Forwarded from ایران بریفینگ
ایران بریفینگ
۲- پورمحمدی وزیر شد. این وزارت، هر چند ساختمانی عریض و طویل در خیابان فاطمی به او می داد اما وسعتش کمتر از اتاق کار وزارت اطلاعات بود؛ جایی که عملیاتهای برون مرزی سربازان گمنام امام زمان را رصد می کرد. پورمحمدی تا رسیدن به معاونتِ #علی_فلاحیان وزیر اطلاعاتِ…
۳-دیگر بخش های وزارت اطلاعات و آنجا که به امنیت داخلی و #سعید_امامی مربوط بود هم دست کمی از بخش بین المللی نداشت و حتی با ظهور دولت اصلاحات که پشتوانه بیست میلیونی رای مردم داشت، دست از تکاپو بر نداشت و حاصلش #قتلهای_زنجیره_ای بود که دامنِ همه معاونتهای وزارت را گرفت.
#مصطفی_پورمحمدی گفته است که حوزه کاریاش جای دیگر بوده و از قتلهای پائیز۷۷ هیچ نمیداند، اما معلوم نیست که چرا علی یونسی شرط کرده بود، وزارت اطلاعات را در صورتی تحویل میگیرد که پورمحمدی رفته باشد.
از این شرط معلوم است میان بخش خارجی و داخلی پل ارتباطی بوده. هرچه بود، پور محمدی و #فرهاد_رهبر که معاون اقتصادی وزارت اطلاعات بود، اخراج شدند و به دیگر ارکان نظام رفتند.
پورمحمدی راه بیت رهبری گرفت و در #دانشگاه_امام_صادق هم درس سیاست را آغاز کردکه تا امروز ادامه دارد.
« #محمود_احمدی_نژاد شوخی و جدیاش مشخص نیست، پاسخگو نیست، جا خالی می دهد و فرافکنی میکند، مدیریتش حال گیری است و پذیرفتهایم ایشان را تا پایان دورهی قانونی تحمل کنم»
اینها وصفیات وزیر کشور بود از رئیسش، یکشنبه در روزنامه چاپ شد و سه شنبه برکنار شد!
پور محمدی گفته بود موظف به تحمل است اما احمدی نژاد حاضر نشد تا پایان اولین دوره ریاست جمهوریاش پور محمدی را تحمل کند. در یک صبح بهاری، یعنی دقیقا ۱۴ خرداد سال ۸۷ رک و پوست کنده «اس ام اس داد : شما دیگر وزیر نیستید»
روحانی خبره اطلاعاتی میگوید چندان کینه ای نیست، ولی در ضربه زدن به دولت احمدی نژاد و خودش از همان روز تا بحال تا آنجا که توانسته کوشیده است.
از بد اقبالی نظرِ خامنهای این بوده که همه ی دوستان و دشمنان، دست نگاه دارند تا این یکساله هم به سلامت تمام شود و احمدی نژاد برود وگرنه مشخص نبود که پورمحمدی چهها میکرد.
او اما بیکار نماند، کمی بعدتر به ساختمان قدر قدرت #سازمان_بازرسی_کل_کشور رفت و هر صبح برگی بر پرونده اختلاس و تخلفِ محمد رضا رحیمی، معاون رئیس جمهور اضافه میکرد و بنا بر آنچه خامنهای خواسته بود بایگانی میکرد.
اما آن سوی میدان،اسفندیار رحیم مشایی از این محذوریتها نداشت ، پرونده وزارت سه ساله پور محمدی را تکمیل کرد و اتفاقا خود رحیمی را مسئول فاش کردن اختلاسی ۲۱ میلیاردی کرد،البته بی نام و نشان.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
#مصطفی_پورمحمدی گفته است که حوزه کاریاش جای دیگر بوده و از قتلهای پائیز۷۷ هیچ نمیداند، اما معلوم نیست که چرا علی یونسی شرط کرده بود، وزارت اطلاعات را در صورتی تحویل میگیرد که پورمحمدی رفته باشد.
از این شرط معلوم است میان بخش خارجی و داخلی پل ارتباطی بوده. هرچه بود، پور محمدی و #فرهاد_رهبر که معاون اقتصادی وزارت اطلاعات بود، اخراج شدند و به دیگر ارکان نظام رفتند.
پورمحمدی راه بیت رهبری گرفت و در #دانشگاه_امام_صادق هم درس سیاست را آغاز کردکه تا امروز ادامه دارد.
« #محمود_احمدی_نژاد شوخی و جدیاش مشخص نیست، پاسخگو نیست، جا خالی می دهد و فرافکنی میکند، مدیریتش حال گیری است و پذیرفتهایم ایشان را تا پایان دورهی قانونی تحمل کنم»
اینها وصفیات وزیر کشور بود از رئیسش، یکشنبه در روزنامه چاپ شد و سه شنبه برکنار شد!
پور محمدی گفته بود موظف به تحمل است اما احمدی نژاد حاضر نشد تا پایان اولین دوره ریاست جمهوریاش پور محمدی را تحمل کند. در یک صبح بهاری، یعنی دقیقا ۱۴ خرداد سال ۸۷ رک و پوست کنده «اس ام اس داد : شما دیگر وزیر نیستید»
روحانی خبره اطلاعاتی میگوید چندان کینه ای نیست، ولی در ضربه زدن به دولت احمدی نژاد و خودش از همان روز تا بحال تا آنجا که توانسته کوشیده است.
از بد اقبالی نظرِ خامنهای این بوده که همه ی دوستان و دشمنان، دست نگاه دارند تا این یکساله هم به سلامت تمام شود و احمدی نژاد برود وگرنه مشخص نبود که پورمحمدی چهها میکرد.
او اما بیکار نماند، کمی بعدتر به ساختمان قدر قدرت #سازمان_بازرسی_کل_کشور رفت و هر صبح برگی بر پرونده اختلاس و تخلفِ محمد رضا رحیمی، معاون رئیس جمهور اضافه میکرد و بنا بر آنچه خامنهای خواسته بود بایگانی میکرد.
اما آن سوی میدان،اسفندیار رحیم مشایی از این محذوریتها نداشت ، پرونده وزارت سه ساله پور محمدی را تکمیل کرد و اتفاقا خود رحیمی را مسئول فاش کردن اختلاسی ۲۱ میلیاردی کرد،البته بی نام و نشان.
ادامه دارد…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حسین سرشار، زادهی ۲۳ خرداد، خواننده، بازیگر و دوبلوری بود که در سابقهاش دوبار بازداشت در دهه شصت وجود دارد، بار اول در ۱۳۶۲ به دلیل به نیکی یاد کردن و حمایت از نظام شاهنشاهی در یک مصاحبه با روزنامه ایتالیایی و بار دوم سال ۱۳۶۸ به دلیل انتقاد از سیاستهای دولت برای سانسور .
وی سال ۱۳۳۳ از هنرستان عالی موسیقی در رشته آواز “اپرا” دیپلم گرفت و به ایتالیا رفت و در کنکور بینالمللی “اپرای لافنیچه” در ونیز شرکت کرد و یکی از هفت برنده جایزه آواز آن مسابقه شد.
در ایتالیا همراه با مرتضی حنانه و بهجت صدر و دیگران در دوبله فیلمهای ایتالیایی شرکت میکرد.
#حسین_سرشار پس از اتمام تحصیلات عالی و از بدو افتتاح تالار رودکی بهعنوان سولیست اول درآنجا مشغول بهکار شد و در کنسرتهایی بهرهبری حشمت سنجری و فرهاد مشکوه شرکت کرد.
او نقش اول اپراهای «کوزی فانتوته» و «دون ژوان» و «کاوالریا روستیکانا» و «نیروی سرنوشت» و «فالستاف» را برعهده داشت.
کار مهم سرشار اجرای توانمندانه و ماهرانه قطعه ای ایران در سال ۱۳۶۷ بود.
روایتهای گوناگونی درباره مرگ او وجود دارد. سرشار دچار آلزایمر شده بود و مدتی ناپدید شد و خانوادهاش، مفقود شدنش را آگهی کردند.
سه ماه پس از مفقود شدن نسبتا عجیبش در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۴ منابع رسمی دولتی، مرگ سرشار را بر اثر بیماری آلزایمر و تصادف با اتومبیل اعلام کردند، اما روایتی دیگر مرگ او را با قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند، اعترافات سعید امامی ، مصاحبه و گفتههای ناصر زرافشان وکیل خانوادههای کشته شده در قتلهای زنجیرهای دال بر قتل وی در پروژه #قتلهای_زنجیره_ای است.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفتهاست: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و اینطور شد. او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین و «هیچ ختم و یا بزرگداشتی برای او اجازه ندادند گرفته شود»
علیرضا نوریزاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان قتلهای زنجیرهای ایران میخواند و مدعی است به جرم آزاده گویی به دست مأموران وزارت اطلاعات به آبادان برده میشود و با دادن شوک الکتریکی، شکنجه میشود و سرانجام با صحنهسازی مرگش را تصادف با خودرو نشان میدهند.
همچنین گفته میشود او به دلیل دوستی با علیاکبر سعیدی سیرجانی که خود نیز قربانی قتلهای زنجیرهای بود،کشته شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی سال ۱۳۳۳ از هنرستان عالی موسیقی در رشته آواز “اپرا” دیپلم گرفت و به ایتالیا رفت و در کنکور بینالمللی “اپرای لافنیچه” در ونیز شرکت کرد و یکی از هفت برنده جایزه آواز آن مسابقه شد.
در ایتالیا همراه با مرتضی حنانه و بهجت صدر و دیگران در دوبله فیلمهای ایتالیایی شرکت میکرد.
#حسین_سرشار پس از اتمام تحصیلات عالی و از بدو افتتاح تالار رودکی بهعنوان سولیست اول درآنجا مشغول بهکار شد و در کنسرتهایی بهرهبری حشمت سنجری و فرهاد مشکوه شرکت کرد.
او نقش اول اپراهای «کوزی فانتوته» و «دون ژوان» و «کاوالریا روستیکانا» و «نیروی سرنوشت» و «فالستاف» را برعهده داشت.
کار مهم سرشار اجرای توانمندانه و ماهرانه قطعه ای ایران در سال ۱۳۶۷ بود.
روایتهای گوناگونی درباره مرگ او وجود دارد. سرشار دچار آلزایمر شده بود و مدتی ناپدید شد و خانوادهاش، مفقود شدنش را آگهی کردند.
سه ماه پس از مفقود شدن نسبتا عجیبش در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۴ منابع رسمی دولتی، مرگ سرشار را بر اثر بیماری آلزایمر و تصادف با اتومبیل اعلام کردند، اما روایتی دیگر مرگ او را با قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند، اعترافات سعید امامی ، مصاحبه و گفتههای ناصر زرافشان وکیل خانوادههای کشته شده در قتلهای زنجیرهای دال بر قتل وی در پروژه #قتلهای_زنجیره_ای است.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفتهاست: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و اینطور شد. او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین و «هیچ ختم و یا بزرگداشتی برای او اجازه ندادند گرفته شود»
علیرضا نوریزاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان قتلهای زنجیرهای ایران میخواند و مدعی است به جرم آزاده گویی به دست مأموران وزارت اطلاعات به آبادان برده میشود و با دادن شوک الکتریکی، شکنجه میشود و سرانجام با صحنهسازی مرگش را تصادف با خودرو نشان میدهند.
همچنین گفته میشود او به دلیل دوستی با علیاکبر سعیدی سیرجانی که خود نیز قربانی قتلهای زنجیرهای بود،کشته شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
#تصویرروز / دهه هفتاد و حسین طائب در حال ابراز ارادت به خاتمی، #حسین_طائب که در دهه هفتاد بیشتر با نام مستعار «حاج میثم» شناخته میشد، در سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سپاه منطقهٔ ۱۰ تهران و سپاه استانهای قم و خراسان رضوی شروع به فعالیت کرد.
او سپس با برملاشدن #قتلهای_زنجیره_ای و تسویه بسیاری از مدیران و کارمندان امنیتی وزارت اطلاعات به توصیه حسین مظفر وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی به محمد خانمی وارد وزارت اطلاعات شد و ابتدا مدیر کل التقاط وچند ماه بعد جایگزین مصطفی کاظمی و مهمترین منصب وزارت اطلاعات یعنی معاون امنیت را برعهده گرفت.
در جمهوری اسلامی همه با همند، همه هم فاسدند، هیچکدام از دوگانهای جمهوری اسلامی هم واقعی نیستند، اصولگرا واصلاحطلب شعار مضحکی بیش نیست و اصلاحطلبان فاسدترین هستند..
#چپهای_امنیتی #اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او سپس با برملاشدن #قتلهای_زنجیره_ای و تسویه بسیاری از مدیران و کارمندان امنیتی وزارت اطلاعات به توصیه حسین مظفر وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی به محمد خانمی وارد وزارت اطلاعات شد و ابتدا مدیر کل التقاط وچند ماه بعد جایگزین مصطفی کاظمی و مهمترین منصب وزارت اطلاعات یعنی معاون امنیت را برعهده گرفت.
در جمهوری اسلامی همه با همند، همه هم فاسدند، هیچکدام از دوگانهای جمهوری اسلامی هم واقعی نیستند، اصولگرا واصلاحطلب شعار مضحکی بیش نیست و اصلاحطلبان فاسدترین هستند..
#چپهای_امنیتی #اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#تصویرروز / بسیاری از شما شاید به خاطر نداشته باشید، اما سال ۷۶ جوانان و دانشجویان حتی زیر باتوم و چماق انصارحزب الله مقاومت میکردند تا ناطق نوری (کاندیدای مورد نظر خامنهای) رای نیاورد و خاتمی گزینه اصلاح طلبان رای بیاورد، سیاه ترین دوران فشار بر مطبوعات و دانشجویان و زندانیان در دوران خاتمی انفاق افتاد، #قتلهای_زنجیره_ای ، #حمله_به_کوی_دانشگاه در دوران خانمی اتفاق افتاد و از همه عجیب تر حالا ناطق نوری و محمد خاتمی در حال حمایت و دفاع از پزشکیان هستند!
#علیه_فراموشی #رای_بی_رای #رای_ما_سرنگونی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#علیه_فراموشی #رای_بی_رای #رای_ما_سرنگونی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
#تصویرروز / بسیاری از شما شاید به خاطر نداشته باشید، اما سال ۷۶ جوانان و دانشجویان حتی زیر باتوم و چماق انصارحزب الله مقاومت میکردند تا ناطق نوری (کاندیدای مورد نظر خامنهای) رای نیاورد و خاتمی گزینه اصلاح طلبان رای بیاورد، سیاه ترین دوران فشار بر مطبوعات و دانشجویان و زندانیان در دوران خاتمی انفاق افتاد، #قتلهای_زنجیره_ای ، #حمله_به_کوی_دانشگاه در دوران خانمی اتفاق افتاد و از همه عجیب تر حالا ناطق نوری و محمد خاتمی در حال حمایت و دفاع از پزشکیان هستند!
#علیه_فراموشی #رای_بی_رای #رای_ما_سرنگونی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#علیه_فراموشی #رای_بی_رای #رای_ما_سرنگونی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد مصدق، معاون اول قوه قضائیه: «سالمترین نیروهای مسلح دنیا در نظام جمهوری اسلامی است و این نتیجه ربع قرن پیشگیری در #سازمان_قضایی_نیروهای_مسلح است.
در سند تحول قوه قضائیه و فرامین مقام معظم رهبری نیز بر اصل پیشگیری تأکید شده است.»
اظهارات وی در حالی است که این سازمان در پروندههای حساسی همچون #حمله_به_کوی_دانشگاه ، #قتلهای_زنجیره_ای و دهها پرونده دیگر هرگز رضایت عمومی را نتوانسته بدست بیاورد.
#قوه_قضاییه #نیروهای_مسلح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در سند تحول قوه قضائیه و فرامین مقام معظم رهبری نیز بر اصل پیشگیری تأکید شده است.»
اظهارات وی در حالی است که این سازمان در پروندههای حساسی همچون #حمله_به_کوی_دانشگاه ، #قتلهای_زنجیره_ای و دهها پرونده دیگر هرگز رضایت عمومی را نتوانسته بدست بیاورد.
#قوه_قضاییه #نیروهای_مسلح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خواهر جاویدنام بهاره للهی، ضمن انتشار تصویری از مزار او، نوشت: «برای چه قدرت را میخواهیم وقتی که همه ما با هر مقامی جایگاهمان اینجاست.
برای چه جان میگیریم، وقتی جان را خدا داده. برای چه دروغ میگوییم وقتی زمان راستیها را بر ملا میکند برای چه...
بهار عزیزم جایگاه تو نه با یک پلاکارد بیارزش میشود، نه با یک مشت خاک در ناکجا آباد، تو ارزشمندی چون آگاه بودی و برای آگاهکردن تلاش کردی»
#بهاره_للهی فیلمسازی است که در انقلاب۱۴۰۱ حضوری فعال داشت و یک بار هم بازداشت شده بود.
او پس از بازداشت نسبتا طولانی در ۱۸ اردیبهشت۱۴۰۳، دو روز قبل از تولدش، مخفیانه و بدون اطلاع خانواده در آرامستان بهشت سکینه کرج دفن شده است (البته در سامانه بهشت سکینه تاریخ ۱۴ فروردین درج شده است.)
هنگامی که خانوادهاش چند ماه بعد از مرگش باخبر شدند به خانه پلمب شده وی رفتند، از موبایل و لپتاپ او خبری نبود. خانهاش زیر و رو شده و شیشه و پنجرهها شکسته شده بود و مقداری خون روی فرش خانه ریخته شده بود.
بهاره بیاطلاع همه از اواخر بهمن خانهاش را عوض کرده بود و از تهران به کرج رفته بود.
او پس از آنکه در جشنواره فیلم فجر با یکی از مسئولان درگیر شده بود از قصدش برای ترک ایران میگفت.
پس از بیخبری از او، خانوادهاش اعلام مفقودی کرده بودند و همه جا دنبالش گشته بودند.
مشخص نیست در موبایل و لپتاپ او چه چیزی وجود داشت؟ چرا میخواست به خارج از ایران برود؟ آیا از اعتراضات مردم و جنایات رژیم فیلمی درست کرده بود؟
چرا احساس ناامنی میکرد و خانهاش را بدون اطلاع تغییر داده بود؟
چرا از اواخر بهمن هیچ خبری از او نداشتند؟
چرا با آنکه کارت ملیاش در پرونده آگاهی بود، به خانواده خبر ندادند تا پیکر اورا از سردخانه و غسالخانه دریافت کنند ؟
چرا به خانواده گفتند که اطلاعرسانی نکنند و سکوت کنند تا بتوانند پیکرش را به آمل منتقل کنند؟
هنگام پیداکردن جسدش، چرا جدار بیرونی آپارتمانش از بیرون قفل بود؟
خودش چگونه این کار را کرده بود؟
بهاره للهی، هم گرایش سیاسی داشت و هم به اطرافیانش بدون ابایی خودرا برانداز معرفی میکرد، اما حکومت تلاش دارد که بگوید او اصلا سیاسی نبود.
شواهد میگوید، مرگ او در امتداد #قتلهای_زنجیره_ای است.
واز همه مهمتر بهاره للهی در جامعه سینماگران آدم ناشناختهای نبود، چرا آنطور که باید و شاید این جامعه واکنش نشان نداد؟
حکومت میگوید #بهاره_للهی خودکشی کرده، خانوادهاش اما روایت حکومت را نپذیرفتهاند و طبق اخبار دریافتی از نزدیکانشان، شدیداً تحت فشارند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
برای چه جان میگیریم، وقتی جان را خدا داده. برای چه دروغ میگوییم وقتی زمان راستیها را بر ملا میکند برای چه...
بهار عزیزم جایگاه تو نه با یک پلاکارد بیارزش میشود، نه با یک مشت خاک در ناکجا آباد، تو ارزشمندی چون آگاه بودی و برای آگاهکردن تلاش کردی»
#بهاره_للهی فیلمسازی است که در انقلاب۱۴۰۱ حضوری فعال داشت و یک بار هم بازداشت شده بود.
او پس از بازداشت نسبتا طولانی در ۱۸ اردیبهشت۱۴۰۳، دو روز قبل از تولدش، مخفیانه و بدون اطلاع خانواده در آرامستان بهشت سکینه کرج دفن شده است (البته در سامانه بهشت سکینه تاریخ ۱۴ فروردین درج شده است.)
هنگامی که خانوادهاش چند ماه بعد از مرگش باخبر شدند به خانه پلمب شده وی رفتند، از موبایل و لپتاپ او خبری نبود. خانهاش زیر و رو شده و شیشه و پنجرهها شکسته شده بود و مقداری خون روی فرش خانه ریخته شده بود.
بهاره بیاطلاع همه از اواخر بهمن خانهاش را عوض کرده بود و از تهران به کرج رفته بود.
او پس از آنکه در جشنواره فیلم فجر با یکی از مسئولان درگیر شده بود از قصدش برای ترک ایران میگفت.
پس از بیخبری از او، خانوادهاش اعلام مفقودی کرده بودند و همه جا دنبالش گشته بودند.
مشخص نیست در موبایل و لپتاپ او چه چیزی وجود داشت؟ چرا میخواست به خارج از ایران برود؟ آیا از اعتراضات مردم و جنایات رژیم فیلمی درست کرده بود؟
چرا احساس ناامنی میکرد و خانهاش را بدون اطلاع تغییر داده بود؟
چرا از اواخر بهمن هیچ خبری از او نداشتند؟
چرا با آنکه کارت ملیاش در پرونده آگاهی بود، به خانواده خبر ندادند تا پیکر اورا از سردخانه و غسالخانه دریافت کنند ؟
چرا به خانواده گفتند که اطلاعرسانی نکنند و سکوت کنند تا بتوانند پیکرش را به آمل منتقل کنند؟
هنگام پیداکردن جسدش، چرا جدار بیرونی آپارتمانش از بیرون قفل بود؟
خودش چگونه این کار را کرده بود؟
بهاره للهی، هم گرایش سیاسی داشت و هم به اطرافیانش بدون ابایی خودرا برانداز معرفی میکرد، اما حکومت تلاش دارد که بگوید او اصلا سیاسی نبود.
شواهد میگوید، مرگ او در امتداد #قتلهای_زنجیره_ای است.
واز همه مهمتر بهاره للهی در جامعه سینماگران آدم ناشناختهای نبود، چرا آنطور که باید و شاید این جامعه واکنش نشان نداد؟
حکومت میگوید #بهاره_للهی خودکشی کرده، خانوادهاش اما روایت حکومت را نپذیرفتهاند و طبق اخبار دریافتی از نزدیکانشان، شدیداً تحت فشارند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهارم / در پی پیروزی ابوالحسن بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفتهای درگیری و چانهزنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهدهدار مقام نخستوزیری شد. او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد. تهرانی نیز دوستانش مثل…
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا میگیرند.
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماههای نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکلگیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهانکار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهکها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خواندهاند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمیتوانند منکر نقششان در بازجوییها وشکنجههای دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در #قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهمتر #سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
اینگونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتلهای زنجیرهای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ وسرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماههای نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکلگیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهانکار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهکها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خواندهاند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمیتوانند منکر نقششان در بازجوییها وشکنجههای دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در #قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهمتر #سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
اینگونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتلهای زنجیرهای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ وسرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا میگیرند. واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان…
قسمت ششم/ «سعید حجاریان»، چهره محوری این تشکیلات اگر چه از همان روزهای ابتدایی در اتاق فکر امنیتی بود اما از ۷۶ به بعد حالا نقش محوری در نظریهپردازی و طراحی آکسیون سیاسی چپها (اصلاحطلبان بعدی) پیدا کرد و حتی شعارهای اصلی سیدمحمد خاتمی در آن انتخابات، طراحی او بود.
بعد از پیروزی خاتمی، #سعید_حجاریان در مصاحبهای با روزنامه ایران (۱۹ آذر ۷۷) به صراحت از تئوری «فتح سنگر به سنگر در جمهوری دوم » سخن گفت .
این راهبرد او موجی از واکنش را برانگیخت تا سرانجام عضو دیگری از شورای مرکزی حزب مشارکت در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران، گفت:«ما به دنبال حاکمیت یکپارچه هستیم و فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار دادهایم. ما برای فتح قوه قضائیه هم برنامه داریم، اما اولویت فعلی ما فتح مجلس ششم است.»
دوقطبیسازی های دروغین و ایجاد گسل و شکاف های نمایشی ملت و حکومت ، اصلاح طلب و اصولگرا مبانی سناریوهای امنیتی طراحی شده او برای تداوم توسعه سیاسی جمهوری دوم بوده است.
بحث حاکمیت دوگانه، اصلاح قانون مطبوعات، رادیکال کردن فضای دانشگاه از طریق بازوهایی چون دفتر تحکیم وحدت، و حتی طرح شعار «عبور از خاتمی»، لوایح دوقلو، طرح رفراندوم در سال ۸۴، ایجاد فضای ساختارشکنانه فیک در افشای #قتلهای_زنجیره_ای ، ایجاد #کوی_دانشگاه_۷۸ و…همه در راستای راهبردهای پیشگفته بود که باواسطه یا بیواسطه مهر طراحی برای جمهوری دوم را بر خود داشتند.
دو چهره محوری سازمان مجاهدین انقلاب، سعید حجاریان و #مصطفی_تاجزاده ، از فردای دوم ۷۶، با مأموریت ویژه برای راهبرد «فتح سنگر به سنگر»، راسا در سمتهای مشاور سیاسی رئیس جمهور (حجاریان) و معاون سیاسی وزارت کشور (تاجزاده) دست به کار شدند. جالب اینجاست که بعد از تشکیل حزب دولت-ساختهی «جبهه مشارکت»، که مجموعهای از رادیکالهای جبهه دوم خرداد را در خود جمع کرده بود، باز حجاریان و تاجزاده عضو مشترک شورای مرکزی در هر دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت بودند.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بعد از پیروزی خاتمی، #سعید_حجاریان در مصاحبهای با روزنامه ایران (۱۹ آذر ۷۷) به صراحت از تئوری «فتح سنگر به سنگر در جمهوری دوم » سخن گفت .
این راهبرد او موجی از واکنش را برانگیخت تا سرانجام عضو دیگری از شورای مرکزی حزب مشارکت در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران، گفت:«ما به دنبال حاکمیت یکپارچه هستیم و فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار دادهایم. ما برای فتح قوه قضائیه هم برنامه داریم، اما اولویت فعلی ما فتح مجلس ششم است.»
دوقطبیسازی های دروغین و ایجاد گسل و شکاف های نمایشی ملت و حکومت ، اصلاح طلب و اصولگرا مبانی سناریوهای امنیتی طراحی شده او برای تداوم توسعه سیاسی جمهوری دوم بوده است.
بحث حاکمیت دوگانه، اصلاح قانون مطبوعات، رادیکال کردن فضای دانشگاه از طریق بازوهایی چون دفتر تحکیم وحدت، و حتی طرح شعار «عبور از خاتمی»، لوایح دوقلو، طرح رفراندوم در سال ۸۴، ایجاد فضای ساختارشکنانه فیک در افشای #قتلهای_زنجیره_ای ، ایجاد #کوی_دانشگاه_۷۸ و…همه در راستای راهبردهای پیشگفته بود که باواسطه یا بیواسطه مهر طراحی برای جمهوری دوم را بر خود داشتند.
دو چهره محوری سازمان مجاهدین انقلاب، سعید حجاریان و #مصطفی_تاجزاده ، از فردای دوم ۷۶، با مأموریت ویژه برای راهبرد «فتح سنگر به سنگر»، راسا در سمتهای مشاور سیاسی رئیس جمهور (حجاریان) و معاون سیاسی وزارت کشور (تاجزاده) دست به کار شدند. جالب اینجاست که بعد از تشکیل حزب دولت-ساختهی «جبهه مشارکت»، که مجموعهای از رادیکالهای جبهه دوم خرداد را در خود جمع کرده بود، باز حجاریان و تاجزاده عضو مشترک شورای مرکزی در هر دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت بودند.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و پنجم / در آن سالها نهادهای متفاوت امنیتی نه تنها همچون ابزار یک جریان سیاسی به شمار میآمدند، بلکه گاهی با یکدیگر رقابت نیز میکردند. در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از #انفجار_نخست_وزیری و کشتهشدن #محمد_علی_رجایی…
قسمت بیست و شش / ۱۵ دیماه ۱۳۷۷، در اتفاقی بیسابقه،صدا و سیما،ساعت ۲ بعد از ظهر، بیانیهای از وزارت اطلاعات درباره تحولات این نهاد قرائت کرد.
در این بیانیه تاریخی، قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فعالان سیاسی در آذرماه ۱۳۷۷، به شماری از نیروهای “مسئولیتناشناس، کجاندیش و خودسر” وزارت اطلاعات نسبت داده شده بود.
انتشار این اطلاعیه، همچون جرقهای، آتش اختلافات جناحی و درون تشکیلاتی وزرات اطلاعات را شعله ور ساخت. این اختلافات که دستکم از زمان تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ از افکار عمومی پنهان مانده بود، حالا به رسانهها و حتی تلویزیون درز پیدا میکرد.
یکسوی این درگیری، محافظه کارانی بودند که آن روزها #روح_الله_حسینیان به نحوی سخنگویشان به شمار میآمد.
آنها کمیته تحقیق سه نفره محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت را تحت نفوذ “جناح چپ” یا همان #چپهای_اسلامی وزارت میدانستند که قصد داشتند #وزارت_اطلاعات را در دست بگیرند.
افشاگریها تا آنجا ادامه یافت که فیلمهایی به شدت محرمانه از شکنجه شماری از اعضای وزارت اطلاعات به دست دیگر اعضای این وزارتخانه به دست مخالفان حکومت بیفتد.
حسینیان میگوید جناح منتسب به #سعید_حجاریان و #علی_ربیعی، مشاور وقت محمد خاتمی “نیروهای مذهبی و مخلص وزارت اطلاعات قلع و قمع کردند” و تا جایی پیش رفتند که “بهترین افراد این وزارتخانه دستگیر شوند”.
بعدها #محمد_نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به پرونده قتلهای زنجیرهای سیاسی شد، گفت در این پرونده دستکم ۲۳ نفر تحت تعقیب قرار گرفتهاند و ۳۳۰ نفر نیز به عنوان مطلع و گواه احضار شدهاند.
در آن سالها، تصفیه و بازداشت اعضای این سازمان به حدی رسیده بود که حسینیان در مصاحبهای گفت “هر وزارتخانه دیگری بود، به کلی متلاشی شده بود”.
از آن تاریخ به بعد، وزارت، دیگر تنها صحنهگردان مسائل امنیتی در ایران به شمار نمیآید؛هرچه از وزن وزارت کاسته میشد، معاونت اطلاعات سپاه، از جایگاه ویژهای برخوردار میشود.
اکنون که غبار تصفیه #قتلهای_زنجیره_ای فرو نشسته است میشود تا حدی به اصالت گفتههای حسینیان ایمان آورد ؛ اگر چه کسی منکر دست داشتن #سعید_امامی و جناح راست نیز در قتلها نیست اما وقوع این فتلها فرصتی طلایی را برای #چپهای_امنیتی پدید آورد تا بیش از دو هزار نفر از پرسنل غیر همسویشان در وزارت اطلاعات را حذف و تصفیه کردند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در این بیانیه تاریخی، قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فعالان سیاسی در آذرماه ۱۳۷۷، به شماری از نیروهای “مسئولیتناشناس، کجاندیش و خودسر” وزارت اطلاعات نسبت داده شده بود.
انتشار این اطلاعیه، همچون جرقهای، آتش اختلافات جناحی و درون تشکیلاتی وزرات اطلاعات را شعله ور ساخت. این اختلافات که دستکم از زمان تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ از افکار عمومی پنهان مانده بود، حالا به رسانهها و حتی تلویزیون درز پیدا میکرد.
یکسوی این درگیری، محافظه کارانی بودند که آن روزها #روح_الله_حسینیان به نحوی سخنگویشان به شمار میآمد.
آنها کمیته تحقیق سه نفره محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت را تحت نفوذ “جناح چپ” یا همان #چپهای_اسلامی وزارت میدانستند که قصد داشتند #وزارت_اطلاعات را در دست بگیرند.
افشاگریها تا آنجا ادامه یافت که فیلمهایی به شدت محرمانه از شکنجه شماری از اعضای وزارت اطلاعات به دست دیگر اعضای این وزارتخانه به دست مخالفان حکومت بیفتد.
حسینیان میگوید جناح منتسب به #سعید_حجاریان و #علی_ربیعی، مشاور وقت محمد خاتمی “نیروهای مذهبی و مخلص وزارت اطلاعات قلع و قمع کردند” و تا جایی پیش رفتند که “بهترین افراد این وزارتخانه دستگیر شوند”.
بعدها #محمد_نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به پرونده قتلهای زنجیرهای سیاسی شد، گفت در این پرونده دستکم ۲۳ نفر تحت تعقیب قرار گرفتهاند و ۳۳۰ نفر نیز به عنوان مطلع و گواه احضار شدهاند.
در آن سالها، تصفیه و بازداشت اعضای این سازمان به حدی رسیده بود که حسینیان در مصاحبهای گفت “هر وزارتخانه دیگری بود، به کلی متلاشی شده بود”.
از آن تاریخ به بعد، وزارت، دیگر تنها صحنهگردان مسائل امنیتی در ایران به شمار نمیآید؛هرچه از وزن وزارت کاسته میشد، معاونت اطلاعات سپاه، از جایگاه ویژهای برخوردار میشود.
اکنون که غبار تصفیه #قتلهای_زنجیره_ای فرو نشسته است میشود تا حدی به اصالت گفتههای حسینیان ایمان آورد ؛ اگر چه کسی منکر دست داشتن #سعید_امامی و جناح راست نیز در قتلها نیست اما وقوع این فتلها فرصتی طلایی را برای #چپهای_امنیتی پدید آورد تا بیش از دو هزار نفر از پرسنل غیر همسویشان در وزارت اطلاعات را حذف و تصفیه کردند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing