◽️◽️◽️◽️🖤
چادر سوخته ی زهرا
به #زینب میرسد....
.......امتداد آتش دَر هم
بماند کربلا
.....😭
#مادرم_زهرا
#امان_از_دل_زینب
چادر سوخته ی زهرا
به #زینب میرسد....
.......امتداد آتش دَر هم
بماند کربلا
.....😭
#مادرم_زهرا
#امان_از_دل_زینب
◽️◽️◽️◽️🖤
# آه زینب 💔
یا_زهرا 🖤
رفت در کوچه کمربندِ علی در.... دستش
تا جدایش بکند گفت: بزن بر ...دستش
دخترش داد زد: ای وای برادر.... دستش
خُرد شد قامت او از همه بدتر... دستش
ای وااای مادر ..😭
.......😭😭
#مادرم_زهرا
# آه زینب 💔
یا_زهرا 🖤
رفت در کوچه کمربندِ علی در.... دستش
تا جدایش بکند گفت: بزن بر ...دستش
دخترش داد زد: ای وای برادر.... دستش
خُرد شد قامت او از همه بدتر... دستش
ای وااای مادر ..😭
.......😭😭
#مادرم_زهرا
◽️◽️◽️◽️🥀
#حضرت_زهرا
#آه_زینب
درس کرامت پیش او حاتم ببیند
درس حیا و مادری مریم ببیند
إنسیة الحوراست و قطعا محال است
کُنه کمالش را بنی آدم ببیند
😭
تا پای جان پای امامش ماند #زهرا
حیدر سپر دارد همه عالم ببیند
آن در که پیغمبر از آن بی اذن نگذشت
حالا هجوم چند نامحرم ببیند
😭
با میخ و آتش داده شد اجر رسالت
باید بیاید حضرت خاتم ببیند
در کوچه طفلی را تصور کن که ناگه
از ضرب سیلی مادرش مبهم ببیند
😭
دیگر #حسن در خواب مادر را همیشه
با صورتی نیلی و قدی خم ببیند
از غربت کوچه غم گودال پیداست
جایی که #زینب پیکری دَرهم ببیند
😭
#مادرم_زهرا
#حضرت_زهرا
#آه_زینب
درس کرامت پیش او حاتم ببیند
درس حیا و مادری مریم ببیند
إنسیة الحوراست و قطعا محال است
کُنه کمالش را بنی آدم ببیند
😭
تا پای جان پای امامش ماند #زهرا
حیدر سپر دارد همه عالم ببیند
آن در که پیغمبر از آن بی اذن نگذشت
حالا هجوم چند نامحرم ببیند
😭
با میخ و آتش داده شد اجر رسالت
باید بیاید حضرت خاتم ببیند
در کوچه طفلی را تصور کن که ناگه
از ضرب سیلی مادرش مبهم ببیند
😭
دیگر #حسن در خواب مادر را همیشه
با صورتی نیلی و قدی خم ببیند
از غربت کوچه غم گودال پیداست
جایی که #زینب پیکری دَرهم ببیند
😭
#مادرم_زهرا
◽️◽️◽️◽️🥀
#مادر_جان🖤
اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم
برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ...
برای فکر به نام تو هم وضو دارم
به لکههای سیاهِ دلِ خودم گفتم ...
میان روضهی تو وقتِ شستشو دارم
....😭😭.....
#مادرم_زهرا
#مادر_جان🖤
اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم
برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ...
برای فکر به نام تو هم وضو دارم
به لکههای سیاهِ دلِ خودم گفتم ...
میان روضهی تو وقتِ شستشو دارم
....😭😭.....
#مادرم_زهرا
◽️◽️◽️◽️🥀
#حضرت_زهرا
#آه_زینب
هیزم رسید و آتشی از در بلند شد
ای وایِ من که نالهی #مادر بلند شد
😭
با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و
پایش برایِ کُشتنِ #مادر بلند شد
در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست
طوری که وای وایِ #پیمبر بلند شد
😭
دستش رسید دامن مولا ولی شکست
از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد
#زینب شنید گریهی در آه میخ را
#زینب گریست دادِ برادر بلند شد
😭
#مادرم_زهرا
#حضرت_زهرا
#آه_زینب
هیزم رسید و آتشی از در بلند شد
ای وایِ من که نالهی #مادر بلند شد
😭
با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و
پایش برایِ کُشتنِ #مادر بلند شد
در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست
طوری که وای وایِ #پیمبر بلند شد
😭
دستش رسید دامن مولا ولی شکست
از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد
#زینب شنید گریهی در آه میخ را
#زینب گریست دادِ برادر بلند شد
😭
#مادرم_زهرا
◽️◽️◽️◽️🥀
#حضرت_زهرا
#آه_زینب
#زینب! مبـاد شکـوه ز بـیمادری کنی
آمـاده بـاش تـا کــه پدرپروری کنی
با مرگ من چو روز #علی تیره میشود
بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی
😭
آنسـان که مادرت به نبی مادری کند
بایـد تــو از بـرای #علـی مادری کنی
من دیدهام زبان علی در دهان توست
بایـد تـو بـا زبـان #علی، حیدری کنی
😭
مـن #کوثـر محمّـد و تو کوثر علی!
آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی
😭
#مادرم_زهرا
#حضرت_زهرا
#آه_زینب
#زینب! مبـاد شکـوه ز بـیمادری کنی
آمـاده بـاش تـا کــه پدرپروری کنی
با مرگ من چو روز #علی تیره میشود
بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی
😭
آنسـان که مادرت به نبی مادری کند
بایـد تــو از بـرای #علـی مادری کنی
من دیدهام زبان علی در دهان توست
بایـد تـو بـا زبـان #علی، حیدری کنی
😭
مـن #کوثـر محمّـد و تو کوثر علی!
آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی
😭
#مادرم_زهرا
◽️◽️◽️◽️🖤
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#آه زینب 💔
بالشش نم دار از اشک و تنش تب دار شد
پیش چشمش ماجرای تیره ای تکرار شد
دست در دستان #مادر در میان کوچه بود
در مسیر خانه اش گل رو به رو با خار شد
😭
نعره تا زد، #فاطمه چشمان طفلش را گرفت
تیره شد چشم #حسن، چشمان مادر تار شد
ضربه با شدت بیاید سر همان سو می رود
از #حسن شرمنده ام این قافیه دیوار شد
😭
دست و پا گم کرده #زینب، آب آورده حسین
باز با کابوس کوچه مجتبی بیدار شد
.....😭
«اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ بِفاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا عَجِّل فِی فَرَجِ صاحِبَ الزَّمان»
#مادرم_زهرا
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#آه زینب 💔
بالشش نم دار از اشک و تنش تب دار شد
پیش چشمش ماجرای تیره ای تکرار شد
دست در دستان #مادر در میان کوچه بود
در مسیر خانه اش گل رو به رو با خار شد
😭
نعره تا زد، #فاطمه چشمان طفلش را گرفت
تیره شد چشم #حسن، چشمان مادر تار شد
ضربه با شدت بیاید سر همان سو می رود
از #حسن شرمنده ام این قافیه دیوار شد
😭
دست و پا گم کرده #زینب، آب آورده حسین
باز با کابوس کوچه مجتبی بیدار شد
.....😭
«اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ بِفاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا عَجِّل فِی فَرَجِ صاحِبَ الزَّمان»
#مادرم_زهرا