This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / محمد مختاری (۱۹ شهریور ۱۳۶۸ – ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در تهران) وی در جریان اعتراضات خیابانی بیست و پنجم بهمن ماه سال ۱۳۸۹ در تهران کشته شد.
مجید مختاری برادر #محمد_مختاری، پس از کشته شدن برادرش در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در یک مصاحبه تلفنی با صدای آمریکا خطاب به #نیروهای_امنیتی گفت: دردآور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.
سه گلوله به سر محمد مختاری اصابت کرده بود که باعث کشته شدن وی در دم شده است.
پدر مختاری در اولین سالگرد کشته شدن فرزندش در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن میگوید: میخواستند محمد را #بسیجی معرفی کنند اما محمد پیش از مرگ خودش را معرفی کرده بود و آنها نمیدانستند اگر محمد را بسیجی معرفی کنند جواب نوشتههای فیسبوکی اش را چه بدهند؟
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_پایان_ناپذیر_ایران
#خامنهای_به_پایانت_سلام_کن #سقوط_نزدیک_است
@irbriefing
مجید مختاری برادر #محمد_مختاری، پس از کشته شدن برادرش در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در یک مصاحبه تلفنی با صدای آمریکا خطاب به #نیروهای_امنیتی گفت: دردآور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.
سه گلوله به سر محمد مختاری اصابت کرده بود که باعث کشته شدن وی در دم شده است.
پدر مختاری در اولین سالگرد کشته شدن فرزندش در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن میگوید: میخواستند محمد را #بسیجی معرفی کنند اما محمد پیش از مرگ خودش را معرفی کرده بود و آنها نمیدانستند اگر محمد را بسیجی معرفی کنند جواب نوشتههای فیسبوکی اش را چه بدهند؟
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_پایان_ناپذیر_ایران
#خامنهای_به_پایانت_سلام_کن #سقوط_نزدیک_است
@irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / #امروزدرتاریخ : ۱۲ آذرماه ۷۷، #محمد_مختاری، شاعر، نویسنده و مترجم سرشناس، برای خرید از منزل خارج شد، اما دیگر به خانه بازنگشت؛ چرا که تیمی از اعضای #وزارت_اطلاعات_جمهوری_اسلامی ، وی را ربودند و به قتل رساندند. قتل او بخشی از پروژهای بود که بعدها به «قتلهای زنجیرهای» معروف شد.
عکس از صفحه سهراب مختاری در فیسبوک
#قتلهای_زنجیره_ای #سربازان_بدنام_امام_زمان
@Irbriefing @iran.briefing
عکس از صفحه سهراب مختاری در فیسبوک
#قتلهای_زنجیره_ای #سربازان_بدنام_امام_زمان
@Irbriefing @iran.briefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان #وزارت_اطلاعات ماجرای ربودن و قتل #محمد_مختاری را چنین بازگو می کند:«حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقاحرکت میکند. سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. درحال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است.در جاده افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
روز ۱۲ آذر ۱۳۷۷
@Irbriefing
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است.در جاده افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
روز ۱۲ آذر ۱۳۷۷
@Irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / امروز جمعه ۱۹ آذرماه، شماری از اعضای #کانون_نویسندگان_ایران به همراه تعدادی از فعالین مدنی و سیاسی به مناسبت بیست و سومین سالگرد #قتلهای_زنجیره_ای ، بر مزار #محمد_مختاری و #محمد_جعفر_پوینده واقع در آرامستان #امامزاده_طاهر_کرج حاضر شدند.
#نیروهای_امنیتی به همراه #نیروی_انتظامی_سرکوبگر در محل مذکور حضور یافته و پس از قرائت بیانیه کانون نویسندگان ایران، از حاضرین خواستند محل را ترک کنند.
محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، دو روشنفکر سرشناس و از اعضای کانون نویسندگان ایران، در دهه ٧٠ بودند که به دست #سربازان_بدنام_امام_زمان #وزارت_اطلاعات_جمهوری_اسلامی در پروژهی قتلهای زنجیرهای کشته شدند.
#قتل_های_زنجیره_ای #وزارت_اطلاعات_تروریست
@Irbriefing @iran.briefing
#نیروهای_امنیتی به همراه #نیروی_انتظامی_سرکوبگر در محل مذکور حضور یافته و پس از قرائت بیانیه کانون نویسندگان ایران، از حاضرین خواستند محل را ترک کنند.
محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، دو روشنفکر سرشناس و از اعضای کانون نویسندگان ایران، در دهه ٧٠ بودند که به دست #سربازان_بدنام_امام_زمان #وزارت_اطلاعات_جمهوری_اسلامی در پروژهی قتلهای زنجیرهای کشته شدند.
#قتل_های_زنجیره_ای #وزارت_اطلاعات_تروریست
@Irbriefing @iran.briefing
#امروز_در_تاریخ / اول اردیبهشت ۱۳۲۱ زادروز محمد مختاری از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان چپ گرای معاصر ایران که قربانی قتلهای زنجیرهای سال ۷۷ شد
#محمد_مختاری در سال ۱۳۴۸ در رشته زبان و ادبیات فارسی #دانشگاه_فردوسی به عنوان دانشجوی ممتاز، فارغالتحصیل شد.
در ابتدای دهه پنجاه با فعال شدن بنیاد شاهنامه فردوسی، از اعضا هیات علمی آن شد، چهار مجموعه شعر «قصیدههای هاویه»، «در وهم سندباد»، «بر شانه فلات»، «شعر ۵۷» از اوست.
مختاری از اعضای کانون نویسندگان ایران و عضو هیئت دبیران آن بود و تالیفاتی در بررسی آثار شاعران معاصر از جمله نیما یوشیج و منوچهر آتشی دارد.
وی در آذرماه ۱۳۶۱ دو سال زندانی شد. در سال ۱۳۷۳ در تدوین متن «ما نویسندهایم» که اعتراض نویسندگان به سانسور بود، نقش مهمی داشت.
مختاری روز ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت.
به اعتراف مهرداد عالیخانی، تیمی از اعضای وزارت اطلاعات او را ربودند و با پیچیدن طناب به دور گردنش به قتل رساندند.
قتل محمد مختاری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به #قتلهای_زنجیره_ای معروف شد.
Irbr.news
@irbriefing
#محمد_مختاری در سال ۱۳۴۸ در رشته زبان و ادبیات فارسی #دانشگاه_فردوسی به عنوان دانشجوی ممتاز، فارغالتحصیل شد.
در ابتدای دهه پنجاه با فعال شدن بنیاد شاهنامه فردوسی، از اعضا هیات علمی آن شد، چهار مجموعه شعر «قصیدههای هاویه»، «در وهم سندباد»، «بر شانه فلات»، «شعر ۵۷» از اوست.
مختاری از اعضای کانون نویسندگان ایران و عضو هیئت دبیران آن بود و تالیفاتی در بررسی آثار شاعران معاصر از جمله نیما یوشیج و منوچهر آتشی دارد.
وی در آذرماه ۱۳۶۱ دو سال زندانی شد. در سال ۱۳۷۳ در تدوین متن «ما نویسندهایم» که اعتراض نویسندگان به سانسور بود، نقش مهمی داشت.
مختاری روز ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت.
به اعتراف مهرداد عالیخانی، تیمی از اعضای وزارت اطلاعات او را ربودند و با پیچیدن طناب به دور گردنش به قتل رساندند.
قتل محمد مختاری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به #قتلهای_زنجیره_ای معروف شد.
Irbr.news
@irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهرداد عالیخانی(حاج صادق) مدیرکل وزارت اطلاعات و یکی از سه چهره مؤثر،در اجرای #قتلهای_زنجیره_ای ماجرای ربودن و قتل #محمد_مختاری را چنین بازگو می کند:«حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، مختاری برای خرید بیرون آمده بود و درحال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند.
بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است.در جاده افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
Irbr.news
@irbriefing
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند.
بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است.در جاده افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
Irbr.news
@irbriefing
محمد مختاری پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ به گفته همسرش پیش از غروب برای خرید میوه و نان از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت.
تیمی از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی او را ربودند و به قتل رساندند.
قتل او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به قتلهای زنجیرهای معروف شد و مقامات وقت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیهای اعتراف کردند که این قتلها به دست عوامل این وزارتخانه صورت گرفتهاست.
#محمد_مختاری از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان چپ گرای معاصر ایران بود.
مختاری در سال ۱۳۴۸ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی به عنوان دانشجوی ممتاز، فارغالتحصیل شد.
در ابتدای دهه پنجاه با فعال شدن بنیاد شاهنامه فردوسی، از اعضا هیات علمی آن شد، چهار مجموعه شعر «قصیدههای هاویه»، «در وهم سندباد»، «بر شانه فلات»، «شعر ۵۷» از اوست.
مختاری از اعضای کانون نویسندگان ایران و عضو هیئت دبیران آن بود و تالیفاتی در بررسی آثار شاعران معاصر از جمله نیما یوشیج و منوچهر آتشی دارد.
وی در آذرماه ۱۳۶۱ به جرم اقدام تبلیغی علیه حکومت بازداشت و دو سال زندانی شد.
در سال ۱۳۷۳ در تدوین متن «ما نویسندهایم» که اعتراض#کانون_نویسندگان_ایران به سانسور بود، نقش مهمی داشت.
به اعتراف مهرداد عالیخانی، تیمی از اعضای وزارت اطلاعات او را ربودند و با پیچیدن طناب به دور گردنش به قتل رساندند.
قتل محمد مختاری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به #قتلهای_زنجیره_ای معروف شد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تیمی از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی او را ربودند و به قتل رساندند.
قتل او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به قتلهای زنجیرهای معروف شد و مقامات وقت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیهای اعتراف کردند که این قتلها به دست عوامل این وزارتخانه صورت گرفتهاست.
#محمد_مختاری از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان چپ گرای معاصر ایران بود.
مختاری در سال ۱۳۴۸ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی به عنوان دانشجوی ممتاز، فارغالتحصیل شد.
در ابتدای دهه پنجاه با فعال شدن بنیاد شاهنامه فردوسی، از اعضا هیات علمی آن شد، چهار مجموعه شعر «قصیدههای هاویه»، «در وهم سندباد»، «بر شانه فلات»، «شعر ۵۷» از اوست.
مختاری از اعضای کانون نویسندگان ایران و عضو هیئت دبیران آن بود و تالیفاتی در بررسی آثار شاعران معاصر از جمله نیما یوشیج و منوچهر آتشی دارد.
وی در آذرماه ۱۳۶۱ به جرم اقدام تبلیغی علیه حکومت بازداشت و دو سال زندانی شد.
در سال ۱۳۷۳ در تدوین متن «ما نویسندهایم» که اعتراض#کانون_نویسندگان_ایران به سانسور بود، نقش مهمی داشت.
به اعتراف مهرداد عالیخانی، تیمی از اعضای وزارت اطلاعات او را ربودند و با پیچیدن طناب به دور گردنش به قتل رساندند.
قتل محمد مختاری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به #قتلهای_زنجیره_ای معروف شد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دری نجف آبادی را شاید بسیاری از جوانان امروز نشناسند، او از جمله آخوندهای مدرسه علمیه حقانی است که در اوائل انقلاب با حکم خمینی در دادگاه انقلاب مسئول نظارت بر پروندههایی بود که حکم اعدام دارند ، در واقع از طرف خمینی مسئول بود مبادا اعدامی عفو بخورد، تجدید نظر شود یا اعدامش به تعویق بیفتد.
در دهه ۷۰ و با روی کار آمدن محمد خاتمی وزیر اطلاعات شد ، #قتلهای_زنجیره_ای از جمله جنایاتی بود که در وزارت اطلاعات و در زمان وزارت وی صورت گرفت، اودر حالی از وقوع قتلها و کشتن مخالفان ابراز بیاطلاعی میکرد که از دوازده معاون ارشد وزارت اطلاعات که عمدتا درگیر کشتن مخالفان بودند دست کم هشت معاون از نزدیکان وی بودند همچون #حسام_الدین_آشنا که اصلی ترین معاونوی در وزارت اطلاعات بود، او داماد دری نجف آبادی است که آنزمان معاون ویژه و امور امنیتی وزارت اطلاعات بود.
او در واقع برای فرار از جنایتی که کرد بلافاصله پس از برملا شدن نقش وزارت اطلاعات استعفا کرد و جالب آنکه به عوض محاکمه شدن خود بلافاصله دادستان کل کشور شد!
بعدها هم نماینده خامنهای و امام جمعه اراک شد، جایی که هم اکنون نیز هست و در فراغت تمام مشغول چپاول به معنی کامل است.
او هم اکنون در استان مرکزی صاحب ۱۶ دبیرستان غیردولتی پسرانه دوره اول به نام المهدی است.
اما همه فعالیتهای اقتصادی وی به مدارس غیر انتفاعی ختم نمیشود در واقع #دری_نجف_آبادی از هر چه که بتواند پول در میآورد.
هشت معدن شن و ماسه و سنگ شکن و یک کارخانه تولید بتن و یک مرکز پخش بتن آماده با ۶۷ بونکر و.... از مجموعه فعالیتهای ایشان در اراک هست.
او با کمک دامادش که از مشاوران دولت روحانی بود و همچنین پسرش در #دفترخامنه_ای تقریبا رقیبی ندارد !
#محمد_مختاری #قتلهای_زنجیره_ای_وزارت_اطلاعات
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در دهه ۷۰ و با روی کار آمدن محمد خاتمی وزیر اطلاعات شد ، #قتلهای_زنجیره_ای از جمله جنایاتی بود که در وزارت اطلاعات و در زمان وزارت وی صورت گرفت، اودر حالی از وقوع قتلها و کشتن مخالفان ابراز بیاطلاعی میکرد که از دوازده معاون ارشد وزارت اطلاعات که عمدتا درگیر کشتن مخالفان بودند دست کم هشت معاون از نزدیکان وی بودند همچون #حسام_الدین_آشنا که اصلی ترین معاونوی در وزارت اطلاعات بود، او داماد دری نجف آبادی است که آنزمان معاون ویژه و امور امنیتی وزارت اطلاعات بود.
او در واقع برای فرار از جنایتی که کرد بلافاصله پس از برملا شدن نقش وزارت اطلاعات استعفا کرد و جالب آنکه به عوض محاکمه شدن خود بلافاصله دادستان کل کشور شد!
بعدها هم نماینده خامنهای و امام جمعه اراک شد، جایی که هم اکنون نیز هست و در فراغت تمام مشغول چپاول به معنی کامل است.
او هم اکنون در استان مرکزی صاحب ۱۶ دبیرستان غیردولتی پسرانه دوره اول به نام المهدی است.
اما همه فعالیتهای اقتصادی وی به مدارس غیر انتفاعی ختم نمیشود در واقع #دری_نجف_آبادی از هر چه که بتواند پول در میآورد.
هشت معدن شن و ماسه و سنگ شکن و یک کارخانه تولید بتن و یک مرکز پخش بتن آماده با ۶۷ بونکر و.... از مجموعه فعالیتهای ایشان در اراک هست.
او با کمک دامادش که از مشاوران دولت روحانی بود و همچنین پسرش در #دفترخامنه_ای تقریبا رقیبی ندارد !
#محمد_مختاری #قتلهای_زنجیره_ای_وزارت_اطلاعات
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محمد_مختاری ساعتی قبل از به قتل رساندنش توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در فیسبوکش نوشته بود: «خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خستهام».
#دادخواهی #علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنین قتلهایی سالها و بارها در داخل و خارج کشور انجام گرفته بود. قتل غفار حسینی و احمد میرعلایی دو نمونه از آنهاست اما تعدد و تجمع چهار قتل در نیمه ی نخست آذرماه و شکل فجیع انجام آنها و نیز شرایط سیاسی آن دوره جنبش دادخواهی را به تحرک و حضوری تازه کشاند. این جنبش که سابقه ای طولانی داشت و از آغاز حاکمیت اسلامی بر اندازه و عمق آن افزوده شده بود به اوجی تازه رسید و تا به آنجا پیش رفت که نهاد امنیتی را واداشت به انجام قتلها اقرار کند.
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#محمد_مختاری ساعتی قبل از به قتل رساندنش توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در فیسبوکش نوشته بود: «خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خستهام».
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهرداد عالیخانی(حاج صادق) مدیرکل وزارت اطلاعات و یکی از سه چهره مؤثر،در اجرای #قتلهای_زنجیره_ای ماجرای ربودن و قتل #محمد_مختاری را چنین بازگو می کند:
«حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، مختاری برای خرید بیرون آمده بود و درحال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند.
بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است،کمی آنورتر از سه راه افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، مختاری برای خرید بیرون آمده بود و درحال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و وی را سوار اتومبیل کردند…داخل ساختمان شدیم.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند.
بسیار حرفهای و مسلط و خوب عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است،کمی آنورتر از سه راه افسریه جنازه را بیرون گذاشتیم»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد مختاری، متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۸بود.
او دانشجوی مهندسی معدن دانشگاه آزاد شاهرود بود، جوانی پر شور بود که عاشق زندگی فوتبال و موسیقی بود و پیانو مینواخت.
برادرش در دومین روز قتل اوگفت:دردآور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.
وی در خیابان رودکی (پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به گفته شاهدان عینی به ضرب گلولهٔ مستقیم مأموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهٔ کلت کمری به قتل رسید.
ابتدا در اخبار منتشر شده بود که تیر به کتف محمد مختاری اصابت کرده بود اما پدرش در مصاحبه با روزآنلاین گفت:
«تیر به پیشانی محمد خورده و بیرون نیامده بود، یعنی توی سرش گیر کرده بود. دقیقاً به پیشانی همان وسط خورده بود. بعد از شستن پیکر محمد، صورتش را باز کردیم و جای گلوله را بوسیدم.»
پیکر #محمد_مختاری در بهشت زهرا قطعه ۲۴۹ ردیف ۸۳ شماره ۶ به خاک سپرده شد.
محمد مختاری ظهر روز کشته شدنش پیش از آنکه به راهپیمایی برود به شوخی به مادرش گفته بود:«بیایید بنشینیم آخرین ناهار را هم دورهم بخوریم…»
بنا به گفتههای نزدیکان محمد مختاری، او عاشق زندگی و بسیار پرشور هیجان بود. فوتبال و موسیقی را بسیار دوست داشت و پیانو مینواخت. فیلم کوتاهی از پیانو زدن او به جا ماندهاست.
او را تحت فشار مزدوران اطلاعات در بهشت زهرا شماره ۶-ردیف ۸۳-قطعه ۲۴۹ به خاک سپردند.
پدر محمد گفت : «از ما خواستند دیه بگیریم اما نپذیرفتیم» چون «تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او دانشجوی مهندسی معدن دانشگاه آزاد شاهرود بود، جوانی پر شور بود که عاشق زندگی فوتبال و موسیقی بود و پیانو مینواخت.
برادرش در دومین روز قتل اوگفت:دردآور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.
وی در خیابان رودکی (پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به گفته شاهدان عینی به ضرب گلولهٔ مستقیم مأموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهٔ کلت کمری به قتل رسید.
ابتدا در اخبار منتشر شده بود که تیر به کتف محمد مختاری اصابت کرده بود اما پدرش در مصاحبه با روزآنلاین گفت:
«تیر به پیشانی محمد خورده و بیرون نیامده بود، یعنی توی سرش گیر کرده بود. دقیقاً به پیشانی همان وسط خورده بود. بعد از شستن پیکر محمد، صورتش را باز کردیم و جای گلوله را بوسیدم.»
پیکر #محمد_مختاری در بهشت زهرا قطعه ۲۴۹ ردیف ۸۳ شماره ۶ به خاک سپرده شد.
محمد مختاری ظهر روز کشته شدنش پیش از آنکه به راهپیمایی برود به شوخی به مادرش گفته بود:«بیایید بنشینیم آخرین ناهار را هم دورهم بخوریم…»
بنا به گفتههای نزدیکان محمد مختاری، او عاشق زندگی و بسیار پرشور هیجان بود. فوتبال و موسیقی را بسیار دوست داشت و پیانو مینواخت. فیلم کوتاهی از پیانو زدن او به جا ماندهاست.
او را تحت فشار مزدوران اطلاعات در بهشت زهرا شماره ۶-ردیف ۸۳-قطعه ۲۴۹ به خاک سپردند.
پدر محمد گفت : «از ما خواستند دیه بگیریم اما نپذیرفتیم» چون «تنها خواسته ما معرفی قاتل محمد است.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing