جمالِ خیال
293 subscribers
584 photos
128 videos
104 files
206 links
🖋 علوم اسلامی | تاریخ | نقد



🆔 @jamalekhial
Download Telegram
دست بر دامانِ #رحمت_واسعه

🔹
🔸
🔹


در این ماه رحمت که توّابها
مقیمند در کنج محرابها


ز فُلک نجات الهی همی
نشانی بجویند غرقابها


به وقت سحر، اشک شور، آه تلخ
گرفته‌ است جای شکرخوابها


تضرّع کنانند و «یارب»زنان
همه طفلها، شیخها، شابها


سرشک ندامت ز چشمان خلق
روان است مانند میزابها


دلا، گویمت چیست راه نجات
که آرامی از این تب و تابها؟


بده دستِ خواهش به آنانکه تیز
رهانندت از کام گردابها🔻


🍃به شاهی که لب تشنه جان داد و بود
ز مهریّۀ مادرش، آبها


🍃به آن تشنه ساقی که فردا برند
به لب خشکی‌اش غبطه، سیرابها


🍃به آن شبه احمد که افکنده‌اند
ز ابروی او، طرحِ محرابها


🍃به طفلی که از بوسۀ نوک تیر
فرو شد به خوابی نه چون خوابها


🍃به اصحاب پاکی که مانندشان
نبوده است هرگز در اصحابها


به تکریمِ اینان پذیرد خدای
پذیرد اگر عذر توّابها


به کویش گر این‌ سان روی، سر نهند
به پایت چو درگاه، بوّابها


تو را باب غفران، حسین است و بس
مزن حلقه بیهوده بر بابها


که گویند «ابی الله ان یجری الـ
امورات الا بأسبابها»




🌺🌺ماه رمضانتان حسینی🌺🌺


#شعر_آئینی #قصیده #فقیر_تهرانی
#رمضان #یاحسین
@jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
‍ آن حاکمی که یاد فقیران کشورش
ناخفته سیر، یک شب از آن خشک نان، یکیست

شاهی که داشت شوق یتیمی، رعیتش
تا باشدش چو او پدری مهربان، یکیست

آن محور ثبات عوالم که در عزاش
رفت از قرار، ارض و سما هردوان، یکیست

آن مایۀ فراغت جانها که در غمش
از ساکنان چرخ برآمد فغان، یکیست

آن اسوۀ فتوت و رادی که میکند
#با_قاتلش_معاملۀ_میهمان، یکیست...

🍂🍁🍂


#شعر_آئینی #فقیر_تهرانی
#ابوالایتام #فضائل #مرثیه
#تهدمت_والله #یاعلی

http://Telegram.me/jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
لا سیف الا ذوالفقار...





تعالی الله از آن چابک سوار و تیغ برّانش

که تنگی می‌کند میدانِ گیتی، گاه جولانش

ز بس توقیعِ "لا" زد نقش بر منشورِ گمراهی

ملک "لا سیف الا ذوالفقار" آورد در شانش

مدام از خونِ خصمش زعفران اندود می‌دارد

عجب نبود که بینی در همه احوال، خندانش

به میدان و به منبر دیدمش، وآخر ندانستم

که برّان‌تر کدامین است؟ تیغش یا که برهانش؟

بهم پیچیده شد یکسر‌ بساط کفر در گیتی

از آن برهانِ برّان‌تر ز تیغ و تیغِ برّانش

بدین گردید زایل، شوکتِ ابطال و شجعانش

بدان گردید باطل، حجّتِ احبار و رهبانش

▫️▫️▫️


#فقیر_تهرانی #شعر_آئینی
#فضائل #یاعلی
@jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
‍ امشب شب جمعه آخر #ماه_رمضان است؛
فیض زیارت را از دست ندهیم؛
ماه مبارک به آخر برسد، دیگر معلوم نیست کی توفیق یار شود با جگر تشنه و لب خشکیده بگوییم🔻

صلّی الله علیک یااباعبدالله...
🔸
🔸
🔸



ز هر طرف مهِ رخساره‌ات به جلوه‌گری‌است

خموش باد نگاهی که ناظرِ دگری‌است

دوصد مسیح نفس مانده واله و مبهوت

که در فضای شفاخانه‌ات عجب اثری‌است

اگر به #اشک غمت شستشو کند ابلیس

خدا گواست به محشر ز هر گناه، بری‌است

کنم به تاجْوَران فخر، از غلامی تو

که خدمتِ درِ این خانه، فوق تاجوری‌است

اگر تو جلوه نمایی به وقت جان دادن

مسلّم افضلِ ساعاتِ عمر، محتضری‌است

به دهر، هر خبری هست، زیر پرچم توست

اگر کسی درِ دیگر زند، ز بیخبری‌است

سزد تمام بخوانم نماز در حرمت

که حائرِ توام ـ ای شاه ـ خانۀ پدری‌است

ز عمر نوح فزون‌تر دهند اگر کس را

به هرزه می‌رود، ار بی غم رُخَت سپری‌است

هزار سال ز سر دادنت گذشت و فلک

هنوز هم به عزای تو گرم نوحه‌گری‌است

به روز حشر، دمی خنده از لبش نرود

هر آن کسی که دمی در مصیبت تو گریست

▫️▫️▫️


#شعر_آئینی #فقیر_تهرانی
#نجوای_محبت #رحمت_واسعه
#عطش #زیارت #یاحسین

http://Telegram.me/jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
🔹عرض ادب




از شرمِ وعدۀ ظفرش در شراره بود
دیگر جز آهِ سرد کشیدن، چه چاره بود

تابی به تن نداشت که خود را کند خلاص
یک تن پیاده، وآن همه لشکر، سواره بود

بگرفته بود راه بیابان، امیر عشق
امّا سفیر، بر سر دارالاماره بود

حتّی خیالِ اینکه نیاید به کوفه، شاه
در جسم ناتوانش، جانی دوباره بود

از بامِ قصر، ـ با چه دلی ـ جانب حجاز
با آن نگاهِ بی رمقش در نظاره بود

می‌خواست باادب دهد او را سلام و حیف
دستی نداشت، عرض ادب با اشاره بود

این آفتاب عشق که در ابر غربت است
دیشب چو ماه، بین هزاران ستاره بود


🔸

رد می‌شد و شنید که بابا و دختری
وقت وداعشان سخن از گوشواره بود

با خویش _ دید _ زمزمه‌ها داشت حرمله
از چشم ساقی و گلوی شیرخواره بود...




#شعر_آئینی #فقیر_تهرانی
#حضرت_مسلم #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
#امان_از_دل_زینب




با اینکه می‌بینم، دلم باور ندارد
این جسمِ دلدار من است و سر ندارد؟!

ای معنیِ «أمّن یجیب» از جای برخیز
دنیا شبیهِ خواهرت مضطر ندارد

گر بی کفن ماندی، ز من دلخور نباشی
شرمنده‌ام؛ حتّی سرم معجر ندارد

انگار چیزی دیده باشد اولین بار
خورشید، چشم از صورت من بر ندارد

ای آسمان بر قتلگاهش گاه گاهی
آبی ببار، این تشنه آب‌آور ندارد

ای آهوان دشت بر داغش بگریید
این کشتۀ غرقه به خون مادر ندارد

یا رب مدد کن زیر کعب نی نمیرم
این کاروان جز من کسی دیگر ندارد

آسان کنم هر مشکلی را در سفر، لیک
مشکل، ربابی که علی اصغر ندارد!



#شعر_آئینی #فقیر_تهرانی
#وداع #حضرت_زینب #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
Forwarded from اتچ بات
سی سال در فراق پدر، زار گریه کرد
از داغ غربتِ شهِ بی یار گریه کرد


سی سال نیمه شب سر سجّاده تا سحر
چشمش به هم نیامد و بیدار گریه کرد


سی سال با شنیدنِ «سقّا»، «علم»، «عمو»
یاد لبان خشک علمدار گریه کرد


سی سال هر جوان رشیدی به راه دید
با یاد شبه احمد مختار گریه کرد


سی سال هر زمان که سر سفره‌ای نشست
یک دم نگاه کرد و دوصدبار گریه کرد


سی سال تا که برد کسی نام شیرخوار
یاد رباب و اصغر و گهوار گریه کرد


سی سال تا نظر به قدِ خواهرش نمود
با خاطرات مجلس اغیار گریه کرد


هر کودکی که دید به ره، زیر لب سرود:
«دامن»،«شراره»،«سنگ»،«سنان»،«خار»؛ گریه کرد



#امام_سجاد #مرثیه #اشک
#شعر_آئینی #فقیر_تهرانی
http://Telegram.me/jamalekhial
Forwarded from عکس نگار
🔸به پاس نوکری‌هایش...





روانش سوی علّیّین روان باد
تنش جان باد و جانش جانِ جان باد

سوی منزلگهِ امن و سعادت
دلیلش حضرت صاحب زمان باد

در این عالم به پای عشق شد پیر
در آن عالم ورا بخت جوان باد

چو گوهر، تا که بُد، قدرش نهان بود
کنون کز دست شد، قدرش عیان باد

در این قحط الرجال، اشعار نغزش
دلیلِ شاعران و ذاکران باد

"در این صحراست شاه بی سپاهی"
همین یک مصرعش حرز امان باد

مزارش محفلی بادا و خود نیز
در او تا صبح محشر روضه‌خوان باد

به محشر نیز اندر سایه‌ی عرش
ز حدّاثِ شه لب تشنگان باد

ز احسان خدا در روضه‌ی خلد
#حسان در بزمِ "خَيْراتٌ حِسان" باد

▫️


شادی روحش که کم و بیش به گردن همه ما "حق اشک" دارد، سه صلوات به همراه #لعن بر قاتلان حضرت صدیقه کبری صلوات‌الله‌علیها




#فقیر_تهرانی
#پیرغلامان
Forwarded from عکس نگار
🔹عرض ادب




از شرمِ وعدۀ ظفرش در شراره بود
دیگر جز آهِ سرد کشیدن، چه چاره بود

تابی به تن نداشت که خود را کند خلاص
یک تن پیاده، وآن همه لشکر، سواره بود

بگرفته بود راه بیابان، امیر عشق
امّا سفیر، بر سر دارالاماره بود

حتّی خیالِ اینکه نیاید به کوفه، شاه
در جسم ناتوانش، جانی دوباره بود

از بامِ قصر، ـ با چه دلی ـ جانب حجاز
با آن نگاهِ بی رمقش در نظاره بود

می‌خواست باادب دهد او را سلام و حیف
دستی نداشت، عرض ادب با اشاره بود

این آفتاب عشق که در ابر غربت است
دیشب چو ماه، بین هزاران ستاره بود


🔸

رد می‌شد و شنید که بابا و دختری
وقت وداعشان سخن از گوشواره بود

با خویش _ دید _ زمزمه‌ها داشت حرمله
از چشم ساقی و گلوی شیرخواره بود...




#شعر_آئینی #فقیر_تهرانی
#حضرت_مسلم #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial