Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شهریار محمدی معترضی بود که تصویر عزاداری او در کنار پیکر کشته شده دوستش محمد حسنزاده از تصاویر نمادین اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران شد. او چند روز بعد در جریان اعتراضات در #بوکان کشته شد.
#سرکوب_فراگیر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تصویری از #شهریار_محمدی قبل از کشته شدنش در شبکههای اجتماعی دست به دست چرخیده بود؛ عکسی که در آن، شهریار در کنار پیکر دوست قدیمیاش محمد حسن زاده نشسته بود. وقتی در فاصله دو روز از محمد کشته شد، معترضان در شبکههای اجتماعی هشتگ زدند: #رفاقت_تا_پای_جان
به گفته یکی از نزدیکان خانواده، شهریار «مخالف سرسخت حجاب اجباری بود. ورزش میکرد و به دوستاش گفته بود اگه رژیم عوض بشه باشگاه میزنه.»
این منبع درباره کشته شدن شهریار محمدی میگوید: «۲۵ آبان محمد کشته شد. شهریار رفت از سردخونه پیکر محمد رو برداشت. مجلس ختم محمد در مسجد برگزار شد و از همونجا شهریار رو تعقیب کردن. در مراسم خاکسپاری و بعد از اون در شهر اعتراضها ادامه پیدا کرد، معترضا نزدیک فرمانداری رفتن و فروشگاه کوروش رو آتیش زدن.»
به گفته این منبع نزدیک غروب، شهریار به همراه چند نفر از دوستانش، با چند خودرو به سمت خانه نماینده بوکان حرکت کردند، اما در راه در محله علیآباد، ماموران حکومت جلوی خودروی شهریار را گرفتند.
این منبع میگوید: «به لاستیکهای پشت ماشینش شلیک کردند و کنترل ماشین از دست شهریار خارج شد. ماشین شهریار رو محاصره کردن و به رگبار بستند. همسایهها صدای نالههای شهریار رو شنیدن ولی جرات نکردن برن نجاتش بدن. شهریار جون و پیکر خیلیها رو نجات داد اما کسی به داد پیکر نیمه جونش نرسید.»
این منبع نزدیک به خانواده میگوید که سرانجام دوستان شهریار موفق شدند او را به بیمارستان برسانند. در بیمارستان او را به اتاق عمل بردند، اما او جانش را از دست داد.
در گواهی فوت شهریار محمدی نوشته شده او بر اثر عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ کشته شده است؛ کشته شدن او خانوادهاش را با درد و رنج زیادی روبهرو کرده است:
«۱۵ سال بدون پدر و در رنج و سختی زیاد بزرگ شد. سرپرست مادر زحمتکشاش بود. مادر شهریار ۱۵ سال بدون هیچ حمایتی سه فرزندش رو با چنگ و دندون بزرگ کرد. شهریار کشته شد، برادرش میلاد زندگیش نابود شد. مادرش دچار مشکلات روحی شده.»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
#امروز_در_تاریخ / امروز ۵ اسفند سالروز تولد شهید آبان خونین ۹۸ مهناز مهدیزاده از شهریار است. #مهناز_مهدیزاده از اعضای کادر بهداشت و درمان بود که در آبان۹۸ برای مداوای زخمیشدگانبه خیابان رفته بود اما با ۳گلوله توسط نیروهای سرکوبگر در #شهرک_اندیشه_فاز_یک #شهریار…
#مهناز_مهدیزاده از اعضای کادر بهداشت و درمان بود که در ۲۵ آبان۹۸ برای مداوای زخمیشدگانبه خیابان رفته بود اما با ۳گلوله توسط نیروهای سرکوبگر در #شهرک_اندیشه_فاز_یک #شهریار به کشته شد، پیکر مهناز را بیش از ده روز در پزشکی قانونی نگه داشتند تا خانواده اعلام رضایت کنند از نیروی انتظامی ، اما بیست میلیون تومان بابت چهار گلولهای که به اوزدهاند را گرفتند!
در گواهی فوت مهناز نوشته شده :« اصابت شی کشنده نوک تیز نظامی به قلب»
دوتن از همکاران مهناز دیده بودند که یک مامور نیروی انتظامی از روی یک وانت پلیس به سوی مهناز تیراندازی کرده، در هنگام قتل در دستان مهناز بتادین و باند بود، همکاران مهناز میگویند شنیدهاند که یک لباس شخصی به مامور پلیس با فریاد گفته:«کوکتل مولوتف دستشه بزن»
خانواده او را با تهدید به سکوت وادار کردند
مزار او در بهشت رضوان شهریار است که دور از محل زندگی خانواده اش است. با گذشت یکسال از قتل مهناز ، از بنیاد شهید اعلام کرده بودند ، چنانچه عنوان نمایند مهناز توسط اغتشاشگران کشته شده او را جزو شهدای کادر درمان معرفی میکنیم که با مخالفت خانواده مواجه شده.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
آذر ماه سال ۱۳۵۸، #شهریار_شفیق فرزند #اشرف_پهلوی و افسر ارشد نیروی دریایی ارتش در پاریس به قتل رسید. تیمسار علیاکبر فرازیان/ اسم رمز SD JANUS/۱۳ (اس.دی. جانوس ۱۳) یکی از دهها افسران ساواک بود که پس از فتنه ۵۷ به همکاری با جمهوری اسلامی پرداخت .…
ناخدا یکم #شهریار_شفیق حاصل ازدواج اشرف پهلوی و احمد شفیق بود که در مصر با خواهر دوقلوی شاه ایران آشنا شده بود.
ترور شهریار شفیق از آنجا اهمیت دارد که هم اولین ترور از #ترورهای_برونمرزی #جمهوری_اسلامی است و هم از معدود عملیاتهای تروریستی است که جمهوری اسلامی برای انجام آن نه از نیروهای نیابتی و مزدور خود که از اعضای سپاه پاسداران برای آن استفاده کرده ، ضمن آنکه جمهوری اسلامی انجام آن را نه تکذیب که تائید هم کرده است.
رسانههای ایران ۵ اسفند ۱۳۵۷ خبر از برگزاری دادگاهی به ریاست #صادق_خلخالی دادند که طی آن محمدرضا شاه پهلوی، شهبانو فرح پهلوی، شهریار شفیق ، اردشیر زاهدی، شاپور بختیار، جمشید آموزگار، ارتشبد عباس قرهباغی، رضا قطبی و ارتشبد غلامعلی اویسی به مرگ محکوم شدهاند.
خلخالی حاکم شرع دادگاههای انقلاب در پایان این دادگاه انقلابی به روزنامه ها اعلام کرد به پاسداران انقلاب دستور داده شده یا این افراد را به ایران بازگردانند و یا آنها را به سزای عملشان برسانند.
یک روز بعد از ترور شهریار شفیق و اعلام مرگ وی در رسانههای دنیا ، #صادق_خلخالی، در بیانیهای اعلام کرد، وی متهم به «تدارک تجدید جریان ۲۸ مرداد به منظور تجزیه کشور در چند استان و ریختن بیرحمانه خون میلیونها نفر» بوده.
خلخالی همچنین شهریار شفیق را به «افساد فیالارض» متهم کرد و اعلام کرد وی به دست اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #ترور_انقلابی شده است.
از آن فهرست خلخالی علاوه بر ناخدا یکم شهریار شفیق، دکتر شاپور بختیار و ارتشبد غلامعلی اویسی نیز بعدها در خارج از ایران توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قربانیان ۸۸ حکایت کسانی است که در جریان اعتراض به نتیجه یک انتخابات جان شان را از دست دادهاند. حکایت انسانهایی که پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، در خرداد ۱۳۸۸ زندگیشان تمام شد.
داستان شهروندانی که با شلیک مستقیم گلوله در راهپیماییهای اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشکآور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنشان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوههای خشونتآمیز دیگری کشته شدند، و با مرگ هر یک نفر، زندگی یک یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران شد.
جمعیت از خیابان حافظ میجوشد و به طرف چهارراه ولیعصر راه میگیرد. راهپیمایان آفتاب را بالای سر دارند اما سرد. زیر پل کالج، مردم خیابان را بستهاند و با کیسههای قرمز شن که شهرداری برای روزهای برفی کنار خیابان ذخیره کرده، انتهای پل کالج چیزی شبیه سنگر یا حفاظ درست کردهاند. اینجا محل درگیری میان معترضان و نیروهای ضد شورش است.
چند نفر در میان جمعیت به سمت پل اشاره میکنند، و ناگهان جمعیت، هراسان و فریادزنان بهطرف پل میدوند. یک نفر از بالای پل به پایین پرتاب شده است:
«کشتند کشتند....ابوالفضل، ابوالفضل.... کشتند....»
مصطفی کریمبیگی جوان ۲۶ سالهای بود که در نخستین خبرهای منتشر شده آمده که او به دلیل پرتاب از پل عابر پیاده جان باخت. اما شهناز کریمبیگی، مادر مصطفی، در این باره روایت دیگری دارد:
«مصطفی را روز عاشورا با تیر زدند که متأسفانه عدهای فکر میکنند مصطفی از پل افتاده، نه، مصطفی از پل نیافتاده. مصطفی را را با یک تیر توی پیشانی از سمت چپ زدند، مصطفی پشت سر نداشت.»
#مصطفی_کریم_بیگی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ دانشجوی آگاه و شجاعی بود که در اعتراضات سراسری در عاشورای ۱۳۸۸ در ۶ دیماه در تهران شرکت کرد و فریادهای « این ماه، ماه خون است، یزید سرنگون است»
با وجود سکونت خانواده در تهران ،اما اجازه دفن وی را در تهران ندادند ، بهمین خاطر خانواده او مجبور شدند او را شبانه در روستای جوقین در #شهریار تهران دفن کنند
خانواده او طی این سالیان بارها توسط نیروهای امنیتی تهدید و بازداشت شدند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
داستان شهروندانی که با شلیک مستقیم گلوله در راهپیماییهای اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشکآور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنشان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوههای خشونتآمیز دیگری کشته شدند، و با مرگ هر یک نفر، زندگی یک یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران شد.
جمعیت از خیابان حافظ میجوشد و به طرف چهارراه ولیعصر راه میگیرد. راهپیمایان آفتاب را بالای سر دارند اما سرد. زیر پل کالج، مردم خیابان را بستهاند و با کیسههای قرمز شن که شهرداری برای روزهای برفی کنار خیابان ذخیره کرده، انتهای پل کالج چیزی شبیه سنگر یا حفاظ درست کردهاند. اینجا محل درگیری میان معترضان و نیروهای ضد شورش است.
چند نفر در میان جمعیت به سمت پل اشاره میکنند، و ناگهان جمعیت، هراسان و فریادزنان بهطرف پل میدوند. یک نفر از بالای پل به پایین پرتاب شده است:
«کشتند کشتند....ابوالفضل، ابوالفضل.... کشتند....»
مصطفی کریمبیگی جوان ۲۶ سالهای بود که در نخستین خبرهای منتشر شده آمده که او به دلیل پرتاب از پل عابر پیاده جان باخت. اما شهناز کریمبیگی، مادر مصطفی، در این باره روایت دیگری دارد:
«مصطفی را روز عاشورا با تیر زدند که متأسفانه عدهای فکر میکنند مصطفی از پل افتاده، نه، مصطفی از پل نیافتاده. مصطفی را را با یک تیر توی پیشانی از سمت چپ زدند، مصطفی پشت سر نداشت.»
#مصطفی_کریم_بیگی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ دانشجوی آگاه و شجاعی بود که در اعتراضات سراسری در عاشورای ۱۳۸۸ در ۶ دیماه در تهران شرکت کرد و فریادهای « این ماه، ماه خون است، یزید سرنگون است»
با وجود سکونت خانواده در تهران ،اما اجازه دفن وی را در تهران ندادند ، بهمین خاطر خانواده او مجبور شدند او را شبانه در روستای جوقین در #شهریار تهران دفن کنند
خانواده او طی این سالیان بارها توسط نیروهای امنیتی تهدید و بازداشت شدند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
شهریار محمدی در روز ۲۵ آبان رفیقش محمد حسنزاده را از دست داد. محمد در اعتراضها کشته شده بود. شهریار تا صبح در کنار پیکر محمد نشست تا جنازه را ندزدند. بعد از خاکسپاری، شهریار خشمگین از کشته شدن رفیقش، در اعتراضهای بوکان شرکت کرد و خیلی زود، او هم کشته شد.…
استوری #خواهر_دادخواه جاویدنام #شهریار_محمدی ؛ شهریار داره میخنده ، نگاه کنید، صورتش رو لبخند با غرورش رو، شهریار عاشق رقص بود الان با امجد و هیمن و هژار و ابراهيم و هیوا دارن میرقصن و شراب میخورن…
#ما_فراموش_نمیکنیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#ما_فراموش_نمیکنیم
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شهریار محمدی معترضی بود که تصویر عزاداری او در کنار پیکر کشته شده دوستش محمد حسنزاده از تصاویر نمادین اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران شد. او چند روز بعد در جریان اعتراضات در #بوکان کشته شد.
#سرکوب_فراگیر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ایران بریفینگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در #جمهوری_اسلامی ، جنایتکاران بر راس حکومت و دستگاه قضایی و اجرا نشستهاند و دادخواهان را هم زندانی و تهدید میکنند.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_پایان_ناپذیر_ایران #رای_بی_رای
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
قسمت هشتم / از دیگر اعضای سوار بر فولکس واگن میتوان به محسن آرمین اشاره کرد که بازجوی امنیتی اوین بود. «اکبر براتی»، که خود عضو سازمان مجاهدین دوره اول بود، در مصاحبهای با تسنیم (۱۲ شهریور ۹۶) شرح داد که فیضالله عربسرخی، #محسن_آرمین و برخی دیگر از اعضای…
قسمت نهم / همین حلقه امنیتی و اطلاعاتی، زمانی که با ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از سال ۶۸ ظاهراً از قدرت کنار رفتند، در دفتر تحقیقات استراتژیک به ریاست سید محمد موسوی خوئینی ها پروژه جمهوری دوم را کلید زدند.
حجاریان و تاجزاده و آرمین در حلقههایی چون «حلقه کیان» شروع به طرحریزی برنامههای فکری برای جمهوری دوم کردند و البته با در اختیار داشتن مراکز پژوهشی و اسنادی از قبیل مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری (با محوریت محمد موسوی خوئینیها) مطالعات اطلاعاتی-امنیتی خود را هم برای برنامه ریزی راهبردهایی چون «فتح سنگر به سنگر» و «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» و....به پیش میبردند.
حلقه نبوی با چهرههای از قبیل موسوی خوئینیها و عبدالله نوری، و در ردههای بعدی کسانی چون سراجالدین موسوی و مجید انصاری و علی یونسی در پیوند و هماهنگی تنگاتنگ قرار داشته و دارند و سوابق ثبت شده از این همکاری در بزنگاههایی چون ۷۸ و ۸۸ نیز دیده شده است.
به علاوه، جدای از هسته مرکزی «فولکس واگن»، چهرههای امنیتی از قبیل عباس عبدی و علیرضا علویتبار را هم میتوان در تیم وابستگان این حلقه به شمار آورد.
درباره نقشآفرینی پررنگ مصطفی تاجزاده در وزارت کشور در کوی دانشگاه گزارشهای زیادی در ایران بریفینگ منتشر شده است.
البته این پرونده هنوز زوایای متعدد پنهان در خود دارد که کاویدن آنها باز پای حلقه امنیتی سازمان مجاهدین انقلاب را به میان خواهد کشید.
نکته قابل تأمل اینکه همین حلقه، درست ۱۰ سال بعد، کار زنده کردن میرحسین موسوی و کروبی را در مقابل احمدی نژاد به عهده داشت؛ دوقطبی دیگر حالا برای خالص سازی مخالفان و منتقدان از براندازان.
ماموریت حلقه نبوی در ۸۸ اینگونه بود که محسن سازگارا و محسن مخملباف و #اردشیر_امیر_ارجمند در فرانسه، انگلیس، آمریکا، اتریش با یکدیگر ارتباط داشتند و در فضای مجازی نیز مهره های خود را طراحی کرده و درصدبندی کرده بودند که برای تصمیمگیری نهایی چند درصد برای شبکه بیرونی و چند درصد برای شبکه داخلی باشد و در نظردهی، اولویت را به تصمیمات شبکه داخلی میدادند.
اصطکاک و موفقیت این حلقه در حدی بود که حلقه نبوی حتی توانست توسط #محسن_سازگارا و نزدیکیاش به #شهریار_آهی تا حیاط خلوت شاهزاده رضا پهلوی نیز نفوذ کند.
تیم روزنامهنگاران ایرانی فرانسه مشهور به مجموعه روز آنلاین و جرس در این مقطع احتیاج به یک پایگاه بصری برای سازماندهی های اعتراضات خیابانی کنترل شده دارند سنگ بنای #ایران_اینترنشنال اینجا رقم میخورد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حجاریان و تاجزاده و آرمین در حلقههایی چون «حلقه کیان» شروع به طرحریزی برنامههای فکری برای جمهوری دوم کردند و البته با در اختیار داشتن مراکز پژوهشی و اسنادی از قبیل مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری (با محوریت محمد موسوی خوئینیها) مطالعات اطلاعاتی-امنیتی خود را هم برای برنامه ریزی راهبردهایی چون «فتح سنگر به سنگر» و «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» و....به پیش میبردند.
حلقه نبوی با چهرههای از قبیل موسوی خوئینیها و عبدالله نوری، و در ردههای بعدی کسانی چون سراجالدین موسوی و مجید انصاری و علی یونسی در پیوند و هماهنگی تنگاتنگ قرار داشته و دارند و سوابق ثبت شده از این همکاری در بزنگاههایی چون ۷۸ و ۸۸ نیز دیده شده است.
به علاوه، جدای از هسته مرکزی «فولکس واگن»، چهرههای امنیتی از قبیل عباس عبدی و علیرضا علویتبار را هم میتوان در تیم وابستگان این حلقه به شمار آورد.
درباره نقشآفرینی پررنگ مصطفی تاجزاده در وزارت کشور در کوی دانشگاه گزارشهای زیادی در ایران بریفینگ منتشر شده است.
البته این پرونده هنوز زوایای متعدد پنهان در خود دارد که کاویدن آنها باز پای حلقه امنیتی سازمان مجاهدین انقلاب را به میان خواهد کشید.
نکته قابل تأمل اینکه همین حلقه، درست ۱۰ سال بعد، کار زنده کردن میرحسین موسوی و کروبی را در مقابل احمدی نژاد به عهده داشت؛ دوقطبی دیگر حالا برای خالص سازی مخالفان و منتقدان از براندازان.
ماموریت حلقه نبوی در ۸۸ اینگونه بود که محسن سازگارا و محسن مخملباف و #اردشیر_امیر_ارجمند در فرانسه، انگلیس، آمریکا، اتریش با یکدیگر ارتباط داشتند و در فضای مجازی نیز مهره های خود را طراحی کرده و درصدبندی کرده بودند که برای تصمیمگیری نهایی چند درصد برای شبکه بیرونی و چند درصد برای شبکه داخلی باشد و در نظردهی، اولویت را به تصمیمات شبکه داخلی میدادند.
اصطکاک و موفقیت این حلقه در حدی بود که حلقه نبوی حتی توانست توسط #محسن_سازگارا و نزدیکیاش به #شهریار_آهی تا حیاط خلوت شاهزاده رضا پهلوی نیز نفوذ کند.
تیم روزنامهنگاران ایرانی فرانسه مشهور به مجموعه روز آنلاین و جرس در این مقطع احتیاج به یک پایگاه بصری برای سازماندهی های اعتراضات خیابانی کنترل شده دارند سنگ بنای #ایران_اینترنشنال اینجا رقم میخورد.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
قربانیان ۸۸ حکایت کسانی است که در جریان اعتراض به نتیجه یک انتخابات جان شان را از دست دادهاند. حکایت انسانهایی که پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، در خرداد ۱۳۸۸ زندگیشان تمام شد.
داستان شهروندانی که با شلیک مستقیم گلوله در راهپیماییهای اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشکآور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنشان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوههای خشونتآمیز دیگری کشته شدند، و با مرگ هر یک نفر، زندگی یک یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران شد.
جمعیت از خیابان حافظ میجوشد و به طرف چهارراه ولیعصر راه میگیرد. راهپیمایان آفتاب را بالای سر دارند اما سرد. زیر پل کالج، مردم خیابان را بستهاند و با کیسههای قرمز شن که شهرداری برای روزهای برفی کنار خیابان ذخیره کرده، انتهای پل کالج چیزی شبیه سنگر یا حفاظ درست کردهاند. اینجا محل درگیری میان معترضان و نیروهای ضد شورش است.
چند نفر در میان جمعیت به سمت پل اشاره میکنند، و ناگهان جمعیت، هراسان و فریادزنان بهطرف پل میدوند. یک نفر از بالای پل به پایین پرتاب شده است:
«کشتند کشتند....ابوالفضل، ابوالفضل.... کشتند....»
مصطفی کریمبیگی جوان ۲۶ سالهای بود که در نخستین خبرهای منتشر شده آمده که او به دلیل پرتاب از پل عابر پیاده جان باخت. اما شهناز کریمبیگی، مادر مصطفی، در این باره روایت دیگری دارد:
«مصطفی را روز عاشورا با تیر زدند که متأسفانه عدهای فکر میکنند مصطفی از پل افتاده، نه، مصطفی از پل نیافتاده. مصطفی را را با یک تیر توی پیشانی از سمت چپ زدند، مصطفی پشت سر نداشت.»
#مصطفی_کریم_بیگی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ دانشجوی آگاه و شجاعی بود که در اعتراضات سراسری در عاشورای ۱۳۸۸ در ۶ دیماه در تهران شرکت کرد و فریادهای « این ماه، ماه خون است، یزید سرنگون است»
با وجود سکونت خانواده در تهران ،اما اجازه دفن وی را در تهران ندادند ، بهمین خاطر خانواده او مجبور شدند او را شبانه در روستای جوقین در #شهریار تهران دفن کنند
خانواده او طی این سالیان بارها توسط نیروهای امنیتی تهدید و بازداشت شدند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
داستان شهروندانی که با شلیک مستقیم گلوله در راهپیماییهای اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشکآور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنشان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوههای خشونتآمیز دیگری کشته شدند، و با مرگ هر یک نفر، زندگی یک یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران شد.
جمعیت از خیابان حافظ میجوشد و به طرف چهارراه ولیعصر راه میگیرد. راهپیمایان آفتاب را بالای سر دارند اما سرد. زیر پل کالج، مردم خیابان را بستهاند و با کیسههای قرمز شن که شهرداری برای روزهای برفی کنار خیابان ذخیره کرده، انتهای پل کالج چیزی شبیه سنگر یا حفاظ درست کردهاند. اینجا محل درگیری میان معترضان و نیروهای ضد شورش است.
چند نفر در میان جمعیت به سمت پل اشاره میکنند، و ناگهان جمعیت، هراسان و فریادزنان بهطرف پل میدوند. یک نفر از بالای پل به پایین پرتاب شده است:
«کشتند کشتند....ابوالفضل، ابوالفضل.... کشتند....»
مصطفی کریمبیگی جوان ۲۶ سالهای بود که در نخستین خبرهای منتشر شده آمده که او به دلیل پرتاب از پل عابر پیاده جان باخت. اما شهناز کریمبیگی، مادر مصطفی، در این باره روایت دیگری دارد:
«مصطفی را روز عاشورا با تیر زدند که متأسفانه عدهای فکر میکنند مصطفی از پل افتاده، نه، مصطفی از پل نیافتاده. مصطفی را را با یک تیر توی پیشانی از سمت چپ زدند، مصطفی پشت سر نداشت.»
#مصطفی_کریم_بیگی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ دانشجوی آگاه و شجاعی بود که در اعتراضات سراسری در عاشورای ۱۳۸۸ در ۶ دیماه در تهران شرکت کرد و فریادهای « این ماه، ماه خون است، یزید سرنگون است»
با وجود سکونت خانواده در تهران ،اما اجازه دفن وی را در تهران ندادند ، بهمین خاطر خانواده او مجبور شدند او را شبانه در روستای جوقین در #شهریار تهران دفن کنند
خانواده او طی این سالیان بارها توسط نیروهای امنیتی تهدید و بازداشت شدند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing