#امروز_چه_خبر_بود
🔹حسن خمینی مرجع تقلید میشود
▫️تحریریه جامعه نو : فهرستی از مراجع تقلید آینده در قم منتشر شده است که نام حسن خمینی را هم در خود جای میدهد. این لیست که احتمالی خوانده شده روحانیونی مانند آقای اعرافی، جناتی، حسینی بوشهری و حسن خمینی را شامل میشود. مجله خیمه که لیست را منتشر کرده است درج نام نوه امام خمینی را در آن جای تامل دانسته است.
🔸بانک سپه فدا شده است!
▫️رئیس کل بانک مرکزی ابعاد تازهای از برنامه لاپوشانی صدمات وارده به اقتصاد کشور را آشکار و اعلام میکند آسیبپوشانی در جریان ادغام اخیر بانکها به چه قیمتی انجام میشود.
کارشناس اقتصادی جامعه نو این نتیجه را در تفسیر جملهای پنهان در لابلای حرفهای اخیر رئیس کل بانک مرکزی درباره ادغام بانکها گرفته است.
همتی درباره انتخاب بانک سپه برای ادغام ۵ بانک و مؤسسه مالی دیگر در این بانک گفت: این موضوع به دلیل قدمت توانایی و امکانات این بانک است و اگر بانک سپه یکی از هلدینگهای خود را واگذار کند تراز آن ۱۵ هزار میلیارد تومان مثبت خواهد شد. همتی توضیح نداد در وسط گفتگو درباره ادغام بانکها چرا به فکر فروش داراییهای بانک سپه افتاده است.
خبرنگار اقتصادی جامعه نو میگوید تا آنجا که اطلاعات موجود حاکی است، هلدینگ مورد نظر بلوک مدیریتی گروه سرمایهگذاری امید بانک سپه است که با قیمت پایه ۹۳۲۰ ریال حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان ارزش و خریدار معلومی هم دارد. این فروش پول سنگینی وارد بانک سپه میکند که اگر زیان بانکهای موردنظر در ترازنامه بانک سپه روی آن بنشیند، بخشی از آن را میپوشاند. البته دارایی ارزندهای است و فروش آن سپه را از چند هزار میلیارد تومان سود در سال آتی محروم میکند. معنای این کار در واقع فروش دارایی و گذاشتن آن به حساب درآمد عملکرد برای پوشاندن زیان بانکهای ادغام شده است، وگرنه ربطی بین"آن" دارایی و ادغام "این" بانکها نیست.
اخیرا شیوه اداره اقتصاد کشور توسط دولت روحانی به طور کامل به لاپوشانی بحرانها برای بردن انها به آیندهای نامعلوم تبدیل شده است.
🔻احتمال برخورد ناخواسته ایران و آمریکا
▫️معاون سابق وزارتخارجه و دیپلمات کهنهکار آمریکایی که گفتگوهای پشت پرده سال ۹۱ با ایران را رهبری کرده و هدایت مذاکرات علنی هستهای ایران و گروه موسوم به ۱+۵ را به عهده داشت میگوید مشاوران دولت ترامپ ممکن است اوضاع را به سمتی ببرند که آمریکا را به سمت برخوردهای ناخواسته با ایران سوق دهدکه به سرعت شعلهور میشود.
ویلیام برنز در گفتوگو با نشریه آتلانتیک که ایسنا بخشهایی از آن را منعکس کرده گفته است: نسبت به رویکرد این دولت نگران هستم، (رویکردی) که کمتر مایل به حصول یک توافق بهتر است، بلکه بیشتر به دنبال تسلیم یا نابود کردن حکومت ایران است. این، میتواند ما را به مسیر برخوردهای ناخواسته سوق دهد که به سرعت هم شعلهور میشود. من از این نگرانم که بازتابهایی از وضعیت عراق در ۲۰۰۳ در برخی فرضیات هیأت حاکمه آمریکا وجود داشته باشد، بازتابهایی مبنی بر اینکه ظاهراً این دولت به این فکر میکند که سریع و مؤثر میتواند از فشار حداکثری برای سقوط این نظام استفاده کند. همچنین افکار واهی زیادی در پیشبینی آینده وجود دارد که برخیشان از دوستان ما در منطقه نشأت گرفته است.
ویلیام برنز در پاسخ به این سوال چگونه باور دارد که هدف واقعی دولت ترامپ تغییر نظام در ایران است، اظهار داشت: من فکر میکنم به این بستگی دارد که درباره چه کسی صحبت میکنیم. جان بولتون (مشاور امنیت ملی آمریکا) هیچگاه تمایل خود را برای تغییر نظام (در ایران) پنهان نکرده است اما من بر این باورم که رئیس جمهور ترامپ، خود در خاورمیانه مداخله نظامی نخواهد کرد، بنابراین باوجود تمام این لفاظیهای ستیزهجویانه و رجزخوانیهایش درباره ایران تردید دارم که به دنبال تقابل نظامی باشد اما همانطور که گفتم نگرانی من این است که شما در حال پختن آشی هستید که اغلب نتایج ناخواسته از آن به دست خواهد آمد. من بعید میدانم که ما اکنون، بهویژه به دلیل کنار رفتن جیمز متیس (وزیر دفاع پیشین آمریکا) قادر باشیم چنین وضعیتی را مدیریت کنیم.
🆔 @jameeno
🔹حسن خمینی مرجع تقلید میشود
▫️تحریریه جامعه نو : فهرستی از مراجع تقلید آینده در قم منتشر شده است که نام حسن خمینی را هم در خود جای میدهد. این لیست که احتمالی خوانده شده روحانیونی مانند آقای اعرافی، جناتی، حسینی بوشهری و حسن خمینی را شامل میشود. مجله خیمه که لیست را منتشر کرده است درج نام نوه امام خمینی را در آن جای تامل دانسته است.
🔸بانک سپه فدا شده است!
▫️رئیس کل بانک مرکزی ابعاد تازهای از برنامه لاپوشانی صدمات وارده به اقتصاد کشور را آشکار و اعلام میکند آسیبپوشانی در جریان ادغام اخیر بانکها به چه قیمتی انجام میشود.
کارشناس اقتصادی جامعه نو این نتیجه را در تفسیر جملهای پنهان در لابلای حرفهای اخیر رئیس کل بانک مرکزی درباره ادغام بانکها گرفته است.
همتی درباره انتخاب بانک سپه برای ادغام ۵ بانک و مؤسسه مالی دیگر در این بانک گفت: این موضوع به دلیل قدمت توانایی و امکانات این بانک است و اگر بانک سپه یکی از هلدینگهای خود را واگذار کند تراز آن ۱۵ هزار میلیارد تومان مثبت خواهد شد. همتی توضیح نداد در وسط گفتگو درباره ادغام بانکها چرا به فکر فروش داراییهای بانک سپه افتاده است.
خبرنگار اقتصادی جامعه نو میگوید تا آنجا که اطلاعات موجود حاکی است، هلدینگ مورد نظر بلوک مدیریتی گروه سرمایهگذاری امید بانک سپه است که با قیمت پایه ۹۳۲۰ ریال حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان ارزش و خریدار معلومی هم دارد. این فروش پول سنگینی وارد بانک سپه میکند که اگر زیان بانکهای موردنظر در ترازنامه بانک سپه روی آن بنشیند، بخشی از آن را میپوشاند. البته دارایی ارزندهای است و فروش آن سپه را از چند هزار میلیارد تومان سود در سال آتی محروم میکند. معنای این کار در واقع فروش دارایی و گذاشتن آن به حساب درآمد عملکرد برای پوشاندن زیان بانکهای ادغام شده است، وگرنه ربطی بین"آن" دارایی و ادغام "این" بانکها نیست.
اخیرا شیوه اداره اقتصاد کشور توسط دولت روحانی به طور کامل به لاپوشانی بحرانها برای بردن انها به آیندهای نامعلوم تبدیل شده است.
🔻احتمال برخورد ناخواسته ایران و آمریکا
▫️معاون سابق وزارتخارجه و دیپلمات کهنهکار آمریکایی که گفتگوهای پشت پرده سال ۹۱ با ایران را رهبری کرده و هدایت مذاکرات علنی هستهای ایران و گروه موسوم به ۱+۵ را به عهده داشت میگوید مشاوران دولت ترامپ ممکن است اوضاع را به سمتی ببرند که آمریکا را به سمت برخوردهای ناخواسته با ایران سوق دهدکه به سرعت شعلهور میشود.
ویلیام برنز در گفتوگو با نشریه آتلانتیک که ایسنا بخشهایی از آن را منعکس کرده گفته است: نسبت به رویکرد این دولت نگران هستم، (رویکردی) که کمتر مایل به حصول یک توافق بهتر است، بلکه بیشتر به دنبال تسلیم یا نابود کردن حکومت ایران است. این، میتواند ما را به مسیر برخوردهای ناخواسته سوق دهد که به سرعت هم شعلهور میشود. من از این نگرانم که بازتابهایی از وضعیت عراق در ۲۰۰۳ در برخی فرضیات هیأت حاکمه آمریکا وجود داشته باشد، بازتابهایی مبنی بر اینکه ظاهراً این دولت به این فکر میکند که سریع و مؤثر میتواند از فشار حداکثری برای سقوط این نظام استفاده کند. همچنین افکار واهی زیادی در پیشبینی آینده وجود دارد که برخیشان از دوستان ما در منطقه نشأت گرفته است.
ویلیام برنز در پاسخ به این سوال چگونه باور دارد که هدف واقعی دولت ترامپ تغییر نظام در ایران است، اظهار داشت: من فکر میکنم به این بستگی دارد که درباره چه کسی صحبت میکنیم. جان بولتون (مشاور امنیت ملی آمریکا) هیچگاه تمایل خود را برای تغییر نظام (در ایران) پنهان نکرده است اما من بر این باورم که رئیس جمهور ترامپ، خود در خاورمیانه مداخله نظامی نخواهد کرد، بنابراین باوجود تمام این لفاظیهای ستیزهجویانه و رجزخوانیهایش درباره ایران تردید دارم که به دنبال تقابل نظامی باشد اما همانطور که گفتم نگرانی من این است که شما در حال پختن آشی هستید که اغلب نتایج ناخواسته از آن به دست خواهد آمد. من بعید میدانم که ما اکنون، بهویژه به دلیل کنار رفتن جیمز متیس (وزیر دفاع پیشین آمریکا) قادر باشیم چنین وضعیتی را مدیریت کنیم.
🆔 @jameeno
#دیدگاه_همراهان_جامعه_نو
🔸محدودیت نمایندگی مغایربا قانون اساسی؟
🖌بهزاد قشلاقیان، حقوقدان
▫️چند روزی است که موضوع مصوبه مجلس شورای اسلامی در خصوص محدودیت سه دوره ای برای شرکت نمایندگان در انتخابات نقل محافل حقوقی و سیاسی شده است و اظهارنظرهای گوناگونی شده است. در این یادداشت نگارنده در پی آن است تا دیدگاه حقوقی به بررسی این موضوع پرداخته و سعی می شود از اظهارنظر سیاسی دوری گزیده شود.
اولین موضوع در خصوص این مصوبه که از سوی مخالفان مطرح شده است اینکه این محدودیت در قانون اساسی ذکر نشده است و این عدم درج در قانون اساسی به معنای مخالفت با قانون اساسی است. مخالفان با استناد به اصول شصت و دوم و شصت سوم بیان می کنند که چنین محدودیتی در قانون اساسی بیان نشده است در حالیکه محدودیت انتخاب در اصل یکصد و چهاردهم برای رییس جمهور مطرح شده است. این دسته از حقوقدانان معتقدند اگر قانونگذار اساسی اراده ایجاد محدودیت برای نمایندگان را داشت همانند رییس جمهور بیان می کرد.
در پاسخ باید گفت که نمی توان اصول قانون اساسی چنین لفظ گرایانه و به سبک قانون مدنی تفسیر نمود چرا که قانون اساسی یک قانون چارچوبی است و اصولا چنین تفسیرهایی از قانون اساسی به انسداد نظام حقوق منجر خواهد شد چرا که بسیاری از مسائل به دلایل گوناگون در قانون اساسی درج نگردیده، خواه مسایلی که در زمان تصویب قانون اساسی مبتلابه نبوده و خواه مسایلی که عامدا در قانون اساسی درج نگردیده تا توان تفسیر موسع از این اصول را به حقوقدانان و مجریان اعطا کند و از این طریق به پویایی نظام حقوقی منجرشود. اصولا تمام موارد و نهادها در قانون اساسی ذکر نمی گردد و درج عبارت هایی مثل "تفصیل آن را قانون معین می کند" موید همین نکته است که قانونگذار اساسی بسیاری از موارد را به قانون عادی و تصمیم مجلس شورای اسلامی موکول کرده است. در خصوص این مورد نیز قانون اساسی ذیل اصل شصت و دوم بیان می کند: "شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهدکرد."
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/co-03-11
🔸محدودیت نمایندگی مغایربا قانون اساسی؟
🖌بهزاد قشلاقیان، حقوقدان
▫️چند روزی است که موضوع مصوبه مجلس شورای اسلامی در خصوص محدودیت سه دوره ای برای شرکت نمایندگان در انتخابات نقل محافل حقوقی و سیاسی شده است و اظهارنظرهای گوناگونی شده است. در این یادداشت نگارنده در پی آن است تا دیدگاه حقوقی به بررسی این موضوع پرداخته و سعی می شود از اظهارنظر سیاسی دوری گزیده شود.
اولین موضوع در خصوص این مصوبه که از سوی مخالفان مطرح شده است اینکه این محدودیت در قانون اساسی ذکر نشده است و این عدم درج در قانون اساسی به معنای مخالفت با قانون اساسی است. مخالفان با استناد به اصول شصت و دوم و شصت سوم بیان می کنند که چنین محدودیتی در قانون اساسی بیان نشده است در حالیکه محدودیت انتخاب در اصل یکصد و چهاردهم برای رییس جمهور مطرح شده است. این دسته از حقوقدانان معتقدند اگر قانونگذار اساسی اراده ایجاد محدودیت برای نمایندگان را داشت همانند رییس جمهور بیان می کرد.
در پاسخ باید گفت که نمی توان اصول قانون اساسی چنین لفظ گرایانه و به سبک قانون مدنی تفسیر نمود چرا که قانون اساسی یک قانون چارچوبی است و اصولا چنین تفسیرهایی از قانون اساسی به انسداد نظام حقوق منجر خواهد شد چرا که بسیاری از مسائل به دلایل گوناگون در قانون اساسی درج نگردیده، خواه مسایلی که در زمان تصویب قانون اساسی مبتلابه نبوده و خواه مسایلی که عامدا در قانون اساسی درج نگردیده تا توان تفسیر موسع از این اصول را به حقوقدانان و مجریان اعطا کند و از این طریق به پویایی نظام حقوقی منجرشود. اصولا تمام موارد و نهادها در قانون اساسی ذکر نمی گردد و درج عبارت هایی مثل "تفصیل آن را قانون معین می کند" موید همین نکته است که قانونگذار اساسی بسیاری از موارد را به قانون عادی و تصمیم مجلس شورای اسلامی موکول کرده است. در خصوص این مورد نیز قانون اساسی ذیل اصل شصت و دوم بیان می کند: "شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهدکرد."
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/co-03-11
Telegraph
محدودیت نمایندگی مغایربا قانون اساسی؟
چند روزی است که موضوع مصوبه مجلس شورای اسلامی در خصوص محدودیت سه دوره ای برای شرکت نمایندگان در انتخابات نقل محافل حقوقی و سیاسی شده است و اظهارنظرهای گوناگونی شده است. در این یادداشت نگارنده در پی آن است تا دیدگاه حقوقی به بررسی این موضوع پرداخته و سعی می…
#الف
🔻#خارپشت عراقی!
▫️شورای سردبیری: کشور ما در منطقهای زیست میکند که مشخصه آن ناپایداری اتحادهای سیاسی است. این اتحادها نسبتا کثیرند، زیرا منطقه پر از خرده کشور و مداخله و تاثیر نیروهای خارجی در آن بیش از نقاط دیگر جهان است و اتحادهایی بس ناپایدارند زیرا به علت عقب ماندگی تاریخی و جا ناافتادگی فرهنگ سیاست بینالملل، از ثبات برخوردار نیستند. به جای منافع استراتژیک ملتها، عصبیت قومی (بین اعراب هنوز بدوی) و یا عصبیت فرقه ای (بین شیعیان و سنیان) ملات التصاق و محور اتحاد قرار میگیرد و غالبا چسب پنهان و بیرنگ و ثانویهای نیز به این ملات میامیزد: منافع و نفوذ قدرتها. به همین دلیل، نمیتوان اتحاد سیاسی معنیدار و باثباتی در این منطقه جستجو کرد. از اتحادیه عرب و شورای همکاری (اعراب) خلیج فارس یا ائتلاف عربی در یمن یا وحدت ضدسوری سالهای اخیر گرفته، تا دوستیها و وحدتشان با ایران همگی خاصیت تزلزل را در ذات و در سیمای خود دارند.
ریشه این پدیده را با واکاوی منافع ملی این کشورها میتوان شناخت. پیش نیاز بازشناسی منافع ملی در هر کشور، جستجوی یک ملت در آن است اما در خاورمیانه ملتهای زیادی نمیتوان سراغ کرد. ملتهای "قوام یافته "زیادی ندارد. برای ملتهای دارای قوام، منافع ملی مشخصی در طول تاریخ شکل میگیرد و بازشناخته و تثبیت میشود که مشخصه آنهاست. مثلا در ایران، حفظ موازنه بین قدرتها یک رکن منافع ملی است (یا بود !). از این منظر، ملتهای قوام یافته خاورمیانه ایران و ترکیه هستند و احتمالا مصر را هم به علت برخی تشخص ها بتوان ملت محسوب کرد. بقیه، کشورهایی هستند با حکومتهایی که در پی فروپاشی امپراطوری عثمانی در طول سالهای سه دهه اول قرن پیش، زیر نفوذ بریتانیا و فرانسه پدید آمدند (امیرنشین بدوی خاندان سعود پیش از سلطه عثمانی مشمول تعریف نیست). حداکثر تحرکیکه این حکومتها تحت عنوان حفظ و توسعه منافع حکومت داشته اند،درگیری با همسایگان همریشه خود بوده است. به تنازعات معاصر نگاه کنید: کویت و عربستان، عربستان و قطر، سوریه و عراق، اردن و فلسطینیها، امارات و قطر، ماجرای یمن، و همه بر سر اختلاف سران و امیران ... و البته تنازع اکثر آنها با ایران. بزرگترین جنگ تجاوزکارانه تاریخ منطقه را با مایه عصبیت قومی اعراب هلهلهکش بر سر منابع با ایران بهراه انداختند و درگیریهای در حال نضج شاید بزرگتر با عربستان، امارات و شاید آمریکاییهای مستقر در قطر و عراق ... هوشیاری میخواهد.
به موضوع برگردیم. در میانه این آشفتگی هویتی و کشمکشهای غیر ملی، اتحادهایی هم بین همین حکومتها شکل میگیرد که به اندازه هویتها بی پایه است. اتحاد حکومتهای بعثی عراق و سوریه، اتحاد عربستان و کویت علیه عراق، اتحاد علیه حاکم قطر، ائتلاف علیه حکومت یمن، توطئه مشترک علیه حکومت سوریه، اتحادهای خانوادگی عربستان با لبنانیها و عراقیها ... آنها هر روز با یکدیگر علیه دیگری پیمان میبندند و پیمانی میشکنند. منطقه بی ریخت و بی اصولی است.
متاسفانه ایران در غرب خود با مجموعه آنها درگیر است. پیمانها قومی، بلاهتبار و زیانخیزشان غالبا بر ضد ماست. آمیختگی تعصب بدوی قومی با تعصب فرقهای اوضاع ما را بدتر میکند. اگر این دو عامل در میان نبود، با مثلا عربستان جز رقابت و رفاقتی در بازار نفت و اوپک چه کار میتوانستیم داشت؟ و اگرهایی از این دست درباره دشمنی ها و اتحادها با ما بسیار هست که در آنها نتوان نشست. اما در وضعیت و موقعیت واقعا موجود چه باید کرد؟
حکومت ایران را سر باز ایستادن از اظهار عشق به شیعیان کشورهای دیگر نیست و مردم ایران مجبورند فعلا هزینه اش را بدهند. صرف بخشی از درآمد و منافع ملی در مسیر اظهار بالاترین کینه از صهیونیستها هم از روز نخست این جمهوری پشت قباله حکومت ما افتاده است. مردم ایران مومن و ضد ستم صهیونیسم هستند، اما نشان دادهاند ناراضی از این هزینههایند.
در شرایطی که بتوان مسالمت آمیز با حکومت سخن گفت و از لطفش در شنیدن بدون خشم برخوردار بود، میتوان از آن حداقل یک چیز خواست تا رفتارش اندکی با منافع ملی همخوانتر باشد: پرداخت هزینه جانی و مالی برای اتحاد با تکه پارههای دستساز سایکس - پیکو و اظهار نفرت از آن تکه مهندسی شده شبه جزیره در فلسطین را متوقف کند. در سیاست بینالملل، میتوان مثل ترکها (از اوزال و دمیرل و اورن گرفته تا اردوغان) هر روزصد موضع له و علیه این و آن گرفت و پول و جان بابتش نداد. حکومت ایران نیز چنین کند. زیان نخواهد کرد. با اعراب، فقط باید تجارت کرد و آنها را به حال خودشان واگذاشت. این همان کاری است که با عراق میکنیم: کاری به پیوندهایش با امریکا، اسرائیل، عربستان نداریم و تجارت با ان را توسعه میدهیم زیرا در خاورمیانه، کسی که ملاحظه سیاسی را به تجارت ترجیح دهد، میبازد. ما نام این را استراتژی #خارپشت نام نهادهایم. گستره آنرا توسعه دهیم.
🆔 @jameeno
🔻#خارپشت عراقی!
▫️شورای سردبیری: کشور ما در منطقهای زیست میکند که مشخصه آن ناپایداری اتحادهای سیاسی است. این اتحادها نسبتا کثیرند، زیرا منطقه پر از خرده کشور و مداخله و تاثیر نیروهای خارجی در آن بیش از نقاط دیگر جهان است و اتحادهایی بس ناپایدارند زیرا به علت عقب ماندگی تاریخی و جا ناافتادگی فرهنگ سیاست بینالملل، از ثبات برخوردار نیستند. به جای منافع استراتژیک ملتها، عصبیت قومی (بین اعراب هنوز بدوی) و یا عصبیت فرقه ای (بین شیعیان و سنیان) ملات التصاق و محور اتحاد قرار میگیرد و غالبا چسب پنهان و بیرنگ و ثانویهای نیز به این ملات میامیزد: منافع و نفوذ قدرتها. به همین دلیل، نمیتوان اتحاد سیاسی معنیدار و باثباتی در این منطقه جستجو کرد. از اتحادیه عرب و شورای همکاری (اعراب) خلیج فارس یا ائتلاف عربی در یمن یا وحدت ضدسوری سالهای اخیر گرفته، تا دوستیها و وحدتشان با ایران همگی خاصیت تزلزل را در ذات و در سیمای خود دارند.
ریشه این پدیده را با واکاوی منافع ملی این کشورها میتوان شناخت. پیش نیاز بازشناسی منافع ملی در هر کشور، جستجوی یک ملت در آن است اما در خاورمیانه ملتهای زیادی نمیتوان سراغ کرد. ملتهای "قوام یافته "زیادی ندارد. برای ملتهای دارای قوام، منافع ملی مشخصی در طول تاریخ شکل میگیرد و بازشناخته و تثبیت میشود که مشخصه آنهاست. مثلا در ایران، حفظ موازنه بین قدرتها یک رکن منافع ملی است (یا بود !). از این منظر، ملتهای قوام یافته خاورمیانه ایران و ترکیه هستند و احتمالا مصر را هم به علت برخی تشخص ها بتوان ملت محسوب کرد. بقیه، کشورهایی هستند با حکومتهایی که در پی فروپاشی امپراطوری عثمانی در طول سالهای سه دهه اول قرن پیش، زیر نفوذ بریتانیا و فرانسه پدید آمدند (امیرنشین بدوی خاندان سعود پیش از سلطه عثمانی مشمول تعریف نیست). حداکثر تحرکیکه این حکومتها تحت عنوان حفظ و توسعه منافع حکومت داشته اند،درگیری با همسایگان همریشه خود بوده است. به تنازعات معاصر نگاه کنید: کویت و عربستان، عربستان و قطر، سوریه و عراق، اردن و فلسطینیها، امارات و قطر، ماجرای یمن، و همه بر سر اختلاف سران و امیران ... و البته تنازع اکثر آنها با ایران. بزرگترین جنگ تجاوزکارانه تاریخ منطقه را با مایه عصبیت قومی اعراب هلهلهکش بر سر منابع با ایران بهراه انداختند و درگیریهای در حال نضج شاید بزرگتر با عربستان، امارات و شاید آمریکاییهای مستقر در قطر و عراق ... هوشیاری میخواهد.
به موضوع برگردیم. در میانه این آشفتگی هویتی و کشمکشهای غیر ملی، اتحادهایی هم بین همین حکومتها شکل میگیرد که به اندازه هویتها بی پایه است. اتحاد حکومتهای بعثی عراق و سوریه، اتحاد عربستان و کویت علیه عراق، اتحاد علیه حاکم قطر، ائتلاف علیه حکومت یمن، توطئه مشترک علیه حکومت سوریه، اتحادهای خانوادگی عربستان با لبنانیها و عراقیها ... آنها هر روز با یکدیگر علیه دیگری پیمان میبندند و پیمانی میشکنند. منطقه بی ریخت و بی اصولی است.
متاسفانه ایران در غرب خود با مجموعه آنها درگیر است. پیمانها قومی، بلاهتبار و زیانخیزشان غالبا بر ضد ماست. آمیختگی تعصب بدوی قومی با تعصب فرقهای اوضاع ما را بدتر میکند. اگر این دو عامل در میان نبود، با مثلا عربستان جز رقابت و رفاقتی در بازار نفت و اوپک چه کار میتوانستیم داشت؟ و اگرهایی از این دست درباره دشمنی ها و اتحادها با ما بسیار هست که در آنها نتوان نشست. اما در وضعیت و موقعیت واقعا موجود چه باید کرد؟
حکومت ایران را سر باز ایستادن از اظهار عشق به شیعیان کشورهای دیگر نیست و مردم ایران مجبورند فعلا هزینه اش را بدهند. صرف بخشی از درآمد و منافع ملی در مسیر اظهار بالاترین کینه از صهیونیستها هم از روز نخست این جمهوری پشت قباله حکومت ما افتاده است. مردم ایران مومن و ضد ستم صهیونیسم هستند، اما نشان دادهاند ناراضی از این هزینههایند.
در شرایطی که بتوان مسالمت آمیز با حکومت سخن گفت و از لطفش در شنیدن بدون خشم برخوردار بود، میتوان از آن حداقل یک چیز خواست تا رفتارش اندکی با منافع ملی همخوانتر باشد: پرداخت هزینه جانی و مالی برای اتحاد با تکه پارههای دستساز سایکس - پیکو و اظهار نفرت از آن تکه مهندسی شده شبه جزیره در فلسطین را متوقف کند. در سیاست بینالملل، میتوان مثل ترکها (از اوزال و دمیرل و اورن گرفته تا اردوغان) هر روزصد موضع له و علیه این و آن گرفت و پول و جان بابتش نداد. حکومت ایران نیز چنین کند. زیان نخواهد کرد. با اعراب، فقط باید تجارت کرد و آنها را به حال خودشان واگذاشت. این همان کاری است که با عراق میکنیم: کاری به پیوندهایش با امریکا، اسرائیل، عربستان نداریم و تجارت با ان را توسعه میدهیم زیرا در خاورمیانه، کسی که ملاحظه سیاسی را به تجارت ترجیح دهد، میبازد. ما نام این را استراتژی #خارپشت نام نهادهایم. گستره آنرا توسعه دهیم.
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
▫️آنتونی لوونشتاین روزنامهنگار برجسته استرالیایی گفته است ژورنالیستها باید آشکار کنند به چه کسی رأی میدهند و هرگونه گرایش سیاسی را که بر گزارشگری آنها تأثیر بگذارد روشن سازند. استدلال او این است که ما و خوانندگانمان باید بپذیریم تأثیرپذیریم. ما که خودمان از دیگران میخواهیم شفاف باشند چرا باید خودمان را استثناء کنیم؟ اگر میخواهیم اعتمادی را که به حرفه ما وجود دارد حفظ کنیم، باید دیدگاههای سیاسیمان را به وضوح اعلام کنیم. در این مطلب گاردین، روی گرینسلید در تلاش است که بگوید لازم نیست خبرنگار بگوید به چه حزبی متمایل است. / افق نو
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/Ofogh-03-12
لینک مطلب در سایت:
http://ofogheno.com/?p=3466
▫️آنتونی لوونشتاین روزنامهنگار برجسته استرالیایی گفته است ژورنالیستها باید آشکار کنند به چه کسی رأی میدهند و هرگونه گرایش سیاسی را که بر گزارشگری آنها تأثیر بگذارد روشن سازند. استدلال او این است که ما و خوانندگانمان باید بپذیریم تأثیرپذیریم. ما که خودمان از دیگران میخواهیم شفاف باشند چرا باید خودمان را استثناء کنیم؟ اگر میخواهیم اعتمادی را که به حرفه ما وجود دارد حفظ کنیم، باید دیدگاههای سیاسیمان را به وضوح اعلام کنیم. در این مطلب گاردین، روی گرینسلید در تلاش است که بگوید لازم نیست خبرنگار بگوید به چه حزبی متمایل است. / افق نو
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/Ofogh-03-12
لینک مطلب در سایت:
http://ofogheno.com/?p=3466
Telegraph
چرا روزنامهنگاران نباید بگویند به چه کسی رأی میدهند؟
نوشته: روی گرینسلید برگردان: تحریریه افقنو منبع: گاردین آنتونی لوونشتاین روزنامهنگار برجسته استرالیایی گفته است ژورنالیستها باید آشکار کنند به چه کسی رأی میدهند و هرگونه گرایش سیاسی را که بر گزارشگری آنها تأثیر بگذارد روشن سازند. استدلال او این است…
#پشت_شیشه_های_مات_سیاست
🔸این سنا است نه شورای نگهبان دوم!
▫️علی مطهری، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی در انتقاد از دخالت مستقیم مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصوبههای مجلس گفت: "اگر این رویه باب شود، ما دو شورای نگهبان خواهیم داشت و این برای آینده خطرناک است". این حرف وی به خاطر آن است که مجمع تشخیص در حال توسعه اختیارات خود به صورت مغایر با قانون اساسی است و از کارکرد اصلی خود به تدریج دور شده است.
مداخله جدید به گفته مطهری این است که "یکی از اصلاحاتی که کمیسیون تلفیق در لایحه بودجه اعمال کرده به دنبال ایرادی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام گرفته در حالی که ما معتقدیم مجمع نمیتواند به مصوبه مجلس ایراد بگیرد و مانند شورای نگهبان بگوید که باید مصوبه را اصلاح کنید. این که مجمع تشخیص بعد از تصویب طرحی در مجلس مثل شورای نگهبان بخواهد مصوبهای اصلاح شود خلاف اصل ۱۱۲ قانون اساسی است و مجمع نباید وارد این موضوع شود".
اما این رفتار خلاف قانون اساسی، در مسیر تشکیل شورای نگهبان دوم نیست و در روند تکاملی خود به یک مجلس سنا تبدیل خواهد شد که کلا انتصابی است و مصوبات مجلس شورا بدون تصویب آن به قانون تبدیل نمیشوند. علت گرایش به بیرون آوردن پروانه خوشگل انتصابی از پیله این مجمع نیز آشکار است: مجلس شورای تقریبا ۳۰۰ نفره را نمیتوان کاملا زیر نفوذ گرفت و ده آقای جنتی هم از پس خالی کردن آن از "نخاله"های سرکشی چون علی مطهری برنمیآیند، پس باید راهی دیگر جست. آن راه را جامعه نو حدود سه ماه پیش در برنامه رادیویی صدای نو طرح کرده و گفته بود:
این روزها در بخش کمتر شفاف سیاست ایران اتفاقی در حال رخ دادن است. شورای نگهبان در حال یاری به مجمع تشخیص مصلحت است تا بلکه از دل این نهاد یک مجلس سنا در بیاورد. اما این همراهی ممکن است به نتایج قابلتوجهتری منجر شود و یک قانون اساسی دوم حاصل پیوند و زندگی مشترک این دو نهاد باشد.
با تاکید چندباره اعضای شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت بر قانونی بودن بررسی مصوبات مجلس بر مبنای حقوق اعطایی آن و برای تطبیق مصوبات مجلس با سیاستهای کلی نظام، گروهی از نمایندگان مجلس شامل نمایندگان ارشد هر دو جناح، مخالفت خود را به شدت و علنی اعلام کردهاند. براساس این حق تازه طراحی شده، مجمع تشخیص که در هنگام تولد برای رفع اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس، و همچنین تائید مصوبات مجلس در صورت عدم رفع اختلاف با شورای نگهبان و بر اساس احکام ثانویه شکل گرفته بود، باید خودش نیز مصوبات مجلس را تایید کند. همین امر سبب شد گروهی این برنامه را ایجاد یک شورای نگهبان دوم توصیف کنند.
در عین حال ممکن است این فعالیتها در نهایت جایگاه مجمع تشخیص مصلحت را به عنوان مجلس سنا از کار در بیاورد. این ممکن است، زیرا گروهی از اهل سیاست مدتی است درباره اینکه ساختار سیاسی ایران به یک مجلس دوم نیازمند است سخن میگویند.
اما حتی اگر مقصد از پیش تعیین شدهای برای این تحرکات مکتوم سیاسی وجود نداشته باشد، میتوان نتیجه گرفت غیر از یک شورای نگهبان دیگر یا یک مجلس سنا، قانون اساسی دومی هم در راه است. این قانون اساسی دوم همان مصوبات تحت عنوان سیاستهای کلی نظام است که صحت قوانین با آنها تطبیق داده خواهند شد. باید منتظر ماند و دید چگونه از کار درمیآید، زیرا مصوبات یاد شده حرفهایی بسیار کلی و در حد بیان آرزوهایی برای آینده ایران است.
فایل صوتی آن برنامه صدای نو را که متعلق به ۲۸ آذر است و ورودیه روشنگری هم درباره موضوع دارد پیوست میکنیم. مساله مهمی در میان است و به شنیدن دوبارهاش میارزد!
🆔 @jameeno
🔸این سنا است نه شورای نگهبان دوم!
▫️علی مطهری، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی در انتقاد از دخالت مستقیم مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصوبههای مجلس گفت: "اگر این رویه باب شود، ما دو شورای نگهبان خواهیم داشت و این برای آینده خطرناک است". این حرف وی به خاطر آن است که مجمع تشخیص در حال توسعه اختیارات خود به صورت مغایر با قانون اساسی است و از کارکرد اصلی خود به تدریج دور شده است.
مداخله جدید به گفته مطهری این است که "یکی از اصلاحاتی که کمیسیون تلفیق در لایحه بودجه اعمال کرده به دنبال ایرادی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام گرفته در حالی که ما معتقدیم مجمع نمیتواند به مصوبه مجلس ایراد بگیرد و مانند شورای نگهبان بگوید که باید مصوبه را اصلاح کنید. این که مجمع تشخیص بعد از تصویب طرحی در مجلس مثل شورای نگهبان بخواهد مصوبهای اصلاح شود خلاف اصل ۱۱۲ قانون اساسی است و مجمع نباید وارد این موضوع شود".
اما این رفتار خلاف قانون اساسی، در مسیر تشکیل شورای نگهبان دوم نیست و در روند تکاملی خود به یک مجلس سنا تبدیل خواهد شد که کلا انتصابی است و مصوبات مجلس شورا بدون تصویب آن به قانون تبدیل نمیشوند. علت گرایش به بیرون آوردن پروانه خوشگل انتصابی از پیله این مجمع نیز آشکار است: مجلس شورای تقریبا ۳۰۰ نفره را نمیتوان کاملا زیر نفوذ گرفت و ده آقای جنتی هم از پس خالی کردن آن از "نخاله"های سرکشی چون علی مطهری برنمیآیند، پس باید راهی دیگر جست. آن راه را جامعه نو حدود سه ماه پیش در برنامه رادیویی صدای نو طرح کرده و گفته بود:
این روزها در بخش کمتر شفاف سیاست ایران اتفاقی در حال رخ دادن است. شورای نگهبان در حال یاری به مجمع تشخیص مصلحت است تا بلکه از دل این نهاد یک مجلس سنا در بیاورد. اما این همراهی ممکن است به نتایج قابلتوجهتری منجر شود و یک قانون اساسی دوم حاصل پیوند و زندگی مشترک این دو نهاد باشد.
با تاکید چندباره اعضای شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت بر قانونی بودن بررسی مصوبات مجلس بر مبنای حقوق اعطایی آن و برای تطبیق مصوبات مجلس با سیاستهای کلی نظام، گروهی از نمایندگان مجلس شامل نمایندگان ارشد هر دو جناح، مخالفت خود را به شدت و علنی اعلام کردهاند. براساس این حق تازه طراحی شده، مجمع تشخیص که در هنگام تولد برای رفع اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس، و همچنین تائید مصوبات مجلس در صورت عدم رفع اختلاف با شورای نگهبان و بر اساس احکام ثانویه شکل گرفته بود، باید خودش نیز مصوبات مجلس را تایید کند. همین امر سبب شد گروهی این برنامه را ایجاد یک شورای نگهبان دوم توصیف کنند.
در عین حال ممکن است این فعالیتها در نهایت جایگاه مجمع تشخیص مصلحت را به عنوان مجلس سنا از کار در بیاورد. این ممکن است، زیرا گروهی از اهل سیاست مدتی است درباره اینکه ساختار سیاسی ایران به یک مجلس دوم نیازمند است سخن میگویند.
اما حتی اگر مقصد از پیش تعیین شدهای برای این تحرکات مکتوم سیاسی وجود نداشته باشد، میتوان نتیجه گرفت غیر از یک شورای نگهبان دیگر یا یک مجلس سنا، قانون اساسی دومی هم در راه است. این قانون اساسی دوم همان مصوبات تحت عنوان سیاستهای کلی نظام است که صحت قوانین با آنها تطبیق داده خواهند شد. باید منتظر ماند و دید چگونه از کار درمیآید، زیرا مصوبات یاد شده حرفهایی بسیار کلی و در حد بیان آرزوهایی برای آینده ایران است.
فایل صوتی آن برنامه صدای نو را که متعلق به ۲۸ آذر است و ورودیه روشنگری هم درباره موضوع دارد پیوست میکنیم. مساله مهمی در میان است و به شنیدن دوبارهاش میارزد!
🆔 @jameeno
صدای نو | ۲۸ آذر ۹۷
@jameeno: گروه جامعه نو
🔸صدای نو | ۲۸ آذر ۹۷
خواب سنا برای مجمع تشخیص تعبیر میشود؟
صدای نو، در کانال جامعه نو و در حساب صداینو در ساندکلاود.
🆔 @jameeno
خواب سنا برای مجمع تشخیص تعبیر میشود؟
صدای نو، در کانال جامعه نو و در حساب صداینو در ساندکلاود.
🆔 @jameeno
#دیدگاه_همراهان_جامعه_نو
🔸این پرونده را مختومه کنیم
▫️لیلی صوفیا: شورای امنیت از پانزده عضو سازمان تشکیل شده است. پنج عضو دائم آن عبارتند از: ایالات متحده آمریکا، جمهوری خلق چین، فرانسه، انگلستان و روسیه و اعضای غیردائم برای مدت دو سال از طرف مجمع عمومی انتخاب می گردند. در اینجا می توان به این نکته اشاره نمود که اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، نوعی برتری نسبت به اعضای دائم در چهارچوب حق وتویی است که در رای گیری ها از آن برخوردارند. شورای امنیت براساس ماده 27 منشور سازمان ملل متحد راجع به سایر مسائل با رای مثبت نه عضو که شامل آراء تمام اعضای دائم باشد اتخاذ می گردد، مشروط بر اینکه پنج رای اعضای دائم شورا در هنگام تصمیم گیری مثبت باشد. در نتیجه، هرگاه یکی از اعضای دایمی مبادرت به رای منفی نماید، فعالیت شورا با وقفه همراه خواهد شد. در واقع، با جلوگیری از اتخاذ هرگونه تصمیم،چهارده رای دیگر اعضاـ هرچند همگی مثبت باشدـ خنثی خواهد شد. این نوع عملکرد و به عبارت بهتر، این استفاده از رای منفی را اصطلاحاٌ » حق وتو» می گویند.
در سال های نه چندان دور با « کاغذ پاره» و « بی ارزش» نامیدن قطعنامه های متعددی که توسط مجامع بین المللی علیه ملت ایران صادر می گردید، شرایط به گونه ای پیش رفت که اجماع جامعه بین المللی به شدت علیه کشور ما هموار گردید و به همین دلیل نیز پرونده از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی که تصمیمات آن غیر الزام آور می باشد، خارج گردید و برنامه صلح آمیز هسته ای را با کمک همین اجماع بی سابقه ای که در آن مقطع زمانی در آن قرار گرفته بودیم، به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهند. این شورا، اقدامات هسته ای ایران را مغایر با صلح و امنیت بین المللی می دانست و از همین رو مبادرت به تصویب قطعنامه هایی با محتوای تحریم هایی همه جانبه اقدام نمود. به علاوه، به ناحق ، ما در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفته بودیم که به جامعه جهانی این اجازه را می دهد که از طریق دریا، زمین و هوایی به کشوری که تحریم های همه جانبه و حتی قطع روابط اقتصادی آن را هم چنین تهدید صلح و امنیت بین الملل می دانند حمله نمایند. شرایط به نحوی بود که حتی چین و روسیه نیز که از شرکای تجاری، سیاسی ما محسوب می گردند نیز علی رغم اینکه به عنوان اعضای دائم شورای امنیت دارای حق وتو در جلسات شورای امنیت می باشند، از این اقدام امتناع ورزیده و از جمله درباره آخرین قطعنامه صادر شده از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی در شهریور ماه 1391( 18 نوامبر 2019) و قطعنامه های متعدد این شورا از جمله شدیدترین آن تحت عنوان قطعنامه 1929 رای مثبت دادند. اما همین دو کشور، در خصوص صدور قطعنامه علیه میانمار، سوریه و اخیراٌ ونزوئلا از حق وتوی خود استفاده نموده و به مقابله با ایالات متحده و متحدانش پرداختند.
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ca-03-13
🔸این پرونده را مختومه کنیم
▫️لیلی صوفیا: شورای امنیت از پانزده عضو سازمان تشکیل شده است. پنج عضو دائم آن عبارتند از: ایالات متحده آمریکا، جمهوری خلق چین، فرانسه، انگلستان و روسیه و اعضای غیردائم برای مدت دو سال از طرف مجمع عمومی انتخاب می گردند. در اینجا می توان به این نکته اشاره نمود که اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، نوعی برتری نسبت به اعضای دائم در چهارچوب حق وتویی است که در رای گیری ها از آن برخوردارند. شورای امنیت براساس ماده 27 منشور سازمان ملل متحد راجع به سایر مسائل با رای مثبت نه عضو که شامل آراء تمام اعضای دائم باشد اتخاذ می گردد، مشروط بر اینکه پنج رای اعضای دائم شورا در هنگام تصمیم گیری مثبت باشد. در نتیجه، هرگاه یکی از اعضای دایمی مبادرت به رای منفی نماید، فعالیت شورا با وقفه همراه خواهد شد. در واقع، با جلوگیری از اتخاذ هرگونه تصمیم،چهارده رای دیگر اعضاـ هرچند همگی مثبت باشدـ خنثی خواهد شد. این نوع عملکرد و به عبارت بهتر، این استفاده از رای منفی را اصطلاحاٌ » حق وتو» می گویند.
در سال های نه چندان دور با « کاغذ پاره» و « بی ارزش» نامیدن قطعنامه های متعددی که توسط مجامع بین المللی علیه ملت ایران صادر می گردید، شرایط به گونه ای پیش رفت که اجماع جامعه بین المللی به شدت علیه کشور ما هموار گردید و به همین دلیل نیز پرونده از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی که تصمیمات آن غیر الزام آور می باشد، خارج گردید و برنامه صلح آمیز هسته ای را با کمک همین اجماع بی سابقه ای که در آن مقطع زمانی در آن قرار گرفته بودیم، به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهند. این شورا، اقدامات هسته ای ایران را مغایر با صلح و امنیت بین المللی می دانست و از همین رو مبادرت به تصویب قطعنامه هایی با محتوای تحریم هایی همه جانبه اقدام نمود. به علاوه، به ناحق ، ما در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفته بودیم که به جامعه جهانی این اجازه را می دهد که از طریق دریا، زمین و هوایی به کشوری که تحریم های همه جانبه و حتی قطع روابط اقتصادی آن را هم چنین تهدید صلح و امنیت بین الملل می دانند حمله نمایند. شرایط به نحوی بود که حتی چین و روسیه نیز که از شرکای تجاری، سیاسی ما محسوب می گردند نیز علی رغم اینکه به عنوان اعضای دائم شورای امنیت دارای حق وتو در جلسات شورای امنیت می باشند، از این اقدام امتناع ورزیده و از جمله درباره آخرین قطعنامه صادر شده از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی در شهریور ماه 1391( 18 نوامبر 2019) و قطعنامه های متعدد این شورا از جمله شدیدترین آن تحت عنوان قطعنامه 1929 رای مثبت دادند. اما همین دو کشور، در خصوص صدور قطعنامه علیه میانمار، سوریه و اخیراٌ ونزوئلا از حق وتوی خود استفاده نموده و به مقابله با ایالات متحده و متحدانش پرداختند.
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ca-03-13
Telegraph
این پرونده را مختومه کنیم
شورای امنیت از پانزده عضو سازمان تشکیل شده است. پنج عضو دائم آن عبارتند از: ایالات متحده آمریکا، جمهوری خلق چین، فرانسه، انگلستان و روسیه و اعضای غیردائم برای مدت دو سال از طرف مجمع عمومی انتخاب می گردند. در اینجا می توان به این نکته اشاره نمود که اعضای دائم…
#یادداشتهای_اوین
🔸تکرار گذشته با گذشت زمانه!
1- برگزاری مراسم نکوداشت برای محمد بهمن بیگی ، پدر آموزش عشایری ، و از معلمان تأثیرگذار این سرزمین ، از سوی کانون صنفی معلمان ، اقدامی است در خور ستایش که می تواند تداوم یابد . چرا که در طول تاریخ معاصر و از آغاز آموزش نوین ، به نامهای بسیار از روشنفکران ، نویسندگان ، ادبا و شعرا برمی خوریم که اگر نه پیوسته ، حداقل چند صباحی پیشه ی معلمی برگزیده اند . از میان آنها ، معلمی برای برخی چون صمد بهرنگی ، عشق به آموزش ، برای کسانی چون تقی ارانی ، سودایی برای مقصودی دیگر و برای یکی چون بزرگ علوی ، امکانی برای گذران زندگی در آغاز جوانی است .به این سه تن ، سیاهه یی از نامهای دیگر ، چون جلال آل احمد ، هوشنگ گلشیری ، علی شریعتی ، منوچهر آتشی و.... را نیز می توان اضافه کرد . هرکدام از این نامها می تواند دستمایه ای باشد برای مراسم نکوداشتی دیگر و در سایه آن تداوم و بقایی بیشتر .
2- « قصدم شرح زندگی خودم نیست ، بیشتر تأثیر حوادثی است که زندگی مرا زیر و رو کرده ، از راه بدر برده ، به گوشه ای انداخته و رها کرده است .»
این جملات چند سطر ابتدایی کتابی است به نام گذشت زمانه . کتابی که روایتی است از روزگار سپری شده نویسندگان و روشنفکرانی با آرزوهایی بزرگ در سرزمینی بلا دیده . کتابی از بزرگ علوی .
در کتاب با چهره هایی مواجه می شویم متفاوت ، اما همگی از یک تن . بزرگ علوی در مقام نویسنده ای آوانگارد ، بزرگ علوی همچون روشنفکری مبارز و بزرگ علوی در قامت سیاستمداری حزبی .
اگرچه تمامی کتاب به عنوان روایتی دست اول از تاریخ معاصر ایران ارزشمند است ، اما برخی روایتها ، ارائه کننده تصویری است مشابه با روزگار امروز ما . مشابهتی که ظن تکرار دوباره تاریخ را به ذهن متبادر می سازد .
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/tr-03-16
🔸تکرار گذشته با گذشت زمانه!
1- برگزاری مراسم نکوداشت برای محمد بهمن بیگی ، پدر آموزش عشایری ، و از معلمان تأثیرگذار این سرزمین ، از سوی کانون صنفی معلمان ، اقدامی است در خور ستایش که می تواند تداوم یابد . چرا که در طول تاریخ معاصر و از آغاز آموزش نوین ، به نامهای بسیار از روشنفکران ، نویسندگان ، ادبا و شعرا برمی خوریم که اگر نه پیوسته ، حداقل چند صباحی پیشه ی معلمی برگزیده اند . از میان آنها ، معلمی برای برخی چون صمد بهرنگی ، عشق به آموزش ، برای کسانی چون تقی ارانی ، سودایی برای مقصودی دیگر و برای یکی چون بزرگ علوی ، امکانی برای گذران زندگی در آغاز جوانی است .به این سه تن ، سیاهه یی از نامهای دیگر ، چون جلال آل احمد ، هوشنگ گلشیری ، علی شریعتی ، منوچهر آتشی و.... را نیز می توان اضافه کرد . هرکدام از این نامها می تواند دستمایه ای باشد برای مراسم نکوداشتی دیگر و در سایه آن تداوم و بقایی بیشتر .
2- « قصدم شرح زندگی خودم نیست ، بیشتر تأثیر حوادثی است که زندگی مرا زیر و رو کرده ، از راه بدر برده ، به گوشه ای انداخته و رها کرده است .»
این جملات چند سطر ابتدایی کتابی است به نام گذشت زمانه . کتابی که روایتی است از روزگار سپری شده نویسندگان و روشنفکرانی با آرزوهایی بزرگ در سرزمینی بلا دیده . کتابی از بزرگ علوی .
در کتاب با چهره هایی مواجه می شویم متفاوت ، اما همگی از یک تن . بزرگ علوی در مقام نویسنده ای آوانگارد ، بزرگ علوی همچون روشنفکری مبارز و بزرگ علوی در قامت سیاستمداری حزبی .
اگرچه تمامی کتاب به عنوان روایتی دست اول از تاریخ معاصر ایران ارزشمند است ، اما برخی روایتها ، ارائه کننده تصویری است مشابه با روزگار امروز ما . مشابهتی که ظن تکرار دوباره تاریخ را به ذهن متبادر می سازد .
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/tr-03-16
Telegraph
تکرار گذشته با گذشت زمانه!
1- برگزاری مراسم نکوداشت برای محمد بهمن بیگی ، پدر آموزش عشایری ، و از معلمان تأثیرگذار این سرزمین ، از سوی کانون صنفی معلمان ، اقدامی است در خور ستایش که می تواند تداوم یابد . چرا که در طول تاریخ معاصر و از آغاز آموزش نوین ، به نامهای بسیار از روشنفکران…
#الف
🔹اختیار برگ درختان خاورمیانه!
▫️شورای سردبیری : روحانی اخیرا یک پالس سیاسی منطقهای فرستاده که مخاطب آن آشکارا عربستان است .اودر سفر عراق گفت : عراق کشور مهم اسلامی و عربی است که قادر است، نقش بسیار مهمی در امنیت منطقه و روابط نزدیک بین کشورهای منطقه داشته باشد. از همین رو ما می خواهیم، با عراق متحد شویم - نه متحد علیه دیگری - بلکه می خواهیم در اتحادمان کشورهای دیگر منطقه را هم در جمع مان داشته باشیم.
سخنروحانی لابدباید از سوی همسایگان چرخشی در سیاست منطقه ای ایران تلقی شود و تبلیعاتیکه ایران را به مداخله در کشورهای عرب و راه انداختن جنگ نیابتی متهم میکنند منتفی سازد. انتظار این است که عربستان معنای حرف رئیس جمهور ایران را درک کند ، ولی عربستان نشان داده است به این گونه دعوتها گوش نمیدهد . تجربه میگویدحتی آمریکانمیتواند حکومت عربستان را در این مورد کنترل کند. سه سال پیش هم به دعوت ایالات متحده در این زمینه بی اعتنایی کرد. باراک اوباما در اوایل سال ۲۰۱۶به صراحت به عربستان گفت کوتاه بیاید و عربستان اعتنا نکرد. اوباما با اشاره به رقابتایران و عربستان سعودی، به قول خودشدو قدرت بزرگ مسلمان خاور میانه، گفت" این رقابت به جنگ نیابتی تهران و ریاض و هرج و مرج در سوریه، عراق و یمن منجر شده، و دو طرف باید به جای "جنگ سرد" به "صلح سرد" برسند.چنین وضعیتی ما را ملزم میکند به دوستانمان و نیز به ایرانیها خاطرنشان کنیم لازم است راه مؤثری برای اشتراک منافع در منطقه پیدا کرده و نوعی صلح سرد برقرار کنند."
اوباما گفته بود : سعودیها باید این را یاد بگیرند که سهم رقیب خود در منطقه، یعنی ایران را بپذیرند.وی در انتقاد از برخی درخواستهای متحدان واشنگتن در منطقه و در اروپا گفت: شماری از متحدان واشنگتن در حوزه خلیج فارس و همچنین در اروپا "سوء استفاده کنندگانی" بودند که میخواستند پای آمریکا را به مناقشات فرقهای بیارتباط با منافع ایالات متحده بکشانند.رویکردی که به دوستان ما بگوید " حق با شما است و ایران ریشه همه مشکلات است و ما به شما کمک میکنیم تا با ایران مقابله کنید،" اساسا به این معنا خواهد بود که درگیریهای فرقهای و مذهبی در منطقه ادامه خواهد داشت.
جدا از افسوس بر اینکه حکومت ایران در دورهاوباما چه عدم درک عمیقی از موقعیت نشان داد و فرصتها را به مشتی شعار عوامانه فروخت تا گیر ترامپ بیفتد، باید به دنبال درک این باشیم که چرا عربستان درمقابل دعوت آمرانه ایالات متحده ، بزرگترین شریک و نگاهبان اصلی تاج و تخت خود، مقاومت کرد و دوباره هم خواهد کرد؟ بدون یافتن پاسخ این پرسش، نمیتوانیم بگوییم دعوتروحانی از عربستان برای مسالمت و مصالحه پاسخ مثبت میگیرد یا خیر.
واقعیت این است که وضعیت منطقه در سالهای اخیر تغییرات وسیعی کرده است ، آرمان فلسطین درکشورهای عربی مرده و آنچه مردم عرب را به لحاظ روحی پیوند میداد به تاریخ پیوسته و مساله فلسطینیها دیگر مساله اعراب نیست. مساله اکثر دولتهای عرب هم که از خیلی پیش نبود. با افزایش نفوذ اسرائیل به صورت پیدا و پنهان در منطقه ، این اسرائیل و منافع ان است که نقش بیشتری در کنترل کشورهای این منطقه دارد. به همین دلیل است که رفتار دولتهای عرب در منطقه، در دولت ترامپ و دولت اوباما تفاوتی با یکدیگر ندارد . سرنخ دست اسرائیل است. سیاست اعراب با اراده اسرائیل همسوییهای بسیار مشهودتری دارد. اخیرا روابط پنهان بین دربارها و تلآویو بدون شرم آشکار شدهاند. میتوان پیشاپیش پذیرفت پالس صلحجویانه روحانی به در بسته عربستان میخورد، چون به نفع اسرائیل نیست.
خاور میانه برای ایران محلهای با کوچههای بن بست و خطرناک است که اسرائیل و آمریکا بر ان سلطه دارند. اینکه سردارها هفته ای یک بار از رسیدن به مدیترانه میگویند و روحانی به ترامپ طعنه میزند تو شبانه و یواشکی آمدی عراق و من روزآمدم وعلنی ، خودفریبی است.ترامپ توانست آن کار را بکند چون عراق در کف ارتش اوست و پایگاهی دارد که عراقیها را بدان راه نیست.؛ انگار که به جای در اصلی کاخ سفید از دریفرعی رفت و آمد کند، به عراق آمد و رفت و دولت عراق را سرشکسته و بیآبرو کرد. سربسته بگوییم کهآن داستان رسیدن به مدیترانه هم مثل همین است.
ایران نمیتواند مشکل خود را با عربستان یا امارات یا اردن یا بحرین و هر کشور دیگر منطقه حل کند مگر آنکه مشکل را کلی ببیند و بخواهد با همه به نقطهای برسد مثل رابطه فعلی باعراق ؛ دقیقاهمانطور که روحانی گفته "کشورهای دیگر منطقه را هم در جمعمان".
منافع ملی ما در همین مسیر نهفته است ؛ کاهش نقش ایدئولوژی وسیاست فرقهگرا در روابط خاورمیانهای و توسعه روابط تجاری با همه. بیطرفی در منازعات بین العربی و خزیدن محتاطانه به حاشیه. به ان استراتژی #خارپشت میگوییم.
🆔 @jameeno
🔹اختیار برگ درختان خاورمیانه!
▫️شورای سردبیری : روحانی اخیرا یک پالس سیاسی منطقهای فرستاده که مخاطب آن آشکارا عربستان است .اودر سفر عراق گفت : عراق کشور مهم اسلامی و عربی است که قادر است، نقش بسیار مهمی در امنیت منطقه و روابط نزدیک بین کشورهای منطقه داشته باشد. از همین رو ما می خواهیم، با عراق متحد شویم - نه متحد علیه دیگری - بلکه می خواهیم در اتحادمان کشورهای دیگر منطقه را هم در جمع مان داشته باشیم.
سخنروحانی لابدباید از سوی همسایگان چرخشی در سیاست منطقه ای ایران تلقی شود و تبلیعاتیکه ایران را به مداخله در کشورهای عرب و راه انداختن جنگ نیابتی متهم میکنند منتفی سازد. انتظار این است که عربستان معنای حرف رئیس جمهور ایران را درک کند ، ولی عربستان نشان داده است به این گونه دعوتها گوش نمیدهد . تجربه میگویدحتی آمریکانمیتواند حکومت عربستان را در این مورد کنترل کند. سه سال پیش هم به دعوت ایالات متحده در این زمینه بی اعتنایی کرد. باراک اوباما در اوایل سال ۲۰۱۶به صراحت به عربستان گفت کوتاه بیاید و عربستان اعتنا نکرد. اوباما با اشاره به رقابتایران و عربستان سعودی، به قول خودشدو قدرت بزرگ مسلمان خاور میانه، گفت" این رقابت به جنگ نیابتی تهران و ریاض و هرج و مرج در سوریه، عراق و یمن منجر شده، و دو طرف باید به جای "جنگ سرد" به "صلح سرد" برسند.چنین وضعیتی ما را ملزم میکند به دوستانمان و نیز به ایرانیها خاطرنشان کنیم لازم است راه مؤثری برای اشتراک منافع در منطقه پیدا کرده و نوعی صلح سرد برقرار کنند."
اوباما گفته بود : سعودیها باید این را یاد بگیرند که سهم رقیب خود در منطقه، یعنی ایران را بپذیرند.وی در انتقاد از برخی درخواستهای متحدان واشنگتن در منطقه و در اروپا گفت: شماری از متحدان واشنگتن در حوزه خلیج فارس و همچنین در اروپا "سوء استفاده کنندگانی" بودند که میخواستند پای آمریکا را به مناقشات فرقهای بیارتباط با منافع ایالات متحده بکشانند.رویکردی که به دوستان ما بگوید " حق با شما است و ایران ریشه همه مشکلات است و ما به شما کمک میکنیم تا با ایران مقابله کنید،" اساسا به این معنا خواهد بود که درگیریهای فرقهای و مذهبی در منطقه ادامه خواهد داشت.
جدا از افسوس بر اینکه حکومت ایران در دورهاوباما چه عدم درک عمیقی از موقعیت نشان داد و فرصتها را به مشتی شعار عوامانه فروخت تا گیر ترامپ بیفتد، باید به دنبال درک این باشیم که چرا عربستان درمقابل دعوت آمرانه ایالات متحده ، بزرگترین شریک و نگاهبان اصلی تاج و تخت خود، مقاومت کرد و دوباره هم خواهد کرد؟ بدون یافتن پاسخ این پرسش، نمیتوانیم بگوییم دعوتروحانی از عربستان برای مسالمت و مصالحه پاسخ مثبت میگیرد یا خیر.
واقعیت این است که وضعیت منطقه در سالهای اخیر تغییرات وسیعی کرده است ، آرمان فلسطین درکشورهای عربی مرده و آنچه مردم عرب را به لحاظ روحی پیوند میداد به تاریخ پیوسته و مساله فلسطینیها دیگر مساله اعراب نیست. مساله اکثر دولتهای عرب هم که از خیلی پیش نبود. با افزایش نفوذ اسرائیل به صورت پیدا و پنهان در منطقه ، این اسرائیل و منافع ان است که نقش بیشتری در کنترل کشورهای این منطقه دارد. به همین دلیل است که رفتار دولتهای عرب در منطقه، در دولت ترامپ و دولت اوباما تفاوتی با یکدیگر ندارد . سرنخ دست اسرائیل است. سیاست اعراب با اراده اسرائیل همسوییهای بسیار مشهودتری دارد. اخیرا روابط پنهان بین دربارها و تلآویو بدون شرم آشکار شدهاند. میتوان پیشاپیش پذیرفت پالس صلحجویانه روحانی به در بسته عربستان میخورد، چون به نفع اسرائیل نیست.
خاور میانه برای ایران محلهای با کوچههای بن بست و خطرناک است که اسرائیل و آمریکا بر ان سلطه دارند. اینکه سردارها هفته ای یک بار از رسیدن به مدیترانه میگویند و روحانی به ترامپ طعنه میزند تو شبانه و یواشکی آمدی عراق و من روزآمدم وعلنی ، خودفریبی است.ترامپ توانست آن کار را بکند چون عراق در کف ارتش اوست و پایگاهی دارد که عراقیها را بدان راه نیست.؛ انگار که به جای در اصلی کاخ سفید از دریفرعی رفت و آمد کند، به عراق آمد و رفت و دولت عراق را سرشکسته و بیآبرو کرد. سربسته بگوییم کهآن داستان رسیدن به مدیترانه هم مثل همین است.
ایران نمیتواند مشکل خود را با عربستان یا امارات یا اردن یا بحرین و هر کشور دیگر منطقه حل کند مگر آنکه مشکل را کلی ببیند و بخواهد با همه به نقطهای برسد مثل رابطه فعلی باعراق ؛ دقیقاهمانطور که روحانی گفته "کشورهای دیگر منطقه را هم در جمعمان".
منافع ملی ما در همین مسیر نهفته است ؛ کاهش نقش ایدئولوژی وسیاست فرقهگرا در روابط خاورمیانهای و توسعه روابط تجاری با همه. بیطرفی در منازعات بین العربی و خزیدن محتاطانه به حاشیه. به ان استراتژی #خارپشت میگوییم.
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔸بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم؟
فضای وب، پر است از تحلیل هایی که سال 98 را دردناک ترین سال تاریخ اقتصاد ایران می دانند.( من این جمله را خودم بارها تا اوائل بهمن به کار برده ام) اما فهرستی از حقایق و پیش نشانه های مهم در بهمن و اسفند 97، قانعم ساخته که علیرغم بزرگی ریسک های موجود و آتی، حجم داده های مثبت سریعا رو به تزاید است:
1️⃣علیرغم کاهش دسترسی به درامد های نفتی( که می تواند در سال 98 هم تشدید شود) دسترسی آزادانه بانک مرکزی به دارایی های خارجی جدید با شیب قابل توجهی رو به افزایش است:
شرایط نقشه تجاری ایران اکنون به صورتی است که "داشتن ارز در جایی که به آن نیاز داریم" به مراتب مهم تر از حجم ارز قرار گرفته در ترازنامه بانک مرکزی است(پرونده گوشت نمونه معروف این موضوع است.) در بهمن و اسفند سال 97 شرایط دسترسی بانک مرکزی به مدد تغییر پاردایم به همکاری با کشورهای همسایه دچار تحول جدی شده است. ارز کشور اکنون گزینه هایی بسیار معقولتر از روپیه هند و لیر ترکیه روی میز دارد. این حقیقت شانس حفظ برابری ارزش ریال را در سال 98 را به مراتب از سال 97 بیشتر می کند.
2️⃣شاخص کارگاههای صنعتی احتمالا مثبت تر از چیزی خواهد شد که فکر می کردیم:
اگر چه هنوز داده های شاخص کارگاههای صنعتی به تفکیک صنعت منتشر نشده، ولی شرایط بخصوص درباره کالاهای مصرفی کاربر با نیاز کم به مواد اولیه خارجی به وضوح رو به بهبود است( به عنوان مثال پوشاک) اگر چه سیاست تحدید واردات اثر رکودی جدی بر اقتصاد دارد( با توجه به حجم بالای خدمات در جی دی پی و همپوشانی بالای بخش های مختلفی از خدمات با واردات) و تنظیم شیب این تحدید باید از دل یک استراتژی توسعه صنعتی استخراج می شد اما روی خوش ماجرا (گیرم بدون استراتژی و رها ) در حال رخ نمایی است.
3️⃣اگر چه شوک ارزی 97 نابرابری را تشدید می کنند ولی تغییر رویکرد سیاست گذار روند افزایش ضریب جینی را متوقف یا معکوس خواهد کرد:
دو عامل مهم به کاهش نابرابری در سال 98 کمک خواهد کرد. نخست نحوه افزایش حقوق به صورت قدر مطلق برای حقوقهای بالا که محاسبات اثر جدی آن را بر کاهش ضریب جینی نشان می دهد( قابل مقایسه با اثر هدفمند سازی یارانه های انرژی در هشت سال قبل) دوم تغیییر رویکرد كاملا محتمل حاکمیت در نحوه توزیع یارانه ها( بخصوص یارانه های ارزی)
4️⃣رویکرد بانک مرکزی به نقدینگی با احتمال بالا از منفعل به فعال تغییر می کند:
از 1392 تا امروز بانک مرکزی دائما با افزایش منفعلانه و بی نتیجه پایه پولی و نقدینگی مواجه بوده است. تلاش واقعی دولت برای کنترل نقدینگی از طریق افزایش سرعت رشد پایه پولی از طریق تحدید بدهی دولت به بانک مرکزی علیرغم همه سختی ها و تلخی های ان برای بودجه در عمل از سرعت رشد نقدینگی نکاست و5 سال تمام ترکیب پایه پولی درگیر افزایش منفعل و ناچار و مطلقا از طریق اضافه برداشت سیستم بانکی بود. خبر خوب آن است که این رویکرد شدیدا رکود زا با احتمال زیاد دیگر ادامه نخواهد یافت.
در مقابل همه این پیش نشانه های مثبت یک منبع ریسک بزرگ باقی است: بودجه دولت. ناکامی احتمالی دولت در درآمد زایی و یافتن منبع جدید درآمدی یا مولد کردن دارایی های خود اثر منفی جدی بر مورد چهارم دارد( در این سناریو افزایش فعالانه بدهی دولت به بانک مرکزی عملا مصروف بودجه جاری خواهد شد و جایی برای استفاده از این افزایش ناچار برای تامین مالی فرایند توسعه نخواهد ماند) همچنین این تخصیص پیشیینی پایه پولی به مصارف دولت از دریچه افزایش همزمان نقدینگی و سرعت گردش آن،عملا توان بانک مرکزی را در مورد اول هم تضعیف خواهد کرد.
سال بعد سال خوب یا بدی است؟ رفتار دولت نسبت به بودجه خود، پاسخ این سوال را تعیین خواهد کرد / اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
🔸بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم؟
فضای وب، پر است از تحلیل هایی که سال 98 را دردناک ترین سال تاریخ اقتصاد ایران می دانند.( من این جمله را خودم بارها تا اوائل بهمن به کار برده ام) اما فهرستی از حقایق و پیش نشانه های مهم در بهمن و اسفند 97، قانعم ساخته که علیرغم بزرگی ریسک های موجود و آتی، حجم داده های مثبت سریعا رو به تزاید است:
1️⃣علیرغم کاهش دسترسی به درامد های نفتی( که می تواند در سال 98 هم تشدید شود) دسترسی آزادانه بانک مرکزی به دارایی های خارجی جدید با شیب قابل توجهی رو به افزایش است:
شرایط نقشه تجاری ایران اکنون به صورتی است که "داشتن ارز در جایی که به آن نیاز داریم" به مراتب مهم تر از حجم ارز قرار گرفته در ترازنامه بانک مرکزی است(پرونده گوشت نمونه معروف این موضوع است.) در بهمن و اسفند سال 97 شرایط دسترسی بانک مرکزی به مدد تغییر پاردایم به همکاری با کشورهای همسایه دچار تحول جدی شده است. ارز کشور اکنون گزینه هایی بسیار معقولتر از روپیه هند و لیر ترکیه روی میز دارد. این حقیقت شانس حفظ برابری ارزش ریال را در سال 98 را به مراتب از سال 97 بیشتر می کند.
2️⃣شاخص کارگاههای صنعتی احتمالا مثبت تر از چیزی خواهد شد که فکر می کردیم:
اگر چه هنوز داده های شاخص کارگاههای صنعتی به تفکیک صنعت منتشر نشده، ولی شرایط بخصوص درباره کالاهای مصرفی کاربر با نیاز کم به مواد اولیه خارجی به وضوح رو به بهبود است( به عنوان مثال پوشاک) اگر چه سیاست تحدید واردات اثر رکودی جدی بر اقتصاد دارد( با توجه به حجم بالای خدمات در جی دی پی و همپوشانی بالای بخش های مختلفی از خدمات با واردات) و تنظیم شیب این تحدید باید از دل یک استراتژی توسعه صنعتی استخراج می شد اما روی خوش ماجرا (گیرم بدون استراتژی و رها ) در حال رخ نمایی است.
3️⃣اگر چه شوک ارزی 97 نابرابری را تشدید می کنند ولی تغییر رویکرد سیاست گذار روند افزایش ضریب جینی را متوقف یا معکوس خواهد کرد:
دو عامل مهم به کاهش نابرابری در سال 98 کمک خواهد کرد. نخست نحوه افزایش حقوق به صورت قدر مطلق برای حقوقهای بالا که محاسبات اثر جدی آن را بر کاهش ضریب جینی نشان می دهد( قابل مقایسه با اثر هدفمند سازی یارانه های انرژی در هشت سال قبل) دوم تغیییر رویکرد كاملا محتمل حاکمیت در نحوه توزیع یارانه ها( بخصوص یارانه های ارزی)
4️⃣رویکرد بانک مرکزی به نقدینگی با احتمال بالا از منفعل به فعال تغییر می کند:
از 1392 تا امروز بانک مرکزی دائما با افزایش منفعلانه و بی نتیجه پایه پولی و نقدینگی مواجه بوده است. تلاش واقعی دولت برای کنترل نقدینگی از طریق افزایش سرعت رشد پایه پولی از طریق تحدید بدهی دولت به بانک مرکزی علیرغم همه سختی ها و تلخی های ان برای بودجه در عمل از سرعت رشد نقدینگی نکاست و5 سال تمام ترکیب پایه پولی درگیر افزایش منفعل و ناچار و مطلقا از طریق اضافه برداشت سیستم بانکی بود. خبر خوب آن است که این رویکرد شدیدا رکود زا با احتمال زیاد دیگر ادامه نخواهد یافت.
در مقابل همه این پیش نشانه های مثبت یک منبع ریسک بزرگ باقی است: بودجه دولت. ناکامی احتمالی دولت در درآمد زایی و یافتن منبع جدید درآمدی یا مولد کردن دارایی های خود اثر منفی جدی بر مورد چهارم دارد( در این سناریو افزایش فعالانه بدهی دولت به بانک مرکزی عملا مصروف بودجه جاری خواهد شد و جایی برای استفاده از این افزایش ناچار برای تامین مالی فرایند توسعه نخواهد ماند) همچنین این تخصیص پیشیینی پایه پولی به مصارف دولت از دریچه افزایش همزمان نقدینگی و سرعت گردش آن،عملا توان بانک مرکزی را در مورد اول هم تضعیف خواهد کرد.
سال بعد سال خوب یا بدی است؟ رفتار دولت نسبت به بودجه خود، پاسخ این سوال را تعیین خواهد کرد / اقتصاد سیاسی
🆔 @jameeno
#دیدگاه_همراهان_جامعه_نو
🔹مرجعیت اجتماعی؛ سلبریتی ها به جای فرهنگیان!
🖌مژگان باقری معلم
▫️چندی پیش، پخش کلیپی در فضای مجازی که در آن یک سلبریتی در مذمت گوشت قرمز و فواید گیاهخواری صحبت می کرد فضای رسانه ای کشور را متشنج ساخت. عده ای می گفتند در شرایط فعلی که گوشت قرمز برای قشر آسیب پذیر جامعه دست نیافتنی شده است این نوع تبلیغات برای انحراف افکار عمومی به کار می رود. عده ای می گفتند سلبریتی از حکومت پول گرفته تا تبلیغ گیاهخواری کند وگرنه خودش به آن اعتقادی ندارد و برای اثبات سخن خود عکس هایی از سلبریتی با میزهای رنگارنگ غذا و انواع و اقسام گوشت ها پخش می کردند. بعضی هم می گفتند اساسا چرا یک سلبریتی به خود اجازه می دهد در مورد همه چیز اظهار نظر کند؟ مگر مردم از او نظر خواسته اند؟ قبل از آن نیز اظهار نظر سلبریتی دیگری در مورد یک داروی مربوط به ترک اعتیاد مسئله ساز شده و پای آن سلبریتی را به دادگاه باز کرده بود. این موضوع و موضوعات مشابه که با ورود سلبریتی ها به رسانه های مجازی روز به روز گسترده تر می شود توجه ما را به مسئله جدیدی جلب می کند به نام سلبریتی و نقش او بر فضای اجتماعی کشور. مخصوصا با توجه به این نکته که مخاطبان عمده سلبریتی ها جوان هستند باید توجه اساتید دانشگاه و فرهنگیان کشور به این مسئله جدی تر و نگاه آن ها عمیق تر شود
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ce-03-18
🔹مرجعیت اجتماعی؛ سلبریتی ها به جای فرهنگیان!
🖌مژگان باقری معلم
▫️چندی پیش، پخش کلیپی در فضای مجازی که در آن یک سلبریتی در مذمت گوشت قرمز و فواید گیاهخواری صحبت می کرد فضای رسانه ای کشور را متشنج ساخت. عده ای می گفتند در شرایط فعلی که گوشت قرمز برای قشر آسیب پذیر جامعه دست نیافتنی شده است این نوع تبلیغات برای انحراف افکار عمومی به کار می رود. عده ای می گفتند سلبریتی از حکومت پول گرفته تا تبلیغ گیاهخواری کند وگرنه خودش به آن اعتقادی ندارد و برای اثبات سخن خود عکس هایی از سلبریتی با میزهای رنگارنگ غذا و انواع و اقسام گوشت ها پخش می کردند. بعضی هم می گفتند اساسا چرا یک سلبریتی به خود اجازه می دهد در مورد همه چیز اظهار نظر کند؟ مگر مردم از او نظر خواسته اند؟ قبل از آن نیز اظهار نظر سلبریتی دیگری در مورد یک داروی مربوط به ترک اعتیاد مسئله ساز شده و پای آن سلبریتی را به دادگاه باز کرده بود. این موضوع و موضوعات مشابه که با ورود سلبریتی ها به رسانه های مجازی روز به روز گسترده تر می شود توجه ما را به مسئله جدیدی جلب می کند به نام سلبریتی و نقش او بر فضای اجتماعی کشور. مخصوصا با توجه به این نکته که مخاطبان عمده سلبریتی ها جوان هستند باید توجه اساتید دانشگاه و فرهنگیان کشور به این مسئله جدی تر و نگاه آن ها عمیق تر شود
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ce-03-18
Telegraph
مرجعیت اجتماعی؛ سلبریتی ها به جای فرهنگیان!
چندی پیش، پخش کلیپی در فضای مجازی که در آن یک سلبریتی در مذمت گوشت قرمز و فواید گیاهخواری صحبت می کرد فضای رسانه ای کشور را متشنج ساخت. عده ای می گفتند در شرایط فعلی که گوشت قرمز برای قشر آسیب پذیر جامعه دست نیافتنی شده است این نوع تبلیغات برای انحراف افکار…
#الف
🔺پشت "جامعهنو" چه کسانی ایستادهاند؟
▫️"... به هر دلیل که به خودتان مربوط است به اخبار فساد نمیپردازید...تحلیلتان سستبنیاد است...بیطرف نیستید....لحن فرادستانه و از منظر دانای کل است....تواضع ندارید ...جایی ننوشتهاند حرفهای بودن به معنای بیطرفی و بینظری است. گاردین و نیویورکتایمز هم موضع و نظر دارند. پنهانکردن این نظرها و ماسک ناصح و ناجی ملت زدن کمکی به ارتقای پروفایل حرفهای نمیکند...مشکلات وضعیت را ذاتی فرض میکنید.....دکتر نیلی از اقتصاددانان مورد علاقه شماست...شما و اقتصاددانها که تحلیلهای خود را بر آرای آنها استوار میکنید.... به ابرچالش فساد سیستماتیک کاری ندارید....پیکان به سمت مردم میگیرید و توصیه سنگ بر شکم بستن میکنید....تحلیل شما خانه روی آب است...از دستمزدبگیر توان کاهش سطح زندگی میخواهید...نمک بر زخم میپاشید...مردم منتظر توصیه من و شما نمیمانند...سادهانگارانه لطمه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توصیههای کلی و بدون پشتوانه خود را نمیبینید، ....سعی دارید ایدهپردازی کنید...ناامیدید...توانی برای تغییر خودتان و دیگران نمیبینید ....در نوسان نظری هستید و ثبات ندارید...عدالت اجتماعی را رویای چپ میدانید،...صدها ناتوانی مستتر در یادداشتتان...شرافتمندانه سکوت کنید...."
🔹تحریریه جامعهنو: اینها قطعات نقدهای کوتاه دو تن از همراهان گرامی جامعهنو است که اخیرا دریافت کردهایم. بسی شکرگزار آنها هستیم که صرف وقت و نظر میکنند و البته در لحن کلی نقدهایشان، در کنار خشمی قابل درک، محبت و خیرخواهی نیز دیده میشود. از انها سپاس مجدد داریم و تلاش میکنیم تصویری که از خودمان داریم صادقانه به پیشگاه همه عرضه کنیم تا ما را در مسیر راهنمایی کنند.
نقدها و نظرها به ما یادآوری میکنند باید هرازچندگاه خاستگاه، اهداف و خطمشی خود را برای خودمان و خوانندگان یادآوری کنیم.
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/Alef-03-19
🔺پشت "جامعهنو" چه کسانی ایستادهاند؟
▫️"... به هر دلیل که به خودتان مربوط است به اخبار فساد نمیپردازید...تحلیلتان سستبنیاد است...بیطرف نیستید....لحن فرادستانه و از منظر دانای کل است....تواضع ندارید ...جایی ننوشتهاند حرفهای بودن به معنای بیطرفی و بینظری است. گاردین و نیویورکتایمز هم موضع و نظر دارند. پنهانکردن این نظرها و ماسک ناصح و ناجی ملت زدن کمکی به ارتقای پروفایل حرفهای نمیکند...مشکلات وضعیت را ذاتی فرض میکنید.....دکتر نیلی از اقتصاددانان مورد علاقه شماست...شما و اقتصاددانها که تحلیلهای خود را بر آرای آنها استوار میکنید.... به ابرچالش فساد سیستماتیک کاری ندارید....پیکان به سمت مردم میگیرید و توصیه سنگ بر شکم بستن میکنید....تحلیل شما خانه روی آب است...از دستمزدبگیر توان کاهش سطح زندگی میخواهید...نمک بر زخم میپاشید...مردم منتظر توصیه من و شما نمیمانند...سادهانگارانه لطمه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توصیههای کلی و بدون پشتوانه خود را نمیبینید، ....سعی دارید ایدهپردازی کنید...ناامیدید...توانی برای تغییر خودتان و دیگران نمیبینید ....در نوسان نظری هستید و ثبات ندارید...عدالت اجتماعی را رویای چپ میدانید،...صدها ناتوانی مستتر در یادداشتتان...شرافتمندانه سکوت کنید...."
🔹تحریریه جامعهنو: اینها قطعات نقدهای کوتاه دو تن از همراهان گرامی جامعهنو است که اخیرا دریافت کردهایم. بسی شکرگزار آنها هستیم که صرف وقت و نظر میکنند و البته در لحن کلی نقدهایشان، در کنار خشمی قابل درک، محبت و خیرخواهی نیز دیده میشود. از انها سپاس مجدد داریم و تلاش میکنیم تصویری که از خودمان داریم صادقانه به پیشگاه همه عرضه کنیم تا ما را در مسیر راهنمایی کنند.
نقدها و نظرها به ما یادآوری میکنند باید هرازچندگاه خاستگاه، اهداف و خطمشی خود را برای خودمان و خوانندگان یادآوری کنیم.
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/Alef-03-19
Telegraph
پشت "جامعهنو" چه کسانی ایستادهاند؟
"... به هر دلیل که به خودتان مربوط است به اخبار فساد نمیپردازید...تحلیلتان سستبنیاد است...بیطرف نیستید....لحن فرادستانه و از منظر دانای کل است....تواضع ندارید ...جایی ننوشتهاند حرفهای بودن به معنای بیطرفی و بینظری است. گاردین و نیویورکتایمز هم موضع…
🔸آمدن، بالیدن و رفتن عادل ها، محصول عملکرد اتاق فکر صدا و سیما است
▫️فاروق نجم الدین/ جامعه نو: خدای نکرده فکر نکنید که از همان اول دارم از نوعی توطئه حرف می زنم و یا اینکه عادل را همدست مدیریت قلمداد می کنم... خیر.
رفتن او حاصل کشاکشی طولانی در مدیریت سیما است و در یک عبارت می توان گفت که امری تصادفی نیست. یک روزی باید این تسویه حساب رخ می داد و این برخورد صورت می گرفت.
اما اگر اینطور باشد، پس چرا اساسا مدیریت سیما امثال عادل را به برنامه ها می آورند و حتی به آنها پروبال می دهند؟ فراتر اینکه دیده شده که مدیریت سیما در شدیدترین شرایط از عادل حمایت کرده و او را لانسه کرده است. عادل چند بار، خصوصا در دوره احمدی نژاد تا آستانه رانده شدن از سیما رفت اما هر بار، لابی ها نتیجه داد و کفه به نفع او برگشت، بدون انکه خودش نقشی خاص در این توازن ایفا کرده باشد. آیا این موضوع صرفا به خاطر وجود باند و یا مدیری خاص (مثلا پورمحمدی) بود که زورش به باند مقابل چربید؟ تا اندازه ای آری اما این تمام ماجرا نیست.
از سوی دیگر این تصور به وجود آمده که عادل فردوسی پور در تمام این مدت خار چشم مدیریت سیما بوده و مدت ها پیش باید او را کنار می زدند. حال اگر نتوانستند چنین کنند، به خاطر محبوبیت او و توانایی های حرفه ای او بوده است! به نظر من چنین تصوری از اساس غلط است. مدیران سیما تابع گروه های فرادستند و اگر تصمیمی برای عزل مجری خود بگیرند، لحظه ای درنگ نمی کنند و عواقب ان اصلا برای انها اهمیت ندارد.
با این شرایط، آمدن و رفتن مجریانی نظیر عادل، چه تفسیری دارد؟
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ad-03-22-2
▫️فاروق نجم الدین/ جامعه نو: خدای نکرده فکر نکنید که از همان اول دارم از نوعی توطئه حرف می زنم و یا اینکه عادل را همدست مدیریت قلمداد می کنم... خیر.
رفتن او حاصل کشاکشی طولانی در مدیریت سیما است و در یک عبارت می توان گفت که امری تصادفی نیست. یک روزی باید این تسویه حساب رخ می داد و این برخورد صورت می گرفت.
اما اگر اینطور باشد، پس چرا اساسا مدیریت سیما امثال عادل را به برنامه ها می آورند و حتی به آنها پروبال می دهند؟ فراتر اینکه دیده شده که مدیریت سیما در شدیدترین شرایط از عادل حمایت کرده و او را لانسه کرده است. عادل چند بار، خصوصا در دوره احمدی نژاد تا آستانه رانده شدن از سیما رفت اما هر بار، لابی ها نتیجه داد و کفه به نفع او برگشت، بدون انکه خودش نقشی خاص در این توازن ایفا کرده باشد. آیا این موضوع صرفا به خاطر وجود باند و یا مدیری خاص (مثلا پورمحمدی) بود که زورش به باند مقابل چربید؟ تا اندازه ای آری اما این تمام ماجرا نیست.
از سوی دیگر این تصور به وجود آمده که عادل فردوسی پور در تمام این مدت خار چشم مدیریت سیما بوده و مدت ها پیش باید او را کنار می زدند. حال اگر نتوانستند چنین کنند، به خاطر محبوبیت او و توانایی های حرفه ای او بوده است! به نظر من چنین تصوری از اساس غلط است. مدیران سیما تابع گروه های فرادستند و اگر تصمیمی برای عزل مجری خود بگیرند، لحظه ای درنگ نمی کنند و عواقب ان اصلا برای انها اهمیت ندارد.
با این شرایط، آمدن و رفتن مجریانی نظیر عادل، چه تفسیری دارد؟
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ad-03-22-2
Telegraph
آمدن، بالیدن و رفتن عادل ها، محصول عملکرد اتاق فکر صدا و سیما است
خدای نکرده فکر نکنید که از همان اول دارم از نوعی توطئه حرف می زنم و یا اینکه عادل را همدست مدیریت قلمداد می کنم... خیر. رفتن او حاصل کشاکشی طولانی در مدیریت سیما است و در یک عبارت می توان گفت که امری تصادفی نیست. یک روزی باید این تسویه حساب رخ می داد و این…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸نوروز درخانه معلم زندانی
▫️جامعهنو /لیلا رزاقی : این صدا و تصویر منیر عبدی، همسر اسماعیل عبدی فعال صنفی و دبیر کانون صنفی معلمان ایران است که در پیامی نوروزی به جامعه و فعالان صنفی و مدنی از حال و هوای این روزهای خانه اش میگوید. اسماعیل عبدی از پاییز ۹۵ و با حکم ۶ سال حبس در زندان #اوین به سر می برد. فعالان صنفی میگویند، جرم او دفاع از حقوق صنفی معلمان است.
🆔 @jameeno
▫️جامعهنو /لیلا رزاقی : این صدا و تصویر منیر عبدی، همسر اسماعیل عبدی فعال صنفی و دبیر کانون صنفی معلمان ایران است که در پیامی نوروزی به جامعه و فعالان صنفی و مدنی از حال و هوای این روزهای خانه اش میگوید. اسماعیل عبدی از پاییز ۹۵ و با حکم ۶ سال حبس در زندان #اوین به سر می برد. فعالان صنفی میگویند، جرم او دفاع از حقوق صنفی معلمان است.
🆔 @jameeno
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸نوروز درخانه معلم زندانی
▫️جامعهنو /لیلا رزاقی : خدیجه پاک ضمیر معلم و همسر محمد حبیبی فعال صنفی و معلم زندانیست. او در این ویدئو خطاب به همراهان جامعه نو، از مطالباتی میگوید که #محمدحبیبی در پی تحقق آنها به ۷ سال و نیم زندان محکوم شده است. توقف پروژه خصوصی سازی مدارس و مقابله با کالایی شدن آموزش ، بخشی از این مطالبات است. محمد حبیبی که از اردیبهشت ماه ۹۷ در پی یک تجمع صنفی بازداشت شده ، هم اکنون در زندان #اوین به سر می برد.
🆔 @jameeno
▫️جامعهنو /لیلا رزاقی : خدیجه پاک ضمیر معلم و همسر محمد حبیبی فعال صنفی و معلم زندانیست. او در این ویدئو خطاب به همراهان جامعه نو، از مطالباتی میگوید که #محمدحبیبی در پی تحقق آنها به ۷ سال و نیم زندان محکوم شده است. توقف پروژه خصوصی سازی مدارس و مقابله با کالایی شدن آموزش ، بخشی از این مطالبات است. محمد حبیبی که از اردیبهشت ماه ۹۷ در پی یک تجمع صنفی بازداشت شده ، هم اکنون در زندان #اوین به سر می برد.
🆔 @jameeno
#یادداشت_منتخب
🔻هدف ترامپ تغییر نظام ایران است؟ یاتحکیم آن؟
🖌برگردان: دکتر اسفندیار خدایی
▫️تجارب تاریخی نشان میدهد که تحریمهای اقتصادی موجب میشوندکنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتدو روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود.تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهدکه این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند.مثلاً در دهه ۱۹۸۰دولت ریگان مجاهدین افغانی را علیه شوروی تجهیز و حمایت کرد.لکن همین مجاهدین،القاعده را بوجودآوردندو با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشتند.
تحقیقات نشان دادهاند که تحریمها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق میدهند.تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن درسال ۲۰۰۹نشان دادکه تحریمهای ۱۹۸۱-۲۰۰۰وضعیت حقوق بشر درکشورهای هدف را خرابتر کرده بود.سال بعدتحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کردهاند و به سمت دیکتاتوری متمایلتر شدهاند. اما چرا؟
1️⃣ تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر میدهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت کند و نیروهای دموکراتیک دستشان از این منابع خالی میماند. تحقیقات پروفسور کوپردروری و پکسن نشان داد که در شرایط تحریم دولتها منابع مالی را به سمت هواداران خود سوق می دهند تا اثرات تحریمها بر آنان را کم کنند و حمایت ایشان را برای ادامه حکومت خود تضمین کنند. در سال ۱۹۸۵ سازمان ملل با طرح نفت در برابر غذا موجب تقویت رژیم صدام شد. زیرا این رژیم با کنترل دفترچه های توزیع مواد غذایی، خانوارهای عراقی را مطیع و وابسته به خود گرداند.
2️⃣ تحریمها موجب فرار مغزها و استعدادهای هوادار دموکراسی می شود و زمینه را برای سلطه دیکتاتوری بر جامعه فراهم می کند. برآوردها نشان میدهند که بیش از سه میلیون نفر از نیروهای متخصص عراقی در دهه ۱۹۹۰ این کشور را ترک کردند. نیروهای متخصص باقیمانده در عراق دست از کارهای پژوهشی و صنعتی برداشتند زیرا درآمدی عایدشان نمی شد و سرمایه های انسانی عراق تلف شد و این کشور به دست اندک نیروهای بی تجربه هوادار دولت اداره می شد.
3️⃣ تحریمها طیقه متوسط یعنی موتور محرکه دموکراسی را متلاشی می کنند و به جمعیت فقیری می افزایند که خواسته آنان فقط سیر کردن شکمشان خواهد بود نه آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود. فقر و بیکاری فقط به بیماری و عدم امنیت منجر نمی شود، بلکه فرهنگ و باور مردم را نیز فاسد می کند و همبستگی اجتماعی را متلاشی می کند و زور را جانشین قانون می کند. پروفسور لی جونز از دانشگاه کوین مری در کتاب «جامعه محاصره شده» درباره عراق مینویسد:
اتحاد تحریمها و دیکتاتوری موجب شد که مقاومت دموکراتیک در مقابل صدام متلاشی گردد. اینگونه بود که بعد از سقوط صدام، افراط گرایان داعشی بر عراق حاکم شدند و سایه آنها دهها سال دیگر ادامه خواهد داشت.
🔸ایران عراق نیست و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی ایران از عراق غنیتر است. اما چهل سال است که این کشور نیز با گونه های خفیفی از تحریمها دست و پنجه نرم می کند. این تحریمها فقط در سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۳ دوره اوباما شدید و فراگیر بودهاند. در همین سالها ارزش پول ایران و درآمد مردم را به شدت کاهش یافت. این تحریمها موجب شد که اقتصاد ایران به انحصار نظامیان درآید و فساد اقتصادی در این کشور فراگیر شود. این نظامیان با دور زدن تحریمها درآمد سرشاری کسب کنند و بازار تولید و توزیع را در انحصار خود گرفتند و بخش خصوصی و طبقه متوسط را به حاشیه رانده شدند.
🔹دولت ترامپ باخروج از برجام و تحریم ایران قدم در همان راه گذاشته است و جنبش مردمسالاری نوپا را هدف قرار داده است و میرود که چشمه های امید به صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه را بخشکاند و جامعه مدنی ایران را تضعیف و افراط گرایان را تقویت کند. به گفته یکی از کارشناسان ایرانی، وقتی که مردم زیر خط فقر له می شوند، تنها آرزوی آنها لقمهای نان برای زنده ماندن خواهد بود نه تغییرات دموکراتیک سیاسی. تحریمهای ایران طبقه متوسط را تضعیف میکند و ندای مردمسالاری را به حاشیه میراند و قدرت حاکمه را مستحکمتر و چابکتر میسازد و تنها راهی که پیش روی نخبگان می گذارد فرار مغزها خواهد بود.
پروفسور پیتر بینارت/ دانشگاه نیویورک
🆔 @jameeno
🔻هدف ترامپ تغییر نظام ایران است؟ یاتحکیم آن؟
🖌برگردان: دکتر اسفندیار خدایی
▫️تجارب تاریخی نشان میدهد که تحریمهای اقتصادی موجب میشوندکنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتدو روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود.تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان می دهدکه این مداخلات همواره یک مشکل را حل کرده اند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند.مثلاً در دهه ۱۹۸۰دولت ریگان مجاهدین افغانی را علیه شوروی تجهیز و حمایت کرد.لکن همین مجاهدین،القاعده را بوجودآوردندو با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشتند.
تحقیقات نشان دادهاند که تحریمها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق میدهند.تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن درسال ۲۰۰۹نشان دادکه تحریمهای ۱۹۸۱-۲۰۰۰وضعیت حقوق بشر درکشورهای هدف را خرابتر کرده بود.سال بعدتحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفته اند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کردهاند و به سمت دیکتاتوری متمایلتر شدهاند. اما چرا؟
1️⃣ تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر میدهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت کند و نیروهای دموکراتیک دستشان از این منابع خالی میماند. تحقیقات پروفسور کوپردروری و پکسن نشان داد که در شرایط تحریم دولتها منابع مالی را به سمت هواداران خود سوق می دهند تا اثرات تحریمها بر آنان را کم کنند و حمایت ایشان را برای ادامه حکومت خود تضمین کنند. در سال ۱۹۸۵ سازمان ملل با طرح نفت در برابر غذا موجب تقویت رژیم صدام شد. زیرا این رژیم با کنترل دفترچه های توزیع مواد غذایی، خانوارهای عراقی را مطیع و وابسته به خود گرداند.
2️⃣ تحریمها موجب فرار مغزها و استعدادهای هوادار دموکراسی می شود و زمینه را برای سلطه دیکتاتوری بر جامعه فراهم می کند. برآوردها نشان میدهند که بیش از سه میلیون نفر از نیروهای متخصص عراقی در دهه ۱۹۹۰ این کشور را ترک کردند. نیروهای متخصص باقیمانده در عراق دست از کارهای پژوهشی و صنعتی برداشتند زیرا درآمدی عایدشان نمی شد و سرمایه های انسانی عراق تلف شد و این کشور به دست اندک نیروهای بی تجربه هوادار دولت اداره می شد.
3️⃣ تحریمها طیقه متوسط یعنی موتور محرکه دموکراسی را متلاشی می کنند و به جمعیت فقیری می افزایند که خواسته آنان فقط سیر کردن شکمشان خواهد بود نه آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود. فقر و بیکاری فقط به بیماری و عدم امنیت منجر نمی شود، بلکه فرهنگ و باور مردم را نیز فاسد می کند و همبستگی اجتماعی را متلاشی می کند و زور را جانشین قانون می کند. پروفسور لی جونز از دانشگاه کوین مری در کتاب «جامعه محاصره شده» درباره عراق مینویسد:
اتحاد تحریمها و دیکتاتوری موجب شد که مقاومت دموکراتیک در مقابل صدام متلاشی گردد. اینگونه بود که بعد از سقوط صدام، افراط گرایان داعشی بر عراق حاکم شدند و سایه آنها دهها سال دیگر ادامه خواهد داشت.
🔸ایران عراق نیست و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی ایران از عراق غنیتر است. اما چهل سال است که این کشور نیز با گونه های خفیفی از تحریمها دست و پنجه نرم می کند. این تحریمها فقط در سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۳ دوره اوباما شدید و فراگیر بودهاند. در همین سالها ارزش پول ایران و درآمد مردم را به شدت کاهش یافت. این تحریمها موجب شد که اقتصاد ایران به انحصار نظامیان درآید و فساد اقتصادی در این کشور فراگیر شود. این نظامیان با دور زدن تحریمها درآمد سرشاری کسب کنند و بازار تولید و توزیع را در انحصار خود گرفتند و بخش خصوصی و طبقه متوسط را به حاشیه رانده شدند.
🔹دولت ترامپ باخروج از برجام و تحریم ایران قدم در همان راه گذاشته است و جنبش مردمسالاری نوپا را هدف قرار داده است و میرود که چشمه های امید به صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه را بخشکاند و جامعه مدنی ایران را تضعیف و افراط گرایان را تقویت کند. به گفته یکی از کارشناسان ایرانی، وقتی که مردم زیر خط فقر له می شوند، تنها آرزوی آنها لقمهای نان برای زنده ماندن خواهد بود نه تغییرات دموکراتیک سیاسی. تحریمهای ایران طبقه متوسط را تضعیف میکند و ندای مردمسالاری را به حاشیه میراند و قدرت حاکمه را مستحکمتر و چابکتر میسازد و تنها راهی که پیش روی نخبگان می گذارد فرار مغزها خواهد بود.
پروفسور پیتر بینارت/ دانشگاه نیویورک
🆔 @jameeno
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹نوروز درخانه معلم زندانی
▫️جامعه نو - لیلارزاقی: آدینه بیگی، همسر محمود بهشتی لنگرودی در این پیام نوروزی از دغدغه های صنفی معلمان و جای خالی فعالان صنفی دربند می گوید. محمودبهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان است که از سال 78 بدلیل فعالیت های صنفی بارها احضار و درسالهای 83،85،89 و94 بازداشت وماهها درانفرادی بوده و طی سه حکم مجزا، به 14 سال حبس محکوم شد. این احکام براساس ماده 134 ادغام شدند و نهایتا محمود بهشتی به تحمل 5 سال حبس محکوم شد. این فعال صنفی تاکنون نیمی از این حکم پنج ساله را گذرانده است.
🆔 @jameeno
▫️جامعه نو - لیلارزاقی: آدینه بیگی، همسر محمود بهشتی لنگرودی در این پیام نوروزی از دغدغه های صنفی معلمان و جای خالی فعالان صنفی دربند می گوید. محمودبهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان است که از سال 78 بدلیل فعالیت های صنفی بارها احضار و درسالهای 83،85،89 و94 بازداشت وماهها درانفرادی بوده و طی سه حکم مجزا، به 14 سال حبس محکوم شد. این احکام براساس ماده 134 ادغام شدند و نهایتا محمود بهشتی به تحمل 5 سال حبس محکوم شد. این فعال صنفی تاکنون نیمی از این حکم پنج ساله را گذرانده است.
🆔 @jameeno
#دیدگاه_همراهان_جامعه_نو
🔸عبرتها و الگوهای سال ۹۷
▫️ احسان دادگستر: هر سالی که سپری میشود رخدادهای وقوع یافته در آن برهه به آینه تمام قد عبرت یا الگو برای گروههای اجتماعی تبدیل میشود.نود و هفت در حالی پایان پذیرفت که از نظر ابعاد مختلف حاوی نکات آموزنده ای برایمان بود.
بعد سیاسی اقتصادی: بی شک خروج ایالات متحده از برجام و بازگشت تحریم های یک جانبه با اثرگذاری محسوس بر بازار ارز،مسکن،خودرو و کالاهای اساسی نشان داد تا چه حد کشور آسیب پذیر است اما مسولین پرادعا ، کم خرد و شعارزده با عدم درک این واقعیت محض مردم را با این شدت وسیع دچار فقر و فلاکت کردند.در این بین شاید عملکرد مسولین هیچ گونه تعجبی نداشت زیرا سالیان درازی ست که مسولان مشغول گل به خودی زدن هستند اما آنچه عبرت آموز بود برخورد سودجویانه و خودخواهانه گروه وسیعی از مردم از شرایط آشفته بازار بود. هرچند نمیتوان منکر اصل تاثیر تغییرات نرخ ارز بر کلیه کالاها بود اما سرعت جهش نرخها و تغییرات قیمتی و نیز هجوم بیشتر به اقلام گران شده باعث شد تا ما به ملتی تبدیل شویم که به جای اعتراض به یک گرانی بی دلیل خود نیز گران فروشی کنیم یا مشوق افزایش بیشتر قیمتها شویم.مقایسه ای ساده با علت اعتراض هفته های متمادی جلیقه زردها در پاریس نشان میدهد ما ایرانیان به شکل وسیع همچون مسولین مان عامل تشدید تورم و گرانی بودیم. حلقه مفقوده این بعد در سال جاری را میتوان انصاف نامید!
بعد اجتماعی فرهنگی: شاید بتوان مهمترین رخداد این حوزه را سخنان عبدالکریم سروش به مناسبت چهل سالگی انقلاب و مقایسه رهبران دو رژیم دانست. فارغ از اینکه مطالب ایراد شده چقدر صحیح بود باید شجاعت او در حرکت در خلاف جهت احساسات جریان عمومی رو تحسین کرد. از سوی دیگر اما گروهی که حکومت را به سبب برخورد تند و مذموم با منتقدینش مواخذه میکردند خود با شدت و حدتی شگفت سروش را مورد فحاشی و تلخی قرار دادند. این سبک از واکنش نشان داد ما ایرانیان هنوز هم چقدر از فضای گفتمان آزاد و نقد بدون جدال دوریم و نه تنها تحمل عمل به ایده مخالف که حتی تاب شنیدن سخن منتقد را نیز نداریم.حلقه مفقوده این بعد در سال جاری را میتوان هنر گفتگو نامید!
بعد بین المللی: شاید رخداد ناراحت کننده مساجد نیوزلند در انتهای سال جاری خاص ترین این موارد باشد. نه از باب کشتار مظلومین که به رویه ای ثابت تبدیل شده بلکه از حیث واکنش یک حاکم! نخست وزیر نیوزلند گفته بود قربانیان(مهاجران مسلمان) از ما بودند و آنکه آنها را کشت(مسبحی استرالیایی) از ما نبود. او نماد حلقه مفقدوه انسانیت در دنیای تعصبات مذهبی و فرقه ای در این بعد بود.ندایی که در صورت همراهی اش میتوان به صلح پایدار امیدوارتر شد.
پ ن ۱: اگر در سال نود و هشت حس انسانیت خود را بیدار و در تعامل با گروهها و تفکرات دگر اندیش از هنر گفتگوی بی نزاع استفاده کنیم و در برابر مردم به قهقرا رفته کشورمان منصفانه عمل کنیم میتوانیم امیدوار باشیم سال بهتری پیش رو خواهیم داشت.
پ ن ۲ : خداوند سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمیدهد مگر آنکه در خودشان تغییر ایجاد کنند.
پ ن ۳ : سال نو بر همه شما مبارک.
🆔 @jameeno
🔸عبرتها و الگوهای سال ۹۷
▫️ احسان دادگستر: هر سالی که سپری میشود رخدادهای وقوع یافته در آن برهه به آینه تمام قد عبرت یا الگو برای گروههای اجتماعی تبدیل میشود.نود و هفت در حالی پایان پذیرفت که از نظر ابعاد مختلف حاوی نکات آموزنده ای برایمان بود.
بعد سیاسی اقتصادی: بی شک خروج ایالات متحده از برجام و بازگشت تحریم های یک جانبه با اثرگذاری محسوس بر بازار ارز،مسکن،خودرو و کالاهای اساسی نشان داد تا چه حد کشور آسیب پذیر است اما مسولین پرادعا ، کم خرد و شعارزده با عدم درک این واقعیت محض مردم را با این شدت وسیع دچار فقر و فلاکت کردند.در این بین شاید عملکرد مسولین هیچ گونه تعجبی نداشت زیرا سالیان درازی ست که مسولان مشغول گل به خودی زدن هستند اما آنچه عبرت آموز بود برخورد سودجویانه و خودخواهانه گروه وسیعی از مردم از شرایط آشفته بازار بود. هرچند نمیتوان منکر اصل تاثیر تغییرات نرخ ارز بر کلیه کالاها بود اما سرعت جهش نرخها و تغییرات قیمتی و نیز هجوم بیشتر به اقلام گران شده باعث شد تا ما به ملتی تبدیل شویم که به جای اعتراض به یک گرانی بی دلیل خود نیز گران فروشی کنیم یا مشوق افزایش بیشتر قیمتها شویم.مقایسه ای ساده با علت اعتراض هفته های متمادی جلیقه زردها در پاریس نشان میدهد ما ایرانیان به شکل وسیع همچون مسولین مان عامل تشدید تورم و گرانی بودیم. حلقه مفقوده این بعد در سال جاری را میتوان انصاف نامید!
بعد اجتماعی فرهنگی: شاید بتوان مهمترین رخداد این حوزه را سخنان عبدالکریم سروش به مناسبت چهل سالگی انقلاب و مقایسه رهبران دو رژیم دانست. فارغ از اینکه مطالب ایراد شده چقدر صحیح بود باید شجاعت او در حرکت در خلاف جهت احساسات جریان عمومی رو تحسین کرد. از سوی دیگر اما گروهی که حکومت را به سبب برخورد تند و مذموم با منتقدینش مواخذه میکردند خود با شدت و حدتی شگفت سروش را مورد فحاشی و تلخی قرار دادند. این سبک از واکنش نشان داد ما ایرانیان هنوز هم چقدر از فضای گفتمان آزاد و نقد بدون جدال دوریم و نه تنها تحمل عمل به ایده مخالف که حتی تاب شنیدن سخن منتقد را نیز نداریم.حلقه مفقوده این بعد در سال جاری را میتوان هنر گفتگو نامید!
بعد بین المللی: شاید رخداد ناراحت کننده مساجد نیوزلند در انتهای سال جاری خاص ترین این موارد باشد. نه از باب کشتار مظلومین که به رویه ای ثابت تبدیل شده بلکه از حیث واکنش یک حاکم! نخست وزیر نیوزلند گفته بود قربانیان(مهاجران مسلمان) از ما بودند و آنکه آنها را کشت(مسبحی استرالیایی) از ما نبود. او نماد حلقه مفقدوه انسانیت در دنیای تعصبات مذهبی و فرقه ای در این بعد بود.ندایی که در صورت همراهی اش میتوان به صلح پایدار امیدوارتر شد.
پ ن ۱: اگر در سال نود و هشت حس انسانیت خود را بیدار و در تعامل با گروهها و تفکرات دگر اندیش از هنر گفتگوی بی نزاع استفاده کنیم و در برابر مردم به قهقرا رفته کشورمان منصفانه عمل کنیم میتوانیم امیدوار باشیم سال بهتری پیش رو خواهیم داشت.
پ ن ۲ : خداوند سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمیدهد مگر آنکه در خودشان تغییر ایجاد کنند.
پ ن ۳ : سال نو بر همه شما مبارک.
🆔 @jameeno
#الف
🔸لبه تعادل!
▫️شورای سردبیری: در واپسین روزهای سال پیش، بالاخره صدای استخوانی که کارد به آن رسیده است درآمد: یک فعال سیاسی از لزوم تشکیل هسته سخت سیاستورزان حرفهای اصلاحطلب سخن راند و یکی دیگر از آشتی با جنبش خیابانی حرف زد. اعتراف آقای خاتمی درباره ناامیدی مردم از صندوق رای و تحول مسالمتجویانه مبتنی بر رای هم مزید بر علت شد و به آن حرفها فضای توجه بخشید. این بحث در گرفت که آیا باید آینده را در کف خیابان جستجو کرد یانه؟ اکنون روشن شده گرایش به تحولخواهی از نوع متمایل به رویارویی خشن در کشور هوادارانی جدی یافته است. واقع وضعیت جامعه ما این است که حکومت حضور خیابانی بدون خشونت را اخیرا تا حدی تحمل میکند: مثلا جایی که کارگران حقوق عقبافتاده طلب کنند یا مخالف خصوصیسازی باشند، و زمانی که طلبکاران موسسات مالی به ناله و نفرین رئیس بانک مرکزی جمع شوند. اما فقط تا همین جا. نمیتوان تصور کرد طرح مطالبات سیاسی در قالب خیابان بدون بروز خشونت از سوی شاخهای ازحکومت و به دنبال آن از سوی جماعت ممکن باشد. اما به نظر میرسد نه یک نفر، که بخشی از نیروهای سیاسی هریک به طریقی و لابد با پذیرش فرجام خشونتآمیز به سودمندی طرح مطالبات در خیابان باورمند میشوند. آیا این انعکاس یک بیصبری روشنفکرانه است در شرایط دشوار نیروهای سیاسی که دچار خلاء نظریه و بنبست در عمل سیاسی هستند، یا انعکاسی از یک تحول اجتماعی در شرف وقوع و منجر به تحرک تودهای که اهل سیاست را درباره تعریف زودهنگام نسبت خود با آن فریفته و آماده کارزار خیابانی میسازد؟
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ba-03-25
🔸لبه تعادل!
▫️شورای سردبیری: در واپسین روزهای سال پیش، بالاخره صدای استخوانی که کارد به آن رسیده است درآمد: یک فعال سیاسی از لزوم تشکیل هسته سخت سیاستورزان حرفهای اصلاحطلب سخن راند و یکی دیگر از آشتی با جنبش خیابانی حرف زد. اعتراف آقای خاتمی درباره ناامیدی مردم از صندوق رای و تحول مسالمتجویانه مبتنی بر رای هم مزید بر علت شد و به آن حرفها فضای توجه بخشید. این بحث در گرفت که آیا باید آینده را در کف خیابان جستجو کرد یانه؟ اکنون روشن شده گرایش به تحولخواهی از نوع متمایل به رویارویی خشن در کشور هوادارانی جدی یافته است. واقع وضعیت جامعه ما این است که حکومت حضور خیابانی بدون خشونت را اخیرا تا حدی تحمل میکند: مثلا جایی که کارگران حقوق عقبافتاده طلب کنند یا مخالف خصوصیسازی باشند، و زمانی که طلبکاران موسسات مالی به ناله و نفرین رئیس بانک مرکزی جمع شوند. اما فقط تا همین جا. نمیتوان تصور کرد طرح مطالبات سیاسی در قالب خیابان بدون بروز خشونت از سوی شاخهای ازحکومت و به دنبال آن از سوی جماعت ممکن باشد. اما به نظر میرسد نه یک نفر، که بخشی از نیروهای سیاسی هریک به طریقی و لابد با پذیرش فرجام خشونتآمیز به سودمندی طرح مطالبات در خیابان باورمند میشوند. آیا این انعکاس یک بیصبری روشنفکرانه است در شرایط دشوار نیروهای سیاسی که دچار خلاء نظریه و بنبست در عمل سیاسی هستند، یا انعکاسی از یک تحول اجتماعی در شرف وقوع و منجر به تحرک تودهای که اهل سیاست را درباره تعریف زودهنگام نسبت خود با آن فریفته و آماده کارزار خیابانی میسازد؟
🆔 @jameeno
🔻بیشتر بخوانید
https://telegra.ph/ba-03-25
Telegraph
لبه تعادل!
جامعه نو شورای سردبیری: در واپسین روزهای سال پیش، بالاخره صدای استخوانی که کارد به آن رسیده است درآمد: یک فعال سیاسی از لزوم تشکیل هسته سخت سیاستورزان حرفهای اصلاحطلب سخن راند و یکی دیگر از آشتی با جنبش خیابانی حرف زد. اعتراف آقای خاتمی درباره ناامیدی…