This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز ، سالگرد جاودانه شدن یکی از برجستهترین کشته شدگان انقلاب #زن_زندگی_آزادی است، نوجوانی که بیشک اگر #خامنه_ای_کودک_کش به اومجال داده بود یکی از مفاخر علمی کشور میشد؛ سارینا اسماعیلزاده، (۱۱ تیر ۱۳۸۵ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) دانشآموز تیزهوش مدرسه فرزانگان مهرشهر کرج که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در روز ۳۰ شهریور درکرج به ضرب باتوم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی که به سرش وارد شد به قتل رسید و در در کنار پدرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
عارف اسماعیلزاده پدر سارینا در سال ۱۳۹۲ درگذشته است.
#سارینا_اسماعیل_زاده در کانال یوتیوبش از زندگی و دغدغههایش میگفت. در یکی از آنها میگوید: «نوجوان ایرانی دیگر نوجوان ۲۰ سال پیش نیست؛ از اوضاع جهان باخبر است و از خودش میپرسد چه چیزی کمتر از نوجوان آمریکایی دارد تا دغدغههایشان اینقدر متفاوت باشد.»
روز قبل از کشته شدنش در کانال تلگرامی خود (@sarinaez) نوشت: «وطنم بوی غربت میده..»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عارف اسماعیلزاده پدر سارینا در سال ۱۳۹۲ درگذشته است.
#سارینا_اسماعیل_زاده در کانال یوتیوبش از زندگی و دغدغههایش میگفت. در یکی از آنها میگوید: «نوجوان ایرانی دیگر نوجوان ۲۰ سال پیش نیست؛ از اوضاع جهان باخبر است و از خودش میپرسد چه چیزی کمتر از نوجوان آمریکایی دارد تا دغدغههایشان اینقدر متفاوت باشد.»
روز قبل از کشته شدنش در کانال تلگرامی خود (@sarinaez) نوشت: «وطنم بوی غربت میده..»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
#امیر_مهدی_فرخی_پور ، چهار روز قبل از کشتهشدن وقتی با خواهرش درد و دل میکرد، و خواهرش برای او ابراز نگرانی کرده بود، گفته بود: «اگر من نرم، اون یکی نره، کی بره؟ من میروم به خیابان تا بلایی که سر مهسا اومد، سر تو و دخترای دیگه نیاد.»
امیر مهدی در پارک لاله تهران با شلیک گلوله کشته شد.
او از اولین روز شروع خیزش سراسری به خیابان و مردم معترض پیوست، کلاس یازدهم رشته گرافیک بود، سه سال بود همزمان در کارگاه کفاشی، کیف و کفش پدرش کار میکرد و به مدت ۵ سال همراه با یک مربی حرفهای، بوکس کار میکرد.
امیرمهدی، در جوانی با آرزوی آزادی جان شیرینش را از دست داد.
در تمام روزهای خیزش سراسری بیش از ۵۰۰ تن از معترضان به روش های گوناگون، جان شیرینشان را از دست دادند.
#علیه_فراموشی #خامنه_ای_کودک_کش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ایران بریفینگ
#امیر_مهدی_فرخی_پور ، چهار روز قبل از کشتهشدن وقتی با خواهرش درد و دل میکرد، و خواهرش برای او ابراز نگرانی کرده بود، گفته بود: «اگر من نرم، اون یکی نره، کی بره؟ من میروم به خیابان تا بلایی که سر مهسا اومد، سر تو و دخترای دیگه نیاد.»
امیر مهدی در پارک لاله تهران با شلیک گلوله کشته شد.
او از اولین روز شروع خیزش سراسری به خیابان و مردم معترض پیوست، کلاس یازدهم رشته گرافیک بود، سه سال بود همزمان در کارگاه کفاشی، کیف و کفش پدرش کار میکرد و به مدت ۵ سال همراه با یک مربی حرفهای، بوکس کار میکرد.
امیرمهدی، در جوانی با آرزوی آزادی جان شیرینش را از دست داد.
در تمام روزهای خیزش سراسری بیش از ۵۰۰ تن از معترضان به روش های گوناگون، جان شیرینشان را از دست دادند.
#علیه_فراموشی #خامنه_ای_کودک_کش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ایران بریفینگ
«…رد خونش را دنبال کردم به کودکی رسیدم که نان آور خانه بود، از خطه بینشان ها، از بلوچستان مظلوم…
و مادری که در سکوت
بی رحم شب فریاد می زد: از درد تو دیوانه شدم.»
اینها مویههای مادر محمداقبال نائبزهی، است؛ «خدا منو میکشت، ولی تو رو نگه میداشت، چطور خواهرانت را یتیم کردی، از درد تو دیوانه شدم، خونه به خونه میگردم، بدون تو طاقت نمیارم.»
مادر محمداقبال نتوانست تحمل کند و با رفتن او سکته کرد، حال جسمی او خوب نیست و توان راهرفتن ندارد.
#محمد_اقبال_نائب_زهی از ۹ سالگی کارگری کرده بود، او در #جمعه_خونین_زاهدان با شلیک گلوله از پشت کشته شد، جمعهای که بیش از ۱۰۰ هموطن در زاهدان بیرحمانه کشته شدند.
محمداقبال آرزو داشت یک گوشی موبایل بخرد…
خامنهای نه توان داشت برای محمد اقبال مدرسه بسازد نه توان تامین شناسنامه اما توانست برایش گلوله به مزدورانش بدهد تا جانش را بگیرند.
#خامنه_ای_کودک_کش #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
و مادری که در سکوت
بی رحم شب فریاد می زد: از درد تو دیوانه شدم.»
اینها مویههای مادر محمداقبال نائبزهی، است؛ «خدا منو میکشت، ولی تو رو نگه میداشت، چطور خواهرانت را یتیم کردی، از درد تو دیوانه شدم، خونه به خونه میگردم، بدون تو طاقت نمیارم.»
مادر محمداقبال نتوانست تحمل کند و با رفتن او سکته کرد، حال جسمی او خوب نیست و توان راهرفتن ندارد.
#محمد_اقبال_نائب_زهی از ۹ سالگی کارگری کرده بود، او در #جمعه_خونین_زاهدان با شلیک گلوله از پشت کشته شد، جمعهای که بیش از ۱۰۰ هموطن در زاهدان بیرحمانه کشته شدند.
محمداقبال آرزو داشت یک گوشی موبایل بخرد…
خامنهای نه توان داشت برای محمد اقبال مدرسه بسازد نه توان تامین شناسنامه اما توانست برایش گلوله به مزدورانش بدهد تا جانش را بگیرند.
#خامنه_ای_کودک_کش #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
#مونا_نقیب فقط ۸ سال داشت وقتی در راه مدرسه مورد اصابت گلولهی ماموران خامنه ای قرار گرفت و کشته شد؛ وقتی که او دستش از دست خواهرش جدا شد و افتاد؛ به خواهرش گفت: «آبجی منو با تیر زدن» و خواهرش برای رسیدن به بیمارستان او را به دوش کشید و دوید... اما دیر شده بود، و مونا در آغوش خواهرش جان داد.
#علیه_فراموشی #جمعه_خونین_زاهدان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ایران بریفینگ
فرشته ها رو #خامنه_ای_کودک_کش خونشان را میریزد تا چندصباحی بیشتر حکومت کند.
#مونا_نقیب فقط ۸ سال داشت وقتی در راه مدرسه مورد اصابت گلولهی ماموران خامنه ای قرار گرفت و کشته شد؛ وقتی که او دستش از دست خواهرش جدا شد و افتاد؛ به خواهرش گفت: «آبجی منو با تیر زدن» و خواهرش برای رسیدن به بیمارستان او را به دوش کشید و دوید... اما دیر شده بود، و مونا در آغوش خواهرش جان داد.
#علیه_فراموشی #خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #جمعه_خونین_زاهدان
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#مونا_نقیب فقط ۸ سال داشت وقتی در راه مدرسه مورد اصابت گلولهی ماموران خامنه ای قرار گرفت و کشته شد؛ وقتی که او دستش از دست خواهرش جدا شد و افتاد؛ به خواهرش گفت: «آبجی منو با تیر زدن» و خواهرش برای رسیدن به بیمارستان او را به دوش کشید و دوید... اما دیر شده بود، و مونا در آغوش خواهرش جان داد.
#علیه_فراموشی #خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #جمعه_خونین_زاهدان
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
در آستانه سالگرد #جمعه_خونین_زاهدان «اقبال نائب زهی» کودک کار ، اوفقط ۳۵ هزار تومن داشت، به دوستش می گوید اگر کرایه بدهیم نمی توانیم بعد نماز غذا بخوریم، پیاده به مصلی رفت، اما هرگز نتوانست ساندویچ بخورد.
