عکس برای حوالی ماههای مهر یا آبان ۱۳۶۷ است، #قتل_عام_زندانیان_سیاسی در خلال تابستان ۱۳۶۷ آغاز و تا اواسط مهر ادامه داشت، واقعیت دردناکی در مورد بسیاری از این اعدام شدگان وجود دارد که جمهوری اسلامی حتی نام و نشان آنها را هم نمیدانست، بسیاری از اعدام شدگان را جمهوری اسلامی خود در قبرستانهای بی نام ونشان دفن کرد، بخش دیگری را هم پس از اعلام نام و نشانشان پیکرهایشان را تحویل خانوادههایشان داد، این تصویر تلخ و دردناک برای. آن دسته از اعدام شدگانی است که حتی نام و نشان آنها را نمیدانست و پس از گذشت مدتی در اطلاعیهای از خانوادههای زندانیان سیاسی اعدام شده برای شناسایی اعدام شدگان و دریافت پیکرشان فراخوان داده شده که خانوادهها به حسینیه #زندان_اوین آمدهاند تا اجساد عزیزانشان را شناسایی کنند و با خود ببرند، بخش اعظم اعدامیان البته در گورهای دسته جمعی و یا بی نام و نشان در #گورستان_خاوران و #بهشت_زهرا دفن شدهاند.
از #ابراهیم_رئیسی، #حسینعلی_نیری ، #مصطفی_پورمحمدی و #مرتضی_اشرفی به عنوان افرادی نام برده میشود که نقش عمده و کلیدی در این اعدامها داشتهاند.
در خاطرات #آیت_الله_منتظری و همچنین #تاریخ_سیاسی_ایران ، از مرتضی اشراقی (دادستان وقت تهران) به همراه حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت )، سید ابراهیم رئیسی (معاون اجرایی آنزمان دادستان تهران) و مصطفی پورمحمدی (نمایندهٔ وقت وزارت اطلاعات)، به عنوان مسئولان هیئت مرگ یاد میشود.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
از #ابراهیم_رئیسی، #حسینعلی_نیری ، #مصطفی_پورمحمدی و #مرتضی_اشرفی به عنوان افرادی نام برده میشود که نقش عمده و کلیدی در این اعدامها داشتهاند.
در خاطرات #آیت_الله_منتظری و همچنین #تاریخ_سیاسی_ایران ، از مرتضی اشراقی (دادستان وقت تهران) به همراه حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت )، سید ابراهیم رئیسی (معاون اجرایی آنزمان دادستان تهران) و مصطفی پورمحمدی (نمایندهٔ وقت وزارت اطلاعات)، به عنوان مسئولان هیئت مرگ یاد میشود.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست ودوم / همان طور که دانستیم ، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات چند نهاد موازی فعالیتهای اطلاعاتی را پیش میبردند از جمله دفتر #اطلاعات_نخست_وزیری ، واحد اطلاعات سپاه، تشکیلات کمیتهها، تشکیلات دادستانی و اطلاعات ارتش. حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی،…
قسمت بیست و سوم / در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس و شورای نگهبان، نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز میشود.
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت شصت و هفت / در آخرین مرگهای مشکوک نظامیان باید یادی شود از منصوره سگوند، «مامور سابق نیروی انتظامی اهل خرم آباد و دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد آبدانان که بعد از آزادی از بازداشت بدون هیچ بیماری زمینهای با علائم ایست قلبی روز یکشنبه ساعت ۲ بعدازظهر در بیمارستان…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قسمت شصت وهشت / بسیاری مرگ او را نخستین «مرگ مشکوک» پس از انقلاب ۵۷ بهشمار میبرند؛ مرگ شخصی که در دوران انقلاب، به اعتقاد خیلیها جایگاهی قابلمقایسه با روحالله خمینی داشت: محمود طالقانی.
او بهعنوان یکی از رهبران انقلاب که بین طیفهای مختلف انقلابیون، از نهضت آزادی گرفته تا جبهه ملی، اسلامیون ، مجاهدین و #چپهای_امنیتی اعتبار و محبوبیتی ویژه داشت، از همان روزهای اول انقلاب منتقد بخش عمدهای از روند اتفاقات بود.
#آیت_الله_طالقانی بر خلاف اکثر چهرههای پرنفوذ اسلامی از جمله بنیانگذار حکومت فعلی، حامی و طرفدار محمد مصدق بود و اختلافات مواضع او با آیتالله خمینی در بسیاری از موارد از همان ابتدای انقلاب بهگوش میرسید.
#محمود_طالقانی با آنکه رای اول تهران را در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی کسب کرده بود، اغلب در جلسات آن شرکت نمیکرد.
او به روایت بسیاری، از جمله #آیت_الله_منتظری با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به پیشنویس قانون اساسی مخالف بود؛ اما درست زمانی که قرار بود این اصل در مجلس خبرگان مطرح و تصویب شود، درگذشت.
از همان زمان پرسشهایی درباره مرگ او طرح شد که بسیاری از آنها بعد از چهار دهه همچنان بیپاسخ مانده است
مرگهای مشکوک در جمهوری اسلامی هرگز پایان نیافت و تا امروز نیز ادامه دارد.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکههای اجتماعی میتوانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
فراخوان :
اگر شما هم از مرگ مشکوک یک نظامی در جمهوری اسلامی مطلع هستید با اطلاع به ما در تکمیل این مجموعه سهیم باشید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او بهعنوان یکی از رهبران انقلاب که بین طیفهای مختلف انقلابیون، از نهضت آزادی گرفته تا جبهه ملی، اسلامیون ، مجاهدین و #چپهای_امنیتی اعتبار و محبوبیتی ویژه داشت، از همان روزهای اول انقلاب منتقد بخش عمدهای از روند اتفاقات بود.
#آیت_الله_طالقانی بر خلاف اکثر چهرههای پرنفوذ اسلامی از جمله بنیانگذار حکومت فعلی، حامی و طرفدار محمد مصدق بود و اختلافات مواضع او با آیتالله خمینی در بسیاری از موارد از همان ابتدای انقلاب بهگوش میرسید.
#محمود_طالقانی با آنکه رای اول تهران را در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی کسب کرده بود، اغلب در جلسات آن شرکت نمیکرد.
او به روایت بسیاری، از جمله #آیت_الله_منتظری با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به پیشنویس قانون اساسی مخالف بود؛ اما درست زمانی که قرار بود این اصل در مجلس خبرگان مطرح و تصویب شود، درگذشت.
از همان زمان پرسشهایی درباره مرگ او طرح شد که بسیاری از آنها بعد از چهار دهه همچنان بیپاسخ مانده است
مرگهای مشکوک در جمهوری اسلامی هرگز پایان نیافت و تا امروز نیز ادامه دارد.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکههای اجتماعی میتوانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
فراخوان :
اگر شما هم از مرگ مشکوک یک نظامی در جمهوری اسلامی مطلع هستید با اطلاع به ما در تکمیل این مجموعه سهیم باشید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هفتاد / در ادامه مروری بر قتلهای مشکوک نظامیان ودولتمردان جمهوری اسلامی برای درک بهتری از فعالیتها و حذفهای #چپهای_امنیتی بد نیست مروری داشته باشیم بر پرونده حسن لاهوتی؛ از چهرههای نزدیک به آیتالله خمینی و #اکبر_هاشمی_رفسنجانی ، که در پی بازداشتی…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قسمت هفتاد و یک / احمد خمینی چشم و گوش و گاه حتی دست و زبان آیتالله خمینی بود. هر ارتباط معنادار با رهبر جمهوری اسلامی باید از مسیر و فیلتر او میگذشت. ردپای او کمابیش در همه رویدادهای مهم و همه تصمیمهای سرنوشتساز دهه ۶۰ خورشیدی دیده میشود.
از ادامه جنگ و عزل بنی صدر گرفته تا قتل عام زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ و عزل و خانه نشینی #آیت_الله_منتظری .
بیدلیل نبود که پس از آیتالله خمینی، احمد را «گنجینه» اسرار نظام میخواندند و عجیب نیست که وقتی فردای تولد ۴۹ سالگیاش خبر آمد که «سکته» کرده، کسی باور نکرد!
بزرگترین دلیل حذف او اینجاست که با قدرت گرفتن دو متحد پیشین یعنی #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و علی خامنهای او پس از آنکه دید به حاشیه رفته است، آشکارا از تصمیمگیریها در «نظام» انتقاد میکرد.
او اگر چه نظامی نبوده است اما باید که در ادامه بررسی و مرور «مرگهای مشکوک» در جمهوری اسلامی به ابهامات موجود در مرگ #سید_احمد_خمینی فرزند محبوب روحالله خمینی پرداخت .
مرگهای مشکوک در جمهوری اسلامی هرگز پایان نیافت و تا امروز نیز ادامه دارد.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکههای اجتماعی میتوانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
فراخوان :
اگر شما هم از مرگ مشکوک یک نظامی در جمهوری اسلامی مطلع هستید با اطلاع به ما در تکمیل این مجموعه سهیم باشید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
از ادامه جنگ و عزل بنی صدر گرفته تا قتل عام زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ و عزل و خانه نشینی #آیت_الله_منتظری .
بیدلیل نبود که پس از آیتالله خمینی، احمد را «گنجینه» اسرار نظام میخواندند و عجیب نیست که وقتی فردای تولد ۴۹ سالگیاش خبر آمد که «سکته» کرده، کسی باور نکرد!
بزرگترین دلیل حذف او اینجاست که با قدرت گرفتن دو متحد پیشین یعنی #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و علی خامنهای او پس از آنکه دید به حاشیه رفته است، آشکارا از تصمیمگیریها در «نظام» انتقاد میکرد.
او اگر چه نظامی نبوده است اما باید که در ادامه بررسی و مرور «مرگهای مشکوک» در جمهوری اسلامی به ابهامات موجود در مرگ #سید_احمد_خمینی فرزند محبوب روحالله خمینی پرداخت .
مرگهای مشکوک در جمهوری اسلامی هرگز پایان نیافت و تا امروز نیز ادامه دارد.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکههای اجتماعی میتوانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
فراخوان :
اگر شما هم از مرگ مشکوک یک نظامی در جمهوری اسلامی مطلع هستید با اطلاع به ما در تکمیل این مجموعه سهیم باشید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم / عباس آقا زمانی در سال ۱۳۴۹ به بهانه معالجه پدر به اتریش رفت، از آنجا به لبنان و سپس پایگاههای فلسطینی، برای طی دورههای چریکی و عملیات نظامی عزیمت نمود. وی پس از آن به ایران بازگشت اما دوباره به دلایل نامعلوم راهی اتریش شد. در این زمان با آشکار…
قسمت چهارم / دوران فرماندهی ابو شریف در سپاه، همزمان بود با انتخاب #ابوالحسن_بنی_صدر به سمت رئیسجمهوری و انتصاب او به جانشینی فرماندهی کل قوا از سوی آیتالله خمینی.
ابو شریف نیز در این ایام وابستگی بسیار نزدیکی با ابوالحسن داشت، این نزدیکی باعث شد که پس از عزل بنیصدر بدبینی نسبت به او در بدنه سپاه به وجود بیاید، نهایتاً در اواسط سال ۱۳۶۰ #عباس_آقا_زمانی از سپاه عزل وبرای تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد.
او ابتدا در شهریور ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار سفارت و در فروردین ۱۳۶۱ نیز به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد. مأموریت او در پاکستان بعد از ۳ سال پایان یافت و ابو شریف در سال ۱۳۶۳ به ایران بازگشت.
او پس از بازگشت از پاکستان به تهران نرفت و به قم رفت و به ادامه تحصیلات مذهبی در کنار #آیت_الله_منتظری پرداخت بهواسطه همین نزدیکی او به منتظری بود که نمایندگی وی در امور افغانستان را بر عهده گرفت و به مجاهدین افغان درنبرد با دولت شوروی یاری میرساند و از همین رو به افغانستان رفتوآمدهای طولانیمدت داشت به روایتی او اغلب دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی را در افغانستان گذراند چنانکه در آن زمان با خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان و ساقط شدن دولت کمونیستی محمد نجیب الله توسط مجاهدین، #ابوشریف به همراه گروههای جهادی افغان و نیروهای القاعده که در آن زمان بهصورت متحد با نیروهای شوروی سابق میجنگیدند در هنگام فتح پایتخت، وارد شهر کابل شد.
ابو شریف پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان و شروع جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به پاکستان رفت، اینجا سرآغاز سکوت او و مرموز شدن ابو شریف هست.
او تمامی دهه ۸۰ شمسی را در کشور پاکستان گذراند، خود مدعی است در آن سالها به فعالیتهای علمی و دینی اشتغال داشته است. در بعضی از مصاحبهها نیز گفته است به دامداری و دامپروری در اسلامآباد مشغول بوده است.
#چپهای_امنیتی
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ابو شریف نیز در این ایام وابستگی بسیار نزدیکی با ابوالحسن داشت، این نزدیکی باعث شد که پس از عزل بنیصدر بدبینی نسبت به او در بدنه سپاه به وجود بیاید، نهایتاً در اواسط سال ۱۳۶۰ #عباس_آقا_زمانی از سپاه عزل وبرای تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد.
او ابتدا در شهریور ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار سفارت و در فروردین ۱۳۶۱ نیز به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد. مأموریت او در پاکستان بعد از ۳ سال پایان یافت و ابو شریف در سال ۱۳۶۳ به ایران بازگشت.
او پس از بازگشت از پاکستان به تهران نرفت و به قم رفت و به ادامه تحصیلات مذهبی در کنار #آیت_الله_منتظری پرداخت بهواسطه همین نزدیکی او به منتظری بود که نمایندگی وی در امور افغانستان را بر عهده گرفت و به مجاهدین افغان درنبرد با دولت شوروی یاری میرساند و از همین رو به افغانستان رفتوآمدهای طولانیمدت داشت به روایتی او اغلب دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی را در افغانستان گذراند چنانکه در آن زمان با خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان و ساقط شدن دولت کمونیستی محمد نجیب الله توسط مجاهدین، #ابوشریف به همراه گروههای جهادی افغان و نیروهای القاعده که در آن زمان بهصورت متحد با نیروهای شوروی سابق میجنگیدند در هنگام فتح پایتخت، وارد شهر کابل شد.
ابو شریف پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان و شروع جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به پاکستان رفت، اینجا سرآغاز سکوت او و مرموز شدن ابو شریف هست.
او تمامی دهه ۸۰ شمسی را در کشور پاکستان گذراند، خود مدعی است در آن سالها به فعالیتهای علمی و دینی اشتغال داشته است. در بعضی از مصاحبهها نیز گفته است به دامداری و دامپروری در اسلامآباد مشغول بوده است.
#چپهای_امنیتی
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
توقیف #روزنامه_آریا در یک پروسه کاملا غیر قانونی و حتی بدون تشکیل جلسه هیئت نظارت بـر مطبوعـات و تنها با اقدام #عطاالله_مهاجرانی صورت گرفت وجالب آنکه حتی اعتراض خود مدیران آریا را نیز برنیانگیخت.
▪️رمز و راز این توقیف چه بود؟
این توقیف به دستور رئیس جمهور خاتمی و در واقع به دستور #سعید_حجاریان مشاور امنیتی خاتمی به او و اقدام فوری وزیر ارشاد، مهاجرانی به دنبال درج مصاحبهای با سردبیر ایران فردا در آریا مورخ ۷۸/۱۲/۱۴ صورت گرفت که فراز مهم و مورد حساسیت آن چنین بود:
… به نظر من راه حل اصلی پرونـده #قتلهای_زنجیره_ای رفتن به گذشته و باز کردن پرونده اعدام وسـیع زنـدانیان سیاسـی در تابـستان ۶۷ است که باید تمامی کسانی که در آن پرونده مشارکت داشتند، در اولین قـدم بـر کنار و خانهنشین شوند،نباید خانهنشینی فقط برای #آیت_الله_منتظری باشد….
این اشـاره بـه حکـم خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در حالی است که در آن زمان نیروهای چپ امنیتی در زندانها حضور داشتند و این قتل عام به دست آنها انجام گرفته و خـاتمی رئیس جمهور، نیز آنزمان در سمت معاونت فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا فعالیت داشت و بـا جدیت از حکم خمینی حمایت کرده بود و اظهارات سردبیر نـشریه ایـران فـردا، در واقع خاتمی و همه چپ های امنیتی قضایی را نیز بهعنوان یکی از حامیان جدی این حکم، نشانه گرفته بود.
در واقع همه رمز و راز توقیف بیسرو صـدای روزنامـه دوم خـردادی آریـا درهمین نکته نهفته است و سکوت دیگر روزنامـههـای دوم خـردادی نیز کـه در قبـال هـر برخوردی با مطبوعات، همیشه هیاهوی و جنجال سر میدادند، نیز از همین بابت اسـت.
چـرا که پیگیری و طرح شفاف و تفصیلی این موضوع میتواند بهعنوان یک نقطه و سابقه سیاه و بسیار منفی البته در کارنامه اصلاحطلبی و پروژه تسامح و تساهل آقای رئیس جمهور تلقی شود.
رخداد فوق بیانگر یک نکته دیگر نیز بود و آن اینکه اقدام خاتمی با همراهی و همکاری وزیر ارشـاد، در ایـن مـورد؛ قاطعانـه، سـریع و بـدون هرگونه هیاهو و جنجال آیا در تضاد با شعارهای تحمل مخالف و دفاع از آزادی بیان و… نداشت؟
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
آیتالله مشکینی نیز در سال ۶۰ در جمع فرماندهان سپاه آذربایجان شرقی خود را «شیفته درایت، ذهن و فکر» سیدمهدی دانسته و خطاب به فرماندهان سپاه گفته بود «قدر این مرد بزرگ را بدانید».
اما آنچه پرونده #سید_مهدی_هاشمی را در این میان متمایز میکند گره خوردنش با مساله حدف #آیت_الله_منتظری از رهبریست. اتفاقی که تاریخ سی سال گذشته ایران را دستخوش تغییرات بزرگی کرد.
نقطه مبهم زندگی سید مهدی که در سال ۶۶ نیز بلای جانش شد به داستان قتلهایی باز میگردد که دادگاه ویژه روحانیت اعلام کرده با دستور او انجام شده اما نزدیکانش این ادعا را رد کردهاند.
قتل آیتالله شمسآبادی، روحانی و امیر عباس بحرینیان، رئیس کمیته انقلاب اصفهان، دو چهره شاخصی هستند که دادگاه ویژه روحانیت مدعی است که با دستور مهدی هاشمی انجام شده است.
هر چند برخی تنها دلیل برای بازداشت مهدی هاشمی را حذف آیتالله منتظری میدانند، برخی دیگر معتقدند که نوعی اجماع جهانی و داخلی جهت حذف سید مهدی هاشمی و به تبع آن آیتالله منتظری از دایره قدرت شکل گرفته بود.
بعد از ماجرای مکفارلین، بسیاری از نشریههای مشهور عربی نظیر النهار و الکویتی اینگونه تحلیل کردند که هدف از مذاکره با ایران نه تنها آزادی گروگانها بلکه تلاش برای حذف «سازمان نهضتهای آزادیبخش» و همچنین تلاش برای تقویت جناح میانهرو «#اکبر_هاشمی_رفسنجانی و #علی_خامنه_ای » در روند انتقال قدرت در ایران است.
محمدی ری شهری درکتاب خاطرات سیاسی خود اذعان کرده که مهدی هاشمی در طی زمان بازجویی متحمل هفتاد و پنج ضربه شلاق شد. نزدیکان مهدی هاشمی نیز دلیل اعترافات او را شکنجه و«حیله» #محمدی_ری_شهری وزیر اطلاعات میدانند….
ادامه دارد…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
پس از برگزاری جلسات محاکمه فشرده به ریاست رازینی اولین حاکم شرع در مرداد ماه ۶۶، سید مهدی هاشمی به اعدام محکوم شد و در نهایت حکم اعدامش در تاریخ ۶ مهر همان سال اجرایی شد تا پرونده پر ابهامش را همچون رازی سر به مهر باقی گذارد.
دادگاه مهدی هاشمی مخفیانه برگزار شد و #علی_فلاحیان به عنوان قائممقام وزیر اطلاعات که عملا ضابط این پرونده محسوب میشد، بهعنوان دادستان دادگاه ویژه روحانیت کیفرخواست را ارائه کرد و مهدی هاشمی نه حق انتخاب وکیل داشت و نه حتی حق تجدید نظر در حکمش.
رازینی در مصاحبهاش افشا میکند که از آنجا که با ارسال نامه #آیت_الله_منتظری به آیتالله خمینی بیم عفو سید مهدی میرفته، حکم اعدام را شبانه و بدون اطلاع بیت خمینی اجرا کرده است.
نامه مورد اشاره رازینی، نامهای است که در خاطرات منتظری نیز وجود دارد و توسط سراجالدین موسوی از فرماندهان کمیته به دست خمینی رسیده است.
اما محمدی ریشهری و دیگر دست اندرکاران پرونده برای اینکه خمینی دستوری ندهد، سریعا و شبانه مهدی هاشمی را اعدام کردهاند.
محمدی ریشهری در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ در قم مطلبی را گفته که در الشراع (شماره ۷۷۷، مورخ ۲۱ آوریل ۹۷)، انتشار یافته:«صبح روزی که سید مهدی هاشمی را اعدام کردم، از دفتر امام خمینی، حاج سید احمد خمینی تلفنی به من اطلاع داد که اعدام سید مهدی مشمول تخفیف و عفو امام قرار گرفت،او را اعدام نکنید، بلکه به یکی از نقاط دور دست تبعید نمایید،در جواب حاج سید احمد گفتم پس نامهای مشتمل بر عفو با دست خط امام به من بدهید سید احمد گفت: کسی را بفرست تا نامه را برای شما بیاورد ولی کسی را نفرستادم زمانی گذشت و حاج سید احمد خمینی دوباره تلفن کرده و همان مطلب قبل را تکرار نمود من نیز همان جواب را دادم تا سرانجام حاج سید احمد مجبور شد نامۀ فوق را توسط یکی از پاسداران دفتر امام برای من بفرستد،اما در این فاصلۀ زمانی،حکم اعدام سید مهدی انجام شده بود»
…پرونده سید مهدی هاشمی پس از نزدیک به چهار دهه همچنان موضوعی مبهم درتاریخ جمهوری اسلامی است که به دلیل مرگ برخی از بازیگران اصلی آن از جمله احمد خمینی بخشی از نقاط تاریک آن همچنان باقی خواهد ماند…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از #ابراهیم_رئیسی، #حسینعلی_نیری ، #مصطفی_پورمحمدی و #مرتضی_اشرفی به عنوان افرادی نام برده میشود که نقش عمده و کلیدی در این اعدامها داشتهاند.
در خاطرات #آیت_الله_منتظری و همچنین #تاریخ_سیاسی_ایران ، از مرتضی اشراقی (دادستان وقت تهران) به همراه حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت )، سید ابراهیم رئیسی (معاون اجرایی آنزمان دادستان تهران) و مصطفی پورمحمدی (نمایندهٔ وقت وزارت اطلاعات)، به عنوان مسئولان هیئت مرگ یاد میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برنامه راهیان نور شبکه۳ حرفهای یکی از رپرهای منقلی رو پخش کرده که فیلمهایش با دختران لب استخرها به وفور است وشغل اصلیاش قماربازی است!
در سایتهای قمار و شرطبندی توی اینستا، جیب مردم رو میزند و دستش هم با حکومت در یک کاسه است!
بد نیست بدانید در جمهوری اسلامی سایت #آیت_الله_منتظری و #آیت_الله_شهید_بهشتی فیلتر است اما سایتهای قمار بازی فیلتر نیستند.
سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و بسیاری از فرزندان مقامات جمهوری اسلامی و مزدورانشان همه در کار قمارهای اینترنتی هستند، و سایت شرطبندی دارند و #بانک_مرکزی هم برایشان در سایتهایشان درگاه پرداخت اینترنتی باز کرده!
همانند کازینوی صداوسیما، همانند ساشا سبحانی که یه عکس با ظریف دارد یه عکس با لای پای داف کرایهای، همانند شهاب حسینی که یه دهن از آخور آخوند میخورد و در بغل فرماندهان سپاه است و یه پیک از توبرهی لوس آنجلس و در بغل بهروز وثوقی، همانند پرویز پرستویی که روز با #قاسم_سلیمانی عکس میاندازد و شب با سالومه چت میکند!
#سایتهای_شرطبندی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در تابستان ۱۳۶۷ بیش از ۴۰۰۰ نفر از مخالفین نظام مخفیانه اعدام و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
#هیأت_مرگ با پرسشهایی مانند «آیا در خانوادهای بزرگ شدهاید که پدر در آن نماز میخواند، روزه میگرفت و قرآن میخواند؟»، «آیا شما مسلمانید؟»، «آیا به خدا اعتقاد دارید؟»، «آیا به بهشت و جهنم معتقد هستید؟»، «آیا محمد را بهعنوان خاتم انبیاء قبول دارید؟»، «آیا در ماه رمضان روزه میگیرید؟»، «آیا قرآن میخوانید؟»، «آیا هر روز نماز میخوانید؟»، «آیا ترجیح میدهید با یک مسلمان همبند شوید و یا یک غیرمسلمان؟»، در دادگاههایی بعضا چند دقیقهای حکم اعدام بسیاری از زندانیان سیاسی را صادر کرد.
#علی_رازینی، از مسئولان ارشد قضایی جمهوری اسلامی که از سال ۶۶ تا ۹۱ حاکم شرع و یکی از اعضای هیئت مرگ بود، سال گذشته در یک مصاحبه تلویزیونی گفت:«کسانی که مامور اجرای فرمان امام خمینی بودند حرکات و فعالیتهای آن فرد را بررسی میکردند و بعد نظر میدادند. ولی دادگاه خیلی سریع بود و در فرصت کمی این کار انجام شد.»
#ابراهیم_رئیسی از اصلی ترین اعضای این هیات بود، وی از اوایل دهه ۶۰ جانشین دادستان تهران بوده و در جریان #قتل_عام۶۷ با همین منصب عضو ارسد هیأت مرگ بوده است.
#آیت_الله_منتظری در خاطرات خود از ابرهیم رئیسی بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده و میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“.
#ابراهیم_رئیسی_جنایتکار_است #نه_به_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#هیأت_مرگ با پرسشهایی مانند «آیا در خانوادهای بزرگ شدهاید که پدر در آن نماز میخواند، روزه میگرفت و قرآن میخواند؟»، «آیا شما مسلمانید؟»، «آیا به خدا اعتقاد دارید؟»، «آیا به بهشت و جهنم معتقد هستید؟»، «آیا محمد را بهعنوان خاتم انبیاء قبول دارید؟»، «آیا در ماه رمضان روزه میگیرید؟»، «آیا قرآن میخوانید؟»، «آیا هر روز نماز میخوانید؟»، «آیا ترجیح میدهید با یک مسلمان همبند شوید و یا یک غیرمسلمان؟»، در دادگاههایی بعضا چند دقیقهای حکم اعدام بسیاری از زندانیان سیاسی را صادر کرد.
#علی_رازینی، از مسئولان ارشد قضایی جمهوری اسلامی که از سال ۶۶ تا ۹۱ حاکم شرع و یکی از اعضای هیئت مرگ بود، سال گذشته در یک مصاحبه تلویزیونی گفت:«کسانی که مامور اجرای فرمان امام خمینی بودند حرکات و فعالیتهای آن فرد را بررسی میکردند و بعد نظر میدادند. ولی دادگاه خیلی سریع بود و در فرصت کمی این کار انجام شد.»
#ابراهیم_رئیسی از اصلی ترین اعضای این هیات بود، وی از اوایل دهه ۶۰ جانشین دادستان تهران بوده و در جریان #قتل_عام۶۷ با همین منصب عضو ارسد هیأت مرگ بوده است.
#آیت_الله_منتظری در خاطرات خود از ابرهیم رئیسی بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده و میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“.
#ابراهیم_رئیسی_جنایتکار_است #نه_به_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
از #ابراهیم_رئیسی، #حسینعلی_نیری ، #مصطفی_پورمحمدی و #مرتضی_اشرفی به عنوان افرادی نام برده میشود که نقش عمده و کلیدی در این اعدامها داشتهاند.
در خاطرات #آیت_الله_منتظری و همچنین #تاریخ_سیاسی_ایران ، از مرتضی اشراقی (دادستان وقت تهران) به همراه حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت )، سید ابراهیم رئیسی (معاون اجرایی آنزمان دادستان تهران) و مصطفی پورمحمدی (نمایندهٔ وقت وزارت اطلاعات)، به عنوان مسئولان هیئت مرگ یاد میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حسین موسوی تبریزی، «دادستان کل انقلاب» در سالهای اول جمهوری اسلامی در اظهاراتی ضمن اذعان به وقوع #قتل_عام_زندانیان_سیاسی در سال ۶۷ گفت، محمد محمدی ریشهری، وزیر وقت اطلاعات این کشور، و ابراهیم رئیسی عاملان اصلی این اعدامها بودهاند.
موسوی تبریزی در این زمینه به «انصافنیوز» گفت، ریشهری به خمینی نامه نوشته بود که «اجازه دهید ما دوباره اینها که در زندانها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم.» به گفته موسوی تبریزی، خمینی با درخواست ریشهری موافقت نمیکند اما رئیسی و ریشهری مجددا حضوری نزد خمینی میروند ونهایتا موافقت او را جلب میکنند.
او در بخش دیگری از این اظهارات گفت، یکی از انتقادهای #آیت_الله_منتظری ، قائم مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی این بود که این اعدامها به صورت دستهجمعی صورت گرفته است.
موسوی تبریزی همچنین درباره برخی اعدامهای صورت گرفته در آن تابستان گفت، هواداران مجاهدین خلق موسوم به «سمپاتها»، که در عملیات نظامی مجاهدین نیز شرکت نمیکردند، توسط مقامات جمهوری اسلامی اعدام شدند.
موسوی تبریزی که در برخی منابع، از او به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر یاد میشود، در بخش پایانی اظهارات خود افزود، اگر برای این اعدامها مشورتی بین قضات صورت نمیگرفت، شمار اعدامشدگان چندین برابر بود.
اشاره موسوی تبریزی به کمیتهای موسوم به «هیئت مرگ» است که شامل ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، حسینعلی نیری، حاکم شرع، علیرضا آوایی، وزیر دادگستری سابق، مصطفی پورمحمدی، نماینده وزارت اطلاعات و محمد حسین احمدی، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان بود.
هیئت مرگ در آن سال با حضور در زندانها برای هزاران زندانی حکم اعدام صادر کرد.
حمید نوری، یکی از عوامل اجرای این اعدامها بود که در تابستان آن سال، به عنوان دادیار زندان اوین فعالیت میکرد.
نوری که در سوئد بازداشت شد، چندی پیش و پس از برگزاری بیش از ۹۰ جلسه دادگاه، به ۲۵ سال زندان محکوم شد.
اظهارات موسوی تبریزی تاکنون صریحترین اظهارات منتشرشده از سوی یک مقام جمهوری اسلامی در این پرونده است، در تضاد با ادعاهای حمید نوری است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
موسوی تبریزی در این زمینه به «انصافنیوز» گفت، ریشهری به خمینی نامه نوشته بود که «اجازه دهید ما دوباره اینها که در زندانها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم.» به گفته موسوی تبریزی، خمینی با درخواست ریشهری موافقت نمیکند اما رئیسی و ریشهری مجددا حضوری نزد خمینی میروند ونهایتا موافقت او را جلب میکنند.
او در بخش دیگری از این اظهارات گفت، یکی از انتقادهای #آیت_الله_منتظری ، قائم مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی این بود که این اعدامها به صورت دستهجمعی صورت گرفته است.
موسوی تبریزی همچنین درباره برخی اعدامهای صورت گرفته در آن تابستان گفت، هواداران مجاهدین خلق موسوم به «سمپاتها»، که در عملیات نظامی مجاهدین نیز شرکت نمیکردند، توسط مقامات جمهوری اسلامی اعدام شدند.
موسوی تبریزی که در برخی منابع، از او به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر یاد میشود، در بخش پایانی اظهارات خود افزود، اگر برای این اعدامها مشورتی بین قضات صورت نمیگرفت، شمار اعدامشدگان چندین برابر بود.
اشاره موسوی تبریزی به کمیتهای موسوم به «هیئت مرگ» است که شامل ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، حسینعلی نیری، حاکم شرع، علیرضا آوایی، وزیر دادگستری سابق، مصطفی پورمحمدی، نماینده وزارت اطلاعات و محمد حسین احمدی، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان بود.
هیئت مرگ در آن سال با حضور در زندانها برای هزاران زندانی حکم اعدام صادر کرد.
حمید نوری، یکی از عوامل اجرای این اعدامها بود که در تابستان آن سال، به عنوان دادیار زندان اوین فعالیت میکرد.
نوری که در سوئد بازداشت شد، چندی پیش و پس از برگزاری بیش از ۹۰ جلسه دادگاه، به ۲۵ سال زندان محکوم شد.
اظهارات موسوی تبریزی تاکنون صریحترین اظهارات منتشرشده از سوی یک مقام جمهوری اسلامی در این پرونده است، در تضاد با ادعاهای حمید نوری است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
عبدالکریم موسوی اردبیلی از جمله چهرههای نام آور سالهای ابتدایی انقلاب و نزدیک به خمینی بود که در دورانی امام جمعه موقت شهر تهران بود، با آغاز رهبری خامنهای وی انتقادات بسیاری به نحوه انتخاب وی و صلاحیت وی داشت ، از اغلب مناصب خود استعفا کرد و ترجیح داد دانشگاهی تاسیس کند او تا پایان عمرش ریاست دانشگاه مفید را بر عهده داشت.
در خاطرات از وی که برای سال ۱۳۸۶ است آمده است:« روزی برای عمل چشم به بيمارستانی در تهران رفتم و بنا شد دكتر هاشمی كه چشم آيت اللّه منتظری را عمل كرد، چشمان مرا نيز عمل كند، آزمايشهاي لازم انجام شد.
دكتر گفت: شما مرخص هستيد برويد و فردا صبح ساعت هشت اينجا باشيد تا شما را عمل كنم.
به دكتر گفتم: چرا آيت اللّه منتظری شب همينجا ماند و به من مي گوييد بروم؟ مگر عمل من با عمل او تفاوتی دارد؟
دكتر هاشمی گفت: خير، عمل يكي است، به ايشان هم گفتم برود و صبح روز بعد بيايد.
اما آیت الله منتظری گفت: كجا بروم؟! در تهران خانه هر كسي بروم، براي او مسأله ايجاد مي كنند و فكر مي كنند كه آنجا رفته ام تا توطئه اي بكنم! اگر به قم هم بروم، صبح نميتوانم بيايم زيرا نيروهای اطلاعات برای اجازه گرفتن، بايد با مسئولينشان هماهنگ كنند و آنها تازه ساعت هشت بر سر كارشان ميآيند و اجازه بدهند يا ندهند معلوم نيست،اگر ميشود لطف کنید در همين بيمارستان به من جایی بدهيد تا شب همينجا بمانم و صبح مرا عمل كنيد.
آيت اللّه اردبيلی گفت: بغض گلويم را گرفت كه ديدم فقيهی با آن سوابق قبل و بعد از انقلاب، آن همه فداكاري، پدر شهيد، پدر جانباز و حالا در حالت بيماري چشم هر جايی نمي تواند بماند و ناچار است درخواست كند در بيمارستان به او جا بدهند تا شبی در آنجا بماند!»
آنچه بر #آیت_الله_منتظری رفت یک نمونه از دهها نمونه طرز برخورد نیروهای امنیتی به دستور مستقیم خامنهای است ، روحانیون، مراجع تقلید وبسیاری از چهرههای تراز اول انقلاب که به شخص خامنهای انتقاد داشتند، متحمل شدیدترین برخوردها و #سرکوب_فراگیر شدهاند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در خاطرات از وی که برای سال ۱۳۸۶ است آمده است:« روزی برای عمل چشم به بيمارستانی در تهران رفتم و بنا شد دكتر هاشمی كه چشم آيت اللّه منتظری را عمل كرد، چشمان مرا نيز عمل كند، آزمايشهاي لازم انجام شد.
دكتر گفت: شما مرخص هستيد برويد و فردا صبح ساعت هشت اينجا باشيد تا شما را عمل كنم.
به دكتر گفتم: چرا آيت اللّه منتظری شب همينجا ماند و به من مي گوييد بروم؟ مگر عمل من با عمل او تفاوتی دارد؟
دكتر هاشمی گفت: خير، عمل يكي است، به ايشان هم گفتم برود و صبح روز بعد بيايد.
اما آیت الله منتظری گفت: كجا بروم؟! در تهران خانه هر كسي بروم، براي او مسأله ايجاد مي كنند و فكر مي كنند كه آنجا رفته ام تا توطئه اي بكنم! اگر به قم هم بروم، صبح نميتوانم بيايم زيرا نيروهای اطلاعات برای اجازه گرفتن، بايد با مسئولينشان هماهنگ كنند و آنها تازه ساعت هشت بر سر كارشان ميآيند و اجازه بدهند يا ندهند معلوم نيست،اگر ميشود لطف کنید در همين بيمارستان به من جایی بدهيد تا شب همينجا بمانم و صبح مرا عمل كنيد.
آيت اللّه اردبيلی گفت: بغض گلويم را گرفت كه ديدم فقيهی با آن سوابق قبل و بعد از انقلاب، آن همه فداكاري، پدر شهيد، پدر جانباز و حالا در حالت بيماري چشم هر جايی نمي تواند بماند و ناچار است درخواست كند در بيمارستان به او جا بدهند تا شبی در آنجا بماند!»
آنچه بر #آیت_الله_منتظری رفت یک نمونه از دهها نمونه طرز برخورد نیروهای امنیتی به دستور مستقیم خامنهای است ، روحانیون، مراجع تقلید وبسیاری از چهرههای تراز اول انقلاب که به شخص خامنهای انتقاد داشتند، متحمل شدیدترین برخوردها و #سرکوب_فراگیر شدهاند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست ودوم / همان طور که دانستیم ، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات چند نهاد موازی فعالیتهای اطلاعاتی را پیش میبردند از جمله دفتر #اطلاعات_نخست_وزیری ، واحد اطلاعات سپاه، تشکیلات کمیتهها، تشکیلات دادستانی و اطلاعات ارتش. حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی،…
قسمت بیست و سوم / دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس و شورای نگهبان، نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز و همزمان با سالگرد رسوایی «جاسازی مهمات وسلاح در کیف حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵» بخشی از سلسله روایات تشکیل نهادهای امنیتی در جمهوری اسلامی را که به این واقعه مربوط است را مجددا باز نشر مینمائیم:
…دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
در تابستان ۱۳۶۷ بیش از ۴۰۰۰ نفر از مخالفین نظام مخفیانه اعدام و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
#هیأت_مرگ با پرسشهایی مانند «آیا در خانوادهای بزرگ شدهاید که پدر در آن نماز میخواند، روزه میگرفت و قرآن میخواند؟»، «آیا شما مسلمانید؟»، «آیا به خدا اعتقاد دارید؟»، «آیا به بهشت و جهنم معتقد هستید؟»، «آیا محمد را بهعنوان خاتم انبیاء قبول دارید؟»، «آیا در ماه رمضان روزه میگیرید؟»، «آیا قرآن میخوانید؟»، «آیا هر روز نماز میخوانید؟»، «آیا ترجیح میدهید با یک مسلمان همبند شوید و یا یک غیرمسلمان؟»، در دادگاههایی بعضا چند دقیقهای حکم اعدام بسیاری از زندانیان سیاسی را صادر کرد.
#علی_رازینی، از مسئولان ارشد قضایی جمهوری اسلامی که از سال ۶۶ تا ۹۱ حاکم شرع و یکی از اعضای هیئت مرگ بود، سال گذشته در یک مصاحبه تلویزیونی گفت:«کسانی که مامور اجرای فرمان امام خمینی بودند حرکات و فعالیتهای آن فرد را بررسی میکردند و بعد نظر میدادند. ولی دادگاه خیلی سریع بود و در فرصت کمی این کار انجام شد.»
#ابراهیم_رئیسی از اصلی ترین اعضای این هیات بود، وی از اوایل دهه ۶۰ جانشین دادستان تهران بوده و در جریان #قتل_عام۶۷ با همین منصب عضو ارسد هیأت مرگ بوده است.
#آیت_الله_منتظری در خاطرات خود از ابرهیم رئیسی بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده و میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“.
#ابراهیم_رئیسی_جنایتکار_است #نه_به_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#هیأت_مرگ با پرسشهایی مانند «آیا در خانوادهای بزرگ شدهاید که پدر در آن نماز میخواند، روزه میگرفت و قرآن میخواند؟»، «آیا شما مسلمانید؟»، «آیا به خدا اعتقاد دارید؟»، «آیا به بهشت و جهنم معتقد هستید؟»، «آیا محمد را بهعنوان خاتم انبیاء قبول دارید؟»، «آیا در ماه رمضان روزه میگیرید؟»، «آیا قرآن میخوانید؟»، «آیا هر روز نماز میخوانید؟»، «آیا ترجیح میدهید با یک مسلمان همبند شوید و یا یک غیرمسلمان؟»، در دادگاههایی بعضا چند دقیقهای حکم اعدام بسیاری از زندانیان سیاسی را صادر کرد.
#علی_رازینی، از مسئولان ارشد قضایی جمهوری اسلامی که از سال ۶۶ تا ۹۱ حاکم شرع و یکی از اعضای هیئت مرگ بود، سال گذشته در یک مصاحبه تلویزیونی گفت:«کسانی که مامور اجرای فرمان امام خمینی بودند حرکات و فعالیتهای آن فرد را بررسی میکردند و بعد نظر میدادند. ولی دادگاه خیلی سریع بود و در فرصت کمی این کار انجام شد.»
#ابراهیم_رئیسی از اصلی ترین اعضای این هیات بود، وی از اوایل دهه ۶۰ جانشین دادستان تهران بوده و در جریان #قتل_عام۶۷ با همین منصب عضو ارسد هیأت مرگ بوده است.
#آیت_الله_منتظری در خاطرات خود از ابرهیم رئیسی بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده و میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“.
#ابراهیم_رئیسی_جنایتکار_است #نه_به_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پانزده سال از مرگ حسینعلی منتظری میگذرد، کسی که در آستانه رسیدن به پست رهبری نظام، با اعتراض به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ مقدمات حذف خودش را هم فراهم کرد. #آیت_الله_منتظری با دسیسه #چپهای_امنیتی و #مافیای_رهبری از قائم مقامی خمینی عزل شد.
او هم به خمینی و هم به خامنهای نه گفت و هاشمی هم با دسیسه چینی اورا حذف کرد.
#عزل_منتظری #قائم_مقام_رهبری #قتل_عام۶۷
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او هم به خمینی و هم به خامنهای نه گفت و هاشمی هم با دسیسه چینی اورا حذف کرد.
#عزل_منتظری #قائم_مقام_رهبری #قتل_عام۶۷
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رسوایی مک فارلین و اینکه چرا سیدمهدی هاشمی اعدام شد؟
موسوی تبریزی نیز همچون بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی بر سر ماهیت مک فارلین حرفی نمیزنند و یکراست میروند سراغ «سید مهدی هاشمی» که «خیانت کرده» و این ماجرا را لو داده!
آیت الله منتظری اما به درستی و شفاف ماهیت رسوایی مک فارلین را توضیح می دهد .
#مک_فارلین #آیت_الله_منتظری
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
موسوی تبریزی نیز همچون بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی بر سر ماهیت مک فارلین حرفی نمیزنند و یکراست میروند سراغ «سید مهدی هاشمی» که «خیانت کرده» و این ماجرا را لو داده!
آیت الله منتظری اما به درستی و شفاف ماهیت رسوایی مک فارلین را توضیح می دهد .
#مک_فارلین #آیت_الله_منتظری
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حسین موسوی تبریزی، «دادستان کل انقلاب» در سالهای اول جمهوری اسلامی در اظهاراتی ضمن اذعان به وقوع #قتل_عام_زندانیان_سیاسی در سال ۶۷ گفت، محمد محمدی ریشهری، وزیر وقت اطلاعات این کشور، عامل اصلی این اعدامها بوده است.
موسوی تبریزی در این زمینه به «انصافنیوز» گفت، ریشهری به خمینی نامه نوشته بود که «اجازه دهید ما دوباره اینها که در زندانها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم.» به گفته موسوی تبریزی، خمینی با درخواست ریشهری موافقت کرد.
او در بخش دیگری از این اظهارات گفت، یکی از انتقادهای #آیت_الله_منتظری ، قائم مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی این بود که این اعدامها به صورت دستهجمعی صورت گرفته است.
موسوی تبریزی همچنین درباره برخی اعدامهای صورت گرفته در آن تابستان گفت، هواداران مجاهدین خلق موسوم به «سمپاتها»، که در عملیات نظامی مجاهدین نیز شرکت نمیکردند، توسط مقامات جمهوری اسلامی اعدام شدند.
موسوی تبریزی که در برخی منابع، از او به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر یاد میشود، در بخش پایانی اظهارات خود افزود، اگر برای این اعدامها مشورتی بین قضات صورت نمیگرفت، شمار اعدامشدگان چندین برابر بود.
اشاره موسوی تبریزی به کمیتهای موسوم به «هیئت مرگ» است که شامل ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، حسینعلی نیری، حاکم شرع، علیرضا آوایی، وزیر دادگستری سابق، مصطفی پورمحمدی، نماینده وزارت اطلاعات و محمد حسین احمدی، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان بود.
هیئت مرگ در آن سال با حضور در زندانها برای هزاران زندانی حکم اعدام صادر کرد.
حمید نوری، یکی از عوامل اجرای این اعدامها بود که در تابستان آن سال، به عنوان دادیار زندان اوین فعالیت میکرد.
نوری که در سوئد بازداشت شد، چندی پیش و پس از برگزاری بیش از ۹۰ جلسه دادگاه، به ۲۵ سال زندان محکوم شد.
اظهارات موسوی تبریزی تاکنون صریحترین اظهارات منتشرشده از سوی یک مقام جمهوری اسلامی در این پرونده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
موسوی تبریزی در این زمینه به «انصافنیوز» گفت، ریشهری به خمینی نامه نوشته بود که «اجازه دهید ما دوباره اینها که در زندانها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم.» به گفته موسوی تبریزی، خمینی با درخواست ریشهری موافقت کرد.
او در بخش دیگری از این اظهارات گفت، یکی از انتقادهای #آیت_الله_منتظری ، قائم مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی این بود که این اعدامها به صورت دستهجمعی صورت گرفته است.
موسوی تبریزی همچنین درباره برخی اعدامهای صورت گرفته در آن تابستان گفت، هواداران مجاهدین خلق موسوم به «سمپاتها»، که در عملیات نظامی مجاهدین نیز شرکت نمیکردند، توسط مقامات جمهوری اسلامی اعدام شدند.
موسوی تبریزی که در برخی منابع، از او به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر یاد میشود، در بخش پایانی اظهارات خود افزود، اگر برای این اعدامها مشورتی بین قضات صورت نمیگرفت، شمار اعدامشدگان چندین برابر بود.
اشاره موسوی تبریزی به کمیتهای موسوم به «هیئت مرگ» است که شامل ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، حسینعلی نیری، حاکم شرع، علیرضا آوایی، وزیر دادگستری سابق، مصطفی پورمحمدی، نماینده وزارت اطلاعات و محمد حسین احمدی، نماینده خوزستان در مجلس خبرگان بود.
هیئت مرگ در آن سال با حضور در زندانها برای هزاران زندانی حکم اعدام صادر کرد.
حمید نوری، یکی از عوامل اجرای این اعدامها بود که در تابستان آن سال، به عنوان دادیار زندان اوین فعالیت میکرد.
نوری که در سوئد بازداشت شد، چندی پیش و پس از برگزاری بیش از ۹۰ جلسه دادگاه، به ۲۵ سال زندان محکوم شد.
اظهارات موسوی تبریزی تاکنون صریحترین اظهارات منتشرشده از سوی یک مقام جمهوری اسلامی در این پرونده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing