#یک_بام_و_دو_هوا
برخی اشخاص در برخورد با بسیاری از قضایای شگفت آور در باب معجزات پیامبران و یا حتی کرامات صلحا و عرفا [اعم از اصلی و بدلی] و نیز مناسک و آدابِ دشوار، بسیار پذیرشگرند، اما به محض این که به مسائلی از قبیل فضائل و معجزات اهل بیت و #شعائر آن حضرات میرسند، صد و هشتاد درجه تغییر حالت داده و هزار و یک گونه استبعاد و استنکار میکنند!
مثلاً هیچ گاه با خواندن آیاتی همچون «إِنَّ الله يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً» و احادیث تأثیر استغفار در آمرزش گناهان بزرگ، نه احساس عدم تناسب حجمی میان یک جمله ندامت آمیز و جرائم سنگین به ایشان دست میدهد و نه وحشت زده میشوند که مبادا مردم جرأت بر گناه پیدا کنند! اما تا نوبت به خطاپوشیِ اشک حسینی و ثواب زیارت کربلا و عظمت شعائر عزا و حدیث رفع قلم و نظایر آن میرسد اما و اگرها آغاز میشود...
آیا کسی میتواند انکار کند که به گواهی روایات معتبر و متعدد، اندوهناک بودن از اندیشه مرگ و برزخ و حساب و عذاب و نیز گریستن برای آن، از برترین اعمال قلبی به شمار میرود؟ آن هم بدون محدودیت زمانی و غیره.
پس چرا غصه دار بودن و اشک ریختن و به سوگ نشسن برای مصیبتهایی که کمر آسمان را شکسته و «جگر خاتم المرسلین را خراشیده» باید آماج شبهه افکنیها و وسوسهها باشد؟!
بیایید این فقره از #زیارت_جامعه ائمة المؤمنین را یک بار دیگر مرور کنیم:
«ای خاندان پیامبر ـ پدر و مادرم فدایتان ـ! از دست ما کاری بر نمیآید جز این که گرد مزار شما طواف کرده و روح شما را در مصیبتهای بزرگ و فاجعههای سنگینی که بر شما رسیده تسلیت دهیم؛ مصیبتهایی که #داغ_پیوسته بر دل شیعیانتان نهاد و زخم بر جگرشان گذاشت و سینههاشان را از اندوهی عمیق آکند.» [المزار الکبیر/ ۲۹۴-۲۹۹ ، بحارالانوار۱۰۲/ ۱۶۴-۱۶۷]
به واقع رویکرد دوگانه برخی افراد به مقولههای یادشده، این حدیث پیامبر اکرم را تداعی میکند: «چرا تا سخن از ابراهیم و آل ابراهیم به میان میآید گل از گلتان میشکفد اما چون یاد از محمد و آل محمد میشود چهره در هم میکشید؟!»
#استمرار_عزاداری_سنت_اهلبیت
@jamalekhial
برخی اشخاص در برخورد با بسیاری از قضایای شگفت آور در باب معجزات پیامبران و یا حتی کرامات صلحا و عرفا [اعم از اصلی و بدلی] و نیز مناسک و آدابِ دشوار، بسیار پذیرشگرند، اما به محض این که به مسائلی از قبیل فضائل و معجزات اهل بیت و #شعائر آن حضرات میرسند، صد و هشتاد درجه تغییر حالت داده و هزار و یک گونه استبعاد و استنکار میکنند!
مثلاً هیچ گاه با خواندن آیاتی همچون «إِنَّ الله يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً» و احادیث تأثیر استغفار در آمرزش گناهان بزرگ، نه احساس عدم تناسب حجمی میان یک جمله ندامت آمیز و جرائم سنگین به ایشان دست میدهد و نه وحشت زده میشوند که مبادا مردم جرأت بر گناه پیدا کنند! اما تا نوبت به خطاپوشیِ اشک حسینی و ثواب زیارت کربلا و عظمت شعائر عزا و حدیث رفع قلم و نظایر آن میرسد اما و اگرها آغاز میشود...
آیا کسی میتواند انکار کند که به گواهی روایات معتبر و متعدد، اندوهناک بودن از اندیشه مرگ و برزخ و حساب و عذاب و نیز گریستن برای آن، از برترین اعمال قلبی به شمار میرود؟ آن هم بدون محدودیت زمانی و غیره.
پس چرا غصه دار بودن و اشک ریختن و به سوگ نشسن برای مصیبتهایی که کمر آسمان را شکسته و «جگر خاتم المرسلین را خراشیده» باید آماج شبهه افکنیها و وسوسهها باشد؟!
بیایید این فقره از #زیارت_جامعه ائمة المؤمنین را یک بار دیگر مرور کنیم:
«ای خاندان پیامبر ـ پدر و مادرم فدایتان ـ! از دست ما کاری بر نمیآید جز این که گرد مزار شما طواف کرده و روح شما را در مصیبتهای بزرگ و فاجعههای سنگینی که بر شما رسیده تسلیت دهیم؛ مصیبتهایی که #داغ_پیوسته بر دل شیعیانتان نهاد و زخم بر جگرشان گذاشت و سینههاشان را از اندوهی عمیق آکند.» [المزار الکبیر/ ۲۹۴-۲۹۹ ، بحارالانوار۱۰۲/ ۱۶۴-۱۶۷]
به واقع رویکرد دوگانه برخی افراد به مقولههای یادشده، این حدیث پیامبر اکرم را تداعی میکند: «چرا تا سخن از ابراهیم و آل ابراهیم به میان میآید گل از گلتان میشکفد اما چون یاد از محمد و آل محمد میشود چهره در هم میکشید؟!»
#استمرار_عزاداری_سنت_اهلبیت
@jamalekhial