#اقبال_نائب_زهی حتی شناسنامه هم نداشت، نان آور خانواده بود، ۱۷ سال سن داشت و #خامنه_ای_کودک_کش نگذاشت به ۱۸ سالگی برسد.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#اقبال_نائب_زهی حتی شناسنامه هم نداشت، نان آور خانواده بود، ۱۷ سال سن داشت و #خامنه_ای_کودک_کش نگذاشت به ۱۸ سالگی برسد.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
کودکی که کارگر ساختمانی بود، برای نماز جمعه آن روز ۱۲ کیلومتر از خانه تا مصلی را پیاده رفته بود چون پول تاکسی نداشت، ولی مزدوران #خامنه_ای_کودک_کش با گلوله از پشت سر کشتنش.
#محمداقبال_نایبزهی #جمعه_خونین_زاهدان
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محمداقبال_نایبزهی #جمعه_خونین_زاهدان
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
نیما(اصلان) شفق دوست، کودک ۱۷ ساله اهل ارومیه در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان خیزش سراسری، در اثر اصابت ۲ گلوله به پاهایش توسط نیروهای نظامی-امنیتی مجروح و پس از ۱۲ روز جان باخت.
پروین حسنآبادی، مادر نیما درباره چگونگی مجروح شدن پسرش اینگونه روایت میکند: «در تاریخ ۳۰ شهریور نیما برای دریافت حقوقش به محل کارش در شهرک اسلام آباد رفته بود که در جریان اعتراضات مردمی از پشت هدف تیراندازی نیروهای مسلح حکومتی قرار گرفت و زخمی شد. ساکنان محل ابتدا او را به خانه بردند و پس از بستن زخم پاهایش او را به منزل عمویش منتقل کرده بودند. عموی نیما هم او را به خانه خودمان آورد.
به علت شدت مجروحیت ما نیما را به بیمارستان بردیم اما به دلیل حضور گسترده نیروهای امنیتی در مقابل درب بیمارستان از ترس بازداشت نیما او را به خانه برگرداندیم.
به گفته مادر #نیما_شفق_دوست ، او به مدت ۱۲ روز در منزل و در مطب خصوصی یک پزشک تحت درمان قرار گرفت اما در تاریخ ۱۲ مهر به دلیل وخیم شدن وضعیت جسمیاش او را به بیمارستان بردند و پس از نیم ساعت نیما به دلیل عفونت شدید محل جراحتش جان خود را از دست داد»
به گفته مادر نیما: «پیکر نیما از همان بیمارستان به پزشکی قانونی ارومیه منتقل و تا دو روز به ما تحویل داده نشد. نهادهای امنیتی ما را تهدید کردند در صورت اطلاعرسانی در مورد چگونگی کشته شدن نیما و برگزاری مراسم ختم عمومی همان بلایی که بر سر نیما آوردهاند را با دیگر جوانان خانواده هم خواهند کرد.»
مادر نیما میافزاید: «مراسم خاکسپاری او در روستای «زیندشت» شهرستان سلماس تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شده است و پس از آن گروهی مسلح از نیروهای امنیتی با مراجعه به منزل آنها با تهدید اعضای خانواده را مجبور کردند که اعلام کنند، نیما در نتیجه گازگرفتگی توسط سگ جانش را از دست داده است.»
نیما (اصلان) شفق دوست متولد ۲۱ شهریور ۱۳۸۴ در ارومیه بود. او تا مقطع ششم ابتدای در مدرسه تحصیل کرده بود و پس از آن در یک غذاخوری در شهرک اسلام آباد شهر ارومیه مشغول کار بود.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
امروز زاد روز عرشیا امامقلی زاده نوجوان شانزده ساله متولد ۱۵ مهر ۱۳۸۵ است.
عرشیا به دلیل عمامهپرانی در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
«عرشیا به خانواده گفته بود که در زندان به او به بهانههای مختلف، قرص و آمپول هایی تزریق میکردند، او پس از آزادی یک باره افسرده شد، در حالی که عرشیا پیش از آن عاشق زندگی بود، به تازگی مغازه باز کرده بود و قصد خرید ماشین داشت، در زندان یک آخوند به او گفته بود در سطح شهر میگردانیمت و سنگسار میشوی، و با دستان خودم اعدامت میکنم.»
به گفته او «آخوندی که عرشیا عمامه او را انداخته بود، رضایت نداد و وقتی عرشیا فهمید باید دوباره به زندان برگردد، ترسید، مداوم میگفت اینها من را اعدام میکنند و او میترسید.»
پس از ۱۰ روز زندانی برای عرشیا وثیقه پانصد میلیونی بریده میشود، خانواده او اعلام میکنند چنین وثیقهای را در اختیار ندارند، اما در کمال تعجب او یک هفته بعد آزاد میشود و تنها دو روز بعد از آزادی در دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ بصورت مشکوک جان میسپارد و رژیم آخوندی مثل همیشه مارک خودکشی به وی چسپاند
بلافاصله بعد از این اتفاق تلخ، خانواده تحت فشار قرار گرفت که به هیچوجه این موضوع در رسانهها بازتاب نداشته باشد و پیکر این نوجوان با حضور جمع محدودی از اعضای خانواده به خاک سپرده شد.
مادر #عرشیا_امامقلیزاده_علمداری در روز خاکسپاریاس به زبان ترکی میگوید؛ نبین پرپر میزنم بهت افتخار میکنم. عرشیا تو آدمی نبودی که خودکشی کنی بیشرفا چکار باهات کردند
نبین اینجوری دارم پرپر میزنم بهت افتخار میکنم به غیرتت. دلبندم جگرم داره میسوزه ولی بهت افتخار میکنم توغیرت داشتی اونا بی ناموس بودند.
مادرش میگوید: اگر میگویید مرگ عرشیا به شما مرتبط نیست، پس چطور آمبولانس حامل پیکر عرشیا را تحت نظر گرفتید، در قبرستان به ما اجازه عزاداری ندادید. من امروز دادخواه خون فرزندم هستم. پس از رفتن عرشیا من دیگر توان انجام هیچ کاری ندارم، همه ما با عرشیا رفتیم.»
#علیه_فراموشی #خامنه_ای_کودک_کش
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عرشیا به دلیل عمامهپرانی در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
«عرشیا به خانواده گفته بود که در زندان به او به بهانههای مختلف، قرص و آمپول هایی تزریق میکردند، او پس از آزادی یک باره افسرده شد، در حالی که عرشیا پیش از آن عاشق زندگی بود، به تازگی مغازه باز کرده بود و قصد خرید ماشین داشت، در زندان یک آخوند به او گفته بود در سطح شهر میگردانیمت و سنگسار میشوی، و با دستان خودم اعدامت میکنم.»
به گفته او «آخوندی که عرشیا عمامه او را انداخته بود، رضایت نداد و وقتی عرشیا فهمید باید دوباره به زندان برگردد، ترسید، مداوم میگفت اینها من را اعدام میکنند و او میترسید.»
پس از ۱۰ روز زندانی برای عرشیا وثیقه پانصد میلیونی بریده میشود، خانواده او اعلام میکنند چنین وثیقهای را در اختیار ندارند، اما در کمال تعجب او یک هفته بعد آزاد میشود و تنها دو روز بعد از آزادی در دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ بصورت مشکوک جان میسپارد و رژیم آخوندی مثل همیشه مارک خودکشی به وی چسپاند
بلافاصله بعد از این اتفاق تلخ، خانواده تحت فشار قرار گرفت که به هیچوجه این موضوع در رسانهها بازتاب نداشته باشد و پیکر این نوجوان با حضور جمع محدودی از اعضای خانواده به خاک سپرده شد.
مادر #عرشیا_امامقلیزاده_علمداری در روز خاکسپاریاس به زبان ترکی میگوید؛ نبین پرپر میزنم بهت افتخار میکنم. عرشیا تو آدمی نبودی که خودکشی کنی بیشرفا چکار باهات کردند
نبین اینجوری دارم پرپر میزنم بهت افتخار میکنم به غیرتت. دلبندم جگرم داره میسوزه ولی بهت افتخار میکنم توغیرت داشتی اونا بی ناموس بودند.
مادرش میگوید: اگر میگویید مرگ عرشیا به شما مرتبط نیست، پس چطور آمبولانس حامل پیکر عرشیا را تحت نظر گرفتید، در قبرستان به ما اجازه عزاداری ندادید. من امروز دادخواه خون فرزندم هستم. پس از رفتن عرشیا من دیگر توان انجام هیچ کاری ندارم، همه ما با عرشیا رفتیم.»
#علیه_فراموشی #خامنه_ای_کودک_کش
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing