ایران بریفینگ
قسمت پانزدهم / رفیقدوست در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «علی مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم… #محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید…
قسمت شانزدهم / رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بودن
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت شانزدهم / رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بودن وی به خطراتی که از روز نوزدهم…
قسمت هفدهم / رفیقدوست اگر چه از مرگ مشکوک #سرلشگر_ریاحی و #سپهبد_بدره_ای نمیگوید اما در بخشهای گذشته دانستیم که سپهبد بدره ای که بجای #ارتشبد_اویسی که از کشور خارج شده بود به عنوان فرمانده نیروی زمینی منسوب شده بود در همان ساعاتی که تانک ها از تهرانپارس عازم ستاد نیروی هوایی بودند تمام فرماندهان ارتش را در یک جلسه تهدید و اعلام میکند ارتش باید تا آخرین لحظه به سلطنت وفادار باشد درغیر اینصورت با تکاوران ارتش تک تک فرماندهان خائن را خواهد کشت.
وی اما ساعتی بعد از جلسه در اتاق کارش در ستاد نیروی زمینی ارتش توسط یک مستشار و ژنرال آمریکایی و یک درجه دار ایرانی که به روایتی گفته میشود #صیاد_شیرازی بوده ترور میشود.
بلافاصله پس از ترور و مرگ #عبدالعلی_بدره_ای و ریاحی ارتش اعلام بی طرفی میکنه و در فاصله کمی، حکومت شاهنشاهی در ایران به اتمام میرسد.
#محسن_رفیقدوست در مورد این لحظات میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
اما واقعیت اینجاست نه ارتش و نه گارد نه در نظر داشت اقدام نظامی و حکومت نظامی برقرار کند نه تمایل داشت و توانش را و در واقع انقلابیون در بی عملی ارتش به پیروزی رسیدند نه اقدامات دفاعی و تلاش امثال رفیقدوست.
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد #مهدی_رحیمی بود.
ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردند در همان پشت بام رفاه اعدام کردم»
با پیروزی انقلاب کار #محسن_رفیق_دوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود.
رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردم ، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
اعدامها که تمام شد اصلی ترین کار رفیقدوست آغاز میشود یعنی همان تملک اموال و داراییهای بیحساب وابستگان پهلوی…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی اما ساعتی بعد از جلسه در اتاق کارش در ستاد نیروی زمینی ارتش توسط یک مستشار و ژنرال آمریکایی و یک درجه دار ایرانی که به روایتی گفته میشود #صیاد_شیرازی بوده ترور میشود.
بلافاصله پس از ترور و مرگ #عبدالعلی_بدره_ای و ریاحی ارتش اعلام بی طرفی میکنه و در فاصله کمی، حکومت شاهنشاهی در ایران به اتمام میرسد.
#محسن_رفیقدوست در مورد این لحظات میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
اما واقعیت اینجاست نه ارتش و نه گارد نه در نظر داشت اقدام نظامی و حکومت نظامی برقرار کند نه تمایل داشت و توانش را و در واقع انقلابیون در بی عملی ارتش به پیروزی رسیدند نه اقدامات دفاعی و تلاش امثال رفیقدوست.
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد #مهدی_رحیمی بود.
ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردند در همان پشت بام رفاه اعدام کردم»
با پیروزی انقلاب کار #محسن_رفیق_دوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود.
رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردم ، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
اعدامها که تمام شد اصلی ترین کار رفیقدوست آغاز میشود یعنی همان تملک اموال و داراییهای بیحساب وابستگان پهلوی…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
رفیقدوست در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «علی مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم… #محسن_رفیق_دوست در ادامه می گوید ماشین را از قبل…
رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بودن
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی متوجه خمینی بود اشاره میکند و اینکه از آن شب تصمیم میگیرند اگر به مدرسه علوی خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند.
بعد می گوید:«افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی #ارتش_شاهنشاهی و یا #گارد_شاهنشاهی هیچ کدام آنگونه نیستند که د جوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه زمینگیر شد.
ماجرای آن تانک هم این است که ساعت ۹ صبح ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به دستور #ارتشبد_قره_باغی سی تانک نیروی زمینی ارتش به فرماندهی #سرلشگر_ریاحی فرمانده وقت لشکر گارد عازم پادگان نیروی هوایی در دوشان تپه در خیابان تهران پارس می شوند.
بهشتی در مصاحبهای اعلام میکند:«شورای انقلاب و آقای بازرگان به قره باغی تماس میگیرند و اتمام حجت میکنند که مانع حمله گارد به نیروی هوایی شوند، آقای قره باغی اطمینان میدهند گارد را منصرف کنند…»
ارتشبد قره باغی در خاطرات خود می نویسد :
« به نخست وزیر تلفن زده، اظهار نمودم : برابر گزارش شخص سپهبد بدرهای [فرمانده وقت نیروی زمینی] مخالفین در حدود تهران پارس جلو ستون زرهی اعزامی را گرفته ، ضمن تیراندازی تعدادی از ارابه های جنگی را آتش زدند . سرلشگر ریاحی فرمانده ستون اعزامی هم تیر خورده است.»
کتاب اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد #عباس_قره_باغی -نشر نی تهران ۱۳۶۵ صفحه ۳۲۴
در همین ساعات است که سرلشگر ریاحی که هنوز مشخص نیست چگونه درون تانک تیرخورده است به بیمارستان جرجانی منتقل می شود و درحالی که تیر فقط به کتف راست وی اصابت کرده بود فوت می کند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
رفیقدوست در مورد روزهای پس از ورود خمینی میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بودن وی به خطراتی که از روز نوزدهم که حضور همافران…
رفیقدوست اگر چه از مرگ مشکوک #سرلشگر_ریاحی و #سپهبد_بدره_ای نمیگوید اما در بخشهای گذشته دانستیم که سپهبد بدره ای که بجای #ارتشبد_اویسی که از کشور خارج شده بود به عنوان فرمانده نیروی زمینی منسوب شده بود در همان ساعاتی که تانک ها از تهرانپارس عازم ستاد نیروی هوایی بودند تمام فرماندهان ارتش را در یک جلسه تهدید و اعلام میکند ارتش باید تا آخرین لحظه به سلطنت وفادار باشد درغیر اینصورت با تکاوران ارتش تک تک فرماندهان خائن را خواهد کشت.
وی اما ساعتی بعد از جلسه در اتاق کارش در ستاد نیروی زمینی ارتش توسط یک مستشار و ژنرال آمریکایی و یک درجه دار ایرانی که به روایتی گفته میشود #صیاد_شیرازی بوده ترور میشود.
بلافاصله پس از ترور و مرگ #عبدالعلی_بدره_ای و ریاحی ارتش اعلام بی طرفی میکنه و در فاصله کمی، حکومت شاهنشاهی در ایران به اتمام میرسد.
#محسن_رفیقدوست در مورد این لحظات میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
اما واقعیت اینجاست نه ارتش و نه گارد نه در نظر داشت اقدام نظامی و حکومت نظامی برقرار کند نه تمایل داشت و توانش را و در واقع انقلابیون در بی عملی ارتش به پیروزی رسیدند نه اقدامات دفاعی و تلاش امثال رفیقدوست.
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد #مهدی_رحیمی بود.
ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردند در همان پشت بام رفاه اعدام کردم»
با پیروزی انقلاب کار #محسن_رفیق_دوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود.
رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردم ، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
اعدامها که تمام شد اصلی ترین کار رفیقدوست آغاز میشود یعنی همان تملک اموال و داراییهای بیحساب وابستگان پهلوی…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی اما ساعتی بعد از جلسه در اتاق کارش در ستاد نیروی زمینی ارتش توسط یک مستشار و ژنرال آمریکایی و یک درجه دار ایرانی که به روایتی گفته میشود #صیاد_شیرازی بوده ترور میشود.
بلافاصله پس از ترور و مرگ #عبدالعلی_بدره_ای و ریاحی ارتش اعلام بی طرفی میکنه و در فاصله کمی، حکومت شاهنشاهی در ایران به اتمام میرسد.
#محسن_رفیقدوست در مورد این لحظات میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
اما واقعیت اینجاست نه ارتش و نه گارد نه در نظر داشت اقدام نظامی و حکومت نظامی برقرار کند نه تمایل داشت و توانش را و در واقع انقلابیون در بی عملی ارتش به پیروزی رسیدند نه اقدامات دفاعی و تلاش امثال رفیقدوست.
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد #مهدی_رحیمی بود.
ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردند در همان پشت بام رفاه اعدام کردم»
با پیروزی انقلاب کار #محسن_رفیق_دوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود.
رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردم ، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
اعدامها که تمام شد اصلی ترین کار رفیقدوست آغاز میشود یعنی همان تملک اموال و داراییهای بیحساب وابستگان پهلوی…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing