شعارهایش هنوز بر دیوارهای #شهرقدس هست، آخرینش ۲۰ آبان ۱۴۰۱ بود، ساعت ۲۱ جوانی ۲۸ ساله روی دیوار خیابان محمدی قلعه حسنخان (شهرقدس) نوشت:« ما ادامه میدیم» دوستش با موتور منتظر او بود اما جنایتکاران بسیج سررسیدند دوست دیگرش سوار موتور شد اما او نتوانست سوار موتور شود، وحوش بسیجی بر سرش ریختند و همانجا آنقدر بر سرش باتوم زدند که کشته شد.
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#دادخواهی #صدایش_باشیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#دادخواهی #صدایش_باشیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ایران بریفینگ
شعارهایش هنوز بر دیوارهای #شهرقدس هست، آخرینش ۲۰ آبان ۱۴۰۱ بود، ساعت ۲۱ جوانی ۲۸ ساله روی دیوار خیابان محمدی قلعه حسنخان (شهرقدس) نوشت:« ما ادامه میدیم» دوستش با موتور منتظر او بود اما جنایتکاران بسیج سررسیدند دوست دیگرش سوار موتور شد اما او نتوانست سوار موتور شود، وحوش بسیجی بر سرش ریختند و همانجا آنقدر بر سرش باتوم زدند که کشته شد.
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#دادخواهی #صدایش_باشیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#دادخواهی #صدایش_باشیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دو سال پیش #در_چنین_روزی جنگیدند و در خیابان خون پاکشان معنای شرافت و آزادگی شد؛ جانباختگان جاویدنام ۲۲آبان ۱۴۰۱ :
#سامان_رحمانی تهران بر اثر ضربات باتوم به سر
#میلاد_خوشکام شیراز بر اثر ضربات باتوم به سر
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سامان_رحمانی تهران بر اثر ضربات باتوم به سر
#میلاد_خوشکام شیراز بر اثر ضربات باتوم به سر
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شعارهایش هنوز بر دیوارهای #شهرقدس هست، آخرینش ۲۰ آبان ۱۴۰۱ بود، ساعت ۲۱ جوانی ۲۸ ساله روی دیوار خیابان محمدی قلعه حسنخان (شهرقدس) نوشت:« ما ادامه میدیم» دوستش با موتور منتظر او بود اما جنایتکاران بسیج سررسیدند دوست دیگرش سوار موتور شد اما او نتوانست سوار موتور شود، وحوش بسیجی بر سرش ریختند و همانجا آنقدر بر سرش باتوم زدند که کشته شد.
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#دادخواهی #صدایش_باشیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پیکر سامان رحمانی را وحوش بسیجی بعد از کشتنش با خود برده و روز شنبه با خانوادهاش تماس گرفتهاند که برای تشخیص هویت به پزشک قانونی قلعه حسنخان مراجعه کنند.
پدرش گفته صورتش قابل شناسایی نبود، از لباس و ساعتش و سوختگی دستش او را شناسایی کرده.
شامگاه همان شنبه با فشار نهادهای امنیتی تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خانواده #سامان_رحمانی در منزل یکی از آنها جمع شده و یکی از مدیران اداره اطلاعات تکاب که از بستگان دور آنهاست خانواده را تهدید کرده است که اگر این خبر رسانهای بشود همه بازداشت میشوند« و رنگ آزادی را نمیبینند»
پیکر سامان رحمانی ساعت ۵ عصر روز یکشنبه ۲۲ آبان در قبرستان محله شریفآباد تکاب و در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد.
یکی از نزدیکان خانواده رحمانی به ایران بریفینگ گفت:«نزدیک به ۱۰ نفر از نیروهای امنیتی احتمالا وابسته به سپاه پیکر سامان را از تهران تا تکاب همراهی کرده و پس از ورود به تکاب بدون اینکه اجازه بدهند جسد وی طبق سنت خانوادگی در مسجد محله شریف آباد غسل و کفن شود و بدون آنکه بگذارند به خانواده و آشنایان اطلاع بدهیم با حضور همان نزدیکانی که از تهران آمده بودیم دفن شد، حتی اجازه ندادند اعلامیه ترحیم چاپ کنیم، دوستانش بدون اطلاع ما برایش بیلبوردی زده بودند همان شب آمدند و پلاکارد را پاره کردند.
سامان رحمانی ۲۸ ساله از دو سال پیش به همراه مادر، خواهر و برادرهایش به تهران رفته بودند برادر و خواهرش در تهران دانشجو بودند و او تنها نان آور خانه بود پدرش نیز در شهر تکاب کشاورز است.
#دادخواهی #صدایش_باشیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing