ایران بریفینگ
قسمت ششم/ اگر چمران زنده میماند بیشک با توجه به موفقیتهای او در آزادسازی مناطق اشغالشده امکان استمرار جنگ تا حدود بسیار بالایی مرتفع میگردید. سرهنگ سید محمدعلی شریفالنسب از جمله ارتشی هایی است که در کنار چمران بود او درباره آخرین روزهای چمران می گوید:…
قسمت هفتم/ دانستیم که مصطفی چمران در روزهای پایانی زندگی خود نامه ای به آیت الله خمینی نوشته نامه ای که کمتر منتشر شده و بسیاری درباره آن سکوت کرده اند .
چمران در این نامه تکان دهنده از آیت الله خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش آمیز آیت الله خمینی را به دلیل نادیده گرفتن مسأله ربایش آیت الله موسی صدر توسط رژیم قذافی، بشدت مورد انتقاد قرار می دهد.
این دست نوشته دردمندانه به دنبال انتشار خبر تجدید روابط ایران با لیبی و سفر عبدالسلام جلود نخستوزیر وقت رژیم قذافی به تهران، انتشار یافت اما بازتاب آنچنانی نیافت و آنطور که یکی از نزدیکان مصطفی چمران به خبرنگار روزنامه مهران گفته بود :« مطلع شده ایم #شورای_عالی_امنیت_ملی به مطبوعات نامه داده که به این نامه نپردازند»
چنانکه متن نامه هم گویاست چمران درروزهای پایانی عمر خود حتی احترامات عرفی را با آیت الله خمینی به کناری نهاده وبرخلاف دیگر انقلابیون که وی را با پیشوند امام مخاطب قرار می دادند، وی آیت الله خمینی را نه امام و حتی نه آیت الله العظمی وبلکه تنها آیت الله مخاطب قرار داده است.
لحن پرخاشگرانه این نامه حکایت از تجدید نظر عمیق کسانی مانند چمران دربارۀ آیت الله خمینی وانقلابش دارد ومی تواند پاسخ معمای حذف زودهنگام مصطفی چمران از صحنه سیاست درجمهوری اسلامی باشد.
همچنانکه این نامه را می توان یکی از مهمترین اسناد همکاری حکومت ایران با رژیم قذافی درجهت حذف آیت الله #امام_موسی_صدر از صحنه سیاسی لبنان وباز کردن فضا برای فعالیت آزادتر طیف عاملان رژیم مطلقه فقیه درلبنان دانست.
لحن کنایه آمیز #مصطفی_چمران دراین نامه مهر تأییدی براین مدعاست.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
چمران در این نامه تکان دهنده از آیت الله خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش آمیز آیت الله خمینی را به دلیل نادیده گرفتن مسأله ربایش آیت الله موسی صدر توسط رژیم قذافی، بشدت مورد انتقاد قرار می دهد.
این دست نوشته دردمندانه به دنبال انتشار خبر تجدید روابط ایران با لیبی و سفر عبدالسلام جلود نخستوزیر وقت رژیم قذافی به تهران، انتشار یافت اما بازتاب آنچنانی نیافت و آنطور که یکی از نزدیکان مصطفی چمران به خبرنگار روزنامه مهران گفته بود :« مطلع شده ایم #شورای_عالی_امنیت_ملی به مطبوعات نامه داده که به این نامه نپردازند»
چنانکه متن نامه هم گویاست چمران درروزهای پایانی عمر خود حتی احترامات عرفی را با آیت الله خمینی به کناری نهاده وبرخلاف دیگر انقلابیون که وی را با پیشوند امام مخاطب قرار می دادند، وی آیت الله خمینی را نه امام و حتی نه آیت الله العظمی وبلکه تنها آیت الله مخاطب قرار داده است.
لحن پرخاشگرانه این نامه حکایت از تجدید نظر عمیق کسانی مانند چمران دربارۀ آیت الله خمینی وانقلابش دارد ومی تواند پاسخ معمای حذف زودهنگام مصطفی چمران از صحنه سیاست درجمهوری اسلامی باشد.
همچنانکه این نامه را می توان یکی از مهمترین اسناد همکاری حکومت ایران با رژیم قذافی درجهت حذف آیت الله #امام_موسی_صدر از صحنه سیاسی لبنان وباز کردن فضا برای فعالیت آزادتر طیف عاملان رژیم مطلقه فقیه درلبنان دانست.
لحن کنایه آمیز #مصطفی_چمران دراین نامه مهر تأییدی براین مدعاست.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هفتم/ دانستیم که مصطفی چمران در روزهای پایانی زندگی خود نامه ای به آیت الله خمینی نوشته نامه ای که کمتر منتشر شده و بسیاری درباره آن سکوت کرده اند . چمران در این نامه تکان دهنده از آیت الله خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده…
قسمت هشتم/ چمران در این نامه از خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش آمیز خمینی را به دلیل نادیده گرفتن مسأله ربایش #امام_موسی_صدر توسط قذافی، بشدت مورد انتقاد قرار می دهد.
در این نامه آمده است:
«آیت الله!
نمیدانم چگونه ممکن است که رهبر انقلاب اسلامی ایران دست خود را در دست مجرمین بگذارد؟مگر ما به خاطر خدا قیام نکردهایم؟مگر به راه علی و حسین نمیرویم؟مگر نمیخواهیم که ارزشهای خدایی را استقرار دهیم؟چگونه میخواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟ چگونه میتوانیم طهارت و اخلاص بینظیر شهدای انقلاب ایران را لجنآلود کنیم؟
معمر قذافی رئیس دولت لیبی، با کمال بیشرفی و بیانصافی، هفت ماه پیش رهبر شیعیان لبنان را دزدیده است. دلایل متقن بر این حقیقت وجود دارد و همه دولتهای مرتبط نیز بر این قضیه گواهی میدهند.
چه کسی است در عالم که به جرم لیبی در نابودی موسی صدر آگاه نباشد؟ و تازه اگر کسی تردید داشته باشد، باید تحقیق کند؛ و در حالت شک صلاح انقلاب ایران نیست که خود را به چنین جنایتکارانی آلوده نماید.
حضرت آیتالله، بارها درخواست زیارت معمر قذافی را به ایران رد کردهاند؛ و دولت ایران نیز بارها درخواست تجدید روابط دو دولت را موکول به بازگشت موسی صدر کرده است. چطور یکباره خبر تجدید روابط با لیبی انتشار مییابد و جلود معاون معمر قذافی رهسپار ایران میشود؟ مگر تغییری در برنامه و خط مشی بوجود آمده است؟ یا مگر آدمدزدی و یا آدمکشی دیگر جرم نیست؟
راستی حرام است که طهارت انقلاب ما به کثافات این جنایتکاران آلوده گردد. راستی حرام است که این مصلحتطلبان بیدین، انقلاب اسلامی ایران را ملعبه سیاستبازیهای خود کنند تا در دنیای ظلمانی و طوفانی موجود ندای اسلام و انقلاب در دهند و ستمدیدگان محروم و مظلوم را بفریبند.
ای محمد (ص)، ای خاتمالنبیین، ای سرور انسانها، تو کجایی که ببینی چه کسانی رسالت پاک تو را برای خودخواهیهای خود آلوده میکنند و به نام اسلام بزرگترین ضربهها را به اسلام میزنند. ای علی (ع)،ای مظهر اسلام راستین، ای رمز انسانیت …
متن نامه کاملا گویاست که چمران درروزهای پایانی عمر خود حتی احترامات عرفی را با خمینی به کناری نهاده،وی خمینی را نه امام و حتی نه آیت الله العظمی وبلکه تنها«آیت الله»مخاطب قرار داده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در این نامه آمده است:
«آیت الله!
نمیدانم چگونه ممکن است که رهبر انقلاب اسلامی ایران دست خود را در دست مجرمین بگذارد؟مگر ما به خاطر خدا قیام نکردهایم؟مگر به راه علی و حسین نمیرویم؟مگر نمیخواهیم که ارزشهای خدایی را استقرار دهیم؟چگونه میخواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟ چگونه میتوانیم طهارت و اخلاص بینظیر شهدای انقلاب ایران را لجنآلود کنیم؟
معمر قذافی رئیس دولت لیبی، با کمال بیشرفی و بیانصافی، هفت ماه پیش رهبر شیعیان لبنان را دزدیده است. دلایل متقن بر این حقیقت وجود دارد و همه دولتهای مرتبط نیز بر این قضیه گواهی میدهند.
چه کسی است در عالم که به جرم لیبی در نابودی موسی صدر آگاه نباشد؟ و تازه اگر کسی تردید داشته باشد، باید تحقیق کند؛ و در حالت شک صلاح انقلاب ایران نیست که خود را به چنین جنایتکارانی آلوده نماید.
حضرت آیتالله، بارها درخواست زیارت معمر قذافی را به ایران رد کردهاند؛ و دولت ایران نیز بارها درخواست تجدید روابط دو دولت را موکول به بازگشت موسی صدر کرده است. چطور یکباره خبر تجدید روابط با لیبی انتشار مییابد و جلود معاون معمر قذافی رهسپار ایران میشود؟ مگر تغییری در برنامه و خط مشی بوجود آمده است؟ یا مگر آدمدزدی و یا آدمکشی دیگر جرم نیست؟
راستی حرام است که طهارت انقلاب ما به کثافات این جنایتکاران آلوده گردد. راستی حرام است که این مصلحتطلبان بیدین، انقلاب اسلامی ایران را ملعبه سیاستبازیهای خود کنند تا در دنیای ظلمانی و طوفانی موجود ندای اسلام و انقلاب در دهند و ستمدیدگان محروم و مظلوم را بفریبند.
ای محمد (ص)، ای خاتمالنبیین، ای سرور انسانها، تو کجایی که ببینی چه کسانی رسالت پاک تو را برای خودخواهیهای خود آلوده میکنند و به نام اسلام بزرگترین ضربهها را به اسلام میزنند. ای علی (ع)،ای مظهر اسلام راستین، ای رمز انسانیت …
متن نامه کاملا گویاست که چمران درروزهای پایانی عمر خود حتی احترامات عرفی را با خمینی به کناری نهاده،وی خمینی را نه امام و حتی نه آیت الله العظمی وبلکه تنها«آیت الله»مخاطب قرار داده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوم / عباس آقازمانی در سال ۱۳۱۸ در خانوادهای بازاری در تهران زاده شد. پس از اخذ دیپلم به عنوان آموزگار دبستان به فعالیت پرداخت. شهرهای دماوند و رینه، از اولین محلهای خدمت وی بهعنوان آموزگار بودهاست. آقازمانی در سال ۱۳۴۲ عضو حزب توده میشود،امری که…
قسمت سوم / عباس آقا زمانی در سال ۱۳۴۹ به بهانه معالجه پدر به اتریش رفت، از آنجا به لبنان و سپس پایگاههای فلسطینی، برای طی دورههای چریکی و عملیات نظامی عزیمت نمود. وی پس از آن به ایران بازگشت اما دوباره به دلایل نامعلوم راهی اتریش شد.
در این زمان با آشکار شدن روابط او با آموزشدیدههای دورههای چریکی در سازمان الفتح، دستور بازداشت نمایشی وی توسط ساواک داده میشود و بار دیگر در ۳۰ تیر ۱۳۵۱ و هنگام ورود به ایران دستگیر گردید.
آقازمانی که از مدتها پیش تعهد همکاری با ساواک را داده بود مجددا در آبان ۱۳۵۱ پس از گذشت یک ماه آزاد میشود.
در مرداد ۱۳۵۴ در بیروت با زنی لبنانی ازدواج می کند، وی از این زن (همسر اولش) صاحب ۲ فرزند است.او بعدها در ایران نیز ازدواج و از همسر ایرانی خود نیز ۶ فرزند دارد،کمی بعد هم به پاکستان میرود و مجددا ازدواج میکند که از همسر پاکستانی خود نیز ۳ فرزند دارد.
آقازمانی در زمان حضور خود در لبنان، میان گروههای مبارز فلسطینی و لبنانی به لقب «ابوشریف» شهرت یافت.
ابوشریف در آن زمان در همکاری با #جنبش_الفتح با #مصطفی_چمران و #امام_موسی_صدر دچار اختلافات جدی شده بود که نهایتا این اختلاف جنبش الفتح و جنبش امل را به جنگی ۳ روزه کشاند، اختلافی که تا تهران کشیده شد و ابوشریف هرگز با چمران سازگار نشد،او بعدها به #سازمان_مجاهدین_خلق پیوست و مهدی عراقی به او پیشنهاد میدهد که به فرانسه و نزد خمینی برود، ابوشریف در پائیز ۱۳۵۷ به فرانسه و نوفل لوشاتو رفت و در کنار #مهدی_عراقی و #محسن_سازگارا به گروه تأمینکنندگان امنیت محل اقامت روحالله خمینی پیوست.
او به همراه خمینی به ایران میآید و باز به توصیه سید محمد بهشتی در مدرسه رفاه در کنار دیگران وظیفه تأمین امنیت خمینی را برعهده میگیرد و سپس از طرف کمیته مرکزی، مسئول جمعآوری سلاحها و سازماندهی افراد گردید و همزمان امور انتظامی مدرسه رفاه را نیز اداره میکرد.
آقازمانی پس از چندی مامور می شودبا همکاری #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی که تشکیل شده از گروههای مسلح پیش از انقلاب از جمله حزب ملل و حزب الله بود وظیفه شکلدهی اولین گردانهای عملیاتی سپاه پاسداران و تاسیس آن را بر عهده بگیرد.
با شکلگیری شورای فرماندهی بهعنوان کادر مرکزی سپاه و مشخص شدن اولیه وظایف آن #ابو شریف به فرماندهی کل سپاه منصوب شد.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در این زمان با آشکار شدن روابط او با آموزشدیدههای دورههای چریکی در سازمان الفتح، دستور بازداشت نمایشی وی توسط ساواک داده میشود و بار دیگر در ۳۰ تیر ۱۳۵۱ و هنگام ورود به ایران دستگیر گردید.
آقازمانی که از مدتها پیش تعهد همکاری با ساواک را داده بود مجددا در آبان ۱۳۵۱ پس از گذشت یک ماه آزاد میشود.
در مرداد ۱۳۵۴ در بیروت با زنی لبنانی ازدواج می کند، وی از این زن (همسر اولش) صاحب ۲ فرزند است.او بعدها در ایران نیز ازدواج و از همسر ایرانی خود نیز ۶ فرزند دارد،کمی بعد هم به پاکستان میرود و مجددا ازدواج میکند که از همسر پاکستانی خود نیز ۳ فرزند دارد.
آقازمانی در زمان حضور خود در لبنان، میان گروههای مبارز فلسطینی و لبنانی به لقب «ابوشریف» شهرت یافت.
ابوشریف در آن زمان در همکاری با #جنبش_الفتح با #مصطفی_چمران و #امام_موسی_صدر دچار اختلافات جدی شده بود که نهایتا این اختلاف جنبش الفتح و جنبش امل را به جنگی ۳ روزه کشاند، اختلافی که تا تهران کشیده شد و ابوشریف هرگز با چمران سازگار نشد،او بعدها به #سازمان_مجاهدین_خلق پیوست و مهدی عراقی به او پیشنهاد میدهد که به فرانسه و نزد خمینی برود، ابوشریف در پائیز ۱۳۵۷ به فرانسه و نوفل لوشاتو رفت و در کنار #مهدی_عراقی و #محسن_سازگارا به گروه تأمینکنندگان امنیت محل اقامت روحالله خمینی پیوست.
او به همراه خمینی به ایران میآید و باز به توصیه سید محمد بهشتی در مدرسه رفاه در کنار دیگران وظیفه تأمین امنیت خمینی را برعهده میگیرد و سپس از طرف کمیته مرکزی، مسئول جمعآوری سلاحها و سازماندهی افراد گردید و همزمان امور انتظامی مدرسه رفاه را نیز اداره میکرد.
آقازمانی پس از چندی مامور می شودبا همکاری #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی که تشکیل شده از گروههای مسلح پیش از انقلاب از جمله حزب ملل و حزب الله بود وظیفه شکلدهی اولین گردانهای عملیاتی سپاه پاسداران و تاسیس آن را بر عهده بگیرد.
با شکلگیری شورای فرماندهی بهعنوان کادر مرکزی سپاه و مشخص شدن اولیه وظایف آن #ابو شریف به فرماندهی کل سپاه منصوب شد.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing