یه روز که خیلیم دور نیست، قراره به این زندگی نگاه کنم و دیگه "روزهای سردرگم جوونی" خطابش نکنم، قراره بفهممش و مسیر درستش و پیدا کنم، یه روز که دور نیست و از الان نور امیدشو میبینم.
اندازه سَرَم جوش زدم و زیر چشام گود افتاده؛ یکی نیست به من بگه استرس نکش و تایم خوابتو درست کن و خوب غذا بخور؟؟
Forwarded from خونهٔ شماره ۸ (Samyar)
قبل از انجام هرکاری تکلیفت رو با زندگی روشن کن. یکبار برای همیشه زمان بذار و متمرکز بشو تا مشخص کنی از زندگی چی میخوای! در خلاء زندگی کردن باعث میشه در لحظهها خودتو گم کنی، به کیفیت زندگی خودت و اطرافیان آسیب بزنی. بلاتکلیف بودن، مرگ تدریجیه.
ارزششو نداره! جدی میگم، ول کنین لذتهای لحظهای بی ثباتو. آره اینو آدمی میگه که همیشه لذت طلب بوده.
همین الان هم اتاقیم پیامی که میخواست به دوست پسرش بده رو فرستاد برای باباش=))) دوست پسراتونو daddy سیو نکنید سیو نکنییییید!
نمیشه من آدمیو بخوام که فقط برای من باشه؟ مثلا دوستِ من دیگه هیچ دوست دیگهای نداشته باشه، مال دوست پسرشم نباشه، حتی مال مامانشم نباشه، فقط دوست من باشه فقط من!