ایران بریفینگ
قسمت بیست و دوم / کمی دوباره به عقب برگردیم به #محسن_رفیقدوست که از آدمکشی در پیش از انقلاب به رانندگی برای خمینی رسید و بعد در پشت بام مدرسه رفاه و علوی جوخه اعدام و تیرباران راه انداخته بود، اعدامها که تمام شد، غارتهایشان را که کردند، دیوارها و خانه های…
قسمت بیست و چهارم / سید محمد صادق محصولی زاده ارومیه از پدری ترک و مادری کرد، بر خلاف بسیار دیگر از انقلابیون آنچنان سابقه مبارزاتی پیش از انقلاب ندارد.
تا سال ۵۸ هم فعالیت خاصی نداشته تا اینکه فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز میکند،فرماندار ارومیه، معاون استاندار آذربایجان غربی، فرمانده سپاه منطقه ۵ «آذربایجان شرقی و غربی»، مسئول بازرسی سپاه پاسداران، دبیر تشکیلاتی به نام شورای مشورتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد انتخاباتی علیاکبر ولایتی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ارومیه از جمله مناصب و فعالیتهای اوست.
#صادق_محصولی از دوستان قدیم #محمود_احمدی_نژاد است و در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد ولی در نهایت با مخالفت نمایندگان وقت مجلس قبل از رأیگیری برای رأی اعتماد، انصراف داد.
در حالی که خودش هیچ فعالیت مبارزاتی نداشته اما در سال ۱۳۶۱ در زمانی که فرماندهی سپاه استانهای آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل بود، به علت آنکه #علی_باکری از بنیانگذاران #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران بود و در دوران محمد رضا پهلوی اعدام شدهاست، به مخالفت با برادران باکری (حمید و مهدی باکری) پرداخت.
#فاطمه_امیرانی همسر شهيد #حميد_باکری می گوید سال ۵۹، یعنی آن سالی که گروهی وارد اروميه شدند و مناصب مختلف را به دست گرفتند. گزارشهايی برای تهران رد میکردند که بچههای سپاه اروميه را تصفيه کنند. جالب است اين اتفاق در سپاه تبريز هم افتاد. مثلا «حميد» که فرمانده عمليات بود. يعنی همه میدانند که در تمام درگيریهای کردستان حميد حضور داشت. حتی شهيد صيادشيرازی يک بار به خود من گفتند کسی که بيشتر از همه در اين منطقه به ما کمک میکرد باکریها بودند. چون اول حميد بود بعد هم آقای مهدی برای پاکسازی کردستان به آنجا رفت. جنگ که شروع شد، #مهدی_باکری شهردار بود اما با شروع جنگ رفت جبهه. آبانماه سال ۵۹ رفت آبادان از اينجا به بعد فشارها بر اين دو افزايش پيدا کرد که اينها (باکریها) منحرفند .
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تا سال ۵۸ هم فعالیت خاصی نداشته تا اینکه فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز میکند،فرماندار ارومیه، معاون استاندار آذربایجان غربی، فرمانده سپاه منطقه ۵ «آذربایجان شرقی و غربی»، مسئول بازرسی سپاه پاسداران، دبیر تشکیلاتی به نام شورای مشورتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد انتخاباتی علیاکبر ولایتی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ارومیه از جمله مناصب و فعالیتهای اوست.
#صادق_محصولی از دوستان قدیم #محمود_احمدی_نژاد است و در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد ولی در نهایت با مخالفت نمایندگان وقت مجلس قبل از رأیگیری برای رأی اعتماد، انصراف داد.
در حالی که خودش هیچ فعالیت مبارزاتی نداشته اما در سال ۱۳۶۱ در زمانی که فرماندهی سپاه استانهای آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل بود، به علت آنکه #علی_باکری از بنیانگذاران #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران بود و در دوران محمد رضا پهلوی اعدام شدهاست، به مخالفت با برادران باکری (حمید و مهدی باکری) پرداخت.
#فاطمه_امیرانی همسر شهيد #حميد_باکری می گوید سال ۵۹، یعنی آن سالی که گروهی وارد اروميه شدند و مناصب مختلف را به دست گرفتند. گزارشهايی برای تهران رد میکردند که بچههای سپاه اروميه را تصفيه کنند. جالب است اين اتفاق در سپاه تبريز هم افتاد. مثلا «حميد» که فرمانده عمليات بود. يعنی همه میدانند که در تمام درگيریهای کردستان حميد حضور داشت. حتی شهيد صيادشيرازی يک بار به خود من گفتند کسی که بيشتر از همه در اين منطقه به ما کمک میکرد باکریها بودند. چون اول حميد بود بعد هم آقای مهدی برای پاکسازی کردستان به آنجا رفت. جنگ که شروع شد، #مهدی_باکری شهردار بود اما با شروع جنگ رفت جبهه. آبانماه سال ۵۹ رفت آبادان از اينجا به بعد فشارها بر اين دو افزايش پيدا کرد که اينها (باکریها) منحرفند .
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و چهارم / سید محمد صادق محصولی زاده ارومیه از پدری ترک و مادری کرد، بر خلاف بسیار دیگر از انقلابیون آنچنان سابقه مبارزاتی پیش از انقلاب ندارد. تا سال ۵۸ هم فعالیت خاصی نداشته تا اینکه فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز میکند،فرماندار ارومیه، معاون…
قسمت بیست و پنج / همسر حمید باکری علت فشارهای صادق محصولی به باکری ها را در اصل حسادت میداند :«حميد چون در سوريه دوره ديده و دانشجوی خارج از کشور بود در شهر مشهور بود و مردم به باکریها احترام زيادی میگذاشتند. دو برادر بچههای فوقالعاده با تقوايی بودند. کسی از اين دو برادر بد نديده بود که بد بگويد. اين تيمی که مرتب به تهران گزارش میداد، هدفشان حذف باکریها بود که همين کار را هم کردند.حالا خيلیها هم زندهاند؛ حی و حاضر. میتوانند بروند بپرسند و بررسی کنند که به چه اتهامات واهی اين دو برادر متهم میشدند، #صادق_محصولی که فرماندار اروميه شدند،باکری ها دیگر مغضوب شدند»
#فاطمه_امیرانی می گوید فشارها به اخراج #حميد_باکری از سپاه کشیده شد اما تمام نشد:«هرجا که میرفتند، بيرونشان میکردند. مدتی در شهرداری و مدتی هم در جهاد بود. از سال ۶۰ به بعد آقا #مهدی_باکری برای هميشه رفت جبهههای جنوب پيش شهيد #احمد_کاظمی. در عمليات فتحالمبين آقا مهدی با حميد تماس گرفت که برود جنوب که با هم رفتيم. در آن عمليات بچهها موفق شدند و ما برگشتيم اروميه، تا اينکه عمليات بيتالمقدس میخواست آغاز شود که باز آقای مهدی تماس گرفت و گفت حميد بيا. اين بار که حميد رفت، فرمانده گردان بود؛ گردانی که وارد خرمشهر شد. به خاطر همين عمليات به دوتا برادر مدال دادند. هرچه توانمندی آنها را نشان ندهد، اعطای اين مدالها نشان میدهد آنها توانمندی داشتند و کارشان را در جنگ بلد بودند. میخواهم بگويم، وقتی تيپی مثل کاظمی درباره باکریها آن تعاريف را مطرح میکند و اينها را به کار میگيرد، نشان میدهد که اينها کارشان را بلد بودند»
همسر حمید باکری به نکته جالبی اشاره می کند که محصولی نه خودش جبهه می رفت و نه می گذاشت باکری ها بروند و میگفت کار بلد نیستند:«من تمام ناراحتیام اين است که افراد ماهر و خبرهکار را که به درد انقلاب و نظام میخورد رااز روند امور حذف کردند، الان هم دارد همين اتفاق میافتد بعد از فتح خرمشهر، قرار شد آقای مهدی از طرف آقای #محسن_رضايی، فرمانده تيپ تازه تاسيس عاشورا بشود. حميد باز برگشته بود اروميه. برای عمليات رمضان، حميد را دوباره صدا کردند که بيايد.اما محصولی که فرمانده سپاه منطقه شده بود، اعلام کرده بود هر کسی که سپاهی نيست، نمیتواند مسووليتی در سپاه بگيرد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#فاطمه_امیرانی می گوید فشارها به اخراج #حميد_باکری از سپاه کشیده شد اما تمام نشد:«هرجا که میرفتند، بيرونشان میکردند. مدتی در شهرداری و مدتی هم در جهاد بود. از سال ۶۰ به بعد آقا #مهدی_باکری برای هميشه رفت جبهههای جنوب پيش شهيد #احمد_کاظمی. در عمليات فتحالمبين آقا مهدی با حميد تماس گرفت که برود جنوب که با هم رفتيم. در آن عمليات بچهها موفق شدند و ما برگشتيم اروميه، تا اينکه عمليات بيتالمقدس میخواست آغاز شود که باز آقای مهدی تماس گرفت و گفت حميد بيا. اين بار که حميد رفت، فرمانده گردان بود؛ گردانی که وارد خرمشهر شد. به خاطر همين عمليات به دوتا برادر مدال دادند. هرچه توانمندی آنها را نشان ندهد، اعطای اين مدالها نشان میدهد آنها توانمندی داشتند و کارشان را در جنگ بلد بودند. میخواهم بگويم، وقتی تيپی مثل کاظمی درباره باکریها آن تعاريف را مطرح میکند و اينها را به کار میگيرد، نشان میدهد که اينها کارشان را بلد بودند»
همسر حمید باکری به نکته جالبی اشاره می کند که محصولی نه خودش جبهه می رفت و نه می گذاشت باکری ها بروند و میگفت کار بلد نیستند:«من تمام ناراحتیام اين است که افراد ماهر و خبرهکار را که به درد انقلاب و نظام میخورد رااز روند امور حذف کردند، الان هم دارد همين اتفاق میافتد بعد از فتح خرمشهر، قرار شد آقای مهدی از طرف آقای #محسن_رضايی، فرمانده تيپ تازه تاسيس عاشورا بشود. حميد باز برگشته بود اروميه. برای عمليات رمضان، حميد را دوباره صدا کردند که بيايد.اما محصولی که فرمانده سپاه منطقه شده بود، اعلام کرده بود هر کسی که سپاهی نيست، نمیتواند مسووليتی در سپاه بگيرد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و پنج / همسر حمید باکری علت فشارهای صادق محصولی به باکری ها را در اصل حسادت میداند :«حميد چون در سوريه دوره ديده و دانشجوی خارج از کشور بود در شهر مشهور بود و مردم به باکریها احترام زيادی میگذاشتند. دو برادر بچههای فوقالعاده با تقوايی بودند.…
قسمت بیست و شش/ در ادامه همسر حمید باکری میگوید:«احمد کاظمی بنابر اختيارات خودش به #حميد_باکری مسووليت داده و فرمانده گردان کرده بود. اما #صادق_محصولی نگذاشت حميد باکری مسووليت بگيرد و حميد را این بار حتی به جبهه هم راه ندادند، یعنی در خط مقدم به حمید مسئولیت میدادند بعد محصولی از ارومیه میگفت باطله وبه جبهه راهش ندهید!»
امیرانی میگوید:« در #عمليات_رمضان که ما موفق نشديم. بلافاصله محصولی در تيپ شايع کرد که #مهدی_باکری آدم ضعيفی است، بچهها را به کشتن داده. اختلافافکنی بين رزمندهها به جايی رسيد که طرفداران و مخالفان آقا مهدی به طرف هم اسلحه میگرفتند، حتی ما شنیدیم که این آقا گفته هر دوبرادر را در جبهه بکشید !
آقا مهدی فرمانده تيپ ماند و به حميد هم سفارش کرد برود تبريز مشکلاش را حل کند. باورتان نمیشود، اين مرد (شهيد حميد باکری) را آنچنان تحقير کردند که رفت مقابل سپاه و نشست به گریه بعد از پنج ماه بالاخره پذيرش حميد را در سپاه قبول کردند. حميد که سپاهی شد به عنوان فرمانده عمليات برگشت جبهه، برای عمليات مسلمبن عقيل باز تبليغات اوج گرفت. محسن رضايی آقا مهدی را به عنوان فرمانده تيپ عاشورا در اواخر خردادماه سال ۶۱ منصوب کرد،محصولی در تاريخ ۲۱ آذرماه ۶۱ شهيد مرتضی ياغچيان را به فرمانده لشگر عاشورا منصوب میکند. یعنی محصولی حتی حکم فرمانده کل سپاه را هم تمکین نمیکرد.
محصولی بهر روی سال ۵۹ میآيد اروميه، سال ۶۰ فرماندار میشود و سال ۶۱ فرمانده منطقه ۵ سپاه شده است. همسر حمید باکری به همین مراحل اشاره میکند:«شما به تاريخهای احکام انتصام محصولی دقت کنيد و اینکه حميد اسفند سال ۶۲ به شهادت رسيد اما جنازهاش را نتوانستند عقب بکشند.
میدانستند حمید کشته شده اما در شهر شايعه کردند حميد باکری اسير شده حتی گفتند رفته عراق منافق شده!
آقای طريقت تعريف میکند من همه شهرها را گشتم و از همه لشگرها پرسيدم، اما جنازه حميد را پيدا نکردم. ايشان برمیگردد اروميه. میگويند ما نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. آقای طريقت میرود پيش آقای #مهدی_باکری میگويند نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. خود آقا مهدی در يک حالت نارحتی که بر پاهايش میزند، خودش نامه مینويسد که من به عنوان فرمانده لشگر اعلام میکنم، حميد باکری به شهادت رسيده است.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امیرانی میگوید:« در #عمليات_رمضان که ما موفق نشديم. بلافاصله محصولی در تيپ شايع کرد که #مهدی_باکری آدم ضعيفی است، بچهها را به کشتن داده. اختلافافکنی بين رزمندهها به جايی رسيد که طرفداران و مخالفان آقا مهدی به طرف هم اسلحه میگرفتند، حتی ما شنیدیم که این آقا گفته هر دوبرادر را در جبهه بکشید !
آقا مهدی فرمانده تيپ ماند و به حميد هم سفارش کرد برود تبريز مشکلاش را حل کند. باورتان نمیشود، اين مرد (شهيد حميد باکری) را آنچنان تحقير کردند که رفت مقابل سپاه و نشست به گریه بعد از پنج ماه بالاخره پذيرش حميد را در سپاه قبول کردند. حميد که سپاهی شد به عنوان فرمانده عمليات برگشت جبهه، برای عمليات مسلمبن عقيل باز تبليغات اوج گرفت. محسن رضايی آقا مهدی را به عنوان فرمانده تيپ عاشورا در اواخر خردادماه سال ۶۱ منصوب کرد،محصولی در تاريخ ۲۱ آذرماه ۶۱ شهيد مرتضی ياغچيان را به فرمانده لشگر عاشورا منصوب میکند. یعنی محصولی حتی حکم فرمانده کل سپاه را هم تمکین نمیکرد.
محصولی بهر روی سال ۵۹ میآيد اروميه، سال ۶۰ فرماندار میشود و سال ۶۱ فرمانده منطقه ۵ سپاه شده است. همسر حمید باکری به همین مراحل اشاره میکند:«شما به تاريخهای احکام انتصام محصولی دقت کنيد و اینکه حميد اسفند سال ۶۲ به شهادت رسيد اما جنازهاش را نتوانستند عقب بکشند.
میدانستند حمید کشته شده اما در شهر شايعه کردند حميد باکری اسير شده حتی گفتند رفته عراق منافق شده!
آقای طريقت تعريف میکند من همه شهرها را گشتم و از همه لشگرها پرسيدم، اما جنازه حميد را پيدا نکردم. ايشان برمیگردد اروميه. میگويند ما نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. آقای طريقت میرود پيش آقای #مهدی_باکری میگويند نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. خود آقا مهدی در يک حالت نارحتی که بر پاهايش میزند، خودش نامه مینويسد که من به عنوان فرمانده لشگر اعلام میکنم، حميد باکری به شهادت رسيده است.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
قسمت بیست و شش/ در ادامه همسر حمید باکری میگوید:«احمد کاظمی بنابر اختيارات خودش به #حميد_باکری مسووليت داده و فرمانده گردان کرده بود. اما #صادق_محصولی نگذاشت حميد باکری مسووليت بگيرد و حميد را این بار حتی به جبهه هم راه ندادند، یعنی در خط مقدم به حمید مسئولیت میدادند بعد محصولی از ارومیه میگفت باطله وبه جبهه راهش ندهید!»
امیرانی میگوید:« در #عمليات_رمضان که ما موفق نشديم. بلافاصله محصولی در تيپ شايع کرد که #مهدی_باکری آدم ضعيفی است، بچهها را به کشتن داده. اختلافافکنی بين رزمندهها به جايی رسيد که طرفداران و مخالفان آقا مهدی به طرف هم اسلحه میگرفتند، حتی ما شنیدیم که این آقا گفته هر دوبرادر را در جبهه بکشید !
آقا مهدی فرمانده تيپ ماند و به حميد هم سفارش کرد برود تبريز مشکلاش را حل کند. باورتان نمیشود، اين مرد (شهيد حميد باکری) را آنچنان تحقير کردند که رفت مقابل سپاه و نشست به گریه بعد از پنج ماه بالاخره پذيرش حميد را در سپاه قبول کردند. حميد که سپاهی شد به عنوان فرمانده عمليات برگشت جبهه، برای عمليات مسلمبن عقيل باز تبليغات اوج گرفت. محسن رضايی آقا مهدی را به عنوان فرمانده تيپ عاشورا در اواخر خردادماه سال ۶۱ منصوب کرد،محصولی در تاريخ ۲۱ آذرماه ۶۱ شهيد مرتضی ياغچيان را به فرمانده لشگر عاشورا منصوب میکند. یعنی محصولی حتی حکم فرمانده کل سپاه را هم تمکین نمیکرد.
محصولی بهر روی سال ۵۹ میآيد اروميه، سال ۶۰ فرماندار میشود و سال ۶۱ فرمانده منطقه ۵ سپاه شده است. همسر حمید باکری به همین مراحل اشاره میکند:«شما به تاريخهای احکام انتصام محصولی دقت کنيد و اینکه حميد اسفند سال ۶۲ به شهادت رسيد اما جنازهاش را نتوانستند عقب بکشند.
میدانستند حمید کشته شده اما در شهر شايعه کردند حميد باکری اسير شده حتی گفتند رفته عراق منافق شده!
آقای طريقت تعريف میکند من همه شهرها را گشتم و از همه لشگرها پرسيدم، اما جنازه حميد را پيدا نکردم. ايشان برمیگردد اروميه. میگويند ما نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. آقای طريقت میرود پيش آقای #مهدی_باکری میگويند نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. خود آقا مهدی در يک حالت نارحتی که بر پاهايش میزند، خودش نامه مینويسد که من به عنوان فرمانده لشگر اعلام میکنم، حميد باکری به شهادت رسيده است.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امیرانی میگوید:« در #عمليات_رمضان که ما موفق نشديم. بلافاصله محصولی در تيپ شايع کرد که #مهدی_باکری آدم ضعيفی است، بچهها را به کشتن داده. اختلافافکنی بين رزمندهها به جايی رسيد که طرفداران و مخالفان آقا مهدی به طرف هم اسلحه میگرفتند، حتی ما شنیدیم که این آقا گفته هر دوبرادر را در جبهه بکشید !
آقا مهدی فرمانده تيپ ماند و به حميد هم سفارش کرد برود تبريز مشکلاش را حل کند. باورتان نمیشود، اين مرد (شهيد حميد باکری) را آنچنان تحقير کردند که رفت مقابل سپاه و نشست به گریه بعد از پنج ماه بالاخره پذيرش حميد را در سپاه قبول کردند. حميد که سپاهی شد به عنوان فرمانده عمليات برگشت جبهه، برای عمليات مسلمبن عقيل باز تبليغات اوج گرفت. محسن رضايی آقا مهدی را به عنوان فرمانده تيپ عاشورا در اواخر خردادماه سال ۶۱ منصوب کرد،محصولی در تاريخ ۲۱ آذرماه ۶۱ شهيد مرتضی ياغچيان را به فرمانده لشگر عاشورا منصوب میکند. یعنی محصولی حتی حکم فرمانده کل سپاه را هم تمکین نمیکرد.
محصولی بهر روی سال ۵۹ میآيد اروميه، سال ۶۰ فرماندار میشود و سال ۶۱ فرمانده منطقه ۵ سپاه شده است. همسر حمید باکری به همین مراحل اشاره میکند:«شما به تاريخهای احکام انتصام محصولی دقت کنيد و اینکه حميد اسفند سال ۶۲ به شهادت رسيد اما جنازهاش را نتوانستند عقب بکشند.
میدانستند حمید کشته شده اما در شهر شايعه کردند حميد باکری اسير شده حتی گفتند رفته عراق منافق شده!
آقای طريقت تعريف میکند من همه شهرها را گشتم و از همه لشگرها پرسيدم، اما جنازه حميد را پيدا نکردم. ايشان برمیگردد اروميه. میگويند ما نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. آقای طريقت میرود پيش آقای #مهدی_باکری میگويند نمیتوانيم حميد را به عنوان شهيد قبول کنيم. خود آقا مهدی در يک حالت نارحتی که بر پاهايش میزند، خودش نامه مینويسد که من به عنوان فرمانده لشگر اعلام میکنم، حميد باکری به شهادت رسيده است.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
قسمت بیست و پنج / همسر حمید باکری علت فشارهای صادق محصولی به باکری ها را در اصل حسادت میداند :«حميد چون در سوريه دوره ديده و دانشجوی خارج از کشور بود در شهر مشهور بود و مردم به باکریها احترام زيادی میگذاشتند. دو برادر بچههای فوقالعاده با تقوايی بودند. کسی از اين دو برادر بد نديده بود که بد بگويد. اين تيمی که مرتب به تهران گزارش میداد، هدفشان حذف باکریها بود که همين کار را هم کردند.حالا خيلیها هم زندهاند؛ حی و حاضر. میتوانند بروند بپرسند و بررسی کنند که به چه اتهامات واهی اين دو برادر متهم میشدند، #صادق_محصولی که فرماندار اروميه شدند،باکری ها دیگر مغضوب شدند»
#فاطمه_امیرانی می گوید فشارها به اخراج #حميد_باکری از سپاه کشیده شد اما تمام نشد:«هرجا که میرفتند، بيرونشان میکردند. مدتی در شهرداری و مدتی هم در جهاد بود. از سال ۶۰ به بعد آقا #مهدی_باکری برای هميشه رفت جبهههای جنوب پيش شهيد #احمد_کاظمی. در عمليات فتحالمبين آقا مهدی با حميد تماس گرفت که برود جنوب که با هم رفتيم. در آن عمليات بچهها موفق شدند و ما برگشتيم اروميه، تا اينکه عمليات بيتالمقدس میخواست آغاز شود که باز آقای مهدی تماس گرفت و گفت حميد بيا. اين بار که حميد رفت، فرمانده گردان بود؛ گردانی که وارد خرمشهر شد. به خاطر همين عمليات به دوتا برادر مدال دادند. هرچه توانمندی آنها را نشان ندهد، اعطای اين مدالها نشان میدهد آنها توانمندی داشتند و کارشان را در جنگ بلد بودند. میخواهم بگويم، وقتی تيپی مثل کاظمی درباره باکریها آن تعاريف را مطرح میکند و اينها را به کار میگيرد، نشان میدهد که اينها کارشان را بلد بودند»
همسر حمید باکری به نکته جالبی اشاره می کند که محصولی نه خودش جبهه می رفت و نه می گذاشت باکری ها بروند و میگفت کار بلد نیستند:«من تمام ناراحتیام اين است که افراد ماهر و خبرهکار را که به درد انقلاب و نظام میخورد رااز روند امور حذف کردند، الان هم دارد همين اتفاق میافتد بعد از فتح خرمشهر، قرار شد آقای مهدی از طرف آقای #محسن_رضايی، فرمانده تيپ تازه تاسيس عاشورا بشود. حميد باز برگشته بود اروميه. برای عمليات رمضان، حميد را دوباره صدا کردند که بيايد.اما محصولی که فرمانده سپاه منطقه شده بود، اعلام کرده بود هر کسی که سپاهی نيست، نمیتواند مسووليتی در سپاه بگيرد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#فاطمه_امیرانی می گوید فشارها به اخراج #حميد_باکری از سپاه کشیده شد اما تمام نشد:«هرجا که میرفتند، بيرونشان میکردند. مدتی در شهرداری و مدتی هم در جهاد بود. از سال ۶۰ به بعد آقا #مهدی_باکری برای هميشه رفت جبهههای جنوب پيش شهيد #احمد_کاظمی. در عمليات فتحالمبين آقا مهدی با حميد تماس گرفت که برود جنوب که با هم رفتيم. در آن عمليات بچهها موفق شدند و ما برگشتيم اروميه، تا اينکه عمليات بيتالمقدس میخواست آغاز شود که باز آقای مهدی تماس گرفت و گفت حميد بيا. اين بار که حميد رفت، فرمانده گردان بود؛ گردانی که وارد خرمشهر شد. به خاطر همين عمليات به دوتا برادر مدال دادند. هرچه توانمندی آنها را نشان ندهد، اعطای اين مدالها نشان میدهد آنها توانمندی داشتند و کارشان را در جنگ بلد بودند. میخواهم بگويم، وقتی تيپی مثل کاظمی درباره باکریها آن تعاريف را مطرح میکند و اينها را به کار میگيرد، نشان میدهد که اينها کارشان را بلد بودند»
همسر حمید باکری به نکته جالبی اشاره می کند که محصولی نه خودش جبهه می رفت و نه می گذاشت باکری ها بروند و میگفت کار بلد نیستند:«من تمام ناراحتیام اين است که افراد ماهر و خبرهکار را که به درد انقلاب و نظام میخورد رااز روند امور حذف کردند، الان هم دارد همين اتفاق میافتد بعد از فتح خرمشهر، قرار شد آقای مهدی از طرف آقای #محسن_رضايی، فرمانده تيپ تازه تاسيس عاشورا بشود. حميد باز برگشته بود اروميه. برای عمليات رمضان، حميد را دوباره صدا کردند که بيايد.اما محصولی که فرمانده سپاه منطقه شده بود، اعلام کرده بود هر کسی که سپاهی نيست، نمیتواند مسووليتی در سپاه بگيرد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
قسمت بیست و چهارم / سید محمد صادق محصولی زاده ارومیه از پدری ترک و مادری کرد، بر خلاف بسیار دیگر از انقلابیون آنچنان سابقه مبارزاتی پیش از انقلاب ندارد.
تا سال ۵۸ هم فعالیت خاصی نداشته تا اینکه فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز میکند،فرماندار ارومیه، معاون استاندار آذربایجان غربی، فرمانده سپاه منطقه ۵ «آذربایجان شرقی و غربی»، مسئول بازرسی سپاه پاسداران، دبیر تشکیلاتی به نام شورای مشورتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد انتخاباتی علیاکبر ولایتی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ارومیه از جمله مناصب و فعالیتهای اوست.
#صادق_محصولی از دوستان قدیم #محمود_احمدی_نژاد است و در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد ولی در نهایت با مخالفت نمایندگان وقت مجلس قبل از رأیگیری برای رأی اعتماد، انصراف داد.
در حالی که خودش هیچ فعالیت مبارزاتی نداشته اما در سال ۱۳۶۱ در زمانی که فرماندهی سپاه استانهای آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل بود، به علت آنکه #علی_باکری از بنیانگذاران #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران بود و در دوران محمد رضا پهلوی اعدام شدهاست، به مخالفت با برادران باکری (حمید و مهدی باکری) پرداخت.
#فاطمه_امیرانی همسر شهيد #حميد_باکری می گوید سال ۵۹، یعنی آن سالی که گروهی وارد اروميه شدند و مناصب مختلف را به دست گرفتند. گزارشهايی برای تهران رد میکردند که بچههای سپاه اروميه را تصفيه کنند. جالب است اين اتفاق در سپاه تبريز هم افتاد. مثلا «حميد» که فرمانده عمليات بود. يعنی همه میدانند که در تمام درگيریهای کردستان حميد حضور داشت. حتی شهيد صيادشيرازی يک بار به خود من گفتند کسی که بيشتر از همه در اين منطقه به ما کمک میکرد باکریها بودند. چون اول حميد بود بعد هم آقای مهدی برای پاکسازی کردستان به آنجا رفت. جنگ که شروع شد، #مهدی_باکری شهردار بود اما با شروع جنگ رفت جبهه. آبانماه سال ۵۹ رفت آبادان از اينجا به بعد فشارها بر اين دو افزايش پيدا کرد که اينها (باکریها) منحرفند .
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تا سال ۵۸ هم فعالیت خاصی نداشته تا اینکه فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز میکند،فرماندار ارومیه، معاون استاندار آذربایجان غربی، فرمانده سپاه منطقه ۵ «آذربایجان شرقی و غربی»، مسئول بازرسی سپاه پاسداران، دبیر تشکیلاتی به نام شورای مشورتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد انتخاباتی علیاکبر ولایتی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ارومیه از جمله مناصب و فعالیتهای اوست.
#صادق_محصولی از دوستان قدیم #محمود_احمدی_نژاد است و در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد ولی در نهایت با مخالفت نمایندگان وقت مجلس قبل از رأیگیری برای رأی اعتماد، انصراف داد.
در حالی که خودش هیچ فعالیت مبارزاتی نداشته اما در سال ۱۳۶۱ در زمانی که فرماندهی سپاه استانهای آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل بود، به علت آنکه #علی_باکری از بنیانگذاران #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران بود و در دوران محمد رضا پهلوی اعدام شدهاست، به مخالفت با برادران باکری (حمید و مهدی باکری) پرداخت.
#فاطمه_امیرانی همسر شهيد #حميد_باکری می گوید سال ۵۹، یعنی آن سالی که گروهی وارد اروميه شدند و مناصب مختلف را به دست گرفتند. گزارشهايی برای تهران رد میکردند که بچههای سپاه اروميه را تصفيه کنند. جالب است اين اتفاق در سپاه تبريز هم افتاد. مثلا «حميد» که فرمانده عمليات بود. يعنی همه میدانند که در تمام درگيریهای کردستان حميد حضور داشت. حتی شهيد صيادشيرازی يک بار به خود من گفتند کسی که بيشتر از همه در اين منطقه به ما کمک میکرد باکریها بودند. چون اول حميد بود بعد هم آقای مهدی برای پاکسازی کردستان به آنجا رفت. جنگ که شروع شد، #مهدی_باکری شهردار بود اما با شروع جنگ رفت جبهه. آبانماه سال ۵۹ رفت آبادان از اينجا به بعد فشارها بر اين دو افزايش پيدا کرد که اينها (باکریها) منحرفند .
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing