ایران بریفینگ
5.94K subscribers
12.3K photos
23K videos
24K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
ایران بریفینگ
قسمت اول / عزت‌الله شاهی از جمله زندانیان سیاسی پیش از انقلاب اسلامی است که از اوائل دهه پنجاه نزدیکی فکری با #هیات_موتلفه داشته اما هرگز عضو #حزب_موتلفه_اسلامی نمی‌شود. وی از اولین روزهای انقلاب در تاسیس «کمیته های انقلاب اسلامی» نقش داشته و خود نیز اولین…
قسمت دوم / عزت شاهی درباره نحوه كار كميته ها در ابتدای انقلاب می‌نویسد: «… من هم حکم بازرسی منازل و هم حكم دستگيری می‌دادم. بايد پاسداران را توجيه می‌كردم كه وقتی به منزل افراد می‌رويد فقط مدارك جرم در حد اسلحه، مواد منفجره، مواد مخدر و… را بياوريد. اما اينها گاهی اوقات وسایل غير ضروری را هم می‌آوردند. حتی پياز، سيب‌زمينی و يا شير خشك بچه‌ها را هم آورده بودند. ما می‌گفتيم هر كجا كه برای بازرسی می‌رويد، وسايلی را كه می‌آوريد صورتجلسه كنيد و از صاحب منزل امضا بگيريد كه بعداً ادعايی بر زياد و كم شدن آن نداشته باشد، كه گاهی با بی‌توجهی، صورت جلسه‌ای تنظيم نمی‌كردند. »
#عزت_شاهی به صراحت می‌گوید که بخش اطلاعات کمیته‌ که وی فرماندهی‌اش را بر عهده داشته مستقیما زیر نظر فرمانده کمیته بوده و‌ او نه به شورای انقلاب و نه #اطلاعات_نخست_وزیری و نه حتی در گاهی موارد به «جماران» «جواب و‌ حساب» پس نمی‌داده، منظور وی از جماران ، دفتر خمینی است، وی در بخش‌های دیگری به صراحت می‌گوید از وجود افرادی همچون مجید انصاری ، هاشمی رفسنجانی و حتی تلویحا علی خامنه‌ای در جماران و نزدیکی آنها به خمینی گلایه مند بوده، چرا که آنها یا ساده لوح هستند، یا دل رحم و‌ یا معاند، که توضیح می‌دهد:« کار اطلاعاتی با دلرحمی جور در نمی‌آید، هر کس را می‌گرفتیم، می‌رفتند مسجد محل و‌ گریه زاری می‌کردند، امام جماعت میجد، که همدتا فرمانده کمیته محل با مسجد هم بود نامه می‌داد که فلانی را آزاد کنید، اوائل گوش می‌دادیم اما بعد فهمیدم که نباید گوش داد و بعد که اصرارها را دیدم ، فهمیدم باید کتمان کنم»
و این «کتمان» سرآغاز خودسری‌هاست و زندان‌های بی‌نام و‌‌نشان ،که عزت شاهی با افتخار از آن یاد می‌کند، او بصورت محرمانه و‌ بدون آنکه در جایی ثبت کند، افراد را بازداشت می‌کند و نه به زندانهای کمیته که به خانه‌های مصادره شده می‌برده و بازداشت و بازجویی می‌کند، بدون آنکه به کسی اطلاع بدهد:
«یکبار یکی از ساواکی‌های نسبتا مذهبی را بازداشت کردم ، بردم در خانه‌ای در الهیه و بازداشتش کردم و‌ سپردم بازجویی‌اش کنند، شب از شورای انقلاب دفتر آقای مطهری زنگ زدند که پیش شماست؟ میشود آزادش کرد؟ گفتم نه اصلا نمی‌دانم کیست و ما بازداشتش نکردیم»
همین اعتقاد اوست که وی در خاطرات آینده خود #قتلهای_زنجیره_ای را توجیه می‌کند.

ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوم / عزت شاهی درباره نحوه كار كميته ها در ابتدای انقلاب می‌نویسد: «… من هم حکم بازرسی منازل و هم حكم دستگيری می‌دادم. بايد پاسداران را توجيه می‌كردم كه وقتی به منزل افراد می‌رويد فقط مدارك جرم در حد اسلحه، مواد منفجره، مواد مخدر و… را بياوريد. اما اينها…
قسمت سوم / عزت شاهی درباره نقش انجمن حجتيه در مخفی كردن اسناد #ساواك می‌گوید «در دوره مسئوليتم در بازپرسی واحد تخلفات كل كميته خيلی تلاش کردم تا از اسناد و مدارك ساواك محافظت شود و كسی اين كار را به عهده بگيرد كه مطمئن باشد. اين مدارك و اسناد در جايی به نام مركز اسناد نگهداشته می‌شد [این مرکز همچنان به نام مرکز اسناد انقلاب اسلامی فعالیت می‌کند و تنها مخزن اسناد ساواک و نهادهای امنیتی و سلطنتی نظام پهلوی است] #عزت_شاهی با احتیاط می‌گوید:« از شورای انقلاب و آقای خامنه‌ای فردی به نام جواد مادرشاهی را به ما امر کردند که به مسئوليت آنجا گماشته شود» #جواد_مادرشاهی از اعضای انجمن حجتيه بود. قبل از پيروزی انقلاب، #انجمن_حجتيه و نه تنها در امور سياسی دخالتی نداشت بلكه در بعضی از موارد، ايشان در پاره‌‌ای موارد با ساواك نيز همكاری می‌كردند. روابط و بده بستان‌هایی داشتند»
عزت شاهی به صراحت می‌گوید :«وجود مادرشاهی اين فرصت را به حجتیه داد تا مدارك مربوط به خودشان را از ميان پرونده‌ها بيرون بكشند. من حتی از اين آقايان خواستم كه ليست ساواكيها را به ما بدهند، تا ما هم پس از بررسی‌، در صورت لزوم نسبت به دستگيری آنها اقدام كنيم، همان زمان به شورای انقلاب هم نامه نوشتم اما اينها كوچك‌ترين همكاری با كميته نكردند. تقاضای خود را محدودتر كرديم و گفتيم فقط ليست ساواكيهای اداره سوم را به ما بدهند ولی باز كارشكنی كرده و ندادند. ما هيچ كدام از ساواكيها را بر اساس اطلاعات و مدارك پرونده‌ها دستگير نمی‌كرديم. همين كه كسی می‌گفت يكی از همسايه‌ها يا نزديكانش ساواكی است، او را شناسايی و دستگير می‌كرديم ، برخی بازداشتها هم بر اساس اعترافات خود ساواكيهای دستگير شده بود، حتی بعضی هم خود می‌آمدند و اعتراف می‌كردند كه ما ساواكی هستيم و ما بر اساس اعترافات خودشان پرونده تشكيل می‌داديم و ‌اگر درخواست‌ می‌كرديم‌ كه از مركز اسناد ساواك خلاصه پرونده‌ای به ما بدهند، آنها كاری نداشتند كه اين آدم از اداره سوم است يا اداره هشتم، خلاصه‌ای كه به ما می‌دادند فقط حاوی ميزان وام اخذ شده، بدهی و يك سری مشخصات شخصی افراد بود، و درباره سمت افراد در ساواك و اينكه شكنجه‌گر و بازجو بوده است، مطلبی به ما نمی‌گفتند. ما اين مسائل را به آقايان تذكر می‌داديم حتی به شورای انقلاب رفتم و دلیل و سندها را بازگو کردم اما گوش كسی بدهكار حرفهای ما نبود.»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم / عزت شاهی درباره نقش انجمن حجتيه در مخفی كردن اسناد #ساواك می‌گوید «در دوره مسئوليتم در بازپرسی واحد تخلفات كل كميته خيلی تلاش کردم تا از اسناد و مدارك ساواك محافظت شود و كسی اين كار را به عهده بگيرد كه مطمئن باشد. اين مدارك و اسناد در جايی به نام…
قسمت چهارم / عزت شاهی بدون آنکه نام «سید علی خامنه‌ای » را بیاورد به تلمیح اشاره می کند که در پشت این «سند سوزی ها» و از بین بردن اسناد همکاری #انجمن_حجتیه و توده‌ای ها و جاسوس‌های شوروی خامنه‌ای ایستاده است :« دیدم نامه اثر نمی کند به #شورای_انقلاب رفتم و پرونده ای را نشان دادم که بر اثر اعترافات یکی از کارکنان ساواک تشکیل شده بود و حتی نوار صحبتهایش را هم ضبط کرده بودم برای آقایان پخش کردم که می گفت در کدام ساختمان چه اسنادی موجود است و ما به آن ساختمان رفته بودیم اما هیچ سندی نبود الا پتو و وسایل خواب مشخص بود خانه امنیتی #ساواک است از همسایه ها پرس و جو کردیم گفتند چند روزی است افرادی مسلح به این خانه رفت و آمد داشتند خلاصه از طریق کمیته محل و انقلابیون پرس و جو کردیم رسیدیم به آقای مادرشاهی، حدسمان درست بود، ما از قبل فکر می‌کردیم کار اوست، رفتیم و گفتیم ما اسناد این خانه را می خواهیم به ما گفتند «محرمانه است» نمی شود به شما بدهیم.
گفتیم بگذارید فقط بخوانیم تا این شبکه را شناسایی کنیم گفتند از شورای انقلاب حکم داریم به کسی نشان ندهیم»
#عزت_شاهی در واقع بجای آوردن نام خامنه‌ای از شورای انقلاب استفاده می کند چرا که تنها فردی که حامی #جواد_مادر_شاهی از همان روزها تا بحال است خامنه ای است .
اما او درباره ديدگاه های ابتدای انقلاب خامنه ای می نویسد : «خيلی از آقايان به بگير و ببند تمايلی نداشتند. به ياد دارم كه گاهی با آقای خامنه‌ای و مهدوی‌كنی بر سر بعضی مسائل از اين دست مشكل داشتيم. آنها می‌گفتند: اگر حكومت اسلامی ما شكست بخورد و از بين برود، بهتر است از اينكه ما بخواهيم با زور و با سرنيزه حكومت را نگهداريم. اصطلاح خودش سرنيزه بود. می‌گفتند: اگر ما از بين برويم و شكست بخوريم، بهتر است از اينكه حكومتمان ديكتاتوری باشد، استبدادی باشد. ايشان با اين طرز تفكر می‌خواستند در همان سالهای اول انقلاب مدينه فاضله به وجود آورند و از درِ رحمت خداوند وارد بشوند.
آقای خامنه‌ای درخصوص مجاهدين نظرشان اين بودكه نبايد با شدت با آنها برخورد می‌شد. بعد از مدتی هم كه #مجاهدين_خلق به عمليات مسلحانه روی آوردند، ايشان معتقد بود كه ما باعث شديم كه اينها كارشان به اينجا كشيده شود در صورتی كه آقایان مهدوی و خامنه‌ای شناخت صحيحی از آنها نداشت و پی به ماهيت واقعی مجاهدين نبرده بودند»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهارم / عزت شاهی بدون آنکه نام «سید علی خامنه‌ای » را بیاورد به تلمیح اشاره می کند که در پشت این «سند سوزی ها» و از بین بردن اسناد همکاری #انجمن_حجتیه و توده‌ای ها و جاسوس‌های شوروی خامنه‌ای ایستاده است :« دیدم نامه اثر نمی کند به #شورای_انقلاب رفتم و…
قسمت پنجم / عزت شاهی می‌گوید من با شناختی كه از سران #مجاهدين_خلق داشتم به اين آقايان هشدار می‌دادم، به خامنه‌ای ، بهشتی، اردبيلی، مهدوی‌كنی می‌گفتم كه اينها (مجاهدين) هدفشان از بين بردن و حذف شماست. شما را قبول ندارند، و بالاخره روزی با شما درگير خواهند شد و برخورد مسلحانه خواهند كرد. من نمی‌گويم شما اينها را بگيريد و اعدام كنيد، اما معتقدم (با توجه به شناختی كه از اينها دارم) امثال مسعود رجوی را بگيريم بياوريم و نگهداريم، قول می‌دهم بعد از دو ـ سه ماه اينها پشت تلويزيون بيايند و مصاحبه كنند. اينها حاضرند برای زنده ماندن به هر كاری گردن بگذارند. وقتی آنها ضعف و سستی از خود نشان دهند، بقيه طرفداران و هواداران حواسشان جمع می‌شود.
اما متاسفانه كسانی مثل #بهزاد_نبوی كه مسئول روابط عمومی کمیته بود و ارتباط خوبی هم با جماران و آقایان داشت با اين نحوه برخورد و برنامه مخالفت می‌كرد، می‌گفت: نبايد قصاص قبل از جنايت كرد، اينها كه هنوز دست به اسلحه نبرده‌اند، پس دليلی ندارد كه آنها را بگيريم‌.

#عزت_شاهی می‌گوید با عملیات‌هایی که داشتند متوجه می‌شود که تا پیش از خرداد ۱۳۶۰ ، مجاهدین بیش از هر چیز به جمع آوری پول و سرمایه مبادرت می‌ورزیدند، وی می گوید:«هر جا می‌رفتیم ، مثلا خانه‌هایی که می‌دانستیم مال طاغوتی‌ها بوده و در اختیار آنهاست، برای باز پس گیری که می‌رفتیم می‌دیدیم خانه را لخت لخت کردند، نه فرشی، نه تابلویی هیچ چیز، مثلا جای قابها و تابلوها رو دیوار مشخص بود، یا حتی درهای چوبی و لوستر‌ها را بازکرده بودند و‌رفته بودند»
وی می‌گوید، این درست است که مجاهدین در آن ماه‌ها همراه و‌حامی انقلاب بودند اما بار خودشان را بستند، به خيلی جاها دستبرد زدند. از جمله سرقت از شركت آمريكايی بل هليكوپتر و تعدادی شركتهای ديگر، آنها حتی بنياد پهلوی و‌ شرکت ثابت پاسال را هم چپاول كردند و تعداد زيادی فرش و جنسهای عتیقه را به يغما بردند. حدود پنجاه قطعه فرش ۱۲ متری و حتی بزرگ‌تر را از طريق محمد ضابطی كه پدرش در بازار فرش بود، فروختند. وقتی خبرش به ما رسيد رفتيم فرشها را جمع كرديم و پدر ضابطی را هم گرفتيم. در اين ميان سه ـ چهار قطعه فرش از بين رفت كه كارشناسان فرش گفتند: همان سه ـ چهار قطعه به اندازه همين چهل ـ پنجاه تا فرش ارزش و قيمت داشت و به قیمت آن زمان می‌گفتند بین یک تا دو‌میلیون ارزش داشته.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هفتم / عزت شاهی رسما و‌ با اطمینان #انفجار_حزب_جمهوری_اسلامی در ۷ تیر و #انفجار_نخست_وزیری را به #مرتضی_الویری و #بهزاد_نبوی را نسبت می‌دهد. عزت شاهی درباره #گروه_فرقان می نويسد:« گروه فرقان (عاملين اولين ترور بسيار مهم در جمهوری اسلامی، یعنی كشتن آيت…
قسمت هشتم/ عزت شاهی در مقام فرمانده اطلاعات کمیته انقلاب اسلامی به صراحت گروه فرقان را یک دروغ بزرگ می‌خواند، او معتقد است #اکبر_گودرزی مهره #مرتضی_الویری و #بهزاد_نبوی بود.
#عزت_شاهی همچنین به صراحت «نبوی و الویری» را به عنوان کسانی که « خیالاتی در سر داشتند» می آورد معرفی می‌کند، بی آنکه به آن «خیال‌ها» اشاره کند.
او پس از آنکه به گودرزی می پردازد به #انفجار_حزب_جمهوری_اسلامی می‌پردازد و می‌نویسد : «شبی كه حزب منفجر شد، اصلاً قرار نبود آن همه جمعيت آنجا باشد، به صورت معمول باید ده ـ پانزده نفر آنجا می‌بودند. بقيه را خود #علی_کلاهی دعوت كرده بود.
کلاهی برای آن شب هر كسی را كه می‌دانست وزنه‌ای است حتی عضو حزب هم نبود (مثل شهيد منتظری) به بهانه‌ای كشيده بود آنجا. گفته بود امشب بهشتی می‌خواهد سخنرانی مهمی راجع به مسائل اقتصادی ايراد كند؛ لذا در آن ‌شب خیلی ها به آنجا رفتند.حتی آقای بهشتی هم نمی‌دانستند كه چرا اين همه جمعيت آنجا آمده ‌است.بعد از اقامه نماز وقتی برای سخنرانی می‌روند، ناگهان بمب منفجر می‌شود. بمب را زير ميز و ميكروفن كار گذاشته بودند»
عزت شاهی می‌گوید، انفجار که انجام شد همان شب پرونده به اطلاعات سپاه واگذار شده بود ، اما ما هم‌ پیگیر بودیم ، عزت شاهی مدعی است همان شب فهمیدند انفجار، کار نفوذی بوده،لیستی را پیدا کردیم ، تا صبح همه جنازه‌ها را بیرون آوردند دیدیم تنها جنازه‌ای که نیست،جنازه کلاهی است، بدون آنکه به سپاه اطلاع بدهد به دنبال کلاهی می‌افتد.
این ایام همان زمانی است که عزت شاهی معتقد است هر جایی برای عملیات می‌رفتند دست خالی برمی‌گشتند:
«به هر خانه تیمی که می رفتیم و می دیدیم خبری نیست ، آدرس مشخص از خانه سران ساواک داشتیم می‌رفتیم می‌دیدیم کسی نیست، حتی یک بار رفتیم دیدیم سماور داغ داغ است و مشخص بود کسی به آنها خبر می دهد…حلقه ها را تنگ تر کردیم دیدیم در کمیته چند نفری هستند که از اعضای #ساواک بوده‌اند یکی از آنها پاسداری بود كه خانه‌های تيمی را كه قرار بود ضربه بخورد لو می‌داد.
او پس از شناسايی، دستگير و محاكمه و بعد اعدام شد، اما یکی از آنها با نامه «مصطفی چمران» به #اطلاعات_نخست_وزیری معرفی شده بود و آنها هم به ما داده بودند برای آموزش و مسئول عملیات نظامی هم شده بود. بعد هم مسئول پادگان كميته شده بود، آخر هم دستش در نوژه رو و دستگير شد و به سزای کارش رسید»

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هشتم/ عزت شاهی در مقام فرمانده اطلاعات کمیته انقلاب اسلامی به صراحت گروه فرقان را یک دروغ بزرگ می‌خواند، او معتقد است #اکبر_گودرزی مهره #مرتضی_الویری و #بهزاد_نبوی بود. #عزت_شاهی همچنین به صراحت «نبوی و الویری» را به عنوان کسانی که « خیالاتی در سر داشتند»…
قسمت نهم / عزت شاهی می‌گوید همان روز بعد از اینکه مطمئن می‌شود #انفجار_حزب_جمهوری_اسلامی کار #علی_کلاهی است به چند خانه و‌ دفتری که می‌دانستند کلاهی احتمال دارد رفته باشد می‌روند، اما می‌بینند آنجا بهم ریخته شده….
#عزت_شاهی در کتابش اینجا را خلاصه کرده و‌ چه بسا سانسور شده است، اما در ۱۳۹۹/۶/۱۵ در مسجد جامع همدان در میان جمعی از اعضای سابق کمیته‌ها می‌گوید:«بعد از چند خانه که رفتیم و‌ وضع خرابش را دیدیم حدس زدیم سپاه هم رد کلاهی را گرفته با بچه‌های سپاه تماس گرفتیم تا عقلمان را روی هم بگذاریم، دیدم اصلا روحشان خبر ندارد، فهمیدیم کسی دارد رد کلاهی را نابود می‌کند!
به آقای مهدوی کنی اطلاع دادیم ، گفتند چرا اصلا وارد پرونده شدی؟ به کمیته ربطی ندارد،گفتم آخر سپاه هم دستش خالی است، با تحکم گفتند رهایش کن، بعدها فهمیدم ایشان هم از داستان #علی_کلاهی مطلع بوده و‌ بخاطر تضعیف روحیه ما به ما نگفتند، خلاصه کنم برایتان برادران کلاهی را فراری دادند….»
عزت شاهی هم در آن سخنرانی و هم در کتابشان درباره اینکه چه کسی کلاهی را فراری داد چیزی نمی‌گوید اما اشاره‌ها به #سعید_حجاریان می‌رسد، این درست زمانی است که حالا #اطلاعات_نخست_وزیری به بهانه انفجارها و ضعف تخصص در امور اطلاعاتی به شورای انقلاب و‌ نزد خمینی رفتند و درخواست می‌کنند لیستی نزدیک به ۸ هزار نفر از اعضای #ساواک را برگردانند!
#ابراهیم_یزدی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه دولت موقت نیز در گفتگو با «تاریخ ایرانی» به بازسازی ساواک اشاره می کند:«پس از پیروزی انقلاب ضرورت بازسازی ادارات دوم و هشتم، بخصوص اداره هشتم در شورای امنیت کشور مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تحریکات گسترده شکست‌خوردگان انقلاب و فعالیت گروه‌های ضد انقلاب وابسته به قدرت‌های خارجی، به اتفاق تصویب شد که اداره هشتم بازسازی و فعال شود. شورای انقلاب هم این مصوبه را تایید کرد»
یزدی می‌گوید چمران به عنوان معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب و در راستای اجرای این مصوبه دکتر چمران به بررسی کارمندان اداره هشتم پرداخت.
یزدی مدعی است، چمران سراغ همه مدیران ساواکی‌که از ایران نرفته بودند رفته بود و با جستجوی فراوان توانسته بود برخی از آنها را احضار کند،آن‌ها به شدت ترسیده بودند و حاضر به همکاری نبودند. اما چمران بالاخره توانست نظر موافق آن‌ها را جلب کند و آن‌ها اغلبشان شروع به کار کردند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوم / در حوالی سال ۱۳۵۵ جمعی از نیروهای ملی مذهبی تصمیم می‌گیرند در کنار #مدرسه_رفاه که پیش از آن تاسیس کرده بودند ، بنیادی تاسیس شود و عینا مشابه مدرسه پسرانه رفاهدبرای دختران نیز تاسیس شود. این مؤسسه را افرادی از جمله محمدجواد باهنر، محمدعلی رجائی، سید…
قسمت سوم / اصغر میر باقری از فرماندهان وقت #کمیته_انقلاب_اسلامی در مورد این خانه می گوید :« گمان داشتیم خانه متعلق به بچه‌های #اطلاعات_نخست_وزیری است و آنجا کار امنیتی می‌کنند ، بچه های کمیته به صورت اتفاقی به رفت و آمدهای شبانه این خانه مشکوک می‌شوند، آن زمان وضعیت تهران امنیتی بود و این محله نیز بسیاری از رهبران انقلاب و مسئولان در آنجا اقامت داشتند، یکی از بچه های کمیته از یکی از افرادی که از خانه خارج شده بود ، اسم رمز شب را می پرسد، که نمی دانست و وقتی بچه ها قصد ورود به خانه را داشتند،با آتشباری شدید مواجه می شوند و در نهایت پس از هشت ساعتی درگیری حدود ۷۰ نفر در آن خانه دستگیر شدند که رهبر #گروه_فرقان یعنی گودرزی نیز در میان آنها بود…»

روایت شناسایی این خانه و بازداشت #اکبر_گودرزی رهبر گروه فرقان از زبان اصغر میرباقری یکی از فرماندهان وقت کمیته انقلاب اسلامی با تایید #عبدالمجید_معادیخواه رئیس دادگاه انقلاب و دادگاه محاکمه اکبر گودرزی در روزنامه های کشور منتشر شد ، این روایت چندین فرد موثق نیز تایید و تکرار کرده اند :
۱- خاطرات #عزت_شاهی، محسن کاظمی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
۲- خاطرات ناطق نوری، ج ۲، ص ۲۸۵
۳- گفت‌وگو با عبدالمجید معادیخواه قاضی پرونده رهبر گروه فرقان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۷

این روایت سالها بعد و در زمان رهبری خامنه‌ای عوض شد :

در سال ۱۳۷۱ مرکز اسناد انقلاب ، نهادی زیر نظر خامنه ای در کتابی با عنوان « دستگیری و محاکمه گروه فرقان» نوشته علی کردی در مورد دستگیری اکبر گودرزی اینگونه نوشته است: « خانه‌ای که اکبر گودرزی در آن مخفی شده بود، در میدان انقلاب و پشت ساختمان جهاد سازندگی بود.
خیابان جمال‌زاده، کوچه اخوان، شماره ۲۳، عملیات دستگیری اکبر گودرزی، در ۱۸دی۵۸ انجام شد.
دستگیری گودرزی به سختی صورت گرفت چرا که وقتی می‌خواستند اکبر گودرزی را بگیرند، او از داخل اتاق با اسلحه «یوزی» پاسدارها را به رگبار بسته بود و نمی‌شد به طرف او رفت…»
در آن کوران هیچ وقت مشخص نشد این خانه چگونه در اختیار گروه فرقان قرار گرفته و اصلا فرقان که بود و چه کسی هدایتش می کرد، این خانه از آن زمان در اختیار کمیته بود و تا اواسط دهه ۷۰ نیز پایگاه کمیته افتخاری و سپس مدتی کوتاه کلانتری نیروی انتظامی بود و هم اکنون در اختیار بسیج است.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم / اصغر میر باقری از فرماندهان وقت #کمیته_انقلاب_اسلامی در مورد این خانه می گوید :« گمان داشتیم خانه متعلق به بچه‌های #اطلاعات_نخست_وزیری است و آنجا کار امنیتی می‌کنند ، بچه های کمیته به صورت اتفاقی به رفت و آمدهای شبانه این خانه مشکوک می‌شوند، آن…
قسمت چهار/ الویری و #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بعدها در سال ۱۳۷۷ مورد سئوال چند روزنامه نگار قرار گرفتند و اینکه چه شد که خانه‌ای که در اختیار شما بود به فرقان داده شد و آنها ۸ تن از عالی ترین مقامهای جمهوری اسلامی را ترور کردند؟
#مرتضی_الویری در اظهاراتی وهم آلود این را یک اقدام امنیتی خواند که با هماهنگی رفسنجانی برای شناسایی این گروه انجام گرفته؛ اظهاراتی سراسر متناقض که باز در کوران حوادث و اتفاقات آن سالها در لابلای سطور روزنامه ها گم شد، اما مصاحبه الویری تنها حسن آن این بود که باردیگر تایید شد گودرزی و گروه فرقان این خانه را در اختیار داشتند.

حالا یکبار دیگر اظهارات #عزت_شاهی در مورد #گروه_فرقان و‌ #انفجار_نخست_وزیری و #انفجار_حزب_جمهوری_اسلامی که منجر به کشته شدن‌؛ محمد علی رجایی، محمد رضا باهنر ، محمد بهشتی و‌۷۲ تن از نمایندگان مجلس شد را مرور می‌کنیم:
او در مقام فرمانده اطلاعات کمیته انقلاب اسلامی به صراحت گروه فرقان را یک دروغ بزرگ می‌خواند، او معتقد است #اکبر_گودرزی مهره مرتضی الویری و #بهزاد_نبوی بود.
او درباره شب انفجار ۷ تیر می‌نویسد : «شبی كه حزب منفجر شد، اصلاً قرار نبود آن همه جمعيت آنجا باشد، به صورت معمول باید ده ـ پانزده نفر آنجا می‌بودند. بقيه را خود #علی_کلاهی دعوت كرده بود.
کلاهی برای آن شب هر كسی را كه می‌دانست وزنه‌ای است حتی عضو حزب هم نبود (مثل شهيد منتظری) به بهانه‌ای كشيده بود آنجا. گفته بود امشب بهشتی می‌خواهد سخنرانی مهمی راجع به مسائل اقتصادی ايراد كند؛ لذا در آن ‌شب خیلی ها به آنجا رفتند.حتی آقای بهشتی هم نمی‌دانستند كه چرا اين همه جمعيت آنجا آمده ‌است،بعد از اقامه نماز وقتی برای سخنرانی می‌روند، ناگهان بمب منفجر می‌شود. بمب را زير ميز و ميكروفن كار گذاشته بودند»
عزت شاهی می‌گوید، انفجار که انجام شد همان شب پرونده به اطلاعات سپاه واگذار شده بود ، اما ما هم‌ پیگیر بودیم ، عزت شاهی مدعی است همان شب فهمیدند انفجار، کار نفوذی بوده،لیستی را پیدا کردیم ، تا صبح همه جنازه‌ها را بیرون آوردند دیدیم تنها جنازه‌ای که نیست،جنازه کلاهی است، بدون آنکه به سپاه اطلاع بدهد به دنبال کلاهی می‌افتد.
جستجوی وی البته به نتیجه نمی‌رسد و او‌از سوی #مهدوی_کنی مواخذه می‌شود که در کاری که به سپاه مربوط است دخالت کرده، او حتی تلویحا خامنه‌ای را هم حامی کلاهی می‌خواند.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهارم / محسن رضایی از اعضای گروه منصورون، یکی از هفت گروه تشکیل‌دهنده #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی ، بود، رضایی به اتفاق دوستان خود، نظیر #محمد_باقر_ذوالقدر و #علی_شمخانی که بعدها از معروفترین و بالاترین مقامات سپاه شدند از همان ابتدا در سپاه مشغول بودند.…
قسمت پنجم / ‎رضایی درباره لزوم تشکیل «اطلاعات و تحقیقات و‌بررسی» که بعدها اطلاعات سپاه نام گرفت می‌گوید: «شروع ترورهای #گروه_فرقان و به شهادت رساندن آیت‌الله مطهری، سپس ترور ناموفق #اکبر_هاشمی_رفسنجانی نشان داد که ما از حوادث عقب هستیم و درحالی‌که تشکیل واحد اطلاعاتی با مخالفت جدی روبه‌رو بود و اطلاعات در نظام پس از انقلاب یادآور #ساواک بود، واحد اطلاعات با کمترین امکانات و درواقع با هیچ راه‌اندازی شد و به قضیه گروه فرقان ورود کرد و #اکبر_گودرزی رهبر گروه و تعداد دیگری از کادرهای این گروه که نشان تحجر دینی به ذهن و زبان داشتند، دستگیر شدند»
‌‎گروه فرقان از مجهول‌ترین گروه‌هایی بود که هیچ‌گاه ماهیت آن مشخص نشد و پس از چند ترور، محسن رضایی اولین فردی بود که اعلام کرد واحد اطلاعات سپاه همه اعضای فرقان را دستگیر کرده است و سپس با اعدام حدود ۲۵ نفر که فقط نام هفت نفر آن‌ها ازجمله رئیس گروه که اکبر گودرزی بود اعلام شد و پرونده این گروه بسته شد.
چندین مقام اطلاعاتی انقلابی همچون #عزت_شاهی فرمانده اطلاعات کمیته اصولا اعتقاد دارند، چنین گروهی با نام فرقان وجود ندلشته و‌فرقان یک نام پوششی برای #گروه_فلاح به رهبری #مرتضی_الویری بوده، عزت شاهی معتقد است این ترورها تماما به حلقه #چپهای_امنیتی مربوط است، ورای آنکه بعدها مشخص شد، بسیاری از اعدام‌های این گروه نیز کار سازمان مجاهدین خلق بوده و اصولاً ماهیت این گروه زیر سؤال است.
بهر روی مشخصا با بروز و سقوط گروه فرقان انجام فعالیت‌های اطلاعاتی عملاً در سپاه پاسداران آغاز می شود و بعد از تشکیل واحد اطلاعات در عرصه‌های سیاسی هم وارد می شود ، او در مناظره‌های تلویزیونی شرکت می‌کرد و با رئیس‌جمهور (بنی‌صدر) و یا اعضای دیگر گروه‌های سیاسی به بحث‌وجدل می‌پرداخت.
‌‎#محسن_رضایی به‌سرعت در طی دو سال فرماندهی‌اش بر واحد اطلاعات سپاه بدل به چهره شناخته‌شده سپاه شد او درآن‌واحد برخوردهای سهمگینی با اغلب گروه‌های سیاسی مخالف و حتی منتقد سپاه و انقلاب اسلامی داشت؛ همین ها باعث شد محسن رضایی ۲۷ ساله در شهریور سال ۱۳۶۰، بافرمان خمینی به فرماندهی کل سپاه پاسداران منصوب شود.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing