This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / بنیاد شهید در روز شنبه دوم بهمن ماه یک مجروح جنگ ایران و عراق را که در ماه گذشته همراه با بسیاری دیگر از رزمندگان و جانبازان در اعتراض به قطع شدن وکیری و عقب افتادن حقوقشان در مقابل ساختمان مرکزی #بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران اقدام به اعتراض و تجمع کرده بودند به دادگاه فراخواند.
بازماندگان جنگ ایران و عراق بارها برای مطالبه حقوق و معوقات خود دست به تجمعهای اعتراضی زدهاند.
در منظر جمهوری اسلامی تنها حق مردم ایران جان سپردن در میدان جنگ یا کشته شدن در زندان و خیابان است
این #جانبازان در مقابل #زندان_اوین با شعار :« بنیاد شهید مایه ی ننگ خانواده شهدا و جانبازان است» اعتراض خود را اعلام کردند.
پرونده علیرضا کریمی در دادسرای اوین با شکایت "بنیاد شهید" همچنان در حال بررسی است.
#خانواده_شهدا #خانواده_جانبازان
@irbriefing
بازماندگان جنگ ایران و عراق بارها برای مطالبه حقوق و معوقات خود دست به تجمعهای اعتراضی زدهاند.
در منظر جمهوری اسلامی تنها حق مردم ایران جان سپردن در میدان جنگ یا کشته شدن در زندان و خیابان است
این #جانبازان در مقابل #زندان_اوین با شعار :« بنیاد شهید مایه ی ننگ خانواده شهدا و جانبازان است» اعتراض خود را اعلام کردند.
پرونده علیرضا کریمی در دادسرای اوین با شکایت "بنیاد شهید" همچنان در حال بررسی است.
#خانواده_شهدا #خانواده_جانبازان
@irbriefing
مادر #عرفان_رضایی از جانباختگان اعتراضات #زن_زندگی_آزادی با انتشار عکسهای قدیمی پدر عرفان، متن زیر را در حساب اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت.
«پدر عرفان جانباز شیمیایی و موجیست
موجی شد تا وطن و دختران سرزمینش در امنیت باشند،موجی نشد تاعدهای موجسواری کنند،او جانباز نشد تا روزی پشت صندلی عدالت حکم اعدام و زندانی صادر کند
تویی که مرا میترسانی، میدانی نصف عمرم به پرستاری و جمع کردن خورده شیشهها گذشت میدانی چقدر این خورده شیشهها دست و پاهایم را مجروح کرد،من ناخواسته به عشق یک زندگی آرام و تشکیل خانواده وارد جنگ شدم
اما حالا خودخواسته میدانم در مسیر دادخواهی چه در انتظار من است.
من خون زیاد دیدم،خونهایی که در اثر خودزنیهای جنونآمیزش مثل یک پرستار دورهدیده شستشو و پانسمان میکردم، من زیر تمام آن مشت و لگدها نمردم.
وقتی دستهای بخیه شدهام و ظرفهای لبپر و زندگی ناقصم را نگاه میکردم میگفتم باید به خاطر بچههایم قوی باشم.
من قوی شدم، من از خودم گذشتم تا عرفانم قد بکشد و مرد شود.
من تمام قرصهای اعصاب و روان و خوابو شناختم،من دردهایی را از خاطرات جنگ تجربه کردم که هیچکس حتی قدرت یک دقیقه مقابله با آن را ندارد
من آنقدر قوی هستم که هیچکس نمیتواند دردهایم را پشت چهرهام تشخیص دهد
به قول عرفان من آنقدر قوی شدم که یک لشگر حریف من نمیشود. نصف عمرم به پرستاری گذشت بقیهاش به دادخواهی خون پسر بیگناهم.
بله پدر عرفان یک جانباز هست جانبازی که پس از ۷بار کمیسیون پزشکی رفتن و پرونده ماهها بستری در بیمارستان صحرایی و آثار جراحتهای بدنش ۲۵درصد حق جانبازی گرفت درحالیکه دردها و جنونش نزدیک به کارت قرمز بود، درصدش را کم دادی تا کیسههای دزدیات بیشتر شود
اما حالا شماهایی که اسمتان را جانباز گذاشتهاید، هرروز سرحالتر و شادابتر میشوید، بر صندلی قدرت نشستهاید در یک جلسه دادگاه بدون شواهد حکم اعدام صادر میکنید و خون بیگناهان میریزید
با کشتن پسرش دردهایش را بیشتر کردید و دوز قرصهایش را بالاتر، اگر حالش فقط کمی بهتر شود وای به روزگار قاتل فرزندش
پدر عرفان نه تسهیلات دولتی خواست نه غرامت جنگی
اما فرزندش را با گلوله جنگی کشتید
#جنگ_ایران_عراق
#جانبازان_دفاع_مقدس
#خانواده_جانبازان
Irbr.news
@irbriefing
«پدر عرفان جانباز شیمیایی و موجیست
موجی شد تا وطن و دختران سرزمینش در امنیت باشند،موجی نشد تاعدهای موجسواری کنند،او جانباز نشد تا روزی پشت صندلی عدالت حکم اعدام و زندانی صادر کند
تویی که مرا میترسانی، میدانی نصف عمرم به پرستاری و جمع کردن خورده شیشهها گذشت میدانی چقدر این خورده شیشهها دست و پاهایم را مجروح کرد،من ناخواسته به عشق یک زندگی آرام و تشکیل خانواده وارد جنگ شدم
اما حالا خودخواسته میدانم در مسیر دادخواهی چه در انتظار من است.
من خون زیاد دیدم،خونهایی که در اثر خودزنیهای جنونآمیزش مثل یک پرستار دورهدیده شستشو و پانسمان میکردم، من زیر تمام آن مشت و لگدها نمردم.
وقتی دستهای بخیه شدهام و ظرفهای لبپر و زندگی ناقصم را نگاه میکردم میگفتم باید به خاطر بچههایم قوی باشم.
من قوی شدم، من از خودم گذشتم تا عرفانم قد بکشد و مرد شود.
من تمام قرصهای اعصاب و روان و خوابو شناختم،من دردهایی را از خاطرات جنگ تجربه کردم که هیچکس حتی قدرت یک دقیقه مقابله با آن را ندارد
من آنقدر قوی هستم که هیچکس نمیتواند دردهایم را پشت چهرهام تشخیص دهد
به قول عرفان من آنقدر قوی شدم که یک لشگر حریف من نمیشود. نصف عمرم به پرستاری گذشت بقیهاش به دادخواهی خون پسر بیگناهم.
بله پدر عرفان یک جانباز هست جانبازی که پس از ۷بار کمیسیون پزشکی رفتن و پرونده ماهها بستری در بیمارستان صحرایی و آثار جراحتهای بدنش ۲۵درصد حق جانبازی گرفت درحالیکه دردها و جنونش نزدیک به کارت قرمز بود، درصدش را کم دادی تا کیسههای دزدیات بیشتر شود
اما حالا شماهایی که اسمتان را جانباز گذاشتهاید، هرروز سرحالتر و شادابتر میشوید، بر صندلی قدرت نشستهاید در یک جلسه دادگاه بدون شواهد حکم اعدام صادر میکنید و خون بیگناهان میریزید
با کشتن پسرش دردهایش را بیشتر کردید و دوز قرصهایش را بالاتر، اگر حالش فقط کمی بهتر شود وای به روزگار قاتل فرزندش
پدر عرفان نه تسهیلات دولتی خواست نه غرامت جنگی
اما فرزندش را با گلوله جنگی کشتید
#جنگ_ایران_عراق
#جانبازان_دفاع_مقدس
#خانواده_جانبازان
Irbr.news
@irbriefing
Telegram
ایران بریفینگ / مدیا