ایران بریفینگ
5.94K subscribers
12.2K photos
23K videos
23.9K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
رذالت و خونخواری خانواده روح‌الله عجمیان، بسیجی‌ای که به قصد کشتن مردم به خیابان رفته بود و خودش به درک واصل شد، تمامی ندارد.
حسن عجمیان، برادر او درباره #محمد_مهدی_کرمی و #سید_محمد_حسینی فرزندان ایران گفته: «در این پرونده دو نفر آدم بی‌خانواده را اعدام کردند، اما فرد اصل کاری را که دکتر بود، اعدام نکردند.»
او همچنین گفته: «ما از دستگاه قضایی می‌خواهیم تا مطابق قانون برخوردهای لازم را صورت دهند. ما نمی‌خواهیم رفتار غیرقانونی صورت بگیرد؛ فقط می‌خواهیم این فرد و همسرش مطابق قانون اعدام شوند.»
#حمید_قره_حسنلو

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#نگاه_روز / اگر سخنان برادر روح الله عجمیان صحیح باشد و دو نفر بی گناه تاکنون سرشان بر بالای دار رفته و مقصر اصلی در قتل مرحوم عجمیان اعدام نشده باشد:«اول از همه می‌بایست خود خانواده مرحوم عجمیان به این سوال پاسخ دهند که چرا در قبال اعدام آن دو نفر بی گناه تاکنون سکوت کرده اند. نکند انتظارشان براین بوده و هست که همه آن ۸۰ نفر اعدام شوند!»
و دوم آنکه «در وهله بعد بیدادگاه صادر کننده رأی آن دو جوان بیگناه حسب ادعای خانواده عجمیان می بایست خود در مقام متهم پاسخگو شود که چرا اینچنین بیداد کرده اند!»
در نهایت برآیند هردوی اینها چیزی نیست جز:«خونخواری و نه خونخواهی، چرا که ستاندن نفس تنها در برابر نفس معنایش می شود خونخواهی و اگر پای بیگناه و بیشتر از یکنفر به میان آمد معنایش همان است که عرض شد»
برادر روح الله عجمیان:
«مساله این است فردی که با لگد به برادرم ضربه زده و دست چپ برادر مرا شکسته، یک (ضربه) چاقو هم به پهلوی برادرم زده است، در ادامه چند سانت آن را به جگر برادرم فرو کرده و با این ضربه باعث مرگ برادر من شده، اعدام نشده است. چرا؟ در واقع این آقا برادر من را به قتل رسانده است. اما چون پولدار و دکتر است، روابط زیادی دارد و.... کسی با او برخوردی نکرده است. ما در خواست اعدام او و همسرش را داریم»
#دادخواهی #خونخواری #محمد_مهدی_کرمی #سید_محمد_حسینی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روز ۲۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت هشت شب، سیدمحمد حسینی پاییز، به بالکن خانه‌اش در محله صیاد شیراز می‌آید که یکباره مأموری با دستور فرمانده‌اش، چشمان او را نشانه می‌گیرد.»
‏⁧ #سید_محمد_حسینی⁩ ، تدوینگر سینما ، در آن شب، برای همیشه چشمان خود را از دست می‌دهد .
‏او پس از یکسال روایت خود را در صفحه‌اش این گونه آغاز می‌کند:«پرونده من مختومه شد»
‏این روایت تلخ را محمد اینگونه ادامه می‌دهد که :«جمعه۲۷آبان۱۴۰۱ساعت۸شب در حالی که در بالکن خونه‌م در محله صیاد مشهد بودم و به پایین نگاه می کردم، به دستور فرمانده میدان یگان اعظامی و با شلیک مستقیم و عامدانه مامور یگان ویژه، با اسلحه ساچمه ای، چشم راستمو از دست دادم.
‏با همسر و پسر یک ساله م ، اون شب اومدیم بیرون و تا سه ماه به خونه بر نگشتیم؛ خونه نبودم که آثار جنایت از در و دیوار پاک نشه؛ شاید از دادگاه بیان و ببینن و حقیقت روشن بشه؛ حقیقتی که در این یک سال، در دادگاه ها و دادسرا ها پیگیرش بودم.
‏رفتم دادگاهی که اون سه ماه حتی یک نفر رو برای راستی آزمایی به خونه م نفرستاد؛
‏همون دادگاهی که پیگیر دوربین های روبروی خونه م نشد؛
‏همون دوربین های مسجدی که بسیج و اطلاعات سپاه می تونستن بهش دسترسی داشته باشن؛
‏همون دوربین هایی که آقای مسئول با ورودش به ماجرا، به اطلاع ما رسوند که فیلم دوربین ها پاک شده.
‏حالا من بعد یکسال و با پیگیری قانونی و حضور دو شاهد به اینجا رسیدم که ضارب شناسایی نشد !!!
‏اگر از من بپرسی می گم این اتفاق هم تلخ بود و هم شیرین؛
‏تلخ بود چون تا دلت بخواد کام مون تلخ شد،
‏تلخی دیدم، تلخی شنیدم،
‏تو این یکسال چیزهایی دیدم که فقط با این جنایت می تونستم ببینم؛
‏آدم هایی اسم خودشونو گذاشته بودن رفیق که تو این مدت حتی یکبار و به قدر یک پیام حالی نپرسیدن؛
‏آدم هایی حقیر زیادی رو دیدم؛
‏بودن کسایی که یک عمر شعار می دادن و دم از شعائر می زدن، اما جاش که رسید سکوت کردن...
‏و شیرین بود چون چشم سرمو ازم گرفتن و چشم دلم باز شد؛
‏آدم های با معرفتی دیدم که دنیا بخاطر داشتن شون باید به خودش بباله؛
‏دوستای تازه ی دیده و نادیده ای که عظمت روح و قلب های بزرگ شون آدمو به تعظیم وادار می کنه.
‏اگر این بار یکی بهت گفت اینایی که پارسال آسیب دیدن، (به تعبیر خودشون) می خواستن کشورو بهم بریزن، اینا ایرانی نبودن، مسلمون نبودن، به نیروی انتظامی حمله کردن و هزارتا تهمت دیگه، عکس منو بهش نشون بده
‏بگو این مرد تو خونه ش بوده و پسر یک ساله معصومش، صورت باباشو پر خون دیده؛
‏پدرش بخاطر این داغ سکته کرده
‏همسر و مادر و خانواده‌ش دلشون خونه
‏این پدر و مادر همون پدر و مادری‌ن که روزگار جنگ، دست سه تا بچه شونو گرفتن و رفتن زیر بمب بارون ایستادن تا یه روز دشمن نیاد به مردم‌ و خانواده شون آسیب بزنه
‏اما حالا مزدشونو اینجوری دادن
‏بگو این آدمی که می بینی سعی می کنه جلوی چشم خانواده ش نباشه که مبادا داغ خانواده رو تازه کنه؛
‏در آخر به اون حقیری که جنایتو مرتکب شد، این قولو می‌دم که نمی میری تا با ذلت، ظلمی رو کردی رو به چشم ببینی….
‏⁧ #دادخواهی⁩ ⁧ #چشم_برای_آزادی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جمهوری اسلامی حتی تحمل ده سانت چمن مصنوعی دور مزار سربدار جاوید نام #سید_محمد_حسینی را هم ندارد!
#دادخواهی #صدایش_باشیم

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
😁 اینجا خانه ‎#روح_الله_عجمیان است، بسیجی‌ای که سال گذشته سمت مردم اسلحه گرفت، کشت و کشته شد، بخاطرش ده‌ها نفر بازداشت شدند و جمهوری اسلامی برای رضایت دل پدر و مادرش #محمد_مهدی_کرمی و #سید_محمد_حسینی را اعدام کرد ، برای بازداشت شدگان جمعا ۱۱۹ سال زندان برید و یک خودروی پژو پارس هم به پدرش دادند.
اما حالا مشخص شده رئیس مجلس #قالیباف به بهانه تسلی دل خاطر خانواده از بودجه کشور ۳۰۰ میلیارد تومان گرفته‌اند و به خانواده فقط لبخند زدند!
عجمیان وقتی داشت هموطنانش را می‌کشت و‌خودش هم کشته شد، #الیاس_قالیباف داشت مقدمات خروجش از کشور را فراهم می‌کرد و پدرش هم بعد مرگش تا توانست به نام او چاپید!
#جمهوری_دزدان_اسلامی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔖سید محمد حسینی، یکی از معترضان اهل سقز است که در بیست و هشتم مهرماه ١٤٠١ بر اثر «ضربات باتوم از پشت سر» و «تزریق آمپول» توسط نیروهای امنیتی-سرکوبگر به ‌قتل می‌رسد و نهادهای امنیتی تا ماه‌ها با تهدید به «سر به ‌نیست کردن» دیگر فرزندشان و «بدبخت کردن تمام جوانان طایفه» خانواده را مجبور به سکوت درباره قتل حکومتی او می‌کنند.
#سید_محمد_حسینی به‌ دلیل شرکت در #انقلاب۱۴۰۱ هدف قتل حکومتی نیروهای امنیتی-سرکوبگر قرار گرفت.
او که به شغل مسافربری مشغول بوده است، شب بیست و هشتم مهرماه ١٤٠١ در پی تماس تلفنی یک مسافر با قیمت بسیار عالی در ساعت یک نصفه شب از منزل خارج می‌شود که در محله “قوخ” سقز نیروهای امنیتی-سرکوبگر با باتوم از پشت وی را مورد ضرب‌وجرح شدید قرار داده و پس از تزریق آمپولی به وی او را در داخل ماشینش قرار داده و روز بعد خبر مرگ او را تحت عنوان خودکشی به خانواده‌اش اطلاع می‌دهند.

در ادامه پیکر سید محمد حسینی به بیمارستان و پزشکی قانونی منتقل می‌شود، اما هیچ برگه‌ای به خانواده تحویل داده نشد و حتی مراجعه خانواده به پزشکی قانونی برای دریافت یک جواب مشخص، نتیجه‌ای نداشت. نیروهای امنیتی-سرکوبگر نیز خانواده را تهدید کردند که علت مرگ فرزندشان را خودکشی اعلام کنند.
تهدیدات تا جایی پیش رفت که مادر آقای حسینی تهدید شده بود در صورت عدم قبول خواسته‌ نیروهای امنیتی-سرکوبگر پیکر فرزندش را تحویل نخواهند داد و فرزند دیگرش را «سر به نیست»خواهند کرد.
در نهایت پیکر سید محمد حسینی با اعمال تهدیدات شدید به خانواده تحویل داده شد و در تاریکی شب و با حضور نیروهای امنیتی-سرکوبگر و تحمیل فشار و وادار کردن به اینکه خانواده بگویند خودکشی کرده، در غیر این صورت جنازه را تحویل نخواهند و کل جوانان طایفه را «بدبخت» خواهند کرد و فرزند دیگرشان نیز «سربه نیست» می‌شود، در آرامستان آیچی سقز به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
🔖سید محمد حسینی، یکی از معترضان اهل سقز است که در بیست و هشتم مهرماه ١٤٠١ بر اثر «ضربات باتوم از پشت سر» و «تزریق آمپول» توسط نیروهای امنیتی-سرکوبگر به ‌قتل می‌رسد و نهادهای امنیتی تا ماه‌ها با تهدید به «سر به ‌نیست کردن» دیگر فرزندشان و «بدبخت کردن تمام جوانان…
🔖سید محمد حسینی از معترضان کشته شده #انقلاب۱۴۰۱ در مهرماه ۱۴۰۱ است که در #سقز ربوده شد و زیر شکنجه جان باخت.
مادرش #ملیحه_حسن_نژاد بعد از با خبر شدن خبر قتل پسرش سکته مغزی کرد و چندین ماه در حالت کما بود و نهایتا ۱۹تیرماه به فرزند جان باخته اش پیوست.
حدیثِ خانواده‌ی #سید_محمد_حسینی، حدیثِ یکی از هزاران خانواده‌ای است که #جمهوری_آدمکش_اسلامی ، در طول عمرِ ننگینِ خود ویران کرده است.
ملیحه ، نمُرد، او توسط جمهوری اسلامی به قتل رسید.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روز ۲۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت هشت شب، سیدمحمد حسینی پاییز، به بالکن خانه‌اش در محله صیاد شیراز می‌آید که یکباره مأموری با دستور فرمانده‌اش، چشمان او را نشانه می‌گیرد.»
‏⁧ #سید_محمد_حسینی⁩ ، تدوینگر سینما ، در آن شب، برای همیشه چشمان خود را از دست می‌دهد .
‏او پس از یکسال روایت خود را در صفحه‌اش این گونه آغاز می‌کند:«پرونده من مختومه شد»
‏این روایت تلخ را محمد اینگونه ادامه می‌دهد که :«جمعه۲۷آبان۱۴۰۱ساعت۸شب در حالی که در بالکن خونه‌م در محله صیاد مشهد بودم و به پایین نگاه می کردم، به دستور فرمانده میدان یگان انتظامی و با شلیک مستقیم و عامدانه مامور یگان ویژه، با اسلحه ساچمه ای، چشم راستمو از دست دادم.
‏با همسر و پسر یک ساله م ، اون شب اومدیم بیرون و تا سه ماه به خونه بر نگشتیم؛ خونه نبودم که آثار جنایت از در و دیوار پاک نشه؛ شاید از دادگاه بیان و ببینن و حقیقت روشن بشه؛ حقیقتی که در این یک سال، در دادگاه ها و دادسرا ها پیگیرش بودم.
‏رفتم دادگاهی که اون سه ماه حتی یک نفر رو برای راستی آزمایی به خونه م نفرستاد؛
‏همون دادگاهی که پیگیر دوربین های روبروی خونه م نشد؛
‏همون دوربین های مسجدی که بسیج و اطلاعات سپاه می تونستن بهش دسترسی داشته باشن؛
‏همون دوربین هایی که آقای مسئول با ورودش به ماجرا، به اطلاع ما رسوند که فیلم دوربین ها پاک شده.
‏حالا من بعد یکسال و با پیگیری قانونی و حضور دو شاهد به اینجا رسیدم که ضارب شناسایی نشد !!!
‏اگر از من بپرسی می گم این اتفاق هم تلخ بود و هم شیرین؛
‏تلخ بود چون تا دلت بخواد کام مون تلخ شد،
‏تلخی دیدم، تلخی شنیدم،
‏تو این یکسال چیزهایی دیدم که فقط با این جنایت می تونستم ببینم؛
‏آدم هایی اسم خودشونو گذاشته بودن رفیق که تو این مدت حتی یکبار و به قدر یک پیام حالی نپرسیدن؛
‏آدم هایی حقیر زیادی رو دیدم؛
‏بودن کسایی که یک عمر شعار می دادن و دم از شعائر می زدن، اما جاش که رسید سکوت کردن...
‏و شیرین بود چون چشم سرمو ازم گرفتن و چشم دلم باز شد؛
‏آدم های با معرفتی دیدم که دنیا بخاطر داشتن شون باید به خودش بباله؛
‏دوستای تازه ی دیده و نادیده ای که عظمت روح و قلب های بزرگ شون آدمو به تعظیم وادار می کنه.
‏اگر این بار یکی بهت گفت اینایی که پارسال آسیب دیدن، (به تعبیر خودشون) می خواستن کشورو بهم بریزن، اینا ایرانی نبودن، مسلمون نبودن، به نیروی انتظامی حمله کردن و هزارتا تهمت دیگه، عکس منو بهش نشون بده
‏بگو این مرد تو خونه ش بوده و پسر یک ساله معصومش، صورت باباشو پر خون دیده؛
‏پدرش بخاطر این داغ سکته کرده
‏همسر و مادر و خانواده‌ش دلشون خونه
‏این پدر و مادر همون پدر و مادری‌ن که روزگار جنگ، دست سه تا بچه شونو گرفتن و رفتن زیر بمب بارون ایستادن تا یه روز دشمن نیاد به مردم‌ و خانواده شون آسیب بزنه
‏اما حالا مزدشونو اینجوری دادن
‏بگو این آدمی که می بینی سعی می کنه جلوی چشم خانواده ش نباشه که مبادا داغ خانواده رو تازه کنه؛
‏در آخر به اون حقیری که جنایتو مرتکب شد، این قولو می‌دم که نمی میری تا با ذلت، ظلمی رو کردی رو به چشم ببینی….
#چشم_برای_آزادی #شلیک_به_چشم_معترضان #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سید محمد حسینی را ۱۷ دی‌ماه ۱۴۰۱ همراه #محمد_مهدی_کرمی اعدام کردند.
پیش از اعدام به آن‌ها گفته بودند که عفو شده‌اند.
#سید_محمد_حسینی کارگر یک مجمتمع دام و‌ طیور بود در کرج و بصورت حرفه‌ای هم ورزشکار بود.
او به کودکان مناطق محروم به رایگان ورزش‌های رزمی آموزش می‌داد و پدر و مادرش هر دو فوت شده بودند و کسی را نداشت که پیگیر وضعیتش شود.
او در یک مرغداری کار می‌کرد و به «کارگر تنهایی» شناخته می‌شود که اعدامش کردند، تنهایی او آنقدر پررنگ بود که کسی نبود پیکرش را از زندان تحویل بگیرد.
از زمان اعلام حکمش و بعد از اعدام، بسیاری از معترضان در ایران او را جزئی از خانواده خود دانستند.
از جمله پدر و مادر محمدمهدی کرمی که دادخواهی را برای او نیز مانند پسر خود در پیش گرفتند و برای او یادبود برگزار کردند.
#روز_جهانی_کارگر #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing