، عدم همراهی مردم با اعتراضات و عدم تداوم آن هم نشان داد که «بیرون» از نظام هم، امکان پیش بردن اعتراضات نیست. لذاست که «موقتا» راهحلی برای برونرفت وجود ندارد، تنها گزینه های روی میز، حداکثر اندکی بهتر کردن است یا جلوگیری از بدتر شدن. اگر هم راهحلی متصور باشد، نه قابل بیان در مناظرات است و نه قابل اجرا توسط این نامزدها.
در غیاب راه حل فیصلهبخش، آنکه در میانه درب ایستاده، هم پایی در داخل دارد و هم نیمنگاهی به بیرون دارد، میتواند پیروز مناظره و پیروز انتخابات باشد؛ یعنی کسی که بتواند صدای مرددین باشد پیروز است، چه مرددین به او رای بدهند چه رای ندهند.
و البته اگر نظام سیاسی مرددها را به رسمیت نشناسد و به آنها توجه نکند، دیر یا زود، کسی از بیرون سیستم، مرددها را جلب خواهد کرد. آینده سیاسی ایران را نتیجه این منازعه مشخص خواهد کرد.
باید توجه داشت که تردید بعد دیگری هم دارد و آنهم کلنجار مردمان با خویشتن و تردید در تصمیم و نگرانی از عواقب آن است که باید جای دیگری به آن پرداخت.
@javadimr
👍9👎1
حجت قاطعی که مرددها منتظرند در مناظره ارائه شود تا بر اساس آن قانع شوند که رای بدهند، اصولا ارائهشدنی نیست. هیچ راه حل فوری برای تغییر وضع موجود، وجود ندارد. تنها دو راه پیش پای ماست: اندکی بهتر شدن، یا بسیار بدتر شدن.
👍32👎7