برهان منصورنیا فارغ‌التحصیل دکترای دامپزشکی #دانشگاه_ارومیه بود.
برهان علاوه بر دامپزشکی، به جامعه شناسی و فلسفه هم علاقه داشت و البته یک دوست‌دار محیط زیست فعال بود!
او در جریان #آبان_خونین_۹۸ در #کرمانشاه با گلوله محافظان امنیت نظام به قتل رسید .
#علیه_فراموشی #برهان_منصورنیا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
برهان علاوه بر دامپزشکی، به جامعه شناسی و فلسفه هم علاقه داشت و البته یک دوست‌دار محیط زیست فعال بود!
او در جریان #آبان_خونین_۹۸ در #کرمانشاه با گلوله محافظان امنیت نظام به قتل رسید .
#علیه_فراموشی #برهان_منصورنیا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در جریان #آبان_خونین_۹۸ در #کرمانشاه با گلوله محافظان امنیت نظام به قتل رسید .
#برهان_منصورنیا روز ۲۵ آبان ماه ۹۸ در کرمانشاه نیروهای یگان ویژه او را از پشت هدف گلوله جنگی قرار می‌دهند، اما زنده می‌ماند و به مدت ۳۴ ساعت با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند تا عاقبت جانش در وضعیتی عجیب سرد و خاموش می‌شود و پیکر تکه‌وپاره‌اش را تحویل خانواده‌اش می‌دهند.
بعد از اصبت گلوله و‌زخمی شدنش و انتقال مردم به بیمارستان چند ساعتی می‌گذرد تا پذیرش شود، حالا خانواده هم مطلع شده و به بیمارستان آمده‌اند و با اعتراض و فریاد بالاخره او پذیرش و پس از گذشت ساعتها او را به اتاق عمل منتقل می‌کنند و عمل وی سه ساعت طول می‌کشد، تا ۲ شب طول می‌کشد، و بعد از آن‌که از اتاق عمل بیرون می‌آید...
یکی از نزدیکان وی آن لحظات را شرح می‌دهد:«حالا آن بازه‌ای که در اتاق عمل بوده، من که از دوستان صمیمی او شنیدم، وضعیت خانواده به شدت وخیم بوده و در آن بازه[زمانی] هشت جنازه را از اتاق عمل می‌آورند بیرون و این‌ها هر بار تا می‌شنوند که این جنازه برهان نبوده و برهان سالم است، می‌میرند و زنده می‌شوند. خیلی شرایط بدی داشته‌اند….ساعت ۲ شب که می‌آورندش بیرون، به طرز عجیبی به جای این‌که به آی‌سی‌یو و مراقبت‌های ویژه انتقالش بدهند، می‌برندش به بخش. و ایشان را به مدت تقریباً ۸ ساعت در راهرو رها کرده بودند تا این که تختی پیدا شود و ایشان را به بخش منتقل کنند.
بعد از این، ایشان مدتی را در بخش جراحی بیمارستان تحت مراقبت بودند. این می‌گذرد تا روز دوشنبه ۲۷آبان که تقریباً ساعت ۳ عصر می‌بینند وضعیتش دارد خیلی بد می‌شود. وضع دارد وخیم می‌شود و برهان نمی‌تواند دست و پایش را تکان بدهد و بدنش سرد می‌شود و خانواده‌اش به‌شدت نگران می‌شوند که چه اتفاقی دارد می‌افتد.
خونریزی داخلی کرده و در آن بازه‌های آخر، دکترش می‌آید بالای سرش و آن موقع می‌گوید این بیمار باید برود داخل آی‌سی‌یو و مراقبت ویژه. آن شب یکی دو ساعت برهان در کما بوده و تقریباً ساعت ۹ شب جانش را از دست می‌دهد…
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برهان منصورنیا متولد ۱ تیر ۷۰ و اهل مریوان است، برهان فارغ‌التحصیل دکترای دامپزشکی #دانشگاه_ارومیه بود، علاوه بر دامپزشکی، به جامعه شناسی و فلسفه هم علاقه داشت و البته یک دوست‌دار محیط زیست فعال بود!
او در جریان #آبان_خونین_۹۸ در #کرمانشاه با گلوله محافظان امنیت نظام به قتل رسید .
#برهان_منصورنیا روز ۲۵ آبان ماه ۹۸ در کرمانشاه نیروهای یگان ویژه او را از پشت هدف گلوله جنگی قرار می‌دهند، اما زنده می‌ماند و به مدت ۳۴ ساعت با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند تا عاقبت جانش در وضعیتی عجیب سرد و خاموش می‌شود و پیکر تکه‌وپاره‌اش را تحویل خانواده‌اش می‌دهند.
بعد از اصابت گلوله و‌زخمی شدنش و انتقال مردم به بیمارستان چند ساعتی می‌گذرد تا پذیرش شود، حالا خانواده هم مطلع شده و به بیمارستان آمده‌اند و با اعتراض و فریاد بالاخره او پذیرش و پس از گذشت ساعتها او را به اتاق عمل منتقل می‌کنند و عمل وی سه ساعت طول می‌کشد، تا ۲ شب طول می‌کشد، و بعد از آن‌که از اتاق عمل بیرون می‌آید...
یکی از نزدیکان وی آن لحظات را شرح می‌دهد:«حالا آن بازه‌ای که در اتاق عمل بوده، من که از دوستان صمیمی او شنیدم، وضعیت خانواده به شدت وخیم بوده و در آن بازه[زمانی] هشت جنازه را از اتاق عمل می‌آورند بیرون و این‌ها هر بار تا می‌شنوند که این جنازه برهان نبوده و برهان سالم است، می‌میرند و زنده می‌شوند. خیلی شرایط بدی داشته‌اند….ساعت ۲ شب که می‌آورندش بیرون، به طرز عجیبی به جای این‌که به آی‌سی‌یو و مراقبت‌های ویژه انتقالش بدهند، می‌برندش به بخش. و ایشان را به مدت تقریباً ۸ ساعت در راهرو رها کرده بودند تا این که تختی پیدا شود و ایشان را به بخش منتقل کنند.
بعد از این، ایشان مدتی را در بخش جراحی بیمارستان تحت مراقبت بودند. این می‌گذرد تا روز دوشنبه ۲۷آبان که تقریباً ساعت ۳ عصر می‌بینند وضعیتش دارد خیلی بد می‌شود. وضع دارد وخیم می‌شود و برهان نمی‌تواند دست و پایش را تکان بدهد و بدنش سرد می‌شود و خانواده‌اش به‌شدت نگران می‌شوند که چه اتفاقی دارد می‌افتد.
خونریزی داخلی کرده و در آن بازه‌های آخر، دکترش می‌آید بالای سرش و آن موقع می‌گوید این بیمار باید برود داخل آی‌سی‌یو و مراقبت ویژه. آن شب یکی دو ساعت برهان در کما بوده و تقریباً ساعت ۹ شب جانش را از دست می‌دهد…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در جریان #آبان_خونین_۹۸ در #کرمانشاه با گلوله محافظان امنیت نظام به قتل رسید .
#برهان_منصورنیا روز ۲۵ آبان ماه ۹۸ در کرمانشاه نیروهای یگان ویژه او را از پشت هدف گلوله جنگی قرار می‌دهند، اما زنده می‌ماند و به مدت ۳۴ ساعت با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند تا عاقبت جانش در وضعیتی عجیب سرد و خاموش می‌شود و پیکر تکه‌وپاره‌اش را تحویل خانواده‌اش می‌دهند.
بعد از اصابت گلوله و‌زخمی شدنش و انتقال مردم به بیمارستان چند ساعتی می‌گذرد تا پذیرش شود، حالا خانواده هم مطلع شده و به بیمارستان آمده‌اند و با اعتراض و فریاد بالاخره او پذیرش و پس از گذشت ساعتها او را به اتاق عمل منتقل می‌کنند و عمل وی سه ساعت طول می‌کشد، تا ۲ شب طول می‌کشد، و بعد از آن‌که از اتاق عمل بیرون می‌آید...
یکی از نزدیکان وی آن لحظات را شرح می‌دهد:«حالا آن بازه‌ای که در اتاق عمل بوده، من که از دوستان صمیمی او شنیدم، وضعیت خانواده به شدت وخیم بوده و در آن بازه[زمانی] هشت جنازه را از اتاق عمل می‌آورند بیرون و این‌ها هر بار تا می‌شنوند که این جنازه برهان نبوده و برهان سالم است، می‌میرند و زنده می‌شوند. خیلی شرایط بدی داشته‌اند….ساعت ۲ شب که می‌آورندش بیرون، به طرز عجیبی به جای این‌که به آی‌سی‌یو و مراقبت‌های ویژه انتقالش بدهند، می‌برندش به بخش. و ایشان را به مدت تقریباً ۸ ساعت در راهرو رها کرده بودند تا این که تختی پیدا شود و ایشان را به بخش منتقل کنند.
بعد از این، ایشان مدتی را در بخش جراحی بیمارستان تحت مراقبت بودند. این می‌گذرد تا روز دوشنبه ۲۷آبان که تقریباً ساعت ۳ عصر می‌بینند وضعیتش دارد خیلی بد می‌شود. وضع دارد وخیم می‌شود و برهان نمی‌تواند دست و پایش را تکان بدهد و بدنش سرد می‌شود و خانواده‌اش به‌شدت نگران می‌شوند که چه اتفاقی دارد می‌افتد.
خونریزی داخلی کرده و در آن بازه‌های آخر، دکترش می‌آید بالای سرش و آن موقع می‌گوید این بیمار باید برود داخل آی‌سی‌یو و مراقبت ویژه. آن شب یکی دو ساعت برهان در کما بوده و تقریباً ساعت ۹ شب جانش را از دست می‌دهد…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing