حسین سرشار، زادهی ۲۳ خرداد، خواننده، بازیگر و دوبلوری بود که در سابقهاش دوبار بازداشت در دهه شصت وجود دارد، بار اول در ۱۳۶۲ به دلیل به نیکی یاد کردن و حمایت از نظام شاهنشاهی در یک مصاحبه با روزنامه ایتالیایی و بار دوم سال ۱۳۶۸ به دلیل انتقاد از سیاستهای دولت برای سانسور .
وی سال ۱۳۳۳ از هنرستان عالی موسیقی در رشته آواز “اپرا” دیپلم گرفت و به ایتالیا رفت و در کنکور بینالمللی “اپرای لافنیچه” در ونیز شرکت کرد و یکی از هفت برنده جایزه آواز آن مسابقه شد.
در ایتالیا همراه با مرتضی حنانه و بهجت صدر و دیگران در دوبله فیلمهای ایتالیایی شرکت میکرد.
#حسین_سرشار پس از اتمام تحصیلات عالی و از بدو افتتاح تالار رودکی بهعنوان سولیست اول درآنجا مشغول بهکار شد و در کنسرتهایی بهرهبری حشمت سنجری و فرهاد مشکوه شرکت کرد.
او نقش اول اپراهای «کوزی فانتوته» و «دون ژوان» و «کاوالریا روستیکانا» و «نیروی سرنوشت» و «فالستاف» را برعهده داشت.
کار مهم سرشار اجرای توانمندانه و ماهرانه قطعه ای ایران در سال ۱۳۶۷ بود.
روایتهای گوناگونی درباره مرگ او وجود دارد. سرشار دچار آلزایمر شده بود و مدتی ناپدید شد و خانوادهاش، مفقود شدنش را آگهی کردند.
سه ماه پس از مفقود شدن نسبتا عجیبش در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۴ منابع رسمی دولتی، مرگ سرشار را بر اثر بیماری آلزایمر و تصادف با اتومبیل اعلام کردند، اما روایتی دیگر مرگ او را با قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند، اعترافات سعید امامی ، مصاحبه و گفتههای ناصر زرافشان وکیل خانوادههای کشته شده در قتلهای زنجیرهای دال بر قتل وی در پروژه #قتلهای_زنجیره_ای است.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفتهاست: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و اینطور شد. او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین و «هیچ ختم و یا بزرگداشتی برای او اجازه ندادند گرفته شود»
علیرضا نوریزاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان قتلهای زنجیرهای ایران میخواند و مدعی است به جرم آزاده گویی به دست مأموران وزارت اطلاعات به آبادان برده میشود و با دادن شوک الکتریکی، شکنجه میشود و سرانجام با صحنهسازی مرگش را تصادف با خودرو نشان میدهند.
همچنین گفته میشود او به دلیل دوستی با علیاکبر سعیدی سیرجانی که خود نیز قربانی قتلهای زنجیرهای بود،کشته شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وی سال ۱۳۳۳ از هنرستان عالی موسیقی در رشته آواز “اپرا” دیپلم گرفت و به ایتالیا رفت و در کنکور بینالمللی “اپرای لافنیچه” در ونیز شرکت کرد و یکی از هفت برنده جایزه آواز آن مسابقه شد.
در ایتالیا همراه با مرتضی حنانه و بهجت صدر و دیگران در دوبله فیلمهای ایتالیایی شرکت میکرد.
#حسین_سرشار پس از اتمام تحصیلات عالی و از بدو افتتاح تالار رودکی بهعنوان سولیست اول درآنجا مشغول بهکار شد و در کنسرتهایی بهرهبری حشمت سنجری و فرهاد مشکوه شرکت کرد.
او نقش اول اپراهای «کوزی فانتوته» و «دون ژوان» و «کاوالریا روستیکانا» و «نیروی سرنوشت» و «فالستاف» را برعهده داشت.
کار مهم سرشار اجرای توانمندانه و ماهرانه قطعه ای ایران در سال ۱۳۶۷ بود.
روایتهای گوناگونی درباره مرگ او وجود دارد. سرشار دچار آلزایمر شده بود و مدتی ناپدید شد و خانوادهاش، مفقود شدنش را آگهی کردند.
سه ماه پس از مفقود شدن نسبتا عجیبش در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۴ منابع رسمی دولتی، مرگ سرشار را بر اثر بیماری آلزایمر و تصادف با اتومبیل اعلام کردند، اما روایتی دیگر مرگ او را با قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند، اعترافات سعید امامی ، مصاحبه و گفتههای ناصر زرافشان وکیل خانوادههای کشته شده در قتلهای زنجیرهای دال بر قتل وی در پروژه #قتلهای_زنجیره_ای است.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفتهاست: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و اینطور شد. او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین و «هیچ ختم و یا بزرگداشتی برای او اجازه ندادند گرفته شود»
علیرضا نوریزاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان قتلهای زنجیرهای ایران میخواند و مدعی است به جرم آزاده گویی به دست مأموران وزارت اطلاعات به آبادان برده میشود و با دادن شوک الکتریکی، شکنجه میشود و سرانجام با صحنهسازی مرگش را تصادف با خودرو نشان میدهند.
همچنین گفته میشود او به دلیل دوستی با علیاکبر سعیدی سیرجانی که خود نیز قربانی قتلهای زنجیرهای بود،کشته شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing