آشتی با ادبیات
47 subscribers
69 photos
16 videos
80 files
39 links
ادبیات در کنکور سراسری بالاترین ضریب را در کل درس های عمومی دارد.
با عضویت در این کانال به راحتی، به همه ی تکنیک ها و روش های تست زنی ادبیات احاطه ی کامل پیدا می کنید.
جمشید فرهمندمنش
مولف کتب کنکوری
ارتباط با ادمین jamshidfarahmandmanesh@
Download Telegram
🔸 #آرایه_های_ادبی
🌸 #طرح_بررسی_آرایه_های_ادبی

تفاوت (مجاز /استعاره/کنایه)
_این سه آرایه در ادبیات فارسی معنی واقعی ندارند.
#مجاز: چنان چه واژه ای در معنی واقعی اش به کار نرود "مجاز" است.
به عبارتی ساده چنان چه به جای چیزی "محل یا جزء و کل" چیزی را به کار ببریم;
به کشتن دهی سر به یک بارگی
دست در حلقه ی آن زلف دوتا نتوان کرد.
مر زبان را مشتری جز گوش نیست.
همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود
که زبند غم ایام نجاتم دادند
در مثال های بالا
ایران مجاز از "مردم" به علاقه ی محل /سر مجاز از "کل وجود "به علاقه ی جزء/
دست مجاز از"انگشت "به علاقه ی کل/زبان مجاز از "سخن"به علاقه ی ابزار/انفاس مجاز از "سخنان یا نصایح" به علاقه ی سببیه است

#استعاره : استعاره نیز نوعی مجاز به علاقه تشبیه است ،چرا که "مشبه به "را به جای مشبه به کار می بریم .
غضنفر(شیر)بزد تیغ بر گردنش
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی .
ای دیو سپید پای دربند
در مثال های بالا چه واژه هایی غیر واقعی یعنی در اصل "مشبه به "اند؟
غضنفر :استعاره از "حضرت علی"
زندان: استعاره از "دنیا"
دیو سپید:استعاره از "دماوند"

#کنایه:
هرگاه "افعال مرکبی "را در غیر معنی ظاهری به کار ببریم ،از کنایه بهره برده ایم.
سر سرکشان زیر سنگ آورد
هنوز از دهن بوی شیر آیدش
عنان را گران کرد اورا بخواند
سر زیر سنگ اوردن:کنایه از کشتن کسی
از دهن بوی شیر آیدش: بی تجربه بودن و خردسالی
عنان گران کردن :کنایه از متوقف کردن اسب

برگرفته از کانال آموزش زبان و ادبیات فارسی
🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_لف_و_نشر
«لف» در لغت به معنی «پیچاندن» و «نشر» به معنی «آشکار کردن» و «لف و نشر»، بر روی هم به معنی «پیچاندن و آشکارکردن» است.

در اصطلاح ادبی، آن است که دو یا چند کلمه در بخشی از سخن به کار رفته باشد که با دو یا چند کلمه در بخش دیگری از سخن، ارتباط دستوری یا معنایی داشته باشند؛ کلمات بخش اوّل را «لف» و «کلمات» بخش دوم را «نشر» می‌گویند؛ چند نمونه:

افروختن و سوختن و جامه دریدن
پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت

در مصراع اوّل، شاعر سه واژه‌ی «افروختن»، «سوختن» و «جامه‌دریدن» را به کار برده که با واژه‌های «شمع»، «پروانه» و «گل» در مصراع دوم، ارتباط دارند:

پروانه، سوختن را از من آموخت
شمع، افروختن (آتش گرفتن) را از من آموخت
گل، جامه دریدن (شکفتن) را از من آموخت

همچنین در بیت زیر لف و نشر دیده می‌شود:

گر دهدت روزگار، دست و زبان، زینهار
هرچه بدانی مگوی، هرچه توانی مکن

واژه‌ی «دست» با «هرچه توانی مکن» و «زبان» با «هرچه بدانی مگوی»، ارتباط دارد.

اگر کلمات بخش دوم، به همان ترتیبِ کلمات بخش اوّل، آمده باشند، لف و نشر را مرتّب می‌گویند؛ نمونه:

تا دهان و رخِ تو را دیدند
غنچه دل‌تنگ و ارغوان، خَجل است

می‌بینید که کلمات «دهان» و «رخ»، به ترتیب با «غنچه» و «ارغوان» ارتباط دارند؛ یعنی غنچه و ارغوان، به همان ترتیبِ دهان و رخ، آمده‌اند.
اما در بیت زیر:

اکنون نه مرا کشتی از آن ابرو و مژگان
دیری است که من، کشته‌ی آن تیر و کمانم

می‌بینیم که «ابرو» و «مژگان» (مژه‌ها) در مصراع اوّل، به «کمان» و «تیر» در مصراع دوم، تشبیه شده‌اند؛ امّا واژه‌های «تیر» و «کمان» به همان ترتیبِ «ابرو» و «مژگان» نیامده‌اند؛ این نوع لف و نشر را نامرتّب یا مشوّش می‌گویند.

اکنون نمونه‌های دیگری از لف و نشر مرتب و نامرتب را در بیت‌های زیر، بررسی کنید:

از درونِ سوزناک و چشمِ تر
نیمه‌ای در آتشم، نیمی در آب

درون سوزناک با آتش و چشم تر با آب ارتباط دارد.

آن نه زلف است و بناگوش که روز است و شب است
وآن نه بالای صنوبر که درخت رطب است

زلف در سیاهی به شب و بناگوش در سپیدی به روز تشبیه شده‌است.

🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ها_ی_ادبی
#تلمیح

(بخش نخست)

تلمیح در اصطلاح بدیع به معنی اشاره کردن به قصه یا شعر یا مثل یا به تعبیری علاوه بر اشاره به فرهنگ عامه،عقاید و آداب و رسوم و علوم قدیم نیز در برمی گیرد.

تلمیحاتی که در زبان فارسی به کار می روند به دو دسته تقسیم می شوند:

1⃣تلمیحات ایرانی:این تلمیحات، ادامه ی فرهنگ ایران پیش از اسلام در فرهنگ ایران پس از اسلام است.مهم ترین این تلمیحات،اشاراتی به اساطیر و باورهای قومی در میتراباوری،آیین زرتشت و مانویت بوده است.

2⃣تلمیحات اسلامی:این نوع از تلمیح نشانه ی نفوذ فرهنگ اسلامی در ایران بود که به صورت قصص قرآن و احادیث و اخبار و روایات،خود را نشان داده است.چنین تلمیحاتی فرهنگ ایرانی را نه تنها با فرهنگ اسلامی،بلکه با مجموع فرهنگ سامی آشنا کرده است.زیرا بسیاری از این قصص با وجود تفاوت هایی اندک،در کتاب مقدس نیز آمده اند.

از نظر تاریخی،تلمیح در آثار شاعران دوره ی سامانی و اوایل دوره ی غزنوی،بیشتر مربوط به تلمیحات ایرانی - و اغلب مربوط به آیین زرتشت – بوده است اما با رشد و گسترش فرهنگ اسلامی در ایران،دامنه ی تلمیحات بهکار رفته در آثار شاعران و نویسندگان به سوی قصص قرآنی بیشتر شده است،چنانکه در ادبیات قرن ششم ه.ق جاذبه ی اشاره به فرهنگ اسلامی بسیار بیشتر به چشم می خورد تا اشاره به فرهنگ پیش از اسلام و در عین حال گرایش به داستان های غنایی و عاشقانه ی عرب هم رواج می یابد.

تلمیح از نظر ساخت،گفتار را به سمت ایجاز می برد و باعث می شود که معنای کلام شاعر یا نویسنده در ذهن شنونده یا خواننده ادامه یابد.

مثال هایی برای تلمیح:

شاه ترکان سخن مدعیان می شنود
شرمی از مظلمه ی خون سیاووشش باد.(حافظ)
اشاره به داستان کشتن شدن سیاوش

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساله آموز صد مدرس شد.(حافظ)
 اشاره به پیامبر اکرم(ص)

مرا شکر منه و گل مریز در مجلس
میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد ؟(سعدی)
اشاره به داستان خسرو و شیرین

ناشناسی که به تاریکی شب
می برد شام یتیمان عرب
(شهریار)
اشاره به امیرالمومنین علی (ع) که شب ها و به طور ناشناس برای فقرا و نیازمندان غذا می بردند.
 
مادر ای آفتاب هستی بخش
زیر پایت بهشت جاوید است
(نصرالله مردانی)
اشاره به حدیث نبوی الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهات
ترجمه : بهشت زير قدم‏هاى مادران است.

پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
(سعدی)
اشاره به داستان حضرت نوح(ع) و پسرش کنعان که بت پرست بود.

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم !(حافظ)
اشاره به داستان حضرت آدم(ع) و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم

 گلستان کند آتشی بر خلیل      
گروهی بر آتش بـَرَد از آب نیل 
گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم و گذشتن حضرت موسی و یارانش از رود نیل

یتیمی که ناکرده قرآن درست   
      کتب خانه ی چند ملّت بشست

اشاره به یتیمی حضرت محمد(ص) و منسوخ شدن ادیان با تولد ایشان

چو عزمش برآهیخت شمشیر بیم  
   به معجز زد میان قمر دو نیم .
اشاره به معجزه ی پیامبر، شق القمر

چو صیتش در افواه دنیا فتاد
  تزلزل در ایوان کسری فتاد 
شکاف برداشتن کاخ کسری همزمان با تولد پیامبر(ص)

شبی برنشست از فلک بر گذشت
 به تمکین و جاه از مـَلـَک برگذشت.
اشاره به شب معراج پیامبر (ص)

 جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادكش فریاد
كه كرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم(حافظ)
 به داستان شیرین و فرهاد اشاره دارد.
 
سوخـتم در چاه صــبر از بهر آن شــمع چـگل
شـاه تركان فارغ است از حال ما كو رستمی
(حافظ)
 اشاره به داستان بیژن و منیژه
 
نه یوسف که چندان بلا دید و بند
چو حکمش روان گشت و قدرش بلند
(سعدی)
اشاره به داستان حضرت یوسف

مرا چون خلیل آتشی بر دل است
که پنداری این شعله بر من گل است
.(سعدی)
داستان گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع)

خداوند زر برکند چشم دیو
به دام آورد صخر جنی به ریو
(سعدی )
داستان حضرت سلیمان و صخر جنی

سکندر به دیوار رویین و سنگ
بکرد از جهان راه یاجوج تنگ
(سعدی)
اشاره به آیات ۹۳ و ۹۴ سوره ی کهف و سدی آهنین ساختن اسکندر بر سر راه یاجوج و ماجوج

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزائی دارد
اشاره به آیه ی ۴۲ سوره ی مدّثر دارد که می فرماید: «کُلّ نَفسٍ ما کَسَبَت رَهینَةٌ» (هر نفسی به آنچه کسب کرده در گرو است)

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
وَ إن یکاد بخوانید و در فراز کنید
اشاره به آیه ی ۵۲ سوره ی قلم
مطلب برگرفته : از کانال علوم و فنون ادبی


🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ها_ی_ادبی
#تلمیح

- بخش دوم ( بخش پایانی )

برخی اشارات و تلمیحات قرآنی حافظ

صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را

اشاره‌ای تلمیحی به آیهٔ ۱۴۹ سورهٔ بقره دارد که می‌فرماید: «... استَعینُو بالصّبرِ والصّلوةِ» (یاری جوئید به صبر و نماز) و «إنّ الله مَعَ الصّابرینَ» (به درستی که خدا با شکیبایان است).

سیرِ سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند بر حسبِ اختیار دوست

اشاره به آیه ی ۵۳ سوره ی اعراف دارد که می فرماید: «وَالشّمسَ والقَمَر وَالنُّجومَ مُسَخّراتٍ بأمرهِ» (و آفتاب و ماه و ستارگان تسخیر شده ها به امر اویند) و همچنین آیه ی ۱۳ سوره ی نحل با همین عبارت رابطه دارد.
 
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

بیت موردنظر همین مطلع غزل است که اشاره به آیه ی ۲۹ سوره ی نمل دارد که می فرماید: «إذهَب بکتابی هذا فَألفِه إلیهِم» (ببر این نامه ی مرا و بیاندازش برای ایشان).

ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدرست

اشاره به آیه ی ۸ سوره ی هود دارد که می فرماید: «وَ ما مِن دابّةٍ فی الأرضِ إلّا عَلَی الله رِزقُها ...» (و نیست هیچ جنبنده ای در زمین مگر بر خداست روزیش ...). 

کنون به آب می لعل خرقه می شویم
نصیبه ی ازل از خود نمی توان انداخت

اشاره به آیه ی ۵۲ سوره ی توبه دارد که می فرماید: «قُل لَن یُصیبَنا إلّا ما کَتَبَ الله لَنا ...» (بگو هرگز نمی رسد ما را مگر آنچه نوشت خدا بر ما)

معنیّ آب زندگی و روضه ی اِرم
جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست؟

اشاره به آیات ۶ و ۷ سوره ی فجر دارد که می فرماید: «ألَم تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ. إرَمَ ذاتِ العِمادِ ...» (آیا ندیدی که چگونه کرد پروردگارت به عاد. ارم صاحب بناهای رفیع).

دیدن روی تو را دیده ی جان بین باید
وین کجا مرتبه ی چشم جهان بین منست

اشاره به آیه ی ۱۰۴ سوره ی انعام دارد که می فرماید: «لا یُدرِکُهُ الأبصارُ وَ هُوَ یُدرِکُ الأبصارَ ...» (درنیابد او را دیده ها و او درمی یابد دیده ها را).

در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

اشاره به آیه ی ۱۱۰ سوره ی بقره دارد که می فرماید: «فَأینَما تَوّلَوا فَثّمَ وَجهُ الله، إنَّ الله واسِعٌ علیمٌ» (پس هر کجا روی آورید آنجا وجه خداست به درستی که خدا فراخ رحمت داناست.)

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

اشاره به آیه ی ۱۳۷ سوره ی بقره دارد که می فرماید: «قُلِ الله المَشرقُ وَ المَغربُ، یَهدی مَن یَشاءُ إلی صِراطٍ مُستَقیمٍ» (بگو خدا راست مشرق و مغرب راه می نماید آن را که خواهد). همچنین آیه ی ۶ سوره ی فاتحة الکتاب که می فرماید: «إهدِنا الصّراطَ المُستقیمَ» (هدایت کن ما را به راه راست).

زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

اشاره به آیه ی ۱۲۸ سوره ی انعام دارد که می فرماید: «لَهُم دارُالسّلامِ عِندَ رَبُّهُم». (برای ایشان است خانه ی سلامت نزد پروردگارشان.)
ایشان است خانه ی سلامت نزد پروردگارشان).

مقام عیش میسّر نمی شود بی رنج
بلی به حکم بلی بسته اند روز الست

اشاره به آیه ی ۱۷۲ سوره ی اعراف دارد که می فرماید: «ألَستُ بِرَبّکُم قالُوا بلی شَهِدنا أن تَقُولُوا یَومَ القیامةِ إنّا کّنّا عَن هذا غافِلینَ» (آیا نیستم من پروردگار شما، گفتند آری گواه شدیم، مبادا بگوئید روز قیامت به درستی که بودیم از این بی خبران).

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

اشاره به آیه ی ۶۴ سوره ی بقره دارد که می فرماید: «وأتقُوا یَومه لا تَجزِیِ نَفسٌ عَن نَفسٍ شیأً» (و بپرهیزید از روزی که کفایت نکند نفسی از نفسی چیزی را) و همچنین آیه ی ۱۶۴ سوره ی انعام که می فرماید: «وَلا تزِرُوا زِرَة وِزر أخری» (و برنمی دارد بردارنده ای بار گناه دیگری را) و آیه ی ۱۹ سوره ی فاطر

کمر کوه کم است از کمر کوه اینجا
ناامید از درِ رحمت مشو ای باده پرست

اشاره به آیه ی ۵۴ سوره ی زمر دارد که می فرماید: «... لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ الله إنّ الله یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّهُ هُوَالغَفُورُ الرّحیمُ» (نومید نشوید از رحمت خدا به درستی که خدا می آمرزد گناهان را همه به درستی که اوست آمرزنده ی مهربان).

سواد زلف تو جاعل الظلمات
بباض روی تو تبیان فالق الاصباح

اشاره به آیات ۲ و ۹۷ سوره ی انعام دارد که می فرماید: «وَ جَعَلَ الظّلُماتِ والنُّورَ ثُمَّ الذّینَ کَفَروا بِربّهِم یَعدِلُونَ» (و پدید آورد تاریکی ها و روشنی را پس آنان که کافر شدند به پروردگارشان برابر می کنند دیگران را) و ۹۷ «فالِقُ الأصباحِ وَ جَعَلَ اللّیلَ سَکَناً وَ ...» شکافنده نمود صبح و گردانید شب را آرامگاه و)
 مطلب برگرفته از : کانال فنون و علوم ادبی



🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ها_ی_ادبی
#قالب_ها_ی_شعری

آشنایی با چند قالب شعری با شکل گرافیکی، مشخصات، شاعران نامدار این قالب‌ها

1⃣قصیدە:
×--------- ×---------
×--------- ---------
×--------- ---------
معمولا ۱۵ تا ٦۰ بیت است و در موضوعات حماسی، اخلاقی، دینی، وصف طبیعت و... می‌باشد.
شاعران معروف قصیدە‌سرا: ناصرخسرو، منوچهری، خاقانی و سعدی
-------------------------
2⃣غزل:
©--------- ©---------
©--------- ---------
©--------- ---------
معمولا ۵ تا ۱۰ بیت است و در موضوعات عاشقانە و عارفانە است.
شاعران نامدار غزل‌سرا: حافظ، سعدی و عراقی
-------------------------
3⃣قطعە:
®--------- ---------
®--------- ---------
®--------- ---------
موضوعات آن بیشتراخلاقی، تعلیمی و مناظرە می‌باشد.
شاعران معروف قطعەسرا: پروین اعتصامی و ابن‌یمین
-------------------------
4⃣مثنوی:
&---------- &----------
©--------- ©---------
@--------- @---------
بیشتر در موضوعات طولانی می‌باشد.
شاعران معروف مثنوی‌سرا: فردوسی، سنایی، نظامی، مولوی
-------------------------
5⃣ترجیع‌بند:
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
©--------- ©---------
---------
این بیت تکرار می شود ---------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
®--------- ®--------
---------
---------
شاعران معروف ترجیع‌بند سرا: سعدی، هاتف، فرخی سیستانی
-------------------------
6⃣ترکیب‌بند:
©--------- ©---------
©--------- ©--------
این بیت‌ تکرار نمی‌شود ---------&
&---------
@--------- @---------
@--------- @---------
®----------
®----------
شاعر معروف ترکیب‌بند سرا: محتشم کاشانی
-------------------------
7⃣رباعی: بر وزن (لا حول و لا قوە الا باللە)
©--------- ©---------
©--------- ----------
رباعی‌سرایان معروف: خیام، رودکی، عطار
-------------------------
8⃣دوبیتی:
©--------- ©---------
©--------- ----------
دوبیتی سرای معروف: باباطاهر همدانی

🆔 @jamshidfarahmand
#نکته_ها_ی_آرایه_ی_ی
#آرایه_ی_حس_آمیزی

در آرایه ی حس آمیزی، ترکیب و آمیختگی دو یا چند حس از حواس پنجگانه(بینایی/شنوایی/چشایی/بویایی/لامسه) با یکدیگر و یا حسی از حواس پنجگانه با حسی انتزاعی و ذهنی مطرح است...

🌀حواس ذهنی توسط عقل،تفکر و تخیل قابل درک میباشند.

🔴مثال ترکیب حواس پنجگانه باهم:

🔷الف)ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر

ترکیب حس شنوایی و بینایی

🔶ب)سخن های کم وزن و سنگینِ تو/ زشوری کند تلخ و شیرینِ تو

سخن با حس شنوایی و سنگینی با حس لامسه قابل درک است واین دو باهم آمیخته اند.

🔵2- مثال برای ترکیب حواس پنجگانه با حواس انتزاعی وذهنی:

🔶آرزوهایِ شیرین/خبرِ تلخ/قیافه ی بانمک/اخلاقِ نرم/سلامِ گرم/سکوتِ سنگین

⚫️3-آسمان فریبی آبی رنگ شد:

ترکیب(فریب): حس انتزاعی با (آبی رنگ) :حس بینایی است.

🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ های_ادبی
#تجرید


#تجرید در بدیع فارسی مرادف خطاب النفس است، یعنی متکلم از نفس خویشتن، یکی را مانند خود، انتزاع کند و او را طرف خطاب قرار دهد.

چنانکه سعدی گفته است:
تو دوستان مسلم ندیده ای، سعدی
که تیغ بر سر و سر بنده وار در پیشند
نه چون منند و تو مسکین حریص کوته دست
که ترک هر دو جهان گفته اند و درویشند

و حافظ فرموده است:
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود
همای شیرازی راست:
جای دیوانه چو در شهر ندادند هما
در خرابان مگر سایه دیواری نیست

دیدی هما که صوفی و زاهد فروختند
آخر به پیر میکده بیت الحرام را

منبع:
#فنون_بلاغت_وصناعات_ادبی
#جلال_الدین_همایی


🆔 @jamshidfarahmand
#آرایه_ های_ادبی
#تجرید


#تجرید در بدیع فارسی مرادف خطاب النفس است، یعنی متکلم از نفس خویشتن، یکی را مانند خود، انتزاع کند و او را طرف خطاب قرار دهد.

چنانکه سعدی گفته است:
تو دوستان مسلم ندیده ای، سعدی
که تیغ بر سر و سر بنده وار در پیشند
نه چون منند و تو مسکین حریص کوته دست
که ترک هر دو جهان گفته اند و درویشند

و حافظ فرموده است:
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود
همای شیرازی راست:
جای دیوانه چو در شهر ندادند هما
در خرابان مگر سایه دیواری نیست

دیدی هما که صوفی و زاهد فروختند
آخر به پیر میکده بیت الحرام را


منبع: #فنون_بلاغت_وصناعات_ادبی
#جلال_الدین_همایی
🆔 @jamshidfarahmand