ایران بریفینگ
5.94K subscribers
12.3K photos
23K videos
24K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
در کنار صدها تن از بازداشت‌شدگان و مجروحان #حمله_به_کوی_دانشگاه در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸، هویت دو تن از کشته‌شدگان از مجموع ۷ کشته احراز هویت شده است: «#فرشته_علیزاده» و « #عزت_ابراهیم_نژاد ». در این بین کسی چون «اکرم نقابی»، ۲۴ سال است که در جستجوی یافتن یک نشانی از قبر و یا تحویل وسایل شخصی فرزند خود، «سعید زینالی» است.

#سعید_زینالی، یکی از «ناپدیدشدگان قهری» است‌. کسانی که توسط حکومت‌ها بازداشت شدند، اما از سرنوشت آنان خبری در دست نیست، کسانی که توسط حکومت‌های دیکتاتوری کشته شدند، اما خانواده‌های آنان را از تحویل جسد و محل دفن عزیزانشان هم محروم کردند.

ده سال پس از ۱۸ تیر ۷۸، در کنار زندان و بازداشت‌گاه‌های امنیتی، شکنجه‌گاهی چون «کهریزک» و «خانه‌های امن اطلاعات» نیز معنای دیگری پیدا کرد.
#محسن_روح_الامینی ، #امیر_جوادی_فر ، #محمد_کامرانی، #رامین_قهرمانی و #احمد_نجاتی کارگر همگی در پی شکنجه‌های اعمال شده در «قفس‌های کهریزک» کشته شدند. در این میان دو پزشک شریف کهریزک به‌دلیل ایستادگی علیه تکذیب انواع شکنجه، شکستگی جمجمه، کشیدن ناخن، خرد شدن ستون فقرات و تجاوز به بازداشت‌شدگان حاضر در کهریزک، پس از ماه‌ها تهدید به قتل، کشته شدند. «دکتر رامین پور اندرجانی» در ۱۹ آبان ۸۸ با مسمویت دارویی و «دکتر علیرضا سودبخش» در ۳۰ شهریور ۸۹ با ضرب گلوله‌ی افراد ناشناس، مقابل مطلب خود کشته شد.

#۱۸_تیر
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رضا ذوقی روایت می‌کند وقتی جنایت بازداشتگاه کهریزک‌فاش شد و‌ما را به اوین بردند: «در جلوی درب اوین تعداد زیادی از خانواده‌ها تجمع کرده بودند، ما وارد اوین شدیم آنقدر در شوک بودیم که نمی‌دانستیم چه بلایی از سرمان گذشته. وقتی همه از اتوبوس پیاده شدیم بوی تعفن ما تمام محوطه اوین را پر کرده بود. بطوری که تمام پرسنل اوین از ماسک استفاده می‌کردند. در همین حال چند نفر از بچه‌ها روی زمین غش کردند و از جمله «محسن روح‌الامینی» هم از قبل در حالت بیهوشی بر روی زمین با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد، من با دیدن سامان و محسن و یادآوری صحبت‌های چند شب پیش‌اش و زنده کردن امید در بچه‌ها بی‌اختیار اشک ریختم و پیش خودم می‌گفتم نکند محسن هم برود پیش امیر، در همین حین دیدم به سرعت آمبولانس آمد و محسن و سامان را که حالشان خوب نبود را بردند.
در اوین انگشت‌نگاری شدیم و از ما عکس گرفتند و بعد فرستادند قرنطینه یک و جلوی درب ورودی به هرکس یک دست لباس و صابون و شامپو و یک محلول ضد شپش دادند. همه شروع کردیم به دوش گرفتن، وقتی وارد اتاق شدم، دیدم #محمد_کامرانی روی تخت دراز کشیده و از درد ناله می‌کند، من و چند تن از بچه‌ها دست و پایش را گرفتیم و به سمت در «قرنطینه یک زندان اوین» بردیم تا وکیل بند آمبولانس خبر کند.
دو‌روز بعد خبر کشته شدن محسن روح‌الامینی و محمد کامرانی به ما رسید و از طریق رسانه‌ها شنیدیم که دستور بسته شدن کهریزک را دادند، و ما را با قید کفالت آزاد کردند.
ما از شهادت دوستانمان ناراحت شدیم و به خاطر پایمال نشدن خونشان اقدام به شکایت از ماموران و آمران و عاملین جنایت کهریزک کردیم. ابتدا از ما استقبال کردند ولی بعد از مدتی از ما خواستند تا رضایت بدهیم. من شاهد عینی مرگ امیر بودم و نمی‌توانستم رضایت بدهم.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد کامرانی جوان ۱۸ ساله‌ای بود که یکی دیگر از قربانیان #بازداشتگاه_کهریزک است که در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ در جریان تظاهرات ۱۸ تیر ۱۳۸۸ در نزدیکی میدان ولی‌عصر تهران دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت، او متحمل شکنجه‌های بسیاری شده بود اما به بیمارستان منتقل نشد تا این بازداشتگاه تخلیه و پس از انتقال به زندان اوین، به دلیل جراحت‌های وارده به بیمارستان لقمان منتقل شد و سپس توسط خانواده‌اش به بیمارستان مهر منتقل شد که متاسفانه به دلیل شدت جراحات، ساعاتی بعد در روز پنجشنبه ۲۵ تیرماه درگذشت.

حمید حجارها یکی از بازداشت‌شدگان و شاهدان بازداشتگاه کهریزک‌است.
وقتی او در کهریزک بود، #امیر_جوادی_فر را با وضعیت جسمی بدی که داشت، کشان‌کشان نزد پزشک وظیفه کهریزک برده ، حمید حجارها همچنین از نزدیک با #محمد_کامرانی همصحبت شده بود: «ما قبل از اینکه به کهریزک برویم توی میدان انقلاب وقتی در پلیس پیشگیری بودیم، محمد همان جا با من صحبت کرد و ما آنجا با هم آشنا شدیم که آنجا به من گفت من کنکور پزشکی دارم. چون پدر من نظامی است من به او گفتم احتمال دارد پدر من بیاید دنبال من. محمد گفت اگر پدرت آمد دنبالت بگو یک فکری هم برای من بکند چون برای کنکور خیلی زحمت کشیدم.
خانواده محمد کامرانی همه جا دنبال محمد می‌گردند تا ببینند او که روز ۱۸ تیر از خانه بیرون رفته چرا تا کنون به خانه برنگشته است. آنها نام محمد کامرانی را سرانجام در پلیس امنیت تهران پیدا می‌کنند. اما آنجا کسی پاسخگو نیست. علی کامرانی پدر محمد به یکی از دوستان دوران دبیرستانش که حالا در نهادهای امنیتی ایران مشغول به کار شده است، زنگ می‌زند و از او یاری می‌خواهد،او به گفته خودش حکم آزادی محمد را می‌گیرد و ۲۴ تیر ماه راهی اوین می‌شود تا فرزندش را به خود به خانه بیاورد. اما آنجا اثری از محمد نیست. محمد کامرانی بعد از رفتن به حمام دیگر به بند بازنگشت بلکه به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.خانواده محمد وارد بیمارستان لقمان می‌شوند، مادر تاب دیدن فرزندی که با زنجیر به تخت بسته شده است را ندارد.
محمد کامرانی علی رغم اینکه در کما بود روی تخت بیمارستان او را با زنجیر بسته بودند به تخت. خانمی که آنجا پرستار است می‌گوید ببریدش جای دیگر، دوست امنیتی‌شان برگه آزادی اورا نشان می‌دهد همان ساعت اورا با آمبولانس به بیمارستان مهر می‌برند اما دیگر کاراز کار گذشته و محمد جان می‌بازد.
#علیه_فراموشی #اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
‏‌‎#ایران_بریفینگ / پس از چند روز انتشار اخبار تأییدنشده از مرگ #حسن_زارع_دهنوی، معروف به #قاضی_حداد در شبکه‌های اجتماعی، وکیل او این خبر را تأیید کرد. به گفته محمد اصلانی، قاضی حداد دو روز پیش بر اثر بیماری کرونا در بیمارستان گاندی تهران درگذشت و قرار است…
#محمد_کامرانی، برای آزمون کنکور آماده می‌شد اما در # خرداد ۸۸ بازداشت و در #بازداشتگاه_کهریزک زیر #شکنجه #وحوش_خامنه_ای به قتل رسید.
حمید حجارها یکی از بازداشت‌شدگان و شاهدان بازداشتگاه کهریزک‌است، وقتی او در کهریزک بود، #امیر_جوادی_فر را با وضعیت جسمی بدی که داشت، کشان‌کشان نزد پزشک وظیفه کهریزک برده ، حمید حجارها همچنین از نزدیک با #محمد_کامرانی همصحبت شده بود: «ما قبل از اینکه به کهریزک برویم توی میدان انقلاب وقتی در پلیس پیشگیری بودیم، محمد همان جا با من صحبت کرد و ما آنجا با هم آشنا شدیم که آنجا به من گفت من کنکور پزشکی دارم. چون پدر من نظامی است من به او گفتم احتمال دارد پدر من بیاید دنبال من. محمد گفت اگر پدرت آمد دنبالت بگو یک فکری هم برای من بکند چون برای کنکور خیلی زحمت کشیدم.
خانواده محمد کامرانی همه جا دنبال محمد می‌گردند تا ببینند او که روز ۱۸ تیر از خانه بیرون رفته چرا تا کنون به خانه برنگشته است. آنها نام محمد کامرانی را سرانجام در پلیس امنیت تهران پیدا می‌کنند. اما آنجا کسی پاسخگو نیست. علی کامرانی پدر محمد به یکی از دوستان دوران دبیرستانش که حالا در نهادهای امنیتی ایران مشغول به کار شده است، زنگ می‌زند و از او یاری می‌خواهد،او به گفته خودش حکم آزادی محمد را می‌گیرد و ۲۴ تیر ماه راهی اوین می‌شود تا فرزندش را به خود به خانه بیاورد. اما آنجا اثری از محمد نیست. محمد کامرانی بعد از رفتن به حمام دیگر به بند بازنگشت بلکه به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.خانواده محمد وارد بیمارستان لقمان می‌شوند، مادر تاب دیدن فرزندی که با زنجیر به تخت بسته شده است را ندارد.
محمد کامرانی علی رغم اینکه در کما بود روی تخت بیمارستان او را با زنجیر بسته بودند به تخت. خانمی که آنجا پرستار است می‌گوید ببریدش جای دیگر، دوست امنیتی‌شان برگه آزادی اورا نشان می‌دهد همان ساعت اورا با آمبولانس به بیمارستان مهر می‌برند اما دیگر کاراز کار گذشته و محمد جان می‌بازد.
#علیه_فراموشی #اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing