همزمان با سالگرد کودتای نوژه بخشهایی از سلسله روایتهای جمهوری اشباح را که اشاراتی به این واقع دارد را بازنشر مینمائیم کامل این روایات ۴۰۰ قسمتی در سایت و یا صفحات ایران بریفینگ در شبکههای اجتماعی قابل دسترسی است؛
[تقی محمدی ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در زندان اوین به طرز مشکوکی به فوت نمود،مرگ او خودکشی در سلول انفرادی با کمربند اعلام شده در حالی که دسترسی وی به کمربند درسلول انفرادی جای ابهام است،او از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا و بچه نازیآباد و عضو #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی بود، محمدی در #اطلاعات_نخست_وزیری مسئول بخش خارجی بود، بعد از کودتای نوژه او در بخش ضد جاسوسی،پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتا فعال شد،در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار نخستوزیری در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با کشمیری ، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه بصورت مرموزی فوت می نماید.
محسنی اژهای که بازجوی او بوده مدعی است: شب قبل از «خودکشی» محمدی، به این نتیجه رسید که باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی به اعتراف کتبی شده اما، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان سعید حجاریان در همان مکان مشغول بازجویی از یک زندانی دیگر کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[تقی محمدی ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در زندان اوین به طرز مشکوکی به فوت نمود،مرگ او خودکشی در سلول انفرادی با کمربند اعلام شده در حالی که دسترسی وی به کمربند درسلول انفرادی جای ابهام است،او از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا و بچه نازیآباد و عضو #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی بود، محمدی در #اطلاعات_نخست_وزیری مسئول بخش خارجی بود، بعد از کودتای نوژه او در بخش ضد جاسوسی،پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتا فعال شد،در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار نخستوزیری در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با کشمیری ، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه بصورت مرموزی فوت می نماید.
محسنی اژهای که بازجوی او بوده مدعی است: شب قبل از «خودکشی» محمدی، به این نتیجه رسید که باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی به اعتراف کتبی شده اما، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان سعید حجاریان در همان مکان مشغول بازجویی از یک زندانی دیگر کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم / در اسناد سفارت آمریکا در تهران نیز به گزارشی از ماموران این سفارت اشاره شده است که در جریان تلاش دولت بازرگان برای تشکیل دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جدید تحت عنوان «ساواما» مورد مشورت قرار گرفته بودند. #حسین_فردوست نیز در خاطرات خود مدعی شده است که…
قسمت چهارم / در پی پیروزی ابوالحسن بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفتهای درگیری و چانهزنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهدهدار مقام نخستوزیری شد.
او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد.
تهرانی نیز دوستانش مثل بهزاد نبوی و جمعی از وابستگان به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مثل #حبیب_الله_داداشی ، #سعید_حجاریان، و دوستان دیگری را که در کمیته اداره دوم کار میکردند که در آن زمان توسط مهندس محمد رضوی اداره میشد، به اطلاعات نخستوزیری آورد.
خسرو تهرانی بعدها گفت: «شهید بهشتی به من گفت حال که رجایی به تو اطمینان دارد، در پذیرش این سمت تردیدی نکن.»
خامنهای هم توصیهای به این مضمون به او میکند. به گفتۀ تیمسار هاشمی در کتاب خاطراتش، بیش از ۹۰درصد کادر اداره هشتم ساواک در دوران خسرو تهرانی در نهاد اطلاعات نخست وزیری مشغول به کار بودند: «تقریباً عوامل اصلی اداره من، بهجز رئیسشان، معاون اداره کل ساواک که خواست از مملکت فرار کند و او را گرفتند و زندانی کردند، به کارشان ادامه دادند و الان هم مشغول هستند.»
نام کامل تهرانی، #خسرو_قنبری_تهرانی است.
#چپهای_امنیتی #نازی_آبادیها
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد.
تهرانی نیز دوستانش مثل بهزاد نبوی و جمعی از وابستگان به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مثل #حبیب_الله_داداشی ، #سعید_حجاریان، و دوستان دیگری را که در کمیته اداره دوم کار میکردند که در آن زمان توسط مهندس محمد رضوی اداره میشد، به اطلاعات نخستوزیری آورد.
خسرو تهرانی بعدها گفت: «شهید بهشتی به من گفت حال که رجایی به تو اطمینان دارد، در پذیرش این سمت تردیدی نکن.»
خامنهای هم توصیهای به این مضمون به او میکند. به گفتۀ تیمسار هاشمی در کتاب خاطراتش، بیش از ۹۰درصد کادر اداره هشتم ساواک در دوران خسرو تهرانی در نهاد اطلاعات نخست وزیری مشغول به کار بودند: «تقریباً عوامل اصلی اداره من، بهجز رئیسشان، معاون اداره کل ساواک که خواست از مملکت فرار کند و او را گرفتند و زندانی کردند، به کارشان ادامه دادند و الان هم مشغول هستند.»
نام کامل تهرانی، #خسرو_قنبری_تهرانی است.
#چپهای_امنیتی #نازی_آبادیها
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهارم / در پی پیروزی ابوالحسن بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفتهای درگیری و چانهزنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهدهدار مقام نخستوزیری شد. او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد. تهرانی نیز دوستانش مثل…
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا میگیرند.
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماههای نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکلگیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهانکار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهکها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خواندهاند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمیتوانند منکر نقششان در بازجوییها وشکنجههای دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در #قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهمتر #سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
اینگونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتلهای زنجیرهای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ وسرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماههای نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکلگیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهانکار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهکها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خواندهاند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمیتوانند منکر نقششان در بازجوییها وشکنجههای دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در #قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهمتر #سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
اینگونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتلهای زنجیرهای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ وسرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا میگیرند. واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان…
قسمت ششم/ «سعید حجاریان»، چهره محوری این تشکیلات اگر چه از همان روزهای ابتدایی در اتاق فکر امنیتی بود اما از ۷۶ به بعد حالا نقش محوری در نظریهپردازی و طراحی آکسیون سیاسی چپها (اصلاحطلبان بعدی) پیدا کرد و حتی شعارهای اصلی سیدمحمد خاتمی در آن انتخابات، طراحی او بود.
بعد از پیروزی خاتمی، #سعید_حجاریان در مصاحبهای با روزنامه ایران (۱۹ آذر ۷۷) به صراحت از تئوری «فتح سنگر به سنگر در جمهوری دوم » سخن گفت .
این راهبرد او موجی از واکنش را برانگیخت تا سرانجام عضو دیگری از شورای مرکزی حزب مشارکت در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران، گفت:«ما به دنبال حاکمیت یکپارچه هستیم و فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار دادهایم. ما برای فتح قوه قضائیه هم برنامه داریم، اما اولویت فعلی ما فتح مجلس ششم است.»
دوقطبیسازی های دروغین و ایجاد گسل و شکاف های نمایشی ملت و حکومت ، اصلاح طلب و اصولگرا مبانی سناریوهای امنیتی طراحی شده او برای تداوم توسعه سیاسی جمهوری دوم بوده است.
بحث حاکمیت دوگانه، اصلاح قانون مطبوعات، رادیکال کردن فضای دانشگاه از طریق بازوهایی چون دفتر تحکیم وحدت، و حتی طرح شعار «عبور از خاتمی»، لوایح دوقلو، طرح رفراندوم در سال ۸۴، ایجاد فضای ساختارشکنانه فیک در افشای #قتلهای_زنجیره_ای ، ایجاد #کوی_دانشگاه_۷۸ و…همه در راستای راهبردهای پیشگفته بود که باواسطه یا بیواسطه مهر طراحی برای جمهوری دوم را بر خود داشتند.
دو چهره محوری سازمان مجاهدین انقلاب، سعید حجاریان و #مصطفی_تاجزاده ، از فردای دوم ۷۶، با مأموریت ویژه برای راهبرد «فتح سنگر به سنگر»، راسا در سمتهای مشاور سیاسی رئیس جمهور (حجاریان) و معاون سیاسی وزارت کشور (تاجزاده) دست به کار شدند. جالب اینجاست که بعد از تشکیل حزب دولت-ساختهی «جبهه مشارکت»، که مجموعهای از رادیکالهای جبهه دوم خرداد را در خود جمع کرده بود، باز حجاریان و تاجزاده عضو مشترک شورای مرکزی در هر دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت بودند.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بعد از پیروزی خاتمی، #سعید_حجاریان در مصاحبهای با روزنامه ایران (۱۹ آذر ۷۷) به صراحت از تئوری «فتح سنگر به سنگر در جمهوری دوم » سخن گفت .
این راهبرد او موجی از واکنش را برانگیخت تا سرانجام عضو دیگری از شورای مرکزی حزب مشارکت در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه تهران، گفت:«ما به دنبال حاکمیت یکپارچه هستیم و فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر فرماندهی را در دستور کار قرار دادهایم. ما برای فتح قوه قضائیه هم برنامه داریم، اما اولویت فعلی ما فتح مجلس ششم است.»
دوقطبیسازی های دروغین و ایجاد گسل و شکاف های نمایشی ملت و حکومت ، اصلاح طلب و اصولگرا مبانی سناریوهای امنیتی طراحی شده او برای تداوم توسعه سیاسی جمهوری دوم بوده است.
بحث حاکمیت دوگانه، اصلاح قانون مطبوعات، رادیکال کردن فضای دانشگاه از طریق بازوهایی چون دفتر تحکیم وحدت، و حتی طرح شعار «عبور از خاتمی»، لوایح دوقلو، طرح رفراندوم در سال ۸۴، ایجاد فضای ساختارشکنانه فیک در افشای #قتلهای_زنجیره_ای ، ایجاد #کوی_دانشگاه_۷۸ و…همه در راستای راهبردهای پیشگفته بود که باواسطه یا بیواسطه مهر طراحی برای جمهوری دوم را بر خود داشتند.
دو چهره محوری سازمان مجاهدین انقلاب، سعید حجاریان و #مصطفی_تاجزاده ، از فردای دوم ۷۶، با مأموریت ویژه برای راهبرد «فتح سنگر به سنگر»، راسا در سمتهای مشاور سیاسی رئیس جمهور (حجاریان) و معاون سیاسی وزارت کشور (تاجزاده) دست به کار شدند. جالب اینجاست که بعد از تشکیل حزب دولت-ساختهی «جبهه مشارکت»، که مجموعهای از رادیکالهای جبهه دوم خرداد را در خود جمع کرده بود، باز حجاریان و تاجزاده عضو مشترک شورای مرکزی در هر دو تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت بودند.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت ششم/ «سعید حجاریان»، چهره محوری این تشکیلات اگر چه از همان روزهای ابتدایی در اتاق فکر امنیتی بود اما از ۷۶ به بعد حالا نقش محوری در نظریهپردازی و طراحی آکسیون سیاسی چپها (اصلاحطلبان بعدی) پیدا کرد و حتی شعارهای اصلی سیدمحمد خاتمی در آن انتخابات، طراحی…
قسمت هفتم / نکته بسیار مهم و تعیینکننده که درباره اعضای تشکیلات «فولکس واگنی» چپهای اسلامی وجود دارد، سابقه امنیتی-اطلاعاتی همهی آنهاست.
جالب است که بدانید #مصطفی_تاجزاده که امروز به ظاهر اپوزیسیون درون جمهوری اسلامی محسوب میشود، سالها عضو یک تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی بوده و هرگز هم کتمان نکرده است!
#سعید_حجاریان از همان ابتدای انقلاب، با حمایت همفکرانش از قبیل #مرتضی_الویری، توانست به نهاد بسیار حساس و حیاتی «اداره دوم ارتش» (سازمان اطلاعات نظامی کشور در رژیم پهلوی) برود و مسؤولیت اطلاعات نیروی هوایی را به عهده بگیرد.
او و همفکرانش که همه عضو مشترک سازمان مجاهدین انقلاب و دفتر اطلاعات نخستوزیری (به ریاست خسرو قنبری تهرانی، مشاور امنیتی خاتمی در دوران ریاست جمهوری) بودند و بعدها، با تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۲، به عضویت تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی درآمدند. حجاریان خود مدعی است که اساسنامه وزارت اطلاعات را او نوشته است.
او به روایتی، مسؤول گزینش واحد اطلاعات نخست وزیری بود و در زمان وزارت محمدی ریشهری، نیز در سطح معاونت وزارت فعالیت میکرد.
بهزاد نبوی (محور جناح چپ سازمان در دهه ۶۰) که به همراه مرتضی الویری که هر دو هم عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی در ابتدای تأسیس (که تنها نهاد انتظامی و امنیتی کشور در ماههای آغازین انقلاب بود) و هم شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب بودند، نقش مهمی در مهرهچینی نیروهای امنیتی داشتند که اداره دوم ارتش یکی از مصادیق آن بود که به چهرههایی از قبیل حبیبالله داداشی، محمد رضوی، سعید حجاریان و البته «مسعود کشمیری» (عامل اصلی انفجار نخست وزیری در سال ۶۰) بود.
افرادی چون تاجزاده، سازگارا، مخملباف و آرمین سالهاست از سوی حجاریان در حلقه بهزاد نبوی جای گذاری شدهاند، به «حلقه نبوی» باز هم بازخواهیم گشت، این حلقه امروز نیز از تهران تا پاریس و واشنگتن فعال هست.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جالب است که بدانید #مصطفی_تاجزاده که امروز به ظاهر اپوزیسیون درون جمهوری اسلامی محسوب میشود، سالها عضو یک تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی بوده و هرگز هم کتمان نکرده است!
#سعید_حجاریان از همان ابتدای انقلاب، با حمایت همفکرانش از قبیل #مرتضی_الویری، توانست به نهاد بسیار حساس و حیاتی «اداره دوم ارتش» (سازمان اطلاعات نظامی کشور در رژیم پهلوی) برود و مسؤولیت اطلاعات نیروی هوایی را به عهده بگیرد.
او و همفکرانش که همه عضو مشترک سازمان مجاهدین انقلاب و دفتر اطلاعات نخستوزیری (به ریاست خسرو قنبری تهرانی، مشاور امنیتی خاتمی در دوران ریاست جمهوری) بودند و بعدها، با تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۲، به عضویت تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی درآمدند. حجاریان خود مدعی است که اساسنامه وزارت اطلاعات را او نوشته است.
او به روایتی، مسؤول گزینش واحد اطلاعات نخست وزیری بود و در زمان وزارت محمدی ریشهری، نیز در سطح معاونت وزارت فعالیت میکرد.
بهزاد نبوی (محور جناح چپ سازمان در دهه ۶۰) که به همراه مرتضی الویری که هر دو هم عضو شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی در ابتدای تأسیس (که تنها نهاد انتظامی و امنیتی کشور در ماههای آغازین انقلاب بود) و هم شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب بودند، نقش مهمی در مهرهچینی نیروهای امنیتی داشتند که اداره دوم ارتش یکی از مصادیق آن بود که به چهرههایی از قبیل حبیبالله داداشی، محمد رضوی، سعید حجاریان و البته «مسعود کشمیری» (عامل اصلی انفجار نخست وزیری در سال ۶۰) بود.
افرادی چون تاجزاده، سازگارا، مخملباف و آرمین سالهاست از سوی حجاریان در حلقه بهزاد نبوی جای گذاری شدهاند، به «حلقه نبوی» باز هم بازخواهیم گشت، این حلقه امروز نیز از تهران تا پاریس و واشنگتن فعال هست.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت نهم / همین حلقه امنیتی و اطلاعاتی، زمانی که با ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از سال ۶۸ ظاهراً از قدرت کنار رفتند، در دفتر تحقیقات استراتژیک به ریاست سید محمد موسوی خوئینی ها پروژه جمهوری دوم را کلید زدند. حجاریان و تاجزاده و آرمین در حلقههایی چون…
قسمت دهم / اسماعیل احمدی مقدم فرمانده ناجا در جریان اعتراضات ۸۸، در مصاحبهای با نشریه «رمز عبور» درباره کارکرد حلقه نبوی با محوریت #سعید_حجاریان و #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها چنین گفت:«ضعفی که به وزارت اطلاعات وارد بود، این بود که شاکله وزارت اطلاعات، افرادی همچون #عباس_عبدی، حجاریان و دیگران از گذشته بود. در فتنه ۸۸ حس میکردیم کلیت وزارت اطلاعات دوستان بسیار خوبی هستند و مسئولان همراهی دارد، ولی در بدنهاش گرایش وجود دارد و اینها آنطور که شایسته و بایسته است در شناسایی فتنه و قطع سرانگشتان جریان عمل نمیکنند و توانایی وزارت بیش از اینهاست.
شاید یک مقدار چنین گرایشهای سیاسی در بدنه، وزارت اطلاعات را ناکارآمد میکرد تا بتواند از همه توانش استفاده کند. منظورم مدیریت میانی است. منظورمان ردههای پایین که نیست. مقصودم کسانی است که هدایت پرونده دستشان است. چون متوجه میشدیم انحرافهای اطلاعاتی داریم که بعضی جاها که باید باشند نیستند، بعضی جاها هستند و اطلاعات غلط است، برخی جاها اخبار جلسات ما زودتر به آنها میرسد»
#اسماعیل_احمدی_مقدم نمی دانست که کلیت ۸۸ یک پروژه است و قطعا هماهنگی وزارت اطلاعات را نیز دارد او آنچنان از بازی دور بود که گفت:«نمیخواهم متهم کنم ولی به نظر میآید در بدنه میانی وزارت اطلاعات از آن گرایشها هنوز بودند. شاید اگر به دوستان بگویید قبول ندارند، ولی واقعیتی است. بسیاری از اطلاعاتیهایی که در ستاد موسوی بودند، به وزارت اطلاعات دسترسی داشتند»
او چند هفته پس از این مصاحبه برکنار شد، او فهمید بخاطر این اظهارات و لو دادن پروژه برکنار شد و در جواب انتقام حذفش گفت:«ببینید می گویند دروغ گفته ام و از کجا می دانم نگاه کنید همین الان من چند ماه است از ناجا رفتهام، ولی رفقایم هنوز هستند و سیمهایم قطع نشده است.
درست است که آن اطلاعاتیها هم رفته بودند، ولی در این سه، چهار سال هنوز ارتباطاتشان را حفظ کردهاند. یکی از اعتراضات آقای احمدینژاد به آقای اژهای این بود که من گفتم این آدمها را بریز بیرون، شما بیرون نریختی و محافظهکارانه برخورد کردی و در فتنه خودش را نشان داد. مدتی که سرپرست بود، تلاش کرد اینها را پاکسازی و حذف کند اما نشد یا نتوانست یا نخواست الله و اعلم»
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
شاید یک مقدار چنین گرایشهای سیاسی در بدنه، وزارت اطلاعات را ناکارآمد میکرد تا بتواند از همه توانش استفاده کند. منظورم مدیریت میانی است. منظورمان ردههای پایین که نیست. مقصودم کسانی است که هدایت پرونده دستشان است. چون متوجه میشدیم انحرافهای اطلاعاتی داریم که بعضی جاها که باید باشند نیستند، بعضی جاها هستند و اطلاعات غلط است، برخی جاها اخبار جلسات ما زودتر به آنها میرسد»
#اسماعیل_احمدی_مقدم نمی دانست که کلیت ۸۸ یک پروژه است و قطعا هماهنگی وزارت اطلاعات را نیز دارد او آنچنان از بازی دور بود که گفت:«نمیخواهم متهم کنم ولی به نظر میآید در بدنه میانی وزارت اطلاعات از آن گرایشها هنوز بودند. شاید اگر به دوستان بگویید قبول ندارند، ولی واقعیتی است. بسیاری از اطلاعاتیهایی که در ستاد موسوی بودند، به وزارت اطلاعات دسترسی داشتند»
او چند هفته پس از این مصاحبه برکنار شد، او فهمید بخاطر این اظهارات و لو دادن پروژه برکنار شد و در جواب انتقام حذفش گفت:«ببینید می گویند دروغ گفته ام و از کجا می دانم نگاه کنید همین الان من چند ماه است از ناجا رفتهام، ولی رفقایم هنوز هستند و سیمهایم قطع نشده است.
درست است که آن اطلاعاتیها هم رفته بودند، ولی در این سه، چهار سال هنوز ارتباطاتشان را حفظ کردهاند. یکی از اعتراضات آقای احمدینژاد به آقای اژهای این بود که من گفتم این آدمها را بریز بیرون، شما بیرون نریختی و محافظهکارانه برخورد کردی و در فتنه خودش را نشان داد. مدتی که سرپرست بود، تلاش کرد اینها را پاکسازی و حذف کند اما نشد یا نتوانست یا نخواست الله و اعلم»
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت یازدهم / به انفجار در نخستوزیری بازگردیم ؛ در جلسه شورای امنیّت (که بعدها شورای عالی امنیت ملی شد) با انفجاری که به قتل رجایی، رئیس جمهوری، و باهنر، نخستوزیر، منجر شد، #خسرو_تهرانی یکی از کسانی بود که با مختصر جراحتی، همراه با رئیس شهربانی که جراحات…
قسمت دوازدهم / با دستور خمینی سازمان اطلاعات و امنیت ملی را حالا نه در نخست وزیری بلکه در ساختمانی در کنار کاخ سعدآباد که پیش از آن برای گارد جاویدان بود تشکیل دادند، انفجار نخست وزیری ، انفجار اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم بود شکاف جدی تر شده بود؛ انفجاری که به قتل رجایی، رئیس جمهوری، و باهنر، نخستوزیر، منجر شد و خسرو تهرانی، #موسی_نامجو وزیر دفاع، #یوسف_کلاهدوز قائم مقام سپاه از جمله کسانی بودند که با مختصر جراحتی، همراه با رئیس شهربانی که جراحات بسیار داشت، به بیمارستان منتقل شدند.
#ساواما تازه تاسیس شکل گرفته از واحد اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری،حفاظت اطلاعات ارتش،کمیتهها و نیروهای دادستانی بودند.
اعضای واحد اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری که اکثراً از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دانشجویان پیرو خط امام بودند،افرادی همچون #سعید_حجاریان، #محسن_میردامادی ، #بهزاد_نبوی،مجید محمدی،محمد نعیمی پور و …. هرچند که گرایشهای رادیکال و چپگرانهای داشتند اما مشیشان با نیروهای دادستانی و کمیتهها بشدت در تضاد بود ٬آنها به فراخور حالشان که اکثراً از میان دانشجویان و تحصیلکردگان دانشگاهها بودند هرچقدر بهسوی تعقل و تشنجزدایی پیش میرفتند در مقابل کمیتهها و دادستانی بهسوی توحش و خشونتگرایی حرکت میکردند.
حجاریان از کادر ارشد اطلاعات نخستوزیری اختلافنظر این دو جریان را در مصاحبهای با عمادالدین باقی اینگونه توصیف میکند:
«… #اسدالله_لاجوردی و برخی دیگر به برخورد قانونی و به بیانیه ۱۰ مادهای دادستانی اصلاً اعتقاد نداشتند و معتقد بودند که باید برخورد قاطعی را با آن گروهها کرد و لازم نیست خیلی خودمان را به ضابطه و قانون ملزم کنیم مثلاً در رابطه با ماجرای سعادتی دوستان رفته بودند صحبت کرده بودند که وی حفظ شود و نگهداشته شود که یکمرتبه خبر آوردند آقای لاجوردی خودش کار سعادتی را تمام کرده …. رجوی به این احتیاج داشت که لاجوردی بیشتر بچههای او را بزند تا او بیشتر بتواند نیرو جذب کند و کینه و نفرت آنها را بهنظام افزایش دهد. لاجوردی هم به این احتیاج داشت که رجوی بیشتر ترور کند تا او بتواند مسئولان را توجیه کند که باید تا آخر خط رفت و نهتنها سازمان منافقین بلکه هرکسی که ذرهای دگراندیشی دارد باید جارو شود٬ این یعنی سیکل معیوب و ما بشدت در آن زمان با آن مخالف بودیم…»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#ساواما تازه تاسیس شکل گرفته از واحد اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری،حفاظت اطلاعات ارتش،کمیتهها و نیروهای دادستانی بودند.
اعضای واحد اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری که اکثراً از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دانشجویان پیرو خط امام بودند،افرادی همچون #سعید_حجاریان، #محسن_میردامادی ، #بهزاد_نبوی،مجید محمدی،محمد نعیمی پور و …. هرچند که گرایشهای رادیکال و چپگرانهای داشتند اما مشیشان با نیروهای دادستانی و کمیتهها بشدت در تضاد بود ٬آنها به فراخور حالشان که اکثراً از میان دانشجویان و تحصیلکردگان دانشگاهها بودند هرچقدر بهسوی تعقل و تشنجزدایی پیش میرفتند در مقابل کمیتهها و دادستانی بهسوی توحش و خشونتگرایی حرکت میکردند.
حجاریان از کادر ارشد اطلاعات نخستوزیری اختلافنظر این دو جریان را در مصاحبهای با عمادالدین باقی اینگونه توصیف میکند:
«… #اسدالله_لاجوردی و برخی دیگر به برخورد قانونی و به بیانیه ۱۰ مادهای دادستانی اصلاً اعتقاد نداشتند و معتقد بودند که باید برخورد قاطعی را با آن گروهها کرد و لازم نیست خیلی خودمان را به ضابطه و قانون ملزم کنیم مثلاً در رابطه با ماجرای سعادتی دوستان رفته بودند صحبت کرده بودند که وی حفظ شود و نگهداشته شود که یکمرتبه خبر آوردند آقای لاجوردی خودش کار سعادتی را تمام کرده …. رجوی به این احتیاج داشت که لاجوردی بیشتر بچههای او را بزند تا او بیشتر بتواند نیرو جذب کند و کینه و نفرت آنها را بهنظام افزایش دهد. لاجوردی هم به این احتیاج داشت که رجوی بیشتر ترور کند تا او بتواند مسئولان را توجیه کند که باید تا آخر خط رفت و نهتنها سازمان منافقین بلکه هرکسی که ذرهای دگراندیشی دارد باید جارو شود٬ این یعنی سیکل معیوب و ما بشدت در آن زمان با آن مخالف بودیم…»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوازدهم / با دستور خمینی سازمان اطلاعات و امنیت ملی را حالا نه در نخست وزیری بلکه در ساختمانی در کنار کاخ سعدآباد که پیش از آن برای گارد جاویدان بود تشکیل دادند، انفجار نخست وزیری ، انفجار اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم بود شکاف جدی تر شده بود؛ انفجاری که…
قسمت سیزدهم / ۳ سال تجربه همکاری مشترک در ساواما و درگیری هایی که گاه حتی خونین هم بوده درس عبرتی می شود تا «وزارت اطلاعات » تاسیس و اما از همان ابتدا تقسیم کار جدی انجام گیرد :
«مقرر شد تا برای اینکه در این وزارت تازه تأسیس همه افکار و آرای معتقد به نظام جمهوری اسلامی وجود داشته باشد نیمی از معاونتهای #وزارت_اطلاعات که جنبه تئوریک و فکری دارد به جناح چپ و نیم دیگر که بیشتر جنبه میدانی و عملیات دارد به جناح راست واگذار شود»
(مصاحبه #سعید_حجاریان با روزنامه فتح آبان ۱۳۷۷)
اینگونه بود که از باجگیرها و چاقوکشهای سابق محلات که با انقلاب کمیتهای شده بودند گرفته تا تحصیلکردههای دانشگاههای امنیتی سوئیس و آمریکا که در رکن دوم ارتش بودند و با انقلاب وفادار به خمینی شده بودند در کنار جوانان مذهبی دانشگاهها که دانشجویان پیرو خط امام بودند و فاتح سفارت آمریکا نام داشتند با باقی مانده های #ساواک همه باهم زیر عنوان وزارت اطلاعات از مهر سال ۱۳۶۳ کار خود را در وزارتی دو شقه آغاز کنند.
طیف چپ امور گزینشی و تئوریک و آموزشی و حفاظتی را بر عهده گرفت و طیف راست امور اطلاعاتی و عملیاتی و امنیت را، گرچه در عرصه سیاست چپ و راست در مجلس و دولت و … بسیاری باهم اختلاف داشتند اما این اختلافات هیچوقت مانع از آن نشد که در وزارت اطلاعات هم این دو جناح هم باهم به مخالفت بپردازند چراکه سیستم بهنوعی تنظیمشده بود که هر دو لازم و ملزوم همدیگر بودند و بهراستی اعتقاد داشتند: «حفظ نظام از اوجب واجبات است»
#چپهای_امنیتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«مقرر شد تا برای اینکه در این وزارت تازه تأسیس همه افکار و آرای معتقد به نظام جمهوری اسلامی وجود داشته باشد نیمی از معاونتهای #وزارت_اطلاعات که جنبه تئوریک و فکری دارد به جناح چپ و نیم دیگر که بیشتر جنبه میدانی و عملیات دارد به جناح راست واگذار شود»
(مصاحبه #سعید_حجاریان با روزنامه فتح آبان ۱۳۷۷)
اینگونه بود که از باجگیرها و چاقوکشهای سابق محلات که با انقلاب کمیتهای شده بودند گرفته تا تحصیلکردههای دانشگاههای امنیتی سوئیس و آمریکا که در رکن دوم ارتش بودند و با انقلاب وفادار به خمینی شده بودند در کنار جوانان مذهبی دانشگاهها که دانشجویان پیرو خط امام بودند و فاتح سفارت آمریکا نام داشتند با باقی مانده های #ساواک همه باهم زیر عنوان وزارت اطلاعات از مهر سال ۱۳۶۳ کار خود را در وزارتی دو شقه آغاز کنند.
طیف چپ امور گزینشی و تئوریک و آموزشی و حفاظتی را بر عهده گرفت و طیف راست امور اطلاعاتی و عملیاتی و امنیت را، گرچه در عرصه سیاست چپ و راست در مجلس و دولت و … بسیاری باهم اختلاف داشتند اما این اختلافات هیچوقت مانع از آن نشد که در وزارت اطلاعات هم این دو جناح هم باهم به مخالفت بپردازند چراکه سیستم بهنوعی تنظیمشده بود که هر دو لازم و ملزوم همدیگر بودند و بهراستی اعتقاد داشتند: «حفظ نظام از اوجب واجبات است»
#چپهای_امنیتی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سیزدهم / ۳ سال تجربه همکاری مشترک در ساواما و درگیری هایی که گاه حتی خونین هم بوده درس عبرتی می شود تا «وزارت اطلاعات » تاسیس و اما از همان ابتدا تقسیم کار جدی انجام گیرد : «مقرر شد تا برای اینکه در این وزارت تازه تأسیس همه افکار و آرای معتقد به نظام…
قسمت چهاردهم / درباره چگونگی تشکیل این وزارتخانه بحثهای زیادی شده است دو گروه فکری بودند که یکی معتقد بود باید در راس وزارت اطلاعات، خمینی باشد و دیگری تیم حجاریان ها بودند که می گفتند امام باید بصورت غیر مستقیم اعمال ولایت کند، بالاخره این سعید حجاریان بود که سرانجام خمینی را قانع کرد که حرف #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و موسوی اردبیلی و مشکینی را نپذیرد که خواهان تشکیل سازمانی زیر نظر مقام ولایت بودند و میگفتند تابعیت اطلاعات از دولتها به مصلحت نیست و خود آقا باید نظارت عالیه داشته باشد.
حجاریان اما نظرش از هر دو گروه زیرکانه تر بود، وی معتقد بود چون کار امنیتی اجتناب ناپذیر است که به تعزیر و شکنجه نکشد برای همین «صلاح نیست» خمینی در راس آن باشد و بهتر است وزارت اطلاعات نیز همچون سپاه و وزارتخانه باشد اما همه کار در راس آن خمینی باشد، و اینگونه بود که تا امروز نیز وزیر اطلاعات با نظر مساعد رهبری انتخاب می شود.
سید احمد خمینی : «قانون تشکیل وزارت را هم حجاریان و دوستانش نوشتند»
برای پست وزارت، نخست اسماعیل فردوسیپور معرفی شد. او از شاگردان خمینی و از مصاحبانش در پاریس و ماههایی بود که او در نجف بود. در پاریس، یکی از پاسخدهندگان به تلفنهای مخصوص خمینی بود و در تهران یار احمد خمینی.
مجلس به او رأی اعتماد نداد چون سندی وجود داشت که نشان میداد در سفر مادر تیمسار جواد معینزاده- رئیس دفتر #ساواک در لندن قبل از انقلاب و رهبر ارتش آزادیبخش ایران (آرا) بعد از انقلاب- به حج، او روحانی کاروان آنان بوده و بسیار به آن بانوی سالخورده کمک کرده است.
پیدا بود که این عبا را برای #محمد_محمدی_ری_شهری ، دوختهاند که رحم ندارد و به یک اشاره صدها نظامی را گلولهباران میکند و جواز اعدام قطبزاده را از خمینی میگیرد.
ریشهری به وزارت رسید!
#سعید_حجاریان، #علی_اصغر_میر_حجازی، محمدی گلپایگانی، و علی فلاحیان نیز به معاونت های مختلف این وزارتخانه منصوب شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حجاریان اما نظرش از هر دو گروه زیرکانه تر بود، وی معتقد بود چون کار امنیتی اجتناب ناپذیر است که به تعزیر و شکنجه نکشد برای همین «صلاح نیست» خمینی در راس آن باشد و بهتر است وزارت اطلاعات نیز همچون سپاه و وزارتخانه باشد اما همه کار در راس آن خمینی باشد، و اینگونه بود که تا امروز نیز وزیر اطلاعات با نظر مساعد رهبری انتخاب می شود.
سید احمد خمینی : «قانون تشکیل وزارت را هم حجاریان و دوستانش نوشتند»
برای پست وزارت، نخست اسماعیل فردوسیپور معرفی شد. او از شاگردان خمینی و از مصاحبانش در پاریس و ماههایی بود که او در نجف بود. در پاریس، یکی از پاسخدهندگان به تلفنهای مخصوص خمینی بود و در تهران یار احمد خمینی.
مجلس به او رأی اعتماد نداد چون سندی وجود داشت که نشان میداد در سفر مادر تیمسار جواد معینزاده- رئیس دفتر #ساواک در لندن قبل از انقلاب و رهبر ارتش آزادیبخش ایران (آرا) بعد از انقلاب- به حج، او روحانی کاروان آنان بوده و بسیار به آن بانوی سالخورده کمک کرده است.
پیدا بود که این عبا را برای #محمد_محمدی_ری_شهری ، دوختهاند که رحم ندارد و به یک اشاره صدها نظامی را گلولهباران میکند و جواز اعدام قطبزاده را از خمینی میگیرد.
ریشهری به وزارت رسید!
#سعید_حجاریان، #علی_اصغر_میر_حجازی، محمدی گلپایگانی، و علی فلاحیان نیز به معاونت های مختلف این وزارتخانه منصوب شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هفدهم / شرح وظایف وزارت اطلاعات: الف- کسب و جمعآوری اخبار و تولید، تجزیه، تحلیل، و طبقهبندی اطلاعات مورد نیاز در ابعاد داخلی و خارجی. ب- کشف توطئهها و فعالیتهای براندازی، جاسوسی، خرابکاری، و اغتشاش علیه استقلال و امنیت و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری…
قسمت هجدهم / وزارت اطلاعات تا پیش از دولت هاشمی همچنان در افت و خیز و سازماندهی بود.
با مرگ خمینی و واگذاری قدرت به خامنه ای و هاشمی وزارت اطلاعات نیز جان دیگری یافت، در دولت دوم #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بود که در اقدامی معنادار تبصرهای در هیات دولت مصوب شد که سالانه تعداد مشخصی از اعضای سپاه در اختیار دولت بهعنوان «مأمور به خدمت» قرار گیرند، گرچه در این مصوبه هیات دولت بهطور مشخص توضیح داده نشده بود که این پاسداران در کجای دولت باید قرار گیرند؟
اما آنچه واضح بود و بعدها مشخص شد غالب این مأموران به خدمت در دو وزارت حساس اطلاعات و امور خارجه جای گرفتند و اینگونه بود که جای خالی چپهای وزارت اطلاعات را مأمور به خدمتهای سپاه در وزارت اطلاعات پر کردند افرادی همچون حسین شریعتمداری که بهیکباره از معاونت اطلاعات سپاه به گروه اجتماعی وزارت اطلاعات در معاونت ویژه رسیدند و یا امیر مسعود اثنی عشری که پیش از آن فرمانده حفاظت اطلاعات دانشگاه امام حسین بود بهیکباره جایگزین محمدرضا تاجیک در دانشکده امام هادی وزارت اطلاعات گردید.
اما نکته مرموز اینجاست آنهایی که عمدتاً خود را چپ اطلاعاتی میدانستند (افرادی چون #سعید_حجاریان، عباس عبدی، محمدرضا تاجیک، مجید محمدی، #محسن_میردامادی، #محسن_آرمین، علیرضا علوی تبار، مجید محمدی، ماشاالله شمسالواعظین، #علی_ربیعی و اردشیر امیر ارجمند و…) کجا رفتند؟
#چپهای_اسلامی وزارت اطلاعات در دولت دوم هاشمی رفتهرفته و بهصورت کاملاً سازمانی از وزارت اطلاعات خارج شدند و با هدایت #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری» را راهاندازی کردند، در واقع «حتی یک نفر» را هم نمی توان در مرکز تاسیس شده زیر دست هاشمی یافت که سابقه امنیتی نداشته باشد!
آنچه این افراد در این مرکز انجام دادند همانی بود که در وزارت اطلاعات انجام میدادند،بهعبارتیدیگر مأموریت این افراد همانی بود که بود و صرفاً بنا بر سیاستی که «نظام» در نظر داشت و به دوران پسا هاشمی میاندیشید که مهمترین مقطع تاریخی جمهوری اسلامی بود ، چراکه با فوت خمینی و آغاز رهبری خامنهای و به دنبال آن انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب هاشمی به آن سمت که کاملاً انتخاباتی از پیش تعیینشده بود اکنون نظام با یک انتخابات نفسگیر مواجه بود و احتیاج به یک «حیاط خلوت» بود تا جمعی گردهم آیند و تدبیر بیاندیشند .
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
با مرگ خمینی و واگذاری قدرت به خامنه ای و هاشمی وزارت اطلاعات نیز جان دیگری یافت، در دولت دوم #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بود که در اقدامی معنادار تبصرهای در هیات دولت مصوب شد که سالانه تعداد مشخصی از اعضای سپاه در اختیار دولت بهعنوان «مأمور به خدمت» قرار گیرند، گرچه در این مصوبه هیات دولت بهطور مشخص توضیح داده نشده بود که این پاسداران در کجای دولت باید قرار گیرند؟
اما آنچه واضح بود و بعدها مشخص شد غالب این مأموران به خدمت در دو وزارت حساس اطلاعات و امور خارجه جای گرفتند و اینگونه بود که جای خالی چپهای وزارت اطلاعات را مأمور به خدمتهای سپاه در وزارت اطلاعات پر کردند افرادی همچون حسین شریعتمداری که بهیکباره از معاونت اطلاعات سپاه به گروه اجتماعی وزارت اطلاعات در معاونت ویژه رسیدند و یا امیر مسعود اثنی عشری که پیش از آن فرمانده حفاظت اطلاعات دانشگاه امام حسین بود بهیکباره جایگزین محمدرضا تاجیک در دانشکده امام هادی وزارت اطلاعات گردید.
اما نکته مرموز اینجاست آنهایی که عمدتاً خود را چپ اطلاعاتی میدانستند (افرادی چون #سعید_حجاریان، عباس عبدی، محمدرضا تاجیک، مجید محمدی، #محسن_میردامادی، #محسن_آرمین، علیرضا علوی تبار، مجید محمدی، ماشاالله شمسالواعظین، #علی_ربیعی و اردشیر امیر ارجمند و…) کجا رفتند؟
#چپهای_اسلامی وزارت اطلاعات در دولت دوم هاشمی رفتهرفته و بهصورت کاملاً سازمانی از وزارت اطلاعات خارج شدند و با هدایت #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری» را راهاندازی کردند، در واقع «حتی یک نفر» را هم نمی توان در مرکز تاسیس شده زیر دست هاشمی یافت که سابقه امنیتی نداشته باشد!
آنچه این افراد در این مرکز انجام دادند همانی بود که در وزارت اطلاعات انجام میدادند،بهعبارتیدیگر مأموریت این افراد همانی بود که بود و صرفاً بنا بر سیاستی که «نظام» در نظر داشت و به دوران پسا هاشمی میاندیشید که مهمترین مقطع تاریخی جمهوری اسلامی بود ، چراکه با فوت خمینی و آغاز رهبری خامنهای و به دنبال آن انتخابات ریاست جمهوری و انتصاب هاشمی به آن سمت که کاملاً انتخاباتی از پیش تعیینشده بود اکنون نظام با یک انتخابات نفسگیر مواجه بود و احتیاج به یک «حیاط خلوت» بود تا جمعی گردهم آیند و تدبیر بیاندیشند .
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing