✅ مصباح یزدی چه گفت و چه کرد؟
✍ احمد زید آبادی
♦️شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
♦️پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
♦️آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#پایگاه_خبری_جانبازان_اصلاح_طلب
@janbazanesabz
✍ احمد زید آبادی
♦️شیخ محمد تقی مصباح یزدی چهره در نقاب خاک فرو کشید. او را میتوان مناقشه برانگیزترین و در عین حال صریحترین متکلمِ معاصر حوزۀ علمیۀ قم دانست. حرف او اما دقیقاً چه بود و چه کرد؟
♦️پاسخ به این پرسش نیازمند اشارهای کوتاه به نظریۀ سیاسی آیتالله خمینی است. زندهیاد مهندس عزتالله سحابی نقل میکرد که هنگام اقامت آیتالله خمینی در پاریس، هر که از ضرورت ایجاد "حکومت اسلامی" پس از سقوط نظام شاهنشاهی در ایران سخن میگفت، آیتالله فوراً تذکر میداد که نگویید "حکومت اسلامی" بگویید "جمهوری اسلامی" چرا که "حکومت اسلامی" دارای ویژگیهایی است که جامعۀ ایران تاب تحمل آن را ندارد. مهندس سحابی خود نیز این تذکر را از آیتالله گرفته بود!
آیتالله خمینی در بارۀ این نظرش به طور علنی توضیح روشن و مبسوطی نداده است، اما منظور او قابل درک است. از نگاه آیتالله خمینی، فقیه جامع الشرایط در دوران غیبتِ امام دوازدهم شیعیان، جانشین و دارای تمام اختیارات سیاسی و دینی اوست. این اختیارات که از آن به "ولایت" یاد میکند، در حد همان احتیارات پیامبر اسلام است و جای چون و چرا هم ندارد. به عبارت روشنتر، ولایت فقیهِ مورد نظر آیتالله خمینی همان ولایت پیامبر و امامان دوازده گانۀ شیعی است که مشروعیت خود را از خدا گرفته و مردم مسلمان هم موظف به اطاعت از او هستند. از این نگاه، فقیهِ حاکم جانشین معصوم و "مفترضالاطاعه" است یعنی بر عموم مسلمانان واجب است که از دستورات سیاسی و دینی او در جهت اجرای مو به موی احکام شرع و استحکام قدرت حکومتش بیقید شرط اطاعت کنند و گرنه به عنوان باغی یا طاغی مجازات خواهند شد.
♦️آیتالله خمینی اما دریافته بود که استقرار "حکومت اسلامی" مورد نظر او در دنیای امروز و بخصوص در جامعهای مانند ایران، امکانپذیر نیست، و بنابراین، صورت تعدیل یافتۀ آن را تحتِ عنوان "جمهوری اسلامی" مطرح کرد تا هم رأی و نظر عموم به صورتی هدایت شده، به صورت مبنای "مقبولیت" نظام به رسمیت شناخته شود و هم اجرای تمام و کمال احکام شرع با سطحی از انعطاف و نوآوری و حتی عدول از اجرای پارهای مجازاتهای شرعی عملی گردد.
نظریۀ آیتالله خمینی به دلیل بنیاد دوگانهاش، حتی در زمان حیاتش سبب دو تفسیر متفاوت در بین پیروان او شد و نیروهای وفادار به او به دو دستۀ چپ و راست تقسیم شدند. تا زمانی که آیتالله زنده بود، خود عمدتاً به نفع جناح چپ اما به صورتی کم و بیش متوازن، اختلافهای سیاسی بین دو طرف را فیصله میداد. پس از فوت آیتالله اما اختلاف بین دو جناح بالا گرفت و با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، منازعۀ دو جناح در قالب اصلاحطلب و محافظهکارجلوۀ تازهای به خود گرفت و صفآرایی سیاسی بی سابقهای را رقم زد.
اصلاح طلبان با تکیه بر بخشی از میراث آیت الله خمینی و بویژه بر مبنای دستاوردهای فکری روشنفکران دینی علیالخصوص دکتر عبدالکریم سروش، در صدد اصلاح حکمرانی در جمهوری اسلامی بر آمدند و مباحثی مانند دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و تسامح و مدارای دینی و ضرورت همزیستی با جهان غرب را وارد ادبیات سیاسی خود کردند. این مباحث مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و موجب نگرانی شدید جناح محافظهکار شد.
#مصباح_یزدی
#آیت_الله_خمینی
#عبدالکریم_سروش
#عزت_الله_سحابی
#پایگاه_خبری_جانبازان_اصلاح_طلب
@janbazanesabz