اگر مثل همیشه دوست داری دختر خود را
بیا بگذار روی دامن دختر، سر خود را
فراموشم نمیگردد که در هرروز چندین بار
در آغوش محبت میگرفتی دختر خود را
حدیث روی مادر باز میخوانی ز رخسارم
ببین ای باغبان باغ گل نیلوفر خود را
چو بینم در گلویت جای نیزه، خوب میفهمم
که عمّه از چه زد بر چوبۀ محمل سر خود را
گله از میزبان تو، به اشک دیده دارم من
نَشُست از روی ماهت از چه رو خاکستر خود را؟
#شعر_آئینی
#سید_محمد_رستگار
#حضرت_رقیه
#مرثیه
#خرابه_شام
#مصیبت_اسارت
#یاحسین
بیا بگذار روی دامن دختر، سر خود را
فراموشم نمیگردد که در هرروز چندین بار
در آغوش محبت میگرفتی دختر خود را
حدیث روی مادر باز میخوانی ز رخسارم
ببین ای باغبان باغ گل نیلوفر خود را
چو بینم در گلویت جای نیزه، خوب میفهمم
که عمّه از چه زد بر چوبۀ محمل سر خود را
گله از میزبان تو، به اشک دیده دارم من
نَشُست از روی ماهت از چه رو خاکستر خود را؟
#شعر_آئینی
#سید_محمد_رستگار
#حضرت_رقیه
#مرثیه
#خرابه_شام
#مصیبت_اسارت
#یاحسین