در حالیکه وحوش خامنه ای برای رعب ووحشت در محل مزار #مهسا_امینی و دیگر کشته شدگان انقلاب #زن_زندگی_آزادی حاضر شده اند، اما عکس همسرش شهید فریدون محمودی را بدست گرفتە و با روحیهای جنگنده بدون #حجاب_اجباری علامت پیروزی میدهد...
#علیه_فراموشی #فریدون_محمودی #انقلاب_آزادی_ایران
Irbr.news
@irbriefing
#علیه_فراموشی #فریدون_محمودی #انقلاب_آزادی_ایران
Irbr.news
@irbriefing
مأموران امنیتی سازمان اطلاعات سپاه روز دوشنبه به خانه مادر #فریدون_محمودی که ۲۸ شهریور سال گذشته در جریان اعتراضات در شهر سقز کشته شد، هجوم بردهاند.
یک منبع نزدیک به خانواده فریدون محمودی گفت که مأموران امنیتی که سه مرد و یک زن بودند به مادر فریدون محمودی گفتهاند که برای بازداشت شرمین حبیبی، همسر فریدون آمدهاند.
به گفته همین منبع، مأموران امنیتی گفتهاند که حکم جلب شرمین حبیبی صادر شده است. این منبع توضیح داد که «یک پرونده در دست داشتند و گفتهاند که حکم جلبش را گرفتهایم، ضد حکومت حرف زده و سه چهار بار هم ابلاغیه فرستادهایم و نیامده است.»
شرمین حبیبی، همسر فریدون محمودی باید خود را فردا، سهشنبه، به شعبه دوم دادسرای سقز معرفی کند.
#سرکوب_فراگیر #سپاه_تروریستی_پاسداران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
یک منبع نزدیک به خانواده فریدون محمودی گفت که مأموران امنیتی که سه مرد و یک زن بودند به مادر فریدون محمودی گفتهاند که برای بازداشت شرمین حبیبی، همسر فریدون آمدهاند.
به گفته همین منبع، مأموران امنیتی گفتهاند که حکم جلب شرمین حبیبی صادر شده است. این منبع توضیح داد که «یک پرونده در دست داشتند و گفتهاند که حکم جلبش را گرفتهایم، ضد حکومت حرف زده و سه چهار بار هم ابلاغیه فرستادهایم و نیامده است.»
شرمین حبیبی، همسر فریدون محمودی باید خود را فردا، سهشنبه، به شعبه دوم دادسرای سقز معرفی کند.
#سرکوب_فراگیر #سپاه_تروریستی_پاسداران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز زادروز فریدون محمودی، است، شهروند معترض، اهل سقز که روز ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ کشته شد.
شرمین حبیبی، همسر #فریدون_محمودی میگوید: «جنازه را به ما ندادند، فقط گفتند فردا بروید قبرستان، سپیده صبح ما آنجا بودیم که دیدیم با بک آمبولانس و چند مامور آمدهاند، نمیگذاستند جلو برویم، آنقدر جیغ زدم وضجه که گذاشتند من بروم سر مزار من که رسیدم داخل قبر بود، بدون کفن و با همان لباس خونین… چشمان همسرم هنوز باز بود، با لبخندی بر روی لب، با بدنی پر از ساچمه همراه با خونریزی و… به خاک سپرده شد.»
فریدون ساعت ۵ عصر روز ۲۸ شهریور، از منزل خارج شد و گفت برمیگردم، اما در آن روز، ما پس از ساعتها انتظاردر بامداد روز بعد متوجه شدیم که به او تیراندازی شده است،او بعد از تیراندازی هم بسیار کتک خورده بود،فریدون من، دستش شکسته بود یعنی از کتف درآمده بود ، صدها ساچمه در بدنش بود، فریدون اون روز وقتی رفت بیرون، قرار بود برگرده، از من خداحافظی نکرد، به این امید رفت که پیشمون برگردد.
آن شب پسرعموی فریدون تماس گرفت و گفت، جلوی دادگستری سقز، یک عده را بازداشت کردهاند، بیایید بریم ببینیم، فریدون هم جزو آنهاست، من هم با پسرعموهای همسرم به راه افتادیم به سمت دادگستری، وقتی پیدایش نکردیم، به خانه یکی از نزدیکان رفتیم.
ساعاتی بعد از کلانتری تماس گرفتند و گفتند که مراجعه کنی برای پاسخدادن به چند سوال، من هم با یکی از بستگان به کلانتری رفتیم، در کلانتری، چند سوال درباره فریدون پرسیدند و بعد یکی از همراهان من را به اتاق بردند و گفتند که شهید شده است.
شرمین حبیبی میافزاید: «فریدون وقتی تیرمیخورد، برای اینکه خودش را نجات بدهد، تصمیم میگیرد، فرار کند، اما او را گرفتهاند و کتک زدهاند، من در لحظه خاکسپاری دیدم که دست فریدون از کتف شکسته است، فریدون من حتی موقع خاکسپاری خونریزی داشت، از سر، سینه و پیشانی خون میآمد. و بیشتر از ۲۰۰ ساچمه در بدنش بود.»
همسر فریدونمحمودی اضافه میکند: «من در کلانتری، به پای همه ماموران همه افتادم برای این که لحظهای صورت همسرم را به من نشان دهند تا او را شناسایی کنم، به آنها گفتم، نشان بدهید صورتش را شاید همسر من نباشه، اما گفتند قبل از آن باید اجازه خاکسپاری بدهی، به ما گفتند که فریدون اصلا ساچمه نخورده، او دشمن داشته و آنها او را کشتهاند...
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
شرمین حبیبی، همسر #فریدون_محمودی میگوید: «جنازه را به ما ندادند، فقط گفتند فردا بروید قبرستان، سپیده صبح ما آنجا بودیم که دیدیم با بک آمبولانس و چند مامور آمدهاند، نمیگذاستند جلو برویم، آنقدر جیغ زدم وضجه که گذاشتند من بروم سر مزار من که رسیدم داخل قبر بود، بدون کفن و با همان لباس خونین… چشمان همسرم هنوز باز بود، با لبخندی بر روی لب، با بدنی پر از ساچمه همراه با خونریزی و… به خاک سپرده شد.»
فریدون ساعت ۵ عصر روز ۲۸ شهریور، از منزل خارج شد و گفت برمیگردم، اما در آن روز، ما پس از ساعتها انتظاردر بامداد روز بعد متوجه شدیم که به او تیراندازی شده است،او بعد از تیراندازی هم بسیار کتک خورده بود،فریدون من، دستش شکسته بود یعنی از کتف درآمده بود ، صدها ساچمه در بدنش بود، فریدون اون روز وقتی رفت بیرون، قرار بود برگرده، از من خداحافظی نکرد، به این امید رفت که پیشمون برگردد.
آن شب پسرعموی فریدون تماس گرفت و گفت، جلوی دادگستری سقز، یک عده را بازداشت کردهاند، بیایید بریم ببینیم، فریدون هم جزو آنهاست، من هم با پسرعموهای همسرم به راه افتادیم به سمت دادگستری، وقتی پیدایش نکردیم، به خانه یکی از نزدیکان رفتیم.
ساعاتی بعد از کلانتری تماس گرفتند و گفتند که مراجعه کنی برای پاسخدادن به چند سوال، من هم با یکی از بستگان به کلانتری رفتیم، در کلانتری، چند سوال درباره فریدون پرسیدند و بعد یکی از همراهان من را به اتاق بردند و گفتند که شهید شده است.
شرمین حبیبی میافزاید: «فریدون وقتی تیرمیخورد، برای اینکه خودش را نجات بدهد، تصمیم میگیرد، فرار کند، اما او را گرفتهاند و کتک زدهاند، من در لحظه خاکسپاری دیدم که دست فریدون از کتف شکسته است، فریدون من حتی موقع خاکسپاری خونریزی داشت، از سر، سینه و پیشانی خون میآمد. و بیشتر از ۲۰۰ ساچمه در بدنش بود.»
همسر فریدونمحمودی اضافه میکند: «من در کلانتری، به پای همه ماموران همه افتادم برای این که لحظهای صورت همسرم را به من نشان دهند تا او را شناسایی کنم، به آنها گفتم، نشان بدهید صورتش را شاید همسر من نباشه، اما گفتند قبل از آن باید اجازه خاکسپاری بدهی، به ما گفتند که فریدون اصلا ساچمه نخورده، او دشمن داشته و آنها او را کشتهاند...
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به دلیل فشار نهادهای امنیتی مراسم خاکسپاری او بدون هیچ مراسمی برگزار شد. مزار او در نزدیکی مزار #مهسا_امینی است.
#فریدون_محمودی پدر یک کودک بود ، عموی او در حال خاکسپاری پیکر او گفت: «از همه پدران و مادران ایران میخواهم فرزندانشان را تنها نگذارند. در خیابان فقط جوانان را میبینم، دستشان را بگیریم و تنهایشان نگذاریم. این کهنه حکومت ایران هرطور شده باید برود.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فریدون محمودی، از اولین جانباختگان روزهای نخست خیزش ۱۴۰۱ است.
شرمین حبیبی، همسر فریدون میگوید: «وقتی ما رسیدیم سر مزار برای خاکسپاری، چشمان همسرم هنوز باز بود، با لبخندی بر روی لب، با بدنی پر از ساچمه همراه با خونریزی و دستانی شکسته به خاک سپرده شد.»
او درباره روز حادثه گفته است : «فریدون نزدیک به ساعت ۵ عصر روز ۲۸ شهریور، از منزل خارج شد و گفت برمیگردم. اما ما پس از ساعتها انتظاردر بامداد روز بعد متوجه شدیم که به او تیراندازی شده است. او بعد از تیراندازی هم بسیار کتک خورده بود، فریدون من، دستش شکسته بود، بیشتر از ۲۰۰ ساچمه در بدنش بود، فریدون اون روز وقتی رفت بیرون، قرار بود برگرده، از من خداحافظی نکرد، به این امید رفت که زودی برگردد…»
او میگوید آن شب همه خانواده منتظر بودیم، کم کم ترس هم داشتیم تا اینکه پسر عموی فریدون تماس گرفت و گفت، جلوی دادگستری سقز، یک عده را بازداشت کردهاند، بیایید بریم ببینیم، فریدون هم جزو آنهاست، من هم با پسرعموهای همسرم رفتیم به سمت دادگستری، وقتی پیدایش نکردیم، به خانه یکی از نزدیکان رفتیم.
ساعاتی بعد از کلانتری تماس گرفتند و گفتند که مراجعه کنید برای پاسخدادن به چند سوال، من هم با یکی از بستگان به کلانتری رفتیم، در کلانتری، چند سوال درباره فریدون پرسیدند و بعد یکی از همراهان من را به اتاق بردند و گفتند فریدون کشته شده است.»
شرمین حبیبی میافزاید: «فریدون وقتی تیرمیخورد، برای اینکه خودش را نجات بدهد، تصمیم میگیرد، فرار کند، اما او را گرفتهاند و کتک زدهاند، ما در خاکسپاری دیدیم که دست فریدون شکسته است، فریدون من حتی موقع خاکسپاری خونریزی داشت، از سر، سینه و پیشانی خون میآمد. و بیشتر از ۲۰۰ ساچمه در بدنش بود.»
همسر #فریدون_محمودی اضافه میکند: «من در کلانتری، به پای همه ماموران همه افتادم برای این که لحظهای صورت همسرم را به من نشان دهند تا او را شناسایی کنم، به آنها گفتم، نشان بدهید صورتش را شاید همسر من نباشه، اما گفتند قبل از آن باید اجازه خاکسپاری بدهی، به ما گفتند که فریدون اصلا ساچمه نخورده، او دشمن داشته و آنها او را کشتهاند، بازهم صورتش را به من نشان ندادند و مستقیم فریدون را به مزار برده بودند که یکی از آشنایان تماس گرفت و گفت فریدون را دارند خاک میکنند.
وقتی ما رسیدیم، چشمان همسرم هنوز باز بود، با لبخندی بر روی لب، با بدنی پر از ساچمه، دارای خونریزی و دستانی شکسته به خاک سپرده شد…
او ۲۸ شهریور۱۴۰۱ کشته شده است.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
شرمین حبیبی، همسر فریدون میگوید: «وقتی ما رسیدیم سر مزار برای خاکسپاری، چشمان همسرم هنوز باز بود، با لبخندی بر روی لب، با بدنی پر از ساچمه همراه با خونریزی و دستانی شکسته به خاک سپرده شد.»
او درباره روز حادثه گفته است : «فریدون نزدیک به ساعت ۵ عصر روز ۲۸ شهریور، از منزل خارج شد و گفت برمیگردم. اما ما پس از ساعتها انتظاردر بامداد روز بعد متوجه شدیم که به او تیراندازی شده است. او بعد از تیراندازی هم بسیار کتک خورده بود، فریدون من، دستش شکسته بود، بیشتر از ۲۰۰ ساچمه در بدنش بود، فریدون اون روز وقتی رفت بیرون، قرار بود برگرده، از من خداحافظی نکرد، به این امید رفت که زودی برگردد…»
او میگوید آن شب همه خانواده منتظر بودیم، کم کم ترس هم داشتیم تا اینکه پسر عموی فریدون تماس گرفت و گفت، جلوی دادگستری سقز، یک عده را بازداشت کردهاند، بیایید بریم ببینیم، فریدون هم جزو آنهاست، من هم با پسرعموهای همسرم رفتیم به سمت دادگستری، وقتی پیدایش نکردیم، به خانه یکی از نزدیکان رفتیم.
ساعاتی بعد از کلانتری تماس گرفتند و گفتند که مراجعه کنید برای پاسخدادن به چند سوال، من هم با یکی از بستگان به کلانتری رفتیم، در کلانتری، چند سوال درباره فریدون پرسیدند و بعد یکی از همراهان من را به اتاق بردند و گفتند فریدون کشته شده است.»
شرمین حبیبی میافزاید: «فریدون وقتی تیرمیخورد، برای اینکه خودش را نجات بدهد، تصمیم میگیرد، فرار کند، اما او را گرفتهاند و کتک زدهاند، ما در خاکسپاری دیدیم که دست فریدون شکسته است، فریدون من حتی موقع خاکسپاری خونریزی داشت، از سر، سینه و پیشانی خون میآمد. و بیشتر از ۲۰۰ ساچمه در بدنش بود.»
همسر #فریدون_محمودی اضافه میکند: «من در کلانتری، به پای همه ماموران همه افتادم برای این که لحظهای صورت همسرم را به من نشان دهند تا او را شناسایی کنم، به آنها گفتم، نشان بدهید صورتش را شاید همسر من نباشه، اما گفتند قبل از آن باید اجازه خاکسپاری بدهی، به ما گفتند که فریدون اصلا ساچمه نخورده، او دشمن داشته و آنها او را کشتهاند، بازهم صورتش را به من نشان ندادند و مستقیم فریدون را به مزار برده بودند که یکی از آشنایان تماس گرفت و گفت فریدون را دارند خاک میکنند.
وقتی ما رسیدیم، چشمان همسرم هنوز باز بود، با لبخندی بر روی لب، با بدنی پر از ساچمه، دارای خونریزی و دستانی شکسته به خاک سپرده شد…
او ۲۸ شهریور۱۴۰۱ کشته شده است.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing