در مورد عباس امیر انتظام در قسمت هشتم #جمهوری_اشباح اطلاعاتی در مورد وی و اتهامات و بازجوییاش آمده است:
روایت ۸ / مصاحبه عباس عبدى با حیات نو:
کودکیام در محله نازى آباد گذشت،یعنى از سالهاى ۱۳۳۷تا ۱۳۵۷ من تقریبا از اوایل دهه پنجاه با سیاست آشنا شدم ...به طور حاشیهاى با خواندن کتابهاى آل احمد،امّا به طور مستقیم تر به خاطر ارتباط با حجاریان که بچه محل ما بود و بزرگتر از من.
او به دانشکده فنی میرفت و با سیاست آشناتر از ما بود ارتباط با او تأثیر زیادى روى من گذاشت…بگذار خیالت را راحت کنم، آن موقعهامفهوم فکر کردن با الان خیلى فرق داشت،آن موقع جهان به ظاهر خیلى خط کشى شده بود،در دنیاى بیرون فکر میکردیم فقط دو دسته کشور هستند: یک دسته استعمارگران امپریالیستى و یک دسته هم کشورهایى که استعمار میشوند،در داخل هم فکر میکردیم که یک رژیم استبدادى و خونخوار وجود دارد و یک ملت و تا زمانى که این رژیم از بین نرود، هیچ چیز درست نمیشود و وقتى هم که از بین رفت، دیگر همه جا بهشت میشود،از این تصویر روشنتر نمیتوانم بدهم.
این تصویر ذهنى جوان آن روزبود.
سؤال: #عباس_عبدى الان از آن تصویر چقدر فاصله گرفته است؟
-صددرصد…یعنى خیلى فاصله گرفته است،امروز نگاه ما به انسان، جامعه، امکانات و ... خیلى تغییر کرده است.
اگر تغییر نمیکرد، معنایش این بود که آن نگاه در آن نظام استبدادى هنوز هم عوض نشده و این ابلهانه است...در جهان یک سرى ایدهها شکست خورد،در دهه هفتاد پارادیم انقلاب حاکم بود ولى این ایده تقریبا نه، تحقیقا با شکست مواجه شد،اتفاق دیگر از بین رفتن دو قطبى بودن جهان بود،از طرف دیگر رفتار آمریکا هم تغییر کرد،یعنى رفتار آمریکاى دهه هشتاد و نود با آمریکاى امروز خیلى متفاوت است.
سئوال:صمیمىترین رفقایى که در عرصه سیاست پیدا کردهاید چه کسانى هستند؟
- #سعید_حجاریان و #محسن_میردامادی در واقع من با میردامادی بود که به حلقه #تسخیر_سفارت_آمریکا پیوستم.
[عباس عبدی را اگر بخواهیمخلاصه کنیمباید بگوئیم او موسوی خوئینیهای نادم است، از دیوار سفارت بالا رفت و سال ۱۳۷۸ در پاریس از باری روزن وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران پوزش خواست،بعدها بازجوی خوئینیها شد،روزگار #عباس_امیر_انتظام را در زندان اوین سیاه کرد و بعد پوزش خواست،او در پرونده نظرسنجی به همراه #حسین_قاضیان بازداشت شد، اصلاح طلبان پرونده را در مطبوعاتشان برای نظرسنجی جلوه دادند اما اتهام اوجاسوسی بود و او در دادگاه پوزش خواست]
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روایت ۸ / مصاحبه عباس عبدى با حیات نو:
کودکیام در محله نازى آباد گذشت،یعنى از سالهاى ۱۳۳۷تا ۱۳۵۷ من تقریبا از اوایل دهه پنجاه با سیاست آشنا شدم ...به طور حاشیهاى با خواندن کتابهاى آل احمد،امّا به طور مستقیم تر به خاطر ارتباط با حجاریان که بچه محل ما بود و بزرگتر از من.
او به دانشکده فنی میرفت و با سیاست آشناتر از ما بود ارتباط با او تأثیر زیادى روى من گذاشت…بگذار خیالت را راحت کنم، آن موقعهامفهوم فکر کردن با الان خیلى فرق داشت،آن موقع جهان به ظاهر خیلى خط کشى شده بود،در دنیاى بیرون فکر میکردیم فقط دو دسته کشور هستند: یک دسته استعمارگران امپریالیستى و یک دسته هم کشورهایى که استعمار میشوند،در داخل هم فکر میکردیم که یک رژیم استبدادى و خونخوار وجود دارد و یک ملت و تا زمانى که این رژیم از بین نرود، هیچ چیز درست نمیشود و وقتى هم که از بین رفت، دیگر همه جا بهشت میشود،از این تصویر روشنتر نمیتوانم بدهم.
این تصویر ذهنى جوان آن روزبود.
سؤال: #عباس_عبدى الان از آن تصویر چقدر فاصله گرفته است؟
-صددرصد…یعنى خیلى فاصله گرفته است،امروز نگاه ما به انسان، جامعه، امکانات و ... خیلى تغییر کرده است.
اگر تغییر نمیکرد، معنایش این بود که آن نگاه در آن نظام استبدادى هنوز هم عوض نشده و این ابلهانه است...در جهان یک سرى ایدهها شکست خورد،در دهه هفتاد پارادیم انقلاب حاکم بود ولى این ایده تقریبا نه، تحقیقا با شکست مواجه شد،اتفاق دیگر از بین رفتن دو قطبى بودن جهان بود،از طرف دیگر رفتار آمریکا هم تغییر کرد،یعنى رفتار آمریکاى دهه هشتاد و نود با آمریکاى امروز خیلى متفاوت است.
سئوال:صمیمىترین رفقایى که در عرصه سیاست پیدا کردهاید چه کسانى هستند؟
- #سعید_حجاریان و #محسن_میردامادی در واقع من با میردامادی بود که به حلقه #تسخیر_سفارت_آمریکا پیوستم.
[عباس عبدی را اگر بخواهیمخلاصه کنیمباید بگوئیم او موسوی خوئینیهای نادم است، از دیوار سفارت بالا رفت و سال ۱۳۷۸ در پاریس از باری روزن وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران پوزش خواست،بعدها بازجوی خوئینیها شد،روزگار #عباس_امیر_انتظام را در زندان اوین سیاه کرد و بعد پوزش خواست،او در پرونده نظرسنجی به همراه #حسین_قاضیان بازداشت شد، اصلاح طلبان پرونده را در مطبوعاتشان برای نظرسنجی جلوه دادند اما اتهام اوجاسوسی بود و او در دادگاه پوزش خواست]
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#امروز_در_تاریخ / ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ یکی از شرم آورترین فجایع و جنایات جمهوری اسلامی که #چپهای_امنیتی و در راس آنها #سعید_حجاریان در #اطلاعات_نخست_وزیری در آن نقش اساسی داشت.
انقلابیون امنیتی #شهریار_نور، پسر ۱۷ سالهٔ سرهنگ امیرهوشنگ نور( از فرماندهان #کودتای_نوژه ) را گروگان گرفتند و به جای پدر، تیربارانش کردند!
شهریار نور متولد ۱۳۴۱ فرزند سرهنگ امیر هوشنگ نور یکی از عوامل دخیل در کودتای نوژه ( قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹ ) بود.
سرهنگ امیر هوشنگ نور در ایران مخفی بود و سرانجام به ترکیه گریخت، او در زیر زمین خانه اش مقدار سلاح مخفی کرده بود و با وجودیکه شهریار نور ارتباطی با پرونده نداشت اما ستاد ضد کودتا به فرماندهی سعید حجاریان او را در ۱۹ تیر ۱۳۵۹ بازداشت کرد و به نوعی گروگان گرفت تا پدرش را وادار به تسلیم کند.
شهریار نور شکنجه های زیادی شد تا مخفیگاه پدرش را لو دهد که فایده ای نداشت، او به پدرش پیام داده بود که به هیچ وجه خود را تسلیم نکند چون جمهوری اسلامی در آن صورت هر دو را اعدام خواهد کرد.
سرانجام پس از دو روز تاخیر شهریار نور در ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ به حکم #محمدی_ری_شهری در زندان نظامی حشمتیه اعدام شد.
کمی بعد در آبان ۱۳۵۹ سرهنگ امیر هوشنگ نور نیز در ترکیه توسط تروریستهای جمهوری اسلامی ترور و به قتل رسید .
توضیح : در بعضی از منابع سن شهریار نور ۱۶ ذکر شده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
انقلابیون امنیتی #شهریار_نور، پسر ۱۷ سالهٔ سرهنگ امیرهوشنگ نور( از فرماندهان #کودتای_نوژه ) را گروگان گرفتند و به جای پدر، تیربارانش کردند!
شهریار نور متولد ۱۳۴۱ فرزند سرهنگ امیر هوشنگ نور یکی از عوامل دخیل در کودتای نوژه ( قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹ ) بود.
سرهنگ امیر هوشنگ نور در ایران مخفی بود و سرانجام به ترکیه گریخت، او در زیر زمین خانه اش مقدار سلاح مخفی کرده بود و با وجودیکه شهریار نور ارتباطی با پرونده نداشت اما ستاد ضد کودتا به فرماندهی سعید حجاریان او را در ۱۹ تیر ۱۳۵۹ بازداشت کرد و به نوعی گروگان گرفت تا پدرش را وادار به تسلیم کند.
شهریار نور شکنجه های زیادی شد تا مخفیگاه پدرش را لو دهد که فایده ای نداشت، او به پدرش پیام داده بود که به هیچ وجه خود را تسلیم نکند چون جمهوری اسلامی در آن صورت هر دو را اعدام خواهد کرد.
سرانجام پس از دو روز تاخیر شهریار نور در ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ به حکم #محمدی_ری_شهری در زندان نظامی حشمتیه اعدام شد.
کمی بعد در آبان ۱۳۵۹ سرهنگ امیر هوشنگ نور نیز در ترکیه توسط تروریستهای جمهوری اسلامی ترور و به قتل رسید .
توضیح : در بعضی از منابع سن شهریار نور ۱۶ ذکر شده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پس از انتشار صحبتهای #سعید_حجاریان که در آن با لحنی تمسخرآمیز گفت: «مردم میل به خروج از منزل ندارند چه برسد به خروج از حاکمیت»، پدر #آرشام_ابراهیمی یکی از جان باختگان #آبان_خونین_۹۸ که از فرماندهان جنگ ایران و عراق و سرداران سابق سپاه پاسداران است، در پیامی کوتاه پاسخی بر این اظهارات سخیف حجاریان داده است:
آقای سعید حجاریان!
از وقتی حرفای شما را خواندم در تعجبم از وقاحت شما. قفل کردم. داغ پسرم، پسر جوان من، هر روز در دلم تازه است.
به کشتن پسرم راضی نشدند و هر روز تهدید میکنند که با روزنامهها مصاحبه نکنیم.
وقاحت تو از خامنهای بیشتر است.
خامنهای مردم را تهدید میکند ولی تو مردم را مسخره میکنی.
این مسخره کردن وقاحت بیشتری میطلبد. این پاسخ شماست به آدمهایی که بهتان امید داشتند.
اصلاحات یعنی تو. یعنی این حرف تو. آقای حجاریان. ما را که با ترس و تهدید ساکت کردند لطفا شما هم سکوت کنید. لطفا نامه من را بدون نام من منتشر کنید. ما هر روز تهدید میشویم. همسرم اصلا حال خوبی ندارد. حتما بدون نام منتشر کنید.
آرشام ابراهیمی ؛ زادهٔ ۱۳۷۷ در #اصفهان است که در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در اصفهان به ضرب گلوله ماموران #یگان_ویژه #نیروی_انتظامی به شهادت رسیده است.
بهزاد ابراهیمی، عموی آرشام که خود نیز از #جانبازان_شیمیایی و فرماندهان #جنگ_ایران_و_عراق در لشکر امام حسین اصفهان بوده است پیشتر به ایران بریفینگ درباره کشته شدن برادرزادهاش گفته بود: برادرزادهام در راه بازگشت به خانه بوده که به شلوغیهای روز ۲۵ آبان در اصفهان بر میخورد.
در راهبندان ناشی از اعتراضات خیابانی گیر میکند و با تلفن پدرش که نگرانش بوده و به توصیه او، ماشین را در میانه شلوغیها رها کرده و پیاده به سمت خانه راه میافتد.
او اما هرگز به خانه نرسید.
چهار روز بعد، روز چهارشنبه ۲۹ آبان جنازه او را با گرفتن تعهد مبنی بر دفن شبانه به خانوادهاش تحویل میدهند.
پدر آرشام از فرماندهان و جانبازان جنگ ایران و عراق است و ۸ سال در اسارت نیروهای عراقی بودهاست.
آرشام دانشجوی سال اول رشتهٔ دندانپزشکی بود و برای کمک به خانواده در یک شرکت شارژ کپسول آتشنشانی مشغول به کار بود.
خانوادهٔ ابراهیمی پس از ۴ روز بیاطلاعی از فرزندشان، از کشتهشدنش خبردار میشوند و توسط نهادهای امنیتی از آنها تعهد گرفته میشود تا جنازهٔ آرشام، شبانه دفن شود.
#اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا #آبان_ادامه_دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
آقای سعید حجاریان!
از وقتی حرفای شما را خواندم در تعجبم از وقاحت شما. قفل کردم. داغ پسرم، پسر جوان من، هر روز در دلم تازه است.
به کشتن پسرم راضی نشدند و هر روز تهدید میکنند که با روزنامهها مصاحبه نکنیم.
وقاحت تو از خامنهای بیشتر است.
خامنهای مردم را تهدید میکند ولی تو مردم را مسخره میکنی.
این مسخره کردن وقاحت بیشتری میطلبد. این پاسخ شماست به آدمهایی که بهتان امید داشتند.
اصلاحات یعنی تو. یعنی این حرف تو. آقای حجاریان. ما را که با ترس و تهدید ساکت کردند لطفا شما هم سکوت کنید. لطفا نامه من را بدون نام من منتشر کنید. ما هر روز تهدید میشویم. همسرم اصلا حال خوبی ندارد. حتما بدون نام منتشر کنید.
آرشام ابراهیمی ؛ زادهٔ ۱۳۷۷ در #اصفهان است که در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در اصفهان به ضرب گلوله ماموران #یگان_ویژه #نیروی_انتظامی به شهادت رسیده است.
بهزاد ابراهیمی، عموی آرشام که خود نیز از #جانبازان_شیمیایی و فرماندهان #جنگ_ایران_و_عراق در لشکر امام حسین اصفهان بوده است پیشتر به ایران بریفینگ درباره کشته شدن برادرزادهاش گفته بود: برادرزادهام در راه بازگشت به خانه بوده که به شلوغیهای روز ۲۵ آبان در اصفهان بر میخورد.
در راهبندان ناشی از اعتراضات خیابانی گیر میکند و با تلفن پدرش که نگرانش بوده و به توصیه او، ماشین را در میانه شلوغیها رها کرده و پیاده به سمت خانه راه میافتد.
او اما هرگز به خانه نرسید.
چهار روز بعد، روز چهارشنبه ۲۹ آبان جنازه او را با گرفتن تعهد مبنی بر دفن شبانه به خانوادهاش تحویل میدهند.
پدر آرشام از فرماندهان و جانبازان جنگ ایران و عراق است و ۸ سال در اسارت نیروهای عراقی بودهاست.
آرشام دانشجوی سال اول رشتهٔ دندانپزشکی بود و برای کمک به خانواده در یک شرکت شارژ کپسول آتشنشانی مشغول به کار بود.
خانوادهٔ ابراهیمی پس از ۴ روز بیاطلاعی از فرزندشان، از کشتهشدنش خبردار میشوند و توسط نهادهای امنیتی از آنها تعهد گرفته میشود تا جنازهٔ آرشام، شبانه دفن شود.
#اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا #آبان_ادامه_دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from گفتنیها
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دستگیری بزرگترین جاسوس شوروی در ایران یعنی سرلشکر احمد مقربی که بیش از ۳۰ سال برای KGB جاسوسی میکرد از بزرگترین شکست اطلاعاتی شوروی است.
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[تقی محمدی ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در زندان اوین به طرز مشکوکی به قتل رسید، مرگ او خودکشی در سلول انفرادی با کمربند اعلام شده در حالی که دسترسی وی به کمربند درسلول انفرادی جای ابهام است، او از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا و بچه نازیآباد و عضو #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی بود، محمدی در #اطلاعات_نخست_وزیری مسئول بخش خارجی بود، بعد از کودتای نوژه او
در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد، در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار هشت شهریور در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام میشود و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه طبق گفته محسنی اژهای که بازجوی او بوده شب قبل از «خودکشی» تقی محمدی، او پس از چند بازجویی به این نتیجه رسید که تقی محمدی باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی شده بود که اعتراف کتبی کند، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان در همان بند سعید حجاریان مشغول بازجویی از یک زندانی کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد، در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار هشت شهریور در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام میشود و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه طبق گفته محسنی اژهای که بازجوی او بوده شب قبل از «خودکشی» تقی محمدی، او پس از چند بازجویی به این نتیجه رسید که تقی محمدی باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی شده بود که اعتراف کتبی کند، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان در همان بند سعید حجاریان مشغول بازجویی از یک زندانی کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
روایت ۷۰ / جنازههای شهید رجایی و باهنر و مثلا کشمیری که به پزشکی قانونی رسید همان موقع نماینده سپاه در پزشـکی قـانونی بـه مسئولین بهشت زهرا در مورد اجازه دفن برای کشمیری شدیداً اعتراض کرده بود. تاجیک بود اسمش، در زمینه دفن جنازهها من خودم هم پزشکی قانونی بودم، هم بهشت زهرا که هم مهندس صنیعپور بود، قائم مقـام بهـزاد نبـوی، بود ، هم سازگارا بود و علی اکبر تهرانـی کـه جالبـه دائمـاً بـا بهـزاد نبـوی در تمـاس بودند ...بعد از اینکه تدفین صورت گرفت، بهزاد نبوی یک عدهای را دعوت کرد که به اصطلاح تیم تحقیق و بررسی #انفجار_نخست_وزیری باشند که خودش همان را سرپرستی میکرد. دسته اول آنها #خسرو_تهرانی ، محمد رضوی، علیاکبر تهرانی، بیژن تاجیک و #سعید_حجاریان بودند.
دسته دوم هم سرهنگ حجازی رئـیس شهربانی، و چند نفر از آگاهی و یک نفر از سپاه بود، که البته همه کارهـا بـا دسـته اول پیگیری شد و دسته دوم بیشتر جنبه تشریفاتی داشت…یک نکته بسیار عجیبتر هم وجود داشت که یک زنی را برداشتند آوردند به عنوان همـسر شـهید کشمیری در مراسم ختم شهدا شرکت دادند در صورتی که زن کشمیری با بچههاش فراری بودند.
خانواده کشمیری را هم بهعنوان خانواده شهید در مدرسه عالی شهید مطهری آورده بودند.
دسته اول بدون مجوز دادستانی، منزل #مسعود_کشمیری را تفتیش میکنند و اسـناد و مدارکی را غیرقانونی ضبط میکنند که ظاهراً سر از کمیته اداره دوم درآورده بود.
گویا در مورد سوابق کار کشمیری توی اداره دوم و گروه ضربت نیروی هوایی بود. که بعداً هم روی این اسناد با بازپرسی ویژه، کش و قوس شد.
در حقیقت همین تفتیش غیرمجاز باعث شد که دادسـتان کـل کـشور، بازپرسـی ویژهای را جهت بررسی انفجار نخست وزیری مأمور بکند. ایـن بازپرسـی ویـژه دسـته تحقیق اول را منحل اعلام کرد که بهزاد نبوی شدیداً مخالفـت کـرد. بعـداً همـین بازپرسی ویژه دادستان کل، بعضی از افراد دسته اول را دستگیر و ممنوع الملاقات کرد.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دسته دوم هم سرهنگ حجازی رئـیس شهربانی، و چند نفر از آگاهی و یک نفر از سپاه بود، که البته همه کارهـا بـا دسـته اول پیگیری شد و دسته دوم بیشتر جنبه تشریفاتی داشت…یک نکته بسیار عجیبتر هم وجود داشت که یک زنی را برداشتند آوردند به عنوان همـسر شـهید کشمیری در مراسم ختم شهدا شرکت دادند در صورتی که زن کشمیری با بچههاش فراری بودند.
خانواده کشمیری را هم بهعنوان خانواده شهید در مدرسه عالی شهید مطهری آورده بودند.
دسته اول بدون مجوز دادستانی، منزل #مسعود_کشمیری را تفتیش میکنند و اسـناد و مدارکی را غیرقانونی ضبط میکنند که ظاهراً سر از کمیته اداره دوم درآورده بود.
گویا در مورد سوابق کار کشمیری توی اداره دوم و گروه ضربت نیروی هوایی بود. که بعداً هم روی این اسناد با بازپرسی ویژه، کش و قوس شد.
در حقیقت همین تفتیش غیرمجاز باعث شد که دادسـتان کـل کـشور، بازپرسـی ویژهای را جهت بررسی انفجار نخست وزیری مأمور بکند. ایـن بازپرسـی ویـژه دسـته تحقیق اول را منحل اعلام کرد که بهزاد نبوی شدیداً مخالفـت کـرد. بعـداً همـین بازپرسی ویژه دادستان کل، بعضی از افراد دسته اول را دستگیر و ممنوع الملاقات کرد.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from گفتنیها
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دستگیری بزرگترین جاسوس شوروی در ایران یعنی سرلشکر احمد مقربی که بیش از ۳۰ سال برای KGB جاسوسی میکرد از بزرگترین شکست اطلاعاتی شوروی است.
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سرلشکر_مقربی به همراه ربانی (که در آموزش و پرورش بود) دستگیر شد و پس از بررسی سریع در دادگاه نظامی شاهنشاهی هر دو به اعدام محکوم و تیر باران شدند.
در مورد اینکه این منبع فوق مهم اطلاعاتی یعنی مقربی چه طور لو رفت، داستانهای فراوانی وجود دارند که عمدتا برای رد گمی کنی هستند، اما به احتمال زیاد #ساواک در سفارت شوروی یک مامور دو جانبه داشته است که مقربی را لو میدهد.
اینکه مقربی چه طور لو رفت برای شوروی بسیار حائز اهمیت بود، بدین روی پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و استقرار #چپهای_امنیتی در #اطلاعات_نخست_وزیری به عامل دیگر خود یعنی سید محمد رضا سعادتی دستور می دهند، پروندههای مربوطه از ساواک را جمع آوری و به افسر شوروی انتقال دهد.
#محمد_رضا_سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که توانسته بود از طریق آشنایی با #سعید_حجاریان به اطلاعات نخست وزیری راه یابد ، وی در فرصت مناسبی پرونده مقربی را به سرقت میبرد و در راه در قرار ملاقات با جاسوس KGB توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر میشود، اهمیت پرونده سعادتی آنچنان بود که #محمدی_ری_شهری خود بازجویی از سعادتی را برعهده میگیرد، سعادتی در روالی کاملا عجیب در دادگاه بدوی به ۱۰ سال حبس و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم میشود.
اما در این میان پرونده مقربی مفقود میشود و هرگز از آن دیگر صحبت نشد.
در شهریور سال ۱۳۷۸ ری شهری در مصاحبه با همشهری ماه مدعی شد سعادتی همگامی که متوجه میشود قرار ملاقاتش لو رفته و در حین تعقیب و گریز پرونده را بلعیده است!
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حسین فردوست ، ارتشبد نیروی زمینی شاهنشاهی ایران، رئیس دفتر ویژهٔ اطلاعات از ابتدای تأسیس در ۱۳۳۸، قائممقام ساواک طی سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۲، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ و یکی از برجستهترین و مؤثرترین چهرههای اطلاعاتی دوران حکومت پهلوی و همدرس و دوست صمیمی دوران کودکی و نوجوانی محمدرضا پهلوی بود.
رفتار و مواضع ارتشبد فردوست در زمان حوادث سالهای ۱۳۵۶–۱۳۵۷، به انقلاب ۱۳۵۷ و سرنگونی سلسله پهلوی کمک کرد، شایعاتی را دربارهٔ وی بر سر زبانها انداخت. فردوست در خاطراتش عملکرد خود علیه حکومت پهلوی در زمان اوجگیری انقلاب را تأیید میکند. ازجمله، فردوست در صدور اعلامیهٔ بیطرفی ارتش در صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، نقش تعیینکننده داشت.
فردوست پس از انقلاب به صورت پنهانی در ایران و در تهران زندگی میکرد وی نهایتا در آبان ۱۳۶۲ پس از مکاتبات و مکالمات تلفنی با #مهدی_بازرگان و #محمد_علی_باقرزاده فرمانده گروه ضربت نیروی هوایی ارتش خود را در خانه پدریاش نزدیک میدان انقلاب تسلیم اعضای اطلاعات نخست وزیری (#محسن_آرمین و #سعید_حجاریان ) نمود، او یکسال بعد در اواسط مهر ۱۳۶۳ در پنج شب متوالی در تلویزیون جمهوری اسلامی شروع به اعترافات وافشاگری علیه نظام پهلوی نمود.
[این روایت رسمی و منتشر شده است اگرچه در روایات غیررسمی فردوست همکاری خود را با انقلابیون از اسفند ۱۳۵۷ آغاز کرده است]
#حسین_فردوست سرانجام در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ درحالی که گفته میشود در حصر خانگی بسر میبرد و به نگارش کتاب خاطرات خود میپرداخت در ۷۰ سالگی و بر اثر سکتهٔ قلبی درگذشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رفتار و مواضع ارتشبد فردوست در زمان حوادث سالهای ۱۳۵۶–۱۳۵۷، به انقلاب ۱۳۵۷ و سرنگونی سلسله پهلوی کمک کرد، شایعاتی را دربارهٔ وی بر سر زبانها انداخت. فردوست در خاطراتش عملکرد خود علیه حکومت پهلوی در زمان اوجگیری انقلاب را تأیید میکند. ازجمله، فردوست در صدور اعلامیهٔ بیطرفی ارتش در صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، نقش تعیینکننده داشت.
فردوست پس از انقلاب به صورت پنهانی در ایران و در تهران زندگی میکرد وی نهایتا در آبان ۱۳۶۲ پس از مکاتبات و مکالمات تلفنی با #مهدی_بازرگان و #محمد_علی_باقرزاده فرمانده گروه ضربت نیروی هوایی ارتش خود را در خانه پدریاش نزدیک میدان انقلاب تسلیم اعضای اطلاعات نخست وزیری (#محسن_آرمین و #سعید_حجاریان ) نمود، او یکسال بعد در اواسط مهر ۱۳۶۳ در پنج شب متوالی در تلویزیون جمهوری اسلامی شروع به اعترافات وافشاگری علیه نظام پهلوی نمود.
[این روایت رسمی و منتشر شده است اگرچه در روایات غیررسمی فردوست همکاری خود را با انقلابیون از اسفند ۱۳۵۷ آغاز کرده است]
#حسین_فردوست سرانجام در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ درحالی که گفته میشود در حصر خانگی بسر میبرد و به نگارش کتاب خاطرات خود میپرداخت در ۷۰ سالگی و بر اثر سکتهٔ قلبی درگذشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی قاضی از قاتل انور السادت پرسید چرا او را کشتی؟ خالد اسلامبولی جواب داد:او یک سکولار بود قاضی میگوید:معنی سکولار را میدانی؟ میگوید: نه نمیدانم!
در ترور نافرجام نجیب محفوظ(نویسنده مصری برنده جایزه نوبل) قاضی از ضارب پرسید:چرا نجیب را با خنجر زدید؟ ضارب میگوید: بدلیل کتاب بچه های محله ما. قاضی میگوید: کتاب را خوانده ای؟ ضارب میگوید:خیر!
قاضی از قاتل فرج فوده، شاعر و نویسنده مصری پرسید چرا او را کشتی؟ قاتل میگوید:او کافر است.
قاضی به قاتل میگوید: چطور به این نتیجه رسیدی؟ قاتل: از کتاب هایش
قاضی میگوید:کتابهایش را خواندهای؟ قاتل جواب میدهد: خیر من سواد ندارم!
وقتی #سعید_عسگر در دادگاه از او پرسیده شد چرا #سعید_حجاریان را ترور کردی؟ گفت در کتابهایش به اسلام توهین کرده بود،وقتی قاضی پرسید کدام کتاب ؟ گفت نمی دانم !
وقتی ۱۲ بسیجی را به اتهام #قتلهای_محفلی_کرمان بازداشت کردند همه شان اعتراف کردند هر ۵ نفر را بر اساس فتوای #مصباح_یزدی کشته اند وقتی قاضی به آنها گفت فتوا را بگوئید گفتند ندیدیم به ما گفتند فتوا هست انجام بدهید و این داستان تا به امروز در جمهوری اسلامی ادامه دارد ، در #آبان_خونین_۹۸ و #انقلاب_۱۴۰۱ هزاران نفر توسط بسیجیان و نیروهای امنیتی و انتظامی در حالی کشته شدهاند که اگر از آنها بپرسیم #چرا_کشتیش قطعا جوابی ندارند و تا جمهوری اسلامی هست این سئوال بیجواب ادامه دارد…
#جمهوری_آدمکش_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در ترور نافرجام نجیب محفوظ(نویسنده مصری برنده جایزه نوبل) قاضی از ضارب پرسید:چرا نجیب را با خنجر زدید؟ ضارب میگوید: بدلیل کتاب بچه های محله ما. قاضی میگوید: کتاب را خوانده ای؟ ضارب میگوید:خیر!
قاضی از قاتل فرج فوده، شاعر و نویسنده مصری پرسید چرا او را کشتی؟ قاتل میگوید:او کافر است.
قاضی به قاتل میگوید: چطور به این نتیجه رسیدی؟ قاتل: از کتاب هایش
قاضی میگوید:کتابهایش را خواندهای؟ قاتل جواب میدهد: خیر من سواد ندارم!
وقتی #سعید_عسگر در دادگاه از او پرسیده شد چرا #سعید_حجاریان را ترور کردی؟ گفت در کتابهایش به اسلام توهین کرده بود،وقتی قاضی پرسید کدام کتاب ؟ گفت نمی دانم !
وقتی ۱۲ بسیجی را به اتهام #قتلهای_محفلی_کرمان بازداشت کردند همه شان اعتراف کردند هر ۵ نفر را بر اساس فتوای #مصباح_یزدی کشته اند وقتی قاضی به آنها گفت فتوا را بگوئید گفتند ندیدیم به ما گفتند فتوا هست انجام بدهید و این داستان تا به امروز در جمهوری اسلامی ادامه دارد ، در #آبان_خونین_۹۸ و #انقلاب_۱۴۰۱ هزاران نفر توسط بسیجیان و نیروهای امنیتی و انتظامی در حالی کشته شدهاند که اگر از آنها بپرسیم #چرا_کشتیش قطعا جوابی ندارند و تا جمهوری اسلامی هست این سئوال بیجواب ادامه دارد…
#جمهوری_آدمکش_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پس از انتشار صحبتهای #سعید_حجاریان در بعد از اعتراضات آبان ۹۸ که در آن با لحنی تمسخرآمیز گفت: «مردم میل به خروج از منزل ندارند چه برسد به خروج از حاکمیت»، پدر #آرشام_ابراهیمی یکی از جان باختگان آبان ۹۸ در پیامی کوتاه پاسخی بر این اظهارات سخیف سعید حجاریان داده است:
آقای سعید حجاریان!
از وقتی حرفای شما را خواندم در تعجبم از وقاحت شما. قفل کردم. داغ پسرم، پسر جوان من، هر روز در دلم تازه است.
به کشتن پسرم راضی نشدند و هر روز تهدید میکنند که با روزنامهها مصاحبه نکنیم.
وقاحت تو از خامنهای بیشتر است.
خامنهای مردم را تهدید میکند ولی تو مردم را مسخره میکنی.
این مسخره کردن وقاحت بیشتری میطلبد. این پاسخ شماست به آدمهایی که بهتان امید داشتند.
اصلاحات یعنی تو. یعنی این حرف تو. آقای حجاریان. ما را که با ترس و تهدید ساکت کردند لطفا شما هم سکوت کنید. لطفا نامه من را بدون نام من منتشر کنید. ما هر روز تهدید میشویم. همسرم اصلا حال خوبی ندارد. حتما بدون نام منتشر کنید.
گفتنی است آرشام ابراهیمی ؛ زادهٔ ۱۳۷۷ در اصفهان است که در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در اصفهان به ضرب گلوله ماموران #یگان_ویژه #نیروی_انتظامی به شهادت رسیده است.
بهزاد ابراهیمی، عموی آرشام که خود نیز از #جانبازان_شیمیایی و فرماندهان #جنگ_ایران_و_عراق در لشکر امام حسین اصفهان بوده است پیشتر به ایران بریفینگ درباره کشته شدن برادرزادهاش گفته بود: برادرزادهام در راه بازگشت به خانه بوده که به شلوغیهای روز ۲۵ آبان در اصفهان بر میخورد.
در راهبندان ناشی از اعتراضات خیابانی گیر میکند و با تلفن پدرش که نگرانش بوده و به توصیه او، ماشین را در میانه شلوغیها رها کرده و پیاده به سمت خانه راه میافتد.
او اما هرگز به خانه نرسید.
چهار روز بعد، وپس از آنکه پی میبرند آرشام فرزند یکی از فرماندهان سابق سپاه اصفهان است روز چهارشنبه ۲۹ آبان جنازه او را با گرفتن تعهد مبنی بر دفن شبانه به خانوادهاش تحویل میدهند.
پدر آرشام از فرماندهان و جانبازان جنگ ایران و عراق است و ۸ سال در اسارت نیروهای عراقی بودهاست.
آرشام دانشجوی سال اول رشتهٔ دندانپزشکی بود و برای کمک به خانواده در یک شرکت شارژ کپسول آتشنشانی مشغول به کار بود.
#آبان_ادامه_دارد #دادخواهی
🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
آقای سعید حجاریان!
از وقتی حرفای شما را خواندم در تعجبم از وقاحت شما. قفل کردم. داغ پسرم، پسر جوان من، هر روز در دلم تازه است.
به کشتن پسرم راضی نشدند و هر روز تهدید میکنند که با روزنامهها مصاحبه نکنیم.
وقاحت تو از خامنهای بیشتر است.
خامنهای مردم را تهدید میکند ولی تو مردم را مسخره میکنی.
این مسخره کردن وقاحت بیشتری میطلبد. این پاسخ شماست به آدمهایی که بهتان امید داشتند.
اصلاحات یعنی تو. یعنی این حرف تو. آقای حجاریان. ما را که با ترس و تهدید ساکت کردند لطفا شما هم سکوت کنید. لطفا نامه من را بدون نام من منتشر کنید. ما هر روز تهدید میشویم. همسرم اصلا حال خوبی ندارد. حتما بدون نام منتشر کنید.
گفتنی است آرشام ابراهیمی ؛ زادهٔ ۱۳۷۷ در اصفهان است که در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در اصفهان به ضرب گلوله ماموران #یگان_ویژه #نیروی_انتظامی به شهادت رسیده است.
بهزاد ابراهیمی، عموی آرشام که خود نیز از #جانبازان_شیمیایی و فرماندهان #جنگ_ایران_و_عراق در لشکر امام حسین اصفهان بوده است پیشتر به ایران بریفینگ درباره کشته شدن برادرزادهاش گفته بود: برادرزادهام در راه بازگشت به خانه بوده که به شلوغیهای روز ۲۵ آبان در اصفهان بر میخورد.
در راهبندان ناشی از اعتراضات خیابانی گیر میکند و با تلفن پدرش که نگرانش بوده و به توصیه او، ماشین را در میانه شلوغیها رها کرده و پیاده به سمت خانه راه میافتد.
او اما هرگز به خانه نرسید.
چهار روز بعد، وپس از آنکه پی میبرند آرشام فرزند یکی از فرماندهان سابق سپاه اصفهان است روز چهارشنبه ۲۹ آبان جنازه او را با گرفتن تعهد مبنی بر دفن شبانه به خانوادهاش تحویل میدهند.
پدر آرشام از فرماندهان و جانبازان جنگ ایران و عراق است و ۸ سال در اسارت نیروهای عراقی بودهاست.
آرشام دانشجوی سال اول رشتهٔ دندانپزشکی بود و برای کمک به خانواده در یک شرکت شارژ کپسول آتشنشانی مشغول به کار بود.
#آبان_ادامه_دارد #دادخواهی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۱۵ مرداد ۱۳۵۹ یکی از شرم آورترین فجایع و جنایات جمهوری اسلامی که در راس آن #سعید_حجاریان در #اطلاعات_نخست_وزیری در آن نقش اساسی داشت، رقم خورد.
انقلابیون امنیتی #شهریار_نور، پسر ۱۷ سالهٔ سرهنگ امیرهوشنگ نور( از فرماندهان #کودتای_نوژه ) را گروگان گرفتند و به جای پدر، تیربارانش کردند!
شهریار نور متولد ۱۳۴۱ فرزند سرهنگ امیر هوشنگ نور یکی از عوامل دخیل در کودتای نوژه ( قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹ ) بود.
سرهنگ امیر هوشنگ نور در ایران مخفی بود و سرانجام به ترکیه گریخت، او در زیر زمین خانه اش مقدار سلاح مخفی کرده بود و با وجودیکه شهریار نور ارتباطی با پرونده نداشت اما ستاد ضد کودتا به فرماندهی سعید حجاریان او را در ۱۹ تیر ۱۳۵۹ بازداشت کرد و به نوعی گروگان گرفت تا پدرش را وادار به تسلیم کند.
شهریار نور شکنجه های زیادی شد تا مخفیگاه پدرش را لو دهد که فایده ای نداشت، او به پدرش پیام داده بود که به هیچ وجه خود را تسلیم نکند چون جمهوری اسلامی در آن صورت هر دو را اعدام خواهد کرد.
سرانجام پس از دو روز تاخیر شهریار نور در ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ به حکم #محمدی_ری_شهری در زندان نظامی حشمتیه اعدام شد.
کمی بعد در آبان ۱۳۵۹ سرهنگ امیر هوشنگ نور نیز در ترکیه توسط تروریستهای جمهوری اسلامی ترور و به قتل رسید .
توضیح : در بعضی از منابع سن شهریار نور ۱۶ ذکر شده است.
#جمهوری_اسلامی_کودک_کش #روز_جهانی_کودک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
انقلابیون امنیتی #شهریار_نور، پسر ۱۷ سالهٔ سرهنگ امیرهوشنگ نور( از فرماندهان #کودتای_نوژه ) را گروگان گرفتند و به جای پدر، تیربارانش کردند!
شهریار نور متولد ۱۳۴۱ فرزند سرهنگ امیر هوشنگ نور یکی از عوامل دخیل در کودتای نوژه ( قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹ ) بود.
سرهنگ امیر هوشنگ نور در ایران مخفی بود و سرانجام به ترکیه گریخت، او در زیر زمین خانه اش مقدار سلاح مخفی کرده بود و با وجودیکه شهریار نور ارتباطی با پرونده نداشت اما ستاد ضد کودتا به فرماندهی سعید حجاریان او را در ۱۹ تیر ۱۳۵۹ بازداشت کرد و به نوعی گروگان گرفت تا پدرش را وادار به تسلیم کند.
شهریار نور شکنجه های زیادی شد تا مخفیگاه پدرش را لو دهد که فایده ای نداشت، او به پدرش پیام داده بود که به هیچ وجه خود را تسلیم نکند چون جمهوری اسلامی در آن صورت هر دو را اعدام خواهد کرد.
سرانجام پس از دو روز تاخیر شهریار نور در ۱۵ مرداد ۱۳۵۹ به حکم #محمدی_ری_شهری در زندان نظامی حشمتیه اعدام شد.
کمی بعد در آبان ۱۳۵۹ سرهنگ امیر هوشنگ نور نیز در ترکیه توسط تروریستهای جمهوری اسلامی ترور و به قتل رسید .
توضیح : در بعضی از منابع سن شهریار نور ۱۶ ذکر شده است.
#جمهوری_اسلامی_کودک_کش #روز_جهانی_کودک
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ابراهیم زالزاده متولد ۵ اسفند ۱۳۲۵ و روزنامهنگار و ناشر ایرانی است.
وی از جمله افرادی است که اعتقاد داشت آتشسوزی سینما رکس آبادان با هدف سیاسی وتوسط انقلابیون ۵۷ انجام شده و کتابی با نام واقعیت سینما رکس نوشت که مأموران امنیتی، دو ماه پیش از قتلش شبانه به خانهاش ریختند و همه دستنوشتهها و فایلهای کامپیوتری او را ربودند.
در نشریه معیار که مدیر مسئولی آن را نیز بر عهده داشت مقالهای منتشر کرد که آخرین مقاله او شد.
وی خطاب به #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در آن مقاله نوشته بود:
«آقای رئیسجمهور هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر میدانید که اگر رژیم نتواند از تاریخ درس بگیرد و منطبق با خواستهای مردم حرکت نکند سرنگون خواهد شد.»
نشریه «معیار» بعد از انتشار این سرمقاله توقیف شد و ابراهیم زالزاده مدتی بعد ربوده و به قتل رسید.
برادرش میگوید: «یکی از دفتر رفسنجانی به من گفت، آقای هاشمی وقتی این سرمقاله را خوانده خیلی عصبانی شده و گفته کسی نیست که این را خفه کند یا این را آرام کند؟ بلافاصله مجله را بستند و بعد از مدتی هم این اتفاق برایش افتاد.»
یک روز قبل از ربوده شدن #ابراهیم_زال_زاده برادر او که از آلمان راهی باکو بود، از او میخواهد که به باکو سفر کند تا دیداری تازه شود، اما در پاسخ میشنود که «احتمالا ممنوع الخروجم و عجیب مثل سایه دنبالم هستند.»
این آخرین باری است که حسین زالزاده با برادرش صحبت میکند و صدای او را میشنود.
فردای همان روز در راه بازگشت از دفترش، سر خیابانی که منزلش آنجا بود، از یک گلفروشی در فاصله بسیار نزدیک به منزل برای همسرش دستهگل یاس میگیرد و به سمت خانه حرکت میکند.
بعد از پنج روز ماشین ابراهیم در خیابان توانیر تهران پیدا میشود. زیر صندلیاش کارت خبرنگاری ابراهیم و روی صندلی پشت، گل یاسی که برای همسرش خریده بود یافت میشود.
انداختن کارت خبرنگاری زیر صندلی، بهگفته برادر زالزاده، پیامی بود که حکایت از ربودن او داشت؛ پیامی که نتیجه قرار ابراهیم زالزاده با دوستانش بود مبنی بر اینکه اگر ربوده شدند یا اتفاقی افتاد، کارت خبرنگاری را جایی بیندازند تامشخص شود که هستند.
مفقود شدن ابراهیم زالزاده ۳۷ روز طول میکشد.
در این فاصله بارها نیروهای امنیتی به خانواده گفته بودند سرنخ هایی دارند که بهتر است آنها اطلاعرسانی نکنند.
«میگفتند هیچ اطلاعی به کسی ندهید و حرفی در مورد او نزنید تا ما بتوانیم پیگیری کنیم.
۳۷ روز بعد از اداره آگاهی اطلاع میدهند کشته شده و جسد را در بیابانهای یافتآباد پیداکردهاند.
۱۷ ضربه چاقو روی قفسه سینه و بریده شدن شاهرگ گلوی او.
هر دو انگشت او نیز شکسته شده بود.
برادرش گفته است: «قبلش انگشتانش را شکسته بودند. یعنی عملاً همان صحبتی که خمینی کرده بود و گفته بود قلمهای مسموم روزنامهنگاران را بشکنید. آن موقع هم قلم ابراهیم را شکاندند. یعنی انگشتانش را، هر ده انگشتش را، شکانده بودند.»
با پیدا شدن پیکر زال زاده پرونده او نیز مختومه می شود خاکسپاری او بدون دادن اجازه به خانواده برای اطلاع دادن به دوستان و بستگان و بصورت سریع با حضور نیروهای امنیتی انجام میشود.
پس از پیگیری همسرش برای علت مختومه شدن پرونده او به او میگویند به دفتر قوه قضائیه مراجعه کند، دفتری به اسم کمیسیون حقوق بشراسلامی، آنجا به صراحت به همسرش میگویند:«یا ساکت میشوی یا ساکتت میکنیم.»
#ابراهیم_زال_زاده با #سعید_حجاریان هممدرسهای بود.
او هنگام قتل ابراهیم زالزاده عضو وقت مرکز استراتژیک ریاستجمهوری، و بعدتر در زمان افشای قتلها مشاور محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، بود و بهگفته حسین زالزاده، پیگیر قتلهای زنجیرهای. با حجاریان تماس میگیرد و میپرسد چرا ابراهیم را کشتید؟ و پاسخ میشنود که «سعید امامی کشته و مدتهای مدیدی بود که ابراهیم در لیست #قتلهای_زنجیره_ای قرار داشته.»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی از جمله افرادی است که اعتقاد داشت آتشسوزی سینما رکس آبادان با هدف سیاسی وتوسط انقلابیون ۵۷ انجام شده و کتابی با نام واقعیت سینما رکس نوشت که مأموران امنیتی، دو ماه پیش از قتلش شبانه به خانهاش ریختند و همه دستنوشتهها و فایلهای کامپیوتری او را ربودند.
در نشریه معیار که مدیر مسئولی آن را نیز بر عهده داشت مقالهای منتشر کرد که آخرین مقاله او شد.
وی خطاب به #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در آن مقاله نوشته بود:
«آقای رئیسجمهور هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر میدانید که اگر رژیم نتواند از تاریخ درس بگیرد و منطبق با خواستهای مردم حرکت نکند سرنگون خواهد شد.»
نشریه «معیار» بعد از انتشار این سرمقاله توقیف شد و ابراهیم زالزاده مدتی بعد ربوده و به قتل رسید.
برادرش میگوید: «یکی از دفتر رفسنجانی به من گفت، آقای هاشمی وقتی این سرمقاله را خوانده خیلی عصبانی شده و گفته کسی نیست که این را خفه کند یا این را آرام کند؟ بلافاصله مجله را بستند و بعد از مدتی هم این اتفاق برایش افتاد.»
یک روز قبل از ربوده شدن #ابراهیم_زال_زاده برادر او که از آلمان راهی باکو بود، از او میخواهد که به باکو سفر کند تا دیداری تازه شود، اما در پاسخ میشنود که «احتمالا ممنوع الخروجم و عجیب مثل سایه دنبالم هستند.»
این آخرین باری است که حسین زالزاده با برادرش صحبت میکند و صدای او را میشنود.
فردای همان روز در راه بازگشت از دفترش، سر خیابانی که منزلش آنجا بود، از یک گلفروشی در فاصله بسیار نزدیک به منزل برای همسرش دستهگل یاس میگیرد و به سمت خانه حرکت میکند.
بعد از پنج روز ماشین ابراهیم در خیابان توانیر تهران پیدا میشود. زیر صندلیاش کارت خبرنگاری ابراهیم و روی صندلی پشت، گل یاسی که برای همسرش خریده بود یافت میشود.
انداختن کارت خبرنگاری زیر صندلی، بهگفته برادر زالزاده، پیامی بود که حکایت از ربودن او داشت؛ پیامی که نتیجه قرار ابراهیم زالزاده با دوستانش بود مبنی بر اینکه اگر ربوده شدند یا اتفاقی افتاد، کارت خبرنگاری را جایی بیندازند تامشخص شود که هستند.
مفقود شدن ابراهیم زالزاده ۳۷ روز طول میکشد.
در این فاصله بارها نیروهای امنیتی به خانواده گفته بودند سرنخ هایی دارند که بهتر است آنها اطلاعرسانی نکنند.
«میگفتند هیچ اطلاعی به کسی ندهید و حرفی در مورد او نزنید تا ما بتوانیم پیگیری کنیم.
۳۷ روز بعد از اداره آگاهی اطلاع میدهند کشته شده و جسد را در بیابانهای یافتآباد پیداکردهاند.
۱۷ ضربه چاقو روی قفسه سینه و بریده شدن شاهرگ گلوی او.
هر دو انگشت او نیز شکسته شده بود.
برادرش گفته است: «قبلش انگشتانش را شکسته بودند. یعنی عملاً همان صحبتی که خمینی کرده بود و گفته بود قلمهای مسموم روزنامهنگاران را بشکنید. آن موقع هم قلم ابراهیم را شکاندند. یعنی انگشتانش را، هر ده انگشتش را، شکانده بودند.»
با پیدا شدن پیکر زال زاده پرونده او نیز مختومه می شود خاکسپاری او بدون دادن اجازه به خانواده برای اطلاع دادن به دوستان و بستگان و بصورت سریع با حضور نیروهای امنیتی انجام میشود.
پس از پیگیری همسرش برای علت مختومه شدن پرونده او به او میگویند به دفتر قوه قضائیه مراجعه کند، دفتری به اسم کمیسیون حقوق بشراسلامی، آنجا به صراحت به همسرش میگویند:«یا ساکت میشوی یا ساکتت میکنیم.»
#ابراهیم_زال_زاده با #سعید_حجاریان هممدرسهای بود.
او هنگام قتل ابراهیم زالزاده عضو وقت مرکز استراتژیک ریاستجمهوری، و بعدتر در زمان افشای قتلها مشاور محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، بود و بهگفته حسین زالزاده، پیگیر قتلهای زنجیرهای. با حجاریان تماس میگیرد و میپرسد چرا ابراهیم را کشتید؟ و پاسخ میشنود که «سعید امامی کشته و مدتهای مدیدی بود که ابراهیم در لیست #قتلهای_زنجیره_ای قرار داشته.»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
۴/ مصطفی پور محمدی معتقد است:«تعبیری بود در وزارت اطلاعات که هفتخطها اینجا جمع هستند، تعبیر شماتیک بود، هم همه خطوط و هممعنی هفتخط به معنی رایج عامیانه مردمیاش. با همه این موضعگیریها که حتی در وزارت این نظرات ابراز هم میشد، اینطور هم نبود که پنهانکاری…
۵/مصطفی پور محمدی را در وزارت اطلاعات شاید بشود همسنگ #سعید_حجاریان دانست، با تجربهای برابر و مسئولیتی همسطح اما از جناح مقابل، #مصطفی_پورمحمدی معتقد است #سعید_امامی در #قتلهای_زنجیره_ای کمترین نقش را داشته، اما بنا بر این بوده «همه کاسه کوزهها بر سر او شکسته شود»
او میگوید:«شاید برخی فضاسازیها تأثیر غیرمستقیم روی تصمیمگیریها بگذارد. بعید نیست؛ الان هم یکی از شگردهای قوی دستگاه اطلاعاتی این است که فضا را جوری طراحی میکنند که آدمها بر اساس آن طراحی به تصمیماتی میرسند.القای غیرمستقیم میتواند چنین چیزهایی باشد ولی اینکه مستقیماً طبق ادعایی که برخی از این آقایان کردند یعنی شبکه جاسوسی و نفوذ و اینها، هیچکدامشان ثابت نشد و این حادثه هم اتفاق افتاد. از این جهت میتوان گفت وزارت اطلاعات یک مجموعه گستردهای با احساس مسئولیت و فداکاری، جاننثاری و پایکار بودن است و البته محیطهای قدرت پنهان محیطهای خطرناکی است، محیطهای اشتباهخیزی است، محیطهایی است که اگر کنترل نشود، مشکلساز خواهد شد. ازاینجهت هم اول انقلاب چه حضرت امام و چه مقام معظم رهبری نسبت به نظارت بر فعالیتهای وزارت حساسیت داشتهاند و این حساسیت کاملاً هم درست است.
از همان اول تا به امروز حفاظت وزارت اطلاعات جزو سختگیرترین، جدیترین و با وسواسترین حفاظتهای دستگاههای ماست. مردم میگویند حفاظتها و حراستهای دستگاههای بیرون سختگیری میکنند، ندیدند حفاظت وزارت اطلاعات را که چگونه عمل میکند، هیچ پروا ندارد و مراعات هیچکس را نمیکند، خیلی جدی و خشن است و مراقبت شدید وجود دارد؛ یعنی کنترلهایی که هیچ مجاز نیست افراد بیرون بشوند، تمام نیروهای اطلاعاتی و خانوادههایشان تحت کنترل شدید هستند که لازمهاش هم هست، نمیشود که دستگاه اطلاعاتی رها بشود. آنجا کانون قدرت پنهان است و حتماً باید مراقبتهای شدید نسبت به آنها اعمال بشود.»
ادامه دارد…
#قتلهای_زنجیره_ای_وزارت_اطلاعات
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او میگوید:«شاید برخی فضاسازیها تأثیر غیرمستقیم روی تصمیمگیریها بگذارد. بعید نیست؛ الان هم یکی از شگردهای قوی دستگاه اطلاعاتی این است که فضا را جوری طراحی میکنند که آدمها بر اساس آن طراحی به تصمیماتی میرسند.القای غیرمستقیم میتواند چنین چیزهایی باشد ولی اینکه مستقیماً طبق ادعایی که برخی از این آقایان کردند یعنی شبکه جاسوسی و نفوذ و اینها، هیچکدامشان ثابت نشد و این حادثه هم اتفاق افتاد. از این جهت میتوان گفت وزارت اطلاعات یک مجموعه گستردهای با احساس مسئولیت و فداکاری، جاننثاری و پایکار بودن است و البته محیطهای قدرت پنهان محیطهای خطرناکی است، محیطهای اشتباهخیزی است، محیطهایی است که اگر کنترل نشود، مشکلساز خواهد شد. ازاینجهت هم اول انقلاب چه حضرت امام و چه مقام معظم رهبری نسبت به نظارت بر فعالیتهای وزارت حساسیت داشتهاند و این حساسیت کاملاً هم درست است.
از همان اول تا به امروز حفاظت وزارت اطلاعات جزو سختگیرترین، جدیترین و با وسواسترین حفاظتهای دستگاههای ماست. مردم میگویند حفاظتها و حراستهای دستگاههای بیرون سختگیری میکنند، ندیدند حفاظت وزارت اطلاعات را که چگونه عمل میکند، هیچ پروا ندارد و مراعات هیچکس را نمیکند، خیلی جدی و خشن است و مراقبت شدید وجود دارد؛ یعنی کنترلهایی که هیچ مجاز نیست افراد بیرون بشوند، تمام نیروهای اطلاعاتی و خانوادههایشان تحت کنترل شدید هستند که لازمهاش هم هست، نمیشود که دستگاه اطلاعاتی رها بشود. آنجا کانون قدرت پنهان است و حتماً باید مراقبتهای شدید نسبت به آنها اعمال بشود.»
ادامه دارد…
#قتلهای_زنجیره_ای_وزارت_اطلاعات
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه نوروز شنبه ۸۰/۲/۲۲،سخنان فلاحیان:
سعید امامی به لحاظ سازمانی، نمیتواند در مسئله قتلها مـشارکت داشـته باشـد. چون در سلسله مراتب فرماندهی نبود.
روزنامه صدای عدالت ۱۳۸۰/۲/۲۵،مصاحبه با فلاحیان:
بعضی دوستان، بعد از وزیر شدن مـا، سـلیقه مـا را نمیپسندیدند. و وزارت اطلاعات را ترک کردند و بعداً ناراحتی خود را ابراز کردند و بعضی از آنها به علت عضویت درجریانهای سیاسی، رفته بودند. طبق قانون، نمیتوانستند در جریانهای سیاسی بمانند. به آنها گفتیم یا از آن سازمان سیاسی یا از وزارت اطلاعات استعفا بدهنـد که همین کار را کردند،ولی این عقده را به دل گرفتند و در موقـع مناسـب بـا مـا تسویه حساب کردند.
روزنامه آفتاب یزد دوشنبه ۱۳۷۹/۱۰/۱۹، مصاحبه فریبا پژوه با فیض الله عرب سرخی:
عرب سرخی:عدهای مانند #سعید_حجاریان معتقدند، هنوزپیگیری قتلهای زنجیرهای، راهکار استراتژیک جبهه خرداد برای برون رفتن از انسداد سیاسی فعلی است.
روزنامه دوران امروز،چهارشنبه ۱۳۷۹/۹/۲۳ ،حرفهای سعید حجاریان کاشی:
…اگر بنا شد روزی اکبر گنجی در قبال نوشتههایش محاکمه شود و از آنها دفـاع نماید، در این زمینه خود را تنها نخواهد دید...
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سعید امامی به لحاظ سازمانی، نمیتواند در مسئله قتلها مـشارکت داشـته باشـد. چون در سلسله مراتب فرماندهی نبود.
روزنامه صدای عدالت ۱۳۸۰/۲/۲۵،مصاحبه با فلاحیان:
بعضی دوستان، بعد از وزیر شدن مـا، سـلیقه مـا را نمیپسندیدند. و وزارت اطلاعات را ترک کردند و بعداً ناراحتی خود را ابراز کردند و بعضی از آنها به علت عضویت درجریانهای سیاسی، رفته بودند. طبق قانون، نمیتوانستند در جریانهای سیاسی بمانند. به آنها گفتیم یا از آن سازمان سیاسی یا از وزارت اطلاعات استعفا بدهنـد که همین کار را کردند،ولی این عقده را به دل گرفتند و در موقـع مناسـب بـا مـا تسویه حساب کردند.
روزنامه آفتاب یزد دوشنبه ۱۳۷۹/۱۰/۱۹، مصاحبه فریبا پژوه با فیض الله عرب سرخی:
عرب سرخی:عدهای مانند #سعید_حجاریان معتقدند، هنوزپیگیری قتلهای زنجیرهای، راهکار استراتژیک جبهه خرداد برای برون رفتن از انسداد سیاسی فعلی است.
روزنامه دوران امروز،چهارشنبه ۱۳۷۹/۹/۲۳ ،حرفهای سعید حجاریان کاشی:
…اگر بنا شد روزی اکبر گنجی در قبال نوشتههایش محاکمه شود و از آنها دفـاع نماید، در این زمینه خود را تنها نخواهد دید...
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه ابرار شنبه ۱۳۷۸/۶/۲۷، سعید حجاریان:
...سعید امامی ابتدا به من معرفی شد و من او را میشناختم،بـه دلیـل داشـتن کـد CIS (کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور) او را رد صلاحیت کردیم.
روزنامه فتح،مصاحبه با #سعید_حجاریان :
...مسئله گزینش #سعید_امامی به سال ۵۸ برمیگردد. مـن او را در سـال ۵۸ یا شاید هم ۵۹ رد صلاحیت کردم،حـدود ۱۹ سال از زمانی که او را گزینش کردم، میگذرد.
سؤال خبرنگار: آن موقع شما مسئول گزینش بودید؟ حجاریان: من آن موقع برای بعضی از پستها در #اطلاعات_نخست_وزیری ، کار گزینشی هم میکردم؛ یعنی مسئولیت گزینشی بعضی از کادرها را داشتم.
سؤال: یعنی مسئولیت اصلی شما این نبود؟
حجاریان: نه: مسئولیت اصلی من نبود. برای تصدی بعضی از مشاغل، به من این مأموریت محول میشد. حتی به یاد دارم مرحوم شهید رجایی، شخصی را جهت گزینش، به من معرفی کرد که میخواست پست وزارت امور خارجه را به او بدهـد. درست در زمانی که بین او و بنیصدر، بر سر انتخاب مسئول برای وزارت خارجه اختلاف ایجاد شده بود. من با آن شخص مصاحبه مفصلی کردم و نظر منفی خود را به مرحوم شهید رجایی گزارش کردم. ایشان هم منصرف شد که او را وزیر خارجه کند. این در زمان دولت مرحوم رجایی بود. وقتی که ایشان نخست وزیر بود. آن موقع رابطه ما با آمریکا قطع شده بود و لانه جاسوسی هم اشغال شده بود. ما عملا دفتر حفاظت منافع پیدا کردیم و سطح روابطمان تا آن حد تقلیـل پیـدا کـرد. در آن زمان این ضرورت پیش آمد که مأمورینی درآمریکا اطلاعاتی را برای ما جمع آوری کنند و بفرستند. در همان مقطع بود که #سعید_اسلامی را پیشنهاد کردند که به درد این کار میخورد. گزینش او را هم به عهده من گذاشتند. مورد او تحقیقات محلـی فوقالعادهای در داخل کشور نداشت، چون از جوانی به آمریکـا رفتـه بـود. تحقیقـات محلی در مورد او عمدتاً بایستی در آمریکا صورت میگرفت، که کار مشکلی بود.
سؤال:…از چند سال قبل از انقلاب در آمریکا بود؟
حجاریان: فکر میکنم حتی دیپلمش را هم درآمریکا گرفته بود. یعنـی مثلا نوجوان بوده که به آمریکا رفته بود. دیپلم و لیسانسش را آنجـا گرفتـه بـود. سـابقه ممتد طولانی اقامت در آمریکا داشت...
این مصاحبه در دی ماه ۱۳۷۸ انجـام شـده بود، اما در تاریخ ۱۵/۱/۱۳۷۹ پس ازترور حجاریـان در حالی که احتمال زنده ماندن وی ضعیف بود منتشر شد]
ادامه دارد
#جمهوری_اشباح #قتلهای_زنجیره_ای
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
...سعید امامی ابتدا به من معرفی شد و من او را میشناختم،بـه دلیـل داشـتن کـد CIS (کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور) او را رد صلاحیت کردیم.
روزنامه فتح،مصاحبه با #سعید_حجاریان :
...مسئله گزینش #سعید_امامی به سال ۵۸ برمیگردد. مـن او را در سـال ۵۸ یا شاید هم ۵۹ رد صلاحیت کردم،حـدود ۱۹ سال از زمانی که او را گزینش کردم، میگذرد.
سؤال خبرنگار: آن موقع شما مسئول گزینش بودید؟ حجاریان: من آن موقع برای بعضی از پستها در #اطلاعات_نخست_وزیری ، کار گزینشی هم میکردم؛ یعنی مسئولیت گزینشی بعضی از کادرها را داشتم.
سؤال: یعنی مسئولیت اصلی شما این نبود؟
حجاریان: نه: مسئولیت اصلی من نبود. برای تصدی بعضی از مشاغل، به من این مأموریت محول میشد. حتی به یاد دارم مرحوم شهید رجایی، شخصی را جهت گزینش، به من معرفی کرد که میخواست پست وزارت امور خارجه را به او بدهـد. درست در زمانی که بین او و بنیصدر، بر سر انتخاب مسئول برای وزارت خارجه اختلاف ایجاد شده بود. من با آن شخص مصاحبه مفصلی کردم و نظر منفی خود را به مرحوم شهید رجایی گزارش کردم. ایشان هم منصرف شد که او را وزیر خارجه کند. این در زمان دولت مرحوم رجایی بود. وقتی که ایشان نخست وزیر بود. آن موقع رابطه ما با آمریکا قطع شده بود و لانه جاسوسی هم اشغال شده بود. ما عملا دفتر حفاظت منافع پیدا کردیم و سطح روابطمان تا آن حد تقلیـل پیـدا کـرد. در آن زمان این ضرورت پیش آمد که مأمورینی درآمریکا اطلاعاتی را برای ما جمع آوری کنند و بفرستند. در همان مقطع بود که #سعید_اسلامی را پیشنهاد کردند که به درد این کار میخورد. گزینش او را هم به عهده من گذاشتند. مورد او تحقیقات محلـی فوقالعادهای در داخل کشور نداشت، چون از جوانی به آمریکـا رفتـه بـود. تحقیقـات محلی در مورد او عمدتاً بایستی در آمریکا صورت میگرفت، که کار مشکلی بود.
سؤال:…از چند سال قبل از انقلاب در آمریکا بود؟
حجاریان: فکر میکنم حتی دیپلمش را هم درآمریکا گرفته بود. یعنـی مثلا نوجوان بوده که به آمریکا رفته بود. دیپلم و لیسانسش را آنجـا گرفتـه بـود. سـابقه ممتد طولانی اقامت در آمریکا داشت...
این مصاحبه در دی ماه ۱۳۷۸ انجـام شـده بود، اما در تاریخ ۱۵/۱/۱۳۷۹ پس ازترور حجاریـان در حالی که احتمال زنده ماندن وی ضعیف بود منتشر شد]
ادامه دارد
#جمهوری_اشباح #قتلهای_زنجیره_ای
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مصاحبه با سعید حجاریان:«…نهایتا احساس کردم که او مقید است. یعنی در مذهب لااوبالی نبود. اما خُـب، مجموعاً چه به دلیل ضعف امکانات ما برای جمعآوری اطلاعات محلی،در مورد ایشان و چه به دلیل اینکه ضرورت داشتان کار انجام شود و او مشغول به کار شـود مـن در این حد، گزینش کردم که بنا را بر این بگذاریم که او ممکن است، از نظر سیاسی یا اطلاعاتی آدم ناسالمی هم باشد؛اما چون بنا بود، معلوماتی را یک طرفه به این طرف بفرستد و از این طرف، اطلاعاتی در اختیار او گذاشته نمیشود.
سؤال:مقیم آمریکا بود؟
حجاریان: بله مقیم آمریکا بود. قرار بود در آنجا، اطلاعاتی را جمعآوری کند و برای ما بفرستد،من صلاحیت او را در این حد،ارزیابی کردم که بنا را بـر ایـن بگذاریم که حتی مسئلهدار هم باشد. وی به خاطر این کـه اطلاعـات را یـک طرفه میفرستد، مهم نیست. اما از این طرف به او اطلاعات داده نشود و احیاناً اگریک موقع خواستند، در داخل از او استفاده کنند باید گزینش مجدد دقیق، درمـورد او صـورت بگیرد و در امور امنیتی هم مطلقاً از او استفاده نشود.
سؤال:یعنی شما بنا داشتید در حد منبع، از او استفاده کنید؟
حجاریان: منبع دو جانبه،یعنی منبعی که شما مظنون یا مطمئن هستید که بـا طرف مقابلتان هم کار میکند. لفظ استخدام را نباید در مورد او به کـار بـرد. یـک وقت است که شما کسی را بهعنوان پرسنل یک دستگاه استخدام میکنید و یک وقت است که یک منبع را استخدام میکنید. اینها فرق دارند. شما به دلایلی ممکن است، از وجود فردی، استفاده کنید که حتی به او مظنون هستید که ممکن است با حریـف همکاری کند؛ اما به دلایل ویژهای میگویید با علم به این موضوع، من میخواهم از او استفاده کنم، که مثلا فقط اطلاعاتی را کـه از آن طـرف جمـع میکند، بفرسـتد و خودتان قدرت ارزیابی اطلاعاتش را دارید.
از این طرف هم که نمیخواهید به او اطلاعات بدهید. این خیلی فرق میکند با یک نفر که بهعنوان پرسنل رسمی و کادر استخدام میشود»
[ #سعید_حجاریان ، #سعید_امامی را که سالها مقیم آمریکا بوده و تحصیل کرده مدعی است فقط به صرف مذهبی بودن جذب نهاد امنیتی کرده. آیا در دهه ۶۰ فرد متعهد مذهبی کم بوده؟این اطهارات او در حالی است که در پرونده سعید امامی در ۱۰۲۰۰ معاونتی که سعید حجاریان فعالیت میکرده به جد پیشنهاد داده که باید امامی استخدام شود]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سؤال:مقیم آمریکا بود؟
حجاریان: بله مقیم آمریکا بود. قرار بود در آنجا، اطلاعاتی را جمعآوری کند و برای ما بفرستد،من صلاحیت او را در این حد،ارزیابی کردم که بنا را بـر ایـن بگذاریم که حتی مسئلهدار هم باشد. وی به خاطر این کـه اطلاعـات را یـک طرفه میفرستد، مهم نیست. اما از این طرف به او اطلاعات داده نشود و احیاناً اگریک موقع خواستند، در داخل از او استفاده کنند باید گزینش مجدد دقیق، درمـورد او صـورت بگیرد و در امور امنیتی هم مطلقاً از او استفاده نشود.
سؤال:یعنی شما بنا داشتید در حد منبع، از او استفاده کنید؟
حجاریان: منبع دو جانبه،یعنی منبعی که شما مظنون یا مطمئن هستید که بـا طرف مقابلتان هم کار میکند. لفظ استخدام را نباید در مورد او به کـار بـرد. یـک وقت است که شما کسی را بهعنوان پرسنل یک دستگاه استخدام میکنید و یک وقت است که یک منبع را استخدام میکنید. اینها فرق دارند. شما به دلایلی ممکن است، از وجود فردی، استفاده کنید که حتی به او مظنون هستید که ممکن است با حریـف همکاری کند؛ اما به دلایل ویژهای میگویید با علم به این موضوع، من میخواهم از او استفاده کنم، که مثلا فقط اطلاعاتی را کـه از آن طـرف جمـع میکند، بفرسـتد و خودتان قدرت ارزیابی اطلاعاتش را دارید.
از این طرف هم که نمیخواهید به او اطلاعات بدهید. این خیلی فرق میکند با یک نفر که بهعنوان پرسنل رسمی و کادر استخدام میشود»
[ #سعید_حجاریان ، #سعید_امامی را که سالها مقیم آمریکا بوده و تحصیل کرده مدعی است فقط به صرف مذهبی بودن جذب نهاد امنیتی کرده. آیا در دهه ۶۰ فرد متعهد مذهبی کم بوده؟این اطهارات او در حالی است که در پرونده سعید امامی در ۱۰۲۰۰ معاونتی که سعید حجاریان فعالیت میکرده به جد پیشنهاد داده که باید امامی استخدام شود]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه اصلاح طلب آریا در یک اقدام بیسرو صدا و بدون آنکه واکنـشی را از سوی مطبوعات همسو به دنبال داشته باشد در تاریخ ۷۸/۱۲/۱۵ توقیف شد و از ادامه انتشار آن ممانعت به عمل آمد.
توقیف #روزنامه_آریا در یک پروسه کاملا غیر قانونی و حتی بدون تشکیل جلسه هیئت نظارت بـر مطبوعـات و تنها با اقدام #عطاالله_مهاجرانی صورت گرفت وجالب آنکه حتی اعتراض خود مدیران آریا را نیز برنیانگیخت.
▪️رمز و راز این توقیف چه بود؟
این توقیف به دستور رئیس جمهور خاتمی و در واقع به دستور #سعید_حجاریان مشاور امنیتی خاتمی به او و اقدام فوری وزیر ارشاد، مهاجرانی به دنبال درج مصاحبهای با سردبیر ایران فردا در آریا مورخ ۷۸/۱۲/۱۴ صورت گرفت که فراز مهم و مورد حساسیت آن چنین بود:
… به نظر من راه حل اصلی پرونـده #قتلهای_زنجیره_ای رفتن به گذشته و باز کردن پرونده اعدام وسـیع زنـدانیان سیاسـی در تابـستان ۶۷ است که باید تمامی کسانی که در آن پرونده مشارکت داشتند، در اولین قـدم بـر کنار و خانهنشین شوند،نباید خانهنشینی فقط برای #آیت_الله_منتظری باشد….
این اشـاره بـه حکـم خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در حالی است که در آن زمان نیروهای چپ امنیتی در زندانها حضور داشتند و این قتل عام به دست آنها انجام گرفته و خـاتمی رئیس جمهور، نیز آنزمان در سمت معاونت فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا فعالیت داشت و بـا جدیت از حکم خمینی حمایت کرده بود و اظهارات سردبیر نـشریه ایـران فـردا، در واقع خاتمی و همه چپ های امنیتی قضایی را نیز بهعنوان یکی از حامیان جدی این حکم، نشانه گرفته بود.
در واقع همه رمز و راز توقیف بیسرو صـدای روزنامـه دوم خـردادی آریـا درهمین نکته نهفته است و سکوت دیگر روزنامـههـای دوم خـردادی نیز کـه در قبـال هـر برخوردی با مطبوعات، همیشه هیاهوی و جنجال سر میدادند، نیز از همین بابت اسـت.
چـرا که پیگیری و طرح شفاف و تفصیلی این موضوع میتواند بهعنوان یک نقطه و سابقه سیاه و بسیار منفی البته در کارنامه اصلاحطلبی و پروژه تسامح و تساهل آقای رئیس جمهور تلقی شود.
رخداد فوق بیانگر یک نکته دیگر نیز بود و آن اینکه اقدام خاتمی با همراهی و همکاری وزیر ارشـاد، در ایـن مـورد؛ قاطعانـه، سـریع و بـدون هرگونه هیاهو و جنجال آیا در تضاد با شعارهای تحمل مخالف و دفاع از آزادی بیان و… نداشت؟
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
توقیف #روزنامه_آریا در یک پروسه کاملا غیر قانونی و حتی بدون تشکیل جلسه هیئت نظارت بـر مطبوعـات و تنها با اقدام #عطاالله_مهاجرانی صورت گرفت وجالب آنکه حتی اعتراض خود مدیران آریا را نیز برنیانگیخت.
▪️رمز و راز این توقیف چه بود؟
این توقیف به دستور رئیس جمهور خاتمی و در واقع به دستور #سعید_حجاریان مشاور امنیتی خاتمی به او و اقدام فوری وزیر ارشاد، مهاجرانی به دنبال درج مصاحبهای با سردبیر ایران فردا در آریا مورخ ۷۸/۱۲/۱۴ صورت گرفت که فراز مهم و مورد حساسیت آن چنین بود:
… به نظر من راه حل اصلی پرونـده #قتلهای_زنجیره_ای رفتن به گذشته و باز کردن پرونده اعدام وسـیع زنـدانیان سیاسـی در تابـستان ۶۷ است که باید تمامی کسانی که در آن پرونده مشارکت داشتند، در اولین قـدم بـر کنار و خانهنشین شوند،نباید خانهنشینی فقط برای #آیت_الله_منتظری باشد….
این اشـاره بـه حکـم خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در حالی است که در آن زمان نیروهای چپ امنیتی در زندانها حضور داشتند و این قتل عام به دست آنها انجام گرفته و خـاتمی رئیس جمهور، نیز آنزمان در سمت معاونت فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا فعالیت داشت و بـا جدیت از حکم خمینی حمایت کرده بود و اظهارات سردبیر نـشریه ایـران فـردا، در واقع خاتمی و همه چپ های امنیتی قضایی را نیز بهعنوان یکی از حامیان جدی این حکم، نشانه گرفته بود.
در واقع همه رمز و راز توقیف بیسرو صـدای روزنامـه دوم خـردادی آریـا درهمین نکته نهفته است و سکوت دیگر روزنامـههـای دوم خـردادی نیز کـه در قبـال هـر برخوردی با مطبوعات، همیشه هیاهوی و جنجال سر میدادند، نیز از همین بابت اسـت.
چـرا که پیگیری و طرح شفاف و تفصیلی این موضوع میتواند بهعنوان یک نقطه و سابقه سیاه و بسیار منفی البته در کارنامه اصلاحطلبی و پروژه تسامح و تساهل آقای رئیس جمهور تلقی شود.
رخداد فوق بیانگر یک نکته دیگر نیز بود و آن اینکه اقدام خاتمی با همراهی و همکاری وزیر ارشـاد، در ایـن مـورد؛ قاطعانـه، سـریع و بـدون هرگونه هیاهو و جنجال آیا در تضاد با شعارهای تحمل مخالف و دفاع از آزادی بیان و… نداشت؟
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه بنیان چهارشنبه ۸۰/۱۲/۲۲، مصاحبه سعید حجاریان:
این قتلهای مشکوک فقط کشتن نبود، بلکه ارعاب مردم و جریحهدار کـردن افکار و عواطف عمومی بود.
وقتی هم میگوییم که اینها بایـد ریـشهیـابی شـود و پـس از ریـشهیـابی،ریشههایش خشکانده شود، تادیگر تکرار نشود، میگویند: نبش قبر نکنید.ما میگوییم وقتی این غده سرطانی را بیرون آوردید، باید عفونتزدایی کنید ...
اما میگویند: نبش قبر نکنید. چون به زمان امام و مسئولیت خود شما در مناصب امنیتی میرسد...
روزنامه فتح،دوشنبه ۱۳۷۹/۱/۱۵، سعید حجاریان:
بعد از فوت امام و تشکیل دولت آقای #اکبر_هاشمی_رفسنجانی ،دوباره به ریاست جمهوری برگشتم ...من در یک مقطعی در زمـان تأسـیس وزارت اطلاعات از ریاست جمهوری به آنجا رفتم و در مراحل تأسیس بودم و بعـد هـم دوبـاره بـه ریاسـت جمهـوری برگـشتم،در سـال ۶۳ رفـتم و در سـال ۶۸ دوبـاره برگشتم...من جنگ روانی را یک دوره در دوره دکتـرای جامعـهٔ الـصادق درس دادم.بسیاری از حاضران در آن درس هم گرایشهای سیاسی مخالف من داشتند.
روزنامه جام جم ۱۳۸۰/۳/۱۳مصاحبه با #علی_فلاحیان:
شما در مصاحبهای عنوان کرده بودید که بسیاری از اصلاح طلبان، که الان در جامعه هستند، خیلی از مسائل را در وزارت اطلاعات یاد گرفتند.اولا اسـم ایـن افـراد را بفرمایید و ثانیاً آیا آن آموختهها را الان دارند به کار میبرند یا نه؟
فلاحیان: در بحث جنگ روانی گفتم این آقایان که این جنـگ روانـی را علیه من به کار بردهاند، خُب من خودم مؤسس دانـشکده امـام بـاقر هـستم و خیلی از این منابع و موارد درسی را ما خودمان تهیه کردیم. این آقایان هم آنجا در خصوص عملیات روانی، تدریس میکردند. عملیات روانی یک بحـث خیلـی مهـم در وزارت اطلاعات است...
سؤال: به جز آقای #سعید_حجاریان، چه کسانی مورد نظر شما بودهاند؟ فلاحیان: آقای #علی_ربیعی، آقای امین زاده و خیلیهای دیگر بودند که در وزارت اطلاعات یا خارج آن همکاری میکردند، مثل محمد عطریـانفر، عبـاس عبدی، رجبعلی مزروعی و فریدون وردینژاد یا همین فرشاد ابراهیمی که این روزها دادگاه نوارسازان صدا کرده که البته این دو در اطلاعات سپاه بودند.
سؤال:خسرو تهرانی هم جزو اینها بود؟
فلاحیان:در #اطلاعات_نخست_وزیری بود و در مورد جنگ روانـی هـم همکارانش کار کرده بودند.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
این قتلهای مشکوک فقط کشتن نبود، بلکه ارعاب مردم و جریحهدار کـردن افکار و عواطف عمومی بود.
وقتی هم میگوییم که اینها بایـد ریـشهیـابی شـود و پـس از ریـشهیـابی،ریشههایش خشکانده شود، تادیگر تکرار نشود، میگویند: نبش قبر نکنید.ما میگوییم وقتی این غده سرطانی را بیرون آوردید، باید عفونتزدایی کنید ...
اما میگویند: نبش قبر نکنید. چون به زمان امام و مسئولیت خود شما در مناصب امنیتی میرسد...
روزنامه فتح،دوشنبه ۱۳۷۹/۱/۱۵، سعید حجاریان:
بعد از فوت امام و تشکیل دولت آقای #اکبر_هاشمی_رفسنجانی ،دوباره به ریاست جمهوری برگشتم ...من در یک مقطعی در زمـان تأسـیس وزارت اطلاعات از ریاست جمهوری به آنجا رفتم و در مراحل تأسیس بودم و بعـد هـم دوبـاره بـه ریاسـت جمهـوری برگـشتم،در سـال ۶۳ رفـتم و در سـال ۶۸ دوبـاره برگشتم...من جنگ روانی را یک دوره در دوره دکتـرای جامعـهٔ الـصادق درس دادم.بسیاری از حاضران در آن درس هم گرایشهای سیاسی مخالف من داشتند.
روزنامه جام جم ۱۳۸۰/۳/۱۳مصاحبه با #علی_فلاحیان:
شما در مصاحبهای عنوان کرده بودید که بسیاری از اصلاح طلبان، که الان در جامعه هستند، خیلی از مسائل را در وزارت اطلاعات یاد گرفتند.اولا اسـم ایـن افـراد را بفرمایید و ثانیاً آیا آن آموختهها را الان دارند به کار میبرند یا نه؟
فلاحیان: در بحث جنگ روانی گفتم این آقایان که این جنـگ روانـی را علیه من به کار بردهاند، خُب من خودم مؤسس دانـشکده امـام بـاقر هـستم و خیلی از این منابع و موارد درسی را ما خودمان تهیه کردیم. این آقایان هم آنجا در خصوص عملیات روانی، تدریس میکردند. عملیات روانی یک بحـث خیلـی مهـم در وزارت اطلاعات است...
سؤال: به جز آقای #سعید_حجاریان، چه کسانی مورد نظر شما بودهاند؟ فلاحیان: آقای #علی_ربیعی، آقای امین زاده و خیلیهای دیگر بودند که در وزارت اطلاعات یا خارج آن همکاری میکردند، مثل محمد عطریـانفر، عبـاس عبدی، رجبعلی مزروعی و فریدون وردینژاد یا همین فرشاد ابراهیمی که این روزها دادگاه نوارسازان صدا کرده که البته این دو در اطلاعات سپاه بودند.
سؤال:خسرو تهرانی هم جزو اینها بود؟
فلاحیان:در #اطلاعات_نخست_وزیری بود و در مورد جنگ روانـی هـم همکارانش کار کرده بودند.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه ایران، دوشنبه ۱۳۷۹/۸/۹، #علی_فلاحیان:
…آقای خاتمی که آمد خیلی سعی کرد دبیر #شورای_عالی_امنیت_ملی را کسی دیگری را که حالا نمیخواهم اسم ببرم بگذارد ولی نتوانست و انتخاب شد ولی بهر حال هرطوری بود #علی_ربیعی را کرد مسئول اجرایی شورای امنیت ملی، موضوعات خیلی مهم امنیتی که همه دستگاهها دارند، تجارت با عراق، ارتباطات ویژه و دست عباد است...
در حقیقت آقای خاتمی گذشته از دوستان سابقش که در وزارت خارجه دارد، مثل دکتر صدر یا سرمدی، آدمهای مطمئنتری مثل امینزاده یا خـرازی را هم فرستاد و آنجا را سهم آنها کرد، در دبیرخانه هم عباد را گذاشت... تاجزاده را در وزارت کشور؛ چون آنجا را کلیدی میدانستند، آنها. ارشاد هم که آقای مهاجرانی که خطش در مسائل فرهنگی خیلی جلوتر از آنهاست...
س در وزارت اطلاعات چطور؟
فلاحیان: در وزارت اطلاعات هم با مشکل مواجه شدند. مثلا آقـای #دری_نجف_آبادی را گذاشتند، به امید اینکه بتوانند عباد، #خسرو_تهرانی و #سعید_حجاریان بشوند همه کاره و آنجا را حالا بچرخانند. ولی خوب اصطکاک پیدا کردند، در حدی که سعید را اصلا داخل وزارتخانه راه هم ندادند!…
روزنامه فتح،سه شنبه ۱۳۷۹/۱/۱۶،سعید حجاریان:
…بنده از سال ۶۸ که به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری آمدم، اولین طرح پژوهشی توسعه سیاسی را در آنجـا نوشـتم و مطـابق بـا آن طـرح،گروههای تحقیقاتی و پژوهشی را سازمان دادم. کار من در طی هشت سـال، پیـشبرد پروژه توسعه سیاسی به گونهای تئوریک و نظری بوده است. البته بنده فقط در تئوری و در نظریهپردازی برای الگوی ایرانی توسعه سیاسـی،کـار نکـردم کـه ثمـره کارهـای پژوهشیام توسط مسئولین وقت به بایگانی سپرده شود،در کنارش کار اکتیو سیاسی هم کردهام[!!؟]]
مثلا همکاری در جهت راه انداختن روزنامه سلام و احیاء مجدد #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و ...در کنار کارهای تئوریک و مقـالاتی کـه نوشـتم، تدریس وکارهای آموزشی که داشتیم، کارهای مشترکی که با دوستان دوم خردادی داشتیم مثل ستاد انتخاباتی آقای خاتمی و… یعنی منظورم این است که فقط یک محقق و پژوهـشگر محـض نبودم که در اتاقی بنشینم و نظر و تئوریهای خودم را به مسئولین بدهم تا بایگانی
کنند کار خود را هم در کنار آن میکردم،کار مشروعی هم بوده، به آن اعتقاد هم داشتهام...
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…آقای خاتمی که آمد خیلی سعی کرد دبیر #شورای_عالی_امنیت_ملی را کسی دیگری را که حالا نمیخواهم اسم ببرم بگذارد ولی نتوانست و انتخاب شد ولی بهر حال هرطوری بود #علی_ربیعی را کرد مسئول اجرایی شورای امنیت ملی، موضوعات خیلی مهم امنیتی که همه دستگاهها دارند، تجارت با عراق، ارتباطات ویژه و دست عباد است...
در حقیقت آقای خاتمی گذشته از دوستان سابقش که در وزارت خارجه دارد، مثل دکتر صدر یا سرمدی، آدمهای مطمئنتری مثل امینزاده یا خـرازی را هم فرستاد و آنجا را سهم آنها کرد، در دبیرخانه هم عباد را گذاشت... تاجزاده را در وزارت کشور؛ چون آنجا را کلیدی میدانستند، آنها. ارشاد هم که آقای مهاجرانی که خطش در مسائل فرهنگی خیلی جلوتر از آنهاست...
س در وزارت اطلاعات چطور؟
فلاحیان: در وزارت اطلاعات هم با مشکل مواجه شدند. مثلا آقـای #دری_نجف_آبادی را گذاشتند، به امید اینکه بتوانند عباد، #خسرو_تهرانی و #سعید_حجاریان بشوند همه کاره و آنجا را حالا بچرخانند. ولی خوب اصطکاک پیدا کردند، در حدی که سعید را اصلا داخل وزارتخانه راه هم ندادند!…
روزنامه فتح،سه شنبه ۱۳۷۹/۱/۱۶،سعید حجاریان:
…بنده از سال ۶۸ که به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری آمدم، اولین طرح پژوهشی توسعه سیاسی را در آنجـا نوشـتم و مطـابق بـا آن طـرح،گروههای تحقیقاتی و پژوهشی را سازمان دادم. کار من در طی هشت سـال، پیـشبرد پروژه توسعه سیاسی به گونهای تئوریک و نظری بوده است. البته بنده فقط در تئوری و در نظریهپردازی برای الگوی ایرانی توسعه سیاسـی،کـار نکـردم کـه ثمـره کارهـای پژوهشیام توسط مسئولین وقت به بایگانی سپرده شود،در کنارش کار اکتیو سیاسی هم کردهام[!!؟]]
مثلا همکاری در جهت راه انداختن روزنامه سلام و احیاء مجدد #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و ...در کنار کارهای تئوریک و مقـالاتی کـه نوشـتم، تدریس وکارهای آموزشی که داشتیم، کارهای مشترکی که با دوستان دوم خردادی داشتیم مثل ستاد انتخاباتی آقای خاتمی و… یعنی منظورم این است که فقط یک محقق و پژوهـشگر محـض نبودم که در اتاقی بنشینم و نظر و تئوریهای خودم را به مسئولین بدهم تا بایگانی
کنند کار خود را هم در کنار آن میکردم،کار مشروعی هم بوده، به آن اعتقاد هم داشتهام...
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دکتر ژینوس نعمت محمودی متولد ۱۳۰۸ در تهران بود.
او بنیانگذار هواشناسی در ایران و تهیهکننده اطلس جغرافیایی ایران و مدرس دانشگاه بود.
#ژینوس_نعمت_محمودی اولین زن دنیا و پنجمین فردی است که برای بارورکردن ابرها تحقیقات ثمر بخش انجام دادهاند.
محمودی اطلس هواشناسی ایران را تهیه و تنظیم کرد. او به عنوان نمایندهٔ ایران در کنفرانسهای بینالمللی هواشناسی و مبارزه با آلودگی هوا شرکت میکرد.
همسر او، هوشنگ محمودی نیز از افسران ارشد سازمان جغرافیای ارتش بود که سال ۵۸ از ارتش به دستور ری شهری دادستان ارتش اخراج شد و در ۱۴ مرداد ۱۳۵۹ ناپدید شد و هرگز اثری از او یافت نشد.
خانم نعمت احمدی وقتی به دنبال مفقود شدن همسرش به دادستانی ارتش مراجعه کرد به او گفته شد باید به #اطلاعات_نخست_وزیری مراجعه کند وی پس از مراجعه به اطلاعات نخست وزیری در ۱۸ شهریور ۱۳۵۹ بازداشت میشود و نهایتا در ۶ دی ۱۳۶۰ در سن ۵۲ سالگی به اتهام جاسوسی در زندان اوین تهران اعدام شد.
اعدام خانم محمودی در حالی است که هیچ دادگاهی برای وی برگزار نشده و تنها در یک برگه به امضای #سعید_حجاریان جهت تحقیقات بیشتر به زندان اوین معرفی شده است.
مقامات قضایی یا امنیتی تاکنون هیچگونه اطلاعاتی دربارهٔ دادگاه خانم محمودی به خانواده وی ندادند و هیچ گزارشی از شهود عینی موجود نیست.
دادستانی کل انقلاب اسلامی یک روز پس از اعدام خانم محمودی در اطلاعیهای به تاریخ ۷ دی ۱۳۶۰ اعلام میکند که خانم محمودی و هفت نفر دیگر از اعضای محفل ملی بهائیان توسط دادگاه انقلاب اسلامی تهران اعدام شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او بنیانگذار هواشناسی در ایران و تهیهکننده اطلس جغرافیایی ایران و مدرس دانشگاه بود.
#ژینوس_نعمت_محمودی اولین زن دنیا و پنجمین فردی است که برای بارورکردن ابرها تحقیقات ثمر بخش انجام دادهاند.
محمودی اطلس هواشناسی ایران را تهیه و تنظیم کرد. او به عنوان نمایندهٔ ایران در کنفرانسهای بینالمللی هواشناسی و مبارزه با آلودگی هوا شرکت میکرد.
همسر او، هوشنگ محمودی نیز از افسران ارشد سازمان جغرافیای ارتش بود که سال ۵۸ از ارتش به دستور ری شهری دادستان ارتش اخراج شد و در ۱۴ مرداد ۱۳۵۹ ناپدید شد و هرگز اثری از او یافت نشد.
خانم نعمت احمدی وقتی به دنبال مفقود شدن همسرش به دادستانی ارتش مراجعه کرد به او گفته شد باید به #اطلاعات_نخست_وزیری مراجعه کند وی پس از مراجعه به اطلاعات نخست وزیری در ۱۸ شهریور ۱۳۵۹ بازداشت میشود و نهایتا در ۶ دی ۱۳۶۰ در سن ۵۲ سالگی به اتهام جاسوسی در زندان اوین تهران اعدام شد.
اعدام خانم محمودی در حالی است که هیچ دادگاهی برای وی برگزار نشده و تنها در یک برگه به امضای #سعید_حجاریان جهت تحقیقات بیشتر به زندان اوین معرفی شده است.
مقامات قضایی یا امنیتی تاکنون هیچگونه اطلاعاتی دربارهٔ دادگاه خانم محمودی به خانواده وی ندادند و هیچ گزارشی از شهود عینی موجود نیست.
دادستانی کل انقلاب اسلامی یک روز پس از اعدام خانم محمودی در اطلاعیهای به تاریخ ۷ دی ۱۳۶۰ اعلام میکند که خانم محمودی و هفت نفر دیگر از اعضای محفل ملی بهائیان توسط دادگاه انقلاب اسلامی تهران اعدام شدهاند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing