Forwarded from Unclesam
🔴طفره رفتن #قرائتی_حرامزاده از بیان حقیقت سوره تحریم.
شان نزول این سوره به قدری خجالت آوره که آخوند قرائتی هم از بیان علت نزولش طفره میره و خودش رو به در و دیوار میزنه
به شان نزول این آیات که قرائتی شهامت گفتن آن را نداشت دقت کنید 👇
یکی از بزرگترین نقطه ضعف های اخلاقی پیامبر اسلام، زنباره بوده و هوسران بودن وی است، این ضعف تا به حدی پر رنگ و زننده است که جایگاه محمد را از یک مصلح اجتماعی و الگوی اخلاقی در اندیشه هر انسان منصف و واقع بینی به یک فرد زنباره و هوسران تقلیل میدهد. .
محمد در دوران زندگیش بخاطر زنباره بودن دچار رسوایی های اخلاقی و جنسی زیادی شده است. یکی از این رسواییهای اخلاقی و جنسی ماجرای ماریه قبطیه کنیز زیباروی مصری است که محمد با او همبستر شده است. این رسوایی در بین زنان محمد انچنان سر و صدایی بپا کرد که محمد را وادار كرده است تا همچون ديگر رسواييها براي سرپوش گذاشتن و ماست مالي كردن ان از خدتمكار دست به سينه اش «الله» كه در بسياري از موارد به عنوان كارگزار امور كمر به پايين محمد ايفاي نقش ميكند كمك بگيرد و با نزول اياتي كه شرح ان در ادامه خواهد امد این رسوایی جنسی را ماست مالی کند.
ماریه دختر شمعون قبطی (1)
محمد در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه هایی فرمانروایان این کشورها را به ائین توحید و اسلام دعوت کرد. در این میان نامه ای به مقوقس(پادشاهان اسکندریه) فرمانروای مصر نوشت و او را به ائین اسلام دعوت کرد. اگرچه مقوقس اسلام را نپذیرفت، اما هدایایی برای محمد فرستاد. در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که محمد او را به خدمت حفصه، دخنر عمر بن خطاب گذاشت. وی از پیامبر باردار شد، نام فرزند او را ابراهیم نهادند، دوسال زیست و بمرد. ( تاریخ طبری جلد .8 برگ 66131. / تاریخ طبری جلد .39 برگ 194 / سیره ابن هشام، ص5)
اما ماجرایی که محمد را مجبور کرد سوره تحریم را بسراید :
سیره حلبی جلد 3 برگهای 314 و 315
« زینب دختر حجش بعد از عایشه، محبوب ترین زن پیامبر بود و حفصه با عایشه دوستی نزدیکی بر قرار کرده بود و با صلح و صفا با یکدیگر زندگی میکردند و از اینرو حفصه به عایشه به خاطر عشق پیامبر نسبت به او حسودی نمیکرد. بلکه این او و عایشه بودند که نسبت به زینب دختر حجش حسودی می ورزیدند، و حفصه همیشه یار و پشتیبان عایشه بود. یک روز که پیامبر در خانه حفصه بود، حفصه از وی اجازه خواست تا به دیدار پدرش برود و پیامبر به وی اجازه داد. وقتی حفصه خانه را ترک کرد، پیامبر برای ماریه قبطی پیغام فرستاد تا به خانه حفصه بیاید و در انجا با وی خوابید و در این اثنا حفصه به خانه بازگشت و ماریه را در خانه ی خود با پیامبر دید، او همچنان در بیرون خانه ماند تا ماریه خانه را ترک کرد و انگاه وارد خانه شد و به پیامبر گفت دیدم چه کسی با تو در خانه بود، و در حال عصبانیت شدید به گریه افتاد و گفت : ای رسول الله، انچرا که با من کردی، انهم در روز مخصوص من و در خانه من و در رختخواب من با هیچکدام از زنان دیگرت نکردی، وقتی رسول الله حسودی را در صورت او دید گفت : ارام باش، او بر من حرام گردید به خاطر جلب رضایت تو و در روایتی گفت : ایا راضی میشوی اگر او را بر خود حرام گردانم و دیگر هرگز به او نزدیک نشوم؟ حفصه گفت : اری. پس پیامبر سوگند یاد کرد که دیگر به ماریه نزدیک نشود و او را بر خود حرام کرد. و در روایتی به حفصه گفت : انچرا که با تو گفتم برای کسی بازگو مکن. ولی حفصه عایشه را از این موضوع مطلع ساخت و به او گفت : خداوند ما را از ماریه راحت نمود چون رسول الله او را بر خود حرام کرد و بقیه ماجرا را نیز تعریف کرد. هنگامی که پیامبر از این مسئله اگاه شد او را طلاق داد.»
بر اساس روایت بالا وقتی محمد فهمید که حفصه راز مورد نظر را با عایشه در میان گذاشت او را طلاق داد . با طلاق دادن حفصه دیگر محمد دلیلی برای حرام کردن ماریه به خود نداشت از اینرو پای الله کارگزار امور الت تناسلیش را به میان میکشد تا با زبان او بگوید از حرام کردن ماریه به خود بسیار ناراحت و ناراضی است و له له دوباره خوابیدن با او را میزند. بنابراین شروع به سرودن ایات تحریم میکند
شان نزول این سوره به قدری خجالت آوره که آخوند قرائتی هم از بیان علت نزولش طفره میره و خودش رو به در و دیوار میزنه
به شان نزول این آیات که قرائتی شهامت گفتن آن را نداشت دقت کنید 👇
یکی از بزرگترین نقطه ضعف های اخلاقی پیامبر اسلام، زنباره بوده و هوسران بودن وی است، این ضعف تا به حدی پر رنگ و زننده است که جایگاه محمد را از یک مصلح اجتماعی و الگوی اخلاقی در اندیشه هر انسان منصف و واقع بینی به یک فرد زنباره و هوسران تقلیل میدهد. .
محمد در دوران زندگیش بخاطر زنباره بودن دچار رسوایی های اخلاقی و جنسی زیادی شده است. یکی از این رسواییهای اخلاقی و جنسی ماجرای ماریه قبطیه کنیز زیباروی مصری است که محمد با او همبستر شده است. این رسوایی در بین زنان محمد انچنان سر و صدایی بپا کرد که محمد را وادار كرده است تا همچون ديگر رسواييها براي سرپوش گذاشتن و ماست مالي كردن ان از خدتمكار دست به سينه اش «الله» كه در بسياري از موارد به عنوان كارگزار امور كمر به پايين محمد ايفاي نقش ميكند كمك بگيرد و با نزول اياتي كه شرح ان در ادامه خواهد امد این رسوایی جنسی را ماست مالی کند.
ماریه دختر شمعون قبطی (1)
محمد در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه هایی فرمانروایان این کشورها را به ائین توحید و اسلام دعوت کرد. در این میان نامه ای به مقوقس(پادشاهان اسکندریه) فرمانروای مصر نوشت و او را به ائین اسلام دعوت کرد. اگرچه مقوقس اسلام را نپذیرفت، اما هدایایی برای محمد فرستاد. در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که محمد او را به خدمت حفصه، دخنر عمر بن خطاب گذاشت. وی از پیامبر باردار شد، نام فرزند او را ابراهیم نهادند، دوسال زیست و بمرد. ( تاریخ طبری جلد .8 برگ 66131. / تاریخ طبری جلد .39 برگ 194 / سیره ابن هشام، ص5)
اما ماجرایی که محمد را مجبور کرد سوره تحریم را بسراید :
سیره حلبی جلد 3 برگهای 314 و 315
« زینب دختر حجش بعد از عایشه، محبوب ترین زن پیامبر بود و حفصه با عایشه دوستی نزدیکی بر قرار کرده بود و با صلح و صفا با یکدیگر زندگی میکردند و از اینرو حفصه به عایشه به خاطر عشق پیامبر نسبت به او حسودی نمیکرد. بلکه این او و عایشه بودند که نسبت به زینب دختر حجش حسودی می ورزیدند، و حفصه همیشه یار و پشتیبان عایشه بود. یک روز که پیامبر در خانه حفصه بود، حفصه از وی اجازه خواست تا به دیدار پدرش برود و پیامبر به وی اجازه داد. وقتی حفصه خانه را ترک کرد، پیامبر برای ماریه قبطی پیغام فرستاد تا به خانه حفصه بیاید و در انجا با وی خوابید و در این اثنا حفصه به خانه بازگشت و ماریه را در خانه ی خود با پیامبر دید، او همچنان در بیرون خانه ماند تا ماریه خانه را ترک کرد و انگاه وارد خانه شد و به پیامبر گفت دیدم چه کسی با تو در خانه بود، و در حال عصبانیت شدید به گریه افتاد و گفت : ای رسول الله، انچرا که با من کردی، انهم در روز مخصوص من و در خانه من و در رختخواب من با هیچکدام از زنان دیگرت نکردی، وقتی رسول الله حسودی را در صورت او دید گفت : ارام باش، او بر من حرام گردید به خاطر جلب رضایت تو و در روایتی گفت : ایا راضی میشوی اگر او را بر خود حرام گردانم و دیگر هرگز به او نزدیک نشوم؟ حفصه گفت : اری. پس پیامبر سوگند یاد کرد که دیگر به ماریه نزدیک نشود و او را بر خود حرام کرد. و در روایتی به حفصه گفت : انچرا که با تو گفتم برای کسی بازگو مکن. ولی حفصه عایشه را از این موضوع مطلع ساخت و به او گفت : خداوند ما را از ماریه راحت نمود چون رسول الله او را بر خود حرام کرد و بقیه ماجرا را نیز تعریف کرد. هنگامی که پیامبر از این مسئله اگاه شد او را طلاق داد.»
بر اساس روایت بالا وقتی محمد فهمید که حفصه راز مورد نظر را با عایشه در میان گذاشت او را طلاق داد . با طلاق دادن حفصه دیگر محمد دلیلی برای حرام کردن ماریه به خود نداشت از اینرو پای الله کارگزار امور الت تناسلیش را به میان میکشد تا با زبان او بگوید از حرام کردن ماریه به خود بسیار ناراحت و ناراضی است و له له دوباره خوابیدن با او را میزند. بنابراین شروع به سرودن ایات تحریم میکند
Forwarded from فوروم ایرانیان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قتل خشوقی، مسئولیت عربستان و پیامدهای منطقه ای آن.
گفتگوی حسن داعی با آقای علیرضا میبدی، برنامه یاران، 19 اکتبر 2018 @iranianforum
گفتگوی حسن داعی با آقای علیرضا میبدی، برنامه یاران، 19 اکتبر 2018 @iranianforum
Forwarded from Unclesam
#دانش_سیاسی
#آشنایی_با_مفاهیم_سیاسی
#بخش_اول_مفهوم_توتالیتاریسم
تمامیّتخواهی، یا توتالیتاریسم (به فرانسوی: totalitarisme) اصطلاحی در علوم سیاسی و توصیفگر نوعی از حکومت است که معمولاً دارای این شش ویژگی است: یک ایدئولوژی کلّی، یک سیستم تکحزبی متعهّد به آن ایدئولوژی کلّی که معمولاً توسط یک نفر رهبری میشود، دارای پلیس مخفی گسترده، انحصار در سلاحهای مورد استفاده، انحصار وسایل ارتباط جمعی، انحصار اقتصادی که ممکن است لزوماً و بهطور مستقیم توسّط حزب صورت نگیرد.
💠این نوع حکومتی به نوبهٔ خود به گونههای مختلفی تقسیم میشود که از جمله میتوان به خودکامگی، استبداد، جبّاریّت، حکومت مطلقه، یکّهسالاری و … اشاره نمود. نمونههایی چون نازیسم، فاشیسم، مائوئیسم، لنینیسم و … در حقیقت زیرگونههای اینگونههای حکومتی است
💠در این نوع حکومتها دولت تقریباً بر تمام شئون زندگی عمومی و رفتارهای خصوصی شهروندان نظارت و کنترل دارد. به تعریف سیاستدانان برجسته، یک دولتِ تمامیّتخواه میکوشد تا همهٔ جمعیّتِ زیر دستِ خود را برای تحقّق بخشیدن به اهدافِ دولتی، بسیج کند و فعالیّتهایی که همسو با این اهداف نباشند (مانند تشکیل اتّحادیههای کارگری، نهادهای مذهبی تأییدنشده از سوی دولت یا احزاب سیاسی مخالف)، تحمّل نمیشوند.
💠افلاطون در کتاب جمهوری، حکومت تمامیّتخواه را از بهترین انواع حکومت دانستهاست. استالین واژهٔ تمامیّتخواه را برای توصیف حکومتش به کار برد. حکومتهای استالین (در شوروی)، هیتلر (در آلمان)، پولپوت (در کامبوج) و موسولینی (در ایتالیا)از مهمترین نمونههای تمامیّتخواهی هستند.
#آشنایی_با_مفاهیم_سیاسی
#بخش_اول_مفهوم_توتالیتاریسم
تمامیّتخواهی، یا توتالیتاریسم (به فرانسوی: totalitarisme) اصطلاحی در علوم سیاسی و توصیفگر نوعی از حکومت است که معمولاً دارای این شش ویژگی است: یک ایدئولوژی کلّی، یک سیستم تکحزبی متعهّد به آن ایدئولوژی کلّی که معمولاً توسط یک نفر رهبری میشود، دارای پلیس مخفی گسترده، انحصار در سلاحهای مورد استفاده، انحصار وسایل ارتباط جمعی، انحصار اقتصادی که ممکن است لزوماً و بهطور مستقیم توسّط حزب صورت نگیرد.
💠این نوع حکومتی به نوبهٔ خود به گونههای مختلفی تقسیم میشود که از جمله میتوان به خودکامگی، استبداد، جبّاریّت، حکومت مطلقه، یکّهسالاری و … اشاره نمود. نمونههایی چون نازیسم، فاشیسم، مائوئیسم، لنینیسم و … در حقیقت زیرگونههای اینگونههای حکومتی است
💠در این نوع حکومتها دولت تقریباً بر تمام شئون زندگی عمومی و رفتارهای خصوصی شهروندان نظارت و کنترل دارد. به تعریف سیاستدانان برجسته، یک دولتِ تمامیّتخواه میکوشد تا همهٔ جمعیّتِ زیر دستِ خود را برای تحقّق بخشیدن به اهدافِ دولتی، بسیج کند و فعالیّتهایی که همسو با این اهداف نباشند (مانند تشکیل اتّحادیههای کارگری، نهادهای مذهبی تأییدنشده از سوی دولت یا احزاب سیاسی مخالف)، تحمّل نمیشوند.
💠افلاطون در کتاب جمهوری، حکومت تمامیّتخواه را از بهترین انواع حکومت دانستهاست. استالین واژهٔ تمامیّتخواه را برای توصیف حکومتش به کار برد. حکومتهای استالین (در شوروی)، هیتلر (در آلمان)، پولپوت (در کامبوج) و موسولینی (در ایتالیا)از مهمترین نمونههای تمامیّتخواهی هستند.
Forwarded from Unclesam
اولین دروغ در #قرآن
وقتی قرآن را میگشاییم اولین سوره ای که مشاهده می کنیم، سوره حمد یا همان سوره فاتحه است که در آیه اول آن چنین آمده است :
#متن_عربی : سوره حمد : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
#ترجمه : به نام الله بخشنده و مهربان
در این آیه آمده است که الله بخشنده و مهربان است ولی زمانی که آیات قرآن را به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم، متوجه میشویم که طبق آیات قرآن 《الله نه بخشنده و نه مهربان است》؛ حال برای اثبات این کلام خود به یک آیه در قرآن استناد می کنیم :
#متن_عربی : إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ...﴿۵۶﴾
#ترجمه انصاریان : یقیناً کسانی که به آیات ما کافر شدند به زودی آنان را به آتشی [شکنجه آور و سوزان] درآوریم، هرگاه پوستشان بریان شود، پوست های دیگری جایگزین آن می کنیم تا عذاب را بچشند.
⚡️طبق این آیه الله نه بخشنده و نه مهربان است زیرا پوست کسانی را که معتقد به آیات قرآن نباشند را بریان می کند و مورد عذاب شدید قرار میدهد که طبیعتا نمیتوان قبول کرد که او بخشنده و مهربان است زیرا این عمل شنیع از بخشنگی و مهربانی به دور است.
وقتی قرآن را میگشاییم اولین سوره ای که مشاهده می کنیم، سوره حمد یا همان سوره فاتحه است که در آیه اول آن چنین آمده است :
#متن_عربی : سوره حمد : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
#ترجمه : به نام الله بخشنده و مهربان
در این آیه آمده است که الله بخشنده و مهربان است ولی زمانی که آیات قرآن را به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم، متوجه میشویم که طبق آیات قرآن 《الله نه بخشنده و نه مهربان است》؛ حال برای اثبات این کلام خود به یک آیه در قرآن استناد می کنیم :
#متن_عربی : إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ...﴿۵۶﴾
#ترجمه انصاریان : یقیناً کسانی که به آیات ما کافر شدند به زودی آنان را به آتشی [شکنجه آور و سوزان] درآوریم، هرگاه پوستشان بریان شود، پوست های دیگری جایگزین آن می کنیم تا عذاب را بچشند.
⚡️طبق این آیه الله نه بخشنده و نه مهربان است زیرا پوست کسانی را که معتقد به آیات قرآن نباشند را بریان می کند و مورد عذاب شدید قرار میدهد که طبیعتا نمیتوان قبول کرد که او بخشنده و مهربان است زیرا این عمل شنیع از بخشنگی و مهربانی به دور است.
Forwarded from Unclesam
بررسی تعدادى از نواقص قرآن به زبان ساده
#قسمت_دوم
۴) اضافه گویی و تکرار مکررات برخی آیات با موضوع یا مفهوم برابر، در سوره های مختلف قرآن.
همچون آیه ی ۲ از #سوره_رعد که به وجود ستون های نامرئی برای مانع شدن از سقوط آسمان ها اشاره شده است!!
#متن_آيه: اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ
#ترجمه:
الله كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد بالا برد، آنگاه بر عرش قرار گرفت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به حرکت خود ادامه میدهند در امور تدبير میکند و نشانهها را به روشنى بيان مینمايد، باشد كه شما به دیدار پروردگارتان يقين نمایید.
و دوباره عینا همین موضوع در #سوره_لقمان آیه ی ۱۰ آمده است:
خلق السماوات بغیر عمد ترونها ...
آسمان ها را بدون هیچ ستونى كه آن را ببینید خلق کرد.
براستی تکرار اینگونه مباحث و موضوعات آن هم در کتابی که گفته میشود از جانب خداست و از نقطه نظر ورود به مباحث مختلف، دارای محدودیت زیادی است چه #ضرورت_عقلی دارد؟!
۵) تکرار مدام برخی آیات، عینا و نعل به نعل در برخی سوره های قرآن.
مثال براى تکرار زیاد، بی دلیل و بی معنای عبارت "فبای آلاء ربکما تکذبان" در سوره ی #الرحمن که ۳۱ بار تکرار شده است كه آنرا بيشتر به يك شعر قافيه دار تبديل كرده است تا يك دستور يا پيام الهى!
ادامه دارد ...
#قسمت_دوم
۴) اضافه گویی و تکرار مکررات برخی آیات با موضوع یا مفهوم برابر، در سوره های مختلف قرآن.
همچون آیه ی ۲ از #سوره_رعد که به وجود ستون های نامرئی برای مانع شدن از سقوط آسمان ها اشاره شده است!!
#متن_آيه: اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ
#ترجمه:
الله كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد بالا برد، آنگاه بر عرش قرار گرفت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به حرکت خود ادامه میدهند در امور تدبير میکند و نشانهها را به روشنى بيان مینمايد، باشد كه شما به دیدار پروردگارتان يقين نمایید.
و دوباره عینا همین موضوع در #سوره_لقمان آیه ی ۱۰ آمده است:
خلق السماوات بغیر عمد ترونها ...
آسمان ها را بدون هیچ ستونى كه آن را ببینید خلق کرد.
براستی تکرار اینگونه مباحث و موضوعات آن هم در کتابی که گفته میشود از جانب خداست و از نقطه نظر ورود به مباحث مختلف، دارای محدودیت زیادی است چه #ضرورت_عقلی دارد؟!
۵) تکرار مدام برخی آیات، عینا و نعل به نعل در برخی سوره های قرآن.
مثال براى تکرار زیاد، بی دلیل و بی معنای عبارت "فبای آلاء ربکما تکذبان" در سوره ی #الرحمن که ۳۱ بار تکرار شده است كه آنرا بيشتر به يك شعر قافيه دار تبديل كرده است تا يك دستور يا پيام الهى!
ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 سردرگمی الله در قرآن برای تحریم شراب
داستان مراحل تحریم شراب در قرآن, داستانی خواندنی است که به خودی خود اثبات میکند که نویسنده یا نویسندگان قرآن در یک سردرگمی برای تحریم یا آزادی نوشیدن شراب, به سر میبردهاند. به ترتیب با بررسی آیات قرآن در این زمینه چگونگی این جریان را از نظر میگذرانیم.
۱- آیه ۶۷ سوره نحل: وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
#ترجمه:
و از میوه های درخت خرما و انگور نیز (نوشیدنیهای) مست کننده و رزق نیکو میگیرید. همانا در این امر نیز نشانهای روشن برای اهل تفکر است.(سوره نحل، آیه ۶۷)
در این آیه همانگونه که مشاهده میکنید همانند دستورات ادیان یهودیت و مسیحیت, شراب از نوشیدنیهای نیکوست و الله هم بر این امر در این آیه تاکید کرده است.
داستان مراحل تحریم شراب در قرآن, داستانی خواندنی است که به خودی خود اثبات میکند که نویسنده یا نویسندگان قرآن در یک سردرگمی برای تحریم یا آزادی نوشیدن شراب, به سر میبردهاند. به ترتیب با بررسی آیات قرآن در این زمینه چگونگی این جریان را از نظر میگذرانیم.
۱- آیه ۶۷ سوره نحل: وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
#ترجمه:
و از میوه های درخت خرما و انگور نیز (نوشیدنیهای) مست کننده و رزق نیکو میگیرید. همانا در این امر نیز نشانهای روشن برای اهل تفکر است.(سوره نحل، آیه ۶۷)
در این آیه همانگونه که مشاهده میکنید همانند دستورات ادیان یهودیت و مسیحیت, شراب از نوشیدنیهای نیکوست و الله هم بر این امر در این آیه تاکید کرده است.
Forwarded from Unclesam
💥 بررسی تعدادى از نواقص قرآن به زبان ساده
#قسمت_سوم
۶) برخی تناقضات داخلی و ماهوی قرآن که شامل موارد و تعداد زیادی است و بعلت جلوگیری از اطاله ی زمان و طولانی شدن متن، فقط به ارائه ی یک مثال و مصداق میپردازم. این تناقضات را در منابع زیادی که در اینترنت موجود است میتوان یافت.
در همان آیات ۲ از #سوره_رعد و ۱۰ از #سوره_لقمان که ذکر شد،
علت عدم سقوط آسمانها را وجود ستونهای نامرئی میداند در حالی که در سوره فاطر آیه ۴۱، علت را به شخص خدا نسبت میدهد و اینکه خدا خود شخصا آسمان ها را نگه داشته است تا مانع سقوطشان شود!!!
#متن_آيه: إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
#ترجمه:
همانا الله آسمانها و زمين را گرفته است تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمیدارد، اوست بردبار و آمرزنده.
۷) وجود آیات #ناسخ و #منسوخ در قرآن و اینکه الله بعد از مدت زمانی از سخن یا دستورات قبلی خویش اعراض میکند و حرف خود را پس میگیرد و یا آن را با سخن دیگری تعویض میکند و سخن جدید را جایگزین، ابطال کننده و ناسخ سخن قبلی میداند!!
در واقع بسيارى از #خصوصيات_الله در قرآن همان خصايص انسانى هستند كه به او تعميم شده است.
خصوصياتى مانند #خوشحالى، #ناراحتى، #عصبانيت، #فريبكارى و به خصوص همين ناسخ و منسوخ كه در مورد انسانها تجربه و خطا از آن ياد ميشود.
۸) وجود برخی اشکالات و #نواقص_آشکار_علمی در قرآن.
بازهم براى مثال از همان آیات مذکور بالا استفاده ميكنم،
مفسرین و متکلمین مسلمان، مراد از "ستونهای نامرئی" را #نیروی_جاذبه ی گرانشی در کیهان میدانند.
اما غافل از اینکه:
#اولا، آسمان جسم نیست و جرم ندارد که بخواهد تحت تاثیر جاذبه قرار بگیرد.
#دوما، نیروی گرانشی نیرویی است که دارای شکل و توپولوژی نیست، همچون ستون که بخواهد قائم و عمود باشد.
#سوما، نيرو جاذبه باعث جذب اجسام به هم ميشود ولى ستون باعث ايجاد فاصله كه در اينجا نام بردن از نيرو جاذبه در واقع برخلاف مضمون آيه است.
پس حتی اگر منظور #قرآن جاذبه میبود، مثال ستون در این آیات، هیچ محلی از اِعراب ندارد و کاملا غلط است.
ادامه دارد ...
#قسمت_سوم
۶) برخی تناقضات داخلی و ماهوی قرآن که شامل موارد و تعداد زیادی است و بعلت جلوگیری از اطاله ی زمان و طولانی شدن متن، فقط به ارائه ی یک مثال و مصداق میپردازم. این تناقضات را در منابع زیادی که در اینترنت موجود است میتوان یافت.
در همان آیات ۲ از #سوره_رعد و ۱۰ از #سوره_لقمان که ذکر شد،
علت عدم سقوط آسمانها را وجود ستونهای نامرئی میداند در حالی که در سوره فاطر آیه ۴۱، علت را به شخص خدا نسبت میدهد و اینکه خدا خود شخصا آسمان ها را نگه داشته است تا مانع سقوطشان شود!!!
#متن_آيه: إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
#ترجمه:
همانا الله آسمانها و زمين را گرفته است تا نيفتند و اگر بيفتند بعد از او هيچ كس آنها را نگاه نمیدارد، اوست بردبار و آمرزنده.
۷) وجود آیات #ناسخ و #منسوخ در قرآن و اینکه الله بعد از مدت زمانی از سخن یا دستورات قبلی خویش اعراض میکند و حرف خود را پس میگیرد و یا آن را با سخن دیگری تعویض میکند و سخن جدید را جایگزین، ابطال کننده و ناسخ سخن قبلی میداند!!
در واقع بسيارى از #خصوصيات_الله در قرآن همان خصايص انسانى هستند كه به او تعميم شده است.
خصوصياتى مانند #خوشحالى، #ناراحتى، #عصبانيت، #فريبكارى و به خصوص همين ناسخ و منسوخ كه در مورد انسانها تجربه و خطا از آن ياد ميشود.
۸) وجود برخی اشکالات و #نواقص_آشکار_علمی در قرآن.
بازهم براى مثال از همان آیات مذکور بالا استفاده ميكنم،
مفسرین و متکلمین مسلمان، مراد از "ستونهای نامرئی" را #نیروی_جاذبه ی گرانشی در کیهان میدانند.
اما غافل از اینکه:
#اولا، آسمان جسم نیست و جرم ندارد که بخواهد تحت تاثیر جاذبه قرار بگیرد.
#دوما، نیروی گرانشی نیرویی است که دارای شکل و توپولوژی نیست، همچون ستون که بخواهد قائم و عمود باشد.
#سوما، نيرو جاذبه باعث جذب اجسام به هم ميشود ولى ستون باعث ايجاد فاصله كه در اينجا نام بردن از نيرو جاذبه در واقع برخلاف مضمون آيه است.
پس حتی اگر منظور #قرآن جاذبه میبود، مثال ستون در این آیات، هیچ محلی از اِعراب ندارد و کاملا غلط است.
ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 بررسی تعدادى از نواقص قرآن به زبان ساده
#قسمت_چهارم
۹) صحبت از برخی مسائل شخصی و خصوصی پیامبر اسلام، #محمد_بن_عبدلله در لابلای برخی از آیات قرآن،
در حالی که مسلمانان این کتاب را نه کتابی متعلق به یک شخص خاص،
بلکه آنرا متعلق به تمام ابناء بشریت میدانند و نقل برخی موضوعات در زندگی خصوصی پیامبر اسلام از قبیل مشکلات زناشویی ایشان با همسرانش و اجازه ی تقدم و تاخر انداختن و عدم رعایت عدالت در همبستر شدن با زوجات،
ماجرای علاقه مند شدن پیامبر به همسر فرزند خوانده ی خود، #زینب_بنت_جحش و اراده ی الهی مبنی بر طلاق او از جانب زید و ازدواج پیامبر با وی که البته در آن هیچ اشاره ای به رضایت زینب از این کار نشده است و نظر و رضای او از این کار اساسا لحاظ نشده است.
همچنین ابلاغ دستور به مسلمانان مبنی بر عدم تجمع در خانه ی پیامبر و دستور صریح به متفرق شدن آنها از جانب الله و ....
كه اين كتاب را بيشتر به كتاب خاطرات يك شخص خاص و يا #احكام_شخصى_الله براى زندگى محمد، تبديل كرده است.
۱۰) وجود نواقص اخلاقی در قرآن که تعداد آنها بسیار است.
از به غنیمت گرفتن #زنان_شوهردار کافر یا مشرک به هنگام جنگ( دار الحرب) و تقسیم اولاد و بنات آنها بین مجاهدین مسلمان و تجاوز به آن زنان و یا دختران مظلوم و مستاصل،
قطع کردن دست چپ و پای راست شخصی که طبق شریعت اسلام محارب نامیده میشود و جالب است که اتفاقا در نقل ماجرای قتل جادوگران دربارِ فرعون به دستور او که به همین شیوه انجام پذیرفت، قرآن در سوره ی شعراء این اقدام فرعون را تلویحا مورد ملامت و سرزنش قرار میدهد و آن را بعنوان ظلمی از جانب فرعون میداند
ادامه دارد ...
#قسمت_چهارم
۹) صحبت از برخی مسائل شخصی و خصوصی پیامبر اسلام، #محمد_بن_عبدلله در لابلای برخی از آیات قرآن،
در حالی که مسلمانان این کتاب را نه کتابی متعلق به یک شخص خاص،
بلکه آنرا متعلق به تمام ابناء بشریت میدانند و نقل برخی موضوعات در زندگی خصوصی پیامبر اسلام از قبیل مشکلات زناشویی ایشان با همسرانش و اجازه ی تقدم و تاخر انداختن و عدم رعایت عدالت در همبستر شدن با زوجات،
ماجرای علاقه مند شدن پیامبر به همسر فرزند خوانده ی خود، #زینب_بنت_جحش و اراده ی الهی مبنی بر طلاق او از جانب زید و ازدواج پیامبر با وی که البته در آن هیچ اشاره ای به رضایت زینب از این کار نشده است و نظر و رضای او از این کار اساسا لحاظ نشده است.
همچنین ابلاغ دستور به مسلمانان مبنی بر عدم تجمع در خانه ی پیامبر و دستور صریح به متفرق شدن آنها از جانب الله و ....
كه اين كتاب را بيشتر به كتاب خاطرات يك شخص خاص و يا #احكام_شخصى_الله براى زندگى محمد، تبديل كرده است.
۱۰) وجود نواقص اخلاقی در قرآن که تعداد آنها بسیار است.
از به غنیمت گرفتن #زنان_شوهردار کافر یا مشرک به هنگام جنگ( دار الحرب) و تقسیم اولاد و بنات آنها بین مجاهدین مسلمان و تجاوز به آن زنان و یا دختران مظلوم و مستاصل،
قطع کردن دست چپ و پای راست شخصی که طبق شریعت اسلام محارب نامیده میشود و جالب است که اتفاقا در نقل ماجرای قتل جادوگران دربارِ فرعون به دستور او که به همین شیوه انجام پذیرفت، قرآن در سوره ی شعراء این اقدام فرعون را تلویحا مورد ملامت و سرزنش قرار میدهد و آن را بعنوان ظلمی از جانب فرعون میداند
ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 بررسی تعدادى از نواقص قرآن به زبان ساده
#قسمت_پنجم(آخر)
#قرآن در سوره ی #شعراء این اقدام فرعون را تلویحا مورد ملامت و سرزنش قرار میدهد و آن را بعنوان ظلمی از جانب فرعون میداند:
#متن_عربى:
فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ( شعراء، ۴۹)
#ترجمه:
فرعون گفت: پس به زودی خواهید دانست که مسلماً دست ها و پاهای شما را یکی از راست و یکی از چپ قطع خواهم کرد، و یقیناً همه شما را به دار خواهم آویخت.
اما بعد از مدتی خود قرآن، این شیوه ی دهشتناک را به مسلمانان در #سوره_مائده آیه ۳۳ امر میکند:
#متن_آيه:
انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم.
#ترجمه:
کیفر آنها که با خدا و پیامبر به جنگ بر میخیزند و در روی زمین دست به فساد میزنند، این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست راست و پای چپ آنها بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند.
باری، همانطور که اشاره شد از این قبیل احکام خشونت آمیز، قهری و بعضا ضد اخلاقی در قرآن بسیار است.
ضمنا صرف نظر از وجود نواقص بیشمار در قران، روش استدلال، تحدی و محاجه طلبیدن مسلمانان از اساس نادرست است.
چرا که حتی عدم وجود نقیصه یا نقیضه در یک کتاب، مطلقا و ابدا به معنای آسمانی و وحیانی بودن آن نیست و نمیتوان از آن حکم، چنین نتیجه ای را استحصال و استخراج نمود.
#قسمت_پنجم(آخر)
#قرآن در سوره ی #شعراء این اقدام فرعون را تلویحا مورد ملامت و سرزنش قرار میدهد و آن را بعنوان ظلمی از جانب فرعون میداند:
#متن_عربى:
فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ( شعراء، ۴۹)
#ترجمه:
فرعون گفت: پس به زودی خواهید دانست که مسلماً دست ها و پاهای شما را یکی از راست و یکی از چپ قطع خواهم کرد، و یقیناً همه شما را به دار خواهم آویخت.
اما بعد از مدتی خود قرآن، این شیوه ی دهشتناک را به مسلمانان در #سوره_مائده آیه ۳۳ امر میکند:
#متن_آيه:
انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم.
#ترجمه:
کیفر آنها که با خدا و پیامبر به جنگ بر میخیزند و در روی زمین دست به فساد میزنند، این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست راست و پای چپ آنها بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند.
باری، همانطور که اشاره شد از این قبیل احکام خشونت آمیز، قهری و بعضا ضد اخلاقی در قرآن بسیار است.
ضمنا صرف نظر از وجود نواقص بیشمار در قران، روش استدلال، تحدی و محاجه طلبیدن مسلمانان از اساس نادرست است.
چرا که حتی عدم وجود نقیصه یا نقیضه در یک کتاب، مطلقا و ابدا به معنای آسمانی و وحیانی بودن آن نیست و نمیتوان از آن حکم، چنین نتیجه ای را استحصال و استخراج نمود.
Forwarded from بهرام مشیری
اخلاق ، یکی از پایههای لاینفک فلسفه بوده و هست.
و آن به معنی یافتن بهترین روش رفتاری برای انسانها در یک جامعه بشریست. اخلاق مردم یک جامعه به جغرافیای آن کشور و همچنین به نوع حکومتهایی که در آن سرزمین بر سر کار آمده اند بستگی دارد . این را نیز از قدیم گفته اند که خلقیات دولتیان یک کشور به مردم آن سرزمین سرایت میکند. مثلا خلقیات مردم امروز ایران تحت رژیم آخودها، با خلقیات مردم ایران در زمان پادشاهی تفاوتها دارد...
شجاعت یکی از صفات بشریست که اگر ریشه در آبشخور اخلاق نداشته باشد، فقط یک تهور بیخردانه محسوب میشود. آنهایی که به خود بمب میبندند، مردم بیگناه را کشته و ایجاد #ترور میکنند، بویی از شجاعت نبرده اند زیرا این عمل آنها ریشه در طمع دارد و از اخلاق نیک بدور است.شجاعت تنها آن نیست که در میدان جنگ اسلحه بدست بگیریم .
بیان کردن عقیدهٔ خود در یک محیط بسته، نهایت شجاعت محسوب میشود.
#بهرام _مشیری
#سرزمین_جاوید
دوازدهم اکتبر 2015
🍀 @bahrammoshri
و آن به معنی یافتن بهترین روش رفتاری برای انسانها در یک جامعه بشریست. اخلاق مردم یک جامعه به جغرافیای آن کشور و همچنین به نوع حکومتهایی که در آن سرزمین بر سر کار آمده اند بستگی دارد . این را نیز از قدیم گفته اند که خلقیات دولتیان یک کشور به مردم آن سرزمین سرایت میکند. مثلا خلقیات مردم امروز ایران تحت رژیم آخودها، با خلقیات مردم ایران در زمان پادشاهی تفاوتها دارد...
شجاعت یکی از صفات بشریست که اگر ریشه در آبشخور اخلاق نداشته باشد، فقط یک تهور بیخردانه محسوب میشود. آنهایی که به خود بمب میبندند، مردم بیگناه را کشته و ایجاد #ترور میکنند، بویی از شجاعت نبرده اند زیرا این عمل آنها ریشه در طمع دارد و از اخلاق نیک بدور است.شجاعت تنها آن نیست که در میدان جنگ اسلحه بدست بگیریم .
بیان کردن عقیدهٔ خود در یک محیط بسته، نهایت شجاعت محسوب میشود.
#بهرام _مشیری
#سرزمین_جاوید
دوازدهم اکتبر 2015
🍀 @bahrammoshri
Forwarded from Unclesam
تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_اول
قبل از ورود به بحث اصلى و به منظور روشن كردن اذهان خوانندگان ارجمند با سيستم #ملاگري در ايران، بى مناسبت نيست قبل از تجزيه و تحليل جزئيات بحث اصلى،
ابتدا از لحاظ تاريخى نظري به كيفيت تاريخچه نشو و نماى #روحانيت_شيعه_گرى در ايران بيندازيم
#سلطنت_صفويه در ايران، دو تغيير بزرگ در سيستم سياسى و اجتماعى ايران بوجود آورد, يكى بسط و گسترش قدرت سياسى در سراسر كشور و ديگرى وارد كردن #مذهب_شيعه و شيعه گرى در ايران.
تا قبل از ظهور #شاه_اسماعيل در ايران، اين كشور بيشتر به صورت ملوك الطوايفى اداره ميشد و هر قسمتى از كشور براى خود شاه، حاكم و حكومت جداگانه اى داشت، ولى سلاطين صفويه موفق شدند سراسر نقاط كشور را زير سلطه حكومت مركزى كه خود در رأس آن قرار داشتند درآورند.
تحول ديگرى كه سلاطين صفويه در ايران بوجود آوردند #سيستم_شيعه_گرى بود.
شاه اسماعيل فرد باهوش و مدبرى بود و ميدانست در صورتى موفق خواهد شد قدرت سياسى اش را در سراسر كشور بسط و گسترش دهد كه آنرا ناشى از يك نيروى مافوق طبيعى قلمداد كند، از اينرو تصميم گرفت قدرت سياسى اش را با نيروى مذهبى توام و سلطان را به صورت مقامى درآورد نه تنها حكومت امور دنيوى بلكه وظيفه ارشاد معنوى و روحانى مردم را نيز در اختيار داشته باشد.
براى اين منظور،
سلاطين صفويه به وارد كردن #ملاهاى_شيعه مذهب در مراكز شهرها پرداختند و تدريس اصول شيعه و شيعه گرى را در سراسر كشور معمول داشتند و از سوى ديگر با قتل عام و فشار بر پيروان ديگر مذاهب، مذهب شيعه ١٢ امامى را به زور در حلق ايرانيان فرو كردند.
#ملاهاى_شيعه مذهبى كه در پيرو اجراى برنامه مذكور وارد ايران شدند، تنها در اصول مذهب شيعه داراى اطلاعاتى بودندو از فلسفه و سياست چيزى نميدانستند.
سلاطين صفويه با تقويت و حمايت از اين افراد و ايجاد امكانات وسيع براى اصول شيعه و شيعه گرى در ايران كه هدفش تحكيم قدرت سياسى خودشان بود ، جهد فراوان به كار بردند.(همانكارى كه حكومت فعلى در ٤٠ سال اخير بدنبال اجراى آن بوده است)
پس از سقوط سلسله سلطنتى صفويه خونخوار ، شيعه گرى به قدرت اوليه اى كه سلاطين صفويه براى تحكيم قدرت سياسى خود آنرا بنيانگذارى كردند، باقى ماند،
ولى مذهب از سياست جدا و براى خود داراى سازمان مستقل و جداگانه گرديد.
به همين دليل از آن به بعد سياست و مذهب به عنوان دو قدرت جداگانه و بعضى اوقات متضاد در برابر يكديگر قرار گرفت و به منظور كسب قدرت با يكديگر به مبارزه پرداخت.
ادامه دارد ...
#قسمت_اول
قبل از ورود به بحث اصلى و به منظور روشن كردن اذهان خوانندگان ارجمند با سيستم #ملاگري در ايران، بى مناسبت نيست قبل از تجزيه و تحليل جزئيات بحث اصلى،
ابتدا از لحاظ تاريخى نظري به كيفيت تاريخچه نشو و نماى #روحانيت_شيعه_گرى در ايران بيندازيم
#سلطنت_صفويه در ايران، دو تغيير بزرگ در سيستم سياسى و اجتماعى ايران بوجود آورد, يكى بسط و گسترش قدرت سياسى در سراسر كشور و ديگرى وارد كردن #مذهب_شيعه و شيعه گرى در ايران.
تا قبل از ظهور #شاه_اسماعيل در ايران، اين كشور بيشتر به صورت ملوك الطوايفى اداره ميشد و هر قسمتى از كشور براى خود شاه، حاكم و حكومت جداگانه اى داشت، ولى سلاطين صفويه موفق شدند سراسر نقاط كشور را زير سلطه حكومت مركزى كه خود در رأس آن قرار داشتند درآورند.
تحول ديگرى كه سلاطين صفويه در ايران بوجود آوردند #سيستم_شيعه_گرى بود.
شاه اسماعيل فرد باهوش و مدبرى بود و ميدانست در صورتى موفق خواهد شد قدرت سياسى اش را در سراسر كشور بسط و گسترش دهد كه آنرا ناشى از يك نيروى مافوق طبيعى قلمداد كند، از اينرو تصميم گرفت قدرت سياسى اش را با نيروى مذهبى توام و سلطان را به صورت مقامى درآورد نه تنها حكومت امور دنيوى بلكه وظيفه ارشاد معنوى و روحانى مردم را نيز در اختيار داشته باشد.
براى اين منظور،
سلاطين صفويه به وارد كردن #ملاهاى_شيعه مذهب در مراكز شهرها پرداختند و تدريس اصول شيعه و شيعه گرى را در سراسر كشور معمول داشتند و از سوى ديگر با قتل عام و فشار بر پيروان ديگر مذاهب، مذهب شيعه ١٢ امامى را به زور در حلق ايرانيان فرو كردند.
#ملاهاى_شيعه مذهبى كه در پيرو اجراى برنامه مذكور وارد ايران شدند، تنها در اصول مذهب شيعه داراى اطلاعاتى بودندو از فلسفه و سياست چيزى نميدانستند.
سلاطين صفويه با تقويت و حمايت از اين افراد و ايجاد امكانات وسيع براى اصول شيعه و شيعه گرى در ايران كه هدفش تحكيم قدرت سياسى خودشان بود ، جهد فراوان به كار بردند.(همانكارى كه حكومت فعلى در ٤٠ سال اخير بدنبال اجراى آن بوده است)
پس از سقوط سلسله سلطنتى صفويه خونخوار ، شيعه گرى به قدرت اوليه اى كه سلاطين صفويه براى تحكيم قدرت سياسى خود آنرا بنيانگذارى كردند، باقى ماند،
ولى مذهب از سياست جدا و براى خود داراى سازمان مستقل و جداگانه گرديد.
به همين دليل از آن به بعد سياست و مذهب به عنوان دو قدرت جداگانه و بعضى اوقات متضاد در برابر يكديگر قرار گرفت و به منظور كسب قدرت با يكديگر به مبارزه پرداخت.
ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_دوم
هنگامى كه در سال ١١٤٨ مردم در دشت مغان نادر را به سلطنت انتخاب كردند، او سه شرط براى قبول سلطنت پيشنهاد كرد.
يكى از اين شرايط سه گانه مذكور اين بود كه مردم ايران از #مذهب_شيعه كه به عقيده او فرآورده گمراه كننده شاه اسماعيل صفوى بوده و قرنها بين مسلمانان باعث نفاق و خونريزى شده است دست بردارند و به مذهب سنت بگرايند.
ولى موافقت كرد كه مذهب شيعه اثنى عشرى به عنوان يكى از مذاهب اسلامى باقى بماند.
#منبع: وثيقه اتحاد اسلامى نادر ، مجله يادگار ، شماره ١٣٢٦، صفحات ٤٦-٤٣
#نادرشاه_افشار (١١٦٠-١١٤٨) به منظور اجراى هدفهاى سياسى و نظامى خود دستور داد كليه درآمدهاى اوقاف و غيره كه در اختيار #روحانيون بود، به دولت منتقل شود.
#منابع:
{ J. Malcolm, History of Persia (London: 1892), II pp. 50-51; A.K.S. Lambton, Landlord and Peasant in Persia (London, 1953), pp. 131-2 }
در جريان اجراى سياست مذكور، نادرشاه مجتهد معروف اصفهان به نام «#صدرالصدور» را احضار و از او سؤال كرد به چه علت علما و طلاب بايد درآمدهاى هنگفت اوقاف را به خود اختصاص داده و بدون داشتن هيچ پيشه و كار مثبتى با استفاده از درآمد اوقاف زندگی پراز رفاه برای خود ترتیب دهند؟ «صدر» پاسخ داد :
دلیل این امر آن است که #روحانیون همیشه دعاگوی قبله عالم بوده و با استفاده از درآمدهای مذکور هر روز وهر ساعت در مساجد برای بقاء ونصرت پادشاه و آبادی مملکت دعا میکنند. #نادرشاه جواب داد،
پس معلوم میشود دعای روحانیون هیچگاه مورد اجابت واقع نشده است، وگرنه گروهی افغانهای پابرهنه سُنّی، این فاجعه را برای ایران بوجود نمی آوردند.
نادرشاه دستور داد #صدرالصدور اعدام شود(بزرگترين خدمت به ايران) و سپس نیز مقرر کرد کلیه درآمدهای روحانیون از اوقاف وغيره و مواجب ومقرر بهائی که بدینوسیله کسب میکردند قطع شود.
#منبع:
{اصفهان نصف جهان، تالیف اصفهانی، تنظیم از ستوده (تهران: ۱۳۶۰)، صفحات ٥٧-٢٥٦ }
ادامه دارد ...
#قسمت_دوم
هنگامى كه در سال ١١٤٨ مردم در دشت مغان نادر را به سلطنت انتخاب كردند، او سه شرط براى قبول سلطنت پيشنهاد كرد.
يكى از اين شرايط سه گانه مذكور اين بود كه مردم ايران از #مذهب_شيعه كه به عقيده او فرآورده گمراه كننده شاه اسماعيل صفوى بوده و قرنها بين مسلمانان باعث نفاق و خونريزى شده است دست بردارند و به مذهب سنت بگرايند.
ولى موافقت كرد كه مذهب شيعه اثنى عشرى به عنوان يكى از مذاهب اسلامى باقى بماند.
#منبع: وثيقه اتحاد اسلامى نادر ، مجله يادگار ، شماره ١٣٢٦، صفحات ٤٦-٤٣
#نادرشاه_افشار (١١٦٠-١١٤٨) به منظور اجراى هدفهاى سياسى و نظامى خود دستور داد كليه درآمدهاى اوقاف و غيره كه در اختيار #روحانيون بود، به دولت منتقل شود.
#منابع:
{ J. Malcolm, History of Persia (London: 1892), II pp. 50-51; A.K.S. Lambton, Landlord and Peasant in Persia (London, 1953), pp. 131-2 }
در جريان اجراى سياست مذكور، نادرشاه مجتهد معروف اصفهان به نام «#صدرالصدور» را احضار و از او سؤال كرد به چه علت علما و طلاب بايد درآمدهاى هنگفت اوقاف را به خود اختصاص داده و بدون داشتن هيچ پيشه و كار مثبتى با استفاده از درآمد اوقاف زندگی پراز رفاه برای خود ترتیب دهند؟ «صدر» پاسخ داد :
دلیل این امر آن است که #روحانیون همیشه دعاگوی قبله عالم بوده و با استفاده از درآمدهای مذکور هر روز وهر ساعت در مساجد برای بقاء ونصرت پادشاه و آبادی مملکت دعا میکنند. #نادرشاه جواب داد،
پس معلوم میشود دعای روحانیون هیچگاه مورد اجابت واقع نشده است، وگرنه گروهی افغانهای پابرهنه سُنّی، این فاجعه را برای ایران بوجود نمی آوردند.
نادرشاه دستور داد #صدرالصدور اعدام شود(بزرگترين خدمت به ايران) و سپس نیز مقرر کرد کلیه درآمدهای روحانیون از اوقاف وغيره و مواجب ومقرر بهائی که بدینوسیله کسب میکردند قطع شود.
#منبع:
{اصفهان نصف جهان، تالیف اصفهانی، تنظیم از ستوده (تهران: ۱۳۶۰)، صفحات ٥٧-٢٥٦ }
ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_سوم
با اجرای دستور #نادرشاه سالیانه در حدود هیجده کرورتومان که از درآمد اوقاف دراختیار علما قرار میگرفت، قطع گردید.
#ملاها از دستور نادرشاه بشدت متغیر شدند وتا آنجائی که در قدرت داشتند کوشش کردند قشون و رعیت را بر ضد #نادرشاه بشورانند ولی نيم بیشتری از قشون نادر سُنّی بودند ولذا به تحریکات #روحانیون وقعی نگذاشتند. #دهقانان نیز از دستور نادرشاه درباره لغو قاعده اختصاص درآمد اوقاف به روحانیون استقبال کردند،
زیرا بدینوسیله مبلغی از مالیات آنها تخفیف حاصل کرد.
بعد از صدور دستور مذکور، نادرشاه روسای دولت را احضارو به آنها اظهارداشت: «اگر ملا میخواهيد باید مصارف ایشان را خودتان بپردازید، من ابداً ملا لازم ندارم و برای آنها متحمل خرجی نخواهم شد.»
#منبع:
{تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تالیف احمد مجدالاسلام کرمانی (انتشارات دانشگاه اصفهان: ۱۳۵۰)، صفحات ٥٣٦-٥٣١ }
پس از قتل نادرشاه، جانشین وی #عادل_شاه سبب قتل او را مخالفت با شیعه اعلام و مجددا #شیعه_گری را تقویت کرد. اما بهرحال اقدامات نادرشاه، سبب شد که مذهب بکلی از سیاست جدا شود. بهمین علت نادرشاه دستور داده بود دعای معمول زمان #صفویه مبنی بر(خدا پادشاه را که همه نعمت های ما از اوناشی میشود، عمر جاودان بخشد) ازنماز روزانه حذف شود.{#منبع: عاقبت نادرشاه، مجله یاد گار، شماره ۲ (۱۳۲۹)، صفحات ٤٣-٤١ }
#کریمخان_زند (۱۱۱۳-۱۱۹۳) پس از رسیدن به سلطنت، خود را #وکیل_الرعایا نامید وبين سیاست مذهبی صفويه ونادرشاه، راه میانه را انتخاب کرد.
#آغامحمدخان_قاجار (۱۲۲۱–۱۱۹۹) مجددا ایران را به سیاست مذهبی صفویه و شيعه اثنی عشری برگردانید.
آغا محمد خان مخصوصا باتوجه به اينکه دارای دودمان اصیلی نبود و درصدد اتکاء به عاملی بود که بتواند پایه های قدرت و سلطنتش را تحکیم بخشد،
لذا لزوم اتکاء به مذهب راحتی بیش از شاه اسماعیل صفوی احساس کرد. آغا محمد خان در زمان تاجگذاری اش، تاکید کرد که اساس حکومتش را بر پایه مذهب شیعه اثنی عشری قرار خواهد داد و در هنگام مراسم تاجگذاری، شمشیری را که در مقبره شاه اسماعیل صفوی ودیعه گذاشته شده بود، بکمر بست.
{#منبع: تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، تاليف نفیسی (۱۳۳۵)، جلد اول، صفحه ۵۱}
آغامحمدخان تصمیم داشت، قدرت مذهبی را کاملا در سازمان سیاسی دولت خود مستحيل و بعنوان یگانه قدرت منحصربفرد و بلامنازع ایران تجلی کند {#منبع: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، تنظیم ازافشار(تهران: ۱۳۵۰)، صفحه ۵۱} ،
اما عمرش کفاف نداد و بزودی پس از تاجگذاری مقتول گردید. پس از مرگ آغامحمدخان، جانشینش #فتحعلی_شاه برنامه آغامحمدخان را با کیفیت دیگری بموقع اجرا گذاشت. «ماکس وبر» از بزرگترین جامعه شناسان عصر ما، اظهار داشته است اگر مشروعیت حکومت حاکمی بوسیله پیوندهای موروثی تائید پذیر نباشد، وی نیاز به نیروی دیگری دارد که بوسیله آن خود را وجيه المله ساخته و مشروعیت حکومتش را مورد تائید مردم قرار دهد. بدیهی است هیچ عاملی از این لحاظ بیش از نیروی مذهب نمیتواند به چنین حاکم بی اصل ونسبی کمک و حکومتش را بر مردم تحمیل نماید.
#منبع:
Max Weber, Economy and Society (New York:1968), p. 1147
ادامه دارد
#قسمت_سوم
با اجرای دستور #نادرشاه سالیانه در حدود هیجده کرورتومان که از درآمد اوقاف دراختیار علما قرار میگرفت، قطع گردید.
#ملاها از دستور نادرشاه بشدت متغیر شدند وتا آنجائی که در قدرت داشتند کوشش کردند قشون و رعیت را بر ضد #نادرشاه بشورانند ولی نيم بیشتری از قشون نادر سُنّی بودند ولذا به تحریکات #روحانیون وقعی نگذاشتند. #دهقانان نیز از دستور نادرشاه درباره لغو قاعده اختصاص درآمد اوقاف به روحانیون استقبال کردند،
زیرا بدینوسیله مبلغی از مالیات آنها تخفیف حاصل کرد.
بعد از صدور دستور مذکور، نادرشاه روسای دولت را احضارو به آنها اظهارداشت: «اگر ملا میخواهيد باید مصارف ایشان را خودتان بپردازید، من ابداً ملا لازم ندارم و برای آنها متحمل خرجی نخواهم شد.»
#منبع:
{تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تالیف احمد مجدالاسلام کرمانی (انتشارات دانشگاه اصفهان: ۱۳۵۰)، صفحات ٥٣٦-٥٣١ }
پس از قتل نادرشاه، جانشین وی #عادل_شاه سبب قتل او را مخالفت با شیعه اعلام و مجددا #شیعه_گری را تقویت کرد. اما بهرحال اقدامات نادرشاه، سبب شد که مذهب بکلی از سیاست جدا شود. بهمین علت نادرشاه دستور داده بود دعای معمول زمان #صفویه مبنی بر(خدا پادشاه را که همه نعمت های ما از اوناشی میشود، عمر جاودان بخشد) ازنماز روزانه حذف شود.{#منبع: عاقبت نادرشاه، مجله یاد گار، شماره ۲ (۱۳۲۹)، صفحات ٤٣-٤١ }
#کریمخان_زند (۱۱۱۳-۱۱۹۳) پس از رسیدن به سلطنت، خود را #وکیل_الرعایا نامید وبين سیاست مذهبی صفويه ونادرشاه، راه میانه را انتخاب کرد.
#آغامحمدخان_قاجار (۱۲۲۱–۱۱۹۹) مجددا ایران را به سیاست مذهبی صفویه و شيعه اثنی عشری برگردانید.
آغا محمد خان مخصوصا باتوجه به اينکه دارای دودمان اصیلی نبود و درصدد اتکاء به عاملی بود که بتواند پایه های قدرت و سلطنتش را تحکیم بخشد،
لذا لزوم اتکاء به مذهب راحتی بیش از شاه اسماعیل صفوی احساس کرد. آغا محمد خان در زمان تاجگذاری اش، تاکید کرد که اساس حکومتش را بر پایه مذهب شیعه اثنی عشری قرار خواهد داد و در هنگام مراسم تاجگذاری، شمشیری را که در مقبره شاه اسماعیل صفوی ودیعه گذاشته شده بود، بکمر بست.
{#منبع: تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، تاليف نفیسی (۱۳۳۵)، جلد اول، صفحه ۵۱}
آغامحمدخان تصمیم داشت، قدرت مذهبی را کاملا در سازمان سیاسی دولت خود مستحيل و بعنوان یگانه قدرت منحصربفرد و بلامنازع ایران تجلی کند {#منبع: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، تنظیم ازافشار(تهران: ۱۳۵۰)، صفحه ۵۱} ،
اما عمرش کفاف نداد و بزودی پس از تاجگذاری مقتول گردید. پس از مرگ آغامحمدخان، جانشینش #فتحعلی_شاه برنامه آغامحمدخان را با کیفیت دیگری بموقع اجرا گذاشت. «ماکس وبر» از بزرگترین جامعه شناسان عصر ما، اظهار داشته است اگر مشروعیت حکومت حاکمی بوسیله پیوندهای موروثی تائید پذیر نباشد، وی نیاز به نیروی دیگری دارد که بوسیله آن خود را وجيه المله ساخته و مشروعیت حکومتش را مورد تائید مردم قرار دهد. بدیهی است هیچ عاملی از این لحاظ بیش از نیروی مذهب نمیتواند به چنین حاکم بی اصل ونسبی کمک و حکومتش را بر مردم تحمیل نماید.
#منبع:
Max Weber, Economy and Society (New York:1968), p. 1147
ادامه دارد
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_چهارم
بهمین دلیل #فتحعلی_شاه برای تحکیم قدرت خود بطرف روحانیون متمایل و درحالیکه سلاطین صفویه, مذهب را در دولت حل کرده و مقامات مذهبی و سیاسی را در وجود خود جمع کرده بودند،
فتحعلی شاه با حمایت از روحانیون به آنها استقلال دادو #روحانیت_شیعه اثنی عشری با سازمان و تشکیلات جداگانه ای برای خود مستقل شد.
فتحعلی شاه یکی از مذهبی ترین سلاطين قاجار بشمار میرود. بدستور او مساجد زيادی ساخته وضريحهای رهبران مذهبی مرمت وتزئین گردید. در زمان سلطنت فتحعلی شاه، تهران و اصفهان بصورت مراکز مذهبی در آمدند و بر طبق دستور او اهالی ساکن شهر مذهبی #قم از پرداخت مالیات معاف شدند. او با روحانیون روابط صمیمانه و نزدیک برقرار نمود و در عصر او #شیخ_الاسلام ها و امام جمعه های زیادی بوجود آمدند.
بطوریکه «پارسنز» مینویسد تا نیمه اول قرن نوزدهم (۱۲۱۵ هجری قمری) برعکس مسیحیت در اروپا، مذهب در ایران دارای سازمان مستقلی نبود و دولت در آن نفوذ داشت.
در نیمه اول قرن نوزدهم، #مذهب_شیعه راه خود را از روشی که دین اسلام در سایر کشورها داشت جدا کرد و با ایجاد سازمان مذهبی جداگانه برای خود، در برابر دولت بصورت یک قدرت نیرومند سیاسی درآمد و درحالیکه دولت خود را مسئول حفظ نظم و امنیت داخلی وخارجی و اداره امور کشور میدانست، مذهب شیعه خود را مسئول ونگهبان شرع مقدس اسلام اعلام نمود.
#منبع:
Talcott Parsons, Christianity and Modern Industrial Society" in Edward A. Tiryakian(ed), Sociological Theory, Values and sociocultural Change (New York: 1903), p. 46.
جدائی مذهب شیعه از دولت در قرن نوزدهم در ایران، باعث شد هر زمانی که روحانیون اراده میکردند، بعنوان اینکه دولت وقت قادر به حفظ منافع ملت شیعه در برابر امپریالیست های خارجی نیست،
در سیاست دخالت و مردم را برضد دولت به شورش تحریک میکردند. بهترین مثال دراین مورد واقعه تحریم تنباکو در سالهای ۱۲۹۲-۱۲۹۱میباشد که روحانیون مردم را برضد دولت تحریک و #ناصرالدین_شاه را مجبور کردند، قرارداد انحصار تنباکو به یک کمپانی انگلیسی را لغو نماید.
یکی از نکات مهمی که درتاریخ کمتر ذکر آن بعمل آمده، ازدیاد تعداد مجتهدین در نیمه دوم قرن نوزدهم است. «شاردن» نوشته است که تعداد مجتهدین در نیمه دوم قرن هفدهم بسیار ناچیز بود.
#منبع:
J. Chardin, Les Voyage du Chevalier Chardin en Perse, Langles, ed. (Paris: 1811), IV, pp. 194-195
«ملکلم» نیز نوشته است که در نیمه دوم قرن نوزدهم تعداد مجتهدین از ۳ الی ٤ نفر تجاوز نمیکرد. حتی در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه تعداد مجتهدین به ۱۲ نفر نمیرسید.
#منبع:
J. Malcolm, History of Persia (London: 1928), II pp. 131-132
اما بنا به نوشته «اعتمادالسلطنه» در المعاذیر و الاثار، در سالهای آخر سلطنت ناصرالدین شاه تعداد علما به ۳۵۹ نفر رسیده بود که ۱۷۵ نفر آنها مجتهد بودند.
{#منبع: المعاذير والآثار، تالیف اعتمادالسلطنه (تهران: ۱۸۸۸)، صفحه ۱۳۷ }
(دقيقا مانند حكومت فعلى كه مانند زباله آيت الله و مجتهد در خيابانها ريخته است)
ادامه دارد ...
#قسمت_چهارم
بهمین دلیل #فتحعلی_شاه برای تحکیم قدرت خود بطرف روحانیون متمایل و درحالیکه سلاطین صفویه, مذهب را در دولت حل کرده و مقامات مذهبی و سیاسی را در وجود خود جمع کرده بودند،
فتحعلی شاه با حمایت از روحانیون به آنها استقلال دادو #روحانیت_شیعه اثنی عشری با سازمان و تشکیلات جداگانه ای برای خود مستقل شد.
فتحعلی شاه یکی از مذهبی ترین سلاطين قاجار بشمار میرود. بدستور او مساجد زيادی ساخته وضريحهای رهبران مذهبی مرمت وتزئین گردید. در زمان سلطنت فتحعلی شاه، تهران و اصفهان بصورت مراکز مذهبی در آمدند و بر طبق دستور او اهالی ساکن شهر مذهبی #قم از پرداخت مالیات معاف شدند. او با روحانیون روابط صمیمانه و نزدیک برقرار نمود و در عصر او #شیخ_الاسلام ها و امام جمعه های زیادی بوجود آمدند.
بطوریکه «پارسنز» مینویسد تا نیمه اول قرن نوزدهم (۱۲۱۵ هجری قمری) برعکس مسیحیت در اروپا، مذهب در ایران دارای سازمان مستقلی نبود و دولت در آن نفوذ داشت.
در نیمه اول قرن نوزدهم، #مذهب_شیعه راه خود را از روشی که دین اسلام در سایر کشورها داشت جدا کرد و با ایجاد سازمان مذهبی جداگانه برای خود، در برابر دولت بصورت یک قدرت نیرومند سیاسی درآمد و درحالیکه دولت خود را مسئول حفظ نظم و امنیت داخلی وخارجی و اداره امور کشور میدانست، مذهب شیعه خود را مسئول ونگهبان شرع مقدس اسلام اعلام نمود.
#منبع:
Talcott Parsons, Christianity and Modern Industrial Society" in Edward A. Tiryakian(ed), Sociological Theory, Values and sociocultural Change (New York: 1903), p. 46.
جدائی مذهب شیعه از دولت در قرن نوزدهم در ایران، باعث شد هر زمانی که روحانیون اراده میکردند، بعنوان اینکه دولت وقت قادر به حفظ منافع ملت شیعه در برابر امپریالیست های خارجی نیست،
در سیاست دخالت و مردم را برضد دولت به شورش تحریک میکردند. بهترین مثال دراین مورد واقعه تحریم تنباکو در سالهای ۱۲۹۲-۱۲۹۱میباشد که روحانیون مردم را برضد دولت تحریک و #ناصرالدین_شاه را مجبور کردند، قرارداد انحصار تنباکو به یک کمپانی انگلیسی را لغو نماید.
یکی از نکات مهمی که درتاریخ کمتر ذکر آن بعمل آمده، ازدیاد تعداد مجتهدین در نیمه دوم قرن نوزدهم است. «شاردن» نوشته است که تعداد مجتهدین در نیمه دوم قرن هفدهم بسیار ناچیز بود.
#منبع:
J. Chardin, Les Voyage du Chevalier Chardin en Perse, Langles, ed. (Paris: 1811), IV, pp. 194-195
«ملکلم» نیز نوشته است که در نیمه دوم قرن نوزدهم تعداد مجتهدین از ۳ الی ٤ نفر تجاوز نمیکرد. حتی در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه تعداد مجتهدین به ۱۲ نفر نمیرسید.
#منبع:
J. Malcolm, History of Persia (London: 1928), II pp. 131-132
اما بنا به نوشته «اعتمادالسلطنه» در المعاذیر و الاثار، در سالهای آخر سلطنت ناصرالدین شاه تعداد علما به ۳۵۹ نفر رسیده بود که ۱۷۵ نفر آنها مجتهد بودند.
{#منبع: المعاذير والآثار، تالیف اعتمادالسلطنه (تهران: ۱۸۸۸)، صفحه ۱۳۷ }
(دقيقا مانند حكومت فعلى كه مانند زباله آيت الله و مجتهد در خيابانها ريخته است)
ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_پنجم
عنوان #حجت_الاسلام نیز در این زمان تنها به یک مجتهد عالیقدر کاشان داده شده بود که پس از آن متوقف گردید.
{#منبع: حقایق اخبارناصری، تالیف خورموجی، تنظیم از خدیوجم (تهران: ١٣٤٤)، صفحات ١٤٧-١٤٦ ؛ ١٥٨-١٩١ }
مبارزه برای قدرت طلبی بین #روحانیون و دولت در سالهای اول سلطنت #ناصرالدین_شاه (۱۳۱۹- ۱۲۹۹) بسیار چشمگیر بود.
زیرا در این زمان #امیر_کبیر صدراعظم نامدار تار یخ ایران، تصمیم گرفت، از نفوذ روحانیون در امور سیاسی جلوگیری و قدرت سیاسی دولت را تقویت کند.
اما با قتل امیرکبیر و تغییر سیاست ناصرالدین شاه و دادن امتیازاتی به روحانیون مجددا رابطه بین دولت و مذهب بهبود یافت.
{#منبع: مکارم الآثار، تاليف معالم حبیب آبادی (اصفهان)، شماره ۵، صفحه ۱٦١٦}
استقلال مذهب از سیاست در زمان سلطنت قاجار به بعد، #روحانیون را بکرات بفکر کسب قدرت در برابر دولت انداخت و بارها این دو قدرت را در برابر یکدیگر قرارداد.
در مورد ممر درآمد روحانیون «الگر» مینویسد معمولا درآمد #ملا باید از اوقاف متعلق به مساجد و سایر اماکن مذهبی تامین شود، ولی این یک قاعده کلی نیست و #آخوندها بطور مستقیم از مردم نیز اعانه های مالی در یافت میکنند.
#منبع:
Hamid Algar, Religion and State in Iran 1785-1906 (Los Angeles: University of California Press, 1980), p. 14
واما در باره فتوائی که آخوندها برای مردم میدهند، فرض بر این است که آنها نباید از مردم وجهی در یافت کنند.
زیرا اگر قرار باشد قاضی پولی از مردم در یافت کند، بیطرفی خود را خدشه دار خواهد کرد وقدس شرافت و بیطرفی قضاوت لطمه خواهد دید ولی #محمدتقی_بروجردی نوشته است که نامبرده معتقد است که چون نوشتن حکم قضاوت جزء عمل قضاوت نیست، اگر آخوندی مبادرت به نوشتن حکم قضاوت خود کند، مستحق مزد خواهد بود.
#منبع:
Muhammad Ali Kashmiri, Nujum us-Sama (Lucknow: 1886), p. 410
البته گروهی نیز معتقدند، نوشتن قضاوت از کارفتوی جدا نیست و آخوند نباید برای اینکار وجهی در یافت کند.
{#منبع: قضا درا سلام، تالیف حجت الاسلام محمد سنگلجی (تهران)، صفحات ۳-۲ }
ادامه دارد
#قسمت_پنجم
عنوان #حجت_الاسلام نیز در این زمان تنها به یک مجتهد عالیقدر کاشان داده شده بود که پس از آن متوقف گردید.
{#منبع: حقایق اخبارناصری، تالیف خورموجی، تنظیم از خدیوجم (تهران: ١٣٤٤)، صفحات ١٤٧-١٤٦ ؛ ١٥٨-١٩١ }
مبارزه برای قدرت طلبی بین #روحانیون و دولت در سالهای اول سلطنت #ناصرالدین_شاه (۱۳۱۹- ۱۲۹۹) بسیار چشمگیر بود.
زیرا در این زمان #امیر_کبیر صدراعظم نامدار تار یخ ایران، تصمیم گرفت، از نفوذ روحانیون در امور سیاسی جلوگیری و قدرت سیاسی دولت را تقویت کند.
اما با قتل امیرکبیر و تغییر سیاست ناصرالدین شاه و دادن امتیازاتی به روحانیون مجددا رابطه بین دولت و مذهب بهبود یافت.
{#منبع: مکارم الآثار، تاليف معالم حبیب آبادی (اصفهان)، شماره ۵، صفحه ۱٦١٦}
استقلال مذهب از سیاست در زمان سلطنت قاجار به بعد، #روحانیون را بکرات بفکر کسب قدرت در برابر دولت انداخت و بارها این دو قدرت را در برابر یکدیگر قرارداد.
در مورد ممر درآمد روحانیون «الگر» مینویسد معمولا درآمد #ملا باید از اوقاف متعلق به مساجد و سایر اماکن مذهبی تامین شود، ولی این یک قاعده کلی نیست و #آخوندها بطور مستقیم از مردم نیز اعانه های مالی در یافت میکنند.
#منبع:
Hamid Algar, Religion and State in Iran 1785-1906 (Los Angeles: University of California Press, 1980), p. 14
واما در باره فتوائی که آخوندها برای مردم میدهند، فرض بر این است که آنها نباید از مردم وجهی در یافت کنند.
زیرا اگر قرار باشد قاضی پولی از مردم در یافت کند، بیطرفی خود را خدشه دار خواهد کرد وقدس شرافت و بیطرفی قضاوت لطمه خواهد دید ولی #محمدتقی_بروجردی نوشته است که نامبرده معتقد است که چون نوشتن حکم قضاوت جزء عمل قضاوت نیست، اگر آخوندی مبادرت به نوشتن حکم قضاوت خود کند، مستحق مزد خواهد بود.
#منبع:
Muhammad Ali Kashmiri, Nujum us-Sama (Lucknow: 1886), p. 410
البته گروهی نیز معتقدند، نوشتن قضاوت از کارفتوی جدا نیست و آخوند نباید برای اینکار وجهی در یافت کند.
{#منبع: قضا درا سلام، تالیف حجت الاسلام محمد سنگلجی (تهران)، صفحات ۳-۲ }
ادامه دارد
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_ششم
«الگر» از قول «سپسیس » مینویسد:
بعضی از #آخوندهای کم اهمیت به تجارت میپردازند و در حالیکه قرآن(سوره بقره آیه ۲۷۵) بطور صریح ربا را منع کرده است، بعضی از آنها به قرض دادن پول ور با خواری میپردازند و حتی تا حدود ٤٠ الی ۵۰ درصد بهره میگیرند.
#منبع:
Algar, Religian and State in Iran 1785-1906, p. 16
«ريس» کنسول #بریتانیا در اصفهان نوشته است سابقه ای وجود دارد که #آقا_نجفی، مجتهد طراز اول اصفهان، قصد داشت بانکی تاسیس کرده و با نرخ ۱۸ درصد به مردم پول قرض بدهد و سالیانه ۱۲ درصد سود سهام را بپردازد.
#منبع:
F.O. 60/557, Report of Reece, British Consul in Esfahan, 1894
زنده ياد #کسروی مینویسد:
در نیمه دوم قرن نوزدهم علمای بسیار مشهوری از قبیل حاج ملاعلی کنی و میرزا آقا جواد به #احتکار_غله میپرداختند و این امرنشان میدهد که در بعضی اوقات جمع آوری پول و ثروت برمذهب برتری مییابد.
{#منبع: زندگانی من، تالیف احمد کسروی (تهران: ۱۳۳۲)، صفحات ۱۷۳ و ۲۲۰ }
«الگر» نوشته است با وجود نقاط ضعف شدیدی که #علما از نقطه نظر مالی داشتند، معهذا این امر نتوانست از قدرت اجتماعی آنها بکاهد.
#منبع:
Algar, Religion and Sate in Iran 1785-1906, p. 16
در بالا توضیح دادیم که ماکس وبر، دانشمند مشهور جامعه شناس اظهارداشته است که اگرحاکمی نتواند بوسیله پیوندهای موروثی مشروعیت حکومت خود را به تائید مردم برساند،
میتواند این کار را با نیروی مذهبی انجام دهد. #آیت_الله_خمینی در تحکیم پایه های رژیم خود نه تنها از این عامل استفاده کرد، بلکه ماکیاولیسم رانیز کمک گرفت.
میدانیم که #ماکیاولی پدرعلوم سیاسی عصر جدید خوانده شده و خلاصه هدف مکتب او آن است که سیاست باید عاری از وجدان، ایمان ودوراندیشی های اخلاقی باشد.
ماکیاولی عقیده دارد که برای اجرای هدفهای سیاسی باید از هر وسیله مشروع ونامشروع استفاده کرد و وجدان راتابع مرام سیاسی دانست. او معتقد است که در بازیهای سیاسی هرنوع عمل وروشی در رسیدن به هدف مجاز است و دراین باره از کلمه Unscrupulous استفاده کرده است. ماکیاولی سه صفت «فریب»، حیله گری» و «ظلم» را از جمله فضائل حاکم برشمرده است.
#منبع:
Niccolo Machiavelli, The Prince and the Discourses (New York: The Modern Library, 1950) , pp.318-20
ادامه دارد
#قسمت_ششم
«الگر» از قول «سپسیس » مینویسد:
بعضی از #آخوندهای کم اهمیت به تجارت میپردازند و در حالیکه قرآن(سوره بقره آیه ۲۷۵) بطور صریح ربا را منع کرده است، بعضی از آنها به قرض دادن پول ور با خواری میپردازند و حتی تا حدود ٤٠ الی ۵۰ درصد بهره میگیرند.
#منبع:
Algar, Religian and State in Iran 1785-1906, p. 16
«ريس» کنسول #بریتانیا در اصفهان نوشته است سابقه ای وجود دارد که #آقا_نجفی، مجتهد طراز اول اصفهان، قصد داشت بانکی تاسیس کرده و با نرخ ۱۸ درصد به مردم پول قرض بدهد و سالیانه ۱۲ درصد سود سهام را بپردازد.
#منبع:
F.O. 60/557, Report of Reece, British Consul in Esfahan, 1894
زنده ياد #کسروی مینویسد:
در نیمه دوم قرن نوزدهم علمای بسیار مشهوری از قبیل حاج ملاعلی کنی و میرزا آقا جواد به #احتکار_غله میپرداختند و این امرنشان میدهد که در بعضی اوقات جمع آوری پول و ثروت برمذهب برتری مییابد.
{#منبع: زندگانی من، تالیف احمد کسروی (تهران: ۱۳۳۲)، صفحات ۱۷۳ و ۲۲۰ }
«الگر» نوشته است با وجود نقاط ضعف شدیدی که #علما از نقطه نظر مالی داشتند، معهذا این امر نتوانست از قدرت اجتماعی آنها بکاهد.
#منبع:
Algar, Religion and Sate in Iran 1785-1906, p. 16
در بالا توضیح دادیم که ماکس وبر، دانشمند مشهور جامعه شناس اظهارداشته است که اگرحاکمی نتواند بوسیله پیوندهای موروثی مشروعیت حکومت خود را به تائید مردم برساند،
میتواند این کار را با نیروی مذهبی انجام دهد. #آیت_الله_خمینی در تحکیم پایه های رژیم خود نه تنها از این عامل استفاده کرد، بلکه ماکیاولیسم رانیز کمک گرفت.
میدانیم که #ماکیاولی پدرعلوم سیاسی عصر جدید خوانده شده و خلاصه هدف مکتب او آن است که سیاست باید عاری از وجدان، ایمان ودوراندیشی های اخلاقی باشد.
ماکیاولی عقیده دارد که برای اجرای هدفهای سیاسی باید از هر وسیله مشروع ونامشروع استفاده کرد و وجدان راتابع مرام سیاسی دانست. او معتقد است که در بازیهای سیاسی هرنوع عمل وروشی در رسیدن به هدف مجاز است و دراین باره از کلمه Unscrupulous استفاده کرده است. ماکیاولی سه صفت «فریب»، حیله گری» و «ظلم» را از جمله فضائل حاکم برشمرده است.
#منبع:
Niccolo Machiavelli, The Prince and the Discourses (New York: The Modern Library, 1950) , pp.318-20
ادامه دارد
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_هفتم
«ماکس لرنر» در مقدمه ای که برای کتاب «شاهزاده» و «اندرزها»ی #ماکیاولی نوشته، اظهارداشته است رهبران بزرگ سیاسی جهان از قبیل فردریک، ریشیلیو، ناپلئون، بیسمارک، کلمانسو، لنین، موسولینی ، هیتلر واستالین از ماکیاولی درس سیاست آموخته و #هیتلر ضمن اینکه او را با «واگنر» هم سطح دانسته، همیشه نسخه ای از کتاب «شاهزاده» ماکیاولی را در کنارتختخواب خود نگهداری میکرده است.
بنظر میرسد که #آیت_الله_خمینی آنطور که رهبران مذکور از ماکیاولی درس سیاست آموختند،
بطور کامل توفیق نیافت از وی پند آموزی کند. زیرا سه صفت «#فریب»، «#حیله» و «#ظلم» را که ماکیاولی ازجمله فضایل حاکم برشمرده است بخوبی در سیاست بکار برد. برای مثال،
هنگامی که در #پاريس سکونت داشت پیوسته به مردم تاکید کرد که روحانیون باید به امور مذهبی بپردازند و قصد حکومت ندارند. هدف #روحانیون اعاده دموکراسی به کشور است و بمحض سقوط رژیم شاه حکومت به سیاستمداران واگذار خواهد شد.
همچنین در یکی از مصاحبه های خود قبل از انقلاب که نوار آن در دسترس است و دکتر ابراهیم یزدی متن مصاحبه اش را ترجمه کرده است، خبرنگار درباره وضع اجتماعی زنان پس از ایجاد حکومت اسلامی از ایشان سئوال میکند و آیت الله خمینی پاسخ میدهد: «من از پرسش شما در حیرتم، زیرا در اسلام مردان با زنان برابری کامل دارند و حتی در اسلام زنان میتوانند به ریاست جمهوری نیز انتخاب شوند.»
اما بطور که میبینیم امروز زنان در کیسه های سیاه در کنج خانه ها محبوس ونیمی از نیروی انسانی کشور ما بهدر میرود. جالب توجه ترازهمه آنکه در روز سالگرد انقلاب (روز ۲۲ بهمن ۱۳۹۰) آیت الله خمینی بطور صریح به روحانیون توصیه کرد که از دخالت در سیاست خودداری کنند، اما امروز میبینیم ریاست جمهوری کشور را یک آخوند بر عهده دارد و #ملایان در تمام سطوح مختلف سیاسی، اداری و نظامی کشور رخنه کرده اند.
اما آیت الله خمینی دونکته مهم دیگری را که ماکیاولی به آنها اشاره کرده نادیده گرفت.
اول اینکه ماکیاولی میگوید صدای مردم صدای خداست. مردم آن چنان خوب را از بد تشخیص میدهند چنانکه گوئی علم نهفته دارند. قضاوت مردم با حاکم قابل مقایسه نیست و درحالیکه حاکم ممکن است به انحاء مختلف افراد بی صلاحیت را به مشاغل مهم منصوب کند، مردم هیچگاه در انتخاب مسئولان اداره امور مرتکب اشتباه نمیشوند.
#منبع:
Machiavelli, The Prince and the Discourses, pp. 263-64
ادامه دارد ...
#قسمت_هفتم
«ماکس لرنر» در مقدمه ای که برای کتاب «شاهزاده» و «اندرزها»ی #ماکیاولی نوشته، اظهارداشته است رهبران بزرگ سیاسی جهان از قبیل فردریک، ریشیلیو، ناپلئون، بیسمارک، کلمانسو، لنین، موسولینی ، هیتلر واستالین از ماکیاولی درس سیاست آموخته و #هیتلر ضمن اینکه او را با «واگنر» هم سطح دانسته، همیشه نسخه ای از کتاب «شاهزاده» ماکیاولی را در کنارتختخواب خود نگهداری میکرده است.
بنظر میرسد که #آیت_الله_خمینی آنطور که رهبران مذکور از ماکیاولی درس سیاست آموختند،
بطور کامل توفیق نیافت از وی پند آموزی کند. زیرا سه صفت «#فریب»، «#حیله» و «#ظلم» را که ماکیاولی ازجمله فضایل حاکم برشمرده است بخوبی در سیاست بکار برد. برای مثال،
هنگامی که در #پاريس سکونت داشت پیوسته به مردم تاکید کرد که روحانیون باید به امور مذهبی بپردازند و قصد حکومت ندارند. هدف #روحانیون اعاده دموکراسی به کشور است و بمحض سقوط رژیم شاه حکومت به سیاستمداران واگذار خواهد شد.
همچنین در یکی از مصاحبه های خود قبل از انقلاب که نوار آن در دسترس است و دکتر ابراهیم یزدی متن مصاحبه اش را ترجمه کرده است، خبرنگار درباره وضع اجتماعی زنان پس از ایجاد حکومت اسلامی از ایشان سئوال میکند و آیت الله خمینی پاسخ میدهد: «من از پرسش شما در حیرتم، زیرا در اسلام مردان با زنان برابری کامل دارند و حتی در اسلام زنان میتوانند به ریاست جمهوری نیز انتخاب شوند.»
اما بطور که میبینیم امروز زنان در کیسه های سیاه در کنج خانه ها محبوس ونیمی از نیروی انسانی کشور ما بهدر میرود. جالب توجه ترازهمه آنکه در روز سالگرد انقلاب (روز ۲۲ بهمن ۱۳۹۰) آیت الله خمینی بطور صریح به روحانیون توصیه کرد که از دخالت در سیاست خودداری کنند، اما امروز میبینیم ریاست جمهوری کشور را یک آخوند بر عهده دارد و #ملایان در تمام سطوح مختلف سیاسی، اداری و نظامی کشور رخنه کرده اند.
اما آیت الله خمینی دونکته مهم دیگری را که ماکیاولی به آنها اشاره کرده نادیده گرفت.
اول اینکه ماکیاولی میگوید صدای مردم صدای خداست. مردم آن چنان خوب را از بد تشخیص میدهند چنانکه گوئی علم نهفته دارند. قضاوت مردم با حاکم قابل مقایسه نیست و درحالیکه حاکم ممکن است به انحاء مختلف افراد بی صلاحیت را به مشاغل مهم منصوب کند، مردم هیچگاه در انتخاب مسئولان اداره امور مرتکب اشتباه نمیشوند.
#منبع:
Machiavelli, The Prince and the Discourses, pp. 263-64
ادامه دارد ...
Forwarded from Unclesam
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران
#قسمت_هشتم(آخر)
تصحيح: در قسمت قبلى يكى از تاريخها اشتباها به جاى ١٣٦٠ سال ١٣٩٠ تايپ شده بود كه در اينجا ضمن پوزش از شما عزيزان، تصحيح ميكنم.
نکته دیگری که #آیت_الله_خمینی از درسهای ماکیاولی نادیده گرفته است، واقعه قتل #فیلیپ_مقدونی ، پدر اسکندر کبیر است. #ماکیاولی در«اندرزها» مینویسد در دربار فیلیپ مقدونی جوان نجیب زاده بسیار زیبائی وجود داشت بنام «#پاسانیاس». یکی از سرداران معروف فیلیپ مقدونی بنام «آتا لوس» سخت شیفته جوان مذکور شد و چندین مرتبه قصد تجاوز به او را داشت ولی جوان مذکور از تسلیم شدن به او امتناع کرد. «آنالوس» که در اجرای هدفش مبنی بر تجاوز به جوان مورد نظر مایوس شده بود،
تصمیم گرفت قصد خود را بوسیله زور اجرا کند.
لذا، ضیافت بزرگی در منزلش ترتیب داد و جمعی از نجیب زاده ها و ازجمله «پاسانیاس» رابه ضیافت مذکور دعوت کرد.
پس از اینکه سرها از باده گرم شد، آتالوس» جوان مذکور را به گوشه خلوتی برد و هدفش را انجام داد.
اما به این کار اکتفا نکرد و بخاطر اینکه حیثیت «پاسانیاس» را با داغ ننگ آلوده کند، او را دراختیار عده ای از میهمانان خود گذاشت و آنها نیز نسبت بوی #تجاوز کردند.
ماکیاولی مینویسد، «پاسانیاس» بكرات از عمل «آتالوس» به فیلیپ مقدونی شکایت کرد و وی ابتدا بوی قول داد که «آتالوس» را مجازات کند،
اما نه تنها در مجازات وی اقدامی بعمل نیاورد، بلکه حتی به «آتالوس» ترفیع مقام داد و او را به حکومت یکی از ایالات یونان منصوب کرد.
#پاسانیاس» که از احقاق حق خود مایوس شده بود، در مقام انتقام برآمد و روزی که فیلیپ مقدونی به اتفاق فرزندش اسکندر کبیر ودامادش که او نیز اسکندر نام داشت برای برگزاری مراسم ازدواج دخترش به معبد میرفت، او را مقتول کرد.{منبع قبلى صفحات ٨٠-٣٧٨}
ماکیاولی پس از ذکر واقعه مذکور به حکام اندر زمیدهد که آنها نه تنها باید سعی کنند، خون کسی را بیگناه نریزند،
بلکه باید اجازه ندهند ماموران دولت و یا سایر افراد مردم، خون بیگناهی را ناحق بزمين بر یزند، زیرا سرانجام مردم انتقام خون مقتول خود را خواهند گرفت. {همان منبع ، صفحه ٣٨٠}
اما گویا این قسمت از اندرز #ماکیاولی از چشم آیت الله خمینی پوشیده مانده است، زیرا میبینیم که امروز مردم بیگناه ایران ملعبه وآلت خودخواهی و نفع پرستی #ملایان_بيشرافت قرار گرفته و اکنون بعضی از ملایان بنام حاکم شرع مجاز شده اند در کوچه و بازار بدون محاکمه و دادرسی دستور کشتن افراد بیگناه مردم را بدهند. و در لحظه ای که این سطور برشته تحریر در میآید، هزارها افراد بیگناه اعم از زن، مرد، جوان، پیروحتی افراد خردسال، براثر رژیم بیداد ملايان نقاب در چهره خاک کشیده اند.
البته به زودى ايران را از اشغال اين موجودات پست و فرومايه براى هميشه پس خواهيم گرفت.
#قسمت_هشتم(آخر)
تصحيح: در قسمت قبلى يكى از تاريخها اشتباها به جاى ١٣٦٠ سال ١٣٩٠ تايپ شده بود كه در اينجا ضمن پوزش از شما عزيزان، تصحيح ميكنم.
نکته دیگری که #آیت_الله_خمینی از درسهای ماکیاولی نادیده گرفته است، واقعه قتل #فیلیپ_مقدونی ، پدر اسکندر کبیر است. #ماکیاولی در«اندرزها» مینویسد در دربار فیلیپ مقدونی جوان نجیب زاده بسیار زیبائی وجود داشت بنام «#پاسانیاس». یکی از سرداران معروف فیلیپ مقدونی بنام «آتا لوس» سخت شیفته جوان مذکور شد و چندین مرتبه قصد تجاوز به او را داشت ولی جوان مذکور از تسلیم شدن به او امتناع کرد. «آنالوس» که در اجرای هدفش مبنی بر تجاوز به جوان مورد نظر مایوس شده بود،
تصمیم گرفت قصد خود را بوسیله زور اجرا کند.
لذا، ضیافت بزرگی در منزلش ترتیب داد و جمعی از نجیب زاده ها و ازجمله «پاسانیاس» رابه ضیافت مذکور دعوت کرد.
پس از اینکه سرها از باده گرم شد، آتالوس» جوان مذکور را به گوشه خلوتی برد و هدفش را انجام داد.
اما به این کار اکتفا نکرد و بخاطر اینکه حیثیت «پاسانیاس» را با داغ ننگ آلوده کند، او را دراختیار عده ای از میهمانان خود گذاشت و آنها نیز نسبت بوی #تجاوز کردند.
ماکیاولی مینویسد، «پاسانیاس» بكرات از عمل «آتالوس» به فیلیپ مقدونی شکایت کرد و وی ابتدا بوی قول داد که «آتالوس» را مجازات کند،
اما نه تنها در مجازات وی اقدامی بعمل نیاورد، بلکه حتی به «آتالوس» ترفیع مقام داد و او را به حکومت یکی از ایالات یونان منصوب کرد.
#پاسانیاس» که از احقاق حق خود مایوس شده بود، در مقام انتقام برآمد و روزی که فیلیپ مقدونی به اتفاق فرزندش اسکندر کبیر ودامادش که او نیز اسکندر نام داشت برای برگزاری مراسم ازدواج دخترش به معبد میرفت، او را مقتول کرد.{منبع قبلى صفحات ٨٠-٣٧٨}
ماکیاولی پس از ذکر واقعه مذکور به حکام اندر زمیدهد که آنها نه تنها باید سعی کنند، خون کسی را بیگناه نریزند،
بلکه باید اجازه ندهند ماموران دولت و یا سایر افراد مردم، خون بیگناهی را ناحق بزمين بر یزند، زیرا سرانجام مردم انتقام خون مقتول خود را خواهند گرفت. {همان منبع ، صفحه ٣٨٠}
اما گویا این قسمت از اندرز #ماکیاولی از چشم آیت الله خمینی پوشیده مانده است، زیرا میبینیم که امروز مردم بیگناه ایران ملعبه وآلت خودخواهی و نفع پرستی #ملایان_بيشرافت قرار گرفته و اکنون بعضی از ملایان بنام حاکم شرع مجاز شده اند در کوچه و بازار بدون محاکمه و دادرسی دستور کشتن افراد بیگناه مردم را بدهند. و در لحظه ای که این سطور برشته تحریر در میآید، هزارها افراد بیگناه اعم از زن، مرد، جوان، پیروحتی افراد خردسال، براثر رژیم بیداد ملايان نقاب در چهره خاک کشیده اند.
البته به زودى ايران را از اشغال اين موجودات پست و فرومايه براى هميشه پس خواهيم گرفت.
Forwarded from Unclesam
4_5931249505339966726.MP4
13.6 MB
كارشناس تاريخى با استناد به تاريخ مكتوب و اسطوره هاى تاريخى
به تاريخ كهن ايران و هخامنشيان اشاره ميكند
و كارشناس استخوان پرست ويروس اسلام زده را به لجن ميكشد
#تف_به_شرافت_روحانيون_مسلمان
به تاريخ كهن ايران و هخامنشيان اشاره ميكند
و كارشناس استخوان پرست ويروس اسلام زده را به لجن ميكشد
#تف_به_شرافت_روحانيون_مسلمان