This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / عکس پسرم را با خودم میبرم زندان چون میدانم قوت قلب من است.
من یک مادرم که جرمم دادخواهی و تکرارِ و یک پرسش ساده است که هیچگاه پاسخ آن را نگرفتم:
چه کسی پسرم را کشت؟
ممنونم از همه مردمی که کنار من و خانوادهام بودید وهستید.ما خویشاوندان هم هستیم وبه جز یکدیگر پناهی نداریم. به امید روزهای خوب.
مادر #مصطفی_کریم_بیگی، از کشتهشدگان عاشورای سال ۸۸، به جرم دادخواهی، برای گذراندن دوره یک ساله حبس خود راهی زندان اوین شد.
#ظلم_پایدار_نیست #خامنهای_به_پایانت_سلام_کن #سقوط_نزدیک_است
@Irbriefing
من یک مادرم که جرمم دادخواهی و تکرارِ و یک پرسش ساده است که هیچگاه پاسخ آن را نگرفتم:
چه کسی پسرم را کشت؟
ممنونم از همه مردمی که کنار من و خانوادهام بودید وهستید.ما خویشاوندان هم هستیم وبه جز یکدیگر پناهی نداریم. به امید روزهای خوب.
مادر #مصطفی_کریم_بیگی، از کشتهشدگان عاشورای سال ۸۸، به جرم دادخواهی، برای گذراندن دوره یک ساله حبس خود راهی زندان اوین شد.
#ظلم_پایدار_نیست #خامنهای_به_پایانت_سلام_کن #سقوط_نزدیک_است
@Irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / شهناز اکملی مادر مصطفی کریم بیگی، که در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ در ایران کشته شد، از ۲۵ دی سال گذشته با رفتن به زندان اوین حبس یک ساله خود را آغاز کرده است.
خانم اکملی در مهر ۱۳۹۸ به اتهام 'تبلیغ علیه نظام' به یک سال حبس قطعی محکوم شده بود.
#مصطفی_کریم_بیگی، جوان ۲۶ سالهای بود که در روز ششم دی ۸۸ مصادف با روز عاشورا در اعتراضات خیابانی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری کشته شد.
مریم کریم بیگی، فرزند #شهناز_اکملی، باانتشار ویدیویی طنز آلود خبر از آمدن مادر خود به مرخصی دو هفتهای بخاطر شیوع کرونا در زندان اوین داده است.
علیرغم دستور رئیس #قوه_قضاییه مبنی بر اعطای مرخصی به تمامی زندانیان بخاطر شیوع کرونا اما تعداد محدودی از زندانیان سیاسی توانستند از این حق برخوردار باشند.
مریم کریم بیگی در توضیح ویدیو خود نوشته است یک شعبده بازی درست كردم با مامانم که غیب شده است و میخواهم دو هفته بعد، بعد از تموم شدن مرخصی ببرم به قاضی اجرای احكام نشون بدم بگم بفرما اين خانم اكملي غيب شد ، ديگه نداريمش :)))
#صدای_زندانیان_سیاسی_باشیم
@irbriefing
خانم اکملی در مهر ۱۳۹۸ به اتهام 'تبلیغ علیه نظام' به یک سال حبس قطعی محکوم شده بود.
#مصطفی_کریم_بیگی، جوان ۲۶ سالهای بود که در روز ششم دی ۸۸ مصادف با روز عاشورا در اعتراضات خیابانی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری کشته شد.
مریم کریم بیگی، فرزند #شهناز_اکملی، باانتشار ویدیویی طنز آلود خبر از آمدن مادر خود به مرخصی دو هفتهای بخاطر شیوع کرونا در زندان اوین داده است.
علیرغم دستور رئیس #قوه_قضاییه مبنی بر اعطای مرخصی به تمامی زندانیان بخاطر شیوع کرونا اما تعداد محدودی از زندانیان سیاسی توانستند از این حق برخوردار باشند.
مریم کریم بیگی در توضیح ویدیو خود نوشته است یک شعبده بازی درست كردم با مامانم که غیب شده است و میخواهم دو هفته بعد، بعد از تموم شدن مرخصی ببرم به قاضی اجرای احكام نشون بدم بگم بفرما اين خانم اكملي غيب شد ، ديگه نداريمش :)))
#صدای_زندانیان_سیاسی_باشیم
@irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / مریم کریم بیگی خواهر شهید #اعتراضات۸۸ #مصطفی_کریم_بیگی در صفحه توئیتر خود با تصویری از سنگ قبر شکسته برادرش نوشت: مردم را میکشند و زبانشان دراز است!
مصطفی در #عاشورای۸۸ توسط نیروهای سرکوب خامنه ای در روز روشن در برابر دیدگان ملت با ضرب گلوله کشته شد.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_پایان_ناپذیر_ایران
#خامنهای_به_پایانت_سلام_کن #سقوط_نزدیک_است
@irbriefing
مصطفی در #عاشورای۸۸ توسط نیروهای سرکوب خامنه ای در روز روشن در برابر دیدگان ملت با ضرب گلوله کشته شد.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_پایان_ناپذیر_ایران
#خامنهای_به_پایانت_سلام_کن #سقوط_نزدیک_است
@irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / #بیادآر : ششم دی ماه ۱۳۸۸ #عاشورای۸۸ بود، در آن روز شماری از معترضان به نتیجه #انتخابات۸۸ به گلوله، رد شدن ماشین های #نیروی_انتظامی از روی معترضین و یا پرت شدن از بالای پل کشته شدند.
#مصطفی_کریم_بیگی ۲۶ ساله یکی از کشته شدگان آن روز بود.
ماموران امنیتی در آن سال اجازه دفن او در تهران و شهر محل زندگیاش را ندادند و خانواده اش به اجبار او را در سکوت در روستایی در اطراف تهران به خاک سپردند.
خانم اکملی یک سال بعد از آن حادثه اعلام کرد: ما می دانیم #ظهرعاشورا گلوله ای به پیشانی اش خورده است.
پس از ۱۵ روز جنازه پسرم به عنوان جسد مجهول الهویه در #کهریزک توسط پدرش شناسایی شد. تمام بدنش سالم بود و تنها بر پیشانی سمت چپ جای سوراخی بود و پشت سر هم نداشت.
خانم اکملی در آن زمان گفت: اگر قرار بود پیگیری ها به نتیجه برسد که نمی کشتند. به چه کسی شکایت کنم؟ چرا پسر ۲۶ ساله مرا کشتند؟ آیا ندای آزادی سر دادن با دست خالی جرم است؟ پسر من جزو هیچ گروه و دسته ای نبود. جرم پسر من آزادی خواهی بود.
@irbriefing
#مصطفی_کریم_بیگی ۲۶ ساله یکی از کشته شدگان آن روز بود.
ماموران امنیتی در آن سال اجازه دفن او در تهران و شهر محل زندگیاش را ندادند و خانواده اش به اجبار او را در سکوت در روستایی در اطراف تهران به خاک سپردند.
خانم اکملی یک سال بعد از آن حادثه اعلام کرد: ما می دانیم #ظهرعاشورا گلوله ای به پیشانی اش خورده است.
پس از ۱۵ روز جنازه پسرم به عنوان جسد مجهول الهویه در #کهریزک توسط پدرش شناسایی شد. تمام بدنش سالم بود و تنها بر پیشانی سمت چپ جای سوراخی بود و پشت سر هم نداشت.
خانم اکملی در آن زمان گفت: اگر قرار بود پیگیری ها به نتیجه برسد که نمی کشتند. به چه کسی شکایت کنم؟ چرا پسر ۲۶ ساله مرا کشتند؟ آیا ندای آزادی سر دادن با دست خالی جرم است؟ پسر من جزو هیچ گروه و دسته ای نبود. جرم پسر من آزادی خواهی بود.
@irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / #تصویرروز / امروز بیست و یکم اردیبهشت ماه زادروز زنده یاد #مصطفی_کریم_بیگی از جانباختگان ششمدی ماه عاشورای هشتاد و هشت استکه با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جانباخت.
#شهناز_کریم_بیگی مادر مصطفی و مادرانداغدار و دادخواه با انتشار اینعکس در اینستاگرامخود نوشت:
امروز تولد مصطفاست. چگونه میتوانم به قاب عکسهای دیوار نگاه کنم و نوزادی که در آغوشم تازه به دنیا آمده را تصور کنم؟ چگونه میتوانم روز تولدش را به یاد بیاورم ولی روزی که باکفن خونین روبرویم گذاشتن را فراموش کنم؟
ذهنم هر دو را در کنار هممیگذارد و یاد آوری میکند که امروز تولد پسری استکه دیگر نیست و من دسته گلهایمرا باید روی قبرشبچینم.
منتولدهای غم انگیز زیادیدیده ام، مادرانی که با قاب عکس فرزندانشان روی مزار می افتند و صدای ناله هاشان نه تا آسمان که به اعماقزمین می رسد و همان جا دفن می شود.
من هم یکی از همان مادرانم که اگر پسرم زنده بود تولد سی و هشت سالگی اش را جشن می گرفتیم.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
@Irbriefing
#شهناز_کریم_بیگی مادر مصطفی و مادرانداغدار و دادخواه با انتشار اینعکس در اینستاگرامخود نوشت:
امروز تولد مصطفاست. چگونه میتوانم به قاب عکسهای دیوار نگاه کنم و نوزادی که در آغوشم تازه به دنیا آمده را تصور کنم؟ چگونه میتوانم روز تولدش را به یاد بیاورم ولی روزی که باکفن خونین روبرویم گذاشتن را فراموش کنم؟
ذهنم هر دو را در کنار هممیگذارد و یاد آوری میکند که امروز تولد پسری استکه دیگر نیست و من دسته گلهایمرا باید روی قبرشبچینم.
منتولدهای غم انگیز زیادیدیده ام، مادرانی که با قاب عکس فرزندانشان روی مزار می افتند و صدای ناله هاشان نه تا آسمان که به اعماقزمین می رسد و همان جا دفن می شود.
من هم یکی از همان مادرانم که اگر پسرم زنده بود تولد سی و هشت سالگی اش را جشن می گرفتیم.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
@Irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / ویدئو ناراحت کننده است: مریم کریمبیگی، خواهر #مصطفی_کریم_بیگی ، از کشتهشدگان اعتراضات ۸۸ در توییتی نوشت: «آهای شمایی که انتخابات نمایشی را داغ میکنید از داغ دل ما خبر دارید؟
یازده سال از دفن شبانه مصطفی گذشت و این داغ هنوز تازه است. در حکومتی که حق زندگی وجود ندارد حق رای فریبی بزرگ است.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهوری_اسلامی #رای_بی_رای
@Irbriefing
یازده سال از دفن شبانه مصطفی گذشت و این داغ هنوز تازه است. در حکومتی که حق زندگی وجود ندارد حق رای فریبی بزرگ است.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهوری_اسلامی #رای_بی_رای
@Irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / #خبرفوری / منابع مطلع از بازداشت نرگس محمدی، پوران ناظمی و جعفر عظیمزاده، فعالان حقوق بشر و کارگری، و مادران پویا بختیاری و ابراهیم کتابدار، از کشتهشدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ خبر دادهاند.
گزارشها حاکیست که این فعالان و دادخواهان به منظور دیدار با #خانواده_نوید_افکاری، ورزشکاری که پارسال اعدام شد، به #شیراز رفته بودند.
ساعاتی قبل از آن مریم کریمبیگی، خواهر #مصطفی_کریم_بیگی یکی از جانباختگان اعتراضهای مردمی در عاشورای ۱۳۸۸ با انتشار توئیتی گفته بود که #نرگس_محمدی، #جعفرعظیم_زاده ، مادر #ابراهیم_کتابدار، #ناهید_شیربیشه مادر #پویا_بختیاری و پوران ناظمی در شیراز تلفنهایشان از دسترس خارج شده و خبری از آنها در دست نیست.
نوید افکاری، کشتیگیر ۲۷ ساله، با وجود ابهامات فراوانی که از سوی وکلایش اعلام شد و به رغم کارزار جهانی در مخالفت با اعدامش، ۲۲ شهریور ۹۹ اعدام و شبانه دفن شد، امری که اعتراضات گستردهای را به دنبال داشت.
حبیب و وحید افکاری هم به ۵۴ سال و ۲۷ سال زندان محکوم شدند.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است #نوید_افکاری_را_کشتند
@Irbriefing
گزارشها حاکیست که این فعالان و دادخواهان به منظور دیدار با #خانواده_نوید_افکاری، ورزشکاری که پارسال اعدام شد، به #شیراز رفته بودند.
ساعاتی قبل از آن مریم کریمبیگی، خواهر #مصطفی_کریم_بیگی یکی از جانباختگان اعتراضهای مردمی در عاشورای ۱۳۸۸ با انتشار توئیتی گفته بود که #نرگس_محمدی، #جعفرعظیم_زاده ، مادر #ابراهیم_کتابدار، #ناهید_شیربیشه مادر #پویا_بختیاری و پوران ناظمی در شیراز تلفنهایشان از دسترس خارج شده و خبری از آنها در دست نیست.
نوید افکاری، کشتیگیر ۲۷ ساله، با وجود ابهامات فراوانی که از سوی وکلایش اعلام شد و به رغم کارزار جهانی در مخالفت با اعدامش، ۲۲ شهریور ۹۹ اعدام و شبانه دفن شد، امری که اعتراضات گستردهای را به دنبال داشت.
حبیب و وحید افکاری هم به ۵۴ سال و ۲۷ سال زندان محکوم شدند.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است #نوید_افکاری_را_کشتند
@Irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / #آخرین_خبر : مرثیه خوانی مادر شهید جاوید نام #ابراهیم_کتابدار بر مزار شهید #مصطفی_کریم_بیگی ؛ جنبش دادخواهی مردم ایران زنده است.
صدای حزین لالایی خواندن مادر ابراهیم کتابدار از شهدای #آبان_خونین_۹۸ ، بر مزار مصطفی کریمبیگی جانباخته #اعتراضات_سال۸۸ ، جنبش دادخواهی و آزادیطلبی مردم ایران را از سالهای دور تاکنون به هم گره زد.
امروز دوازدهمین سالگرد کشتهشدن مصطفی کریمبیگی، از کشتهشدگان اعتراضهای سال ۸۸، بود و شماری از خانوادههای دادخواه و تعدادی از کنشگران مدنی، یاد و خاطره کشتهشدگان را زنده نگه داشتند.
شهریار، چهارم دی ۱۴۰۰ خورشیدی.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
#آبان_پایان_ناپذیر_ایران
@Irbriefing
صدای حزین لالایی خواندن مادر ابراهیم کتابدار از شهدای #آبان_خونین_۹۸ ، بر مزار مصطفی کریمبیگی جانباخته #اعتراضات_سال۸۸ ، جنبش دادخواهی و آزادیطلبی مردم ایران را از سالهای دور تاکنون به هم گره زد.
امروز دوازدهمین سالگرد کشتهشدن مصطفی کریمبیگی، از کشتهشدگان اعتراضهای سال ۸۸، بود و شماری از خانوادههای دادخواه و تعدادی از کنشگران مدنی، یاد و خاطره کشتهشدگان را زنده نگه داشتند.
شهریار، چهارم دی ۱۴۰۰ خورشیدی.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
#آبان_پایان_ناپذیر_ایران
@Irbriefing
#ایران_بریفینگ / #تصویرروز / #شهناز_اکملی ، مادر شهید #مصطفی_کریم_بیگی و مریم کریم بیگی که اخیرا توسط نیروهای امنیتی محل اقامتش به خشونت آمیز شکل ممکن بازرسی و بازداشت شده است، پس از دو روز دلتنگی و عدم اعطای حق ملاقات به او ، به #زندان_اوین رفته است و از آنسوی دیوار و نزدیکترین مکان به #بند_نسوان زندان نام دخترش را فریاد میزند…
#مریم_کریم_بیگی
Irbr.news
@irbriefing
#مریم_کریم_بیگی
Irbr.news
@irbriefing
#ایران_بریفینگ / شهناز اکملی خبر داد که دخترش مریم کریمبیگی از سوی دادگاه به ۳ سال و هفت ماه زندان، ۷۴ ضربه شلاق و جریمه نقدی به اتهام اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و نگهداری سه شیشه آبجوی دست ساز محکوم شده است. #مریم_کریم_بیگی خواهر #مصطفی_کریم_بیگی ، از جانباختگان اعتراضات ۸۸ است.
Irbr.news
@irbriefing
Irbr.news
@irbriefing
#ایران_بریفینگ / شهناز اکملی، مادر مصطفی کریمبیگی، از جانباختگان عاشورای ۸۸، در عاشورای ۱۴۰۱ دلنوشتهای خطاب به فرزندش به شرح زیر منتشر کرد:
«مصطفی من،امروز عاشوراست و من زنی هستم که در چنین روزی تو، پسر بلند بالایم، غرق خون شدی۔ زنی که دوبار در سال قلبم اتش میگیرد۔ یکبار ششم دی و یکبار عاشورا۔
میدانم که تو اگاهتر از هر کسی و میدانی مدتهاست خواب از چشمانم ربوده شده۔ تازه عادت کرده بودم که زندگیم منحصر به قاب عکس تو و دیدار هر روزه مریم است۔ وقتی چشمهای براق تو را در قاب عکس روی دیوار تماشا میکردم، اشکهایم جاری میشد و دستهای مریم سدی میبست بر رودخانه اشکهای شور من۔
من اکنون اما در دلم خنجری نشسته با حکم ناجوانمردانهای که برای دخترم صادر کردهاند۔ ایا سهم من از زندگی این است؟
یا اینکه منهم باید در سیزدهمین عاشورای بدون تو، از زمین و اسمان بپرسم که کیست مرا یاری دهد؟
من، زنی که زندگیم پر از اندوه خون و دادخواهی است۔ زنی که بدون مصطفا و دور از مریمش، این نیست که اکنون میبینند۔ زنی که در سیزده عاشورای گذشته نوحه نخوانده، بلکه فریاد زده و از بیداد گفته است۔
بله مادر مصطفا بودن راه و رسم مصطفا را میطلبد۔»
گفتنی است، طی ۱۳ سال گذشته، این مادر دادخواه هرگز پرچم دادخواهی را پایین نگذاشت و الگوی بسیاری از مادران دیگر شد. او چندین بار بازداشت شد، به زندان رفت، تهدید شد، و اخیرا پس از مدتها آزار و تهدید و ارعاب، دخترش را بازداشت و به حبس محکوم کردند.
#مصطفی_کریم_بیگی #مریم_کریم_بیگی #دادخواهی #مادران_دادخواه #عاشورای_۸۸ #عاشورای_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
Irbr.news
@irbriefing
«مصطفی من،امروز عاشوراست و من زنی هستم که در چنین روزی تو، پسر بلند بالایم، غرق خون شدی۔ زنی که دوبار در سال قلبم اتش میگیرد۔ یکبار ششم دی و یکبار عاشورا۔
میدانم که تو اگاهتر از هر کسی و میدانی مدتهاست خواب از چشمانم ربوده شده۔ تازه عادت کرده بودم که زندگیم منحصر به قاب عکس تو و دیدار هر روزه مریم است۔ وقتی چشمهای براق تو را در قاب عکس روی دیوار تماشا میکردم، اشکهایم جاری میشد و دستهای مریم سدی میبست بر رودخانه اشکهای شور من۔
من اکنون اما در دلم خنجری نشسته با حکم ناجوانمردانهای که برای دخترم صادر کردهاند۔ ایا سهم من از زندگی این است؟
یا اینکه منهم باید در سیزدهمین عاشورای بدون تو، از زمین و اسمان بپرسم که کیست مرا یاری دهد؟
من، زنی که زندگیم پر از اندوه خون و دادخواهی است۔ زنی که بدون مصطفا و دور از مریمش، این نیست که اکنون میبینند۔ زنی که در سیزده عاشورای گذشته نوحه نخوانده، بلکه فریاد زده و از بیداد گفته است۔
بله مادر مصطفا بودن راه و رسم مصطفا را میطلبد۔»
گفتنی است، طی ۱۳ سال گذشته، این مادر دادخواه هرگز پرچم دادخواهی را پایین نگذاشت و الگوی بسیاری از مادران دیگر شد. او چندین بار بازداشت شد، به زندان رفت، تهدید شد، و اخیرا پس از مدتها آزار و تهدید و ارعاب، دخترش را بازداشت و به حبس محکوم کردند.
#مصطفی_کریم_بیگی #مریم_کریم_بیگی #دادخواهی #مادران_دادخواه #عاشورای_۸۸ #عاشورای_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
Irbr.news
@irbriefing
Telegram
ایران بریفینگ / مدیا
Forwarded from ایران بریفینگ
#ایران_بریفینگ / شهناز اکملی، مادر مصطفی کریمبیگی، از جانباختگان عاشورای ۸۸، در عاشورای ۱۴۰۱ دلنوشتهای خطاب به فرزندش به شرح زیر منتشر کرد:
«مصطفی من،امروز عاشوراست و من زنی هستم که در چنین روزی تو، پسر بلند بالایم، غرق خون شدی۔ زنی که دوبار در سال قلبم اتش میگیرد۔ یکبار ششم دی و یکبار عاشورا۔
میدانم که تو اگاهتر از هر کسی و میدانی مدتهاست خواب از چشمانم ربوده شده۔ تازه عادت کرده بودم که زندگیم منحصر به قاب عکس تو و دیدار هر روزه مریم است۔ وقتی چشمهای براق تو را در قاب عکس روی دیوار تماشا میکردم، اشکهایم جاری میشد و دستهای مریم سدی میبست بر رودخانه اشکهای شور من۔
من اکنون اما در دلم خنجری نشسته با حکم ناجوانمردانهای که برای دخترم صادر کردهاند۔ ایا سهم من از زندگی این است؟
یا اینکه منهم باید در سیزدهمین عاشورای بدون تو، از زمین و اسمان بپرسم که کیست مرا یاری دهد؟
من، زنی که زندگیم پر از اندوه خون و دادخواهی است۔ زنی که بدون مصطفا و دور از مریمش، این نیست که اکنون میبینند۔ زنی که در سیزده عاشورای گذشته نوحه نخوانده، بلکه فریاد زده و از بیداد گفته است۔
بله مادر مصطفا بودن راه و رسم مصطفا را میطلبد۔»
گفتنی است، طی ۱۳ سال گذشته، این مادر دادخواه هرگز پرچم دادخواهی را پایین نگذاشت و الگوی بسیاری از مادران دیگر شد. او چندین بار بازداشت شد، به زندان رفت، تهدید شد، و اخیرا پس از مدتها آزار و تهدید و ارعاب، دخترش را بازداشت و به حبس محکوم کردند.
#مصطفی_کریم_بیگی #مریم_کریم_بیگی #دادخواهی #مادران_دادخواه #عاشورای_۸۸ #عاشورای_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
Irbr.news
@irbriefing
«مصطفی من،امروز عاشوراست و من زنی هستم که در چنین روزی تو، پسر بلند بالایم، غرق خون شدی۔ زنی که دوبار در سال قلبم اتش میگیرد۔ یکبار ششم دی و یکبار عاشورا۔
میدانم که تو اگاهتر از هر کسی و میدانی مدتهاست خواب از چشمانم ربوده شده۔ تازه عادت کرده بودم که زندگیم منحصر به قاب عکس تو و دیدار هر روزه مریم است۔ وقتی چشمهای براق تو را در قاب عکس روی دیوار تماشا میکردم، اشکهایم جاری میشد و دستهای مریم سدی میبست بر رودخانه اشکهای شور من۔
من اکنون اما در دلم خنجری نشسته با حکم ناجوانمردانهای که برای دخترم صادر کردهاند۔ ایا سهم من از زندگی این است؟
یا اینکه منهم باید در سیزدهمین عاشورای بدون تو، از زمین و اسمان بپرسم که کیست مرا یاری دهد؟
من، زنی که زندگیم پر از اندوه خون و دادخواهی است۔ زنی که بدون مصطفا و دور از مریمش، این نیست که اکنون میبینند۔ زنی که در سیزده عاشورای گذشته نوحه نخوانده، بلکه فریاد زده و از بیداد گفته است۔
بله مادر مصطفا بودن راه و رسم مصطفا را میطلبد۔»
گفتنی است، طی ۱۳ سال گذشته، این مادر دادخواه هرگز پرچم دادخواهی را پایین نگذاشت و الگوی بسیاری از مادران دیگر شد. او چندین بار بازداشت شد، به زندان رفت، تهدید شد، و اخیرا پس از مدتها آزار و تهدید و ارعاب، دخترش را بازداشت و به حبس محکوم کردند.
#مصطفی_کریم_بیگی #مریم_کریم_بیگی #دادخواهی #مادران_دادخواه #عاشورای_۸۸ #عاشورای_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
Irbr.news
@irbriefing
Telegram
ایران بریفینگ / مدیا
قربانیان ۸۸ حکایت کسانی است که در جریان اعتراض به نتیجه یک انتخابات جان شان را از دست دادهاند. حکایت انسانهایی که پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، در خرداد ۱۳۸۸ زندگیشان تمام شد.
داستان شهروندانی که با شلیک مستقیم گلوله در راهپیماییهای اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشکآور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنشان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوههای خشونتآمیز دیگری کشته شدند، و با مرگ هر یک نفر، زندگی یک یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران شد.
جمعیت از خیابان حافظ میجوشد و به طرف چهارراه ولیعصر راه میگیرد. راهپیمایان آفتاب را بالای سر دارند اما سرد. زیر پل کالج، مردم خیابان را بستهاند و با کیسههای قرمز شن که شهرداری برای روزهای برفی کنار خیابان ذخیره کرده، انتهای پل کالج چیزی شبیه سنگر یا حفاظ درست کردهاند. اینجا محل درگیری میان معترضان و نیروهای ضد شورش است.
چند نفر در میان جمعیت به سمت پل اشاره میکنند، و ناگهان جمعیت، هراسان و فریادزنان بهطرف پل میدوند. یک نفر از بالای پل به پایین پرتاب شده است:
«کشتند کشتند....ابوالفضل، ابوالفضل.... کشتند....»
مصطفی کریمبیگی جوان ۲۶ سالهای بود که در نخستین خبرهای منتشر شده آمده که او به دلیل پرتاب از پل عابر پیاده جان باخت. اما شهناز کریمبیگی، مادر مصطفی، در این باره روایت دیگری دارد:
«مصطفی را روز عاشورا با تیر زدند که متأسفانه عدهای فکر میکنند مصطفی از پل افتاده، نه، مصطفی از پل نیافتاده. مصطفی را را با یک تیر توی پیشانی از سمت چپ زدند، مصطفی پشت سر نداشت.»
#مصطفی_کریم_بیگی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ دانشجوی آگاه و شجاعی بود که در اعتراضات سراسری در عاشورای ۱۳۸۸ در ۶ دیماه در تهران شرکت کرد و فریادهای « این ماه، ماه خون است، یزید سرنگون است»
با وجود سکونت خانواده در تهران ،اما اجازه دفن وی را در تهران ندادند ، بهمین خاطر خانواده او مجبور شدند او را شبانه در روستای جوقین در #شهریار تهران دفن کنند
خانواده او طی این سالیان بارها توسط نیروهای امنیتی تهدید و بازداشت شدند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
داستان شهروندانی که با شلیک مستقیم گلوله در راهپیماییهای اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشکآور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنشان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوههای خشونتآمیز دیگری کشته شدند، و با مرگ هر یک نفر، زندگی یک یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران شد.
جمعیت از خیابان حافظ میجوشد و به طرف چهارراه ولیعصر راه میگیرد. راهپیمایان آفتاب را بالای سر دارند اما سرد. زیر پل کالج، مردم خیابان را بستهاند و با کیسههای قرمز شن که شهرداری برای روزهای برفی کنار خیابان ذخیره کرده، انتهای پل کالج چیزی شبیه سنگر یا حفاظ درست کردهاند. اینجا محل درگیری میان معترضان و نیروهای ضد شورش است.
چند نفر در میان جمعیت به سمت پل اشاره میکنند، و ناگهان جمعیت، هراسان و فریادزنان بهطرف پل میدوند. یک نفر از بالای پل به پایین پرتاب شده است:
«کشتند کشتند....ابوالفضل، ابوالفضل.... کشتند....»
مصطفی کریمبیگی جوان ۲۶ سالهای بود که در نخستین خبرهای منتشر شده آمده که او به دلیل پرتاب از پل عابر پیاده جان باخت. اما شهناز کریمبیگی، مادر مصطفی، در این باره روایت دیگری دارد:
«مصطفی را روز عاشورا با تیر زدند که متأسفانه عدهای فکر میکنند مصطفی از پل افتاده، نه، مصطفی از پل نیافتاده. مصطفی را را با یک تیر توی پیشانی از سمت چپ زدند، مصطفی پشت سر نداشت.»
#مصطفی_کریم_بیگی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ دانشجوی آگاه و شجاعی بود که در اعتراضات سراسری در عاشورای ۱۳۸۸ در ۶ دیماه در تهران شرکت کرد و فریادهای « این ماه، ماه خون است، یزید سرنگون است»
با وجود سکونت خانواده در تهران ،اما اجازه دفن وی را در تهران ندادند ، بهمین خاطر خانواده او مجبور شدند او را شبانه در روستای جوقین در #شهریار تهران دفن کنند
خانواده او طی این سالیان بارها توسط نیروهای امنیتی تهدید و بازداشت شدند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing