من اینجوریم که تلاش میکنمااا، ولی در حین تلاش کردن میبینی دارم زار میزنم=))) شما بگو یه لحظه تو نقش یه آدم قویِ تلاشگر فرو برم! اصلا! همچنان کاراکتر کوشولوی استرسی غرغروی خودمو حفظ میکنم و تلاش میکنم.😂
با نگهبان ساختمون کناری اون تایم از روز که کفشاشو درمیاره، دمپایی آبیاشو پاش میکنه و ضبط صوت قدیمیه رو میاره کوچه میشینه، به یه نقطه خیره میشه و آهنگ گوش میده همزادپنداری میکنم؛ تو راست میگفتی، پشت این چشمای وحشی خیلی وقته یه روح پیر خیره به یک نقطه نشسته.
من و چه به این کارا آخه؛ هر روز بیشتر تو ذهنم رنگ میگیره " باید سازمو برمیداشتم و فرار میکردم!"
Forwarded from Breathe´ (𝗴𝗮𝗿𝗱)
و اما تو، اگه بخوام تو یه جمله خلاصهت کنم میتونم بگم یکی از محدود آدمای امن زندگیمی و کنارت قشنگ ترین لحظاتمو گذروندم ،پرنده آبی بالتو میبوسم🪽
ممبرای قدیمی اینجا کارنامه درخشان کیکهای تابستونی منو یادشونه🌝
امیدوارم پیتزاهام مثل اونا نشه=)
امیدوارم پیتزاهام مثل اونا نشه=)
یه روز که خیلیم دور نیست، قراره به این زندگی نگاه کنم و دیگه "روزهای سردرگم جوونی" خطابش نکنم، قراره بفهممش و مسیر درستش و پیدا کنم، یه روز که دور نیست و از الان نور امیدشو میبینم.
اندازه سَرَم جوش زدم و زیر چشام گود افتاده؛ یکی نیست به من بگه استرس نکش و تایم خوابتو درست کن و خوب غذا بخور؟؟