جمالِ خیال
تا بوسهای به من ز لبِ دلستان رسید جانم به لب رسید و لبِ من به جان رسید گیرم قدم به پرسش من رنجه ساختی بیش است درد از آن که به دردم توان رسید معراجِ زهدِ خشک به منبر رسیدن است نتوان به بام چرخ به این نردبان رسید پوچ است چون حبابِ ز دریا برآمده حرفِ…
🍃🍂🍃
این بیت از غزل اخیر #صائب دل حسینیها را میبرد..
به روز یازدهم محرم..
زمان وداع خواهر با برادری که یک قافله را به او امانت سپرده بود...
حرف دل #بانوی_شکیبایی را چه زیبا ادا کرده🔻🔻
احوال من مپرس که با صدهزار درد
میبایدم به درد دل دیگران رسید...
😭😭😭
#آئینه_آئینی #حضرت_زینب
#مصیبت_اسارت #یاحسین
@jamalekhial
این بیت از غزل اخیر #صائب دل حسینیها را میبرد..
به روز یازدهم محرم..
زمان وداع خواهر با برادری که یک قافله را به او امانت سپرده بود...
حرف دل #بانوی_شکیبایی را چه زیبا ادا کرده🔻🔻
احوال من مپرس که با صدهزار درد
میبایدم به درد دل دیگران رسید...
😭😭😭
#آئینه_آئینی #حضرت_زینب
#مصیبت_اسارت #یاحسین
@jamalekhial
این بیت #صائب دل حسینیها را میبرد..
به روز یازدهم محرم..
هنگام وداع خواهر با برادری که یک قافله را به او امانت سپرده بود...
حرف دل #بانوی_شکیبایی را چه زیبا ادا کرده🔻🔻
احوال من مپرس که با صدهزار درد
میبایدم به درد دل دیگران رسید...
😭😭😭
#آئینه_آئینی #حضرت_زینب
#مصیبت_اسارت #یاحسین
@jamalekhial
به روز یازدهم محرم..
هنگام وداع خواهر با برادری که یک قافله را به او امانت سپرده بود...
حرف دل #بانوی_شکیبایی را چه زیبا ادا کرده🔻🔻
احوال من مپرس که با صدهزار درد
میبایدم به درد دل دیگران رسید...
😭😭😭
#آئینه_آئینی #حضرت_زینب
#مصیبت_اسارت #یاحسین
@jamalekhial
🏴درد دل #بانوی_شکیبایی با برادری که این روزها، هم با هماند و هم از یکدیگر جدا...
🔻
عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو
که توام نیم ره از یاد فراموش کنی
یا کند چرخ ز هم دور، مکان من و تو
ما به هر واقعه و حادثه با هم بودیم
شد چو بر لوح و قلم، نام و نشان من و تو
اوفتد کاش جداییش میان سر و تن
هرکه انداخت جدایی به میان من و تو
کر شود گوش فلک، تیره، رخ مهر و قمر
به فلک گر برسد آه و فغان من و تو
موج زن، آب فرات و تو لبِ تشنه، شهید
«وا اخا»، «واعطشا»، ورد زبان من و تو
کوفیان حرمت ما خوب رعایت کردند
بودشان چون خبر از عزت و شان من و تو
تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو
جای من بود به ویرانه، تو در کنج تنور
دوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو
#شعر_آئینی #ذوقی_اصفهانی
#مرثیه #مصیبت_اسارت #یاحسین
🔻
عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو
که توام نیم ره از یاد فراموش کنی
یا کند چرخ ز هم دور، مکان من و تو
ما به هر واقعه و حادثه با هم بودیم
شد چو بر لوح و قلم، نام و نشان من و تو
اوفتد کاش جداییش میان سر و تن
هرکه انداخت جدایی به میان من و تو
کر شود گوش فلک، تیره، رخ مهر و قمر
به فلک گر برسد آه و فغان من و تو
موج زن، آب فرات و تو لبِ تشنه، شهید
«وا اخا»، «واعطشا»، ورد زبان من و تو
کوفیان حرمت ما خوب رعایت کردند
بودشان چون خبر از عزت و شان من و تو
تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو
جای من بود به ویرانه، تو در کنج تنور
دوش در کوفه چه خوش بود مکان من و تو
#شعر_آئینی #ذوقی_اصفهانی
#مرثیه #مصیبت_اسارت #یاحسین