This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / امروز سیام شهریور، بیستوسومین سالروز قتل حمید حاجیزاده و کارون، پسر ۹ سالهاش، به دست عوامل وابسته به #وزارت_اطلاعات_جمهوری_اسلامی است. آن دو با ضربات متعدد چاقو کشته شدند. سلسله قتلهایی که #قتلهای_زنجیره_ای نامیده می شوند.
#حمید_حاجی_زاده
#کارون_حاجی_زاده
#قتلهای_سیاسی_زنجیره_ای #جنایات_جمهوری_اسلامی
@Irbriefing
#حمید_حاجی_زاده
#کارون_حاجی_زاده
#قتلهای_سیاسی_زنجیره_ای #جنایات_جمهوری_اسلامی
@Irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / #گفتارروز/ روحانگیز سلطانینژاد، همسر #حمید_حاجی_زاده، شاعر و نویسندهای که نیمهشب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ در کنار پسرش #کارون_حاجی_زاده با ضربات چاقو در خانهاش در کرمان به قتل رسید، از جزئیات قتل همسر و پسرش گفته است.
او درباره مواجهه خود با پیکر کاردآجینشده پسر ۹سالهاش گفته: «یک لحظه نگاه کردم دیدم وحشتناک کارون را کشته بودند. دهانش پر از مو بود و خون. چشمانش باز بود. دستانش هم پر از مو بود، پر از خون بود. دیگر نتوانستم بایستم. آمدم بیرون و فقط جیغ میزدم و کارون را صدا میزدم.»
او اضافه کرده: «خودم را مجرم حساب میکردم که چرا من کارون را به دنیا آوردم. چی از دنیا دیده بود که اینجوری از دنیا برود؟ یا مثلاً هرکسی، خواهری، مادری، میآمد میترسیدم. میگفتم همه انسانها میتوانند قاتل باشند. همه دستها میتوانند آدم بکشند.»
حمید حاجیزاده و پسرش کارون در جریان #قتلهای_حکومتی در ایران کشته شدند که تحت عنوان «قتلهای زنجیرهای» شناخته میشود.
#وزارت_اطلاعات هرگز مسئولیت این دو قتل و قتل دهها دگراندیش و نویسنده و مترجم دیگر را که دار آن دوران به قتل رسیدند، برعهده نگرفت.
@Irbriefing
او درباره مواجهه خود با پیکر کاردآجینشده پسر ۹سالهاش گفته: «یک لحظه نگاه کردم دیدم وحشتناک کارون را کشته بودند. دهانش پر از مو بود و خون. چشمانش باز بود. دستانش هم پر از مو بود، پر از خون بود. دیگر نتوانستم بایستم. آمدم بیرون و فقط جیغ میزدم و کارون را صدا میزدم.»
او اضافه کرده: «خودم را مجرم حساب میکردم که چرا من کارون را به دنیا آوردم. چی از دنیا دیده بود که اینجوری از دنیا برود؟ یا مثلاً هرکسی، خواهری، مادری، میآمد میترسیدم. میگفتم همه انسانها میتوانند قاتل باشند. همه دستها میتوانند آدم بکشند.»
حمید حاجیزاده و پسرش کارون در جریان #قتلهای_حکومتی در ایران کشته شدند که تحت عنوان «قتلهای زنجیرهای» شناخته میشود.
#وزارت_اطلاعات هرگز مسئولیت این دو قتل و قتل دهها دگراندیش و نویسنده و مترجم دیگر را که دار آن دوران به قتل رسیدند، برعهده نگرفت.
@Irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / #تصویرروز / تصاویری از آرامگاه حمید حاجیزاده و پسر نه سالهاش کارون، در آرامستان بزنجان (در یکی از عکسها پسر دیگر او اروند حضور دارد)، ۳۱ شهریور ۱۴۰۰
#حمید_حاجی_زاده، شاعر و دبیر ادبیات کرمانی و پسرش ۹ سالهاش، #کارون_حاجیزاده ، در ۳۱ شهریور ۱۳۷۷، توسط نیروهای امنیتی وابسته به #وزارت_اطلاعات_جمهوری_اسلامی، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند.
این دو قتل، جزو قتلهای سیاسی بود که در دهه هفتاد شمسی رخ دادند و به قتلهای زنجیرهای معروف شدند.
#حمید_حاجی_زاده
#کارون_حاجی_زاده
#قتل_های_زنجیره_ای
#کارون_حاجی_زاده_نه_ساله_از_کرمان #مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
@Irbriefing
#حمید_حاجی_زاده، شاعر و دبیر ادبیات کرمانی و پسرش ۹ سالهاش، #کارون_حاجیزاده ، در ۳۱ شهریور ۱۳۷۷، توسط نیروهای امنیتی وابسته به #وزارت_اطلاعات_جمهوری_اسلامی، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند.
این دو قتل، جزو قتلهای سیاسی بود که در دهه هفتاد شمسی رخ دادند و به قتلهای زنجیرهای معروف شدند.
#حمید_حاجی_زاده
#کارون_حاجی_زاده
#قتل_های_زنجیره_ای
#کارون_حاجی_زاده_نه_ساله_از_کرمان #مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
@Irbriefing
حمید پورحاجی زاده ، شاعر و دبیر ادبیات کرمانی، متخلص به «سحر» بود که از قربانیان سلسله قتلهای سیاسی موسوم به قتلهای زنجیرهای بود. وی در آخرین روز شهریور ماه سال ۱۳۷۷ به همراه پسر ۹ سالهاش «کارون» با ۴۳ ضربه چاقو قطعه قطعه شدند.
پزشک قانونی تعداد ضربههای دشنه فرورفته در سینه حمید را ۲۷ از زیر گلو تا زیر ناف و ضربهٔ وارده به سینه کارون را بالغ بر ده ضربه دانسته بود… آ ثار ضربه سخت و مشت در سر و صورت، پارگی قلب و ریه و دستگاه گوارش، بریده شدن انگشتان دست راست حمید تا روی پوست، بنا به نظر پزشک قانونی با هر ضربه کارد حمید تیغه چاقو را میگرفته و قاتل میکشیده و برای باری دیگر فرو میکرده است که منجر به این گردیده که کف دست بشود پر از شیارهای عمیق شقاوت! …کسانی که در غسالخانه حضور داشتهاند یا جسد کارون را دیدهاند از جای آثار نیش چاقو بر روی گوش، صورت و پشت کارون گفتهاند که باید این آثار قبل از پارهپاره کردن سینه، قلب و شکم کارون روی داده باشد. بعضی نیز که به دقت به صورت کارون نگاه کردهاند به قول روستاییهای ما حالت «گرگ پدمک» را در چهره کارون دیدهاند. اصطلاح «گرگ پدمک» در خصوص روبرو شدن گوسفند با گرگ به کار میرود، در این حالت وقتی که گوسفندی به ناگهان گرگ را در مقابل خود میبیند چشمهایش از حدقه میزند بیرون و هرگونه توان و حرکتی از گوسفند سلب میشود، در برابر گرگ میایستد و گرگ راحت او را میدرد»
ارس حاجیزاده قتل #حمید_حاجی_زاده را شرح میدهد: «دندونای بابامُ شکستهبودن، فکر کنم با چوب. استخونای انگشتاش معلوم بود، انگشتای دست راستشُ قطع کرده بودن، بدنش سوراخ سوراخ بود. طناب انداخته بودن دور گردنش، از طناب رخت خونهٔ خودمان بریده بودن. غیر استکان بابام سه تا استکان نعلبکی توی سینی بود.» فرخنده حاجیزاده دربارهٔ پرونده برادر و برادرزادهاش میگوید: «تمام این سالها پیگیریهای ما ادامه داشت، همه جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، از طرفی هم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجوئی میشدیم در نهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده؛ یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزادهام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانهٔ بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آنها مقصر نبودهاند».
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پزشک قانونی تعداد ضربههای دشنه فرورفته در سینه حمید را ۲۷ از زیر گلو تا زیر ناف و ضربهٔ وارده به سینه کارون را بالغ بر ده ضربه دانسته بود… آ ثار ضربه سخت و مشت در سر و صورت، پارگی قلب و ریه و دستگاه گوارش، بریده شدن انگشتان دست راست حمید تا روی پوست، بنا به نظر پزشک قانونی با هر ضربه کارد حمید تیغه چاقو را میگرفته و قاتل میکشیده و برای باری دیگر فرو میکرده است که منجر به این گردیده که کف دست بشود پر از شیارهای عمیق شقاوت! …کسانی که در غسالخانه حضور داشتهاند یا جسد کارون را دیدهاند از جای آثار نیش چاقو بر روی گوش، صورت و پشت کارون گفتهاند که باید این آثار قبل از پارهپاره کردن سینه، قلب و شکم کارون روی داده باشد. بعضی نیز که به دقت به صورت کارون نگاه کردهاند به قول روستاییهای ما حالت «گرگ پدمک» را در چهره کارون دیدهاند. اصطلاح «گرگ پدمک» در خصوص روبرو شدن گوسفند با گرگ به کار میرود، در این حالت وقتی که گوسفندی به ناگهان گرگ را در مقابل خود میبیند چشمهایش از حدقه میزند بیرون و هرگونه توان و حرکتی از گوسفند سلب میشود، در برابر گرگ میایستد و گرگ راحت او را میدرد»
ارس حاجیزاده قتل #حمید_حاجی_زاده را شرح میدهد: «دندونای بابامُ شکستهبودن، فکر کنم با چوب. استخونای انگشتاش معلوم بود، انگشتای دست راستشُ قطع کرده بودن، بدنش سوراخ سوراخ بود. طناب انداخته بودن دور گردنش، از طناب رخت خونهٔ خودمان بریده بودن. غیر استکان بابام سه تا استکان نعلبکی توی سینی بود.» فرخنده حاجیزاده دربارهٔ پرونده برادر و برادرزادهاش میگوید: «تمام این سالها پیگیریهای ما ادامه داشت، همه جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، از طرفی هم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجوئی میشدیم در نهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده؛ یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزادهام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانهٔ بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آنها مقصر نبودهاند».
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
حمید پورحاجی زاده ، شاعر و دبیر ادبیات کرمانی، متخلص به «سحر» بود که از قربانیان سلسله قتلهای سیاسی موسوم به قتلهای زنجیرهای بود. وی در آخرین روز شهریور ماه سال ۱۳۷۷ به همراه پسر ۹ سالهاش «کارون» با ۴۳ ضربه چاقو قطعه قطعه شدند.
پزشک قانونی تعداد ضربههای دشنه فرورفته در سینه حمید را ۲۷ از زیر گلو تا زیر ناف و ضربهٔ وارده به سینه کارون را بالغ بر ده ضربه دانسته بود… آ ثار ضربه سخت و مشت در سر و صورت، پارگی قلب و ریه و دستگاه گوارش، بریده شدن انگشتان دست راست حمید تا روی پوست، بنا به نظر پزشک قانونی با هر ضربه کارد حمید تیغه چاقو را میگرفته و قاتل میکشیده و برای باری دیگر فرو میکرده است که منجر به این گردیده که کف دست بشود پر از شیارهای عمیق شقاوت! …کسانی که در غسالخانه حضور داشتهاند یا جسد کارون را دیدهاند از جای آثار نیش چاقو بر روی گوش، صورت و پشت کارون گفتهاند که باید این آثار قبل از پارهپاره کردن سینه، قلب و شکم کارون روی داده باشد. بعضی نیز که به دقت به صورت کارون نگاه کردهاند به قول روستاییهای ما حالت «گرگ پدمک» را در چهره کارون دیدهاند. اصطلاح «گرگ پدمک» در خصوص روبرو شدن گوسفند با گرگ به کار میرود، در این حالت وقتی که گوسفندی به ناگهان گرگ را در مقابل خود میبیند چشمهایش از حدقه میزند بیرون و هرگونه توان و حرکتی از گوسفند سلب میشود، در برابر گرگ میایستد و گرگ راحت او را میدرد»
ارس حاجیزاده قتل #حمید_حاجی_زاده را شرح میدهد: «دندونای بابامُ شکستهبودن، فکر کنم با چوب. استخونای انگشتاش معلوم بود، انگشتای دست راستشُ قطع کرده بودن، بدنش سوراخ سوراخ بود. طناب انداخته بودن دور گردنش، از طناب رخت خونهٔ خودمان بریده بودن. غیر استکان بابام سه تا استکان نعلبکی توی سینی بود.» فرخنده حاجیزاده دربارهٔ پرونده برادر و برادرزادهاش میگوید: «تمام این سالها پیگیریهای ما ادامه داشت، همه جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، از طرفی هم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجوئی میشدیم در نهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده؛ یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزادهام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانهٔ بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آنها مقصر نبودهاند».
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پزشک قانونی تعداد ضربههای دشنه فرورفته در سینه حمید را ۲۷ از زیر گلو تا زیر ناف و ضربهٔ وارده به سینه کارون را بالغ بر ده ضربه دانسته بود… آ ثار ضربه سخت و مشت در سر و صورت، پارگی قلب و ریه و دستگاه گوارش، بریده شدن انگشتان دست راست حمید تا روی پوست، بنا به نظر پزشک قانونی با هر ضربه کارد حمید تیغه چاقو را میگرفته و قاتل میکشیده و برای باری دیگر فرو میکرده است که منجر به این گردیده که کف دست بشود پر از شیارهای عمیق شقاوت! …کسانی که در غسالخانه حضور داشتهاند یا جسد کارون را دیدهاند از جای آثار نیش چاقو بر روی گوش، صورت و پشت کارون گفتهاند که باید این آثار قبل از پارهپاره کردن سینه، قلب و شکم کارون روی داده باشد. بعضی نیز که به دقت به صورت کارون نگاه کردهاند به قول روستاییهای ما حالت «گرگ پدمک» را در چهره کارون دیدهاند. اصطلاح «گرگ پدمک» در خصوص روبرو شدن گوسفند با گرگ به کار میرود، در این حالت وقتی که گوسفندی به ناگهان گرگ را در مقابل خود میبیند چشمهایش از حدقه میزند بیرون و هرگونه توان و حرکتی از گوسفند سلب میشود، در برابر گرگ میایستد و گرگ راحت او را میدرد»
ارس حاجیزاده قتل #حمید_حاجی_زاده را شرح میدهد: «دندونای بابامُ شکستهبودن، فکر کنم با چوب. استخونای انگشتاش معلوم بود، انگشتای دست راستشُ قطع کرده بودن، بدنش سوراخ سوراخ بود. طناب انداخته بودن دور گردنش، از طناب رخت خونهٔ خودمان بریده بودن. غیر استکان بابام سه تا استکان نعلبکی توی سینی بود.» فرخنده حاجیزاده دربارهٔ پرونده برادر و برادرزادهاش میگوید: «تمام این سالها پیگیریهای ما ادامه داشت، همه جا رفتیم، هر کاری هم توانستیم کردیم، از طرفی هم از سوی وزارت اطلاعات تحت فشار بودیم و احضار و بازجوئی میشدیم در نهایت هم که گفتند یک اشتباه ساده بوده؛ یعنی با ضربات چاقو برادر و برادرزادهام را سلاخی کردند و گفتند اشتباه ساده بوده. چند سال پیش هم در آستانهٔ بازنشستگی من، مرا مجبور کردند بنویسم که در قتل برادرم آنها مقصر نبودهاند».
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing