ایران بریفینگ
قسمت چهار/ الویری و #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بعدها در سال ۱۳۷۷ مورد سئوال چند روزنامه نگار قرار گرفتند و اینکه چه شد که خانهای که در اختیار شما بود به فرقان داده شد و آنها ۸ تن از عالی ترین مقامهای جمهوری اسلامی را ترور کردند؟ #مرتضی_الویری در اظهاراتی وهم آلود این…
قسمت پنجم / خامنهای از خانه مرموز خیابان ایران به قلهک میرود، در خاطرات هاشمی و سایت خامنهای تنها از لفظ«خانهای در قلهک» و یا خانه شورای انقلاب یاد میشود، خامنهای تا حوالی سال ۱۳۵۹ در همین خانه قلهک زندگی میکند، خانهای که #ناصر_میناچی از موسسان حسینیه ارشاد و وزیر تبلیغات و جهانگردی در دولت موقت #مهدی_بازرگان دربارهاش گفته:« آقای هاشمی رفسنجانی در راهرو #شورای_انقلاب مرا دید و گفت آقای خامنهای اکنون در خانهای در خیابان ایران است که از لحاظ امنیتی مناسب نیست، باغی در کنارش است که خطرناک است، آقای بازرگان گفتهاند از خانههای مناسب شما خانهای را برای ایشان آماده کنید، میدانستم که خانه #تیمسار_مقدم چند روزی است توسط بچههای کمیته به آقای بازرگان داده شده تا همان شب ترتیبش را دادم و فکر کنم همان شب ایشان به آن خانه در قلهک رفتند» (میناچی و ارشاد چاپ ققنوس۱۳۷۷ ص۵۶ )
خامنهای تا ریاست جمهوری در همین خانه مصادرهای سکونت داشته، تا اینکه در مهر ۱۳۶۰ به خانهای در خیابان پاستور کوچه خورشید نقل مکان کرد ، خانههایی باز مصادرهای که برای بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده بود ، او در همسایگی میرحسین موسوی قرار داشت و در واقع خامنهای تا انتخاب به رهبری و یکسال پس از آن در همین خانه زندگی میکرد، خانهای در حدود هزار متر با حیاطی باغ گونه که اولین مراسم دیدار با فرماندهان و اعضای سپاه و مسئولان جمهوری اسلامی در یک هفته پس از انتخابش به رهبری در حیاط همین خانه برگزار شده است.
#خانه_مصادره_ای
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خامنهای تا ریاست جمهوری در همین خانه مصادرهای سکونت داشته، تا اینکه در مهر ۱۳۶۰ به خانهای در خیابان پاستور کوچه خورشید نقل مکان کرد ، خانههایی باز مصادرهای که برای بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده بود ، او در همسایگی میرحسین موسوی قرار داشت و در واقع خامنهای تا انتخاب به رهبری و یکسال پس از آن در همین خانه زندگی میکرد، خانهای در حدود هزار متر با حیاطی باغ گونه که اولین مراسم دیدار با فرماندهان و اعضای سپاه و مسئولان جمهوری اسلامی در یک هفته پس از انتخابش به رهبری در حیاط همین خانه برگزار شده است.
#خانه_مصادره_ای
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوم / #یوسف_کلاهدوز از سال ۱۳۴۴ تحصیل در دانشگاه افسری ارتش را آغاز و با درجه ستوان یکمی در سال ۱۳۴۷ فعالیت در ارتش شاهنشاهی ایران را آغاز نمود. وی تا سال ۱۳۵۱ در #نیروی_زمینی_ارتش شاهنشاهی در رسته پیاده نظام خدمت می کرد و نهایتا در سال ۱۳۵۲ به #گارد_شاهنشاهی…
قسمت سوم / روح الله موسوی خمینی، رهبر انقلاب، به دنبال پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ از تبعیدگاه خود در فرانسه به تهران بازگشت. در همان ابتدایی ترین روزهای ورودش به ایران ، خمینی فرمانی مبنی بر تاسیس سپاه انقلابی صادر کرد.
او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود.
این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان پیروزی انقلاب موضع بیطرفانهای داشت برابری کند.
با پیشنهاد #مهدی_بازرگان رئیس دولت موقت، حجتالاسلام #حسن_لاهوتی حکمی از آیت الله خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و #ابراهیم_یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی شد.
#محسن_رفیق_دوست اما، در خاطرات خود روایت دیگری از تشکیل سپاه دارد که براساس آن فکر ایجاد نیرویی غیر از ارتش برای دفاع از انقلاب، اولین بار از سوی محمد منتظری مطرح شده است.
وی در بخشی از خاطرات خود درباره تشکیل سپاه میگوید: اوایل اسفند – احتمالاً ۹ اسفند – آیتالله بهشتی که برای دیدار حضرت امام به #مدرسه_علوی آمده بود مرا صدا زد و گفت: «حاج محسن، حضرت امام الان حکم تشکیل سپاه پاسداران را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی دادند، بهتر است شما هم در این سپاه باشی.
…بلافاصله به محل جلسه در پادگان عباسآباد رفتم. وارد اتاق شدم. دیدم عدهای از آقایان از جمله دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، #علی_محمد_بشارتی، #مرتضی_الویری و چند نفر دیگر حضور دارند. آقای تهرانچی و آقای #هاشم_صباغیان هم از طرف دولت موقت آمده بودند. کاغذی برداشتم و روی آن نوشتم بسم الله الرحمن الرحیم – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد: ۱- محسن رفیقدوست. بقیه هماسمهایشان را نوشتند و سپاه پاسداران تشکیل شد. هفت نفر بهعنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند. آقای دانش آشتیانی شد فرمانده سپاه، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای #مرتضی_الویری مسئول روابط عمومی و من هم مسئول تدارکات شدم.»
(کامل این پژوهش را میتوانید در سایت ما بخوانید)
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود.
این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان پیروزی انقلاب موضع بیطرفانهای داشت برابری کند.
با پیشنهاد #مهدی_بازرگان رئیس دولت موقت، حجتالاسلام #حسن_لاهوتی حکمی از آیت الله خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و #ابراهیم_یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی شد.
#محسن_رفیق_دوست اما، در خاطرات خود روایت دیگری از تشکیل سپاه دارد که براساس آن فکر ایجاد نیرویی غیر از ارتش برای دفاع از انقلاب، اولین بار از سوی محمد منتظری مطرح شده است.
وی در بخشی از خاطرات خود درباره تشکیل سپاه میگوید: اوایل اسفند – احتمالاً ۹ اسفند – آیتالله بهشتی که برای دیدار حضرت امام به #مدرسه_علوی آمده بود مرا صدا زد و گفت: «حاج محسن، حضرت امام الان حکم تشکیل سپاه پاسداران را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی دادند، بهتر است شما هم در این سپاه باشی.
…بلافاصله به محل جلسه در پادگان عباسآباد رفتم. وارد اتاق شدم. دیدم عدهای از آقایان از جمله دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، #علی_محمد_بشارتی، #مرتضی_الویری و چند نفر دیگر حضور دارند. آقای تهرانچی و آقای #هاشم_صباغیان هم از طرف دولت موقت آمده بودند. کاغذی برداشتم و روی آن نوشتم بسم الله الرحمن الرحیم – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد: ۱- محسن رفیقدوست. بقیه هماسمهایشان را نوشتند و سپاه پاسداران تشکیل شد. هفت نفر بهعنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند. آقای دانش آشتیانی شد فرمانده سپاه، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای #مرتضی_الویری مسئول روابط عمومی و من هم مسئول تدارکات شدم.»
(کامل این پژوهش را میتوانید در سایت ما بخوانید)
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم / روح الله موسوی خمینی، رهبر انقلاب، به دنبال پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ از تبعیدگاه خود در فرانسه به تهران بازگشت. در همان ابتدایی ترین روزهای ورودش به ایران ، خمینی فرمانی مبنی بر تاسیس سپاه انقلابی صادر کرد. او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل…
قسمت چهارم / اگرچه بسیار روایتها اولین فرمانده سپاه پاسداران را «عباس آقا زمانی» مشهور به ابوشریف را می دانند اما به طور دقیق نمی توانیم با قطعیت آن را بپذیریم چرا که نامهای دیگری همچون #دانش_منفرد و یا «#عباس_دوزدوزانی» و همچنین « #جواد_منصوری » نیز مطرح است.
همچنان که چندین و چند روایت از نحوه تاسیس سپاه پاسداران وجود دارد.
در واقع جواب کوتاه این سئوال تاریخی که «چه کسی سپاه پاسداران را تاسیس کرده است؟» مشخص نیست هست!
چرا که یک واقعیت تاریخی در اینجا وجود دارد، که شاید ما هرگز پی نبریم «به واقع» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را چه کسی تشکیل داده است، چرا که هم #ابراهیم_یزدی و #مهدی_بازرگان و دولت موقت و هم #محسن_رضایی و محسن رفیقدوست و هم #ابوشریف و هم حتی #محسن_سازگارا و #مرتضی_الویری و #بهزاد_نبوی و… همگی روایتها و حتی اسناد و گفتههایی مستند دارند که مدعی هستند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تأسیس کردهاند، به نظر هم میرسد که همگی راست می گویند.
این نظریه هم میتواند درست باشد که همه آنها هر کدام گروهی را تأسیس کردهاند و کمی بعد همه این پاسداران انقلاب در یک سپاه واحد ادغام شده باشند.
اما به هرحال محسن رضایی با توجه به ارتباطاتش در « #گروه_منصورون » و ارتباطی که پیش از انقلاب با #اخوان_المسلمین و #حزب_بعث سوریه پیدا کرده بود توانست با استفاده از اداره اطلاعات و امنیت سوریه، واحد اطلاعات سپاه را سر و سامان بدهد.
کارشناسان سوریه به ایران آمدند و در خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ که پیش از انقلاب در اختیار اداره استخدامی #ساواک بود به آموزش عناصر اطلاعاتی پرداخت که بعدها هم از اعضای سپاه شدند و هم اطلاعات سپاه را تشکیل دادند، در واقع به روایت رضایی اطلاعات سپاه پیش از خود سپاه تاسیس شده است.
(کامل این پژوهش را میتوانید در سایت ما بخوانید)
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
همچنان که چندین و چند روایت از نحوه تاسیس سپاه پاسداران وجود دارد.
در واقع جواب کوتاه این سئوال تاریخی که «چه کسی سپاه پاسداران را تاسیس کرده است؟» مشخص نیست هست!
چرا که یک واقعیت تاریخی در اینجا وجود دارد، که شاید ما هرگز پی نبریم «به واقع» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را چه کسی تشکیل داده است، چرا که هم #ابراهیم_یزدی و #مهدی_بازرگان و دولت موقت و هم #محسن_رضایی و محسن رفیقدوست و هم #ابوشریف و هم حتی #محسن_سازگارا و #مرتضی_الویری و #بهزاد_نبوی و… همگی روایتها و حتی اسناد و گفتههایی مستند دارند که مدعی هستند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تأسیس کردهاند، به نظر هم میرسد که همگی راست می گویند.
این نظریه هم میتواند درست باشد که همه آنها هر کدام گروهی را تأسیس کردهاند و کمی بعد همه این پاسداران انقلاب در یک سپاه واحد ادغام شده باشند.
اما به هرحال محسن رضایی با توجه به ارتباطاتش در « #گروه_منصورون » و ارتباطی که پیش از انقلاب با #اخوان_المسلمین و #حزب_بعث سوریه پیدا کرده بود توانست با استفاده از اداره اطلاعات و امنیت سوریه، واحد اطلاعات سپاه را سر و سامان بدهد.
کارشناسان سوریه به ایران آمدند و در خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ که پیش از انقلاب در اختیار اداره استخدامی #ساواک بود به آموزش عناصر اطلاعاتی پرداخت که بعدها هم از اعضای سپاه شدند و هم اطلاعات سپاه را تشکیل دادند، در واقع به روایت رضایی اطلاعات سپاه پیش از خود سپاه تاسیس شده است.
(کامل این پژوهش را میتوانید در سایت ما بخوانید)
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم / در تسخیر لانه، بله طیفى از انجمن اسلامى دانشجویان بودند که التقاطیها در آنها بودند ولى خب اصل کار دست حزب اللهیها بود. (مصاحبه علیرضا نادری از دانشجویان پیروخط امام) اینکه چهکسانی بودند خیلیها بودند : #رضا_سیف_اللهی بود و #ابراهیم_اصغرزاده…
قسمت چهار / مهدى منتظرى از دانشجویان پیرو خط امام که بعدها سرتیپ ستاد ارتش و رئیس سازمان حفاظت اطلاعات ارتش شد:
#عباس_زریباف از عناصر منافقین بود که در اطّلاعات سپاه نفوذ کرده بود هم خودش و هم زنش که الان اسمش یادم نیست میشود گفت همه کاره روزهای اول در جریان تسخیر او بود، بعد معلوم شد با منافقین هست که بعد از جریانات ۳۰ خرداد۱۳۶۰ شناسایى هم شد و بازداشت شد ولى با سفارش بچههای #اطلاعات_نخست_وزیری فکر کنم #سعید_حجاریان یا #خسرو_تهرانی موقّتا آزاد شد و بعد فرار کرد و در عملیات فروغ مجاهدین هم کشته شد.
از نشریّه عرب زبان الدّستور ۱۹۸۳/۱۰/۱۰ :
برنامه اشغال سفارت توسط برخى از گروههاى افراطى تحت هدایت کمونیستها و با برخى از رجال مرتبط با رهبرى همانند #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها که روابط حسنهاى با اتّحاد شوروى داشتند، طرحریزى گردید و به مرحله اجرا درآمد.
#سید_رضا_زواره_ای دادستان وقت انقلاب تهران :
یک طیفى از شاگردان #حبیب_الله_پیمان هم در گرفتن سفارت بودند.
حتی بعد تسخیر پیمان و #مسعود_رجوی آمدند که از سفارت بازدید کنند امام هم دستور دادند که اینها را راه ندهند که داشتند برمیگشتند که شاگردان پیمان او را جدا کردند و خلاف فرمایش صریح امام، رجویی را راه ندادند اما او را داخل جاسوسخانه بردند.
#حزب_جمهوری_اسلامی و #دولت_موقت از گرفتن لانه جاسوسى اصلا مطلع نبودند، فردای روزى که حمله شد شهید بهشتى از من خواست که بروم و ببینم اصلا اینها کى هستند؟ من گفتم با چه سمتى بروم؟ نماینده دولتم؟ نمانیده شوراى انقلابم؟ تلفن کرد به بازرگان، #مهدی_بازرگان هم اظهار بیاطلاعی کرد،عصبی هم بود، علی ایحال با یکى دو نفر ازدوستان رفتیم در ساختمان شمال سفارت کتابخانه مانندى بود که این خانم میرحسین موسوى هم آنجا بود، البته فکر میکنم اسم دیگرى غیر از زهرا رهنورد داشت الان یادم نمیآید.
[ #زهرا_رهنورد که نام اصلی وی #زهره_کاظمی است در سال ۱۳۵۴ همراه همسرش به آمریکا رفت و در آنجا به عضویت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی درآمد گروهی چپگرا که علیه حکومت پهلوی فعالیت میکردند، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی هر دو به تهران بازگشتند از نحوه زندگی آنها در آمریکا هیچ اطلاعاتی در دست نیست، اما تصاویری از زهره کاظمی با پلاکاردهای #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران در آمریکا پیش از پیروزی انقلاب وجود دارد]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#عباس_زریباف از عناصر منافقین بود که در اطّلاعات سپاه نفوذ کرده بود هم خودش و هم زنش که الان اسمش یادم نیست میشود گفت همه کاره روزهای اول در جریان تسخیر او بود، بعد معلوم شد با منافقین هست که بعد از جریانات ۳۰ خرداد۱۳۶۰ شناسایى هم شد و بازداشت شد ولى با سفارش بچههای #اطلاعات_نخست_وزیری فکر کنم #سعید_حجاریان یا #خسرو_تهرانی موقّتا آزاد شد و بعد فرار کرد و در عملیات فروغ مجاهدین هم کشته شد.
از نشریّه عرب زبان الدّستور ۱۹۸۳/۱۰/۱۰ :
برنامه اشغال سفارت توسط برخى از گروههاى افراطى تحت هدایت کمونیستها و با برخى از رجال مرتبط با رهبرى همانند #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها که روابط حسنهاى با اتّحاد شوروى داشتند، طرحریزى گردید و به مرحله اجرا درآمد.
#سید_رضا_زواره_ای دادستان وقت انقلاب تهران :
یک طیفى از شاگردان #حبیب_الله_پیمان هم در گرفتن سفارت بودند.
حتی بعد تسخیر پیمان و #مسعود_رجوی آمدند که از سفارت بازدید کنند امام هم دستور دادند که اینها را راه ندهند که داشتند برمیگشتند که شاگردان پیمان او را جدا کردند و خلاف فرمایش صریح امام، رجویی را راه ندادند اما او را داخل جاسوسخانه بردند.
#حزب_جمهوری_اسلامی و #دولت_موقت از گرفتن لانه جاسوسى اصلا مطلع نبودند، فردای روزى که حمله شد شهید بهشتى از من خواست که بروم و ببینم اصلا اینها کى هستند؟ من گفتم با چه سمتى بروم؟ نماینده دولتم؟ نمانیده شوراى انقلابم؟ تلفن کرد به بازرگان، #مهدی_بازرگان هم اظهار بیاطلاعی کرد،عصبی هم بود، علی ایحال با یکى دو نفر ازدوستان رفتیم در ساختمان شمال سفارت کتابخانه مانندى بود که این خانم میرحسین موسوى هم آنجا بود، البته فکر میکنم اسم دیگرى غیر از زهرا رهنورد داشت الان یادم نمیآید.
[ #زهرا_رهنورد که نام اصلی وی #زهره_کاظمی است در سال ۱۳۵۴ همراه همسرش به آمریکا رفت و در آنجا به عضویت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی درآمد گروهی چپگرا که علیه حکومت پهلوی فعالیت میکردند، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی هر دو به تهران بازگشتند از نحوه زندگی آنها در آمریکا هیچ اطلاعاتی در دست نیست، اما تصاویری از زهره کاظمی با پلاکاردهای #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران در آمریکا پیش از پیروزی انقلاب وجود دارد]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
پوران دخت بازرگان متولد مشهد پوران، سه برادر و سه خواهر داشت. پدر وی از بازرگانان اهل اردبیل بود.
در سال ۱٣۴۰، در کنگره سراسری انجمن های اسلامی دانشجویان که تحت تأثیر افکار #مهدی_بازرگان بود و در تهران برگزار شد، پیام دانشجویان مشهد توسط #پوران_بازرگان خوانده شد. پس از اخذ لیسانس در مشهد وی برای ادامه تحصیل در رشته کارشناسی ارشد در سال ۱٣۴۲ به تهران آمد. در این دوران برادر کوچکتر وی، منصور بازرگان در ارتباط با برخی اعضای نهضت آزادی که بعدها سازمان مجاهدین خلق ایران را بنیاد گذاشتند قرار داشت. در این دوران، برادر پوران و برخی از رهبران آینده سازمان مجاهدین خلق، از جمله محمد حنیف نژاد و سعید محسن دوره نظام وظیفه شان را میگذراندند. پس از بازگشتِ محمد حنیف نژاد، و سعید محسن از سربازی و گرد هم آمدن افراد همفکر دیگر برای تشکیل محفلی که بعد ها به سازمان مجاهدین خلق ایران تبدیل شد، پوران بازرگان یکی از نخستین افراد آن بود،در واقع، وی اولین عضو زن در #سازمان_مجاهدین_خلق به شمار می رود. پس از تأسیس دبیرستان دخترانه رفاه آنگونـه کـه در بازجوئیهای #محمد_علی_رجایی دیده میشود، توسـط رجـایی بـه مـدیریت دبیرستان معرفی و مشغول به کار گردید.
سال ۱٣۴٨، با محمد حنیف نژاد ازدواج کرد و در سال ۱۳۵۲ در رابطه با قضایای مربوط به مجاهدین، مخفی و متواری شد. این میان پوران بازرگان با جذب تعدادی از دختران و زنان به سازمان مجاهدین نقش مهمی داشت.
پوران دخت پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرانسه پناهنده گردید.
۱۲ اردیبهشت ۱٣۶۱خواهر بزرگ پوران، ایران بازرگان با ۵۷ سال سن به همراه دخترش فرشته ازهدی در حمله به خانه تیمی یوسف آباد سازمان مجاهدین کشته شد و دو هفته بعد خواهر کوچکتر پوران، توران بازرگان در درگیری مسلحانه در بلوار کشاورز تهران با ماموران #اطلاعات_نخست_وزیری کشته شد،در عملیات موسوم به فروغ جاویدان سازمان مجاهدین خلق نیز که در تیر ماه ۱٣۶۷ انجام شد برادر کوچکتر پوران و یکی از برادر زاده هایش کشته شدند و خود پوران نیز در اواخر سال ۱٣٨۵بر اثر بیماری در پاریس درگذشت.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
از نظر فعالیتهای سیاسی، من اولین مرحله فعالیتهای سیاسیام، سال ششم دبیرستان بود، که ماجرایی پیش آمد. یک ماجرایی پیش آمد که بر علیه دکتر مهران وزیر فرهنگ و آموزش دکتر اقبال بود. بهانه این بود که نمره تجدیدی را از ۷ به ۱۲ آورده بود. ولی واقعیتش این بود که پشت سر آن حرکت سیاسی بود.
در زمان ملی شدن نفت، گرایش ضدشاهی، گرایش طرفدار ملی شدن نفت و اینها، چون در خانوادهمان هم این مسئله بود و مثلا یک دایی و یک خاله من که هر دوآنها دانشگاه میرفتند. آن موقع با حزب زحمتکشان فعالیت میکردند و وقتی کودتای ۲۸ مرداد شد، آنوقت همه آنها فعالیت مختصر مخفی داشتند و ضد رژیم بودندو من هم در ذهنم، ضد رژیم شاهی مانده بود. با انگیزههای ضدظلم و ضد دیکتاتوری و غیره و سال ۳۸ هم با همین انگیزهها، در آن جریانات شرکت داشتم؛ ولی این کار پیوسته نبود.
از جمله دکتر #ابراهیم_یزدی که شوهر دختر دایی من است. که ما به ایشان که سنش از ما بزرگتر بود، علاقه داشتیم. آن موقع توسط ایشان به جلسات انجمنهای اسلامی و آن برنامههایی که آن موقع، انجمنهای اسلامی داشتند و به گلشهر کرج میرفتند،
فعالیتهای سیاسی مستمر من، از وقتی شروع شد که به دانشکده رفتم،سال ۳۹ که وارد دانشکده شدم نیروهای عمده مخالف در آنموقع دو بخش بود: یکی چپ که تنها در حزب توده تبلور پیدا میکرد و هیچ چپ دیگری نبود و یکی دیگر نیروهای ملی که جبهه ملی سمبلش بود. در واقع، نیروهای مسلمانان، آن موقع فعالیتشان چندان گسترده نبود.
هر کسی که در آن زمان، توده ای بود، او را در جبهه ملی راه نمیدادند. ولی اگر افکار ماتریالیستی هم داشت، میتوانست وارد شود. هیچ کس نمیپرسید که نماز میخوانی یا نمیخوانی. آقای #مهدی_بازرگان نماز میخواند، آقای دکتر شیبانی در جبهه ملی، نماز میخواند. ولی بغل دستیشان در همان جبهه نماز نمیخواند و سؤال هم پیش نمیآمد، که چرا نمیخوانی؟
این یک اتحادی بود از مجموع نیروهای روشنفکر ضد شاهی.یادم میآید که همین آقای #هاشم_صباغیان با وجود اینکه نماز هم میخواند، در آن زمان، عضو #جبهه_ملی و حتی جزو جناح سوسیالیست معروف به باند خنجی و حجازی بود و در کنار سلامتیان، با #نهضت_آزادی مبارزه میکرد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۸-اگر بخواهیم با سند و مدرک ثابت کنیم ده نفر همچنان در انجمن حجتیه فعالیت دارند و تبلیغ این انجمن را میکنند قطعا سومین نفر آن منوچهر متکی است.
منوچهر ۳ فروردین ۱۳۳۲ در روستای گز شرقی از توابع شهرستان بندرگز زاده شد.
پدرش محمدعلی آسیاب بود، آسیاب که از رونق افتاد برای مدتی در راهآهن بندر گز به کارگری مشغول بود.
مادرش لیلا فرزند کربلایی محمدعلی تمسکنی بود که در سال ۱۳۸۲ درگذشت، کربلایی محمد علی در شهر مشهور بود به صاحب کرامت و شغلش آینه بینی و سرکتاب بود.
#منوچهر_متکی سال ۱۳۵۰ دیپلم خود را از دبیرستان شهریار مشهد اخذ نمود. او یک سال پیش از رفتن به خدمت سربازی به عنوان معلم کلاس پنجم دبستان اسلامی تازه تأسیس جعفری در گنبد کاووس اشتغال داشت اینجا سرآغاز آشنایی وی با نزدیکان شیخ حلبی در مشهد است، در مهرماه ۱۳۵۱ یک سال و نیم به عنوان معلم سپاه دانش در روستاهای مشهد خدمت نمود.
وی برای ادامه تحصیل سال ۱۳۵۵ راهی هندوستان شد و در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه بنگلور ثبتنام کرد.
منوچهر متکی سابقه مبارزاتی در پیش از انقلاب ندارد اما در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ روز بعد از پیروزی انقلاب به همراهی جمعی از دانشجویان و از طریق مرزهای زمینی و مسیر افغانستان عازم مشهد و نهایتاً در روز اول اسفند ۱۳۵۷ وارد تهران شد.
اینکه چگونه متکی با #مهدی_بازرگان آشنا شده مشخص نیست اما در تهران متکی به #ابراهیم_یزدی معرفی میشود و کمی بعدتر در سال ۱۳۵۸ وی مسئول اداره سیاسی (اداره هفتم) وزارت امورخارجه میشود، کمی بعدتر در تیرماه ۱۳۶۴ با معرفی وزیر امور خارجه و تائید خامنهای، رئیس جمهوری وقت، بهعنوان سفیر ایران در ترکیه، عازم آنکارا شد.
منوچهر متکی در بازگشت از ترکیه مدتی مدیرکل اروپای غربی وزارت امور خارجه و سپس معاونت امور بینالملل وزارت امور خارجه و کمی بعدتر معاون حقوقی کنسولی و امور مجلس وزارت امور خارجه می شود و کمی بعدتر سفیر ایران در ژاپن میشود.
منوچهر متکی ابتدای دهه ۸۰ نزدیک به یکسال نیز معاونت ارتباطات و امور بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات میشود.
وی در شورای مرکزی هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی و متعاقباً آبادگران ایران اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد.
متکی از شهریور ۱۳۸۴ تا ۲۲ آذر ۱۳۸۹ وزیر خارجه دولت اول و دوم محمود بود
ادامه دارد…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
منوچهر ۳ فروردین ۱۳۳۲ در روستای گز شرقی از توابع شهرستان بندرگز زاده شد.
پدرش محمدعلی آسیاب بود، آسیاب که از رونق افتاد برای مدتی در راهآهن بندر گز به کارگری مشغول بود.
مادرش لیلا فرزند کربلایی محمدعلی تمسکنی بود که در سال ۱۳۸۲ درگذشت، کربلایی محمد علی در شهر مشهور بود به صاحب کرامت و شغلش آینه بینی و سرکتاب بود.
#منوچهر_متکی سال ۱۳۵۰ دیپلم خود را از دبیرستان شهریار مشهد اخذ نمود. او یک سال پیش از رفتن به خدمت سربازی به عنوان معلم کلاس پنجم دبستان اسلامی تازه تأسیس جعفری در گنبد کاووس اشتغال داشت اینجا سرآغاز آشنایی وی با نزدیکان شیخ حلبی در مشهد است، در مهرماه ۱۳۵۱ یک سال و نیم به عنوان معلم سپاه دانش در روستاهای مشهد خدمت نمود.
وی برای ادامه تحصیل سال ۱۳۵۵ راهی هندوستان شد و در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه بنگلور ثبتنام کرد.
منوچهر متکی سابقه مبارزاتی در پیش از انقلاب ندارد اما در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ روز بعد از پیروزی انقلاب به همراهی جمعی از دانشجویان و از طریق مرزهای زمینی و مسیر افغانستان عازم مشهد و نهایتاً در روز اول اسفند ۱۳۵۷ وارد تهران شد.
اینکه چگونه متکی با #مهدی_بازرگان آشنا شده مشخص نیست اما در تهران متکی به #ابراهیم_یزدی معرفی میشود و کمی بعدتر در سال ۱۳۵۸ وی مسئول اداره سیاسی (اداره هفتم) وزارت امورخارجه میشود، کمی بعدتر در تیرماه ۱۳۶۴ با معرفی وزیر امور خارجه و تائید خامنهای، رئیس جمهوری وقت، بهعنوان سفیر ایران در ترکیه، عازم آنکارا شد.
منوچهر متکی در بازگشت از ترکیه مدتی مدیرکل اروپای غربی وزارت امور خارجه و سپس معاونت امور بینالملل وزارت امور خارجه و کمی بعدتر معاون حقوقی کنسولی و امور مجلس وزارت امور خارجه می شود و کمی بعدتر سفیر ایران در ژاپن میشود.
منوچهر متکی ابتدای دهه ۸۰ نزدیک به یکسال نیز معاونت ارتباطات و امور بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات میشود.
وی در شورای مرکزی هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی و متعاقباً آبادگران ایران اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد.
متکی از شهریور ۱۳۸۴ تا ۲۲ آذر ۱۳۸۹ وزیر خارجه دولت اول و دوم محمود بود
ادامه دارد…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
👍 ۹-منوچهر متکی را کسی فکر نمیکرد احمدی نژاد کاریش داشته باشد یکی از معدود وزرایی که از دولت اول #محمود_احمدی_نژاد جان سالم بدر برده بود برای همین چهره ی متکی دیدن داشت وقتی که رییس جمهورِ سنگال در گوشی با کسی حرف زد و بعد رو به متکی کرد و گفت شما دیگر…
👍 ۱۰- متکی این روزها به سبک #اکبر_هاشمی_رفسنجانی خاطرات منتشر میکند، هر چند مثل او نه در نظام کاره ای بوده و نه سابقه انقلابیگری داشته.
تمام سابقه انقلابی و سیاسی کاری #منوچهر_متکی این است که روز ۲۲ بهمن با خبر پیروزی انقلاب که به همه جا رسید از هند راه افتاد و دانشگاه را رها کرد و به ایران آمد و مرارتی کشید با بسته بودن فرودگاه و بیدر و پیکری مملکت به افغانستان رفت و از آنجا زمینی اسفند ۵۷ به مشهد میرسد و عاقبت در مدرسه رفاه خود را به #مهدی_بازرگان میرساند آنهم باز نه برای انقلابیگری که برای یافتن شغلی در تهران .
متکی تازه به تهران رسیده جایی جز یکی از کمیتههای تهران نمییابد چند ماهی در خیابانها گشت و ایست و بازرسی کرد و خسته از شب بیداریها به بندر گز رفت و توانست با ۱۳۰۰ رای به صف حزب اللهیهای مجلس بپیوند.
متکی اکنون در هیچ حزب سیاسی نیست، و تنها معاون بینالملل دفتر رهبری است، هر از گاهی به مسجدی و دانشگاهی میرود و حرفی میزند، سه دولت امده و رفته اگر این دولت رئیسی هم برود چهار دولت است اما اوهنوز مشخص است اسم سنگال یا #محمود_احمدی_نژاد که میآید همهی اعتماد به نفس منوچهر متکی به باد میرود و او هنوز خشمگین #حلقه_نارمک است.
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
تمام سابقه انقلابی و سیاسی کاری #منوچهر_متکی این است که روز ۲۲ بهمن با خبر پیروزی انقلاب که به همه جا رسید از هند راه افتاد و دانشگاه را رها کرد و به ایران آمد و مرارتی کشید با بسته بودن فرودگاه و بیدر و پیکری مملکت به افغانستان رفت و از آنجا زمینی اسفند ۵۷ به مشهد میرسد و عاقبت در مدرسه رفاه خود را به #مهدی_بازرگان میرساند آنهم باز نه برای انقلابیگری که برای یافتن شغلی در تهران .
متکی تازه به تهران رسیده جایی جز یکی از کمیتههای تهران نمییابد چند ماهی در خیابانها گشت و ایست و بازرسی کرد و خسته از شب بیداریها به بندر گز رفت و توانست با ۱۳۰۰ رای به صف حزب اللهیهای مجلس بپیوند.
متکی اکنون در هیچ حزب سیاسی نیست، و تنها معاون بینالملل دفتر رهبری است، هر از گاهی به مسجدی و دانشگاهی میرود و حرفی میزند، سه دولت امده و رفته اگر این دولت رئیسی هم برود چهار دولت است اما اوهنوز مشخص است اسم سنگال یا #محمود_احمدی_نژاد که میآید همهی اعتماد به نفس منوچهر متکی به باد میرود و او هنوز خشمگین #حلقه_نارمک است.
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قسمت۴۵/ درست کفِ دستش منفجر شد، دست از دست رفت و چشمهایش. ساواکی ها ریختند و با همان دستهای تکه تکه شده و چشم سوخته بردنش.
فردایش ۲۸ مرداد سال ۵۳ بود، بزرگداشت قیام شاه و مردم.
برنامه ای تدارک دیده بودند برای راهپیمایی به حمایت شاه،از آن سو سازمان پیش آهنگی دانش آموزان دبیرستانهای تهران قرار بود از دبیرستان البرز تهران تا دانشگاه تهران رژه بروند، دختران دانشجو نیز قرار بود از میدان آزادی تا دانشگاه تهران با انواع لباسهای محلی اقوام ایرانی کارناوال شادی راه بیندازند.
چند جوان اما از سازمان مجاهدین خلق با همین بمب میخواستند تا همه برنامهها و رشته ها را پنبه کنند و اعلام کنند که هنوز زندهاند، سه سال از اعدام سه بنیانگذار سازمان می گذشت اما بجای پنبه کردن رشته ها دست های لطف الله بود که قلم شد و چشمهایی که رفت و برنامه باشکوه آن سال را ندید !
سال ۱۳۴۸، محمد حنیف نژاد به همراهی اصغر بدیع زادگان و سعید محسن، سازمان مخفیانهای را تاسیس کردند که اولین یارگیریها را از همان دانشگاه تهران داشت.
دانشجویان سیاسی، مذهبی که پیشتر در شاخه جوانان نهضت آزادی بودند، مجاهد شدند و آنچنان که مهندس #مهدی_بازرگان در دادگاه و محاکمهاش پیش بینی کرده بود، نهضت آزادی آخرین حزبی به حساب می آمد که دم از قانون اساسی و مبارزات مدنی می زد.
حنیف نژاد و دوستانش به این نتیجه قاطع رسیدند که راهی جز مبارزه مسلحانه در پیش نیست.
پنج سال کار ایدئولوژیک و کادر سازی و پنهان کاری، #سازمان_مجاهدین_خلق را به آستانه مبارزه مسلحانه رساند اما سر بزنگاه #ساواک به سازمان نفوذ کرد و کادر مرکزی لو رفت و سهبنیانگذار تیر باران شدند.
از همان سال ۴۴ ، لطف الله میثمی با حنیف نژاد و محسن و بدیع زادگان دوستی ها داشت،حالا در راه بیمارستان شهربانی، درد می کشید و از خیالش می گذشت که به زودی رفقای قدیم را خواهد دید،اما نشد و مجاهد میثمی در حالی زنده ماند که چشم از دنیا بست.
حالا فرصت داشت در همان چند ماهی که بدون بازجویی در انفرادی بسر میکرد به همه چیز فکر کند، از سال های دور تا همان شب تابستانی انفجار.سعی می کرد همه را به یاد بیاورد،از هم بازیهای بچگی تا رفقای سربازی. چشمها مثل اینکه می دید. همه چهرهها میآمدند و سلامی میکردند و نمیرفتند.
ادامه دارد…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
فردایش ۲۸ مرداد سال ۵۳ بود، بزرگداشت قیام شاه و مردم.
برنامه ای تدارک دیده بودند برای راهپیمایی به حمایت شاه،از آن سو سازمان پیش آهنگی دانش آموزان دبیرستانهای تهران قرار بود از دبیرستان البرز تهران تا دانشگاه تهران رژه بروند، دختران دانشجو نیز قرار بود از میدان آزادی تا دانشگاه تهران با انواع لباسهای محلی اقوام ایرانی کارناوال شادی راه بیندازند.
چند جوان اما از سازمان مجاهدین خلق با همین بمب میخواستند تا همه برنامهها و رشته ها را پنبه کنند و اعلام کنند که هنوز زندهاند، سه سال از اعدام سه بنیانگذار سازمان می گذشت اما بجای پنبه کردن رشته ها دست های لطف الله بود که قلم شد و چشمهایی که رفت و برنامه باشکوه آن سال را ندید !
سال ۱۳۴۸، محمد حنیف نژاد به همراهی اصغر بدیع زادگان و سعید محسن، سازمان مخفیانهای را تاسیس کردند که اولین یارگیریها را از همان دانشگاه تهران داشت.
دانشجویان سیاسی، مذهبی که پیشتر در شاخه جوانان نهضت آزادی بودند، مجاهد شدند و آنچنان که مهندس #مهدی_بازرگان در دادگاه و محاکمهاش پیش بینی کرده بود، نهضت آزادی آخرین حزبی به حساب می آمد که دم از قانون اساسی و مبارزات مدنی می زد.
حنیف نژاد و دوستانش به این نتیجه قاطع رسیدند که راهی جز مبارزه مسلحانه در پیش نیست.
پنج سال کار ایدئولوژیک و کادر سازی و پنهان کاری، #سازمان_مجاهدین_خلق را به آستانه مبارزه مسلحانه رساند اما سر بزنگاه #ساواک به سازمان نفوذ کرد و کادر مرکزی لو رفت و سهبنیانگذار تیر باران شدند.
از همان سال ۴۴ ، لطف الله میثمی با حنیف نژاد و محسن و بدیع زادگان دوستی ها داشت،حالا در راه بیمارستان شهربانی، درد می کشید و از خیالش می گذشت که به زودی رفقای قدیم را خواهد دید،اما نشد و مجاهد میثمی در حالی زنده ماند که چشم از دنیا بست.
حالا فرصت داشت در همان چند ماهی که بدون بازجویی در انفرادی بسر میکرد به همه چیز فکر کند، از سال های دور تا همان شب تابستانی انفجار.سعی می کرد همه را به یاد بیاورد،از هم بازیهای بچگی تا رفقای سربازی. چشمها مثل اینکه می دید. همه چهرهها میآمدند و سلامی میکردند و نمیرفتند.
ادامه دارد…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روح الله موسوی خمینی، رهبر انقلاب، به دنبال پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ از تبعیدگاه خود در فرانسه به تهران بازگشت. در همان ابتدایی ترین روزهای ورودش به ایران ، خمینی فرمانی مبنی بر تاسیس سپاه انقلابی صادر کرد.
او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود.
این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان پیروزی انقلاب موضع بیطرفانهای داشت برابری کند.
با پیشنهاد #مهدی_بازرگان رئیس دولت موقت، حجتالاسلام #حسن_لاهوتی حکمی از آیت الله خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و #ابراهیم_یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی شد.
#محسن_رفیق_دوست اما، در خاطرات خود روایت دیگری از تشکیل سپاه دارد که براساس آن فکر ایجاد نیرویی غیر از ارتش برای دفاع از انقلاب، اولین بار از سوی محمد منتظری مطرح شده است.
وی در بخشی از خاطرات خود درباره تشکیل سپاه میگوید: اوایل اسفند – احتمالاً ۹ اسفند – آیتالله بهشتی که برای دیدار حضرت امام به #مدرسه_علوی آمده بود مرا صدا زد و گفت: «حاج محسن، حضرت امام الان حکم تشکیل سپاه پاسداران را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی دادند، بهتر است شما هم در این سپاه باشی.
…بلافاصله به محل جلسه در پادگان عباسآباد رفتم. وارد اتاق شدم. دیدم عدهای از آقایان از جمله دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، علیمحمد بشارتی، مرتضی الویری و چند نفر دیگر حضور دارند. آقای تهرانچی و آقای هاشم صباغیان هم از طرف دولت موقت آمده بودند. کاغذی برداشتم و روی آن نوشتم بسم الله الرحمن الرحیم – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد: ۱- محسن رفیقدوست. بقیه هماسمهایشان را نوشتند و سپاه پاسداران تشکیل شد. هفت نفر بهعنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند. آقای دانش آشتیانی شد فرمانده سپاه، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای الویری مسئول روابط عمومی و من هم مسئول تدارکات شدم.»
(کامل این پژوهش را میتوانید در سایت ما بخوانید)
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود.
این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان پیروزی انقلاب موضع بیطرفانهای داشت برابری کند.
با پیشنهاد #مهدی_بازرگان رئیس دولت موقت، حجتالاسلام #حسن_لاهوتی حکمی از آیت الله خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و #ابراهیم_یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی شد.
#محسن_رفیق_دوست اما، در خاطرات خود روایت دیگری از تشکیل سپاه دارد که براساس آن فکر ایجاد نیرویی غیر از ارتش برای دفاع از انقلاب، اولین بار از سوی محمد منتظری مطرح شده است.
وی در بخشی از خاطرات خود درباره تشکیل سپاه میگوید: اوایل اسفند – احتمالاً ۹ اسفند – آیتالله بهشتی که برای دیدار حضرت امام به #مدرسه_علوی آمده بود مرا صدا زد و گفت: «حاج محسن، حضرت امام الان حکم تشکیل سپاه پاسداران را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی دادند، بهتر است شما هم در این سپاه باشی.
…بلافاصله به محل جلسه در پادگان عباسآباد رفتم. وارد اتاق شدم. دیدم عدهای از آقایان از جمله دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، علیمحمد بشارتی، مرتضی الویری و چند نفر دیگر حضور دارند. آقای تهرانچی و آقای هاشم صباغیان هم از طرف دولت موقت آمده بودند. کاغذی برداشتم و روی آن نوشتم بسم الله الرحمن الرحیم – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد: ۱- محسن رفیقدوست. بقیه هماسمهایشان را نوشتند و سپاه پاسداران تشکیل شد. هفت نفر بهعنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند. آقای دانش آشتیانی شد فرمانده سپاه، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای الویری مسئول روابط عمومی و من هم مسئول تدارکات شدم.»
(کامل این پژوهش را میتوانید در سایت ما بخوانید)
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوم/ تا پیش از تاسیس #ساواما ، #اطلاعات_نخست_وزیری تنها نهاد امنیتی جمهوری اسلامی بود، جایی که نخست زیر نظر ابراهیم یزدی، مصطفی چمران، عبدالعلی بازرگان فرزند مهندس بازرگان، و دستیارانی از نوع محمد غرضی و هاشم صباغیان و اداره هشتم ساواک بود. عبدالعلی بازرگان…
قسمت سوم / در اسناد سفارت آمریکا در تهران نیز به گزارشی از ماموران این سفارت اشاره شده است که در جریان تلاش دولت بازرگان برای تشکیل دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جدید تحت عنوان «ساواما» مورد مشورت قرار گرفته بودند.
#حسین_فردوست نیز در خاطرات خود مدعی شده است که از اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب، برخی از مقامهای دولت جدید با او تماس گرفتند و درباره تشکیل سازمانی نظیر ساواک با او رایزنی کردند.
فردوست میگوید که او هم سپهبد #ناصر_مقدم، آخرین رئیس #ساواک را برای تصدی سازمان جدید معرفی کرده است، او همچنین خاطراتی از رایزنیهایش با شهید سپهبد ولیالله قرنی و ناصر فربُد، دو رئیس ستاد کل ارتش پس از پیروزی انقلاب، نقل کرده است.
این در حالی است که #ابراهیم_یزدی از اعضای کابینه #مهدی_بازرگان در کتاب «آخرین تلاشها در آخرین روزها» اخبار مربوط به ارتباط بازرگان با ناصر مقدم را رد کرده است و میگوید: «بازرگان بر خلاف شایعات موجود هیچگاه وعدهای مبنی بر انتصاب مقدم به ریاست سازمان اطلاعاتی و امنیتی جدید به او نداد.»
اگر چه ابراهیم یزدی دروغگویی و یا ناگویی بسیار داشته است اما این اظهاراتش به حقیقت نزدیک است.
بر اساس فکت های بسیار مهدی بازرگان با سپهبد مقدم چند بار گفتوگو کرده است ولی در عین حالی که بازرگان قول ریاست اطلاعات به او داده بود در زمانی که به دستور خمینی رضا زوارهای مقدم را دستگیر کرد و به خلخالی سپرد تا اعدامش کند، ناجوانمردانه از وساطت شانه خالی کرد.
در این زمان عبدالکریم موسوی اردبیلی مذاکره با آمریکاییها و بخشی از مدیران ساواک را هدایت میکرد.
در دوران سرپرستی مصطفی چمران بر اطلاعات نخست وزیری، مهدی- برادرش- عملا همهکاره بود و او نیز در جبههها.
#مهدی_چمران از اعضای #انجمن_حجتیه کسانی را مثل مهندس مروج و جواد مادرشاهی به خدمت گرفت که اعتراض عدهای را برانگیخت.
عزت شاهی مسئول تحقیق کمیتههای انقلاب در این باره گفته است: «در دوره مسئولیتم در بازپرسی واحد تخلفات کل کمیته انقلاب اسلامی ، خیلی تلاش کردم تا از اسناد و مدارک ساواک محافظت شود و آدم قابل اعتمادی این کار را به عهده بگیرد.
این مدارک و اسناد در جایی به نام مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری میشدند و فردی به نام #جواد_مادرشاهی را به مسئولیت آنجا گماشته بودند.
مادرشاهی از اعضای انجمن حجتیه بود که قبل از پیروزی انقلاب نهتنها در امور سیاسی دخالتی نداشت، بلکه بعضی از اعضای آن در بعضی از موارد با ساواک همکاری میکردند و بدهبستانهایی داشتند.
#چپهای_امنیتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#حسین_فردوست نیز در خاطرات خود مدعی شده است که از اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب، برخی از مقامهای دولت جدید با او تماس گرفتند و درباره تشکیل سازمانی نظیر ساواک با او رایزنی کردند.
فردوست میگوید که او هم سپهبد #ناصر_مقدم، آخرین رئیس #ساواک را برای تصدی سازمان جدید معرفی کرده است، او همچنین خاطراتی از رایزنیهایش با شهید سپهبد ولیالله قرنی و ناصر فربُد، دو رئیس ستاد کل ارتش پس از پیروزی انقلاب، نقل کرده است.
این در حالی است که #ابراهیم_یزدی از اعضای کابینه #مهدی_بازرگان در کتاب «آخرین تلاشها در آخرین روزها» اخبار مربوط به ارتباط بازرگان با ناصر مقدم را رد کرده است و میگوید: «بازرگان بر خلاف شایعات موجود هیچگاه وعدهای مبنی بر انتصاب مقدم به ریاست سازمان اطلاعاتی و امنیتی جدید به او نداد.»
اگر چه ابراهیم یزدی دروغگویی و یا ناگویی بسیار داشته است اما این اظهاراتش به حقیقت نزدیک است.
بر اساس فکت های بسیار مهدی بازرگان با سپهبد مقدم چند بار گفتوگو کرده است ولی در عین حالی که بازرگان قول ریاست اطلاعات به او داده بود در زمانی که به دستور خمینی رضا زوارهای مقدم را دستگیر کرد و به خلخالی سپرد تا اعدامش کند، ناجوانمردانه از وساطت شانه خالی کرد.
در این زمان عبدالکریم موسوی اردبیلی مذاکره با آمریکاییها و بخشی از مدیران ساواک را هدایت میکرد.
در دوران سرپرستی مصطفی چمران بر اطلاعات نخست وزیری، مهدی- برادرش- عملا همهکاره بود و او نیز در جبههها.
#مهدی_چمران از اعضای #انجمن_حجتیه کسانی را مثل مهندس مروج و جواد مادرشاهی به خدمت گرفت که اعتراض عدهای را برانگیخت.
عزت شاهی مسئول تحقیق کمیتههای انقلاب در این باره گفته است: «در دوره مسئولیتم در بازپرسی واحد تخلفات کل کمیته انقلاب اسلامی ، خیلی تلاش کردم تا از اسناد و مدارک ساواک محافظت شود و آدم قابل اعتمادی این کار را به عهده بگیرد.
این مدارک و اسناد در جایی به نام مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری میشدند و فردی به نام #جواد_مادرشاهی را به مسئولیت آنجا گماشته بودند.
مادرشاهی از اعضای انجمن حجتیه بود که قبل از پیروزی انقلاب نهتنها در امور سیاسی دخالتی نداشت، بلکه بعضی از اعضای آن در بعضی از موارد با ساواک همکاری میکردند و بدهبستانهایی داشتند.
#چپهای_امنیتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حسین فردوست ، ارتشبد نیروی زمینی شاهنشاهی ایران، رئیس دفتر ویژهٔ اطلاعات از ابتدای تأسیس در ۱۳۳۸، قائممقام ساواک طی سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۲، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ و یکی از برجستهترین و مؤثرترین چهرههای اطلاعاتی دوران حکومت پهلوی و همدرس و دوست صمیمی دوران کودکی و نوجوانی محمدرضا پهلوی بود.
رفتار و مواضع ارتشبد فردوست در زمان حوادث سالهای ۱۳۵۶–۱۳۵۷، به انقلاب ۱۳۵۷ و سرنگونی سلسله پهلوی کمک کرد، شایعاتی را دربارهٔ وی بر سر زبانها انداخت. فردوست در خاطراتش عملکرد خود علیه حکومت پهلوی در زمان اوجگیری انقلاب را تأیید میکند. ازجمله، فردوست در صدور اعلامیهٔ بیطرفی ارتش در صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، نقش تعیینکننده داشت.
فردوست پس از انقلاب به صورت پنهانی در ایران و در تهران زندگی میکرد وی نهایتا در آبان ۱۳۶۲ پس از مکاتبات و مکالمات تلفنی با #مهدی_بازرگان و #محمد_علی_باقرزاده فرمانده گروه ضربت نیروی هوایی ارتش خود را در خانه پدریاش نزدیک میدان انقلاب تسلیم اعضای اطلاعات نخست وزیری (#محسن_آرمین و #سعید_حجاریان ) نمود، او یکسال بعد در اواسط مهر ۱۳۶۳ در پنج شب متوالی در تلویزیون جمهوری اسلامی شروع به اعترافات وافشاگری علیه نظام پهلوی نمود.
[این روایت رسمی و منتشر شده است اگرچه در روایات غیررسمی فردوست همکاری خود را با انقلابیون از اسفند ۱۳۵۷ آغاز کرده است]
#حسین_فردوست سرانجام در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ درحالی که گفته میشود در حصر خانگی بسر میبرد و به نگارش کتاب خاطرات خود میپرداخت در ۷۰ سالگی و بر اثر سکتهٔ قلبی درگذشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رفتار و مواضع ارتشبد فردوست در زمان حوادث سالهای ۱۳۵۶–۱۳۵۷، به انقلاب ۱۳۵۷ و سرنگونی سلسله پهلوی کمک کرد، شایعاتی را دربارهٔ وی بر سر زبانها انداخت. فردوست در خاطراتش عملکرد خود علیه حکومت پهلوی در زمان اوجگیری انقلاب را تأیید میکند. ازجمله، فردوست در صدور اعلامیهٔ بیطرفی ارتش در صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، نقش تعیینکننده داشت.
فردوست پس از انقلاب به صورت پنهانی در ایران و در تهران زندگی میکرد وی نهایتا در آبان ۱۳۶۲ پس از مکاتبات و مکالمات تلفنی با #مهدی_بازرگان و #محمد_علی_باقرزاده فرمانده گروه ضربت نیروی هوایی ارتش خود را در خانه پدریاش نزدیک میدان انقلاب تسلیم اعضای اطلاعات نخست وزیری (#محسن_آرمین و #سعید_حجاریان ) نمود، او یکسال بعد در اواسط مهر ۱۳۶۳ در پنج شب متوالی در تلویزیون جمهوری اسلامی شروع به اعترافات وافشاگری علیه نظام پهلوی نمود.
[این روایت رسمی و منتشر شده است اگرچه در روایات غیررسمی فردوست همکاری خود را با انقلابیون از اسفند ۱۳۵۷ آغاز کرده است]
#حسین_فردوست سرانجام در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ درحالی که گفته میشود در حصر خانگی بسر میبرد و به نگارش کتاب خاطرات خود میپرداخت در ۷۰ سالگی و بر اثر سکتهٔ قلبی درگذشت.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مهدی بازرگان قاتل نبود. ولی کاری که او و امثال او کردند، کم از جنایت نداشت. آنان جنایت را توجیه و خبر آنرا تلطیف کردند.
گوبلز هم قاتل نبود. وزیر تبلیغات هیتلر بود.
بازرگان جنایت نکرد، همچنان که گوبلز هم جنایت نکرده بود، بازرگان نخستین دانشیار دانشگاه تهران بود و مدتی بعد استاد و به مدت شش سال رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران شد، گوبلز هم دکترای ادبیات آلمان داشت، اما تشابه این دو، هر دوی آنها در کار تبلیغ، ترویج، تلطیف و توجیه جنایتها بود.
آیا در دوئالیسم بازجویی، بازجوی خوب گناه کمتری از بازجوی بد دارد؟
به اعتراف بازرگان تا اردیبهشت ۵۸ حدود ۶۰ نفر از مسئولان و سران حکومت شاه بدون دادگاه و دادرسی، اعدام شدند.
#مهدی_بازرگان ۱۸ مهر ۱۳۵۸ در گفتگو با خبرنگار خارجی از حمایت مطبوعات غربی از اعدام شدگان تعجب کرد و با سفسطه میپرسد چرا به اعدامها و کشتارهای شاه اعتراض نمیکردید؟ (که دروغ است و رسانههای غربی به ویژه در سالهای آخر به شدت به شاه حمله میکردند).
بازرگان مثل مردم عوام کوچه و بازار به رقم خیالی ۱۰۰ هزار کشته شاه اشاره میکند(اکنون میدانیم که ۲ تا صفر این رقم اضافی است). و سپس مغلطه میکند که ۶۰ تا کشته در برابر آن عدد چیزی نیست!
بنابر گزارش عفو بینالملل، اعدامهای بدون دادرسی در ایرانِ انقلابی فقط تا پایان اسفند ۱۳۵۷ به عدد ۴۳۸ تن رسید و با توجه به حجم بالای اعدامها در ماههای نخست سال ۱۳۵۸ (هویدا و دیگر وزرا)، قطعا این رقم افزایش یافته است.
نتیجه این رفتار بازرگان این میشود که اعدامها ادامه مییابد و در سالهای ۶۰ و ۶۷ کم کم به عددی که بازرگان به شاه نسبت داده بود، نزدیک میشود.
از خود بپرسیم. آیا گناه بازرگان واقعا کمتر از خلخالی بود؟
آیا گناه گوبلز که مغز متفکر دستگاه تبلیغات هیتلر بود، کمتر از گناه آیشمن (قصابِ دولت هیتلر) است؟
اگر بازرگان را تطهیر کنیم، بازرگانها در آینده ایران همچنان خواهند بود.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
گوبلز هم قاتل نبود. وزیر تبلیغات هیتلر بود.
بازرگان جنایت نکرد، همچنان که گوبلز هم جنایت نکرده بود، بازرگان نخستین دانشیار دانشگاه تهران بود و مدتی بعد استاد و به مدت شش سال رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران شد، گوبلز هم دکترای ادبیات آلمان داشت، اما تشابه این دو، هر دوی آنها در کار تبلیغ، ترویج، تلطیف و توجیه جنایتها بود.
آیا در دوئالیسم بازجویی، بازجوی خوب گناه کمتری از بازجوی بد دارد؟
به اعتراف بازرگان تا اردیبهشت ۵۸ حدود ۶۰ نفر از مسئولان و سران حکومت شاه بدون دادگاه و دادرسی، اعدام شدند.
#مهدی_بازرگان ۱۸ مهر ۱۳۵۸ در گفتگو با خبرنگار خارجی از حمایت مطبوعات غربی از اعدام شدگان تعجب کرد و با سفسطه میپرسد چرا به اعدامها و کشتارهای شاه اعتراض نمیکردید؟ (که دروغ است و رسانههای غربی به ویژه در سالهای آخر به شدت به شاه حمله میکردند).
بازرگان مثل مردم عوام کوچه و بازار به رقم خیالی ۱۰۰ هزار کشته شاه اشاره میکند(اکنون میدانیم که ۲ تا صفر این رقم اضافی است). و سپس مغلطه میکند که ۶۰ تا کشته در برابر آن عدد چیزی نیست!
بنابر گزارش عفو بینالملل، اعدامهای بدون دادرسی در ایرانِ انقلابی فقط تا پایان اسفند ۱۳۵۷ به عدد ۴۳۸ تن رسید و با توجه به حجم بالای اعدامها در ماههای نخست سال ۱۳۵۸ (هویدا و دیگر وزرا)، قطعا این رقم افزایش یافته است.
نتیجه این رفتار بازرگان این میشود که اعدامها ادامه مییابد و در سالهای ۶۰ و ۶۷ کم کم به عددی که بازرگان به شاه نسبت داده بود، نزدیک میشود.
از خود بپرسیم. آیا گناه بازرگان واقعا کمتر از خلخالی بود؟
آیا گناه گوبلز که مغز متفکر دستگاه تبلیغات هیتلر بود، کمتر از گناه آیشمن (قصابِ دولت هیتلر) است؟
اگر بازرگان را تطهیر کنیم، بازرگانها در آینده ایران همچنان خواهند بود.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز سالمرگ حسن لاهوتی است،در ایران بریفینگ به کرات در مورد لاهوتی گفته شده است، مرور مختصری داریم به چند مطلب از لاهوتی ، کامل این نوشتار در ایران بریفینگ همچنان موجود است:
خمینی، به دنبال پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ از تبعیدگاه خود در فرانسه به تهران بازگشت. در همان ابتدایی ترین روزهای ورودش به ایران ، خمینی فرمانی مبنی بر تاسیس سپاه انقلابی صادر کرد.
او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود.
این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان پیروزی انقلاب موضع بیطرفانهای داشت برابری کند.
با پیشنهاد #مهدی_بازرگان رئیس دولت موقت، #حسن_لاهوتی حکمی از خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و #ابراهیم_یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی شد.
#محسن_رفیق_دوست که آن روزها در سپاه زیر نظر لاهوتی فعالیت میکرد، در بخشی از خاطرات خود این موضوع را اینچنین روایت میکند:«احساس میکردم این سپاهی که در حال شکلگیری است، سپاهی نیست که مدنظر امام بوده است. از طرف دیگر در ۳ تشکل دیگر هم نیروهایی به صورت مسلح فعالیت میکردند که شامل گارد انقلاب تحت نظر ابو شریف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت شهید محمد منتظری و افراد گروههای مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدین شکل داده بود، میشدند. پاییز ۵۸ ابوشریف و شهید منتظری و شهید محمد بروجردی از سوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دعوت کردم و در اتاقی که در آنجا جمع شده بودیم را قفل کردم. یک کلت کمری۴۵ داشتم آن را روی میز گذاشتم و گفتم افرادی که از هر۴ گروه موجود میشناسم، همه یک هدف را تعقیب میکنند که ایجاد نیرویی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی ندارید. حکم ما از سوی امام است که ما را مجاز به فعالیت زیر نظر دولت موقت کرده است. انتقاد عمده آنها به سپاه نظارت دولت موقت بر آن بود که گفتم در هر صورت این حکم امام است. گفتم اگر در این جلسه نتوانیم به نتیجهای برسیم، اول شما ۳ نفر را میکشم، بعد خودم را و همه را راحت میکنم. خوشبختانه در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که حرف منطقی است و بهتر است بنشینیم و باهم مذاکرهای برای ادغام انجام دهیم. قرار شد از هر کدام از این مراکز ۳ نفر انتخاب شوند. این ۱۲ نفر بنشینند و بحث ادغام را پیگیری کنند…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خمینی، به دنبال پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ از تبعیدگاه خود در فرانسه به تهران بازگشت. در همان ابتدایی ترین روزهای ورودش به ایران ، خمینی فرمانی مبنی بر تاسیس سپاه انقلابی صادر کرد.
او به دنبال تاسیس سازمان نیرومندی متشکل از کلیه نیروهای نظامی مدافع انقلاب در قالب تشکیلات واحد هوادار نظام بود.
این تشکیلات در نظر خمینی باید با ارتش ایران که در جریان پیروزی انقلاب موضع بیطرفانهای داشت برابری کند.
با پیشنهاد #مهدی_بازرگان رئیس دولت موقت، #حسن_لاهوتی حکمی از خمینی برای تأسیس این نیرو دریافت میکند و #ابراهیم_یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجتالاسلام لاهوتی شد.
#محسن_رفیق_دوست که آن روزها در سپاه زیر نظر لاهوتی فعالیت میکرد، در بخشی از خاطرات خود این موضوع را اینچنین روایت میکند:«احساس میکردم این سپاهی که در حال شکلگیری است، سپاهی نیست که مدنظر امام بوده است. از طرف دیگر در ۳ تشکل دیگر هم نیروهایی به صورت مسلح فعالیت میکردند که شامل گارد انقلاب تحت نظر ابو شریف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت شهید محمد منتظری و افراد گروههای مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدین شکل داده بود، میشدند. پاییز ۵۸ ابوشریف و شهید منتظری و شهید محمد بروجردی از سوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دعوت کردم و در اتاقی که در آنجا جمع شده بودیم را قفل کردم. یک کلت کمری۴۵ داشتم آن را روی میز گذاشتم و گفتم افرادی که از هر۴ گروه موجود میشناسم، همه یک هدف را تعقیب میکنند که ایجاد نیرویی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی ندارید. حکم ما از سوی امام است که ما را مجاز به فعالیت زیر نظر دولت موقت کرده است. انتقاد عمده آنها به سپاه نظارت دولت موقت بر آن بود که گفتم در هر صورت این حکم امام است. گفتم اگر در این جلسه نتوانیم به نتیجهای برسیم، اول شما ۳ نفر را میکشم، بعد خودم را و همه را راحت میکنم. خوشبختانه در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که حرف منطقی است و بهتر است بنشینیم و باهم مذاکرهای برای ادغام انجام دهیم. قرار شد از هر کدام از این مراکز ۳ نفر انتخاب شوند. این ۱۲ نفر بنشینند و بحث ادغام را پیگیری کنند…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing